فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : تاکید و تمرکز اصلی روی این موضوع است که همیشه نمی توان اسناد موجود را تنها راه شناخت حقایق تاریخی دانست .چنان که در بررسی علل اختلاف و درگیری میان سلطان یعقوب آق قویونلو با شیخ حیدر صفوی می بینیم که پس ازسالها دوستی صمیمانه میان آق قویونلوها وصفویان، سندتاریخی به تنهایی نمی تواند علت واقعی این تنش را روشن نماید.
روش / رویکرد پژوهش : در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی تاریخی و بر پایه اسنادومنابع کتابخانه ای به تبیین این موضوع پرداخته شده است.
یافته هاو نتایج : طبق مطالعه وبررسی همه جانبه صورت گرفته برخلاف آن که سلطان یعقوب آق قویونلو صراحتاً طی مکتوب ارسالی خود به سلطان بایزیدعثمانی علت بروزاختلاف باصفویان وسرکوب آنها را در بدعت مذهبی آنها دانسته است . با بررسی و توجه به واقعیات ومستندات تاریخی و جمع بندی نهایی آنها روشن می گردد که علت این امر نه عامل مذهبی، بلکه ناشی از ملاحظلات مهم دیگر از جمله مسایل امنیتی ـ نظامی واقتصادی بوده است.
معرفى نسخه خطى منظومه نجومى ارجوزة صورالکواکب؛ نویسنده: ابوعلى بن عبدالرحمن صوفى رازى (م 449 ق)
حوزههای تخصصی:
کشاکش دولت و نیروهای مذهبی در مورد قوانین و جایگاه زنان در دوره پهلوی دوم (مطالعه موردی مجله"" زن روز""در دهه های 40و .5 ش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که بنیان های ایدئولوژیک دولت پهلوی را عناصری چون سکولاریسم، غرب گرایی و ناسیونالیسم شاهنشاهی تشکیل می داد، سیاست نوسازی دولت پهلوی متاثر از دیدگاهی بود که نوسازی فرهنگی را ملازم و حتی مقدمه هرگونه نوسازی اقتصادی و اجتماعی می دانست، به تبع آن سیاست های فرهنگی حکومت پهلوی هم در نظر داشت، الگوهای فرهنگی جدید غربی را جایگزین الگوهای فرهنگی سنتی و مذهبی جامعه ایرانی نماید. برای رسیدن به این منظور دستگاه های ایدئولوژیک دولت پهلوی به تبلیغ و ترویج این الگوها در بین اقشار مختلف مبادرت می کردند. رسانه ها و بویژه مطبوعات در این میان نقش برجسته ای در این جایگزینی فرهنگی بر عهده داشتند. مطبوعات ایران در این دهه ها به ارایه الگوهایی پرداختند که عمدتاً برآمده از فرهنگ غربی بود. یکی از پیشروترین این گونه نشریات مربوط به بانوان در دهه های 40 و 50 که در ارایه الگوهای مورد پسند رژیم فعال بود، هفته نامه «زن روز» بود. پرسش اصلی این پژوهش این است که سیاست های فرهنگی دولت پهلوی در مورد زنان و خانواده بر چه اصولی استوار بوده است؟ در این بررسی که با استفاده از روش تاریخی- تحلیلی صورت گرفته است،از حدود بیست شماره که به صورت تصادفی انتخاب شده است، به نتایجی رسیده است که. مهم ترین این یافته ها عبارتند از: الگوسازی از فرهنگ و ارزش های غربی برای زنان ایرانی در کنار تشویق آنها به کنار گذاشتن فرهنگ خودی جامعه به عنوان عوامل واپس ماندگی زن ایرانی، تلاش و تشویق زنان و موسسات مدنی و قانون گذاری برای تغییر قوانین مربوط به زنان و خانواده و جایگزینی قوانین سکولار غربی به جای آنها، تلاش برای حضور هرچه بیشتر زنان در عرصه عمومی و شکستن قیود مذهبی و سنتی در این باره، ترویج ارتباطات آزاد و بی ملاحظه دختر و پسر ،تبلیغ و ترویج هرچه بیشتر آخرین مدل های آرایش و لباس اروپایی برای زنان و دختران ایرانی،معرفی خانواده سلطنتی به عنوان الگوهای نمونه زن ایرانی و تلاش در راستای ایدئولوژی شاهنشاهی.
انتقال و تحول اندیشه سیاسی فره ایزدی از ایران باستان به ایران اسلامی
حوزههای تخصصی:
تاریخ خوارزم محمودبن محمد خوارزمی:تاریخ محلی با رویکردی فرهنگی- دینی
حوزههای تخصصی:
تاریخ های محلی نایافته ی ایرانی فراوان است، هر چند که مطالعات درباره ی تاریخ نگاری در ایران بر تاریخ های محلی موجود و نیز اقسام آن متمرکز بوده است.پژوهش حاضر به مطالعه ی تاریخ خوارزم اثر مفقود محمودبن محمد خوارزم (د568 ق) به زبان عربی اختصاص دارد که افزون بر مستخرجات، خلاصه ای مخطوط هم از آن در دست است.این مقاله که ویراسته ی خلاصه ی مذکور را نیز شامل می شود، نشان می دهد علاوه بر اقسام شناخته شده ی دینی و غیردینیِ تاریخ محلی، گونه ی دیگری به عنوان تاریخ محلی فرهنگی- دینی نیز قابل شناسایی است.نوع اخیر که تاریخ خوارزم نمونه ی خوبی برای آن است، برخلاف تاریخ های محلی صرفاً دینی، ترجمه های دانشمندان علوم غیرحدیث را نیز در برمی گیرد.به سبب همین ویژگی، محمودبن خوارزمی می تواند در زمره ی مورخان محلی پیشتاز ایران در سده های میانه به شمار آید.یافته ها همچنین آشکار می کند که الگوی ذکر حدیث و دیگر روایت های اسلامی در تاریخ های محلی ایرانی برای ستودن محلی خاص، لزوماً به معنی پذیرش آن منقولات از سوی خوانندگان نیست.
کدخدا در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجاریه جامعه ایران دگرگونی های زیادی در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اداری از سر گذراند. این تحقیق می کوشد این تغییرات را در حوزه یکی از مناصب شهری یعنی منصب کدخدا از طریق بررسی پیشینه تاریخی و نیز وظایف و کارکردهای آن بررسی کند، زیرا کدخدا به عنوان یکی از صاحبان مناصب اجتماعی ایران و از زیر مجموعه های تشکیلات محلی و اداری تا پایان عصر قاجار حضور مؤثر و پررنگی در زندگی اجتماعی مردم داشته است. منصب کدخدا در این دوره در حوزه های مختلف تعریف شده است که از جمله کدخدایان محلات شهری، اصناف و روستاها بودند آنها وظایف و کارکردهای خاصی در هر یک از این سه حوزه داشتند. مطالعه منابع و اسناد برجای مانده مربوط به این دوره نشان دهنده میزان نفوذ و تأثیر این منصب در زندگی مردم است زیرا نقشی مهم در تنظیم رابطه بین مردم و حکومت داشت و از طریق ایفای نقش خود می توانست مؤثر و مفید و گاه حتی زیان رسان باشد و در راستای بهتر شدن زندگی و یا جهت مخالف آن گام بردارد.
مکتب آنال، جامیعت فکری مورخ یا دترمینسیم محیطی
حوزههای تخصصی:
محققان در اطلاق عنوان «جامعیت فکری» یا «انقلاب در تاریخ نگاری» به مورخان مکتب آنال دچار نوعی پیش داوری شده اند؛ زیرا توجه بیش از اندازه ی مورخان مکتب آنال به ساختارهای محیطی و جغرافیایی و گاه اجتماعی در آثار برجسته ی خویش(از قبیل مدیترانه و جهان مدیترانه های در عصر فیلیپ دوم، خاطره و مدیترانه، زندگی روزمره و روستاییان روسیه از 1600 تا 1930 از فرناند برودل، تاریخ روستایی فرانسه و جامعه ی فئوداری از مارک بلوخ، دهقانان لانگودوک، تاریخ روستاها در اوایل عصر جدید و تاریخ آب و هوا در هزار سال گذشته از لوروئا لادوری، جامعه ی فئودالی از دولابلاش و پیدایش اروپا از لوپز که عناوین آن ها خود گویای جبر محیطی است)باعث پنهان شدن ماهیت تحولات ناب تاریخی در پشت ساختارهای بلندمدت محیطی، جغرافیایی و اجتماعی شده است.تاثیرپذیری، تقلید و اقتباس آنالی ها از مفاهیم و نظریه های دانشمندان رشته های مختلف(در جامعه شناسی از امیل دورکیم و در جغرافیا از میشله، دولابلاش، هانری بر و کارل لامپرشت)تبیین و تفسیر تاریخ بر اساس رویکردهای صرفاً محیطی و جغرافیایی، تفسیر تاریخ به عنوان زیرمجموعه ی علوم اجتماعی نه دانشی مستقل، مقدم دانستن نظریه بر تحقیق و تفحص، تاثیرپذیری مورخان آنال به ویژه ایمانوئل له روی لادوری در دهه ی 50 تا 60 قرن بیستم از نظر روش شناسی، از نئومارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک آلمان، مهم ترین مؤلفه هایی هستند که مورخان آنال را گرفتار دترمینسم محیطی و ساختاری کرده است؛ به گونه ای که در بین انبوهی از ساختارها، دانش تاریخ به عنوان دانشی در برگیرنده ی کارگزارانی مستقل و صاحب اختیار، رنگ باخته است.
بررسی نقش و جایگاه محمد بن مسلمه در تاریخِ صدر اسلام
حوزههای تخصصی:
محمد بن مسلمه انصاری یکی از صحابه ی پیامبر اکرم (ص) و جزو کاتبان وحی، گروه محافظان و فرمانده برخی از نبردهای رسول خدا بود. وی در دوران حکومت خلفای سه گانه یعنی ابوبکر، عمر و عثمان نقشی فعال داشت و از کارگزاران آن ها بود. بعد از شورش و قتل عثمان از جمله صحابه ای بود که به بهانه ی عدم ورود در فتنه های داخلی مسلمانان، از بیعت با امیرالمؤمنین علی (ع) سر باز زد و خود را از جنگ های زمان امام علی (ع) کنار کشید و به جماعتِ قاعدین یا خواصِ ساکت، پیوست. تحقیق و تک نگاری درباره ی صحابه ی پیامبر اکرم (ص) و شخصیت های تأثیر گذار تاریخ صدر اسلام، جهت نشان دادن تصویری نسبتاً واضح از اوضاع و احوال آن روزگار، ضروری و با اهمیّت است. بنابراین با توجه به غفلت محققین در شناخت همه جانبه ی شخصیت محمد بن مسلمه؛ نگارنده در این مقاله بر آن است که با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی موضوعِ «نقش و جایگاه محمد بن مسلمه در تاریخ صدر اسلام»، بپردازد.
دلمن ها و کارکردهای مختلف آن در نزد مردمان هزاره های گذشته
حوزههای تخصصی:
دلمن ها بناهایی متعلق به پیش از تاریخ اند که با چند تخته سنگ مسطح افقی و عمودی پوشانده شده اند. همانگونه که می دانیم، مطالعه فرهنگ عامه در همه زمانها و مکانها، کاری شایسته است. مقاله حاضر نیز پژوهشی در ارتباط با کارکردهای فرهنگ موسوم به دلمن، بر اساس شواهد تاریخی و باستان شناختی است و با تفسیر و تبیین و مطالعه داده ها، به بدنبال حلقه ای برای ارتباط آنها با مطالعات مردم شناختی می باشد. در ارتباطات با دلمن ها آثار قلیلی در ایران به نگارش در آمده است. اما باید اذعان کنیم به رغم اینکه در برخی نواحی، دلمن هایی وجود دارد که قدمت آنها به ده هزار سال پیش باز می گردد، چنین آثاری هنوز هم مفهوم کارکردی خود را در بین مردمان کنونی برخی از مناطق جهان، از دست نداده اند. توجه عظیمی که به خاستگاه دلمن ها می شود به جهت پراکندگی آنها در نقاط مختلف جهان است. ممکن است اینها ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، اما چنین به نظر می رسد که دارند و دقیقا همین مساله است که پژوهش پیرامون کارکردهای چنین بناهایی را ضروری می سازد.
اثرات هجوم مغول در سیر جغرافیانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا نیمه اول قرن دوم هجری، اغلب جغرافیانویسان را لغت شناسانی تشکیل می دادند که به ذکر انوار و فضایل تاریخی و جغرافیایی می پرداختند. گسترش قلمرو اسلامی و آشنایی با ملل دیگر روند ""جغرافیای فضیلت شمار"" را به سمت ""جغرافیای توصیفی"" تا هجوم مغول سوق داد. در تألیفاتی که به جغرافیای توصیفی می پرداختند، موضوعاتی همچون مسالک، راه هایی که به خانه خدا ختم می گردید، تعیین جهت قبله، جغرافیای طبیعی و آب و هوا توجه گردید. تر.س از مغول، جغرافیای توصیفی و طبیعی را به سمت ""جغرافیای تاریخی و انسانی"" سوق داد. بیشتر نویسندگان این کتب ماجراجویانی بودند، که تلاش داشتند، در نژاد، مردم شناسی، آداب و رسوم و مذهب مغولی دقت و اکتشاف کنند تا پاسخی برای اذهان آشفته مردم و بخصوص اروپاییان پیدا کنند. به همین جهت مهم ترین منابع جغرافیایی این دوره را سفرنامه های غربی تشکیل می دهد. وضعیت خانقاه ها، صوفیان و درویشان و وضع اقتصادی مردم در این تألیفات جایگاهی ویژه می یابد و بدین لحاظ روند جغرافیانویسی مسلمانان از جغرافیای فضیلت شمار به سمت جغرافیای طبیعی (توصیفی) و سپس جغرافیای تاریخی- انسانی حرکت نمود.
ادوار تاریخی و فلسفة تمدن اسلامی و نسبت آن با تاریخ تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن اسلامی از موضوعات مهمی است که نه فقط به هویت جهان اسلام بازمی گردد، بلکه در زمانه ای که تمدن غرب خود را بی رقیب دیده است، می تواند در هویت یابی دنیای اسلام بسیار مؤثر باشد؛ اما این که این تمدن چه فراز و فرودهایی را طی کرده است و این فراز و فرودها با تمدن غربی چه نسبتی برقرار می نماید ازجمله مواردی است که می تواند موضوع تحقیق باشد. همچنین در بحث از تحولات علمی و اجتماعی در تاریخ بشر معمولاً سه دورة یونان، قرون وسطی، و عصر جدید به منزلة شاخص و مبنا قرار می گیرد؛ در حالی که این تقسیم بندی تاریخی بیش تر تاریخ علمی و اجتماعی اروپا و مغرب زمین را شامل می شود.
در این مقاله به بحث از دوره بندی علمی و اعتلا و انحطاط تمدن اسلامی در ابعاد مختلف طی پنج تحول بزرگ تاریخی می پردازیم. از این پنج دوره، دو دوره انحطاط و سه دوره اعتلا را می توان پژوهش کرد. امروز ما در سومین دورة اعتلا و پنجمین فراز از تحول تمدن اسلامی قرار داریم. این مهم می تواند در نسبت با تاریخ تمدن غرب و تحولات آن در نگاهی تطبیقی و نقدگونه، نگاهی جامع در هر دو حوزة تمدنی به ما ارزانی دارد.
پزشک احمدی
حوزههای تخصصی:
حروفیه، در امتداد اسماعیلیه
حوزههای تخصصی:
عملکرد کرامیان در گسترش اسلام در شرق ایران با تکیه بر نقش محمد ابن کرام
حوزههای تخصصی:
محمد بن کرام سیستانی (255- 190ق) در نیمه اول قرن سوم در شرق ایران و خراسان و سیستان فعالیت خود را آغاز کرد. او که روشی جدید و بینابین در میان فرق اسلامی به وجود آورده بود، پایه گذار مکتبی شد که برای سه قرن شرق ایران را در برگرفت. اندیشه جدید با گرایش به مکتب حنفی و اندیشه ارجاء و روشی عارفانه ـ زاهدانه به فعالیت پرداخت و بنا به نظر برخی منابع توانست مردم بسیاری را به سوی خود جلب کند. شیوه متساهلانه این فرقه به نحوی بود که مردم غیرمسلمان هم به آن جذب می شدند. ابن کرام و دیگر رهبران کرامی بعد از او در میان مردم و حتی برخی مناطق غیر مسلمان چون غور، غورجه، تخارستان و فرارودان نفوذ کرده و با تعالیم خود مردم را به اسلام و تعالیم کرامی فرا خواندند. بعد از ابن کرام که اصولاً با حاکمان سر سازگاری نداشت، دیگر کرامیان مورد توجه حاکمان و سلاطین قرار گرفتند و حتی سلاطین بزرگی چون سبکتگین و محمود غزنوی و پادشاهان بزرگ غوری یعنی غیاث الدین و شهاب الدین به این فرقه معتقد گشته و از آن حمایت کردند.