اهتمام و توجه به ظواهر دینى که بُعد افقى و سطحى دین است، موجب افول معنویت در عصر حاضر شده و توجه به بعد معنویت که همان بعد ژرفاى دین است براى رهایى انسان از پوکى و پوچى ضرورت دارد.
نویسنده محترم مقاله معتقد است که عارفان مسلمان از پیشروان طرح مسائل وجودى بودند. مسأله شر نیز از تکیهگاههاى مهم دین است که دین پیامش را از طریق آن مىرساند. دین تجربه امر قدسى است. وحى غیرتاریخى است و تکثر ادیان در پارهاى جهات پذیرفته است و در مسأله حقانیت سلسله مراتب وجود دارد.
علمپرستى (ساینتیسم) در غرب سبب شد که گروهى از دانشمندان غربى در مقابل آن به ستیز و دشمنى با علم تجربى و دستاوردهاى آن برخیزند. اما هم علمپرستان و هم علمستیزان طریق باطل مىپویند. هر چند علمگرایى به حذف بنیادهاى دینى و طغیانها و پریشانىهاى کنونى انجامیده است، ولى علم در جایگاه خود تأثیرى شگرف در کمال و تعالى انسان دارد.
آقاى آقاجرى معتقد است سنت و مدرنیته در یک معنا به دو دوره تاریخى در غرب اطلاق مىشود؛ ولى به معناى عام، یک مفهوم سیال و نسبى است که به گذشته و آینده جوامع اشاره مىکند. در چگونگى برخورد با سنت و مدرنیته سه دیدگاه مختلف وجود دارد که دیدگاه سوم، دیالوگ بین افق تاریخى سنت و افق تاریخى مدرنیته و نوسازى عناصرى از سنت و تمدن گذشته براى ایفاى نقش در آینده است. وى خود را همسو با دکتر شریعتى متعلق به گفتمان فرامدرن مىداند که از گفتمان سنتگرایانه و پسامدرن متمایز است.
معرفى لیبرالیسم در ایران همراه با کاستىها و نارسایىهایى است که غالباً موجب بدفهمى نسبت به لیبرالیسم شده است. محافظهکاران نولیبرال در دهههاى اخیر برابرى و همبستگى را موجب تضعیف آزادى فردى دانستهاند؛ حال آنکه بدون برابرى و همبستگى، آزادى در جامعه تحقق عینى نخواهد یافت. این سه مقوله در پیوند نزدیک و چند سویه با یکدیگر قرار دارند.