درخت حوزه‌های تخصصی

باستان شناسی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۲٬۲۳۲ مورد.
۱۸۰۱.

نگرشی بر آیین تدفین گورخمره ای دوران اشکانی در حاشیه غربی زاگرس مرکزی (مریوان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: مریوان تدفین گورخمره ای اشکانی زریبار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۱۷
تدفین گورخمره ای از شیوه های رایج تدفین دوران اشکانی است. تاکنون گورستان های متعددی از این دوران در نقاط مختلف کشف و حفاری گردیده اند. لیکن در منطقه مریوان به دلیل عدم انجام بررسی ها و مطالعات باستان شناسی هیچگونه اطلاعی از وضعیت تاریخی و باستان شناسی منطقه و وجود گورخمره در این ناحیه وجود نداشت. خوشبختانه با انجام عملیات پژوهشی تعدادی گورستان گورخمره ای  با چند شیوه تدفین از دوران اشکانی کشف و شناسایی گردید که با مطالعه اولیه این مجموعه اطلاعات ارزشمندی در خصوص شیوه های تدفین و نگرش مذهبی اشکانیان کوچرو در حاشیه دریاچه زریبار حاصل آمد که در  این مقاله به شرح آن خواهیم پرداخت.
۱۸۰۲.

گونه شناسی معماری آرامگاه های الیمائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرامگاه های الیمائی کل چندار شمی گلالک شوش صالح داوود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۱۹۲
باور به زندگی پس از مرگ به خلق گورستان ها، بناهای یادمانی و آداب و رسوم مرتبط به آن می انجامد. بقایای برجای مانده از جوامع باستانی در بیشتر مواقع به قبور و آرامگاه های آنان محدود می شود، که بررسی در آن بخش هایی از مذهب، آئین و باورهای دینی آنان را آشکار می کند. الیمائیان حاکمان نیمه مستقل و خودمختار هم زمان با سلوکیان و پارتیان در جنوب غربی ایران هستند که گونه هایی از معماری آرامگاهی آنان برپایه کاوش های باستان شناسی در محوطه هایی چون: شوش، دستوا، گلالک، صالح داوود، کَلِ چندار شمی، چشمه چلوار، قلعه شیاس، کافه بابک و هشتلیک به دست آمده است. در بررسی معماری آرامگاهی الیمائی ها علاوه بر توصیف و گونه شناسی آنان، شباهت های قابل مقایسه ای با شیوه های خاکسپاری تمدن های پیشین و حکومت های هم زمان آشکار می شود که نویسندگان این پژوهش با استفاده از مطالعات تاریخی-تطبیقی و براساس نتایج کاوش های الیمائی سعی در دستیابی به آن دارند. این پژوهش نشان می دهد که با توجه به تفاوت های زیست محیطی کوه و دشت، معماری آرامگاه های الیمائی به دو نوع کوهستانی و دشتی طبقه بندی می شود. با توجه به موقعیت آن ها نسبت به سطح زمین، آرامگاه های کوهستانی به آرامگاه های زیرزمینی، آرامگاه های نیمه زیرزمینی و آرامگاه های ساخته شده در سطح و آرامگاه های دشت الیمائیان به دو گونه آرامگاه زیرزمینی (سردابه ای) و آرامگاه نیمه زیرزمینی تقسیم می شدند. گونه شناسی و مقایسه آرامگاه های الیمائی با آرامگاه های به جامانده از تمدن های پیشین و بومی (بین النهرین و ایلام) و حکومت های سلوکی و اشکانی نشان می دهد که این مقبره ها هنوز تحت تأثیر سنت های محلی مانند بین النهرین و ایلام هستند.
۱۸۰۳.

توصیف و تحلیل نقوش صخره ای ظفرآباد دهگلان، کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ظفرآباد نقوش صخره ای صحنه شکار نقوش انسانی دوران تاریخی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۳۰
نقوش صخره ای را شاید بتوان به عنوان قدیمی ترین جلوه هنری جامعه انسانی در نظر گرفت. سابقه این هنر را بیش از سی هزار سال تخمین زده اند و در ایران نیز سابقه طولانی دارد. دشت میان کوهی دهگلان واقع در میان رشته کوه های زاگرس به لحاظ دارا بودن شرایط زیست محیطی مناسب در طول تاریخ اقوام مختلفی را به سوی خود جذب کرده و از کهن ترین ایام بستر مناسبی را برای زیستن و تداوم حیات انسان فراهم آورده است؛ وجود آثار باستانی بسیار ازجمله سنگ نگاره صخره ای ظفرآباد و تپه های باستانی مربوط به ادوار مختلف تاریخی و پیش ازتاریخ گواهی بر این مدعاست. هرچند به طور کلی تعیین قدمت نقوش صخره ای کاری دشوار به نظر می رسد، اما نحوه ترسیم نقوش صخره ای ظفرآباد و حیوانات منقوش در آن مجموعه این نقوش را به نقوش صخره ای پیش ازتاریخ شبیه می نماید؛ لیکن وجود آثار سفالی دوران تاریخی به خصوص دوره اشکانی در کنار این اثر نسبت دادن آن را به دوران پیش ازتاریخ دچار شک و تردید نموده است. این گزارش به شرح و بررسی نقوش مذکور بر مبنای بازدید میدانی می پردازد و هدف از آن معرفی اثری است که شاید به دلیل دور از دسترس بودن کمتر شناخته شده است. این نقوش صخره ای در روستای ظفرآباد در قسمت جنوب شرقی استان کردستان و شمال شرقی شهرستان دهگلان در دامنه جنوب غربی کوهی موسوم به کوه شیدا واقع شده است. در این صخره نگاره می توان صحنه شکار حیواناتی چون بز کوهی و گوزن را به وسیله افرادی سوار بر اسب مشاهده نمود.
۱۸۰۴.

خالدی خدای آتش پیروزی اورارتوها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آتش پیروزی آتشدان آیانیس انزاف علیا اورارتوها خالدی خدای آتش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۱۹۷
آتش نزد مردم باستان محترم بود ولی این پدیده نزد اورارتو ها کم تر بررسی شده است. معمولاً اقوام باستانی خدایی با خویشکاری آتش را می پرستیدند، ولی نزد اورارتوها این گونه نیست. این موضوع عجیب به نظر می رسد، چون اورارتوها در محیطی سردسیر می زیستند و آتش می بایستی نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار بوده باشد. در متون سلطنتی اورارتویی اشاره مستقیمی به اهمیت آتش یا وجود خدایی با خویشکاری ویژه آتش به دست نیامده است، ولی با کمی تأمل بر تعدادی از آثار اورارتویی می توان رد پای خویشکاری خدای آتش را در مهم ترین خدای اورارتوها، خالدی، مشاهده کرد. هدف مقاله حاضر این است که با بررسی شواهد، از جمله نقش خالدی بر سپری از محوطه باستانی انزاف و آتش دان های معبد آیانیس نشان دهد که آتشی ویژه خالدی روشن می شد و می توان آن را «آتش پیروزی» خواند و خالدی را نیز می توان «خدای آتش» دانست. آتش خالدی همه مشخصات «آتش پیروزی» را اعم از «همیشه سوزی» و «ارتباط با خدای پیروزی» و «روشن نگه داشته شدن آن در معابد» و احتمالاً «اهدای پیشکشی» دارد.
۱۸۰۵.

درویش احمد: نقش برجسته ای نویافته از دوره الیمایی در دامنه کوه منار (اندیکا، خوزستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: نقش برجسته درویش احمد الیمایی صحنه بزمی کوه منار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۲۴۶
طی برنامه بررسی و شناسایی آثار تاریخی و تدوین پرونده های ثبتی شهرستان اندیکا در تابستان سال ۱۳۹۴ نقش برجسته ای با نام درویش احمد شناسایی گردید این نقش برجسته که از جمله نقش برجسته های الیمایی است صحنه بزمی را به نمایش می گذارد. در این نقش برجسته فرد لمیده ای نشان داده شده که جامی در دست دارد. در پشت سر وی شیئی که احتمالاً تبر، گرز و یا شمشیر است، به همراه تک درختی حجاری گردیده است. شباهت موضوع و نقوش موجود در این نقش برجسته یادآور پیکره هرکول در بیستون است. از نظر سبک شناسی و موضوع این نقش برجسته قابل مقیاس با نقش برجسته های برد بت کوه تینا تنگ سروک II تنگ سروک IV، تنگ زیر (ایذه)، شیوند بردگوری جنگه سنگ ماهی و چوزه است و می توان آن را نهمین نقش برجسته شناخته شده با مضمون «صحنه بزمی» در گستره الیمایی دانست. اشتراکات فراوان این نه نقش برجسته با یکدیگر، که همگی بر روی سنگ های منفرد و در مسیر ایل راه های کهن ایجاد شده اند، تا حدودی آنها را از دیگر نقش برجسته های حوزهٔ الیمایی متفاوت می گرداند. 
۱۸۰۶.

تعامل هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در مقابر برجی کجور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر ایرانی اندیشه های شیعی مقابر برجی کجور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۳۱۴
با ورود اسلام به ایران، هنر در خدمت اسلام درآمد و تعاملی بین هنر ایرانی و اندیشه اسلامی شکل گرفت که نمود آن را می توان در هنر معماری اسلامی ایران مشاهده نمود. مقابر یا آرامگاه های برجی شکل یکی از بارزترین نوع معماری فرهنگی و مذهبی گذشتگان است که از جنبه های گوناگون هنری، تاریخی، مذهبی و اجتماعی در معماری اسلامی نقش اساسی داشته است. این نوع بناها در فرهنگ و جامعه ایرانی سابقه ای طولانی داشته و به همین دلیل از تنوع نسبتاً بالایی نیز برخوردارند. مقابر و بقاع متبرکه بعد از مساجد، از مهم ترین عناصر اصلی معماری مذهبی را تشکیل می دهند که می توان زیبایی، ظرافت، و فنون و خلاقیت های معماری را در آن مشاهده نمود. در این پژوهش سعی بر آن است هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در معماری بناهای یادمانی-مذهبی و هم چنین پیوند سیاست و مذهب در ظرف هنر بپردازد. منطقه باستانی کجور (رویان کهن) دربردارنده تعداد قابل ملاحظه ای از بنا های آرامگاهی دوران اسلامی است، که این بنا ها علاوه بر دارا بودن اصول کلی معماری اسلامی، دارای ویژگی های خاص منطقه ای نیز هست، که می توان به شناخت بهتر معماری بومی و کارکرد آن و هم چنین پیوند مذهبی و سیاسی متجلی در هنر معماری این منطقه یاری کند. پرسشی که در این پژوهش مطرح است، کارکرد بناهای مذهبی مقابر برجی شکل در دوران اسلامی کجور چه بوده است؟ و در پاسخ می توان چنین بیان کرد، این عناصر مذهبی افزون بر کارکرد تدفینی می تواند، کارکرد مذهبی-سیاسی نیز دارا باشد. روش تحقیق این پژوهش در بستر مطالعات براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی-تاریخی است. چگونگی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش اسنادی (کتابخانه ای) است. نتایج حاصله از این پژوهش در تحلیل و بررسی تحولات معماری مقابر برجی شکل در منطقه کجور نشان دهنده آمیختگی هنر ایرانی، اسلامی و معماری بومی بوده است.
۱۸۰۷.

Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Middle Persian Inscriptions Khosrow Anushirvan Darband Caucasus

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۲۰۰
Historically, the Caucasus region during the Sasanian period was among the important parts of Iran. Many studies have been conducted by archeologists, historians, and linguists on this region. The book entitled Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan) by Cyrus Nasrollahzadeh is one of the attempts to investigate this region through available inscriptions. 
۱۸۰۸.

A Note on the Location of Raxā/Rakkan(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Achaemenid Fars Kor river basin Baizā Rakkan

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۷۰
A number of candidates in the Kor River Basin, Fars, Iran, have previously been proposed for the location of the ancient Raxā/Rakkan a town mentioned in the Bisotūn Inscription and in the Persepolis Fortification Tablets. None of these suggestions, however, is convincing. Based on textual evidence, archaeological observations, and the local environmental conditions, the present study suggests that ancient Rakkan should be identified with the archaeological site of Kal Abdi in the southern part of the Baizā Plain. 
۱۸۰۹.

برسی مسأله پیدایش ساغرهای سفالی اوایل عصر آهن در تپه گوران، دره هلیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: درّه هُلیلان تپه گوران ساغر کاسی عیلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۲۲۵
با شروع عصر آهن در دره هلیلان، شاهد پدیدار شدن یک سنت سفالگری جدید در تپه گوران هستیم. در میان سفال های این مرحله تپه گوران چند گونه سفال شاخص دیده می شود که شاخص ترین آن ها ساغرهای پایه دار هستند. از گونه ساغرهای پایه دار تپه گوران به ندرت در مناطق پیرامون دره هلیلان گزارش شده است. با این حال، ساغرهای تپه گوران تشابهات بسیار نزدیکی با ساغرهای کاسی میان رودان و ساغرهای عیلامی دشت شوشان دارند. در مورد چگونگی ظهور این نوع ساغرها در دره هلیلان و منشاء آن مطالعات مهمی انجام شده است، اما هنوز چگونگی ظهور آن مبهم است. در این مقاله سعی می شود تا با بررسی نتایج مطالعات باستان شناسی انجام شده در مناطق پیرامون دره هلیلان و با ردیابی وضعیت پراکنش این نوع ساغر، ارتباط ساغرهای تپه گوران با حوزه های اصلی پراکنش آن در میان رودان یا شوشان مشخص شود. بررسی یافته های باستان شناسی حاکی از این است که تاکنون در مناطق مابین دره هلیلان در شمال و دشت شوشان در جنوب شامل مناطق دهلران و آبدانان و دره های سیمره و رومشگان این نوع سفالینه دیده نشده است. ظاهراً محوطه های مناطق دهلران و آبدانان در این زمان متروکه شده اند با این حال نتایج مطالعات انجام شده در ماهیدشت حاکی از حضور این گونه ساغر در شمال دره هلیلان است، در واقع، حضور این گونه ساغر در ماهیدشت، دره هلیلان را از طریق جاده خراسان، به میان رودان وصل نموده و به نظر می رسد که ساغرهای تپه گوران منشاء کاسی دارند.
۱۸۱۰.

مطالعه تطبیقی روند پیچیدگی های اجتماعی-اقتصادی فلات مرکزی و جنوب غرب ایران در نیمه دوم هزاره پنجم پیش ازمیلاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص های پیچیدگی فلات مرکزی جنوب غرب ایران سفال مدارک فن مدیریت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۳۴۹
موضوع و هدف پژوهش حاضر، مقایسه روند پیچیده شدن جوامع پیش ازتاریخ در فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در نیمه دوم هزاره پنجم پیش ازمیلاد و ارزیابی شاخصه های پیچیدگی و هم چنین، تحلیل چرایی و چگونگی وقوع آن ها است. منطقه های یادشده، دو نقطه محوری برای آغاز تحولات اجتماعی و اقتصادی در این دوره بودند که در هزاره چهارم پیش ازمیلاد نقش مهمی در مبادلات تجاری و برهم کنش های فرهنگی بین شرق و غرب فلات ایران ایفا کردند. متغیرهای فناوری و صنعتی، اصلی ترین شاخص های پیچیدگی در فلات مرکزی بودند؛ مؤلفه های کشاورزی و دام داری در مرتبه فرعی قرار داشتند. روند پیچیده شدن جوامع جنوب غربی ایران، در اصل بر بنیاد کشاورزی، دامپروری و منابع آبی تکیه داشت و متغیر های فناوری، صنعتی و واردات مواد اولیه نیز حائز اهمیت بودند. چگونگی پدیدارشدن فن مدیریت و تولید سفال ها در محوطه های شاخص کاوش شده در گستره ای از فلات مرکزی تا بخشی از دشت های شرقی زاگرس مرکزی و جنوبی و نیز جنوب غرب ایران را به منظور شناخت سطح پیچیدگی ها، ارزیابی و مطالعه تطبیقی گردید. داده های موجود، ازجمله شباهت سفال نخودی منقوش لایه های V-II قره تپه قمرود با محوطه های مناطق فارس (مرحله اول باکون A) و جنوب غرب ایران (شوشان متأخر I 4700-4400 پ.م.) موجب تقویت نظریه وجود ارتباطات فرهنگی بین فلات مرکزی و جنوب غرب ایران شده است. تحلیل ساختاری برهم کنش ها بین دو منطقه با رویکرد بوم شناسی فرهنگی و برمبنای پنج الگوواره شامل: همسان سازی، تخصصی کردن، همزمان سازی و خودسازماندهی، تراکم مؤلفه های اقتصاد جغرافیایی و تمرکز قدرت نشان داده است که برخی جوامع از نیمه دوم هزاره پنجم پیش ازمیلاد براساس این اصول پنج گانه، موجب تقویت هم دیگر شده، جوامع پیچیده را به وجود آوردند. بر پایه الگوواره های یادشده، نتایجی در چارچوب شاخصه های اقتصادی-جامعه شناختی نظیر ایجاد سامانه های تولید و توزیع، خانواده های کارآمد، هرم های قدرت و ابرنخبگان، ازبین رفتن هم رایی عمومی و نخبگان درحال گسترش حاصل گردیده است. مدارک و داده های پژوهش ازطریق مطالعات کتابخانه ای، گردآوری شده که با استفاده از برخی روش های توضیح تغییرات فرهنگی و نظریه های پیچیدگی اجتماعی-اقتصادی مورد تحلیل قرار گرفته اند.
۱۸۱۱.

Turban Helmets, from the Il-khanid Period to the Safavid Era(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Turban Helmet Il-khanid Timurid Turkoman Safavid

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۳۱۷
The Turban helmet is a type of war helmet during the 14th to 16th centuries AD in Middle East countries. This type of helmet has become known by Western scholars by this name because of the special decorations that made it look like a turban as well as the visibility of the helmet from under the warriors’ turban. Based on the numerous documents remaining, one can say that the use of Turban helmets was popular in Middle East territories’ armies during the Middle Ages. Despite being widely used and in style for more than two centuries and among many west Asian countries, among all the remaining samples of this type of middle eastern helmet, only two distinct styles, the Turkoman and the Ottoman styles, have been examined and introduced. This can be due to a large number of remaining samples of these two being kept for years in the armouries of the Ottoman Empire. Apart from these two known styles, few studies have been done so far on investigating other possible types of turban helmets. The purpose of this research is to study the turban helmets that were popular among the armies of the Il-khanid, Jalayirid, Muzaffarid, Timurid, Turkoman, and Safavid that ruled respectively in the cultural Iran region, by relying on the remaining documents from the 14th to the 16th centuries, such as the collection of helmets and illustrated manuscripts. The results of this research reveal that the changes that occurred in the making of turban helmets during the 14th to the 16th centuries have led to the representation of four different types of helmets: Mongolian style, Timurid style, Turkoman style, and Qizilbash style.
۱۸۱۲.

An Analysis of Spatial Distribution Patterns of Parthian Sites in Dargaz Plain, Khorasan(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Parthian Period Dargaz Plain Pastoral Nomad GIS spatial distribution

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۲۷۱
Considering special geographical location of Dargaz Plain in Razavi Khorasan province, identifying the cultural evolution there during the Parthian period can answer many questions about this relatively unknown historical era of Iran. Besides, it can help us better understand the origin of the Parthian culture in Northeast Iran. This research was carried out in the form of a reconsideration project during the field studies of Dargaz Plain. In this regard, Dargaz Plain was surveyed during one season, and as a result, 84 sites belonging to the Parthian period were identified. The main purpose of the research was to study the distribution patterns of Parthian settlements and their spatial relations with each other based on environmental variables. The most important environmental indicators in explaining the settlement patterns were analyzed via attributes such as altitude, water resources, slope, communication routes, vegetation, and land use, as well as the characteristics of the sites, including size and chronology using the geographic information system (GIS) and the cluster analysis method. The results indicate that during the Parthian period, the area witnessed an increasing growth in the nomadic population compared to permanent settlements, and in general three settlement patterns were identified: small and large villages, an urban center, and nomadic and seasonal settlements.
۱۸۱۳.

بررسی و مطالعه سفال های اشکانی شهرستان هرسین، بخش مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: زاگرس مرکزی هرسین بخش مرکزی اشکانی سفال جلینگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۶۶
شهرستان هرسین یکی از مناطق زاگرس مرکزی است که دارای شرایط جغرافیایی و زیست محیطی مناسب مانند کوه ها، دره ها و منابع آبی فراوان برای تشکیل استقرار است. شواهد و یافته های باستان شناسی نشان می دهند که در دوره اشکانی، این منطقه مسکونی بوده است. در پژوهش پیش رو، این منطقه به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و تعداد ۳۰ محوطه شاخص اشکانی با سفال ها و داده های شاخص معرفی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع، تعداد ۳۵۰ قطعه سفال نمونه برداری شد که ۲۵۰ قطعه مربوط به دوره اشکانی و مابقی مربوط به ادوار پیشین و پسین بودند. در این مقاله، اطلاعات موجود پیرامون سفالینه های اشکانی منطقه ارائه شده و سپس، از طریق مطالعات مقایسه ای و گونه شناسی سفال ها، مشخص شد که داده های فرهنگی منطقه با نمونه سفال های هم زمان کدام مناطق زاگرس مرکزی شباهت دارند. ملاک شناسایی و طبقه بندی سفال ها، طبقه بندی ارائه شده برای سفال اشکانی طبق نظر ارنی هرینک است. بر طبق مطالعات انجام شده، سفال های اشکانی زاگرس مرکزی شامل گونه هایی خاص هستند که در اکثر محوطه های اشکانی منطقه شناسایی شده اند. مطالعه سفال اشکانی منطقه، نشان از همگونی سنت سفال گری منطقه با بسیاری از مناطق زاگرس مرکزی دارد که ارتباط فرهنگی و تجاری را می توان حاصل این همگونی دانست. منطقه هرسین نیز از این رویه جدا نبوده و سفال های آن با اکثر نقاط زاگرس مرکزی مشابه بودند. گونه های سفالی شاخص منطقه در دوره اشکانی را می توان در چهار گروه ساده، جلینگی، منقوش و لعاب دار طبقه بندی نمود.
۱۸۱۴.

محوطه های عصرآهن دامنه های غربی کوه ساوالان براساس بررسی مسیر ایل راه های ایلات شاهسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عصرآهن ایل راه های عصرآهن قوم شناسی حوزه غربی مشگین شهر کوه ساوالان ایلات شاهسون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۳۱۳
از حدود اواخر عصرمفرغ جدید و شروع عصرآهن، نواحی شرقی شمال غرب ایران درگیر یکسری مهاجرت های قومی گسترده ای می شود که پیش تر از آن، دامنه این مهاجرت ها به نواحی قفقاز رسیده بود. گذرگاه های موجود در رشته کوه های قفقاز، این مهاجرت ها را به سمت دشت مشگین شهر و اردبیل و نواحی مرتفع و سرسبز ساوالان هدایت نمودند. بدون شک، مهاجران کوچ رو در طول چندین سده مهاجرت در طول مسیرها، یکسری ایل راه های کم خطر و سهل الوصولی را پیدا کرده بودند که دائم در طول آن ها به تردد می پرداختند. این مسیرها علاوه بر این که از منابع آبی همیشگی گذر می کردند، امکان استفاده از اتراق گاه های موقتی در طول مسیر را نیز مهیا می نمودند. تردد دائمی در طول این مسیر باعث شده تا محوطه های گورستانی بی شماری در طول آن برجای بماند. امروزه، ایلات شاهسون استان اردبیل، بخشی از این ایل راه های باستانی را به ارث برده و دائم از آن استفاده می کنند. انطباق مسیر ایلات شاهسون با پراکنش خطی محوطه های عصرآهن بر روی آن ها، چنین فرضیه ای را به اثبات می رساند. در پژوهش حاضر که به واسطه بررسی های میدانی با رویکرد قوم باستان شناسی در نواحی غربی دشت مشگین شهر و دامنه های غربی و شمال غربی ساوالان انجام گرفته است، چرایی و چگونگی انطباق مسیرهای باستانی اقوام کوچروی عصرآهن با ایل راه های کنونی ایلات شاهسون، بحث و بررسی شده است. وسعت محوطه های عصرآهن قرارگرفته در مسیر ایل راه های ایلات شاهسون، چگونگی پراکنش محوطه ها در محل ییلاق های دامنه های غربی ساوالان و تعیین مهم ترین و اصلی ترین ایل راه های باستانی براساس پراکنش محوطه ها و وسعت آن ها از دیگر موضوعاتی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. نتایج بررسی و تحلیل داده های موجود، نشانگر انطباق کامل نحوه پراکنش محوطه های عصرآهن با خط طولی مسیر ایل های عشایر شاهسون است. اکثر محوطه های شناسایی شده در طول ایل راه ها از نوع گورستان است که وسعت آن ها در محل ییلاق ها نسبت به نقاط دیگر بسیار بیشتر است.
۱۸۱۵.

گزارش پژوهش های باستان شناختی به منظور مکان یابی معبد لائودیسه در نهاوند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: نهاوند دوره سلوکی معبد لائودیسه بررسی و گمانه زنی سرستون ایونیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۶۹
آگاهی های تاریخی و باستان شناسی کنونی ما از دوران حکومت حاکمان یونانی و مقدونی در ایران بسیار اندک و ناچیز است. با این حال، نوشته های مورخین و جغرافی نویسانی همچون استرابو، بطلمیوس، آپیان و پلینی درباره ایران دوره سلوکی اطلاعاتی هرچند مختصر و مبهم در اختیار قرار می دهند. با وجود آن که سلطه سلوکیان به خصوص در غرب ایران به درازا انجامید و شهرهایی نیز در این دوره ساخته شد، اما تاکنون شواهد باستان شناختی اندکی از این دوره بدست آمده است. کشف اتفاقی کتیبه ای یونانی در نهاوند که اشاره به وجود معبدی به نام لائودیسه در زمان سلطنت آنتیوخوس سوم دارد، نقطه عطفی در مطالعات باستان شناختی و تاریخی این دوره در ایران به شمار می رود. علاوه بر کتیبه یونانی، کشف یافته های ارزشمند دیگری مانند پیکرک های برنزی خدایان یونانی، قربانگاه سنگی، سرستون، ساقه ستون، پایه ستون و قطعه سفال های این دوره طی پژوهش های پیشین و کنونی در محله دوخواهران نهاوند، به وجود بنایی از دوره سلوکی در این محل صحه می گذارد. به طور کلی، مدارک تاریخی و شواهد باستان شناختی، نهاوند را به عنوان شهری مهم از دوره سلوکی تا پایان کار ساسانیان معرفی می نماید. نوشتار حاضر نتایج بررسی و گمانه زنی به منظور مکان یابی معبد لائودیسه در نهاوند است که طی دو فصل در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۹۰ به انجام رسیده است. 
۱۸۱۶.

مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: روانسر تپه خیبر مهر آغاز ایلامی عصر آهن کاسی آشور نو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۳۵۷
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.
۱۸۱۷.

باستان شناسی مسیرهای ارتباطی عصر مفرغ و عصر آهن حوزه بیرانوند و زاغه لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: محوطه های باستانی راه های باستانی ع‍ص‍ر م‍ف‍رغ عصر آهن بخش های بیرانوند و زاغه تأثیرات متقابل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۲۸۱
شرایط مساعد جغرافیایی بخش های بیرانوند و زاغه لرستان طی ادوار مختلف عصر مفرغ و عصر آهن زمینه ساز شکل گیری محوطه های باستانی در این خطه گردید. این محوطه ها به واسطه راه مواصلاتی شمال به جنوب (شوش - هگمتانه) و شاخه های فرعیش توانستند با یکدیگر و دیگر محوطه های همجوار تبادلات فرهنگی اجتماعی و اقتصادی درون و برون منطقه ای برقرار کنند. بر اساس موقعیت قرارگیری محوطه ها نسبت به راه ها در هر مرحله از عصر مفرغ و عصر آهن که با کمک روش تجزیه و تحلیل GIS و مطالعه نقشه راه ها و پراکنش محوطه ها انجام پذیرفت گروه بندی چهارگانه ای حاصل گردید. این چهار گروه شامل قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در حاشیه راههای فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های اصلی منطقه ای و قرارگیری محوطه ها در مسیر کوره راه ها یا راه های فرعی است. نتایج مطالعه این گروه بندی چهارگانه طی اعصار مفرغ و آهن، تأثیرات متقابل و دو سویه میان راه ها و محوطه های این محدوده را به اثبات رسانید.
۱۸۱۸.

رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هخامنشیان داریوش هرودوت میشل فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۲۵۵
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
۱۸۱۹.

Dehtal, Evidence of the Large Flake Acheulean at the North of the Persian Gulf, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Dehtal Evidence of the Large Flake Acheulean at the North of the Persian Gulf Iran

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۳۰۴
Iran holds great significance for the question of the eastward expansion of the Acheulean hominins, as it is situated between the Arabian Peninsula and the Indian subcontinent, both of which have long and rich records of the Acheulean techno complex. Despite its strategic location, Iran has produced little evidence of the Acheulean techno complex. The only notable examples have been found in the western and northwestern regions of the country. The absence of Acheulean sites in southern Iran cannot be justified. Because this region, located in the northern parts of the Persian Gulf, was one of the main dispersal routes for Acheulean hominins towards the east. Here, we present a report on the discovery of a Lower Paleolithic locality near Dehtal, located in the northern region of the Persian Gulf. Additionally, we discuss the techno-typological characteristics of the lithics found in the area. Dehtal yielded a small, but characteristic lithic assemblage, which included a handaxe, a massive scraper, a large flake, and a flake core. The raw materials used are sandstone and fossiliferous limestone rock, which can be found as cobbles and boulders in secondary contexts on the northern slopes of Par-e Lavar. In addition to these findings, two boulder cores with large removal scars were also documented in the area, indicating large flake production in this locality. The site offers a unique opportunity to study a lithic assemblage in a relatively unknown area within the distribution range of the Acheulean technocomplex.
۱۸۲۰.

مطالعه ساختارشناسی نمونه های ملاط گچی از سه دوره تاریخی و چهار اقلیم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناسایی ساختار ملاط گچی دوره ساسانیان سلجوقیان ایلخانان مغول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۲۳۳
معمولاً در نقاط مختلف ایران با توجه به اقلیم و با توجه به مصالح بومی، ملاط مناسب برای ساخت بنا و برای اندود و آرایه های معماری انتخاب می شده است. مطالعه ساختارشناسی ملاط پنج بنا که در چهار اقلیم متفاوت ایران قرار دارند و مربوط به سه دوره تاریخی هستند می تواند بررسی های اندک گذشته در خصوص شناخت فنی ملاط در دوره ساسانیان، سلجوقیان و ایلخانان مغول را تکمیل تر کند. این شناخت از سه جهت می تواند ارزشمند باشد: شناخت دانش فنی ساخت ملاط در دوره های تاریخی؛ کمک به حفظ آثار باقی مانده در بناهای موردمطالعه؛ کمک به مهندسی معکوس و ساخت ملاط مناسب برای مرمت آثار. پژوهش حاضر باهدف دستیابی به پارامترهایی که بیشترین تأثیر در استحکام و ماندگاری ملاط گچی در دوره های تاریخی را دارد، انجام شده است. در این راستا، از بناهای موردمطالعه، نمونه برداری انجام پذیرفت که با استفاده از آنالیزهای (XRD, XRF, EDS) و مطالعه با میکروسکوپ دیجیتال و همچنین SEM به ارزیابی و مقایسه میان این ملاط ها اقدام شد. نتایج حاصل از پژوهش گویای این مهم است که تفاوت اقلیمی و تفاوت دوره های تاریخی تأثیر زیادی بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی ملاط گچی ندارد. دو پارامتر تأثیرگذار (که تأثیر پارامتر دوم بیشتر است) که در نتیجه پژوهش حاضر ثابت شد، الف: میزان و چگونگی ترکیب مواد برای ساخت ملاط ب: چگونگی عمل آوری ملاط، است. استادکاران سنتی برای ماندگار کردن اثرشان، در مرحله عمل آوری ملاط، تلاششان را کرده اند تا به کیفیت موردنیاز و متناسب با اقلیم برسند. یکی از نکات مهمی که برای چگونگی عمل آوری و حتی ترکیب ملاط گچی مدنظر بوده، کارکرد ملاط است. معمولاً ملاط گچی با سه کارکرد (ملاط بین مصالح سنگ و آجر، ملاط برای اندود سطوح، ملاط برای آرایه های گچی) اجرا می شده که هر کدام به زیربخش هایی نیز قابل تقسیم است و همه این ها در چگونگی عمل آوری ملاط تأثیر دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان