"دربارة کارکردهای رسانه، نقد و نظر، سخن و گفتگو بسیار دیده و شنیدهایم اما بیتردید یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها که از دیر باز مورد توجه و عنایت اندیشمندان این حوزه قرار گرفته است، کارکرد آموزشی این فناوری نوین است. سرآغاز بحثهای مربوط به نقش آموزشی رسانهها را باید در دغدغهها و نگرانیهایی جستجو کرد که پس از فراگستری تلویزیون در جوامع مختلف بشری نسبت به تأثیرات منفی محصولات رسانه در زمینههای خشونت، سکس و از خود بیگانگی فرهنگی به ویژه بر روی گروههای سنی خاص از جمله کودکان، نوجوانان و جوانان پدید آمد. در نتیجه اجرای صدها طرح تحقیقاتی در کشورهای مختلف جهان، هر چند اجماعی در خصوص وجود یا عدم وجود، میزان و نحوة تأثیرگذاری غیرمستقیم رسانهها بر مخاطبان در میان اندیشمندان حاصل نشد، نوعی خودآگاهی جمعی نسبت به امکان استفاده آموزشی از عموم رسانهها به ویژه تلویزیون پدیدار گردید که مبنای مطالعات، نظریهپردازیها و اقدامات بعدی در توسعه رسانههای آموزشی به شمار میرود. با این همه، این مهم تحقق نپذیرفت مگر پس از بروز مشکلات و مسائلی چون رشد بیسابقه جمعیت جهان به ویژه در کشورهای توسعه یافته، افزایش سرسامآور هزینههای آموزشی در سیستم سنتی و محدودیتهای منابع مالی دولتها که استفاده از روشهای سنتی آموزش در سطح عام را غیرممکن ساخته بود. از سوی دیگر ظهور انواع جدیدی از فناوریهای ارتباطی از جمله شبکه جهانی اینترنت، سیدی، شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و مانند آنها که به تدریج و به طور روزافزون هزینههای بهرهگیری از آنها برای عموم مخاطبان کاهش مییافت، انگیزهای شد برای آن که دستاندرکاران امور آموزشی به ویژه دولتها استفاده از رسانهها برای آموزش را جدی بگیرند. امروزه سرمایهگذاریهای عظیمی خواه از سوی بخش دولتی و خواه از سوی بخش خصوصی در این زمینه به عمل آمده است. این امر به خصوص از آن روست که فناوری رسانهای علاوه بر رفع موانع مالی و فیزیکی موجود بر سر راه سیستمهای آموزشی سنتی، تأثیرات خیرهکننده و غیرقابل انکاری در هر دو بعد گسترش کمی و کیفی آموزش داشته است. مطالعات اثبات کرده است که استفاده فعال از همه حواس پنجگانه در آموزشهای رسانهای یادگیری را تسهیل و جذابیت آموزش را مضاعف میکند. به این ترتیب رسانه وارد حیطه آموزش شد و به تدریج جای خود را در این زمینه باز کرد تا آنجا که امروزه سخن از حذف سیستمهای سنتی آموزش در برخی از نقاط جهان در آیندهای نه چندان دور میرود.
در کشور ما نیز آموزش رسانهای سابقهای به نسبت طولانی دارد و هم اکنون دهه سوم عمر خویش را میگذراند. این فرایند که با فراز و نشیبهای فراوانی مواجه بوده است امروزه به طور عمده از طریق دو نهاد اصلی شبکه آموزش صدا و سیما و دانشگاه پیام نور پیگیری و اجرا میشود؛ هر چند محدود به این دو نهاد نیست و بسیاری از دانشگاههای کشور گامهای نخست و حساس را برای راهاندازی آموزش online برداشتهاند.
پژوهش و سنجش بنا به درخواست مخاطبان و با توجه به نیازهای موجود کشور، شماره حاضر را به بررسی ابعاد گوناگون آموزش رسانهای اختصاص داده است. در بخش اول طی گفتگوهایی با آقایان دکتر بیابانی و دکتر نوروزی وضعیت فعلی کشور در زمینه آموزش رسانهای و دستاوردها و چالشهای پیش رو در این حوزه به بحث گذاشته شده است. بخش دوم که به نظریههای آموزش رسانهای اختصاص یافته است در ده مقاله ابعاد نظری موضوع را مورد مداقه قرار داده است. بخش سوم این مجموعه حاوی مقالاتی در زمینه کاربردهای آموزش رسانهای و نیز دو مقاله مفید در زمینه مطالعات تطبیقی است و در بخش پایانی سه مقاله در باب دستاوردهای فناورانه این حوزه تقدیم میشود.
ضمن تشکر از همه مخاطبان فهیمی که تاکنون فصلنامه را مورد عنایت خویش قرار دادهاند، از همه این عزیزان درخواست میکنیم پژوهش و سنجش را همچنان از دیدگاهها، انتقادها و پیشنهادهای خویش بهرهمند سازند.
"
"«دسترسی همگان به آموزش به ویژه آموزشهای پایه و اساسی» رویکرد اصلی شبکه آموزش سیماست. استفاده از فراگیری تلویزیون در گسترش آموزش و عبور از برخی محدودیتهای آموزش سنتی، مانند محدودیت فضای آموزشی، استاد و... فضای گستردهای را فرا روی شبکه آموزش قرار میدهد. اما شبکه آموزش از این فضای گسترده چگونه سود میبرد؟ با سیستم آموزش سنتی چه مناسباتی دارد و چگونه میتواند مکملی در کنار آن لحاظ شود؟
نکته دیگری که غفلت از آن روا نیست، توجه به آموزشهای عمومی است که شاید در برخی موارد متولی خاص هم نداشته باشد. شبکه آموزش در این زمینه چه مسئولیتهایی بر عهده دارد؟ گذشته از این موارد، بحث کنترل کیفیت در آموزش و توجه کافی به مسئله پرورش در کنار آموزش دو نکته مهم و اساسی هستند، زیرا وقتی از طریق تلویزیون محیط آموزشی در سطح کشور فراگیر میشود، کاستیها نیز بزرگتر و انبوهتر نمایان میشوند. در این موارد چه تدبیری میتوان اندیشید؟
کوشیدهایم تا در بحث و گفتگو با دکتر بیابانی مدیر محترم شبکه آموزش سیما، جوانب گوناگون کار این شبکه را بررسی کنیم.
"
"تغییر و تحولات دنیای امروز با آهنگی بسیار سریع و شتابان همة عناصر جامعه را دستخوش خود قرار داده است. پیامد این تحولات، تغییر یافتن معیارها است. معیار فقر و ثروت ملتها جای خود را به میزان دسترسی آنها به دانش و اطلاعات داده است و عصر صنعت، به عصر اطلاعات و دانش تبدیل شده است.
در چنین فضایی تلویزیون آموزشی به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای عصر اطلاعات ظهور میکند. از آنجا که فرهنگ و مقولة فرهنگسازی یکی از مهمترین ضرورتهای هر جامعه است، تلویزیون آموزشی میتواند بالاترین نقش را در عرصة تقویت فرهنگ جوامع ایفا کند.
با توجه به اهمیت روزافزون نقش تلویزیون آموزشی در جامعه و پیشرفتهای قابل ملاحظهای که در این زمینه هم در سطح جهانی و هم در سطح ملی و بومی صورت گرفته است، بر آن شدیم تا در گفتگویی با آقای دکتر داریوش نوروزی، مدیر گروه تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی برخی از مهمترین سؤالات، ملاحظات و نکات را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم.
"
"استفاده از رسانهها برای آموزشهای مستقیم کاری به ظاهر ساده اما در واقع پیچیده است. آنچه در کلاس درس روی میدهد و به نتیجهای مطلوب ختم میشود معلوم نیست در یک برنامة آموزش رسانهای نیز به نتیجه خوشایندی منتهی شود.
مقاله حاضر در صدد است تقابل و تأثیر متقابل سه مسئله را در برنامههای آموزش رسانهای نشان دهد.
1ـ نظریههای ارتباط جمعی
2ـ نوع رسانه
3ـ نظریههای یادگیری
از میان نظریههای مختلف ارتباطات جمعی، به نظریه همانندی رسانهای پرداخته شده است. این نظریه معتقد است مردم با رسانه همچون یک فرد رابطه برقرار میکنند. در این مقاله تعامل میان این نظریه و رسانه رادیو که ویژگیهای منحصر به فردی در میان سایر وسایل ارتباط جمعی دارد با این فرض که پذیرش هر رویکرد و نظریه یادگیری خود تأثیر دیگری بر ساخت و سازمان یک برنامه آموزش رسانهای خواهد داشت مورد بحث قرار گرفته است"
"امروزه آموزش به عنوان یک نهاد اجتماعی در رابطهای تنگاتنگ با نهاد ارتباط جمعی رسانهها را در سرفصل برنامههای توسعه آموزشی جوامع قرار داده است. پس از جنگ جهانی دوم، تلویزیون با تکیه بر توانمندیهای منحصر به فرد خود، کارکردهای نوینی را در آموزش بر عهده گرفت و به عنوان یک رسانة آموزشی جایگاه ویژهای برای خود تعریف کرد.
آموزش دینی در ایران به طور عمده مرهون رسانههای سنتی بوده است که بسیاری از آنها خود پس از ورود اسلام به ایران و از تلاقی فرهنگ ایرانی و اسلامی پدید آمدهاند. حضور رسانههای جمعی به ویژه تلویزیون در عرصة اجتماعی سبب شد که از حدود هشتاد سال پیش، جمعیتها و سازمانهای دینی با بهرهگیری از رسانههای الکترونیک اقدامات چشمگیری را در این خصوص سامان بخشند.
ایران پس از انقلاب اسلامی شاهد تقسیم کارکردهای دینی میان رسانههای سنتی و رسانههای مدرن بوده است. نبود مطالعات علمی و فقر ادبیات حوزة دین در ارتباطات، اختلالات مستمری را در فرایند سیاستگذاری تا برنامهسازی دینی رسانهای سبب شده است. این مقاله در پی یک مطالعة تطبیقی تلاش میکند راهبردهای اصلی موضوع آموزش دینی از تلویزیون را پیشنهاد دهد. باشد تا قدمی در راه غنای ادبیات علمی و سامانبخشی آموزشهای دینی رسانهای برداشته شود.
"
"این مقاله به بررسی آموزش رسانهای از دیدگاه حقوقی پرداخته است. کارکرد آموزشی رسانهها واقعیتی است که آن را نمیتوان نادیده گرفت. فراگیری وتأثیرگذاری، دو امتیاز و توانایی ویژهای است که موجب رو آوردن دولتها به آموزشهای رسانهای شده است. این نوع آموزش که ممکن است به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم صورت پذیرد، به رغم همه نقاط مثبت، نگرانیهایی را نیز دامن زده است.
طبیعی است که حقوق نیز نمیتواند نسبت به این بیم و امیدها بیتفاوت بماند. به همین دلیل در متون معتبر حقوق بینالملل، به خصوص اسناد مربوط به یونسکو و در قوانین کشورها و از جمله ایران، مقرراتی در این زمینه وضع شده است که البته بیشتر ناظر به کلیات بوده و بایدها و نبایدها را چندان شفاف بیان نکرده است.
"
"تحولات پرشتاب فناوریهای ارتباطی، به ویژه در حوزه اینترنت، زمینهساز ورود انسانها به «جامعه معرفتی» و مفهوم موج چهارم تکامل بشری است.
نگارنده برای شناخت جنبههای آموزش در موج چهارم تکامل، ابتدا به مزیتهای یادگیری الکترونی میپردازد و سپس آموزش در دانشگاه مجازی و شیوههای این آموزش را بررسی میکند تا امکانات تازهای را که این نوع آموزش از طریق رسانههای الکترونی در اختیار آموزشگران قرار میدهد، برشمارد.
از منظر نگارنده؛ گسترش شتابناک کاربران آموزش مجازی، وضعیت رسانهها و آموزش را در ایران و جهان دگرگون کرده است.
صاحبنظران ایران علیرغم اختلاف نظر پیرامون ایجاد بستر مناسب جهت بهرهبرداری از فرصتهای رسانهای موجود، از این منظر، بر اهمیت و ضرورت استفاده از آموزش مجازی اتفاق نظر کامل دارند و از تحولات جاری استقبال میکنند.
"
پس از همگرائی صنایع مخابراتی و رایانهای و در نتیجه فراهم شدن امکانات شبکههای جهانی برای انتقال دادهها و اطلاعات، فناوری اطلاعات در رأس دیگر مباحث مربوط به فناوری قرار گرفت. از مهمترین زمینههای کاربرد فناوری اطلاعات میتوان به توسعه آموزش در تمام سطوح اشاره کرد. یکی از خصیصههای فناوری اطلاعات که کاربری آن در کلیه شئون قابل ملاحظه است، سرعت توسعه است. این سرعت ناشی از بستر ارتباطی مناسبی است که اکنون در سراسر جهان گسترده شده است. دیگر خصیصه مهم فناوری اطلاعات پویائی و تحول پذیری بسیار وسیع آن است به طوری که با اطمینان میتوان آنرا متحولترین فناوری عصر حاضر دانست. بنابراین، یکی از مهمترین و در عین حال مشکلترین مراحل توسعه فناوری اطلاعات در زمینه آموزش، تصمیمگیری در مورد اولویتها و همچنین خط مشی مورد نیاز برای این کار است. در واقع سؤال اصلی آن است که از کجا آغاز کنیم، در مسیر کدام اولویتها حرکت کنیم و به کدام هدف برسیم. اما یافتن این مسیر و تعریف مبدا و مقصد در محیط آموزشهای الکترونیکی که دارای همان دو خصیصه توسعه سریع و تحول مداوم است کاری بسیار ظریف و دقیق است. در نتیجه لازم است اولویتها در توسعه آموزش الکترونیکی از دیدگاه جغرافیای فرهنگی، جغرافیای آمادگی برای آموزشهای الکترونیکی، محتویات دروس الکترونیکی، هزینهها و بودجهها و مهمتر از همه عامل نیروی انسانی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. توجه داشتن به عناوین اولویتها حداقل اطلاعات لازم برای تعیین سیاستهای اجرایی است. بدیهی است در مرحله بعد لازم است هر یک از عناوین به دقت تحلیل شده و در مقایسه با دیگر عناوین سنجیده شوند تا راهکارهای لازم برای قدمهای بعدی مشخص شود. در نتیجه بر اساس اولویتها و در واقع بر اساس تعیین آنها میتوان به یک جمعبندی برای تعیین خطمشی توسعه آموزشهای الکترونیکی در ایران رسید. آنچه در حال حاضر میتواند موجب نگرانی باشد اشتیاق شدید مردم و مسئولان به توسعه آموزش الکترونیکی بدون تعیین خطمشی لازم برای نیل به این امر است. در این مقاله سعی شده است ضمن برشمردن عناوین موضوعاتی که در تعیین خط مشی اهمیت دارند، نظر مسئولان و دستاندرکاران آموزشهای الکترونیکی به اهمیت برخی از آنها و به خصوص به سطوح مختلف اولویت در بعضی از موارد جلب شود. در پایان ضمن ارائه مدلی برای تعیین خط مشی آموزشهای الکترونیکی، اهمیت این موضوع در توسعه آموزشهای الکترونیکی ایران مورد بررسی قرار میگیرد.
هنگامی که از آموزش رسانهای سخن به میان میآید عموماً کاربرد آن در مدارس و آموزشهای راه دور تداعی شده و مورد توجه قرار میگیرد. در حالی که رسانهها به ویژه رادیو و تلویزیون، ظرفیتها و تواناییهای بسیار گستردهتری برای آموزش در تمام سطوح و حوزهها دارند و کارکرد آموزشی آنها تمام اشکال و مواد رسانهای را در بر میگیرد. از این رو نقشی که رسانههای گروهی در شکلدهی به هنجارها، ارزشها، نگرشها و رفتارها ایفا میکنند، نوعی آموزش تلقی میشود که بسیار فراتر از آموزشهای رسمی است و کل گسترة مخاطبان رسانهها را شامل میشود. مخاطبان آموزشهای رسانهای مستقیم عموماً کسانی هستند که به صورت تعمدی برای کسب اطلاعات از رسانهها استفاده میکنند اما هنگامی که از آموزشهای غیرمستقیم یا پنهان سخن میگوییم، مخاطبان گاه به صورت منفعل و ناخودآگاه در معرض اطلاعات رسانهای قرار میگیرند و برای انجام رفتارهای خاص و کسب مهارتها، هنجارها و ارزشهای ویژه آموزش میبینند. یکی از حوزههایی که در جهان امروز به شدت تحت تأثیر درونشدها و اطلاعات رسانهای قرار دارد رفتارهای مدنی، مهارتهای شهروندی و مشارکتهای اجتماعی است. پژوهشگران بسیاری نقشهای مثبت و منفی رسانهها را در این گستره مورد بررسی قرار دادهاند. بررسی یافتهها حاکی از آن است که رسانهها میتوانند با ارائه الگوهای رفتاری، چهارچوبهای مرجع و اطلاعات مطلوب، به افزایش مهارتهای شهروندی و شکلگیری رفتارهای مدنی کمک کنند. این مسئله به خصوص در مورد رسانههای جدیدتر مانند اینترنت و تلویزیونهای تعاملی، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است اما در مقابل، برخی دیگر با اشاره به تسلط سرمایهداری بر رسانهها و بهرهگیری قدرتهای سلطهجو از آنها برای نیل به اهداف و اغراض ویژه، نقش رسانهها را مورد انتقاد قرار دادهاند. از نظر آنان تسلط ارزشهای تجاری و سیاسی موجب شده است که رسانهها با تحریف ارزشهای اجتماعی مانند مردمسالاری و مشارکتهای اجتماعی و با ارائه اطلاعات یک سویه و تکبعدی، جهتدهی به نگرشهای مخاطبان را بر مبنای علایق گردانندگان خود دنبال کنند. با این حال ظرفیت و توانایی رسانهها در این گستره غیرقابل انکار است. از این رو آنچه مهم است افزایش تأثیرات مثبت و کاهش آثار و پیامدهای منفی درونشدهای رسانهای است. پژوهشگران مفهوم سواد رسانهای را برای نیل به این هدف پیشنهاد کردهاند. بر این مبنا، مخاطبان به مهارتهایی دست مییابند که از طریق آنها میتوانند با رویکردی انتقادی به درونشدها و اطلاعات رسانهای و با کشف اغراض، اهداف، ساز و کارها و محرکهای مورد استفاده رسانهها، آثار مثبت را جذب کرده و از آثار منفی اجتناب کنند.
"موضوع این مقاله که به چگونگی پیدایش و تکامل رسانههای آموزشی در کشور امریکا میپردازد، بیان تاریخ به کارگیری رسانهها در امر آموزش است. چه شد که عوامل دخیل در امر آموزش به فکر آموزش از راه دور افتادند و چه نیازی آنها را به خلق رسانههایی چون CD واداشت؟
نویسنده طی این مقاله، در کنار پرداختن به سیر تکامل رسانههای آموزشی، نیم نگاهی به عوامل ضعف و قوت هر یک از صاحبان این رسانهها، مشکلات پیش روی هر یک از آنها و راهحلی دارد که برای رفع موانع خود جستهاند و مرارتهایی که به جان خریدهاند تا شاهد دانشگاهی بر پا شده در فاصلهای دور از مخاطب باشند.
عوامل ضعف و قوت هر یک از رسانهها و میزان توفیق آنها در حصول مقاصد آموزشی نیز به اجمال، اما با شیوهای مفید بررسی شده است.
"
"سازهانگاری constructivism از جدیترین مکاتب معرفتشناسی است که علیرغم ریشههای فلسفی دیرینه، در نیمه دوم دهه پایانی قرن بیستم و نیمه اول دهه نخستین قرن بیست و یکم، با رویآوری مجدد فیلسوفان، اهل تأویل و سایر اندیشمندان حیاتی دوباره یافته است. احیای مجدد این مکتب، بیش از هر چیز مدیون آشفتگیهایی است که در نتیجه هجمههای پست مدرنیستی به مدرنیسم و جوهره معرفتشناسانه آن یعنی پوزیتویسم به وجود آمد. در واقع پست مدرنیسم به نحوی بنیانهای فلسفی و علمی دانش مدرن را مورد تردید قرار داد و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که هر گونه نقطه اتکا برای ابتنای انواع دانش بشری اعم از علم، فلسفه و عرفان را مورد انکار قرار داد. سازهانگاران به سادهترین بیان گروهی از اندیشمندانند که کوشیدهاند به نوعی برخی بنیانهای فلسفی علم را از تعرض اندیشههای پست مدرنیستی مصون بدارند و آنها را به نحوی احیا کنند. از همین رو، سازهانگاری و تحلیلهای سازهانگارانه، در سالهای اخیر به شدت مورد توجه شاخههای گوناگون علوم انسانی اعم از علوم اجتماعی، تربیتی، سیاسی و مطالعات فرهنگی قرار گرفته است. این مقاله ضمن معرفی سازهانگاری، تأثیرات تلویحی این گونه اندیشه را بر نظام تعلیم و تربیت مورد ارزیابی قرار میدهد و در این مسیر هشت اصل تعلیم و تربیت سازهانگارانه را ارائه میکند. آنگاه میکوشد نشان دهد که آموزش Online تا چه حد از استعداد تأمین و تضمین این اصول یا توصیههای سازهانگارانه برخوردار است.
نقش نوین رسانهها در ارتقای سطح آموزشی مدارس
این مقاله به بررسی جایگاه نوین رسانهها در برنامهها و فعالیتهای آموزشی مدارس میپردازد و چگونگی بهرهگیری از رسانهها را برای ارتقای سطح آموزشی مدارس تشریح میکند. در سالهای اخیر رسانهها به عنوان ابزارهای نوین آموزشی مورد توجه دستاندرکاران آموزش قرار گرفتهاند و از آنها به عنوان مکمل فرایند یادگیری انفرادی و گروهی یاد شده است. استفاده بهینه از این ابزارها مستلزم تجهیز مدارس به مراکز رسانهای و در صورت امکانپذیر نبودن دسترسی مدارس منفرد به این مراکز، استفاده از مراکز رسانهای منطقهای است. خدماتی که در این مدارس عرضه میشود فراتر از ارائه وسایل کمک آموزشی سنتی و یا کتابخانههای معمولی است که اکثر مدارس به آنها مجهز هستند.
"
درجه نفوذ رسانه در جوامع و شکلدهی روابط در آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است. این که چه استدلالهایی را میتوان به نفع آموزش رسانه برای دانشآموزان مطرح کرد و چه رویکردهای آموزشی در این خصوص وجود دارد موضوعی است که به تفصیل در مطلب پیش رو به آن پرداخته میشود. همچنین نویسنده مطلب مثالهایی را از آموزش رسانه در عمل عرضه میکند و مشکلات و چالشهای اصلی عصر حاضر را مورد بررسی قرار میدهد. در هر حال رسانهها چنان اهمیتی دارند که نمیتوان آنها را در کنترل مطلق متخصصان و یا مالکان قرار داد.
"نویسنده این مطلب از برجستهترین متفکران حوزه بینالمللی آموزشهای رسانهای است. لنمسترمن پیش از این کتابی منتشر کرده بود که به سرعت به کتابی درسی در عرصه آموزش رسانهای تبدیل شد. این کتاب که Teaching the Media نام داشت در سال 1985 از سوی انتشارات Comedia Books به علاقهمندان مباحث مربوط به آموزش رسانهای عرضه شد. حالا او کتاب دیگری در دست دارد که انتشارات شورای اروپا آن را منتشر میکند. نام این اثر آموزش رسانهای در اروپای دهه 1990 است [Media Education in Europe in the 1990’s]. نویسنده این مقاله از جمله کسانی است که ترجیح میدهد از عبارت آموزش رسانهای (Media Education) به جای اصطلاح سواد رسانهای (Media Literacy) استفاده کند.
"
"روند گسترش رشتههای مرتبط با رسانه (broadcasting) کُند بوده است. رشتههای رسانه در مقطع کارشناسی در دهه 1930 در ده دانشگاه برتر و سایر مؤسسات آموزشی آغاز شد (استرلینگ 1994، ص 8). بر اساس بررسی ادارة آموزش ایالت متحدة امریکا، حدود 300 دانشگاه و کالج حداقل یک درس را در سال 1930 در زمینة رادیو ارائه کردهاند، که اساساً در گروههای آموزشی کلام و انگلیسی بوده است (هد و بارتین 1956).
اواخر دهة 1940 وقتی تلویزیون رسانهای فراگیر شد، کالجها و دانشگاهها درسهای مربوط به تلویزیون را به برنامههای آموزشی رشتة رسانه افزودند (نیون 1961).
از آن زمان شمار دانشجویانی که مشغول تحصیل در رشتة رسانه بودهاند، پیوسته افزایش یافته است. در حالی که در سال 1956 تعداد دورههای مربوط به رشتة رسانه در سطح لیسانس و فوقدیپلم 86 مورد بود. سه دهه بعد این رقم به 265 افزایش یافت (استرلینگ، ص 9-8). به همین ترتیب در حالی که در سال 1956 تعداد دانشجویان کارشناسی و کاردانی رشتههای آموزشی 3149 نفر بود، این تعداد در سال 1985 به 34600 و در سال 1996 به 42055 نفر افزایش یافته بود (استرلینگ، 1994، کوزیگی و بکر 1996). چنین رشدی تا اندازهای میتواند به دلیل به رسمیت شناخته شدن رسانه و پخش رادیو و تلویزیونی به عنوان یک موضوع مناسب و پذیرفته شده برای برنامههای درسی دانشگاهی باشد (هد و مارتین 1956).
از آن جا که آموزش در زمینه رسانه مورد پذیرش قرار گرفته است، سؤالی که باقی میماند این است که چطور آموزشدهندگان و مؤسسات آموزشی به این تقاضای رو به افزایش پاسخ میدهند. این مطالعه در پی آن است تا برنامههای آموزش رسانهای را در کالجها و دانشگاههای ایالت متحده مقایسه کند و بر مبنای یافتههای آن توصیههایی ارائه میدهد که یک برنامة درسی نمونه برای آموزش رسانهای چگونه باید باشد.
"
"در کشورهای پیشرفته، استفاده از رادیو و تلویزیون برای مقاصد آموزشی، سالهاست که به عنوان یک راهبرد آموزشی مورد توجه مسئولان آموزش و پرورش رسمی و بنگاههای رادیویی و تلویزیونی قرار گرفته است. این رسانهها که به دلیل برخورداری از حوزة نفوذ و پوشش وسیع و گسترده میتوانند بخشی از نقایص نظام آموزشی را برطرف سازند، هم به عنوان وسایل کمک آموزشی در کارآمدتر کردن و اثربخشی بیشتر آموزشهای مدارس نقش مؤثر دارند و هم به عنوان ابزارهای آموزش از دور امکان بهرهمندی همگان از آموزش را فراهم کرده و فرایند عدالت آموزشی را تسهیل میکنند.
بنگاه رادیو و تلویزیونی BBC یکی از مطرحترین و بارزترین بنگاههای رسانهای از دهههای گذشته با اهتمام جدی به کارکردهای آموزشی رسانه برنامههایی را برای استفاده دانشآموزان در مدارس و خانه تهیه و پخش میکند. BBC برای احراز کارکردهای خود و تهیه برنامههای با کیفیت بالا و متناسب با نیازهای دانشآموزان از همکاری اولیا و مربیان مدارس و مشاورة کارشناسان بهره میجوید. این مقاله نظام تهیه و پخش برنامههای آموزشی BBC را مورد بررسی قرار میدهد و از این رو میتواند مورد استفاده برنامهسازان و سیاستگذاران صدا و سیما، به خصوص شبکه آموزش سیما قرار گیرد.
"
"در یک جامعه توسعه نیافته در بحبوحة چالشهای صورت گرفته برای مدرنسازی و توسعة اقتصادی، ارتباطات نقش مهمی بر عهده میگیرد و در کشوری که بیشتر مردم آن بیسواد هستند رادیو و تلویزیون اهمیتی بسیار بیشتر از رسانههای نوشتاری مییابد. AIR به عنوان یکی از سازمانهای آموزشی هند از نخستین سالهای پیدایش، این نقش را پذیرفته است و تعدادی از برنامههای خود را در جهت تحقق این هدف طراحی کرده است در تمامی برنامهها تأکید اصلی بر آموزش و راهنمایی در معنای وسیع آن و دست یافتن به برخی اهداف سازنده در سطح ملی است. در این مقاله بحث کاربرد رادیو و تلویزیون در آموزش و توسعة ملی مورد بررسی قرارخواهد گرفت و با بیان نمونههای عینی و تجربی پخش برنامه در مدارس و دانشگاههای هند در مقایسه با بعضی از کشورها و نقاط ضعف و قدرت آن با توجه به جمعیت، تعداد گویشها و زبانهای مختلف ارزیابی خواهد شد. در مجموع چکیده و حاصل ترجمة یاد شده گویای این مطلب است که در کشوری مانند هند با گویشها و زبانهای مختلف بهتر است به جای رسانهای کردن آموزش و پرورش، سرمایههای موجود را در جهت بهبود و توسعة مدارس به کار گیرند و اگر به دلیل تراکم روستاها اصراری بر استفاده از رسانهها در مدارس و دانشگاهها است، برای آموزش غیررسمی در مدارس و کلاسهای تطبیقی دانشگاهها از رادیو استفاده کنند که در این زمینه کارایی بیشتری نسبت به تلویزیون و ماهواره دارد.
"
"آموزش فرایندی است که طی آن برقراری ارتباطی تعریف شده بین یاددهنده و فراگیر منجر به ارتقای دانستهها، افزایش اطلاعات، کسب مهارت و به طور کلی بروز تغییرات به نسبت ثابت در تواناییهای ذهنی و عملی یادگیرنده میشود. از این دیدگاه آموزش را میتوان نوعی ارتباط دانست، نوعی ارتباط خاص که هدف آن تنها انتقال و یا تبادل پیام نیست. در سیستم آموزش هدف وقوع یادگیری است در حالی که در یک سیستم ارتباطی هدف انتقال پیام است. به همین منظور در این نوشتار از میان اجزا و عناصر اصلی سیستم آموزشی بستر و شیوة ارائة آموزش بررسی میشود.
"
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و حرکت از جوامع سنتی به جوامع اطلاعاتی، تمامی ابعاد و نیازمندیهای جوامع بشری را تحت تأثیر قرار داده است. (Habermas, 1984:8) روشهای آموزشی نیز تابع چنین تغییر و تحولاتی بودهاند. مسلماً بهرهگیری از روشهای نوین که موجبات کارایی و اثربخشی بیش از پیش نظامهای آموزشی را فراهم میکند در کشور ما نیز در اجرای آموزشها، اعم از آموزشهای مدرسهای، حرفهای و تخصصی ضروری است. استفاده از چنین فنونی، با فراهم آوردن امکان افزایش کیفیت و بهرهوری آموزشی در کلیة سازمانها چشمانداز نویدبخشی در گسترش دانش به همراه خواهد آورد؛ چشماندازی که سیستم آموزش عالی با راهاندازی دانشگاههای مجازی و سازمان صداوسیما (مهدوی نور و فتحیان؛ 1382:1) با راهاندازی شبکه آموزش، نوید آن را دادهاند
"سازمان علمی ـ فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در تعریف آموزش آورده است: «تمام کنشها و اثرات، راهها و روشهایی را که برای رشد و تکامل تواناییهای مغزی و معرفتی و همچنین مهارتها، نگرشها و رفتار انسان به کار میرود (البته به طریقی که شخصیت انسان را تا حد ممکن به تعالی برساند) تعلیم و تربیت و یا آموزش و پرورش میگویند».
بر این اساس میتوان گفت آموزش یک فرایند متوالی و پیگیر است که تداوم آن تمامی ابعاد حیات انسانها را در بر میگیرد. آموزش از جمله اجزای جداییناپذیر زندگی انسان است.
در قرن حاضر وسایل ارتباط جمعی همانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون، ماهواره و اینترنت جانشین ارتباطات رو در رو و چهره به چهره شدهاند و تأثیر بسزایی بر تکتک افراد یک جامعه به جا گذاشتهاند. این تأثیرات منجر به آموزش مستقیم و غیرمستقیم تمامی افراد میشوند.
این وسایل ارتباط جمعی با انتشار اطلاعات و آگاهیها، افزون بر نقش تکمیلی آموزش مؤسسات آموزشی و دانشگاهی بدون هیچ محدودیت زمانی، مکانی، سنی و جنسی، آموزش افراد جامعه را بر عهده دارند.
مقاله حاضر با بررسی یکی از وظایف مهم وسایل ارتباط جمعی، یعنی نقش آموزشی و تأکید بر تأثیر شدید آنها در عصر کنونی، مزایای آموزش از طریق این گونه وسایل را بیان میکند. این نوشتار به بررسی عناصر تأثیرگذار بر روند آموزشی رسانهها در فرایند جهانی شدن و همچنین نقش حواس در فرایندهای یادگیری و استفاده از فناوریهای نوین پرداخته شده است.
"
"این مقاله به بررسی جایگاه نوین رسانهها در برنامهها و فعالیتهای آموزشی مدارس میپردازد و چگونگی بهرهگیری از رسانهها را برای ارتقای سطح آموزشی مدارس تشریح میکند. در سالهای اخیر رسانهها به عنوان ابزارهای نوین آموزشی مورد توجه دستاندرکاران آموزش قرار گرفتهاند و از آنها به عنوان مکمل فرایند یادگیری انفرادی و گروهی یاد شده است. استفاده بهینه از این ابزارها مستلزم تجهیز مدارس به مراکز رسانهای و در صورت امکانپذیر نبودن دسترسی مدارس منفرد به این مراکز، استفاده از مراکز رسانهای منطقهای است. خدماتی که در این مدارس عرضه میشود فراتر از ارائه وسایل کمک آموزشی سنتی و یا کتابخانههای معمولی است که اکثر مدارس به آنها مجهز هستند.
"