فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
بحثی پیرامون اصل عدالت در اخلاق پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در اخلاق پزشکی مطرح و قابل پرداختن است و مسئله روز سلامت کشور را شامل می شود، موضوع تخصیص بودجه های کلان سلامت و پیشگیری از بیماری و اصلاح تعیین کننده های اجتماعی سلامت است. عدالت در رابطه با سلامت، در مفهوم امروزین خود، نه فقط تخصیص منابع درمانی به بیماران، بلکه تامین شرایطی برای زندگی تمامی مردم است که آنها را تا حد ممکن بر مدار سلامت و دور از بیماری نگاه دارد. در این مقاله ضمن توضیح دو پارادایم پزشکی و اجتماعی عدالت در اخلاق زیستی، پرداختن به موضوع عدالت در سلامت از منظری که در پارادایم اجتماعی به آن نگریسته می شود، بعنوان حلقه مفقوده ادبیات اخلاق پزشکی در سطح جهان و بویژه در زبان فارسی مطرح شده و به شرح این نکته پرداخته شده است که اگر قرار است اخلاق پزشکی در جهت تامین و ارتقای سلامت جامعه گام بردارد، باید در کنار موضوعات دیگر، نگاهی جدی به موضوع سلامت عمومی داشته باشد و این عرصه ای است که در آن هیچ اصلی مانند اصل عدالت راهگشا و جهت بخش نیست.
پیشگیری از جرم در پرتو آموزه های دینی
حوزههای تخصصی:
جستاری در مبانی معرفتی «علم العمران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بحث درباره «اسلامی کردن» علوم انسانی به یکی از چالش برانگیزترین مباحث در آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است؛ به نحوی که در حال حاضر، گسترش این رشته ها منوط به پاسخ به «چیستی» و «چگونگی» «علوم انسانی اسلامی» است. نظر به اینکه یکی از رویکردهای کلیدی برای ورود به چنین گفتمانی تبیین مبانی معرفتی چنین رویکردی می باشد. مقاله پیش رو در پی آن است که با واکاوی مبانی معرفتی در یک نمونه الگویی اولیه(Archetype) و منحصر به فرد؛ یعنی «علم العمران» راهی را برای ورود به این گفتمان باز کند. پرداختن به مبانی معرفتی یک «علم انسانی» از منظر یک عالم مسلمان کلاسیک، می تواند در این زمینه راهگشا باشد. این مقاله با مراجعه مستقیم به کتاب العبر و با استفاده از تفسیر درون متنی آن نشان می دهد که ابن خلدون توانسته است به عنوان یک عالم مسلمان مبانی معرفتی «علمی» در حوزه علوم انسانی را پایه ریزی کند که می تواند مبنایی برای گفتمان «علوم انسانی اسلامی» باشد.
بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی: مطالعه ای موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای برنامه های توسعه و رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله تا سال 1404، جامعه ای مبتنی بر دانایی و کشوری توسعه یافته ایجاد کند. دستیابی به این امر مهم نیازمند مدیریت دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی بود. یکی از دانشگاه های دولتی تهران با جامعة آماری 383 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه انتخاب شد که از این تعداد صد نفر در تحقیق مشارکت کردند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامة محقق ساخته، مشتمل بر 49 گویة بسته پاسخ و 3 گویة باز پاسخ بود. از تحلیل عاملی به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و شناسایی ابعاد مدیریت دانش استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، عوامل بنیادی مدیریت دانش در دانشگاه نمونه، اشاعه دانش (آموزش)، تولید دانش (پژوهش)، به کارگیری دانش (خدمات اجتماعی) و ذخیرة دانش بودند.
گونه شناسی ساختارهای مدیریتی شبکه های رسمی همکاری علم و فناوری در ایران: مطالعه چندموردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی ساختارهای مدیریتی مورد استفاده در 7 شبکه رسمی همکاری علم و فناوری ایجادشده در فاصله سال های 1375 تا 1385 در ایران پرداخته است. در این تحقیق با رویکردی کیفی و با استراتژی تحقیق موردی (به صورت چندموردی)، داده های مورد نیاز از منابع مختلف از جمله مصاحبه های نیمه ساختاریافته، مشاهده و مستندات بایگانی شده، گردآوری و از روش تحلیل محتوا برای تحلیل نتایج استفاده شده است. در این مقاله ضمن توصیف و دسته بندی ساختارهای مدیریتی مشاهده شده در شبکه ها و عوامل اصلی موجود در هریک از ساختارها، با استفاده از تحلیل بین موردی، مزایا و ضعف های هر ساختار تبیین گردیده است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که شبکه های رسمی همکاری علم و فناوری در ایران از الگوهای ساختاری متفاوتی که طیفی از ساختارهای مشارکتی (شورایی) تا ساختارهای سلسله مراتبی (ستادی) را تشکیل می دهند، استفاده کرده اند. ساختار شورایی باعث افزایش روحیه مشارکت جمعی در شبکه شده، ولی قدرت اجرایی مدیریت آن را کاهش می دهد، در حالی که ساختار ستادی نتیجه عکس آن را به همراه دارد. همچنین براساس تحقیق حاضر، عوامل متعددی نظیر نحوه تامین بودجه شبکه و جایگاه سازمان مؤسس شبکه نسبت به مراکز عضو، در انتخاب نوع ساختار مورد استفاده در شبکه های همکاری علم و فناوری در ایران تاثیرگذار بوده است.
شعر به مثابه حوزه ای معرفتی با کارکردهای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه میان رشتگی به مثابه یک مفهوم علمی، تاریخ طولانی چندانی ندارد، اما به مثابه یک رویه پژوهشی، از دیرینه ای به قدمت پژوهش برخوردار است. پرسش این نوشتار آن است که آیا میان رشتگی، خاص حوزه تمدنی غرب است و یا در تاریخ مشرق زمین و به ویژه ایران زمین نیز سابقه دارد؟ این نوشتار کوشید نشان دهد که علاوه بر میان رشته ای بودن برخی تالیفات و آثار علمی دانش پژوهان ایرانی، می توان به شعر و نظم به مثابه حوزه ای معرفتی با کارکرد میان رشتگی نگریست. کارکردهای میان رشتگی شعر را در سه سطح می توان تحلیل کرد: سطح اول، سطح موضوعات است. سطح دوم، سطح مسئله هاست. و سطح سوم، سطح راه حل است. گرچه شعر پارسی را نمی توان یک حوزه ی میان رشتگی به معنای دقیق کلمه دانست اما نگاه به شعر به مثابه یک فعالیت احساسی از سر بطالت یا ذوق نگاهی تقلیل گرایانه است و اگر با رویکردی پدیدارشناسانه فارغ از پیش فرضهای برساخته بنگریم شعر یکی از دیرپاترین، عمیق ترین و آسمانی ترین انواع کنش فرهنگی و معرفتی بشر در گذر روزگاران بوده و کارکردهای میان رشتگی مهمی را به سامان رسانده است؛ هرچند که دقیقاً یک حوزه میان رشته ای با دیسیپلین های علمی نیست.
نظریه فرهنگ، فناوری و توسعه
منبع:
رهیافت ۱۳۸۰ شماره ۲۴
تحلیلی جامعه شناختی از علت تداوم رویکرد پوزیتویستی به علوم انسانی در ایران و..(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چکیده: تحقیقات انجام شده نشان از آن دارد که رویکرد پوزیتویستی، بر نظام آموزشی و پژوهشی کشور حاکم است. از سوی دیگر ادعا شده است که رویکرد پوزیتیویستی، از یک سو با معارف اسلامی تعارض دارد و از سوی دیگر نتوانسته است مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... کشورمان را حل کند. شواهد موجود حاکی از آن است که با وجود گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مطرح شدن مکرر مشکلات موجود در نظام علمی و تحقیقاتی کشور و اقدامات انجام شده برای مقابله با رویکرد غالب و جانشینی رویکرد دینی و بومی به علوم، به خصوص علوم انسانی و اجتماعی، هنوز این مشکل به قوت خود باقی است. این مقاله می کوشد با تحلیلی جامعه شناختی و با تکیه بر رویکرد ترکیبی ساخت و عامل، به این دو سؤال پاسخ دهد که:
الف) چرا با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حساسیت هایی که به حضور رویکرد پوزیتیویستی در جامعه علمی وجود داشته است، هنوز این نگاه به علم در کشور سیطره دارد؟
ب) با وجود اقداماتی که به ویژه در سه دهة اخیر در زمینة تولید علم دینی و بومی انجام شده است، چرا هنوز چنین فعالیت هایی در کشور به ثمر ننشسته است؟
نتایج این تحقیق نشان می دهد که در خوش بینانه ترین حالت، بازتولید تلقی پوزیتیویستی از علم در فضای آموزشی، پژوهشی، برنامه ریزی و اجرایی کشور، نه به صورت آگاهانه و با قصد و نیت توسط نظام حاکم، بلکه به صورت ناآگاهانه و از طریق عمل در ساختارهای موجود انجام می گیرد و از سوی دیگر، مواجهة صرفاً فلسفی با بحث علم دینی و بومی و بی توجهی به ابعاد جامعه شناختی و سیاست گذاری آن، مانع عمده بر سر راه شکل گیری علم دینی در کشور است.
طراحی و تبیین الگوی تدوین خط مشی ملی تحول در علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
تحول در هر یک از ابعاد زندگی انسانی نیاز به برنامه ای راهبردی دارد تا بتواند علاوه بر ایستادگی و مدیریت چالش های ذاتی ایجاد تحول مانند مقاومت انسانی، ایجاد آشفتگی در برنامه های کنونی و مورد پذیرش، برهم زدن رابطه میان افراد و نهادها و ... به صورت برنامه ریزی شده اجزای مختلف جامعه را نیز برای تحقق اهداف تعیین شده با خود همراه نماید؛ در این میان تحول در علوم خصوصاً علوم انسانی که نقش به سزایی در شکل گیری معرفت بشری ایفا می کنند از اهمیت و پیچیدگی فراوانی برخوردار است؛ به عبارت دیگر با وجود نقش تاریخی علوم تجربی و طبیعی در شکل گیری رفتارهای انسانی، اما علوم انسانی به دلیل تأثیرگذاری در محتوا و روش پرداختن به هستی و نیز نقش مؤثر در اولویت دهی پژوهشی و سیاست گذاری علمی، تأثیرات مستقیمی بر جنبه های عملی زندگی انسان امروزی دارد؛ پس باید توجه داشت که هرگونه برنامه ریزی در این زمینه نیاز به برنامه ای کلان و راهبردی در عرصه سیاست گذاری ملی دارد، در این مقاله تلاش می شود تا مبتنی بر روش مطالعات کتابخانه ای، پس از بررسی مختصری پیرامون اهمیت فوق العاده علوم انسانی در زندگی بشر، ابعاد مختلف مراحل تدوین خط مشی ملی تحول در علوم انسانی بیان و شرح داده شود.