فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۸٬۳۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نهاده های شیمیایی سلامت آب، خاک و موجودات زنده را تهدید می کند. لذا ضرورت دارد تولیدکنندگان را به تولید محصولاتی با حداقل نیاز به نهاده های شیمیایی تشویق کرد. در این مقاله تلاش شده است تا عوامل موثر بر تمایل به دریافت کشاورزان استان خراسان رضوی برای تولید خیار ارگانیک گلخانه ای نسبت به محصول متعارف را با استفاده از الگوی لاجیت ترتیبی و داده های مقطع زمانی 186 تولیدکننده در سال 1391مورد بررسی قرارگیرد. نتایج نشان داد که بیش از 80 درصد کشاورزان عقیده دارند که قیمت محصول ارگانیک باید حداقل 10درصد بالاتر از قیمت محصول متعارف باشد. همچنین رابطه بین تمایل به دریافت برای تولید خیار ارگانیک گلخانه ای با سطح زیرکشت، استفاده از ناظر کشاورزی، بیمه محصول، متوسط عملکرد کنونی خیار متعارف و اطلاعات راجع به بازار جهانی محصولات ارگانیک با مثبت و معنی دار است. با توجه به یافته ها، توسعه آموزش و ترویج مصرف محصولات ارگانیک، اعطای تسهیلات و مشوق ها به تولیدکنندگان محصول ارگانیک و حرکت بیمه در راستای تاثیرگذاری بر کاهش ریسک و افزایش تولید پیشنهاد شده است.
بررسی عوامل موثر بر مشارکت کشاورزان در بازار آتی گوجه فرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین ریسکهای موجود در بخش کشاورزی، ریسک ناشی از نوسانات قیمتی محصولات کشاورزی میباشد. بازارهای آتی محصولات کشاورزی به عنوان یکی از سیاست ها و راهکارهای اجرایی، تاثیر بسزایی بر کاهش نوسانات قیمتی محصولات کشاورزی دارند. با توجه به این مهم در این مطالعه، عوامل موثر بر احتمال مشارکت کشاورزان برای فروش محصول تولیدی در بازار آتی با استفاده از داده های مقطعی 90 نفر از گوجه کاران شهرستان مشهد در سال زراعی 89-1388 با بهره گیری از الگوی لاجیت برآورد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان میدهد که اولاً نسبت تامین در بازار آتی این محصول در نمونه مورد مطالعه بین 25/1- تا 63/5 متغیر بوده و ثانیاً مقدار بهینه نسبت تامین برابر 03/0 میباشد. همچنین نتایج حاصل از الگوی لاجیت نشان میدهد که متغیرهای سن کشاورز و میزان بدهی کشاورز، به لحاظ آماری معنیدار و دارای تاثیر مثبت بر احتمال مشارکت کشاورزان در بازار آتی و متغیرهای سطح زیرکشت، نحوه فروش محصول و ضریب تغییر قیمت محصول در بازار نقدی به لحاظ آماری معنیدار و دارای تاثیر منفی بر احتمال مشارکت کشاورزان در بازار آتی میباشند. با توجه به نتایج، افزایش آگاهی کلیه گروه های سنی کشاورزان از طریق رونق بخشیدن کلاس های آموزشی و ترویجی و انگیزه بخشی به کشاورزان کوچک مقیاس (گروه های هدف) به استفاده از این نوع بازار به عنوان پیشنهادات ارائه شده است.
کاربرد برنامه ریزی آرمانی تصادفی در مدیریت مصرف منابع آب: مطالعه موردی دشت فیروزآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کافی نبودن آب برای محصولات کشاورزی و کمبود آن در سایر مصارف یکی از مسایل مهم اقتصادی در یک اقلیم خشک و نیمه خشک محسوب می شود. در این میان یکی از مهم ترین چالش های پیش روی مسئولان، برنامه ریزی مناسب در زمینه مدیریت پایدار منابع آب می باشد. در این مطالعه با توجه به نوسانات بارندگی و ماهیت تصادفی بودن منابع آب، نحوه برنامه ریزی مصرف آب در دشت فیروزآباد واقع در استان فارس بررسی شد. لذا هدف این تحقیق ارائه مدل پشتیبان تصمیم جهت تعیین میزان تخصیص آب های سطحی و آب های زیرمینی در دوره های خشکسالی، تر سالی و سال معمولی می باشد. در این مطالعه به دلیل لحاظ کردن و دستیابی همزمان به دو هدف ( مدیریت مزرعه و اثرات زیست محیطی) از روش برنامه ریزی آرمانی تصادفی استفاده شد. بدین منظور داده های مورد نیاز از سازمان آب منطقه ای استان فارس برای سال های 1364-1386 جمع آوری شده است. این مدل برای تصمیم گیری، سه ضریب کاهشی در رابطه با آب های سطحی، آب های زیرزمینی استاندارد و آب-های زیرزمینی مکمل در زمان تر سالی، خشکسالی و سال معمولی ارائه می کند. نتایج حاکی از آن است که در سال خشک به جهت حفظ رودخانه ها مدل استفاده از ذخایر زیرزمینی بیشتر از یک سال تر را پیشنهاد می کند.
ارزیابی شبکه بازاریابی محصول انگور در دو مسیر تازه خوری و خشکبار مطالعه موردی شهرستان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذار از کشاورزی سنتی و افزایش تولید محصولات کشاورزی موضوع بازاریابی اهمیت فزاینده ای یافته است. هزینه های بازاریابی در قیمت پرداختی مصرف کننده و قیمت دریافتی تولیدکننده تأثیر می گذارد و کاهش آن موجب بالارفتن رفاه کل جامعه می شود. هدف این مطالعه ارزیابی شبکه بازاریابی محصول انگوردر دو حالت تازه خوری و خشکبار در سال زراعی 1389 -90 در شهرستان ملایر استان همدان است. نمونه مورد بررسی متشکل از 379 نفر کشاورز انگورکار، 14 عمده فروش و 60 خرده فروش است. در این راستا، مقادیر حاشیه بازاریابی، سهم عوامل بازاریابی درحاشیه بازاریابی، ضریب هزینه بازاریابی و کارایی بازاریابی محاسبه شد. یافته ها نشان داد که مسیر عمده بازاررسانی انگور تازه خوری و خشکبار آن به-ت رتی ب متش کل از «ت ولی دکنن ده- خ ری دارمحل ی- خ رده ف روش» و «ت ولیدکننده- عمده فروش- خرده فروش» است. همچنین سود خالص کشاورز به ازای هر کیلوگرم خشکبار بیشتر از هر کیلوگرم انگور است. از طرفی، حاشیه بازاریابی در منطقه مورد بررسی بالاست و حاشیه خرده فروشی بیش از حاشیه عمده فروشی می باشد. نتایج محاسبه کارایی نیز نشان داد که مسیرهای عمده بازاررسانی کارایی مناسبی ندارند. طبقه بندی JEL : Q13, L11, L66
بررسی مزیت نسبی، رقابتی محصولات عمده کشاورزی در استان البرز
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا به توصیفی جامع در خصوص مفاهیم مزیت نسبی و مطلق و مفهوم ماتریس تحلیل سیاستی پرداخته شده است و در قالب 3 شاخص عمده مزیت نسبی، توان رقابتی و ضرایب حمایتی وضعیت انواع محصولات زراعی استان البرز مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته اند. در این راستا محصول گندم به عنوان نمونه به تفصیل در قالب ماتریس تحلیل سیاستی مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج محاسبات سایر محصولات مورد مطالعه نیز بر اساس همین ماتریس مورد بررسی قرار گرفته و نتایج به تفکیک در ادامه ارائه شده است. در مطالعه انجام شده مشخص شده که از بین انواع محصولات کشاورزی مورد مطالعه در استان البرز محصولی مانند گندم که از حیث شاخص های مختلف دارای قدرت رقابتی در بازارهای داخلی و جهانی است، حمایت نهاده ای و محصولی نیز دریافت نموده، اما شاخص های این محصول نشان می دهد در شرایطی که حمایتی نیز دریافت نکند همچنان قابلیت رقابت خواهد داشت. محصول پنبه بیشترین حمایت را در بین محصولات تولیدی استان دریافت نموده و اعمال حمایت 124 درصدی قدرت رقابتی این محصول را در بازارهای داخلی و جهانی افزایش داده است. بررسی وضعیت تولید یونجه در این استان نشان می دهد که تولید آن حتی در شرایط عدم دریافت حمایت، قدرت رقابتی در بازارهای داخلی و جهانی را دارد. سیب زمینی نیز تنها محصولی است که در مجموع سیاست ها به نفع آن نبوده است، به هر حال بررسی مزیت رقابتی آن نشان می دهد حتی اگر سیاست ها علیه این محصول نبود نیز فاقد قدرت رقابتی بود؛ بنابراین تولید این محصول در استان البرز توجیه چندانی ندارد.
اثراقتصادی پروبیوتیک باکتوسل بر روی بازماندگی ماهیان قزل آلای رنگین کمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غذاهای دریایی و آبزیان یکی از سالم ترین و بهترین مواد غذایی مصرفی می باشند که نقش ارزنده ای در امنیت غذایی و سلامت جامعه دارند و به دلیل افزایش تقاضای مصرف ماهی، آبزی پروری بخش مهمی از صنعت دامپروری در سراسر دنیا به حساب می آید. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر پروبیوتیک باکتوسل بر میزان بازماندگی ماهیان قزل آلا و بر درآمد آبزی پروران انجام گرفت. در این مطالعه از 8000 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 60 گرم استفاده شده که به 2 گروه تجربی تیمار با باکتوسل و کنترل یا فاقد تیمار تقسیم شدند. در این پژوهش باکتوسل Pediococcus acidilactituma به روش اکسترودر شده به غذای ماهیان اضافه شد و در طول دوره ی آزمایش با استفاده از فرمول های مربوطه میزان بازماندگی ماهیان در دو گروه محاسبه و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS18 و از طریق آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده های حاصل از این تحقیق موید آن است که پروبیوتیک باکتوسل باعث افزایش میزان بازماندگی ماهیان قزل آلا می گردد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، پروبیوتیک باکتوسل احتمالا از طریق تحریک سیستم ایمنی و کاهش اثر پاتوژن ها و افزایش تولید ایمونوگلوبین ها باعث افزایش ماندگاری ماهیان قزل آلای رنگین کمان و در نتیجه افزایش راندمان تولید و درآمد بیشتر آبزی پروران می شود.
بررسی رابطه نرخ ارز با صادرات محصول خرما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صادرات خرما در ایران، این مطالعه به بررسی ارتباط کوتاه مدت و بلندمدت بین صادرات خرما و متغیرهای مهم اقتصادی، بویژه نرخ ارز می پردازد. برای نیل به این هدف، تابع ارزش صادرات خرما با استفاده از الگوی تحلیل هم جمعی موسوم به ARDL برآورد گردید. دوره مورد مطالعه سال های 1386-1360 می باشد. نتایج نشان داد که قیمت صادراتی و ارزش افزوده بخش کشاورزی تاثیری مثبت و معنی دار بر ارزش صادرات دارند. همچنین، متغیر نرخ ارز تاثیر مثبت و معنی داری بر ارزش صادرات خرما دارد که این امر لزوم توجه به اتخاذ سیاست های مناسب ارزی به منظور حمایت از صادرات و حفظ موقعیت ایران در بازارهای جهانی را خاطر نشان می سازد. در نهایت، باتوجه به ضریب برآوردی تصحیح خطای الگو، در هر دوره حدود 66 درصد از عدم تعادل کوتاه مدت برای رسیدن به تعادل بلند مدت تعدیل می شود.
ارزیابی میزان کارایی سامانه های سرمایش غیر فعال در اقلیم گرم و خشک ایران (مطالعه موردی دو شهر یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل آلوده کننده محیط زیست در جهان و به خصوص در کشور ما که بخش اعظم آن را مناطق گرم و خشک تشکیل می دهد، سیستم های تهویه و سرمایش است. در این راستا، سامانه های غیر فعال همواره نقش مؤثری در تأمین آسایش و سلامت ساکنین و کاهش مصرف انرژی داشته است. مقاله پیش رو در پی دستیابی به بهینه ترین تدابیر سرمایش غیر فعال در مسکن شهرهای حاشیه کویر است. بنابراین شهر یزد و اصفهان به عنوان نمونه موردی انتخاب شده و میزان کارایی سامانه های سرمایش غیر فعال در این دو شهر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای به دست آوردن میزان کارایی سامانه ها، شرایط آسایش محیطی بنا قبل و بعد از استفاده از این سامانه ها مورد ارزیابی قرار گرفته است. سپس بر مبنای تحلیل های صورت گرفته برای هر سامانه در ماه های مختلف سال و با مقایسه تطبیقی نتایج، سامانه های با حداکثر کارایی برای هر شهر معرفی شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سرمایش تبخیری غیر مستقیم کاراترین سامانه در گرم ترین ماه های سال برای اقلیم گرم و خشک ( B) است و پس از آن تهویه شبانه برای اصفهان و سایر شهرهای با اقلیم مشابه ( Bsk) و سرمایش تبخیری مستقیم برای یزد و سایر شهرهای با اقلیم مشابه ( Bwh) پیشنهاد مناسبی می باشد.
طراحی مجدد اقتصاد جنگل
رابطه توسعه اقتصادی و شدت انرژی در کشورهای عضو اکو: مدل رگرسیون داده های تابلویی آستانه ای یکنواخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی تغییرات شدت انرژی می توان کشش درآمدی تقاضای انرژی را مورد مطالعه قرار داد، چراکه ثابت بودن شدت انرژی حاکی از رابطه تناسبی بین رشد مصرف انرژی و رشد درآمد ملی یا به عبارت دیگر واحد بودن کشش درآمدی تقاضای انرژی نسبت به تولید ناخالص داخلی می باشد. به علاوه، همواره درصد تغییرات شدت انرژی با نرخ رشد اقتصادی و کشش درآمدی مصرف انرژی متناسب است. بر این اساس، در این مقاله برای تحلیل شدت انرژی به مدلسازی تقاضای انرژی در کشورهای عضو اکو و اندازه گیری کشش های درآمدی تقاضای انرژی می پردازیم. استفاده از یک مدل رگرسیون پانل آستانه ای با توجه به یک متغیر آستانه که بر اساس تولید ناخالص داخلی سرانه تعریف شده باشد به خوبی می تواند ناهمگنی در مدل های تقاضای انرژی در کشورهای مذکور را نشان دهد. تخمین این مدل برای کشورهای عضو اکو بیانگر آن است که در این کشورها کشش درآمدی کمتر از واحد بوده و با رشد تولید ناخالص داخلی تقاضای انرژی به همان میزان رشد نخواهد کرد، در نتیجه شدت انرژی در حال کاهش است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در اغلب کشورهای عضو اکو کشش درآمدی در طول زمان کاهش یافته است. علاوه بر این، در کشورهای عضو اکو به دلیل ساختار اقتصادی مشابه کشش درآمدی تقاضای انرژی بسیار به هم نزدیک است. پیش بینی تغییرات شدت انرژی با استفاده از برآورد کشش های درآمدی نشان دهنده آن است که با رشد اقتصادی کشورهای عضو اکو از شدت انرژی در این کشورها کاسته می شود.