فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۰۰۱ تا ۱۵٬۰۲۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
اوتانازی (قتل ترحّمی) از دیدگاه اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پیشرفتها و مناسبات جدید و مختلف در دوران معاصر، به ویژه دهههای پایانی قرن بیستم، در موازات پیچیدگیهای ایجاد شده، سؤالات جدید و چالشهای فراوان و مهمّی را پیش روی اخلاق گشود که کاربردی کردن اخلاق را بیش از پیش طلب میکرد. تطبیق معیارهای اخلاقی و مهندسی و طراحی پاسخهای مناسب و درخور به موضوعات پیش آمده با توجّه به ماهیّت چالشی مباحث نوین اخلاقی، وظیفهی مهم عالمان علم اخلاق و فیلسوفان اخلاق است.
در ساحت اخلاق کاربردی، بر رسیدن به موضوعات نوین در اخلاق زیست پزشکی اهمیّتی بسزا و گاه حیاتی دارد. موضوعاتی از قبیل شبیهسازی، سقط جنین و مرگ مغزی از جمله مسایلی هستند که در دانش اخلاق کاربردی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته و پاسخهایی پیرامون آنها ارایه گردیده است.
از جملهی این موارد یکی هم اوتانازی یا مرگ از روی ترحّم است که موضوع این نوشتار بوده و ما سعی نمودهایم ضمن توضیح کامل مطلب، دلایل موافقان و مخالفان را نقل و سپس پاسخی را از منظر شریعت اسلامی و اخلاق الاهی برای آن تبیین نماییم.
شناخت: اهل سنت و جماعت
حوزههای تخصصی:
رابطه مرید و مراد در ترازوی نقد
حوزههای تخصصی:
تفسیر تطبیقی و تحلیلی آیه امامت در تفاسیر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آیات مورد استناد شیعه در اثبات عصمت امام و تنصیصی بودن مقام امامت، آیه ۱۲۴ بقره است. استناد به ادله لفظی همچون اطلاق فراز «لاینال عهدی الظالمین»، تناسب این فراز از آیه، به عنوان پاسخ خدا، با درخواست ابراهیم(ع) و نیز ادله عقلی از جمله دلایلی است که مفسران شیعه بر مدعای خود اقامه نموده اند. در مقابل، مفسران اهل سنت با حمل لفظ «اماماً» به «نبیاً»، تنصیصی بودن مقام نبوت و عصمت نبی را برداشت کرده اند. از بررسی در تفاسیر اهل سنت به دست می آید که اغلب مفسران اهل سنت به منظور اثبات اعتقاد خود؛ مبنی بر به حق بودن خلافت شیخین و رد دیدگاه مفسران شیعه، به تأویل آیه دست زده اند. نادرستی این تأویل با ادله محکمی که مفسران شیعه بیان داشته اند، اثبات شده است.
مجوس به عنوان اهل ذمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست حضرت رسول خدا (ص) با زردشتیان ناحیه هجر در منطقه بحرین به عنوان اهل کتاب اعتراض برخی از مسلمانان را برانگیخت. امّا پیامبر به شدت با این گروه برخورد کرد. تا جایی که برخی منابع از آنان به عنوان منافقان یاد کرده اند. خلفای اوّلیه نیز با تأسی از رسول خدا (ص) پس از فتح ایران زردشتیان را به عنوان اهل ذمه پذیرفتند.
الحلیم
مفهوم رشد و توسعة انسانی در دیدگاه اسلام و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگونه معرفت بشری با زبان و کلماتی که در برگیرندة مفاهیم است، ادا می شود. محققان در هر علمی باید مفاهیم را با الفاظ و عباراتی بیان کنند که توضیح و تشریح و تعیین حدود آن آسان باشد تا بتوانند معنا را به همین صورت که در ذهن خود دارند به مخاطب منتقل سازند.
در این میان توسعه و رشد از جمله مفاهیمی است که در زمینه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد، بدون آنکه به بار مفهومی آن در چارچوب مورد استفاده توجه واقعی شود. این امر از آن جهت اهمیت دارد که در انتقال مفهوم از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر، لحاظ کردن تفاوت های بنیادین در بومی نمودن آن مفهوم و کاربردی کردن آن، اثرگذار است.
در این مقاله با هدف مقایسه مفهوم رشد و توسعه انسانی در چارچوب فکری رایج غربی، به بازتعریف این مفاهیم در چارچوب فکری اسلام پرداخته خواهد شد.
پارادوکس تعیین حد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متافیزیک توصیفی استراوسن، همانند رئالیسم تجربی کانت، با توصیف ساختار واقعی اندیشه ما از جهان، به تعیین محدودیت های شناخت تجربی ما از جهان می پردازد. در این صورت، ایدئالیسم استعلایی کانت همچون آموزه نا منسجمی می ماند که گرویدن به آن به معنای باز گشت مجدد به شکاکیتی است که فلسفه انتقادی خواهان حل آن بود. مطابق نظر استراوسن، کافی است فقط درباره حد، فکر کنیم و نه اینکه همانند آموزه ایدئالیسم استعلایی کانت به هر دو طرف حد فکر کنیم، چرا که اندیشیدن درباره هر دوطرف حد منجر به پیدایش پارادوکس تعیین حد می گردد. اما آیا متافیزیک توصیفی او می تواند محدودیت های شناخت ما را توصیف کند بدون اینکه به هر دوطرف حد فکر کند؟ ظاهراً او به هنگام توصیف محدودیت شناخت ما٬ زبان باور را اتخاذ کرده و ما را مقید به نوعی الزام متافیزیکی می کند که مخالف با طرح کلی متافیزیک توصیفی اش است. به این ترتیب٬ او نیز مرتکب همان پارادوکسی می شود که آنرا در کانت کشف کرده بود. به نظر می رسد تفکر درباره حد اصولاً پارادوکسیکال است و ما نمی توانیم براساس آن شکاکیت را حل کنیم. در نتیجه راه برای مطالعات آتی در متافیزیک همواره باز است.
رابطه میان عقل و دین از منظر قرآن و روایات
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
25 - 41
حوزههای تخصصی:
از منظر دین مبین اسلام، انسان موجودی مرکب از روح و جسم و دارای نیروی ادراکی فوق العاده ای به نام «عقل» است. خالق انسان از آغاز آفرینش در تأمین نیازهای او، هم عقل را در خلقت او قرار داد و هم «دین» را از طریق انبیاء بر بشریت عرضه فرمود. رابطه میان این دو همواره مورد توجه متفکران بوده، گروهی به تناقض میان آن دو و گروهی به هماهنگی آن دو رای داده اند و گروهی با حرمت نهادن بر یکی، دیگری را مورد بی مهری قرار داده است. این مقاله که به روش کتابخانه ای تحلیلی نگارش یافته، در صدد پاسخ به این مسأله اساسی است: عقل و دین از منظر تعالیم وحیانی اسلام چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ بررسی منابع دینی نشان می دهد اساساً عقل و دین بایکدیگر تعارضی ندارند؛ بلکه عمیقاً در سازواری و سازگاری ذاتی با یکدیگر قرار دارند و رفع منطقی نیازهای بشری به آن وابسته است؛ نه عقل در برابر دین ایستاده و نه دین مقابل عقل جبهه گرفته. وحی و عقل از حجّت های الاهی و از منابع معرفت انسانی اند و مکمّل هم؛ و این رابطه هماهنگ بین آن دو در تمام آموزه های دین اسلام مشاهده می شود. عدم توجه به رابطه بین عقل و دین محرومیت انسان را از این دو حجت الاهی در پی خواهد داشت.
مناسک حج در کتاب خداوند(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج ۱۳۸۳ شماره ۴۹
حوزههای تخصصی:
حسن بن محبوب کوفى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه ۱۳۷۶ شماره ۱۱ و ۱۲
حوزههای تخصصی:
مفهوم شناسی تطبیقی «حنفاء» و «صابئین» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقصود اصلی این پژوهش، مفهوم شناسی تطبیقی «حنفاء» و «صابئین» و بررسی اینکه آیا این دو اصطلاح در قرآن کریم، مفهوم واحدی دارند یا خیر؟ از آنجایی که جوامع و گروه های دینی مختلفی در عصر نزول قرآن می زیسته اند و بررسی برخی از آنان با مشکلات و پیچیدگی هایی روبه روست، بررسی تطبیقی اصطلاحات استعمال شده در قرآن در این حوزه، می تواند کمک شایانی به رفع این معضلات نماید.
روش ما در این پژوهش، روشی توصیفی ـ تحلیلی است و تلاش شده است تا مباحث بر مبنای یک معنا شناسی منطقی و اصولی سامان داده شود. حاصل پژوهش نشان می دهد که «حنیف» و «حنفاء» در عرف آیات قرآن، اشاره به گروه خاص و آیین خاص ندارد، بلکه معمولاً وصف دین و آیین قرار می گیرد، اما «صابئین» یک گروه دینی خاصی است که در زمرة اهل کتاب قرار دارند. بنابراین، از «حنفاء» متمایز هستند.
سرمقاله: تعدیل مهر
حوزههای تخصصی:
گر چه عقد نکاح یک عقد غیر مالی است و بدون تعیین مهر حتی با شرط عدم تعیین آن نیز منعقد می شود (مستفاد از ماده ی 1087ق.م.)[1]ولی به حکم غلبه پس از تراضی زن و مرد در خصوص مسائل گوناگون زندگی مشترک از جمله مهر منعقد می شود. بنابراین: اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آن ها نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود (همان ماده). همچنین هر گاه زن و مرد اختیار تعیین مهر را به زوج یا زوجه یا ثالث تفویض کرده باشند، حسب مورد کسی که اختیار تعیین مهر به او وگذار شده است مهر را تعیین خواهد کرد (مواد 1089و1090ق.م.). وانگهی، در صورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد، در صورت اول و دوم، زن مستحق مهرالمثل و در صورت اخیر مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر این که صاحب مال اجازه نماید (ماده ی 1100ق.م.).
به علاوه، مطابق قواعد عمومی، اگر مهر تعیین شده باشد ولی مقدار یا جنس یا مکان یا زمان تأدیه ی آن درست ثبت نشده باشد اشتباهات ثبتی باید اصلاح شود.
تعدیل قانونی مهر (به معنای اخص کلمه)[2] نیز پذیرفته شده است (تبصره ی ماده ی 1082 ق.م.).[3]
در تمام مواردی که مهر پس از عقد تعیین، تعدیل یا اصلاح می شود احکام مهر جاری است و زوجه از ضمانت اجراهای ویژه ی مطالبه ی دین مربوط به مهر بهره مند می شود.[4]
رأی هیأت عمومی[5] دیوان عدالت اداری نیز که به استناد نظریه ی شورای نگهبان قانون اساسی انشاء شده در نوع خود بدیع است و به نظر می رسد که بر مبنای نوعی مصلحت سنجی و پیشگیری از طرح مجدد مباحث مربوط به مهریه در خانواده ها به ترتیب ذیل صادر شده است: «به شرح نظریه ی شماره ی 35079/30/88 مورخ 12/5/88 شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: مهریه ی شرعی همان است که در ضمن عقد واقع شده است و ازدیاد مهر بعد از عقد شرعاً صحیح نیست و ترتیب آثار مهریه بر آن خلاف موازین شرع شناخته شد. بنابراین جزء (ب) از قسمت 151 بخشنامه های ثبتی که نتیجتاً مبین امکان افزایش مهریه به شرط تنظیم سند رسمی است مستنداً به قسمت دوم اصل 170 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده ی 41 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1385 ابطال می شود».
در مورد تعدیل مهر، چند نظر قابل ارائه است که پس از تمهید یک مقدمه ی ضروری، به ترتیب ذیل مورد مطالعه و پژوهش قرار می گیرد.