اندیشه مزدیسنا، بسان دیگر مکاتب دینی و فلسفی، جایگاه بسیار ویژه ای برای موضوع «جبر» و «اختیار» در نظر داشته است. با بررسی متون کهن برای شناخت این آیین که شامل ریگ ودا و اوستا و متون پهلوی است، می توان ردپای سه گونه تفکر را در پدیدآمدن دیدگاه مزدیسنا، دربارة نقش ارادة انسان درتاریخ و حدود آن تشخیص داد. نخست نقش بغ دختان و ایزدان در رفتار و کردار انسان که بی شک تأثیرپذیرفته از اندیشه های پیش از زردشت بوده و حضور همه جانبة آن ها در زندگی انسان، محدودکنندة اختیار انسانی است؛ دوم دیدگاه خود زردشت و به رسمیت شناختن و برجسته کردن ارادة انسانی از دیدگاه اوست؛ سوم نقش اندیشه های سایر ملل که از مهم ترین آن ها دیدگاه های نجومی و ستاره شناسی بابلی و همچنین آموزه های گنوسی است که تأثیر آن ها را در متون ایرانی کهن می توان دید. اندیشه مزدیسنا متأثر از مجموعه ای از این عوامل بازتاب دهنده، روایتی بوده که در آن نه جبر همه جانبه ای بر رفتار انسانی حاکم بوده و نه انسان دارای اختیار مطلق در ساخت سرنوشت خویش است.
در متون پهلوی، کوشش می شود تا این دو گرایش فکری متضاد با یکدیگر آشتی داده شود: راه حل این مشکل درتقسیم بندی بخت آدمی به امور دنیوی و مینوی جستجو شده است؛ امور دنیوی را به جبر و تقدیر و امور مینوی را به اختیار و کردارهای آدمی منتسب کرده اند.
کتاب فتوح خراسان، اثر ابوالحسن مدائنی (225 135 ق) از کهن ترین آثاری است که درباره تاریخ خراسان تألیف شده است. اگرچه از این کتاب نیز همانند دیگر آثار مدائنی و بسیاری از مورخان سده های نخستین هجری نسخه ای به دست ما نرسیده است، به نظر می رسد چنین کتابی نباید از سوی مورخان دوره های بعد نادیده گرفته شده باشد و احتمالاً اجزایی از آن در آثار این نویسندگان نقل شده و محفوظ مانده است. نویسنده براساس این فرض، با پژوهشی کتابخانه ای به جستجویی گسترده در منابع تاریخی پرداخته و بخش های بسیاری از این کتاب را در لابه لای سطور و صفحات این آثار، به خصوص تاریخ الامم و الملوک طبری، مشاهده و استخراج نموده است. این مستخرجات در قالب 160 خبر مستقل تدوین شد. با تحلیل محتوای این اخبار، اطلاعات بسیاری درخصوص راویان مدائنی در این اثر، آغاز و انجام کتاب، محتوا و ویژگی ها و نیز امتیازات آن به دست می آید.
ضیاءالدین برنی (1285-1357)، دانشمند مسلمان عصر سلاطین تغلقی، اولین آثار نگارش شده به سبک و سیاق اندرزنامه های ایرانی را در شبه قارة هند به رشته تحریر در آورد و در آنها به ارائة نظریات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خویش پرداخت. علاوه بر این، وی نخستین متفکر مسلمان شبه قاره بود که در آثارش تناقض میان دیدگاه های اسلامی و ایرانی درباب حکومت را طرح کرد و در جهت حل آن کوشید. با توجه به تلاش برنی در شناسایی آرای گوناگون سیاسی، دراین پژوهش تلاش می شود مؤلفه های اصلی اندیشه سیاسی وی شناسایی و نتیجه و دستاورد تلاش او در این زمینه روشن گردد. آنچه بر اهمیت این پژوهش می افزاید، آن است که با وجود بهره گیری فراوان برنی از اندیشه های نظریه پردازان ایرانی و تلاش وی در انتقال این اندیشه ها به هند، شخصیت او کمتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است.
بررسی آثار اصلی و مهم برنی و مطالعه معدود پژوهش های موجود درباره وی به منظور یافتن پاسخهای بایسته به سوالات پیرامون اندیشه های سیاسی برنی، نشان می دهد که وی عاملی مهم در انتقال سیره حکمرانان بزرگ مسلمان و اندیشه های نظریه پردازانی مانند غزالی و فارابی به هند بوده است. همچنین، تبیین دیدگاه برنی در خصوص حاکمیت، عدل، قانون و ماهیت ذات انسان به عنوان مؤلفه های اساسی اندیشه سیاسی وی و نیز دیدگاه او نسبت به اولویت بخشی به آیین های کشورداری ایرانی، و نه سنت های حکمرانی اسلامی، به عنوان راهکاری در تلفیق اندیشه ها و حل تناقض میان آرای ایرانی و اسلامی، از دستاوردهای عمده این پژوهش است.