ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۰۶۱ تا ۲۶٬۰۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
۲۶۰۶۱.

ترکیب مداخلات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم در کاهش مکانیسم دفاعی انکار در معتادان در حال بهبودی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت روش دوازده قدم مکانیسم دفاعی انکار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۶۳
این مطالعه با هدف بررسی ترکیب مداخلات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم درکاهش مکانیسم دفاعی انکار در معتادان در حال بهبودی استان تهران صورت گرفته است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معتادین در حال بهبودی استان تهران در سال 1399 تشکیل می دادند که از میان آن ها 58 نفر به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب و به دو گروه آزمایش (30نفر) و گروه گواه (28نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) (آندروز و همکاران، 1993) بود. گروه مداخله، روان درمانی را در طی 10جلسه به شیوه هفتگی 60 دقیقه ای درکنار برگزاری جلسات دوازده قدم دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که بین نمرات مکانیسم دفاعی انکار گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون نمرات بهتری را نسبت به گروه گواه کسب کردند. بر اساس یافته های این پژوهش، روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم به عنوان گزینه مناسبی جهت کاهش مکانیسم دفاعی انکار معتادان در حال بهبودی باشد.
۲۶۰۶۲.

اثربخشی رویکرد درمان مثبت نگر بر کیفیت خواب و کاهش درد بیماران مبتلا مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رویکرد درمان مثبت نگر کاهش درد بهبود خواب مولتیپل اسکروزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۳۶۳
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثر رویکرد درمان مثبت نگر بر بهبود خواب و کاهش درد بیماران مبتلا مولتیپل اسکلروزیس بود . روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان رشت در سال 1397 بود. نمونه پژوهش 24 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بودند که از میان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن مالتیپل اسکلروزیس شناسایی و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری (گروه آزمایشی و گروه کنترل) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت خواب پترزبورگ، مدیریت درد، استفاده شد. برای گروه های آزمایش 8 جلسه درمانی 60 دقیقه ای برگزار شد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر مدیریت درد و کیفیت خواب بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مؤثر بوده است (001/0> P ) . نتیجه گیری: این یافته ها حاکی از آن است که روان درمانی مثبت نگر بر متغیرهای روان شناختی مؤثر و از آن ها به عنوان درمان های مکمل در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس می توان استفاده کرد.
۲۶۰۶۳.

ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کووید-19 نیازهای روانی انگیزش فشار روانی توصیه های بهداشتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۶۶
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 بود . روش: در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از جمعیت عمومی بزرگتر از 18 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با سیاهه رعایت توصیه های بهداشتی، مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روان شناختی، مقیاس احساس عدم اطمینان و تهدید، مقیاس انگیزش رعایت توصیه های بهداشتی و مقیاس فشار روانی کسلر صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده با مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که انگیزش در رابطه نیازهای روانی برآورده شده با فشار روانی، احساس عدم اطمینان و تهدید و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای دارد. فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید نیز در رابطه نیازهای روانی ناکام شده و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای منفی داشتند. سایر نتایج نشان می دهد که نیازهای روانی، انگیزش، فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید 33 درصد از تغییرات رعایت توصیه های بهداشتی را تبیین می کنند . نتیجه گیری: به نظر می رسد رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 از عوامل انگیزشی و هیجانی تأثیر می پذیرد. بر این اساس دادن فرصت مشارکت در تصمیم گیری های مرتبط و تدارک سیستم های بازخورد در برابر رعایت توصیه های بهداشتی با هدف افزایش احساس خودمختاری و شایستگی و کاهش فشارهای روانی مؤثر به نظر می رسد.
۲۶۰۶۴.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار فردی با درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر نشخوار فکری در افراد با سندرم ضربه عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان هیجان مدار هنر درمانی نشخوار فکری سندرم ضربه عشقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۶۳
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار فردی با درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر نشخوار فکری در افراد با سندرم ضربه عشقی بود. روش پژوهش: این مطالعه نیمه آزمایشی ، از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان پژوهش، از میان سه کلینیک روان شناختی در منطقه دو تهران 51 نفر با سندرم ضربه عشقی به روش نمونه گیری هدفمند طبق معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول 12 جلسه درمان هیجان مدار فردی، گروه آزمایشی دوم 12 جلسه درمان هیجان مدار با کاربرد هنر دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس پاسخ نشخوارگونه نولن- هوکسما و مورو (1991) جهت جمع آوری داده ها توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درملان هیجان مدار فردی بر نشخوار فکری 17/13=P= 0.001, F) در افراد با سندرم ضربه عشقی در پس آزمون موثر بود و درمان هیجان مدار با کاربرد هنر نسبت به درمان هیجان مدار فردی اثربخش تر بود؛ همچنین تغییرات ناشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار فردی بر هر سه مؤلفه سه ماه بعد از اتمام دوره درمان پاپرجا مانده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر می تواند پایه ای برای به کارگیری هنر در درمان های روان شناختی جهت اثربخشی بیشتر درمان ها برای روانشناسان کاربردی باشد.
۲۶۰۶۶.

اثربخشی آموزش هوش مثبت بر عملکرد معنوی و بهزیستی روانشناختی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مثبت معنویت بهزیستی روانشناختی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۳۱۰
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش هوش مثبت بر کنشوری معنوی و بهزیستی روانشناختی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار بود. با بهره گیری از یک طرح کنترل شده تصادفی از  نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه از میان جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار شهر تهران تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15n=) قرار گرفتند. هر دو گروه ابتدا پرسشنامه های تجارب معنوی روزانه (DSES) و بهزیستی روانشناختی ریف(RPWQ) را تکمیل کردند. گروه آزمایش آموزش هوش مثبت را هفته ای یک بار در 6 جلسه 120 دقیقه ی دریافت کردند، اما گروه کنترل ملاقات ساده با درمانگر داشتند و در لیست انتظار برای دریافت مداخلات آموزشی آینده به جهت ملاحظات اخلاقی قرار گرفتند. سپس در پایان مداخلات آموزشی، بار دیگر آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل توسط پرسشنامه های تجارب  معنوی روزانه و بهزیستی روانشناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد بعد از مداخله آموزشی هوش مثبت ، بین گروه آزمایش و کنترل در میانگین تجارب معنوی روزانه و بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که آموزش هوش مثبت موجب  بهبود کنشوری معنوی و بهزیستی روانی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار می شود و لذا برای کارکنان این سازمان سودمند است.
۲۶۰۶۷.

اثربخشی مدل مداخله سرمایه روان شناختی (PCI) بر اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدل مداخله ای سرمایه روان شناختی(PCI) اهمال کاری تحصیلی اهمال کاری سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۶۱۵
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای لوتانز بر اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی بود. روش: پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری شامل دانشجویانی است که در سال تحصیلی 1395 در دانشگاه پیام نور نطنز مشغول به تحصیل بوده و هم زمان به صورت تمام وقت مشغول به کار بوده اند. تعداد این افراد 300 نفر بود. از بین آن ها 50 نفر که اهمال کاری تحصیلی و سازمانی داشتند به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و در دو گروه 25 نفری قرار داده شدند. ابزارهای سنجش پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم و اهمال کاری سازمانی صفاری نیا و امیرخانی رازلیقی بودند. پس از اجرای پرسشنامه ها برنامه مداخله ای لوتانز برای گروه آزمایش برگزار شد. به منظور جمع آوری داده های پس آزمون و پی گیری مجدداً آزمون توسط هر دو گروه در دو مرحله دیگر اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها از روش کوواریانس چندمتغیره استفاده شد .یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معناداری داشته است. این نشان دهنده اثربخشی مداخله در مرحله پس آزمون و پایداری اثر در مرحله پیگیری است نتیجه گیری: درنتیجه می توان گفت استفاده از مدل مداخله ای لوتانز بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی مؤثر است. بنابراین می تواند راهکار اجرایی مناسبی جهت اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی کاهش باشد.
۲۶۰۶۸.

رابطه فعّالیت سیستم های مغزی رفتاری و اختلال اضطراب بیماری با نقش میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطراب بیماری سیستم های مغزی رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۹۸
زمینه: حساسیّت سیستم های مغزی/رفتاری نشان دهنده ی آمادگی ابتلا به اشکال متعدد آسیب روان ی از جمله اختلال های اضطرابی است، از سوی دیگر، عدم تحمل بلاتکلیفی نیز به عنوان یک سازه ی فراتشخیصی تقریباً در همه ی اختلال های اضطرابی، ازجمله اختلا اضطراب بیماری وجود دارد. با این حال، روابط میان این متغیرها در قالب یک مدل منسجم و در جمعیت بالینی نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین رابطه بین سیستم های مغزی/رفتاری با اختلال اضطراب بیماری انجام شد. فرض بر این است که سیستم های مغزی/رفتاری و عدم تحمل بلاتکلیفی در تعامل با یکدیگر به اختلال اضطراب بیماری منجر می شوند. ولی با وجود اهیمت این مدل، پژوهش های کافی در این راستا انجام نشده است. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه مورد نظر بالینی بود که شامل تمامی درمانجویان دارای اختلال اضطراب بیماری (زن و مرد) مراجعه کننده به مراکز روانشناختی و روان پزشکی شهرستان ارومیه (افراد 17-40 ساله) در سال های 1399-1400 بود. برای این منظور 200 نفر از درمانجویان با روش نمونه گیری هدفمند (با تشخیص روان شناس یا روان پزشک) انتخاب شده و به پرسشنامه های اضطراب سلامتی (سالکوویسکیس و همکاران،2002)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) و مقیاس سیستم های بازداری/فعال ساز رفتاری (کارور و وایت، 1994) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که سیستم بازداری رفتار با ضرایب اثر 0/340 و 0/519 و سیستم فعال سازی رفتار با ضرایب اثر 0/219- و 0/233- به ترتیب بر اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی تأثیر مثبت و منفی دارند. همچنین عدم بلاتکلیفی با ضریب اثر 0/414 بر اضطراب سلامتی تأثیر مستقیم و مثبتی دارد. نتیجه گیری: یافته های ما نشان می دهد که عدم تحمل بلاتکلیفی و سیستم های مغزی/رفتاری می توانند از جمله سازه های زیربنایی در اختلال اضطراب بیماری باشند. می توان نتیجه گیری کرد که فعالیت سیستم های مغزی/رفتاری و عدم تحمل بلاتکلیفی مکانیسم هایی اثرگذار در تداوم اضطراب بیماری هستند و در نظر گرفتن این روابط می تواند در سبب شناسی و درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری سودمند باشد.
۲۶۰۶۹.

پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: هویت تحصیلی خودراهبری یادگیری نیازهای بنیادین روانشناختی درگیری تحصیلی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۲۷۲
هدف : هدف پژوهش حاضر پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی بود. روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان های رباط کریم و پرند در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله-ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، هویت تحصیلی (واز وایزاکسون، 2008)، خودراهبری یادگیری (فیشر، 2001) و نیازهای بنیادین روانشناختی (رایان و دسی، 2000) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21  و  معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که نقش میانجی گر با نیازهای بنیادین روانشناختی در پیوند بین هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 43 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند. نتیجه گیری: بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تأثیر هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق با نیازهای بنیادین روانشناختی است. در نتیجه با افزایش هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری، با نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
۲۶۰۷۰.

اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان با عمکلرد تحصیلی پایین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی انعطاف پذیری روان شناختی بهزیستی روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۱۷۹
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای عملکرد تحصیلی پایین شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 دانش آموز). گروه آزمایش آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1996) و انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه تأثیر معنادار دارد (p < 0/001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین مورد استفاده گیرد.
۲۶۰۷۱.

مدل معادلات ساختاری رابطه گرایش به استفاده از داروهای نیروزا در ورزشکاران بدنسازی شهر تهران براساس خودکارآمدی، تصویربدنی و تلقین پذیری با میانجی گری انگیزش موفقیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی تصویر بدنی تلقین پذیری گرایش به استفاده از مواد نیروزا انگیزش موفقیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۴۴۵
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی عوامل گرایش به استفاده از داروهای نیروزا و بررسی خودکارآمدی، تصویر بدنی و تلقین پذیری ورزشکاران پرداخته اند. اما پیرامون تبیین مدل معادلات ساختاری رابطه گرایش به استفاده از داروهای نیروزا در ورزشکاران بدنسازی براساس خودکارآمدی، تصویربدنی و تلقین پذیری با میانجی گری انگیزش موفقیت شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: تبیین مدل معادلات ساختاری رابطه گرایش به استفاده از داروهای نیروزا در ورزشکاران بدنسازی شهر تهران براساس خودکارآمدی، تصویربدنی و تلقین پذیری با میانجی گری انگیزش موفقیت بود. روش: از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ورزشکاران رشته بدنسازی باشگاه های شهر تهران در سال 97 بود، تعداد 600 نفر به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. . ابزار عیارتند از: پرسشنامه تلقین پذیری محقق ساخته (1398)، پرسشنامه تصویر بدنی (برون، کش و میکولکا، 1990): پرسشنامه ادارک از موفقیت (رابرتز، ترشو و بلاگی، 1998)، پرسشنامه خودکارآمدی (شوارزر و جروسالم، 1981)، پرسشنامه گرایش به مواد نیروزا (حبیبی و همکاران، 1395) . داده ها با مدل معادلات ساختاری و آزمون اثر میانجی تحلیل شد. یافته ها: بین خودکارآمدی و تصویر بدنی با گرایش به استفاده از مواد نیروزا رابطه منفی و معنی داری وجود داشت، بین تلقین پذیری و گرایش به استفاده از مواد نیروزا رابطه معنی داری وجود نداشت، بین تلقین پذیری و گرایش به استفاده از مواد نیروزا رابطه معنی داری وجود نداشت. بین تصویر بدنی و تلقین پذیری با انگیزش موفقیت رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت (0/01 ˂ P )، بین انگیزش موفقیت و گرایش به استفاده از مواد نیروزا رابطه منفی و معنی داری وجود نداشت و بین خودکارآمدی و انگیزش موفقیت رابطه منفی و معنی داری وجود داشت (0/05 ˂ P ). نتیجه گیری: نمی توان بر اساس خودکارآمدی، تصویر بدنی و تلقین پذیری گرایش به استفاده از مواد نیروزا را تبیین کرد.
۲۶۰۷۲.

رابطه بین سبک دلبستگی و هویت اخلاقی: نقش واسطه ای همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبکهای دلبستگی همدلی هویت اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۲۴۰
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبکهای دلبستگی و هویت اخلاقی با نقش واسطهای همدلی انجام شد. نوع مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکتکنندگان تعداد 350 نفر از دانشآموزان دختر پایه تحصیلی دهم مدارس دولتی شهر همدان بودند که به روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، مقیاس هویت اخلاقی آکوئینو و رید (2002)، مقیاس همدلی اساسی جولیف و فارینگتون (2006) و پرسشنامه دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1996) بودند. دادههای بهدست آمده با روشهای همبستگی و تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Lisrel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی محقق با دادههای این پژوهش، برازش مناسبی دارد و سبک دلبستگی ایمن پیشبینیکننده مثبت و معنادار هویت اخلاقی و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، هر دو پیشبینی کننده معنادار و منفی هویت اخلاقی بودند. همچنین، دلبستگی ایمن پیشبینی کننده مثبت همدلی و دلبستگی اجتنابی پیشبینی کننده منفی، همدلی بود و در این میان، تنها ارتباط دلبستگی دوسوگرا با همدلی معنادار نبود. لذا والدین با داشتن سبک دلبستگی ایمن و به واسطه همدلی قادر خواهند بود هویت اخلاقی را در فرزندان خود ایجاد کنند.
۲۶۰۷۳.

اثربخشی tDCS و تمرین بهوشیاری بر ولع مصرف در افراد با اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهوشیاری TDCS ولع مصرف اعتیاد کانابیس توجه آگاهی ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۷۰۹
زمینه: اعتیاد یک بیماری مرتبط با سیستم عصبی مغزی است که باعث کژکارکردی و تغییرات عملکرد سیستم عصبی و تأثیرگذاری بر مسیر پاداش در مغز می شود. تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) و بهوشیاری از جمله درمان های به کار گرفته شده در بهبود ولع مصرف در افراد با سوء مصرف مواد هستند. اثربخشی هریک از این روش ها با توجه به ویژگی خاص هرکدام از آنها به صورت مجزا نشان داده شده است اما آیا ترکیب این دو روش نیز اثربخش است؟ اگرچه برخی پژوهش ها ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS را در نمونه های غیربالینی اثربخش دانسته اند، اما این نکته مبهم باقی مانده است که آیا این روش در میان جمعیت بالینی هم می تواند اثربخش باشد؟ هدف: بررسی اثر ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک مغزی به شکل توام بر ولع مصرف در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی بدون گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این تحقیق 10 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس 5 جلسه ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمه ای انجام شد. پیش و پس از مداخله ارزیابی ولع مصرف به وسیله مقیاس مقایسه ای تصویری انجام شد. یافته ها: ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی سبب کاهش معنادار (0/001 P< ) نمرات ولع شد. نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS می تواند سبب بهبود و کاهش ولع در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شود.
۲۶۰۷۴.

نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین دلبستگی به والدین وگرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی منبع کنترل گرایش به مصرف مواد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۳۶۶
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین و گرایش به مصرف مواد مخدر بود. روش : طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 1398-1397 بودند. نمونه ای شامل 253 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر، تجارب روابط نزدیک و منبع کنترل راتر پاسخ دادند. یافته ها : نتایج نشان داد دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین، دارای رابطه مثبت با منبع کنترل بیرونی و گرایش به مصرف مواد هستند. نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که منبع کنترل می تواند رابطه بین دلبستگی به والدین و گرایش به مصرف مواد را تعدیل کند. نتیجه گیری : درمجموع منبع کنترل، می تواند میزان گرایش به مصرف مواد را تحت تأثیر قرار دهد.
۲۶۰۷۵.

بررسی رابطه ولی– فرزندی و اختلالات برون نمود در کودکان با مادر شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رابطه ولی فرزندی اختلالات برون نمود اشتغال مادران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۴۹۰
هدف پژوهش حاضر مقایسه رابطه ولی– فرزندی و اختلالات برون نمود در کودکان با مادر شاغل و غیرشاغل است. پژوهش حاضر یک مطالعه علی– مقایسه ای است. حجم نمونه 200 مادر شاغل و غیرشاغل دارای کودکان پسر و دختر 5 تا 6 ساله مهد کودک های شهر اراک در سال تحصیلی 1393-94 است. روش پژوهش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری کودک (CBCL)، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند (PCRS)و پرسشنامه سنجش وضعیت اشتغال مادران استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین رابطه ی ولی فرزندی در بین مادر شاغل و مادران غیرشاغل وجود دارد. تفاوت معناداری در متغیر اختلالات برون نمود در کودکان این گروه از مادران دیده نشد. یافته ها نشان داد فقدان حضور مادران شاغل بر کیفیت رابطه با کودک تاثیر می گذارد ولی در ایجاد رفتارهای برون نمود عوامل دیگری به غیر از اشتغال مادر موثر است.
۲۶۰۷۶.

طراحی الگو مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی اعتبار بخشی الگوی ارزیابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۲۹
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
۲۶۰۷۷.

بررسی رابطه سرمایه روان شناختی و خودافشایی هیجانی با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه روان شناختی خودافشایی هیجانی و کارآفرینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۶۰۶
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه روان شناختی و خودافشایی هیجانی با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی می پردازد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد که با هدف شناخت و بررسی متغیرهای روان شناختی مربوط به کارآفرینی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی است، که در سال تحصیلی 92-93 در مقطع کارشناسی به تحصیل مشغول می باشند. بر این اساس کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی به عنوان جامعه هدف درنظر گرفته شدند. با توجه به فهرست تهیه شده از سوی مرکز کامپیوتر دانشگاه پیام نور استان از بین مراکز استان 5 مرکز ارومیه، خوی، بوکان، نقده و مهاباد به عنوان نمونه انتخاب گردیدند از این تعداد نمونه با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، که طبقات جنسیت می باشند 1050 نفر انتخاب شد که 60 درصد زن (630 نفر) و40 درصد مرد (420 نفر) می باشند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سرمایه روان شناختی توسط لوتانز، مقیاس خودافشایی هیجانی توسط اسنل و آزمون کارآفرینی توسط روبینسون ، استیمپسون ، فنر و هانت استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین، میانه، انحراف استاندارد و...) و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و رگرسیون تک متغیره) استفاده گردید. نتایج نشان داد که سرمایه روان شناختی به تنهایی می توانند 37 درصد و خودافشایی هیجانی 47 درصد از تغییرات کارآفرینی را تبیین نماید. هم چنین بین ابعاد چهارگانه سرمایه روان-شناختی با کارآفرینی در دانشجویان در سطح 01/ رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. اما بین مولفه های هشتگانه خودافشایی هیجانی در ابعاد شادی و آرامش با کارآفرینی در سطح 01/ رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد اما بین ابعاد افسردگی، اضطراب و ترس با کارآفرینی در سطح 01/ رابطه معنی دار اما منفی و معکوسی وجود دارد ولی بین ابعاد حسادت، با کارآفرینی رابطه معنی دار نمی باشد.
۲۶۰۷۸.

تدوین مدل مفهومی مرکزیت بخشی نابهنجار به خود در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خود خودمحوری خودخواهی خودشیفتگی روان شناسی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۳۵۳
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی ساختاری مرکزیت بخشی نابهنجار به خود در منابع اسلامی و بررسی میزان روایی آن بود. نخست با رویکردی کیفی در قسمت جمعآوری متون و رسیدن به متون برگزیده، از روش حوزههای معنایی و در قسمت تحلیل متون، از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد؛ بدین منظور سه مرحله کدگذاری انجام و 526 کد در مرحله کدگذاری باز، 74 کد محوری در مرحله اول، 15 کد محوری در مرحله دوم، 3 کد انتخابی به عنوان مقوله عمده و یک مقوله هسته مرکزی شناسایی و مدل مفهومی سازه مرکزیتبخشی نابهنجار به خود ترسیم گردید. سپس در رویکردی کمّی با به کارگیری روش ارزیابی نظرات کارشناسان، شاخص روایی محتوایی مدل از یازده متخصص به روش نمونه گیری هدفمند سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان داد که سازه مرکزیتبخشی نابهنجار به خود دارای چهار مؤلفه خودرضایتی، خودبرتری، خودنمایشی و خودفزونی، 36 نشانه، شش شرط علّی (عدم شناخت خود یا جایگاه آن، عدم شناخت خداوند یا جایگاه او، خوددوست داری ذاتی، خودکم بینی، علاقه ذاتی به دیده شدن، بی نهایت طلبی ذاتی) و یازده پیامد می باشد.
۲۶۰۷۹.

تاثیر آموزش حل مساله بر ابعاد راهبردهای مقابله با استرس و مسئولیت پذیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آموزش حل مسئله ابعاد راهبردهای مقابله با استرس مسئولیت پذیری دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۳۱۴
مقدمه : هدف از این تحقیق تعیین تأثیر آموزش حل مسئله بر راهبردهای مقابله بر استرس و مسئولیت پذیری دانشجویان است. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی با گروه شاهد و آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان کارشناسی آموزش از دور است که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از بین این افراد انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) گمارش شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس لازاروس و فولکمن (1988) و پرسشنامه مسئولیت پذیری نعمتی (1387) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار Spss و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند، نتایج تحلیل نشان داد آموزش حل مسئله بر ابعاد راهبردهای مقابله با استرس (راهبردهای مسئله مدار و هیجان مدار) و همچنین مسئولیت پذیری دانشجویان تأثیرگذار است و گروه آزمایش بعد از آموزش بیشتر از روش های مسئله مدار استفاده کرده بودند. نتیجه گیری : با توجه به اینکه مسئله مداری میزان توانایی افراد برای مواجه با مسائل روز آن هاست و بر اساس نتایج تحقیق آموزش حل مسئله می تواند این توانایی را در دانشجویان افزایش داده و باعث ارتقاء توانمندی های آن ها برای مواجه با مشکلات و حل آن ها باشد توصیه می شود، آموزش حل مسئله در تقویت مهارت های دانشجویان مورد توجه قرار گیرد و از طریق برنامه های آموزشی و دانشگاهی پرورش یابد.
۲۶۰۸۰.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی بر علائم جسمی بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت درمانی ذهن آگاهی علائم روان شناختی روده تحریک پذیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۳۶۳
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی بر کاهش علائم جسمی بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر اجرا شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون پس آزمون با دوره پیگیری بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران زن مبتلا به اختلال عملکردی گوارش در شهر رشت بودند که به کلینیک های درمانی مراجعه کردند. برای نمونه پژوهش، 32 بیمار مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر براساس ملاک های تشخیصی Rome-II، به صورت نمونه گیری دردسترس توسط متخصصان گوارش انتخاب و در دو گروه آموزش ذهن آگاهی (16 بیمار)  و کنترل (16 بیمار)  قرار گرفتند. شرکت کننده های دو گروه قبل از مداخله، در پایان مداخله (دو ماه پس از شروع آموزش) و دو ماه بعد در مرحله ی پیگیری مورد آزمون قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه ذهن آگاهی قرار گرفت. جهت تشخیص گذاری و ارزیابی علائم جسمی اختلال نشانگان روده تحریک پذیر از ملاک تشخیصی Rome-II و جهت ارزیابی علائم روان شناختی از فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات علائم جسمانی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافت. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی به بهبود میزان و شدت علائم بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر کمک می نماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان