فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۴۱ تا ۸٬۲۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرطان یکی از مسائل مهم بهداشتی درمانی جهان و کشور ما به ویژه در میان مردان محسوب می شود و معمولاً با ناراحتی های چشمگیر بالینی و روان شناختی در استفاده مطلوب از راهبردهای مقابله ای همراه است از این رو؛ پژوهش حاضر با هدف تحلیل مدل ساختاری سلامت معنوی بر اساس اضطراب سلامت، فراهیجان مثبت، خودکارآمدی درد با میانجی گری منبع کنترل سلامت درونی در مردان مبتلا به سرطان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آمار، متشکل از مردان ۴۵ تا ۶۵ سال مبتلا به سرطان های دستگاه گوارش ساکن در استان گلستان در سال ۱۴۰۰ بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان، ۲۳۰ نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد. ابزار تحقیق به صورت پرسشنامه های پژوهش شامل اضطراب سلامت سالکوسکیس و واروویک (۲۰۰۲)، فراشناخت و فراهیجان بیرو مونته آ (۲۰۱۰)، خودکارامدی درد نیکولاس (۱۹۸۰)، سلامت معنوی دلمن و فری (۲۰۰۴)، منبع کنترل سلامت والستون و همکاران (۱۹۷۸)، بودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار LISREL۸.۷۱ استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اضطراب سلامت به صورت منفی و فراهیجان مثبت و خودکارامدی به صورت مثبت و معنادار بر سلامت معنوی اثر دارند (۰۰۱/۰ >P). منبع کنترل سلامت درونی اثر خودکارآمدی درد را بر سلامت معنوی به صورت مثبت و معناداری میانجی گری کرد (۰۱/۰ >P). منبع کنترل سلامت درونی بر اضطراب سلامت به صورت منفی و بر فراهیجان مثبت و خودکارآمدی درد به صورت مثبت و معناداری اثر دارد (۰۰۵/۰>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که اضطراب سلامت، فراهیجان مثبت، خودکارآمدی درد، با سلامت معنوی رابطه داشته و از طریق میانجی گری منبع کنترل سلامت می توانند سلامت معنوی را تحت تأثیر قرار دهند.
متغیرهای روان شناختی و سازمانی تاثیرگذار بر تاب آوری پرستاران در دوران پاندمی کرونا: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کووید-19، یک بحران غیرمعمول بهداشت جهانی است که با گسترش سریع در سراسر جهان و مرگ و میر چشمگیر ناشی از آن همراه بوده است. در چنین شرایطی متخصصین بهداشت به ویژه پرستاران نقشی حیاتی ایفا می کنند. تاب آوری آن ها در طی همه گیری نه تنها برای ادامه کار در شرایط بحرانی و مراقبت همه جانبه از بیماران، بلکه برای کنترل شیوع بیماری بسیار مهم است. پژوهش حاضر به منظور کشف و بررسی متغیرهای روان شناختی و سازمانی مؤثر بر تاب آوری و ادامه کار پرستاران در شرایط بحرانی و استرس آور پاندمی در سال 1399 صورت گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها کیفی می باشد. جامعه پژوهش حاضر پرستاران شاغل در بیمارستان های مختص به بیماران مبتلا به ویروس کرونا در مشهد و بجنورد می باشند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت. با 15 نفر از پرستاران از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق- با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی، اطلاعات جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش تحلیل چارچوبی که مشتمل بر پنج مرحله است صورت گرفته است. با توجه به اطلاعات گردآوری شده از بین متغیرهای روان شناختی، انعطاف پذیری روان شناختی و هوش معنوی بر تاب آوری پرستاران نقش تعیین کننده ای داشته اند و در بین متغیرهای سازمانی، تعهد سازمانی (تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری) نقش برجسته ای در میزان تاب آوری پرستاران داشته است. با توجه به نتایج حاصل از مصاحبه های صورت گرفته، هوش معنوی، انعطاف پذیری روان شناختی و تعهد سازمانی منجر به تاب آوری پرستاران شده است و از طرف دیگر نبود کیفیت زندگی کاری مناسب در شرایط پاندمی مانعی برای ادامه کار پرستاران ایجاد نکرده است و با وجود شرایط بحرانی و کمبود امکانات بهداشتی و روان شناختی به کار خود ادامه داده اند که نشان می دهد مؤلفه های درونی و معنوی نقش تعیین کننده ای در تاب آوری پرستاران در شرایط بحرانی، بخصوص در دوران پاندمی کووید-19، ایفا می کنند.
ارائه مدل پیش بینی رهبری اخلاقی بر اساس متغیرهای هنجاری و فردی (رفتاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
183 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی رهبری اخلاقی بر اساس متغیرهای هنجاری و فردی (رفتاری) بود. روش: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی و برحسب زمان گرداوری داده، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد دانشگاه آزاد اسلامی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع 20 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. گروه دوم از جامعه آماری، شامل کلیه اعضای هیات علمی تمام وقت واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای، 576 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. در این پژوهش گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد که خبرگان روا بودن مصاحبه را تایید کردند. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از دو بخش کیفی و کمی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های ارزش، رضایت شغلی، انگیزش، شخصیت، خلاقیت، جزء مولفه های فردی و ارتباطات سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، سبک های تصمیم گیری، نقش ها و انتظارات، هدف ها و استراتژی، به عنوان مولفه های هنجاری بودند. بر این اساس مدلی ارائه شد که علاوه بر این مولفه های، ساز و کارها، بسترها و موانع رهبری اخلاقی را نیز مورد توجه قرار می داد
اثربخشی تلفیق دستگاه تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی رفتاری و دارودرمانی بر نشخوار فکری و نشانگان افسردگی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
107 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: افسردگی شایع ترین اختلال روان پزشکی است که با توجه به شیوع بالا و هزینه های بهداشتی توجه بسیاری از متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی جمجمه، تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، عواطف و نشانگان افسردگی در زنان بود. روش: در قالب یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل از میان تمام زنان مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان درمانی استان البرز تعداد 60 نفر واجد شرایط وارد مطالعه شدند و در شش گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (1961) و مقیاس پاسخ های نشخواری نولن-هوکسیما و همکاران (1989) جمع آوری و سپس با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد تحریک الکتریکی جمجمه، دارو درمانی و درمان شناختی- رفتاری و همین طور تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی- رفتاری بر نشخوار فکری اثر کاهنده داشتند (001/0=P). تحریک الکتریکی جمجمه، دارو درمانی و درمان شناختی- رفتاری و همین طور تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی- رفتاری بر نشانگان افسردگی اثر کاهنده داشتند (001/0=P). پیشنهاد می شود از تحریک الکتریکی جمجمه به عنوان یک روش مکمل به همراه دارو درمانی و شناختی رفتاری استفاده شود.
کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1344-1331
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی علل نارضایتی در زوج ها پرداخته اند، اما پژوهشی کیفی که به کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف از این پژوهش، کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه را تمامی ازدواج های سن معکوس شهر شیراز، در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. ۱۲ زوج، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش ۷ مرحله کلایزی انجام گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های مستخرج از مصاحبه با زوج ها، منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی شامل: عوامل فردی، عوامل زوجی، عوامل خانوادگی - اجتماعی و 18 مضمون فرعی و همچنین 90 کد مفهومی گردید. نتیجه گیری: در این پژوهش استنتاج شد که عواملی مانند عدم توجه به ملاک های واقع بینانه در انتخاب همسر، نگرانی های فردی و دغدغه های مربوط به آینده رابطه، مخالفت ها و نارضایتی های خانوادگی و اجتماعی، باعث بروز و تشدید نارضایتی در ازدواج های سن معکوس می شود که در صورت نداشتن مهارت های ارتباطی در مدیریت این شرایط و اسناد دادن مشکلات به اختلاف سنی، صمیمیت در ابعاد مختلف این ازدواج ها کاهش می یابد. نتایج این پژوهش می تواند زمینه را برای تدوین برنامه های پیشگیرانه و تدوین یک الگوی آموزشی مشاوره ای بومی، ویژه ازدواج های سن معکوس فراهم آورد.
بررسی تأثیر هوش معنوی بر رفتار پرخاشگرانه با توجه به نقش میانجی اخلاق حرفه ای؛ مورد مطالعه: پرستاران بیمارستان امام علی (ع) استان البرز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
35-50
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: هوش کارکنان متغیّری مهم در فضای سازمان به شمار می رود. مدیران سازمان ها خواهان کارکنانی هستند که هوش بالاتری داشته باشند. یکی از انواع هوش ها که اخیراً جامعه علمی جهان بر آن متمرکز شده هوش معنوی است. علاوه براین، با توجه به شرایط خاص محیط بیمارستان، اخلاق حرفه ای نقش بسزایی در بروز رفتارهای مثبت و نشان ندادن رفتارهای مخرب در فضای بیمارستان دارد. یکی از رفتارهای مخرب به ویژه درباره پرستارانی که به صورت مستقیم به ارائه خدمات مشغول هستند، رفتارهای پرخاشگرانه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هوش معنوی بر رفتارهای پرخاشگرانه با توجه به نقش میانجی اخلاق حرفه ای در بیمارستان امام علی (ع) استان البرز در سال 1398 بود. روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری 1100 نفر از پرستاران بیمارستان امام علی (ع) استان البرز بود که پس از توزیع 500 پرسش نامه در میان آنان به روش تصادفی ساده، 490 پرسش نامه مناسب تشخیص داده شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های استاندارد هوش معنوی، اخلاق حرفه ای و رفتارهای پرخاشگرانه بود. داده های جمع آوری شده با آزمون های میانگین و الگویابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون میانگین حاکی از آن است که پرستاران بیمارستان امام علی (ع) از سطح قابل قبول هوش معنوی و رعایت اخلاق حرفه ای برخوردار بودند و رفتارهای پرخاشگرانه اندکی از خود بروز دادند. درضمن، نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان می دهد که هوش معنوی تأثیر مثبت و معناداری بر اخلاق حرفه ای پرستاران داشت و هوش معنوی و اخلاق حرفه ای هر دو تأثیر منفی ولی معناداری بر رفتارهای پرخاشگرانه پرستاران داشت؛ درنهایت اینکه نقش میانجی اخلاق حرفه ای در رابطه بین هوش معنوی و رفتارهای پرخاشگرانه تأیید شده است. نتیجه گیری: تقویت شاخص ها و متغیّر هوش معنوی در بهبود اخلاق حرفه ای در بیمارستان مؤثر است و موجب کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه می شود. همچنین، رعایت اخلاق حرفه ای تأثیر هوش معنوی را بر کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه پرستاران تسهیل می کند و به عنوان عاملی میانجی ایفای نقش می نماید.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب اجتماعی یکی از عواملی است که در روند رشد اجتماعی افراد خلل ایجاد می کند، مطالعات متعددی رابطۀ بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی را مورد تأیید قرار داده اند اما مسئلۀ اصلی این است، آیا راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی می توانند در رابطۀ بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای داشته باشند؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام به تعداد 3822 نفر بود که در سال تحصیلی 400-99 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها 360 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (لاجرکا و لوپز، 1998)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و کرایج، 2006) و مقیاس خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی (گودیانو و هربرت، 2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزار های SPSS 24 و Amos 24 استفاده شد. یافته ها: تمامی اثرات مستقیم متغیر های پژوهش معنادار بودند (0/01 > P ) اما اثر مستقیم طرحواره محدودیت مختل بر اضطراب اجتماعی معنادار نبود (0/05 < P ). همچنین اثرات غیر مستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی از طریق راهبرد های تنظیم شناختی هیجان (انطباقی و غیرانطباقی) و خودکارآمدی اجتماعی همگی معنادار بوده (0/05 > P ) و مدل پژوهش نیز از برازش مناسب برخوردار بود. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند با تأثیر بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی، سطوح اضطراب اجتماعی را در دختران نوجوان پیش بینی کنند. این پژوهش لزوم توجه بیشتر به بهداشت روانی نوجوانان از طریق انجام برنامه ریزی های جامع جهت توانمندسازی آنها و مداخلات به موقع را آشکار می سازد.
مدل یابی روابط ساختاری اعتیاد به اینترنت براساس سرمایه روانشناختی با نقش واسطه ای درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد به اینترنت نوعی اختلال است که به استفاده بیش از حد از اینترنت گفته می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس شناسایی عواملی که وابستگی را کاهش داده و از آسیب های اعتیاد به اینترنت بکاهد، ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر پیش بینی کنندگی سرمایه روانشناختی بر اعتیاد به اینترنت، جهت کمک به طراحی مداخلات پیشگیری کننده از آن، از طریق میانجی گری درگیری تحصیلی انجام شد. روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. از 1200 نفر جامعه آماری دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند، تعداد 300 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد اینترنت یانگ (1998)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری معادلات ساختاری استفاده شد و تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت تأثیر منفی و معنادار دارند. و درگیری تحصیلی در رابطه بین سرمایه روانشناختی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد. با توجه به شاخص های برازش مدل ( GFI=.92, PCFI=.74, CFI=.91, RMSEA=.075, X2/d.f=2.564 ) مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط منفی سرمایه روانشناختی و درگیری تحصیلی با اعتیاد به اینترنت؛ مدیران و سیاستگذاران دانشگاه می توانند از طریق فراهم نمودن شرایط رشد شاخص های سرمایه روانشناختی و افزایش درگیری تحصیلی، اعتیاد به اینترنت دانشجویان را کنترل نمایند.
اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 46 نفر از دانش آموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانه ای بازشناسی تصاویر ( N-Back ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. به بیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش می دهد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی افزایش می یابد.
اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر صمیمیت زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر صمیمیت زنان متاهل انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل همراه با گمارش تصادفی گروه های آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان زن متاهل دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1397 می باشد که با شیوه نمونه گیری دردسترس30 نفر انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای اندازه گیری صمیمیت زناشویی از پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) استفاده شد که دارای 43 گویه است که نیازهای صمیمیت و ابعاد آن (عاطفی، روان شناختی، عقلانی، جنسی، جسمانی، معنوی، زیباشناختی و اجتماعی- تفریحی) را مورد سنجش قرار می دهد. اعتمادی (1384) پایایی کل پرسشنامه را از طریق روش آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه کرده است. در پژوهش خمسه و حسینیان (1386) پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 گزارش شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مشاوره مبتنی بر نظریه بر صمیمیت زنان متاهل اثربخش بوده است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به افزایش صمیمت در زنان گروه آزمایش گردید.
اثربخشی مشاوره سیستمی بوئن بر رفتارهای کنترل گرایانه و احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره سیستمی بوئن بر رفتارهای کنترل گرایانه و احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر شهر تهران در سال 1400 انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مواجه شده با خیانت همسر که به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه نمودند تشکیل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش مشاوره سیستمی بوئن 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه رفتارهای کنترل گرایانه (گراهام کوان و آرچر، 2005) و پرسشنامه احساس انسجام (کیمیایی و همکاران، 1392) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مشاوره سیستمی بوئن باعث کاهش رفتارهای کنترل گرایانه در زنان آسیب دیده از خیانت همسر شده است. همچنین نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار باعث افزایش احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، مشاوره سیستمی بوئن، مداخله موثری در کاهش رفتارهای کنترل گرایانه و افزایش احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر است.
رابطه ی پریشانی روانشناختی و علائم جسمانی سوء هاضمه عملکردی با نقش میانجی گری تصاویر ذهنی مرتبط با درد، حساسیت احشایی، فاجعه آفرینی درد و خودکار آمدی درد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سوء هاضمه عملکردی جزء گروهی از اختلالات گوارشی است که علائم روانی در بروز آن نقش قابل توجهی دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی پریشانی روانشناختی و علائم جسمانی سوء هاضمه عملکردی با نقش میانجی گری تصاویر ذهنی مرتبط با درد، حساسیت احشایی، فاجعه آفرینی درد و خودکارآمدی درد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود که ۳۶۳ نفر از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، شاخص سوء هاضمه نپین، پرسشنامه تصاویر ذهنی درد مزمن، شاخص حساسیت احشایی، مقیاس فاجعه آفرینی درد و پرسشنامه خودکارآمدی درد مزمن بود. از نرم افزارهای Smart-PLS، SPSS نسخه ۲۳، شاخص های توصیفی و معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مسیر مستقیم پریشانی روانشناختی (۰/۳۲۹)، تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۳۹۶) و فاجعه آفرینی درد (۰/۲۳۴) به علائم جسمانی معنی دار بود. همچنین مسیر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی به علائم جسمانی با میانجی گری تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۰۵۲)، فاجعه آفرینی درد (۰/۲۳۱)، خودکارآمدی درد بر تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۰۵۸) و حساسیت احشایی بر تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۲۴۶) معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد تصاویر ذهنی مرتبط با درد، حساسیت احشایی، فاجعه آفرینی درد و خودکارآمدی درد نقش واسطه ای میان پریشانی روانشناختی و علائم جسمانی سوء هاضمه عملکردی دارد. پیشنهاد می شود این عوامل در برنامه های درمانی بیماران گنجانده شود تا به تبع آن از عود مجدد بیماری، تشدید علائم و بار بیماری کاسته شود.
اثربخشی آموزش ریاضی به روش مغز محور بر اهمال کاری تحصیلی، درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش مبتنی بر مغز، مشارکت هدفمند راهبردهایی است که در زمینه عملکرد مغز در متن آموزش اعمال می شود و سبب اثرگذاری بر یادگیری می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ریاضی به روش مغز محور بر اهمال کاری تحصیلی، درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شهر گرگان در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند که ۳۰ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) جایگزین شدند. جمع آوری اطلاعات براساس مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم، ۱۹۸۴)، آزمون درک مطلب محقق ساخته و زمان سنج صورت گرفت و گروه آزمایش، آموزش مبتنی بر مغز را دریافت نمودند. داده ها از طریق آزمون کوواریانس چند متغیری (مانکووا) با نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش ریاضی به روش مغز محور موجب کاهش اهمال کاری تحصیلی (۰/۰۱>P، ۱۸۴/۹۲۴=F)؛ افزایش درک مطلب (۰/۰۱>P، ۸۰/۵۰۴=F) و سرعت یادگیری (۰/۰۱>P، ۱۶۵/۵۵۹=F) در دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می شود. نتیجه گیری: از آنجایی که آموزش ریاضی به روش مغز محور بر اهمال کاری تحصیلی، درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأثیرگذار بود، پیشنهاد می گردد برای پیشرفت دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، آموزش مغز محور برای کلاس های عادی و کودکان دارای ناتوانی های یادگیری در برنامه های آموزشی گنجانده شود.
تأثیر تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی و تمرین های ترکیبی بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نقص توجه / بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلالات عصبی در دوران کودکی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی و تمرین های ترکیبی بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی کودکان بیش فعال است. مواد و روش ها: نوع پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دختردوره ابتدایی مدارس شهر یزد با اختلال نقص توجه / بیش فعالی بودند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 40 کودک 9 تا 12 سال بودند که به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی، تمرین های ترکیبی (بدنی شناختی) و گروه کنترل قرار گرفتند. از پرسش نامه کانرز (فرم معلمان) جهت ارزیابی اولیه کودکان، از آزمون هوشی گودیناف هریس جهت همسان سازی نمره هوشی شرکت کنندگان، آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری، به منظور سنجش نگهداری توجه، مراقبت، گوش به زنگ بودن و توجه متمرکز، برای سنجش توجه انتقالی از آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین، همچنین برای سنجش توجه انتخابی از آزمون استروپ استفاده شد. برنامه توان بخشی شناختی مورداستفاده این پژوهش نرم افزار مغز من بود. شرکت کنندگان به مدت 16 جلسه (هر جلسه به مدت 60 دقیقه) به تمرین پرداختند. پس آزمون 24 و 72 ساعت بعد اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آنالیز کوواریانس و روش آماری آنکووا یک طرفه استفاده شد. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20، در سطح معناداری 0/05>P انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که توجه پایدار، انتخابی و انتقالی گروه تمرین ترکیبی (توان بخشی بدنی) به طور معناداری خطای کمتری نسبت به گروه های دیگر داشت. در متغیر پاسخ حذف، میانگین امتیاز پاسخ حذف در کودکان گروه تمرین ترکیبی به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بوده است (0/05>P). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که توان بخشی شناختی و تمرین بدنی می توانند موجب بهبود توجه در کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی شوند. همچنین ترکیب تمرین بدنی با تمرین های توان بخشی منجر به بهبود انواع توجه در کودکان مبتلابه بیش فعالی می شود.
امید به آینده شغلی: یک مداخله شناخت محور
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
43 - 67
حوزههای تخصصی:
امید به آینده شغلی یکی از ضروریترین انگیزه ها در بین نیروهای جوان یک جامعه به ویژه دانشجویان می باشد. این مهم با توجه به شرایط اشتغال در قرن 21 ضرورت بیشتری دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مداخله طراحی شده بر روی امید شغلی دانشجویان است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویاندانشگاه شهرکرد و نمونه پژوهش شامل 80 نفر از دانشجویان رشته های علوم ریاضی و کامپیوتر که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند، می باشد. پرسش نامه امید شغلی(WHS) جانتونن و ترستون و یک سوال محقق ساخته جهت سنجش میزان علاقه به رشته تحصیلی ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر است. داده ها با استفاده از آزمون t، یومن ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که مداخله طراحی شده روی امید شغلی، اهداف، عاملیت و گذرگاه تاثیر معنادار داشته و این تاثیر در امید شغلی و اهداف و عاملیت در بین دانشجویان ترم های بالاتر بیشتر از دانشجویان ترم های پایین تر بوده است. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که مداخله طراحی شده جهت استفاده و اجرا در سایر مراکز مرتبط با جوانان به ویژه دانشگاه ها در دستور کار قرار بگیرد.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
83 - 102
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران زن مبتلا بیماری مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس و مطب های پزشکان متخصص مغز و اعصاب منطقه 4 شهر تهران در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش های معنادرمانی قرار گرفتند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه-های تعارضات زناشویی ثنایی و عملکرد جنسی آریزونا بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی، باعث کاهش معنادار (001/0>p) تعارضات زناشویی و عملکرد جنسی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار دارودرمانی برای بهبود زندگی این بیماران استفاده کرد.
تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بخشودگی زناشویی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در رضایت زناشویی و به عنوان متغیری مؤثر در حل تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی در نظر گرفته می شود. هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی زوجین بوده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل 25 تا 45 ساله شهر همدان بوده که از بین آن ها تعداد 408 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های بخشش زناشویی، هوش معنوی، هوش هیجانی و تمایزیافتگی زوجین را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری به کمک نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین هوش هیجانی (102/0) و هوش معنوی (286/0) زوجین با بخشودگی زناشویی رابطه مستقیم مثبت وجود دارد. مسیر رابطه بین هوش معنوی زوجین و سطح تمایزیافتگی آن ها مستقیم، منفی و معنی دار است (139/0-). همچنین مسیر رابطه بین سطح تمایزیافتگی (348/0-) و بخشودگی زناشویی زوجین مستقیم و رابطه بین دو متغیر منفی است. سطح تمایزیافتگی زوجین بر رابطه بین هوش هیجانی و بخشودگی زناشویی (07/0-) و همچنین رابطه بین هوش معنوی و بخشودگی زناشویی (048/0) زوجین اثر میانجیگری دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت مدل علی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی از برازش خوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روانشناسان و متخصصان از این متغیرها می تواند کمک کننده باشد.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی و واقعیت مجازی بر ادراک زمان سپری شده درد در بیماران سوختگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سوختگی یکی از مخرب ترین و دردناک ترین آسیب های پزشکی است. به دلیل فرایندهای دردناک درمان، مدت زمان سپری شده تعویض پانسمان و فرایندهای درمانی، برای این بیماران بسیار طولانی و طاقت فرسا ادراک می شود. اخیرا درمان های نوظهوری همچون واقعیت مجازی سه بعدی برای کاهش مدت زمان سپری شده ادراک درد مورد استفاده قرار گرفته اند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دارو درمانی و واقعیت مجازی بر ادراک زمان سپری شده درد بیماران سوختگی مرکز امام موسی کاظم (ع) شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نوع طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور از جامعه آماری این پژوهش که کلیه بیماران واجد شرایط بستری در بخش سوختگی مرکز آموزشی درمانی امام موسی کاظم (ع) شهر اصفهان در سال 1397 را تشکیل می داد، 75 نفر از بیماران بخش سوختگی مرکز آموزشی درمانی امام موسی کاظم به شیوه نمونه گیری از نوع در دسترس انتخاب شدند. سپس با درنظر گرفتن معیارهای ورود، تعداد 45 بیمار وارد مطالعه شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش1 (واقعیت درمانی مجازی)، آزمایشی2 (دارو درمانی) و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) گماشته شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخلات به مقیاس درجه بندی تصویری درد (GRS) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که هر دو درمان واقعیت مجازی و دارو درمانی بر اضطراب درد سوختگی بیماران مبتلا به سوختگی تأثیر معنی دار داشت و در مقایسه دو درمان، اثربخشی درمان واقعیت مجازی بیشتر از دارو درمانی بود و تفاوت گروه های دارو درمانی و درمان واقعیت مجازی معنی دار بود (05/0>p). همچنین هر دو درمان واقعیت مجازی و دارو درمانی بر ادراک زمان سپری شده درد در بیماران مبتلا به سوختگی تأثیر معنی دار داشت و در مقایسه دو درمان، میان اثربخشی درمان واقعیت مجازی و دارو درمانی تفاوت معناداری در کاهش شدت درد یافت نشد (05/0>p). همچنین اثرات هر دو درمان در طول زمان پایدار بود. نتیجه گیری: برای کاهش آسیب های ناشی از فرایند درمان در بیماران سوختگی، علاوه بر دارو درمانی، استفاده از فناوری های نوظهوری همچون واقعیت مجازی مفید به نظر می رسد.
از گفتمان راهنمایی به گفتمان مشاوره؛ پژوهشی در روانشناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۳۰-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
از منظر روانشناسی انتقادی، مفاهیم یک دانش وجهه ای تاریخی اجتماعی دارند. روانشناسی عموماً حاصل یک فرآیند انباشت دانش دانسته می شود. اما روانشناسی انتقادی، به عنوان یک دانش بین رشته ای در علوم انسانی، مفاهیم روانشناختی را تارخ مند و همخوان با متن های اجتماعی تاریخی معین می داند. «راهنمایی و مشاوره» طی نیم قرن گذشته مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده است. هدف از اجرای این پژوهش وارسی این مفاهیم از منظر تاریخ نگاری انتقادی بوده است. در این شکل از تاریخ نگاری، پدیده مورد مطالعه از منظر «گسست» مورد مداقه قرار می گیرد. یافته های این پژوهش نشان داد روانشناسی ایران طی نیم قرن گذشته از گفتمان راهنمایی به گفتمان مشاوره چرخش کرده است. گفتمان اول از دهه 40 تا دهه 70 شکل گرفته و غالب شده و دومی از دهه 70 تاکنون را دربرمی گیرد. درنتیجه «منطق راهنمایی به سوی مشاغل معین» جای خود را به «منطق مشاوره، مهارت آموزی و خودراهبری» داد. در پایان نیز ضمن جمع بندیِ یافته ها نسبت این دو گفتمان با تحولات اقتصادی سیاسی دهه 70 ه.ش مورد بحث قرار گرفت.
نقش درونگرایی در پیامدهای روان شناختی با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی در دورکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
179 - 198
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت انتخاب افراد مناسب برای دورکاری، این پژوهش با هدف بررسی نقش درونگرایی در پیامدهای روان شناختی با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی در دورکاری در دوره کرونا انجام شد. روش پژوهش همبستگی و نمونه ی پژوهش از بین کارکنان دورکار یک شرکت به تعداد ۱۹۷ نفر به صورت دردسترس انتخاب شدند. سپس به ابزارهای پژوهش شامل فهرست افسردگی بک، پرسشنامه نارساییهای شناختی، پرسشنامه فراشناخت، مقیاس احساس تنهایی و پرسشنامه ترس از ارزیابی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل های همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای جمعیت شناختی سن، و موقعیت زندگی پیامدهای روان شناختی را پیش بینی می کند. پس از گنجاندن درونگرایی در مدل، زندگی با دیگران (در مقابل تنها زندگی کردن) با احساس تنهایی، نارسایی های شناختی، ترس از ارزیابی شدیدتر به عنوان تابعی از تغییرات شرایطی مربوط به کرونا همراه بود. ضریبβ در مورد احساس تنهایی منفی است. بدین معنی که در این موقعیت فرد درونگرا تمایل بیشتر به بودن با دیگران نشان می دهد تا از احساس تنهایی خود بکاهد. این یافته در تناقض با پیشینه است. به سازمان ها توصیه می شود در انتخاب کارکنان برای دورکاری برای کاهش پیامدهای روان شناختی منفی به شخصیت آنها توجه نمایند.