فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
نقش خانواده در انتقال ارزش های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان: آسیب شناسی خانواده
منبع:
پیوند ۱۳۸۷ شماره ۳۴۸
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه هدف در زندگی با عوامل جمعیت شناختی ( با تکیه بر اسلام )(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه هدف مندی در زندگی ـ با تکیه بر اسلام ـ با عوامل جمعیت شناختی گروه نمونه دانشگاهی و حوزوی، جنس، وضعیت تاهل بررسی می شود. محقق بر آن است تا با آزمون هدف در زندگی، با تکیه بر اسلام، به بررسی عوامل جمعیت شناختی بپردازد.
جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوره لیسانس دانشگاه پیام نور قم، دانش پژوهان دوره لیسانس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، و حوزه علمیه خواهران قم هستند که در سال 87ـ1388 مشغول تحصیل بوده اند. حجم گروه نمونه، به روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای و به تعداد 404 نفر انتخاب شد (207 نفر دانشگاهی و 197 نفر حوزوی).
نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میانگین نمرات گروه دانشگاهی و حوزوی تفاوت معناداری وجود دارد، ولی واریانس و انحراف استاندارد دانشگاه بیشتر است. بین میانگین نمرات مجردها و متاهلان و زنان و مردان، تفاوت معناداری وجود نداشت.
بررسی رابطة بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گرفت. 373 دانشجوی (194 زن و 179 مرد) این دانشگاه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (ROS)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHI) و پرسش نامه کیفیت زندگی، جمع آوری و توسط ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و کیفیت زندگی و شادکامی رابطة مثبتی وجود دارد، همچنین بین جهت گیری مذهبی کلی، با شادکامی و کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی، با شادکامی و کیفیت زندگی رابطة معناداری از لحاظ آماری وجود ندارد. بنابراین، می توان گفت: که افراد با جهت گیری مذهبی درونی، از شادکامی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردار هستند.
بررسی دیدگاه معلمان در مورد چگونگی شاداب سازی مدارس با توجه به استانداردهای کالبدی طراحی فضاهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشاط و شادابی همواره به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای دانش آموزان و معلمان در مدارس مطرح بوده است. پژوهش های صورت گرفته، نشان داده اند که عوامل کالبدی، مدیریتی و روابط در مدرسه در ایجاد شادکامی در معلمان و دانش آموزان دخیل هستند. در تحقیق حاضر؛ تمرکز اصلی ما روی بعد کالبدی مدارس می باشد و براساس قوانین نظام آموزشی کشورمان، باید مطابق استانداردهای مصوب آموزش و پرورش باشد. در پژوهش حاضر، قصد داریم دیدگاه معلمان را در مورد اثرگذاری استانداردهای طراحی فضاهای فیزیکی، رنگ، امکانات و بهداشت مدارس در ایجاد محیط شاداب در مدارس بررسی نماییم. برای نیل به این هدف، تحقیق به شکل توصیفی- زمینه یابی بوده و از یک پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. روایی این پرسشنامه با توجه به نظر پنج تن از اساتید تعیین شده و پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ عدد 84/0 محاسبه گردیده است. جامعه ی آماری نیز شامل معلمان ابتدایی ناحیه چهار کرج می باشد که به شکل خوشه ای، نمونه ا ی صد نفری از آن ها انتخاب شده است. برای تحلیل آماری نیز از میانگین و روش t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج بیان گر آن هستند که از نظر معلمان، استانداردهای مربوط به رنگ و امکانات آموزشی مدارس تاثیر مطلوبی در شادابی معلمان و دانش آموزان دارند و برعکس، استانداردهای طراحی فضاهای فیزیکی و بهداشت مدارس باعث کاهش شادابی آن ها در مدرسه می گردند.
رابطه بین پیشاینده های شخصیتی (اضطراب، عزت نفس، جایگاه مهار) با انواع هویت یابی
حوزههای تخصصی:
بررسی فراوانی آسیب شناسی روانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهرستان سمنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: در این مطالعه سعی شده است تا شیوع آسیب شناسی روانی در مبتلایان به پسوریازیس در نمونه ای از بیماران درجامعه ایرانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
مواد وروشها: در یک مطالعه مقطعی، 70 بیمار با تشخیص قطعی پسوریازیس، مراجعه کننده به کلینیکهای پوست شهرستان سمنان در طول نیمه اول سال 1387، مورد مطالعه قرار گرفتند. شدت بیماری پسوریازیس با استفاده از شاخص تعیین شدت و مساحت پسوریازیس (PASI) طبقه بندی گردید. اطلاعات مربوط به آسیب شناسی روانی بیماران نیز با استفاده از پرسشنامه SCL90 ارزیابی شد. مقایسه میان متغیرهای طبقه ای بین گروهها از طریق آزمون کای دو و ارتباط میان متغیرهای پیوسته با استفاده از آزمون t ویا آزمون مان-ویتنی انجام گرفت.
نتایج: شایعترین آسیب شناسی روانی تشخیص داده شده در بیماران پسوریاتیک شامل علائم افسردگی (4/31%)، وسواس (3/14%) و علائم اضطرابی (4/11%) بود. رابطه مستقیم معنی دار بین شیوع آسیب شناسی روانی و مدت ابتلا به پسوریازیس در مورد افسردگی مشاهده گردید. بجز پرخاشگری و پارانوییا، شدت سایر علایم روانپزشکی، با شدت پسوریازیس رابطه معنی دار آماری داشتند.
بحث: آسیب شناسی روانی به ویژه علائم افسردگی، وسواس و علائم اضطرابی به طور قابل ملاحظه ای در بیماران پسوریاتیک مشاهده می گردد و این علائم به طور محسوسی با شدت بیماری و هم چنین مدت ابتلا به بیماری پسوریازیس ارتباط قوی دارند.
تاثیر آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین تاثیر آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و هدف فرعی آن تعیین نقش تعدیلکنندگی ویژگیهای جمعیتشناختی بر میزان استرس آزمودنیها بود. از بین جامعه آماری که کلیه بیماران مولتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام.اس اصفهان بودند، 60 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند و از بین آنان 30 نفر که بالاترین نمره استرس را داشتند به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند .گروه آزمایش، تحت آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری در 9 جلسه هفتگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند .ابزار پژوهش دو پرسشنامه نشانههای فشار روانی کوپر(1983) و پرسشنامه محققساخته عوامل تنشزای شایع در بیماران ام.اس بود که هر دو پرسشنامه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای جمعآوری دادهها در مورد هر دو گروه آزمودنی اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس در پرسشنامه کوپر نشان داد که آموزش گروهی شناختیـ رفتاری موجب کاهش معنادار در میزان استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده است (05/0P<) .اما نتایج تحلیل کوواریانس پرسشنامه عوامل استرسزای شایع بیماران ام. اس در کاهش شدت عوامل تنشزای دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد. همچنین نتایج نشان داد که ویژگیهای جمعیتشناختی در هر دو آزمون بر تعدیل نمرات استرس آزمودنیها تاثیر معناداری نداشته است.
بررسی سبکهای حل مساله و ترس از ابراز وجود ، در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه سبکهای حل مسأله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری و عادی بوده است. بدین منظور، ابتدا 40 دانشآموز پسر پایه دوم دبیرستان که بر اساس مقیاس درجهبندی CSI-4 (فرم معلمان) واجد ملاکهای تشخیصی اختلال رفتار هنجاری بودند، مشخص شدند و 40 نفر از دانشآموزان عادی دارای همان پایه تحصیلی، سن، جنس و سطح پیشرفت تحصیلی نیز، انتخاب شدند. در این پژوهش، از ابزارهای سبکهای حل مسأله، ترس از ابراز وجود و پرسشنامه نشانهشناسی اختلال رفتار هنجاری استفاده شد. دادهها براساس آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادندکه نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی، بهطور معناداری از سبکهای مثبت حل مسأله، کمتر استفاده میکنند. در نتیجه، نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با همسالان خود، به خوبی نمیتوانند از مهارت اجتماعی و شناختی در برخورد با موقعیتهای مسألهدار فردی و اجتماعی استفاده کنند.
اثرات اضطراب مادران در اختلال رفتاری کودکان: ناخن جویدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناخن جویدن عبارت است از جویدن ناخن ها و کندن مختصری از پوست انگشتان، این حالت نیز هر چند که در کودکان به عنوان شدید ترین ناراحتی نیست، اما به عنوان یک مشکل خیلی شایع ملاحظه می شود. روش تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه مورد تحقیق دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دوران ابتدایی در یکی از مدارس نواحی هفتگانه مشهد صورت گرفته است. تعداد آزمودنی ها در هر دو گروه مجموعا 89 نفر بودند که 45 نفر آنان کودکان دارای مشکل جویدن ناخن و 44 نفر فاقد این مشکل بودند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون اشپیل برگر که در سال 1372 در شهر مشهد هنجارهایی شده است، به کار رفته است. پرسشنامه و آزمون توسط مادر تکمیل شده و اضطراب آشکار و پنهان مادر را می سنجید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری تفاوت میانگین ها (آزمون T) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان اضطراب مادران کودکان دارای مشکل ناخن جویدن و مادران کودکانی که ناخن نمی جویدند، وجود دارد و همچنین سطح اضطراب در مادران دارای فرزند مشکل دار به طور معناداری بیشتر از گروه دیگر بود.
بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.
بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی و انگیزه پیشرفت در دانش آموزان ابتدایی مدارس عادی و هوشمند شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی و انگیزه پیشرفت در دانش آموزان ابتدایی مدارس عادی و هوشمند شهر تبریز در سال تحصیلی 93-92 بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی عادی و هوشمند در سال 1393 در شهر تبریز می باشند که از میان دانش آموزان مدارس عادی بالغ بر 366 نفر و از میان دانش آموزان مدارس هوشمند 208 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت علی و مک اینرنی و نمره پیشرفت تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند در پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت و مؤلفه های آن تفاوت وجود دارد. به عبارتی دانش آموزان مدارس هوشمند از پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت بالاتری برخوردارند
تاثیر رویکرد زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر سازگاری زناشویی در زنان و مردان مستعد طلاق شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازگاری زناشویی به صورت خودکار ایجاد نشده و به وجود آمدن آن نیاز به تلاش زوجین دارد. معمولا سال اول ازدواج از نظر سازگاری بسیار ناپایدار بوده و بیشترین خطر را برای ناسازگاری و طلاق دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رویکرد راه حلمحور بر افزایش سازگاری زناشویی در زنان و مردان مستعد طلاق شهر اصفهان صورت گرفته است.
روشکار: در این پژوهش نیمهتجربی در سال 89-1388 از روش پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد استفاده شده است. جامعهی پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعهکننده به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان میباشد که به صورت خودمعرف مراجعه کرده بودند. نمونهی پژوهش شامل 32 زوج از بین زوجهای داوطلب شرکت در مطالعه است که به صورت در دسترس و تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامهی جمعیتشناختی و پرسشنامهی سازگاری زناشویی اسپاینر بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و روشهای آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.
یافتهها: رویکرد راه حلمحور بر سازگاری زناشویی موثر است (001/0P<) تجزیه و تحلیل دادهها در مورد ابعاد سازگاری زناشویی نشان داد که این رویکرد بر بعد انسجام موثر بوده (002/0P<) اما بر بعد توافق و رضایت تاثیر معنیداری نداشته است.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش نرخ طلاق در دو دههی گذشته در کشور، درمان راه حلمحور با کمک به زوجین برای توسعهی راه حل های موثر و یافتن موارد استثنا در زندگی میتواند سازگاری زناشویی را افزایش و از طلاق جلوگیری نماید.
رابطه توانمندسازی و تعهد شغلی مدیران در مدارس متوسطه استان سمنان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان بود. پژوهش به شیوه توصیفی (همبستگی) انجام شد. نمونه تحقیق 135 نفر از مدیران مدارس متوسطه (72 زن و 63 مرد) بودند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شد. توانمندسازی مدیران با استفاده از پرسشنامه سنجش توانمندسازی شرت و رینهارت (1992) شامل 6 بعد (تصمیم گیری، رشد حرفه ای، مقام و منزلت، خودمختاری، تاثیرگذاری و خوداثربخشی) و تعهد شغلی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته شامل 4 بعد (تعهد حرفه ای، تعهد سازمانی، پایبندی به ارزشهای کار و مشارکت شغلی) سنجیده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<)، بدین صورت که بین سه بعد توانمندسازی (رشد حرفه ای، مقام و منزلت و تصمیم گیری) با تعهد شغلی رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<). همچنین بین توانمندسازی و سه بعد تعهد شغلی (وابستگی حرفه ای، وابستگی سازمانی و پایبندی به ارزشهای کار) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0P<). نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ابعاد توانمندسازی (بجز خودمختاری) پیش بینی کننده های معناداری برای تعهد شغلی هستند (05/0P<).