مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره پنجم بهار و تابستان 1392 شماره 1 (پیاپی 64/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر الگوی حل مساله بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دخترسال اول متوسطه شهر سنندج در درس شیمی بود. جامعه ی آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر سنندج بودند. برای انتخاب نمونه، دو کلاس به تعداد 60نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون خلاقیت عابدی وآزمون عملکرد تحصیلی شیمی(دانشی،مهارتی ونگرشی) بود. ابتدا از هر دو گروه، پیش آزمون خلاقیت و عملکرد تحصیلی به عمل آمد، سپس متغیر آزمایشی(درس شیمی به روش حل مساله)در 3ماه به گروه آزمایش آموزش داده شد و در پایان، پس آزمون بر روی هر دو گروه انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که الگوی حل مساله بر خلاقیت دانش آموزان و مؤلفه های سیال بودن، انعطاف پذیری و ابتکار تأثیر مثبت داشته، اما دو گروه از لحاظ میزان بسط تقریباً معادل بودند. همچنین در بررسی تأثیر روش حل مساله بر عملکرد تحصیلی، نتایج نشان داد که تدریس شیمی به روش حل مساله به ترتیب بر نگرش ها، دانش ها و مهارت های دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
تاثیر تصاویر ایستا و انیمیشن بر بهبود یادگیری: نقش تعدیل کننده ی نشانه های دیداری و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر نشانه، فرمارائه(انیمیشن، تصاویرایستا) و کنش متقابل آنها بر درک مفاهیم و انتقال مطالب و بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت در آموزش چندرسانه ای انجام شد. نمونه مورد پژوهش مشتمل بر120 دانشجوی دختر و پسر رشته های معماری، مهندسی برق، حقوق، عمران، الکترونیک و کامپیوتر دانشگاه آزاد مهدی شهر در استان سمنان بودند که در ترم تابستان سال تحصیلی 92-1391مشغول تحصیل بودند. از جامعه ی پسران 60 دانشجو، و از جامعه ی دختران نیز 60 دانشجو به روش تصادفی ساده انتخاب و به روش تصادفی به 8 گروه انتساب شدند. داده ها با آزمون درک و انتقال یادگیری در درس فیزیولوژی گردآوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها حاکی از برتری فرم ارائه انیمیشن از فرم تصاویر ایستا در هر دو آزمون درک و انتقال بود. از طرفی، درک و انتقال تحت نشانه رنگ، بالاتر از درک و انتقال تحت نشانه فلش بود. بین فرم ارائه و نشانه اثر تعاملی مشاهده نشد، اما بین جنسیت و فرمت ارائه،اثر تعاملی معنادار وجود داشت. در دختر ها میانگین یادگیری در فرم ارائه انیمیشن بالاتر از تصاویر ایستا بود ولی در پسرها تفاوت معناداری مشاهده نشد. افزون برآن، بین جنسیت و نشانه های دیداری اثر تعاملی مشاهده نشد. در طراحی محیط های چندرسانه ای و محتوا های الکترونیکی استفاده از انیمیشن در ترکیب با نشانه ی رنگ کارایی یادگیرندگان را افزایش می دهد. این مطلب به ویژه در مورد آموزش دختران موثرتر از آموزش پسران است. تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
نقش ادراک والدینی و انگیزش تحصیلی در گرایش به تفکرانتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطهی ادراک والدینی و انگیزش تحصیلی با گرایش به تفکر انتقادی براساس یک مدل علی است. جامعهی آماری پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 90-1389 است. بدین منظور نمونهای به حجم 359 دانشجو انتخاب شد. پرسشنامههای مورد استفاده برای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه ی گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا،ادراک والدینی و پرسشنامهی ترجیحکاری بود. برای تحلیل دادهها و به منظور بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسونو الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مولفههای ادراک والدینی، انگیزش وگرایش به تفکرانتقادی دوبه دو با یکدیگرهمبستگی دارند. علاوه براین اجرای الگوی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی پیشنهادی با دادهها برازش دارند و گرایش به تفکرانتقادی از طریق انگیزش درونی وادراک والدینی قابل پیشبینی است. به عبارت دیگر، ادراک والدینی مستقیما و از طریق انگیزش تحصیلی با گرایش به تفکر انتقادی رابطه دارد.
بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و خلاقیت با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان تیزهوش اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی (جهت گیری هدف های پیشرفت، خودکارآمدی و اضطراب امتحان)، راهبردهای یادگیری(مرور ذهنی، بسط دهی و سازمان دهی و راهبردهای یادگیری فراشناختی (تفکر انتقادی و خودنظم دهی فراشناختی) و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان تیزهوش اصفهان انجام شد. جامعه این پژوهش همه دانش آموزان دبیرستانی رشته های نظری شهر اصفهان بودند. برای انجام این پژوهش 200 دانش آموز(108 دختر و 92 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و همه آن ها پرسشنامه جهت گیری هدف های پیشرفت الیوت و موریاما، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و همکاران، و پرسشنامه خلاقیت تورنس را تکمیل نمودند. یافته ها نشان داد که هدف تبحرگرا، خودکارآمدی، سازمان دهی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار، و اضطراب امتحان با پیشرفت تحصیلی رابطه ی منفی و معنادار داشتند. خودکارآمدی، اضطراب امتحان و خلاقیت در یک مدل توانستند 42 درصد از واریانس پیشرفت درس ریاضی را پیش بینی کنند و نیز سهم خودکارآمدی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی بیش از سایر متغیرها بود.
بررسی سواد ریاضی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج و ارتباط آن با سبک شناختی ویتکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سواد ریاضی دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج و ارتباط آن با سبکشناختی ویتکین بود. پژوهش از نوع علّی ـ مقایسهای و جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج است. حجم جامعه به تعداد 5879 نفر دانشآموز بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای 360 دانشآموز انتخاب شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری tمستقل، آزمون t تک نمونهای،تحلیل واریانس و آزمون ناپارامتریککروسکال ـ والیس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد کهبین سواد ریاضی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین سبکشناختی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین سبکشناختی دانشآموزان با سواد ریاضی بالا و پایین تفاوت معنادار گزارش شد. علاوه بر این، نتایج پژوهش بیانگر آن بود که سواد ریاضی دانشآموزان مناطقمحروم با مناطقبرخوردار و نیمه برخوردار متفاوت است. در نهایت سطح سواد ریاضی دانشآموزان شهر سنندج متوسط تشخیص داده شد.
تاثیر ارزشیابی توصیفی برخودپنداره تحصیلی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی در مقایسه با ارزشیابی کمّی (سنتی) برخودپنداره تحصیلی، خلاقیت وپیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش عبارت بودند از کلیه دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی ناحیه یک شهر اراک که در سال تحصیلی
91-1390 مشغول به تحصیل در پایه چهارم ابتدایی بودند. دانشآموزان هر دو گروه ارزشیابی توصیفی و سنتی به صورت نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه خودپنداره تحصیلی چن، آزمون خلاقیت تورنس(فرم ب) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود. برای تحلیل دادهها در صورت نرمال بودن توزیع، از آزمون tدو گروه مستقل و در صورت غیرنرمال بودن از آزمون های ناپارامتری متناظر استفاده شد.بر اساس نتایج به دست آمده،بین خودپنداره تحصیلی، خلاقیت و میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تحت نظام ارزشیابی توصیفی و دانشآموزانی که تحت نظام ارزشیابی کمی بوده اند تفاوت معنادار وجود داشت. بدین صورت که دانشآموزان تحت ارزشیابی توصیفی در مقایسه با دانشآموزان تحت ارزشیابی سنتی، از خودپنداره تحصیلی مثبت، خلاقیت بیشتر و پیشرفت تحصیلی بهتری برخوردار بودند.