فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۶۱ تا ۷٬۲۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
27 - 46
حوزههای تخصصی:
Objective: Obesity is one of the risk factors for various diseases as well as mortality and women suffer from it more than men. Therefore, this study was conducted to design and evaluate the effectiveness of bioenergy economy intervention on self-compassion, self-efficacy and weight loss in women with obesity. Methods: The method of the present study is a quasi-experimental design with pre-test, post-test and control groups. The statistical population of the study included obese people referring to psychological counseling centers and nutrition clinics in Tehran in the spring and summer of 2019. Fifty obese women were selected by convenient sampling method and randomly assigned to intervention and control groups. The Self-compassion scales of Neff and self-efficacy questionnaires of Scherer et al. were used to collect data. The weight and body mass index of participants were also calculated. Based on instructions of the bioenergy economy protocol of the American University of Medical Energy, a special training package for obesity was designed and the intervention group was trained with this protocol in 8 sessions of 120 minutes for 8 weeks. Data analysis was performed by analysis of covariance by SPSS software version 24. Results: The results showed the effectiveness of bioenergy economy on self-compassion and self-efficacy (P<0.01). Conclusion: With this description, it can be claimed that effective interventions such as bioenergy economy can be used to increase the health and self-care of people with obesity to prevent the destructive effects of obesity and its complications.
بررسی دیدگاه کارآموزان، کارورزان، دستیاران و اعضای هیئت علمی بالینی درباره اخلاق حرفه ای بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
112-123
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: آموزش و رعایت اصول اخلاق حرفه ای در رشته های بالینی پزشکی همواره کانون توجه است. ازاین رو، هدف این تحقیق تعیین دیدگاه کارآموزان، کارورزان، دستیاران بالینی و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران درباره اهمیت رعایت شاخص های اخلاق حرفه ای در بخش های بالینی بوده است. روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی-توصیفی است. جامعه آماری پژوهش تمامی کارآموزان، کارورزان، دستیاران بالینی و اعضای هیئت علمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی مازندران به تعداد 380 نفر در سال ۹۷-1396 بودند که از میان آنان320 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه اخلاق حرفه ای بالینی به روش خودایفا پاسخ دادند. سؤالات مقیاس در پنج حیطه وظیفه شناسی، احترام به دیگران، تعالی شغلی، شرافت و درستکاری و نوع دوستی مشخص شده بود. برای تحلیل میانگین داده های کمّی از آزمون تی و آنوا و برای متغیّرهای کیفی از آزمون کای دو استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 320 نفر (84 درصد) بودند که 163 نفر (9/50 درصد) از آنان را زنان تشکیل دادند. میانگین سنی شرکت کنندگان نیز 4/6±8/26 بود. توزیع فراوانی افراد به این ترتیب بود که 128 نفر (40 درصد) کارآموز، 127 نفر (7/39 درصد) کارورز، 51 نفر (5/17 درصد) دستیار و 9 نفر (8/2 درصد) استاد بودند. علاوه براین، 1/84 درصد از شرکت کنندگان به کارنبردن جملات تحقیرآمیز نسبت به بیماران را گزینه مهم اخلاق حرفه ای بالینی می دانستند و دیدگاه زنان و مردان نیز در اهمیت گویه های اخلاقی تفاوتی نداشت (844/0P<) ولی کارآموزان، کارورزان، دستیاران و استادان درباره اهمیت کدهای اخلاقی اختلاف معنی داری داشتند (035/0>P). نتیجه گیری: از دیدگاه مشارکت کنندگان بالینی، برخی از گویه ها مثل احترام به بیماران اهمیت بالاتری داشت ولی در حیطه تعالی شغلی کم اهمیت بود. ازاین رو، تقویت انگیزه های درونی و بیان جایگاه شاخص های اخلاق حرفه ای بالینی در برنامه های آموزشی بالینی برای برخی از موارد گزارش شده کم اهمیت، توصیه می شود.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان در مادران با کودک ناتوان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۲
51 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان در مادران با کودک ناتوان هوشی شهر ملایر در سال 1398 انجام شد. پژوهش با استفاده از طرح نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل انجام گرفت. از بین مادران با کودک ناتوان هوشی شهر ملایر 30 نفر به روش در دسترس انتخاب؛ و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شد. داده ها با مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، و سیاهه چشم انداز زمان( دیدگاه زمانی آینده) زیمباردو (1999) جمع آوری شد. ابتدا آزمودنی های هر دو گروه در پیش آزمون به ابزارهای مذکور پاسخ دادند. پس از آن گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 1.5 ساعتی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد، اما گروه کنترل این درمان را دریافت نکرد. در پایان جلسات درمان، هر دو گروه آزمایش و کنترل به ابزارهای گردآوری داده ها پاسخ دادند. از آنجا که مفروضه های آزمون تحلیل کوواریانس رد شد، تحلیل داده ها، با استفاده از آزمونt مستقل برای نمرات افتراقی( تفاضل نمره پس آزمون و پیش آزمون) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان( دیدگاه زمانی آینده) مادران با کودک ناتوان هوشی در سطح 01/0 تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از آنجا که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان ( دیدگاه زمانی آینده) تأثیر دارد، پیشنهاد می شود برای درمان مادران با کودکان کم توان ذهنی از آن استفاده شود.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به افسردگی غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.
اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۶۸-۱۵۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه خودتعیین گری طیف وسیعی از توانش های فردی و اجتماعی را در افراد در بر می گیرد. اما در بررسی اثربخشی این نوع برنامه بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به سندرم داون شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های خود تعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون انجام شد. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی است، که از جامعه مادران دارای کودکان مبتلا به سندروم داون در استان چهارمحال و بختیاری، 35 مادر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله آموزش توانش های خودتعیین گری (فیلد و هافمن، 1994) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزارSPSS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش توانش های خودتعیین گری بر افزایش بهزیستی روانشناختی (0/001 =p) وافزایش تا ب آوری (0/004 =(p مادران کودکان با اختلال سندروم داون تأثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد آموزش توانش های خودتعیین گری، بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری را تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، می توان با فراهم آوردن زمینه آموزش توانش های خود تعیین گری در مراقبین کودکان مبتلا به سندروم داون، آنان را در جهت افزایش سلامت روان در فرآیند مراقبت کودکان، سوق داد.
اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۲۴-۲۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که تغییر سبک زندگی از طریق تنظیم و جهت دهی به زندگی انسان بر ارتقاء تعیین کننده های فردی - آموزشی مؤثر است، اما پژوهشی که به تأثیر آموزش آن بر خودکارآمدی، انتظارات پیامد و منبع کنترل دانشجویان پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه این مطالعه 40 دانشجو بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس های خودکارآمدی عمومی (شوارزر و جروسلم، 1995)، انتظارات پیامد دانشجو (لندی، 2003) و منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. برای گروه آزمایشی، آموزش تغییر سبک زندگی (فن پی، 2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش تغییر سبک زندگی بر افزایش خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان اثربخش بود (0/01 >p). نتیجه گیری: آموزش تغییر سبک زندگی می تواند به عنوان روشی کارآمد در بهبود خودکارآمدی و انتظارات پیامد دانشجویان و کاهش باورهای کنترل بیرونی آنان توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به موفقیت تحصیلی - شغلی شان کمک نماید.
رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی خودکارآمدپنداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی دانش آموزان و بررسی متغیرهای مؤثر بر آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روانی دانش آموزان انجام شده است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره یکم متوسطه ناحیه دو شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند (تعداد: 1200). نمونه این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحله ای و به تعداد 302 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ارﺿﺎی ﻧﯿﺎزﻫﺎی اساسی روان شناختی هفت لنگ و همکاران (1394)، بهزیستی روان شناختی ریف و کیس (1995)، و خودکارآمدپنداری عمومی شرر و مادوکس (1982) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و خودکارآمدپنداری 63 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. ارضای نیازهای اساسی روان شناختی 39 درصد واریانس خودکارآمدپنداری را تبیین می کند و علاوه بر این، خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان تأثیر مثبت و معناداری دارد (0/001 > p). همچنین نتایج حاکی از آن بود که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی از طریق خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تأثیر غیرمستقیم دارد (0/001 > p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مدل بهزیستی روان شناختی نوجوانان بر اساس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدپنداری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان، نقش مهمی دارد؛ بنابراین ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان به افزایش خودکارآمدپنداری آنها منجر شده و در نتیجه می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بسیار مؤثر باشد.
نقش اعتیاد به اینترنت، ذهن آگاهی، و تاب آوری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان در دوره همه گیری کرونا ویروس 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کرونا ویروس 2019 بیماری عفونی تنفسی حاد با علائم اصلی تب، سرفه، و تنگی نفس شناخته می شود. این ویروس قدرت انتقال و کشندگی بسیار بالایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اعتیاد به اینترنت، ذهن آگاهی، و تاب آوری در پیش بینی سلامت روانی دانش آموزان طی همه گیری کرونا ویروس 2019 انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مدارس متوسطه ناحیه دوم شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 220 دانش آموز مقاطع تحصیلی هفتم، هشتم و نهم بود که به روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم کوتاه پرسشنامه سلامت روان (کیز، 2002)، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (والاچ و همکاران، 2006) و مقیاس تاب آوری (کانر و داویدسون، 2003) بود. تحلیل داده ها توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، اعتیاد به اینترنت، ذهن آگاهی، و تاب آوری به صورت معناداری سلامت روانی دانش آموزان را پیش بینی می کنند (0/01> p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد اثر اعتیاد به اینترنت (0/43-) بر سلامت روانی دانش آموزان منفی و معنادار است. در مقابل اثر ذهن آگاهی (0/70) و تاب آوری (0/65) بر سلامت روانی دانش آموزان مثبت و معنادار است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص کرد که اعتیاد به اینترنت، ذهن آگاهی، و تاب آوری 48 درصد از سلامت روانی دانش آموزان را در طی همه گیری کووید-19 پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نقش اعتیاد به اینترنت، ذهن آگاهی و تاب آوری را در تبیین سلامت روانی دانش آموزان در دوره همه گیری کووید-19 تصریح کرده است. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تدوین دست نامه راهنمای هنر درمانی مادر-محور و آزمون اثر آن بر رابطه مادر و کودک برای خانواده های دارای کودکان دچار اختلالات طیف درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات طیف درخودماندگی به عنوان یکی از وخیم ترین و پیچیده ترین اختلالات روان شناختی کودکان شناخته شده است که با مشکلاتی چون نقص کیفی در روابط اجتماعی، کلامی و رفتارها، حرکات تکراری، کلیشه ای و محدود همراه است. این مشکلات در روند ارتباط و تعاملات این کودکان با سایرین و اعضای خانواده به خصوص مادران آن ها اثر منفی و آسیب زایی دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین دست نامه راهنمای هنر درمانی مادر-محور و چگونگی اثربخشی آن بر رابطه مادر و کودک انجام گرفته است. روش مورداستفاده در پژوهش حاضر، روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون، همراه با گروه کنترل و پیگیری (دوماهه) است. تعداد بیست مادر و کودک دارای اختلالات طیف درخودماندگی از میان مادران و کودکانی که به کلینیک آموزش و پژوهش کودکان با اختلال ویژه دانشگاه شهید بهشتی مراجعه کرده اند، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه ده نفره آزمایش و کنترل قرار داده شدند. هر دو گروه در سه مرحله، پیش و پس از مداخله و دو ماه بعد از مداخله به مقیاس رابطه مادر و کودک پیانتا (Pianta, 1992) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و روش های آماری t استیودنت و تحلیل واریانس آمیخته استفاده شده است. یافته ها نشان داد که دست نامه راهنمای هنر درمانی مادر-محور به طور معناداری رابطه مثبت مادر و کودک را در گروه آزمایش افزایش داده است؛ افزایش صمیمیت (F=8.49,sig<0.001) کاهش تعارض (F=47.52,sig<0.001) و کاهش وابستگی (F=13.29,sig<0.001). به عبارت دیگر تعارض و وابستگی در رابطه مادر و کودک دارای اختلالات طیف درخودماندگی کاهش و نزدیکی افزایش یافته است. درنتیجه اثربخشی دست نامه راهنمای هنر درمانی مادر-محور مورد تائید است.
بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه ها و کلینیک های تخصصی پوست شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا، بیماران ب ا اس تفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS (23) و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی باعث می شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی، می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
رابطه شخصیت پیش نگر و بهزیستی روانشناختی با میانجیگری تعالی یابی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه شخصیت پیش نگر و بهزیستی روانشناختی با میانجیگری تعالی یابی شغلی در پرستاران بیمارستان شهید رحیمی خرم آباد بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نوع تحقیق، رابطه ای و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تعداد 456 نفر از پرستاران بیمارستان شهید رحیمی شهر خرم آباد بودند، که بر اساس جدول مورگان از این میان نمونه ای به تعداد 205 نفر به روش تصادفی طبقه ای از میان آنها انتخاب گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه شخصیت پیش نگر (بتمن و کرنت، 1993)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف و کیس، 1995) و پرسشنامه تعالی یابی شغلی (تایمز و همکاران، 2012) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارAmos استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده ی آن است که شخصیت پیش نگر به صورت مستقیم با بهزیستی روانشناختی و تعالی یابی شغلی رابطه مثبت و معنی داری دارد، همچنین نتایج نشان دهنده این بود که تعالی یابی شغلی رابطه بین شخصیت پیش نگر و بهزیستی روانشناختی را میانجی گری می کند (p <0/05 ).
اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خودایمنی (پسوریازیس) شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 بیمار خودایمنی (پسوریازیس) با روش نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه). گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقا سلامت (واکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش سرمایه های روان شناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) موثر بوده است. چنانکه این مداخله توانسته منجر به بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی این بیماران شود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش سرمایه های روان شناختی با تکیه بر امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی بیماران خودایمنی (پسوریازیس) مورد استفاده گیرد.
اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی استروپ و برج لندن در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
29 - 42
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای بر کارکردهای اجرایی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی است و طرح تحقیق آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. 60 نفر از جانبازان PTSD بیمارستان روان پزشکی بوستان شهر اهواز به عنوان نمونه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فراشناختی، تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای و گواه تقسیم شدند. ابزارهای اندازه گیری آزمون استروپ و آزمون برج لندن بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). با توجه به نتایج آزمون پیگردی بونفرونی بین گروه فراشناخت با کنترل (05/0>P) و نیز tDCS با کنترل (05/0>P) در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین دو گروه فراشناختی و tDCS تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: استفاده از رویکرد درمان فراشناختی و نیز تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای مغز می تواند موجب بهبود کارکردهای اجرایی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از حادثه شود. ازاین رو به درمانگران و توان بخشان و کلیه افرادی که با این گونه افراد سروکار دارند پیشنهاد می شود که در برنامه های روزانه خود و جهت بهبود کارکردهای اجرایی استفاده از این دو نوع رویکرد را مدنظر قرار دهند.
واکاوی صلاحیت های حرفه ای آموزگاران دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
69 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی و تعیین صلاحیت های حرفه ای آموزگاران به منظور ارائه یک چارچوب مفهومی طراحی و اجرا شد. روش پژوهش، از نوع ترکیبی اکتشافی است. ابتدا در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از متخصصان و صاحب نظران و آموزگارن دوره ابتدایی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند،بعد از انجام مصاحبه و کد گذاری و دستیابی به زیر مؤلفه ها و مؤلفه ها، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران شامل 4 بعد دانشی، مهارتی، فردی و توانایی شناسایی شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش کلیه آموزگاران استان البرز (7000 نفر) بودند که از بین آنها تعداد 364 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای آموزگاران استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، در سطح معناداری 01/0 بین میانگین رتبه ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران در هر دو وضعیت موجود و مطلوب تفاوت معنی داری وجود دارد. در هر دو وضعیت، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران به ترتیب عبارتند از :بعد دانشی، بعد مهارتی، بعد فردی، بعد توانایی. همچنین میانگین نمره این ابعاد بر حسب وضعیت موجود و مطلوب با هم تفاوت معنی داری دارد این تفاوت برای بعد دانشی، مهارتی و توانایی در سطح 99/0 (01/0˂p)، و برای بعد فردی در سطح 95/0 معنی دار است (05/0˂p). نتایج این پژوهش می تواند دریچه های جدیدی را برای توجه بنیادی به صلاحیت حرفه ای آموزگاران و ایجاد تغییرات مطلوب در بازنگری برنامه بهسازی منابع انسانی بگشاید.
بررسی اثر موریتا- هنردرمانی بر اهمال کاری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری، یکی از رفتارهای بسیار شایع در بین افراد و ازجمله دانشجویان است که به آسیب های روانی و جسمی متعددی منجر می شود؛ ازاین رو نیازمند توجه و درمان است. این پژوهش با هدف تعیین میزان اثر ترکیب موریتادرمانی و هنردرمانی بر اهمال کاری تحصیلی دانشجویان انجام شده است. طرح پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دختر رشته های روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه پیام نور در نیمسال تحصیلی اول 1394-1395 بود. تعداد 40 دانشجو براساسِ نمرات به دست آمده از اجرای پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سواری (1390) از جامعه آماری انتخاب شدند و به طورِ تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی طی هشت جلسه دوساعتی به مدتِ دو ماه درمان ترکیبی موریتا هنردرمانی را براساسِ پروتکل ویلیامز پترسون (2012) دریافت کرد. نتایج تحلیل مانکووا نشان داد گروه آزمایش در مرحله پس آزمون کاهش معنی داری در اهمال کاری تحصیلی (P=0/020) داشت. به علاوه، نتایج مربوط به تحلیل های تک متغیری نشان داد موریتا هنردرمانی بر مؤلفه های اهمال کاری تحصیلی (عمدی، ناشی از خستگی جسمی و روانی، ناشی از بی برنامگی) نیز به طورِ معنی داری مؤثر بوده است (p<0/05). براساسِ نتایج به دست آمده از پژوهش، به نظر می رسد ترکیب موریتا هنردرمانی روش مناسبی برای کاهش اهمال کاری تحصیلی است.
اثربخشی نرم افزار توانمندسازی شناختی «کاپیتان لاگ» بر حافظه فعال دیداری و استدلال سیال دانش آموزان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نرم افزار توانمندسازی شناختی «کاپیتان لاگ» بر حافظه فعال دیداری و استدلال سیال دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون _ پس آزمون _ پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 8تا12ساله شهر اصفهان در سال تحصیلی 9۹-9۸ بود. به روش نمونه گیری دردَسترس، 30 کودک انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 30دقیقه ای مداخله آموزشی انفرادی، طبق پروتکل مبتنی بر نرم افزار توانمندسازی شناختی کاپیتان لاگ دریافت کرد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش پنجم (2014) استفاده شد. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله نرم افزار SPSS23 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد بین نمرات پس آزمون دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (P<0.05) پیگیری یک ماهه نتایج نشان دهنده ثبات نتایج بود. نتیجه گیری: نرم افزار کاپیتان لاگ روش مداخله اثربخشی برای بهبود حافظه فعال دیداری و استدلال سیال است.
تدوین مدل خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
403 - 423
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر که در شش ماهه نخست سال تحصیلی 96-97 در مدارس متوسطه دوره دوم شهر قم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند که تعداد آن ها 2150 نفر بود. از میان آن ها 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه مقیاس پذیرش اعتیاد وید و همکاران (1992)، پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) بودند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری به صورت غیر مستقیم توانست خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کند. همچنین تنظیم هیجان سازش یافته و سازش نیافته هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری توانستند خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کنند (001/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که متغیرهای تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند نقش مهمی در خطرپذیری اعتیاد نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های پیشگیری از اعتیاد باید مدنظر قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر رضایت از زندگی و رفتارهای خودمراقبتی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
483 - 501
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر رضایت از زندگی و رفتارهای خودمراقبتی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع II انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی طرح آن پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری با دوگره آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران سالمند دیابتی (نوع II) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی بیماران دیابتی شهر شیراز در سال 1399-1400 بودند که60 نفر به نمونه گیری هدفمند همراه با غربالگری و بر اساس جدول مورگان (20نفر گروه آزمایش1 و20 نفر گروه آزمایش 2 و20 گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند، ابتدا هر سه گروه با مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985)و پرسشنامه توان خودمراقبتی جانسون (2008) مورد سنجش قرار گرفتند؛ هر دو گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه ویلیام گلاسر قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل ماتریس های کوواریانس و آزمون t برای دو گروه مستقل بررسی شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت از زندگی (05/0 P-Value ≤ ، 475/165=F)، رفتارهای خودمراقبتی (05/0 P-Value ≤ ، 617/78=F )، و مداخله واقعیت درمانی بر رضایت از زندگی (05/0 P-Value ≤ ، 531/155=F)، رفتارهای خود مراقبتی (05/0 P-Value ≤ ، 130/85=F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی به عنوان درمان های ترجیحی در مداخلات سالمندان مبتلا به دیابت نوع II می تواند مورد استفاده درمانگران قرا گیرد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر سازگاری و صمیمیت زناشویی زنان دچار تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۷۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر سازگاری و صمیمیت زناشویی زنان دچار تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان دارای تعارضات زناشویی بودند که جهت حل اختلاف خانوادگی خود در شش ماهه پاییز و زمستان 1399 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، با استفاده از پرسشنامه ی تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1387)، 30 نفر از زنانی که دارای تعارضات زناشویی بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند و به پرسشنامه های سازگاری زناشویی لاک-والاس (LWMAT) (1959) و صمیمیت زناشویی (MIS) والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای یک بار) فنون رفتار درمانی دیالکتیکی را براساس بسته آموزشی لینهان (1970) آموزش دیدند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اثربخشی درمانی دیالکتیکی بر سازگاری (01/0P<، 79/17=F)، و صمیمیت زناشویی (01/0P<، 82/14=F)، زنان دچار تعارضات زناشویی، مورد تائید قرارگرفته است (05/0>P) و زنان دچار تعارضات زناشویی گروه آزمایش نسبت به زنان دچار تعارضات زناشویی گروه گواه در پس آزمون، به طور معناداری، سازگاری و صمیمیت زناشویی بیشتری داشتند (05/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیکی در افزایش سازگاری و صمیمیت زناشویی زوجین اثربخش است.
اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر کاهش کمرویی، احساس تنهایی و مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۹۰-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر کاهش کمرویی و احساس تنهایی و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست شهر اهواز انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان تک سرپرست 3 تا 9 سال شهر اهواز در سال 1399 بودند. که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های کمرویی استنفورد (SSQ) (1997)، احساس تنهایی راسل (UCLA) (1980) و مشکلات رفتاری شهیم و یوسفی(BPQPC) (1378) استفاده شد. سپس 10 جلسه 45 دقیقه و هر هفته دو جلسه بازی درمانی عروسکی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. در حالی که افراد گروه گواه هیج مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار 24SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر کمرویی، احساس تنهایی و مشکلات رفتاری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0≥P ). همچنین، نتایج فوق در مرحله پیگیری 5/1 ماهه تداوم داشت. بر این اساس می توان گفت؛ بازی درمانی عروسکی جهت کاهش کمرویی، احساس تنهایی و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست موثر است.