فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن تحقیق، بررسـی نـقش صفات شـخصیـت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. در نـمونه ای متشکل از 419 آزمودنی (214 پسر و 205 دختر)، فرم خلاصه شـده پـرسشنامه پـنج عاملـی و پرسشنامه فرایند مطالعه اجرا شدند. برای متغیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، میانگین کل نمرات آنها از طریق دانشگاه مورد مطالعه، جمع آوری شد. با استفاده از تـحلیل مسـیر، اثـرات مستقیم، و غیرمستقیم صـفات شخصیت بـر رویـکردهای یـادگیری و پـیشرفت تـحصیلـی مورد بـررسـی قـرار گرفت. نـتـایج به دست آمده بـیـانـگر آن است که پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری، بر رویکرد یادگیری عمیق، اثر مثبت و معنادار دارند. به علاوه پذیـرش و وظیفه شناسـی اثـر منفی و معنادار و روانرنـجورخویـی و بـرونگرایـی اثـر مثبت و معنادار بر رویکرد یادگیری سطحی نشان دادند. اثـر غیرمستقیم پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری از طریـق رویکرد عمیـق بر پـیشرفت تـحصیلـی، مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم پذیرش و وظیفه شناسـی از طریـق رویـکرد سـطحـی بر پیشرفت تحصیلی منفـی و معـنادار بهدست آمد. در مـجموع نـتایج پـژوهش حاضر مؤیـد آن است که در مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان توجه بـه نـقش عوامل درون فـردی صـفات شـخصیـت و رویـکردهای یادگیری نکته ای حائز اهمیت است.
رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان مدارس
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان شهرستانهای شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معلمان شهرستان های شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 تشکیل می دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 120 مدیر و 360 معلم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هوش اجتماعی ترومسو و رضایت شغلی فیلد و روث استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: (1) بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. (2) از بین سه مولفه هوش اجتماعی، مولفه مهارت های اجتماعی و پردازش اطلاعات اجتماعی بهترین پیش بین برای رضایت شغلی می باشند.
بررسی اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید درمانی بر افزایش میزان امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اصلی بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید درمانی بر افزایش امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام پذیرفت. با توجه به ارتباط میان امید، افسردگی و سرطان، بررسی اثربخشی این شیوه درمان بر کاهش افسردگی را نیز به عنوان هدف دوم در نظر گرفتیم. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح گروه کنترل نابرابر) می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف یا در دسترس از میان مراجعه کنندگانی که به درمانگاه های پستان شهر مشهد مراجعه کرده بودند، با توجه به ملاک های در نظر گرفته شده 20 نفر را انتخاب کرده و آنها را به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم کردیم (10 نفر برای هر گروه). سپس آزمون های امید اشنایدر با ضریب پایایی 89/0 و افسردگی بک با ضریب پایایی 86/0 از هر دو گروه گرفته شد. نتایج تحلیل آماری آزمون T در پیش آزمون، تفاوت معناداری را در میزان امید به زندگی (با ارزش معناداری 81/0 اطمینان 95%) و افسردگی (با ارزش معناداری 72/0 و اطمینان 95%) نشان نداد. سپس در گروه آزمایش مداخله گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید درمانی اجرا شد. بعد از اتمام دوره 8 جلسه هفتگی درمان (دو ماه و هر جلسه دو ساعت) در گروه آزمایش، به منظور سنجش میزان تغییر متغیرهای وابسته (میزان امید به زندگی و افسردگی)، مجددا آزمون های امید اشنایدر و افسردگی بک به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل های آماری آزمون T به تایید فرضیه اول (با ارزش معناداری 000/0 و اطمینان 99 %) و فرضیه دوم (با ارزش معناداری 01/0 و اطمینان 95 % ) انجامید. بدین ترتیب، گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید درمانی در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری موجب افزایش امید به زندگی و کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان می شود.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینای مرکز فاطمه زهرا (س) اصفهان در سال 1386 بود. پژوهش از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نابینای این مرکز تشکیل می دادند که از بین آنها دختران بین سنین 20 تا 40 سال به دلیل توانایی درک بهتر جلسات برای تحقیق مد نظر قرار گرفتند و از میان آنها 26 نفر به طور تصادفی انتخاب و در 2 گروه 13 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 2 ساعته و 2 روز در هفته تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق زیر مقیاس روابط بین فردی از پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (1384)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه ابراز وجود آلبرتی و آمونز بود. نتایج این پژوهش استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و ابراز وجود دختران گروه آزمایش تاثیر مثبت معنادار داشته است (001/0>P)، ولی بر روابط بین فردی آنها تاثیر معناداری نداشته است (05/0>P).
بررسی میزان شیوع علایم اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خودشیفته، نمایشی و مرزی در بین دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین شیوع علائم اختلالات شخصیت طبقه دوم (شامل اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خود شیفته، نمایشی و مرزی) در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر پایه های سه گانه دوره متوسطه در نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شد. حجم نمونه شامل 1400 نفر دانش آموز بود که از هفتاد و پنج مدرسه به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون –2 بود. در تجزیه و تحلیل نهایی مشخص شد که میزان شیوع علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی 08/0 درصد، خودشیفته 9/1 درصد، نمایشی 4/6 درصد، و مرزی 08/0 است. این آمار مربوط به دانش آموزانی است که نمره آن ها در آزمون 85 و بالاتر است و دارای علائم جدی اختلال هستند. ولی افرادی که نمره بین 85-74 است، در صورت فراهم شدن عوامل زمینه ساز، احتمال زیادی برای ابتلا به اختلال شخصیت دارند. میزان شیوع اختلال در بین این دسته از افراد عبارت است از: اختلال شخصیت ضداجتماعی 15/1 درصد، خودشیفته 3/1 درصد، نمایشی 7/14 درصد و مرزی 9/1 درصد.
رابطه هوش هیجانی،خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
اهداف: یافتههای برخی پژوهشها و مطالعات انجامشده مبین نقش و اهمیت هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس در تبیین پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 6050 دانشجوی دانشگاه کاشان که در سال تحصیلی 89-1388 در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند انجام شدو 400 دانشجوی دختر و پسر بهعنوان گروه نمونه بهروش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسش نامه های هوش هیجانی بار- آن، خودپنداره راجرز و عزت نفس پوپ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحرافمعیار)، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل با استفاده از نرمافزار SPSS 14 انجام شد.
یافته ها: میانگین پیشرفت تحصیلی در کل نمونه 7/1 ± 6/15 بود و ارتباط معنی داری بین آن و هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس مشاهده نشد. بین دانشجویان دختر و پسر در زمینه هوش هیجانی (42/0= p ) و خودپنداره (81/0= p ) اختلاف معنی داری مشاهده نشد، اما عزت نفس در دانشجویان دختر (2/13 ± 5/68) نسبت به دانشجویان پسر (4/13 ± 9/64) به میزان معنی داری بیشتر بود (007/0= p ).
نتیجه گیری: هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس دانشجویان تاثیری در پیشرفت تحصیلی ایشان ندارد. همچنین، بین هوش هیجانی و خودپنداره دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. میزان عزت نفس دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است.
روش های ارزیابی و درمان کودکان و نوجوانان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: این پژوهش با هدف شناسایی طرح مشکلات و روش های ارزیابی و درمان کودکان و نوجوانان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی انجام شد. خطری که در زمینه تشخیص این اختلال وجود دارد این که گاهی اوقات دامنه وسیعی از رفتارهایی که به علل متعددی ایجاد می شوند، به اشتباه به عنوان اختلال کم توجهی- بیش فعالی تشخیص داده شوند.
نتیجه گیری: متخصصان مدرسه و بالینی باید در تشخیص، دقیق باشند و زمینه خانوادگی و سایر ملاک های تشخیصی را به دقت در نظر بگیرند. ارزیابی بالینی این اختلال باید جامع و چندبعدی باشد و پس از ارزیابی جامع و تشخیص دقیق، مداخله های درمانی آغاز شود. در فرآیند درمان کودکان و نوجوان دارای اختلال کم توجهی- بیش فعالی انواع مختلفی از مداخله های دارویی و روان شناختی مورد توجه قرار گرفته که شامل درمان دارویی، مداخله های رفتاری، شناختی- رفتاری، آموزش والدین، آموزش مهارت های اجتماعی، آموزش آرمیدگی و درمان های چند الگویی است. برنامه درمانی جامع، برنامه ای است که والدین، معلمان، روان شناسان مدرسه، پزشکان و متخصصان بالینی در اجرای آن با هم مشارکت و همکاری موثر داشته باشند
مدل ادراک و نگرش معلمان نسبت به توسعه حرفه ای در مراکز تربیت معلم: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی ادراک و نگرش معلمان نسبت به ابعاد متنوع توسعه حرفه ای ارائه شده در مراکز تربیت معلم بود. این پژوهش بر مبنای رویکرد ترکیبی اکتشافی با مشارکت 368 نفر از معلمان دوره ابتدایی و راهنمایی که به¬صورت ضمن خدمت مشغول گذاراندن دوره توسعه حرفه ای در مراکز تربیت معلم هستند و 11 نفر از مدرسان این مراکز در شش مرکز تربیت معلم انجام شد. هدف مرحله کیفی کاوش مقوله های مرتبط با توسعه حرفه ای و فراهم نمودن مبنای برای طراحی پرسشنامه و مدل مفهومی برای استفاده در مرحله کمی بود. تجزیه و تحلیل مدل معادلات ساختاری در مرحله کمی یک مدل ده عاملی فراهم نمود که روابط بین عوامل متمایز توسعه حرفه ای معلمان در مراکز تربیت معلم را نشان می دهد. یافته های پژوهش، مدلی اکتشافی برای توصیف روابط بین انگیزه ها و مشارکت معلمان در توسعه حرفه ای، راهبردهای توسعه حرفه ای، ابعاد زمینه ای و محیطی مراکز تربیت معلم و نتایج مثبت و منفی حاصل از آن ارائه می دهد.
مطالعه ویژگیهای روانسنجی مقیاس خودکارآمدی عمومی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز به تعداد 21251 در سال تحصیلی 1387-88 بود که از میان آنها 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق با توجه به هدف پژوهش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1967) و برای پیشرفت تحصیلی از معدل کتبی سال سوم دانش آموزان در خرداد ماه استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی «دانش ساده / قطعی» و «یادگیری سریع / ثابت» و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.رابطه بین سبک مقتدرانه با دانش ساده / قطعی مثبت و معنی دار ولی با باورهای معرفت شناختی یادگیری سریع / ثابت منفی و معنی دار بود. رابطه سبک مستبدانه با دانش ساده / قطعی و یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک سهل گیرانه با یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود. از بین مولفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری، متغیرهای یادگیری سریع / ثابت و دانش ساده / قطعی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
رویکردی به رشد حرفه ای مداوم معلمان: موردی از کاربرد شیوه مصاحبه گروه های کانونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر اثر راهبردهای شناختی و فرا شناختی در بهبود انشای دانش آموزان با اختلالات یادگیری را بررسی می کند . مجموعه روشهای مداخله ای انگلرت (1990) به عنوان معرفی از درمان شناختی و فراشناختی در این پژوهش در نظر گرفته شده است .شصت و یک نفر از دانش آموزان با اختلالات یادگیری(31 نفر در گروه گواه و 30 نفر در گروه آزمایشی) به عنوان گروه نمونه انتخاب شد که جامعه دانش آموزان در 5 مدرسه ابتدایی شهر نجف آباد اصفهان به طور تصادفی انتخاب گردید . وضعیت بیان نوشتاری دانش آموزان با پرسشنامه ای که توسط پژوهشگران با استفاده از مدل انگلرت برای همین منظور ساخته شده بود مورد سنجش و اندازه گیری قرار گرفت . تحلیل آماری داده ها نشان داد که گروه آزمایشی به طور معنی داری در بیان نوشتاری (انشاء) پس از بکارگیری مداخله شناختی و فراشناختی پیشرفت کرده بودند (P<0/01) . تحلیل ها همچنین نشان داد که اثرات درمان در طول زمان حافظ و نگاه داری شده است.
پیش بینی کیفیت زندگی معلمان زن براساس متغیرهای هوش هیجانی و هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش هیجانی و هوش معنوی به عنوان عوامل پیش بینی کننده کیفیت زندگی در معلمان زن بود. بدین منظور 280 معلم زن با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش هیجانی بار-ان (1997)، هوش معنوی ناصری (1386) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) استفاده شد. تحلیل همبستگی داده ها نشان داد که اکثریت مولفه های هوش هیجانی رابطه مثبت معناداری با زیر مقیاس های کیفیت زندگی دارند. از طرف دیگر روابط مثبت معنی داری میان بعضی مولفه های هوش معنوی و زیر مقیاس های کیفیت زندگی مشاهده شد. هم چنین تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه نشان داد که بعضی مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی به صورت معنی داری کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند.
دوستان ناباب و اعتیاد نوجوانان
حوزههای تخصصی:
مطالعات متعددی در زمینه سبب شناسی پدیده اعتیاد به عمل آمده و محققان عوامل مختلفی را در ارتباط با شیوع اعتیاد معرفی کرده اند. هدف این تحقیق شناخت تأثیر دوستان ناباب بر اعتیاد نوجوانان است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی است. دوره نوجوانی دوره ای آکنده از تعارض و نوسان است. یکی از ویژگی های دوره نوجوانی هویت یابی، سست شدن روابط نوجوان با خانواده خود، افزایش گرایش او به همسالان و دوستان و الگویابی است. یک دوست منحرف به راحتی قادر است که رفیق خود را اغفال کند. مهم ترین عوامل مؤثر در اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، روانی و طبیعی هستند. یکی از مهم ترین علل اجتماعی اعتیاد نوجوانان، داشتن دوست ناباب است.
اثربخشی آموزش راهبردهای برنامه ریزی عصبی - کلامی بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر آموزش راهبرد های «برنامه ریزی عصبی - کلامی» بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تعداد 56 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانش آموزان دختر هنرستانهای شهر تبریز انتخاب و پس از کنترل متغیر های جمعیت شناختی (سن، جنس، رشته تحصیلی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از اعمال کنترل های لازم، اندازه های مربوط به متغیر وابسته (انگیزش پیشرفت) به وسیله آزمون «پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس» (HAMQ) مورد اندازه گیری قرار گرفتند. بدنبال آن گروه آزمایش به مدت 18 جلسه 80 دقیقه ای تحت مداخلات «برنامه ریزی عصبی - کلامی» با استفاده از الگو های هدف گزینی، مدیریت زمان، مهارتهای ابراز وجود، نظامهای بازنمایی و سطوح عصب شناختی طراحی گردیده بودند. پس از اتمام کاربندی متغیر آزمایشی (مستقل) در گروه آزمایشی، هر دو گروه به وسیله آزمون «پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس» مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. ارزیابی آزمودنیها در پیشرفت تحصیلی نیز از طریق مقایسه معدل آزمودنیها در دو نیمسال تحصیلی صورت گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی - کلامی تاثیر مثبت بر انگیزش پیشرفت فراگیران داشته است. همچنین نتایج مبین آن است که آموزش برنامه ریزی عصبی - کلامی بر پیشرفت تحصیلی فراگیران تاثیر معنی دار نداشته است.
رفتارهای نامطلوب دانش آموزان و شیوه های مدیریت آنها
حوزههای تخصصی:
تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاچ در کارکنان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی پرسشنامه فرسودگی شغلی در کارکنان دانشگاه تهران می باشد. به این منظور 187 نفر از کارکنان با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای جهت تکمیل پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاچ MBI) ( در این پژوهش شرکت کردند. ساختار عاملی پرسشنامه فرسودگی شغلی (MBI ) با استفاده از هر دو شیوه تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تاییدی، بررسی شد. تحلیل عامل اکتشافی نشان داد 4 ماده آزمون در بیش از یک عامل، بار عاملی بالا نشان دادند. بنابراین در ارزیابی مدل ها با شیوه تحلیل عامل تاییدی ، در تعدادی از مدل ها این ماده ها حذف و در دیگر موارد این ماده ها بر روی دو عامل قرار گرفتند. درنهایت نتایج تحقیق نشان دهنده تناسب بیشتر یک مدل سه عاملی با 18 ماده برای داده های مشاهده شده می باشد.
"
بررسی میزان و ارتباط مهارت فردی با رفتار سازمانی مدیریت زمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه : مدیریت زمان از جمله اصول مدیریت اثربخش می باشد که نیازمند برخی مهارت ها است. این مهارت ها به دو گروه مهارت فردی و رفتارسازمانی مدیریت زمان تقسیم می شوند.
هدف از این مطالعه توصیفیف بررسی و ارتباط سنجی مهارت های فردی و رفتارسازمانی مدیریت زمان و همچنین ارتباط سنجی آن دو با برخی متغیر ها نظیر تخصص حرفه ای، تجربه و خصوصیات دموگرافیک مدیران آموزشی یک دانشگاه منتخب بوده است.
روش : از جامعة آماری این پژوهش - کلیة مدیران آموزش مراکز دانشگاه پیامنور - با استفاده ا ز روش نمونهگیری تصادفی ساده ، تعداد 100 نفر مدیر آموزش مر ا کز به طور تصادفی انتخاب گردیدند. بر اساس مطالعات انجام شده ، ابزار سنجش در این پژوهش شامل یک پرسشنامة محقق ساخته دو قسمتی بود که قسمت اول آن ابزار سنجش میزان مهارت فردی مدیریت زمان و قسمت دوم ابزار سنجش میزان مهارت سازمانی مدیریت زمان و ابعاد ششگانة آن بود .
یافته ها : یافته ها حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد هر چند که رابطه بین مهارت فردی با رفتار سازمانی "" مدیریت زمان "" رابطه مثبت و د ا ر ای ضریب همبستگی 43/0 میباشد ( 001/0 P< ) اما ، میانگین نمرات مهارت فردی و رفتار سازمانی مدیریت زمان در بین مدیران زن و مرد و مدیران متخصص و غیر متخصص از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت .
نتیجه گیری : با توجه به اهمیت برخورداری از مهارت مدیریت زمان در ارتقاء رهبری و بهره وری سازمانی، لازم است که مراکز آموزشی کشور عنایت و توجه بیشتری را به این مبحث معطوف دارند و ارتقاء توانمندی مدیران در کسب مهارتهای فردی مدیریت زمان اثر مثبت بر رفتار های سازمانی مدیریت زمان و در نتیجه افزایش بهره وری سازمان گردد.
نتیجه گیری : میزان رفتار سازمانی مدیریت زمان را تا حدودی می توان براساس میزان مهارت فردی مدیریت زمان آنان تبیین نمود.
"