فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۴۱ تا ۸٬۱۶۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
بروز رفتار خودکشی در کودکان زیر ۱۰ سال یک اعلان خطر و موضوعی نگران کننده است. این پدیده می تواند یک شاخص مهم برای ارزیابی وضعیت روانی افراد در جامعه باشد. این مطالعه یک پسر بچه ۸ ساله را گزارش می کند که سابقه سه بار اقدام به خودکشی به روش حلق آویز داشته است. مشاوره روان پزشکی نشان داد که این کودک افسردگی پنهان دارد. نتایج ارزیابی رفتار کودک توسط والدین از طریق چک لیست رفتاری کودک نشان داد که این کودک بالاترین نمرات را به ترتیب در حیطه های اختلال رفتاری پرخاشگرانه، مشکلات توجه، رفتار قانون شکنی و اختلال افسردگی اضطراب دارد. عدم توجه والدین در برآوردن نیازهای گوناگون کودکان و نبود محیط پرورشی و حمایتی ممکن است منجر به بروز اختلالات رفتاری عاطفی در کودک شده و زمینه را برای بروز رفتارهای خطرناکی مانند اقدام به خودکشی در کودک فراهم کند.
اثربخشی بازی ویدئویی سازه های من بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بیش فعال ورزشکار
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعال/ نقص توجه نوعی اختلال دوران کودکی است که با الگویی مداوم از علائم بی توجهی، بیش فعالی یا تکانش گری نامناسب همراه است که معمولا تا بزرگسالی ادامه دارد. هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی ویدئویی سازه های من بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بیش فعال ورزشکار انجام شد . روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی به همراه پیش آزمون، پس آزمون و پیگردی با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق ۷۹ دانش آموز ورزشکار بیش فعال/ نقص توجه ۹ تا ۱۶ سال استان لرستان در سال ۱۳۹۹ بودند . از این تعداد ۳۰ دانش آموز به شکل تصادفی انتخاب و در دو گروه ۱۵ نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. آزمودنی ها با آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین سه بار (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) ارزیابی شدند. همچنین برای آزمون فرضیه، از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون بنفرونی و نرم افزار spss نسخه ۲۶ در سطح معنی داری ۰/۰۵ استفاده شد. یافته ها: نتایج نمرات انعطاف پذیری شناختی نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در سه مرحله اندازه گیری وجود دارد ( P =۰/۰۰۰۱ ) . نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که بین گروه کنترل و آزمایش در مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی تعداد طبقات ( =۰/۰۲۷ P ) و خطای درجاماندگی ( P =۰/۰۰۰۱) تفاوت معنی داری وجود دارد، یعنی بازی ویدئویی سازه های من در گروه آزمایش باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی شده است؛ ولی در گروه کنترل تغییری در میزان انعطاف پذیری شناختی مشاهده نشده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بازی ویدئویی سازه های من، انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان ورزشکار بیش فعال/ نقص توجه را بهبود می بخشد.
اثربخشی نوروفیدبک در کاهش علائم بیش فعالی/کمبود توجه و پرخاشگری کودکان 7-9 سال
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دو پدیده اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه و پرخاشگری از رایج ترین مشکلات مربوط به کودکان هستند از این رو ارزیابی اقدامات درمانی مؤثر در این مورد مهم است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی نوروفیدبک در افزایش توجه و کاهش پرخاشگری کودکان ۹-۷ سال انجام شد. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین کودکان ۹-۷ سال که در زمستان سال ۱۳۹۸، جهت دریافت مداخلات درمانی به کلینیک روانشناسی کودک و نوجوان بهنود شهر قزوین مراجعه کردند ۳۰ کودک با تشخیص قطعی اختلال به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۲/۵ ماه به صورت ۲ جلسه هفتگی (در مجموع ۲۰ جلسه) تحت درمان نوروفیدبک قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان (شهیم، ۱۳۸۵) و فرم والد پرسشنامه کمبود توجه/ بیش فعالی (کانرز و همکاران، ۱۹۹۹) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد بین میانگین نمرات کمبود توجه (۰/۰۱> P ) و پرخاشگری (۰/۰۱> P ) (پرخاشگری آشکار و رابطه ای) در مرحله پس آزمون بعد از کنترل نمرات پیش آزمون تفاوت معنادار است؛ یعنی درمان نوروفیدبک موجب افزایش توجه و کاهش پرخاشگری (آشکار و رابطه ای) کودکان ۹-۷ سال شده است. نتیجه گیری: با توجه به معنی داری نتایج می توان اثربخشی نوروفیدبک را در کاهش کمبود توجه و پرخاشگری به همه کودکان ۹-۷ ساله تعمیم داد و استفاده از آن را در مراکز درمانی به متخصصان توصیه کرد.
پیش بینی رضایت جنسى زنان متاهل برمبنای تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی و سبک های دلبستگى در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
94 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پیش بینی رضایت جنسى زنان بر اساس تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی و سبک های دلبستگى در دوران کرونا بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن را تمامی زنان متأهل شهرستان تفت در سال 1400 که از بین آن ها تعداد 138 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت اینترنتی پرسشنامه رضایت جنسی یاوری کرمانی و بحرینیان (1388)، پرسشنامه تعهد زناشویی توسط آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه صمیمیت زوجین وندن بروک و برتمن (1995) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال بشارت (1379) را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام در SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین تعهد زناشویی (تعهد به همسر، تعهد به ازدواج و احساس تعهد)، صمیمیت زوجین (شاخص صمیمیت، میزان توافق، میزان صادق بودن، علاقه و محبت داشتن و میزان پایبندی به تعهدات) و سبک دلبستگی ایمن با رضایت جنسی وجود داشت (05/0P<). علاوه بر این نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه منفی و معنی داری بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا / اضطرابی با رضایت جنسی وجود داشت (05/0P<). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که مؤلفه تعهد به ازدواج؛ مؤلفه علاقه و محبت و میزان توافق و سبک دلبستگی ایمن قادر به پیش بینی رضایت جنسی بودند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان دریافت که تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی و سبک دلبستگى قادر به پیش بینی رضایت جنسی زوجین هستند.
مقایسه اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد و آموزش خود دلسوزی شناختی بر سازگاری زناشویی و عزت نفس جنسی زوجین در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و خود دلسوزی شناختی بر بهبود سازگاری زناشویی و عزت نفس جنسی زوجین در معرض طلاق شهر اردبیل بود. طرح تحقیق این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، را کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز کاهش طلاق شهر اردبیل در سال 1397 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از زوجین مراجع کننده به مرکز کاهش طلاق شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. پژوهش با کمک پرسشنامه های سازگاری زناشویی گراهام و اسپنیر و عزت نفس جنسی زینا و همکاران جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و خود دلسوزی شناختی (CMT) نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر سازگاری و عزت نفس جنسی اثر بخش بوده اند (001/0≥P). بنابراین با توجه به اثر بخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و خود دلسوزی شناختی (CMT) می توان از این مداخلات در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد.
نقش طرحواره های بنیادی و جبرانی در پیش بینی بخشش خود و دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، پیش بینی بخشودگی خود و دیگری براساس طرحواره های بنیادین و جبرانی در بین دانشجویان دانشگاههای تهران بود؛ به همین منظور، تعداد 407 نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از دو پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره ها و بخشودگی خود و دیگری استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین طرحواره های بنیادین و جبرانی و نبخشیدن خود و دیگری رابطه مثبت معنادار وجود داشت. همچنین، نتایج نشان دادند طرحوار های بنیادین به صورت معناداری بخشودگی را پیش بینی کردند؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ناتوانی فرد در بخشش خود و دیگری می تواند ریشه در تجارب گذشته داشته باشد که طرحواره ها را شکل داده اند. نقش طرحواره های بنیادین در شکل گیری ناتوانی فرد برای بخشش از منظر بالینی و پژوهشی بحث شد.
نقش میانجی استرس کرونا در رابطه بین اعتیاد به اینترنت با تعارضات و خشونت زناشویی و خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
95 - 116
حوزههای تخصصی:
کووید-19 شرایط استرس آوری ایجاد کرده و می تواند بر روابط زناشویی و خانوادگی اثر بگذارد. بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش استرس کرونا در رابطه بین اعتیاد به اینترنت با تعارضات و خشونت زناشویی و خانوادگی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد ساکن شهر بندرعباس در سال 1399بودند که 421 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به گروه افراد متأهل و مجرد تقسیم شدند. داده ها به روش برخط جمع آوری شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مقیاس استرس کرونا (CSS-18)، پرسشنامه تعارض و خشونت زناشویی و خانوادگی و اعتیاد به اینترنت (IAT) بود. داده ها از طریق همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS-22 و برنامه ماکرو ساخته پریچر و هایز مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت و استرس کرونا می توانند 26/5درصد از واریانس تعارض و خشونت زناشویی و 19/1درصد از تعارض و خشونت خانوادگی را تبیین کنند. اعتیاد به اینترنت نیز می تواند 19/4درصد از واریانس استرس کرونا را در گروه افراد متأهل و 13/6درصد در گروه افراد مجرد تبیین کند. همچنین نتایج اثرات غیرمستقیم نشان داد که اعتیاد به اینترنت از طریق استرس کرونا 7/4 درصد بر تعارض و خشونت زناشویی و 12/2درصد بر تعارض و خشونت خانوادگی به صورت غیرمستقیم اثر دارد. استفاده آسیب زا از اینترنت در دوران کرونا باعث می شود تا افراد سطحی از استرس را تجربه کنند و این استرس می تواند به مرزهای زناشویی و خانوادگی وارد شود و موجب تعارضات و خشونت های زناشویی و خانوادگی شود.
الگوی ساختاری رضایت از زندگی بر اساس نظمجویی هیجانی، مهارت حل ﻣﺴئله و تحمل ابهام با میانجی گری ویژگی های شخصیتی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تدوین الگوی ساختاری رضایت از زندگی بر اساس نظم جویی هیجانی، مهارت حل مسئله و تحمل ابهام با میانجی گری ویژگی های شخصیتی زوجین انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره 2 و 5 شهر تهران در سال 1397 بود که از بین آن ها نمونه ای به حجم 380 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985)، نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، حل مسئله هپنر (1982)، تحمل ابهام مک لین (1993) و پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نئو مک کری و کوستا (1985) استفاده شد. داده ها از طریق معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزارهای Spss22 و Amos24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسیر مستقیم نظم جویی هیجانی (40/0=β، 01/0=P)، مهارت حل مسئله (32/0=β، 01/0=P)، تحمل ابهام (22/0=β، 01/0=P) و ویژگی های شخصیتی روان رنجوری (22/0-=β، 01/0=P)، برون گرایی (23/0=β، 01/0=P)، گشودگی به تجربه (19/0=β، 01/0=P)، سازگاری (22/0=β، 01/0=P) و وجدانی بودن (27/0=β، 01/0=P) بر رضایت از زندگی معنادار است. همچنین بین نظم جویی هیجانی، مهارت حل مسئله و تحمل ابهام با رضایت از زندگی با میانجی گری ویژگی های شخصیتی رابطه معناداری وجود دارد (01/0=P). نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی در رابطه بین نظم جویی هیجانی، مهارت حل مسئله و افزایش تحمل ابهام نقش میانجی دارند و می توان برای افزایش رضایت زندگی، نظم جویی هیجانی، مهارت حل مسئله را آموزش داد.
طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده ازکودکان براساس مؤلفه های ویژگی های شخصیتی و پیوند والدینی در والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
234 - 251
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت تعیین روابط بین ویژگی های شخصیتی وپیوندوالدین باسواستفاده ازکودکان بود. روش:روش پژوهش روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع حداقل مربعات جزئی و هدایت شده و جامعه آماری، شامل ک شامل کودکان دختر مقطع سنی13الی15سال مقطه دبیرستان دوره اول شهر مشهد و والدین آن ها در سال96-98که بالغ بر 248594 نفر بودند. نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای و حجم نمونه براساس نرم افزار برآورد اندازه نمونه (364دختر) و با توجه به احتمال 20 درصد افت آزمودنی ها تعداد نمونه384 نفرو والدین آن هاانتخاب شد.ابزار پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیتی کاستا ومک کری فرم کوتاه1989،مقیاس پرسشنامه پیوند خانوادگی (PBI) ۱۹۷۹ گوردن پارکرو مقیاس پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران 2003بود. یافته ها: یافته هانشان داد که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده از کودکان براساس ویژگی های شخصیتی والدین و پیوند والدینی با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیر مستقیم پیوند والدینی در مراقبت (097/0-0β=،001/0P)،حمایت عاطفی (263/0-0β=،001/0P) ، ویژگی های شخصیتی والدین سهم روان رنجوری(07/0=β،10/0=P)، برون گرایی(09/0-=β،100/0=P)،انعطاف پذیری(055/0-=β،100/0=P)، دلپذیر بودن (078/0-=β،002/0=P)و با مسئولیت پذیر بودن (12/0-=β،001/0=P)بر سوءاستفاده از کودکان معنادار است.نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شودبمنظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط والد-فرزندی در طول ملاحظات پیشگیرانه بپردازند.
شناسایی و مقایسه نیمرخ آسیب شناسی روانی دانشجویان دارای شدت های مختلف نوموفوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
55 - 76
حوزههای تخصصی:
نوموفوبیا به عنوان نوعی آسیب روانی، از پیامدهای استفاده افراطی از گوشی هوشمند است که وجوه آسیب شناختی آن هنوز چندان روشن نیست. هدف پژوهش حاضر شناسایی و مقایسه نیمرخ آسیب شناسی روانی دانشجویان دارای شدت های مختلف نوموفوبیا بود. این تحقیق به روش توصیفی مقایسه ای انجام شد. برای نمونه 323 نفر از بین دانشجویان دانشگاه سمنان و بر اساس نمره برش پرسشنامه نوموفوبیا انتخاب شدند و در سه گروه نوموفوبیای شدید، متوسط و خفیف قرارگرفتند. ابزارهای پژوهش شامل فهرست تجدیدنظر شده اختلالات روان شناختی و پرسشنامه نوموفوبیا بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر 9 نشانه آسیب روان شناختی، میانگین نمره افراد با نوموفوبیای شدید بالاتر از افراد با نوموفوبیای خفیف بود. در مقایسه گروه های با نوموفوبیای شدید و متوسط نیز، به استثنای دو نشانه علایم جسمانی و ترس مرضی، نتایج مشابهی به دست آمد. با بررسی نیمرخ روانی افراد با نوموفوبیای شدید، مشخص شد که شدت آسیب روان شناختی این گروه به ترتیب در نشانه های افکار پارانوئیدی، افسردگی، حساسیت بین فردی، وسواس و روان پریشی به طور معناداری بیشتر است. این نتایج تصویر جامعی از نیمرخ آسیب های روانی مرتبط با نوموفوبیا را به دست می دهد، به نحوی که بر اساس آن می توان جهت گیری های پژوهشی یا مداخله ای این حوزه را به گونه ای اثربخش تر هدایت کرد.
مقایسه سلامت روان، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان شاغل بازنشسته و زنان غیر شاغل شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روان، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان شاغل بازنشسته و زنان غیر شاغل شهر کرمانشاه طراحی و اجرا گردید. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و علّی- مقایسه ای بوده که در سال 1398 با مشارکت 200 نفر از زنان شهر کرمانشاه (100 نفر از زنان شاغل بازنشسته و 100 نفر از زنان غیر شاغل)انجام شد. نمونه های مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر برآورد شد. یافته ها: یافته های نشان داد که سلامت روان در کلیه شرکت کنندگان از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. هر دو گروه خودکارآمدی خوبی داشتند. این در حالیست که میزان امید به زندگی در زنان غیر شاغل کمتر از حد مطلوب و این مقدار در زنان شاغل بازنشسته مطلوب به نظر می رسید. سلامت روان، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان شاغل بازنشسته به شکل معناداری بیشتر از زنان غیر شاغل بود (p<0.001). نتیجه گیری با توجه به اهمیت دوره سالمندی و افزایش تعداد سالمندان، پیشنهاد می شود امکانات ویژه ای از جمله تشکل های سالمندی مرتبط با نیازهای سالمندان، برنامه ریزی جهت برگزاری دوره های آموزشی با محوریت سلامت روان در نظر گرفته شود تا جامعه با آمادگی بیشتری به استقبال این پدیده برود و از بسیاری از مشکلات دوره سالمندی پیشگیری شود. همچنین فراهم کردن همکاری های اجتماعی زنان و کارآفرینی متناسب با وضعیت و شان زنان و تسهیل تعامل بین کار و زندگیِ خانوادگی توصیه می شود.
اثربخشی آموزش والدگری ذهن آگاهانه و والدگری آزادمنشانه مبتنی بر نظریه آدلر بر بهزیستی روان شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان فراتشخیصی در افزایش رضایت از زندگی در پرستاران شاغل در بیمارستان های تأمین اجتماعی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پرستاران از جمله افرادی هستند که ارتباطی تنگاتگ با مردم دارند، مسئولیت سلامتی و زندگی انسان ها را به دوش می کشند و با بیماران و بیماری های درمان ناپذیر روبرو هستند. از این رو پیوسته فشارهای روانی شدیدی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان فراتشخیصی در افزایش رضایت از زندگی در پرستاران شاغل در سازمان تأمین اجتماعی در شهر کرمانشاه انجام شد. روش : روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های تأمین اجتماعی شهر کرمانشاه می باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری هدفمند می باشد. از بین پرستاران شاغل در بیمارستان های تأمین اجتماعی کرمانشاه، 45 نفر به عنوان نمونه با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج و با تست اولیه توسط محقق شدند و در 3 گروه 15 نفری که شامل 2 گروه آزمایش و یک گروه کنترل می باشد، تقسیم شدند. 8 جلسه درمان های فراتشخیصی 5/1 ساعته به گروه آزمایش 1 و 8 جلسه آموزش زوج درمانی مبنی بر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 5/1 ساعته به گروه آزمایش 2 ارائه گردید. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رضایت از زندگی داینر (1985) استفاده شد. یافته ها : یافته های این پژوهش نشان داد، در مجموع، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در افزایش رضایت از زندگی در بین پرستاران در سطح معناداری (p<0.05 ) موثر است. همچنین، درمان فراتشخیص در افزایش رضایت از زندگی در بین پرستاران در سطح معناداری (p<0.05 ) موثر است. نتایج برای فرضیه دیگر پژوهشی نشان داد که درمان فراتشخیصی نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت از زندگی در بین پرستاران در سطح معناداری (p<0.05 ) از تأثیر بیشتری برخوردار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که توجه به رضایت از زندگی در پرستاران از جهت سلامت فردی و سلامت عمومی جامعه بسیار حایز اهمیت می باشد.
تدوین مدل علی ازدواج موفق براساس سبک های دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی با نقش واسطه ای تمایز یافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم زندگی است که بیشتر ما برای تشکیل خانواده از این رویداد مهم استقبال میکنیم ازدواج چه در سنت وچه در فرهنگ امری پسندیده و نیکوست. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل علی ازدواج موفق بر اساس سبک های دلبستگی، ویژگی های شخصیتی با میانجیگری تمایزیافتگی می باشد. روش : حجم نمونه ای برابر 500 زوج از زوجین شهرستان خوی به شیوه دردسترس و با لحاظ نمودن ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه سبک های دلبستگی، ویژگی های شخصیتی، تمایزیافتگی، عملکرد خانواده و رضایت زناشویی جمع آوری و بااستفاده از معادلات ساختاری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت یافته ها : یافته ها حاکی از آن است که بیشترین تأثیر مستقیم بر ازدواج موفق از سوی تمایزیافتگی با تأثیرپذیری 379/0 می باشد و کمترین میزان تأثیرپذیری نیز برون گرایی با میزان 266/0- می باشد. که اگر فرد دارای تمایزیافتگی بالایی باشد یا بیاموزد آن را ارتقاء بخشد، حتی در صورت داشتن ویژگی های شخصیتی ناهمخوان نیز با پذیرش و مدیریت برخورد نموده به جای گیرکردن در تغییر خود یا طرف مقابل تمام انرژی خود را صرف حل مسئله زندگی زناشویی کرده و دلبستگی ایمن زوجی ایجاد می شود. در عین حفظ فردیت، زوج به "ماشدن" مطلوب در ازدواجی موفق می رسند.
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری در زنان با همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۴۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ایماگوتراپی در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه ی آماری زنان با همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تبریز، نمونه ای شامل30 نفر از همسران مراجعین مرکز درمان سوءمصرف مواد بشارت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله ی آموزش گروهی را به مدت 7 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان در دو مرحله ی قبل و بعد از اجرای مداخله، مقیاس کیفیت زناشویی، مقیاس دلزدگی زناشویی و مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود داشت. بنابراین، آموزش گروهی ایماگوتراپی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زناشویی و تاب آوری و کاهش دلزدگی زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق اهمیت بکارگیری ایماگوتراپی برای بهبود مشکلات زوجین و روابط زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد را برجسته کرد.
پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین اختلال های روانی، اختلال های اضطرابی و افسردگی هستند. بنابراین شناخت عوامل موثر در شکل گیری و تداوم آنها دارای اهمیت به سزایی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی بود. بدین منظور، تعداد 362 نفر (220 مرد، 142 زن) از دانشجویان دانشگاه تهران به صورت نمونه گیری در دسترس، از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی ( BNSG-S ، گنیه، 2003) و مقیاس اضطراب افسردگی استرس ( DASS ، لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و نشانه های اضطراب و افسردگی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد ( 01/0 < P ). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در کل 16% واریانس مربوط به متغیرهای پژوهش را تبیین می کند. بر اساس یافته های پژوهش، می توان ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی را یکی از تعیین کننده های سلامت روانی و در عین حال از عوامل پیشگیری کننده اختلال روانی دانست.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی دختران در دوره بلوغ
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
147 - 165
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که از بین دوره های مختلف زندگی انسان، دوران کودکی و نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین مراحل زندگی هر فرد به شمار می رود از این رو هدف پژوهش حاضر " تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی دختران دردوره بلوغ" بود. روش پژوهش نیمه تجربی و طرح انتخابی برای اجرا نیز طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دختران پایه متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 98-1399 تشکیل می دادند. 30 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر برای هر گروه). گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی به شیوه گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1974) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه گیری می کنیم که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری در افزایش بلوغ عاطفی دختران نوجوان مفید بوده است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر طرحواره درمانی بر بهزیستی روان شناختی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
149 - 164
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدفشناسایی اثر آموزش گروهی مبتنی بر طرحواره بر بهزیستی روان شناختی و تمایزیافتگی خود دانشجویان دختر انجام پذیرفت. پژوهش در چارچوب طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماریپژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر کارشناسی 18 تا 21 سال ساکن در خوابگاه چمران تهران در سال 1396 بود که از بین آن ها 30 نفر به صورت نمونه دردسترس انتخاب گردیده و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. جهت گرداوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ( PWBS ) و پرسشنامه خودمتمایزسازی اسکورون و اسمیت(2003) استفاده شد و مطابق با طرح، آزمودنی ها در دو مرحله قبل و بعد از اجرای آموزش گروهی به سنجش درآمدند. برنامه اجرایی به مدت 11 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شده و یافته ها حاکی از آن بود که طرحواره درمانی باعث افزایش معنادار بهزیستی روان شناختی و شش مولفه آن یعنی پذیرش خود، ارتباط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، هدف مندی در زندگی و رشد شخصیشده است. همچنین این برنامه منجر به تفاوت معنادار گروه ازمایشی نسبت به گروه گواه در خودمتمایز یافتگی شد. نتیجه پژوهش تائید کننده اثربخشی طرحواره درمانی در اصلاح طرحواره های ناسازگار بوده و قادر است جوانان دانشجورا در حفظ استقلال و تنظیم هیجان و رفتار خود یاری نماید. این برنامه همچنین به واسطه تقویت تسلط افراد بر طرحواره های خود در بهبود شاخصه های بهزیستی روان شناختی آنها موثر بوده و می تواند به عنوان الگویی ثمربخش در مشاوره روان شناختی دانشجویان مورد استفاده قرار بگیرد.
پیش بینی گرایش به افکار خودکشی بر اساس سرسختی روانشناختی و تصویر بدنی ادراک شده در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
157 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس ماهیت مزمن و پیشرونده ای دارد و بر جنبه های مختلف زندگی فرد اثر می گذارد و از افکار وی تأثیر می پذیرد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به افکار خودکشی بر اساس سرسختی روانشناختی و تصویر بدنی ادراک شده در بیماران مبتلا به ام اس بود. روش: در این پژوهش توصیفی همبستگی بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 306 نفر به عنوان گروه نمونه از جامعه آماری 1500 نفری بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر قم در سال ۱۳۹۹ انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افکار خودکشی (بک،1961)، سرسختی روان شناختی (لانگ و گولت،1981) و روابط خود - بدن (کش و همکاران، 1987) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار 22SPSS انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد گرایش به افکار خودکشی با سرسختی روانشناختی (762/-0=r، 01/0>p) و تصویر بدنی ادراک شده (424/-0=r، 01/0>p) همبستگی معنا دار دارد و سرسختی روانشناختی با بتای 734/0- و تصویر بدنی ادراک شده با بتای 156/0 -در سطح خطای 05/0 قابلیت پیش بینی گرایش به افکار خودکشی را دارند. نتیجه گیری: از نتایج مطالعه می توان چنین احتمال داد که ارتقاء سرسختی روانشناختی در بیماران مبتلا به ام اس، امکان دسترسی به فهرستی از راهبردهای مقابله با فشار رویدادها را می دهد و بهبود ادراک تصویر بدنی، موجب برخورد مسئله مدارانه با مشکلات و حفظ سلامت روان آن ها می شود.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
137 - 146
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن در دانش آموزان دختر بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس دوره دوم متوسطه شهر تربت حیدریه خراسان رضوی (2832N=) در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها تعداد 390 نفر بر اساس فرمول اسلووین و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های ناگویی خلقی، شیوه های فرزندپروری بامریند، وارسی بدنی ریس و همکاران و تنظیم شناختی گارنفسکی و همکاران را تکمیل نمودند. اطلاعات بدست آمده با روش معادلات رگرسیونی با کمک نرم افزار23 Spss و 18 Amos تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: همبستگی مثبت معنی داری بین متغیرهای ناگویی خلقی، رفتار والدینی سهل گیر و مستبد و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار با نگرش به خوردن وجود دارند. همچنین همبستگی منفی معنی داری بین متغیرهای رفتار والدینی قاطع و اطمینان بخش و تنظیم شناختی هیجان سازگار با نگرش به خوردن وجود دارند (01/0>P). همچنین مسیر غیرمستقیم نگرش به خوردن بر اساس ناگویی خلقی و رفتار والدینی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان سازگار و ناسازگار معنادار بود به طوری که 57 درصد از متغیر نگرش به خوردن را پیش بین نمودند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان با آموزش شیوه های فرزندپروری و مهارت های تنظیم شناختی هیجان، در شکل گیری رفتارها و نگرش های مناسب مربوط به خوردن و بهبود آن تأثیر گذاشت.