فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعهآماری این پژوهش را کلیه مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل می دهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکت کنندگان در پژوهش با استفاده از روش در دسترس با توجه به شرایط محیطی پژوهش و شناخت و معرفی اساتید و کارشناسان برجسته و باسابقه در مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی استان مرکزی تعداد 30 نفر به عنوان افراد مشارکت کننده انتخاب شدند. در انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی از اصل اشتهار استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل داده های کیفی و نرم افزار MAXqda انجام شد. نتایج نشان داد که کدهای معنایی بدست آمده از متن مصاحبه ها را می توان در 2 مقوله اصلی ، 5 مقوله میانی و 12 خرده مقوله دسته بندی کرد. مقوله های اصلی شامل طرحی اولیه برای مشکل خاص و اجرا و به روزرسانی بودند. مقوله های میانی شامل تجزیه و تحلیل و طراحی دوره های آموزشی (برای مقوله اصلی اول) و اجرا، ارزشیابی و اصلاح و تجدید نظر (برای مقوله اصلی دوم) بودند. خرده مقوله ها شامل تعریف مشکل، شناسایی منبع مشکل، تعیین راه حل های ممکن (مقوله میانی اول)، تعیین اهداف یادگیری، تهیه محتوای دوره ها، تعیین روش های آموزشی و تعیین نیروی انسانی (مقوله میانی دوم)، اجراهای آزمایشی و اصلی (مقوله میانی سوم)، ارزشیابی درونی و بیرونی (مقوله میانی چهارم) و اعمال اصلاحات و اجرای مجدد (مقوله میانی پنجم) بودند. در نهایت این مقوله ها در قابل مدل مفهومی برای آموزش مشاوران طراحی شدند. نتیجه گیری : با استفاده از مدلی که برای آموزش زوج درمانی در این پژوهش به دست آمد می توان دوره هایی آموزشی متناسب با هر یک موراد اختلاف زوجین را طرحی و اجرا کرد، از طرفی می توان به طور سازمان یافته و منسجم به حل مشکلات زوجین و مشاوران در زمینه های آموزشی اقدام کرد.
بررسی میزان بی انضباطی های دانش آموزان در شرایط اعمال منابع مختلف اقتدار معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه به دانش آموزان دختر بر عزت نفس و توانایی حل مسئله آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عزت نفس و توانایی حل مسئله در دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی شهرستان بروجن در سال تحصیلی 89-88 انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. در این پژوهش از 1720 دانش آموز دختر اول راهنمایی، دو کلاس به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه سبک های حل مسئله لانگ و کسیدی(1996) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) را تکمیل کردند و سپس برنامه فلسفه، به کودکان گروه آزمایش به مدت 15 جلسه، هر هفته 2 جلسه آموزش داده شد. به گروه گواه آموزشی در این زمینه ارائه نشد. در پایان دوره مجددآٌ هر دوگروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل کردند. نتایج با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه مذکور به طور معناداری عزت نفس گروه آزمایش را افزایش داده و از سوی دیگر به افزایش معنادار استفاده از سبک حل مسئله مسئله مدار و کاهش معنادار در سبک هیجان مدار منجر شده است.
نتیجه گیری: این برنامه می تواند در بهبود مهارت های شناختی و اجتماعی دانش آموزان موثر واقع شود هدف از برنامه آموزش فلسفه به کودکان این است که کودکان تبدیل همانگونه سازندگان آن معتقدند هدف این برنامه این است کودکان، انسان هایی متفکرتر، انعطاف پذیرتر، باملاحظه تر و منطقی تر شوند.
اعتمادپذیری کارکن، قابلیت اعتماد سرپرست و اعتماد بینفردی به¬عنوان پیشایندهای رفتارهای انحرافی محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمودن الگویی از پیشایندهای رفتارهای انحرافی در محیط انجام گرفت. در این الگو اعتمادپذیری کارکن و قابلیت اعتماد سرپرست متغیرهای مستقل، رفتارهای انحرافی در محیط کار متغیر وابسته، و اعتماد بینفردی متغیر میانجی بودند. روش پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM)، و نمونه این پژوهش شامل 325 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. از این تعداد 78% مرد بودند و میانگین سنی آن¬ها نیز 35 سال بود. شرکتکنندگان در پژوهش حاضر پرسشنامههای اعتمادپذیری جاروپا و همکاران (1998)، قابلیت اعتماد مایر و دیویس (1999)، اعتماد بینفردی اسکورمن و بارلینگر (2006) و رفتارهای انحرافی در محیط کار بنت و رابینسون (2000) را تکمیل نمودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم-افزارهای SPSS ویراست 18 و AMOS ویراست 18 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای واسطهای الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ در برنامه ماکروی پریچر و هیز استفاده شد. نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با دادهها برخوردار است. اثرهای منفی غیرمستقیم اعتمادپذیری کارکن و قابلیت اعتماد سرپرست بر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق اعتمادبینفردی نیز حمایت دریافت نمودند. نتایج یافتههای پژوهش حاضر بر سودمندیهای عملی ترویج اعتماد در سازمان مهر تأیید زدند. با درنظر گرفتن اهمیت اعتماد برای بازدههای سازمانی کلیدی از قبیل رفتارهای انحرافی در محیط کار، نتایج این پژوهش میتوانند راهنمایی برای افزایش اعتماد در سازمان باشند.
"مقایسه دو روش اندازه گیری کلاسیک و سوال - پاسخ از نظر تأثیر خصوصیات آزمودنی ها بر ویژگی های سوال و بالعکس "
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر آموزش توجه شنیداری - موسیقایی بر میزان گوش دادن فعال و الگوهای ارتباطی زوجین
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثر آموزش توجه شنیداری بر میزان گوش دادن فعال و الگوهای ارتباطی زوجین در بین دانشجویان متاهل دانشگاه شهید بهشتی بررسی شد. نمونه پژوهش شامل 40 نفر (20 زوج) بود که از طریق آگهی برای شرکت در این تحقیق داوطلب شدند. به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه آموزشی و کنترل 20 نفره (10 زوج) قرار گرفتند. آموزش توجه و گوش دادن فعال به ساختارهای موسیقی شامل ریتم، ملودی، ارکستراسیون و هارمونی به عنوان روش مداخله به کار برده شد. دو پرسشنامه الگوهای ارتباطی و مهارت های شنیداری به عنوان ابزارهای تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج آزمون t مستقل بر روی تفاضل نمره های پیش آزمون و پس آزمون در گروه کنترل و آزمایش نشان داد، بین دو گروه، تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. با این توضیح که آموزش توجه شنیداری ـ موسیقایی در کاهش موانع شنیداری، افزایش مهارت های شنیداری و بهبود الگوهای ارتباطی، مؤثرتر و کارآمدتر است. عامل جنسیت در توجه شنیداری ـ موسیقایی تاثیر معناداری نداشت.
مقایسه ابعاد حرمت خود در دانش آموزان نارساخوان و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در پژوهش حاضر، تاثیر نارساخوانی بر ابعاد حرمت خود در دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی بررسی شده است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه میزان حرمت خود عمومی، تحصیلی، جسمانی، خانوادگی و اجتماعی دانش آموزان نارساخوان و عادی است.
روش این پژوهش از نوع کاربردی است و روش انجام آن زمینه ای است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان نارساخوان و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران بود. به منظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد40 دانش آموز نارساخوان در مقطع ابتدایی پس از اجرای آزمون های تشخیصی (آزمون هوشی و کسلر کودکان و آزمون اختلال خواندن) به شیوه نمونه گیری تصادفی خو شه ای چند مرحله ا ی به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس 40 دانش آموز عادی از مقطع ابتدایی به منظور مقایسه با دانش آموزان نارساخوان به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، از پرسشنامه پپ برای اندازه گیری میزان حرمت خود دانش آموزان نارساخوان و عادی استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده از طریق روشهای آماری تحلیل واریانس چند گانه( مانوا )و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه وتحلیل شد. بر مبنای نتایج این پژوهش، بین حرمت خود عمومی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی بین دانش آموزان نارساخوان و عادی تفاوت معنا داری مشاهده شد، اما بین حرمت خود جسمانی کودکان نارساخوان و عادی تفاوت معنا داری دیده نشد. به عبارت دیگر، کودکان نارساخوان در مقایسه با کودکان عادی حرمت خود عمومی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی کمتری دارند. اما هر دو گروه حرمت خود جسمانی یکسانی داشتند. بنابراین، بر مبنای نتایج این پژوهش، می توان به مسئولان آموزش و پرورش پیشنهاد کرد با به کار بردن راهبرد های آموزشی مؤثر در جهت افزایش میزان حرمت خود کودکان نارساخوان بکوشند.
"
رابطه بین هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی دربین زوج های در آستانه طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی بود. روش پژوهش به کار برده شده در این تحقیق روش همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی شهر اصفهان در سال90- 1389 تشکیل می دانند که تعداد 100نفر (50 زوج عادی و 50 زوج در آستانه طلاق ) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش را دو پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه سبک های دفاعی تشکیل دادند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های در آستانه طلاق رابطه معناداری وجود دارد ( 05/0 P<) اما میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های عادی رابطه معناداری به دست نیامد. بنابراین زوج های در آستانه طلاق چون از توان عاطفی پایین تری برخوردارند بیشتر تنیدگی حس می کنند و لذا از مکانیسم های دفاعی بیشتر از زوج های عادی استفاده می نمایند در حالی که زوج های عادی به دلیل توان عاطفی بالا میزان به کارگیری مکانیسم های دفاعی کمتر از زوج های در آستانه طلاق بود. در حقیقت هوش هیجانی بالاتر به فرد این امکان را میدهد که در حیطه ناهشیار بهتر بتواند به مدیریت،شناخت،تنظیم و ارزیابی هیجان ها بپردازد.
تأثیر بازاندیشی در عمل بر تفکر انتقادی دانشجو- معلمان مراکز تربیت معلم تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر بازاندیشی در عمل بر تفکر انتقادی دانشجو معلمان انجام گرفت. طرح پژوهشی از نوع طرح های عاملی (عامل جنسیت با دو سطح و عامل کاربندی با دو سطح «روش باز اندیشی در عمل و روش سنتی») بود. آزمودنی ها را 93 نفر از دانشجویان مراکز تربیت معلم چهارگانة تبریز در دو گروه آزمایش (24 دختر و 22 پسر) و دو گروه شاهد (25 دختر و 22 پسر) تشکیل دادند. به منظور جمع آوری اطلاعات از دو ابزار آزمون تفکر انتقادی واتسون – گلیزر (فرم الف) با پنج مؤلفه (استنباط، تشخیص پیش فرض ها، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی دلایل) و پرسشنامة آمادگی تفکر انتقادی کالیفرنیا با هشت مؤلفه (حقیقت جویی، گرایش به موقعیت مسئله، اعتماد به قضاوت خود، تحلیلی بودن، کنترل خود، کنجکاوی ذهنی، عمل منظم و پختگی در قضاوت) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش های تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان دادکه روش باز اندیشی در عمل موجب رشد مهارت تفکر انتقادی (استنتاج قیاسی ) و گرایش تفکر انتقادی (کنجکاوی ذهنی، عمل منظم و پختگی در قضاوت) دانشجو معلمان می شود. بین دانشجو معلمان دختر و پسر از نظر تأثیر باز اندیشی بر تفکر انتقادی تفاوتی وجود نداشت.
اثربخشی آموزش روش مقابله با استرس بر پرخاشگری دانش آموزان مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش روش مقابله با استرس بر پرخاشگری دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر قزوین بوده است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. از میان کلیه ی دانش آموزان مقطع دبیرستان دخترانه ی سعادت شهر قزوین در سال 1393، 220 نفر به روش خوشه ای ساده انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی پرخاشگری باس و پری استفاده و در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. همچنین مداخله ی آزمایشی (آموزش مهارت های مقابله با استرس مک نامارا) بر روی گروه آزمایش، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اعمال گردید. یافته ها حاکی از آن است که بین میانگین گروه آزمایشی و گروه کنترل در تمام زیرمقیاس های پرخاشگری تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به این یافته ها نتیجه گیری میشود بمنظور کاهش مشکلات ناشی از پرخاشگری، لزوم فراهم آوردن شرایط مناسب برای دانش آموزان و همچنین در دسترس قرار دادن این گونه آموزش ها احساس می شود.
مقایسه اثر ریسپریدون و الانزاپین در اختلالات رفتاری آلزایمر: یک آزمایه بالینی تصادفی دوسویه کور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نقش عواطف مثبت و منفی در رضایت و عملکرد شغلی اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عواطف مثبت و منفی در رضایت و عملکرد شغلی اعضای هیات علمی طراحی گردید. بدین منظور نمونه ای به حجم 250 نفر عضو هیات علمی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از سه دانشگاه دولتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون، کلارک و تلگن، رضایت شغلی برایفیلد و روتس و عملکرد شغلی پاترسون جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بین عواطف مثبت با رضایت و عملکرد شغلی رابطه مثبت و بین عواطف منفی با رضایت شغلی رابطه منفی وجود دارد. در عین حال بین عواطف منفی و عملکرد شغلی رابطه معنی داری دیده نشد. از میان روابط بین متغیرهای فوق، متغیرهای عواطف مثبت با عملکرد شغلی دارای بالاترین ضریب همبستگی بود.
بررسی میزان حساسیت دبیران نسبت به انواع بی انضباطی های دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نوع حساسیت دبیران مقطع راهنمائی در مورد بی انضباطی های کلاسی دانش آموزان بوده، که به روش تحقیق توصیفی – پیمایش انجام گرفته است. برای این منظور از مجموع 1742 دبیر مقطع راهنمائی زاهدان، 315 دبیر به تفکیک 187 دبیر زن و 137 دبیر مرد به روش نمونه گیری متناسب با حجم و نمونه-گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.از پرسشنامه جونز و همکاران (1995) برای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمونt و تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان داد که7/58 درصد از دبیران بیش از انتظار خودشان برای اداره و کنترل کلاس وقت صرف می کنند. از جمله بی انضباطی هائی که نسبت به آن حساسیت داشته اند، به ترتیب تکرار و فراوانی، عبارتند از: در گیر شدن، هل دادن و دعوا با دیگر دانش آموزان. از نظر این دبیران، پر دردسرترین بی انضباطی ها نیزعبارت بوده اند از: در گیر شدن، هل دادن و دعوا با دیگر دانش آموزان. بین نوع بی انضباطی ها و میزان حساسیت دبیران نسبت به آن ها رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. جنسیت، تجربه، و جمعیت کلاس نیز جزء عوامل موثر بوده اند. بر اساس یافته های فوق، راهکارهایی به مدیریت آموزشی، معلمان و محققین آینده ارائه شد.
بررسی تأثیر آزمونهای حافظه نهان و سطح پردازش بر آماده سازی در حافظه
حوزههای تخصصی:
خلاّقیّت از منظر معرفت شناسی ملاصدرا و دلالتهای تربیتی آن (با تأکید بر حوزه اصول و روش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاّقیّت، به عنوان یکی از جلوه های عالی اندیشه انسان، در جهان امروز اهمیت بسیاری دارد. فلاسفه اسلامی برای خیال ورزی و خلاّقیّت اهمیت والایی قایل شده اند. در این میان ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه به عنوان فیلسوفی که در فرهنگ ایران رشد ونضج یافته است، نظریات نو و خلاقانه ای دارد، که می تواند پاسخگوی بسیاری از مسائل دینی و تربیتی حاضر باشد. هدف از این تحقیق بررسی خلاّقیّت از دیدگاه ملاصدرا و استنباط دلالتهای تربیتی در حوزه اصول و روش برای پرورش خلاّقیّت می باشد.و با رویکردی تربیتی به فلسفه ملاصدرا در حوزه معرفت شناسی توجه شده است؛ از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شدودر بخش یافته ها با توجه به مبانی معرفت شناسی ملاصدرا در هفت مبنای 1. مساوقت علم و وجود؛ 2. اتحاد عالم با معلوم ؛3. پویایی شناخت انسان؛4. وجود ذهنی؛ 5. عوالم انسان؛ 6. عالم خیال؛ 7. خیال فرارونده و خیال انحطاطی اصول و روشهایی برای پرورش خلاّقیّت استنباط شد. در قلمرو اصول، آفرینشگری، تفاوتهای فردی، نوکردن مدام شناخت، شکوفایی نیروهای آدمی، استعلا، توجه به عوالم انسان، تهذیب خیال از نابسامانی ها به عنوان اصول و قواعد راهنمای عمل استخراج شد و به تبع آنها روشهای رؤیا پردازی، الهام گیری از طبیعت، تحریک عواطف متربیان، خیالی، پذیرا بودن تجربیات نو، پالایش نفس، غور در باطن، پرورش ذوق هنری تعالی یافته، رؤیا پردازی، تجسم یک صورت خیالی استنباط شد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختیرفتاری برکاهش اضطراب معتادان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری گروهی بر کاهش اضطراب معتادان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از تحقیقات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر معتاد که نمره بالایی در پرسشنامه اضطراب فراگیر و پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شده بودند انتخاب شدند. نمونه های پژوهش پس از همگن شدن به صورت تصادفی به دوگروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه قرار گرفتند و گروه گواه تحت هیچ برنامه آموزشی قرار نگرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل کواریانس حاکی از اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری در کاهش اضطراب و اضطراب فراگیر گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه میباشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق که نشان دهنده اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر اضطراب و اضطراب فراگیر است، میتوان از این شیوه درمانی به عنوان یک درمان اثربخش بر کاهش اضطراب و اضطراب فراگیر معتادین استفاده نمود.
بررسی اثر بکلوفن در سم زدایی بیماران وابسته به تریاک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نتایج بسیاری از مطالعات مؤید تأثیر احتمالی بکلوفن به عنوان آگونیست رسپتور گابا در سم زدائی از تریاک است. پژوهش حاضر مطالعه ای است که به منظور تعیین اثربخشی درمان کمکی با بکلوفن در سم زدایی از تریاک انجام شده است.
مواد و روش تحقیق: پژوهش حاضر مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی با روش دو سو کور است. از بین کلیه بیماران مراجعه کننده با ملاک های وابستگی به تریاک براساس DSM-IV TR تعداد 52 بیمار ضمن مطابقت با ملاک های شمول مورد نظر به صورت تصادفی و یک در میان در دو گروه درمانی جداگانه قرار گرفتند. علاوه بر رژیم ثابت درمانی در هر دو گروه به گروه اوّل بکلوفن به میزان 40 میلی گرم و به گروه دوّم دارونما با ملاحظات دقیق پژوهشی و به صورت سرپایی و برای مدت دو هفته تجویز گردید. در هر دو گروه فرم کوتاه پرسشنامه ترک اعتیاد و پرسشنامه های خود ساخته سایر نشانه های جسمی و نیز نشانه های روانی ترک اعتیاد در روزهای 0، 2، 4، 7، 14 پژوهش تکمیل گردید.
یافته ها: در مقایسه دو گروه، بکلوفن اثربخشی نسبی بالاتری نسبت به دارونما در درمان علائم ترک وابستگی به تریاک نشان داد ولی این تفاوت ازنظر آماری معنادار نبود.
بحث و نتیجه گیرى: در مجموع به نظر می رسد اضافه کردن بکلوفن به رژیم درمانی سرپایی بیماران وابسته به تریاک شاید تا حد قابل قبولی در تخفیف نشانه های جسمی و تا حدی روانی ترک اعتیاد کمک نماید، گرچه تأکید بر این امر مستلزم کارآزمایی های تکمیلی بعدی است.