فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۶۱ تا ۶٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه سرمایه روانشناختی و فرسودگی شغلی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی در پرستاران بود.روش: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش پرستاران مجتمع بیمارستانی امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1399 بودند که تعداد 600 نفر آنها (300 مرد و 300 زن) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، فرسودگی شغلی (مسلچ و جکسون، 1981) و ادراک مسئولیت اجتماعی (کارول، 1979) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل سرمایه روانشناختی و فرسودگی شغلی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی پرستاران برازش مناسبی داشت. علاوه بر آن، سرمایه روانشناختی بر ادراک مسئولیت اجتماعی پرستاران اثر معنادار مستقیم و سرمایه روانشناختی و ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی آنان اثر معنادار مستقیم داشتند. همچنین، سرمایه روانشناختی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی پرستاران اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0˂P).نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، برای کاهش فرسودگی شغلی پرستاران می تواند میزان سرمایه روانشناختی و ادراک مسئولیت اجتماعی را در آنها از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید. دیگر یافته ها نشان داد که سرمایه روانشناختی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی پرستاران اثر معنادار غیرمستقیم داشت.
اثربخشی رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل بر میزان کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
109 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل بر میزان کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زنان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره سازمان نظام روانشناسی در سال 1397 بود که در این پژوهش 28 زن متأهل به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 14 نفر آزمایش و گواه کاربندی شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رضایت مندی از زندگی داینر و همکاران (1985)، فرم کوتاه زمینه یابی سلامت ویر و شربورن (1992) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگایل و همکاران (1989) بود. گروه آزمایش با رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل محقق ساخته در دوازده جلسه مورد آموزش قرار گرفت و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل بر کیفیت زندگی (20/6=F، 014/0 =P)، نمره شادکامی (72/7=F، 002/0 =P) و بر نمره رضایت مندی از زندگی (15/3=F، 047/0 =P) در زنان متأهل مؤثر بود و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد روان درمانی رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل دارای پایداری اثر درمان بر میزان کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره سازمان نظام شهر تهران است؛ بنا بر این می توان از این روش به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای افزایش کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی افراد، به ویژه زنان متأهل استفاده کرد
نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و افکار غیر منطقی در پیش بینی افکار خودکشی در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۸۰-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ﺑﺮرﺳﯽ نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و افکار غیر منطقی در پیش بینی افکار خودکشی در زنان دارای همسر وابسته به مواد شهر اسلام آباد غرب در سال های 1396 و 1397 بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل همه زنانی بود که دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز کاهش آسیب افق تازه بهاران اسلام آباد غرب بودند که از بین این زنان 300 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افکار خودکشی بک، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان و مقیاس باور غیر منطقی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان به کار برده شد. یافته ها: میانگین سنی افراد 8/37 سال با انحراف معیار 2/4 بود. افکار غیر منطقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه رابطه مثبت معناداری با افکار خودکشی داشتند. بین افکار خودکشی و راهبردهای تنظیم شناختی سازگارانه رابطه منفی معناداری وجود داشت. نتایج نشان داد افکار غیر منطقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با هم توانستند 47 درصد واریانس افکارخودکشی را تبیین کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده، می توان اقداماتی در راستای افزایش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و کاهش افکار غیر منطقی انجام داد که باعث کاهش افکار خودکشی در بین زنان دارای همسر وابسته به مواد شود.
نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
113 - 128
حوزههای تخصصی:
رفتار خرید اجباری یک رفتار بالقوه خطرناک و اعتیادی است که سبب مجموعه ای از پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی می شود. از این رو، پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 307 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده، مقیاس خرید اجباری ادواردز، پرسش نامه خودمهارگری و مقیاس حرمت خود روزنبرگ گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم عملکرد خانواده بر رفتار خرید اجباری مثبت معنادار و اثر مستقیم حرمت خود و خودمهارگری بر رفتار خرید اجباری منفی معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده، حرمت خود و خودمهارگری مؤلفه های مهم اثرگذار بر رفتار خرید اجباری در نوجوانان دختر است
شناسایی دلایل شکل گیری تعارض زناشویی در دوران عقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره عقد ورود به مرحله جدیدی از زندگی است که تأثیر مهمی در زندگی فردی و اجتماعی هر شخصی دارد. براین اساس پژوهش حاضر باهدف شناسایی دلایل شکل گیری تعارضات زناشویی در دوره عقد انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت موردمطالعه پژوهش برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش که زوج های عقد کرده متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1399 که ملاک های ورود به پژوهش داشتند را شامل شد. مشارکت کنندگان بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 16 مشارکت کننده از طریق مصاحبه موردمطالعه قرار گرفتند. تحلیل مضمونی اطلاعات نشان داد که نٌقصان در ابعاد فردی، تعاملی، خانواده اصلی و انطباق پذیری فرهنگی چهار دلیل اصلی تعارض در عقد محسوب می شود. زوج های متعارض در دوران عقد به دلیل این نقصان چندوجهی، به جای حرکت در مسیر الگوی مکملیت زن و شوهری، الگوی آسیب زا تعقیب-گریز و یا کنترل منفی را بر رابطه حاکم می کنند و در نتیجه دامنه تعارض گسترده می شود. براین اساس در فرایند مشاوره با زوج های متعارض دوره عقد تمرکز بر نقصان شناسایی شده اهمیت بیشتری دارد.
تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوش هیجانی با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در معلمان زن مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
197 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش، تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوش هیجانی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه موردمطالعه شامل معلمان زن در دوره ابتدایی سازمان آموزش وپرورش شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه 405 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از 3 پرسشنامه شامل: پرسشنامه کامیابی درکار (پوراث وهمکاران،2011)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز،2007) و پرسشنامه هوش هیجانی (شرینگ، 1995) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی و سرمایه روان شناختی با کامیابی شغلی رابطه مثبت دارند وهمچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی دررابطه بین هوش هیجانی با کامیابی شغلی بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی می تواند کامیابی شغلی را پیش بینی کند و در نظرگرفتن هوش هیجانی می تواند نقش مهمی در فرآیند افزایش کامیابی شغلی داشته باشد و مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب داشت.
مطالعه مولفه های مهارت تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
219 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر استخراج مؤلفه های مهارت های تفکر خلاق و انتقادی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. جهت انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده است. نمونه آماری 12 نفر از صاحب نظران علوم تربیتی و روان شناسی بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری داده، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 8 مقوله اصلی، 19 زیر مقوله و 88 مفهوم برای 4 مؤلفه اهداف، محتوا، روش های یاددهی– یادگیری و روش های ارزشیابی بود. ابتدا در بخش اهداف آموزش مهارت تفکر خلاق و انتقادی بر اساس نظر صاحب نظران، دو مقوله اصلی مهارت های درون فردی و برون فردی استخراج شد. در گام بعدی برای محتوای آموزشی، مقوله های اصلی استخراج شده عبارت بود از: برنامه ریزی و حل مسئله و آموزش مهارت های ارتباطی و انتقادی. عنصر بعدی روش های یاددهی- یادگیری بود که مقوله های اصلی، روش های یاددهی- یادگیری خلاق و روش های یاددهی- یادگیری انتقادی بودند. در بخش نهایی بررسی مؤلفه ها به شیوه های ارزشیابی پرداخته شد که طبق نظر کارشناسان و صاحب نظران دو مقوله اصلی شیوه ی ارزشیابی عملکردی و ارزشیابی تلفیقی استخراج گردید.
نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و شاخص های سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی با شاخص های سلامت روانی بود. تعداد 510 نفر (381 زن، 126مرد) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سلامت روانی (ویت و ویر، 1983)، مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران-15 (بشارت، 1386) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) را تکمیل کنند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیلی ساسله مراتبی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمام ابعاد کما ل گرایی (خودمحور، دیگرمحور، جامعه محور) با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی معنادار و با درماندگی روانشناختی رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0 p <). همچنین راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان با بهزیستی روانشناختی رابطه ای مثبت و با درماندگی روانشناختی رابطه ای منفی دارد که این نتایج برای راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان برعکس است (01/0 p <). علاوه بر این، تنها راهبردهای سازش نا یافته تنظیم هیجان توان تعدیل رابطه بین ابعاد کمال گرایی با شاخص های سلامت روانی را داشتند (05/0 p <). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که رابطه بین ابعاد کمال گرایی و شاخص های سلامت روانی یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه متغیرهای دیگر مانند راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان در این رابطه نقش تعدیل کننده دارند.
تجربه انواع خشونت جنسی زناشویی در زنان قربانی شهر تهران: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۸۲-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
خشونت جنسی زناشویی به عنوان یکی از مصادیق ناشناخته خشونت علیه زنان تلقی می شود که از آن با تعابیر مختلفی از جمله تجاوز زناشویی، خشونت جنسی خانگی، خشونت جنسی نسبت به زوجه و خشونت جنسی در زندگی مشترک یاد می شود. برای بررسی عمیق این نوع خشونت از دیدگاه زنان قربانی، در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی و روش پدیدار شناسی توصیفی استفاده شد و با توجه به ماهیت پژوهش، نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا حد اشباع نظری ادامه یافت. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از زنان شهر تهران در سال 1400-1399 بودند که تجربه خشونت جنسی زناشویی داشتند. ابزار گرداوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کلایزی صورت گرفت. یافته های پژوهش در برگیرنده 1 مضمون اصلی، مفاهیم و مصادیق خشونت جنسی زناشویی 11 مضمون فرعی شامل عدم رضایت در برقراری رابطه جنسی، خودمحوری جنسی، بی توجهی به نیازهای جنسی همسر، بی سوادی جنسی، تحقیر جنسی، رابطه جنسی با خشونت، تحمیل نوع خاصی از رابطه جنسی، رابطه جنسی پر خطر، ناهماهنگی در میزان رابطه جنسی، نابهنجاری جنسی و سوء استفاده جنسی و 30 سازه مفهومی شد. نتایج پژوهش حاکی از گستردگی ابعاد خشونت جنسی زناشویی است و لذا نیازمند آگاهی بخشی و توجه عمیق تر به این قسم از خشونت علیه زنان از طرف ارگان ها و سازمان های مربوطه می باشد
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر افزایش عزت نفس و ابراز وجود کودکان بد سرپرست و بی سرپرست
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور اثربخشی درمان دلبستگی بر عزت نفس و ابراز وجود کودکان بد سرپرست و بی سرپرست به صورت پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. حجم نمونه موردبررسی 30 نفر که به وسیله نمونه گیری هدفمند، از جامعه پسران 6 تا 14 ساله بهزیستی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. پس از اجرای پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت و ابراز وجود (قاطعیت) گمبریل بر روی گروه آزمایش و گروه کنترل، درمان مبتنی بر دلبستگی، در طی 8 جلسه تنها بر روی گروه آزمایش اجرا و پس ازآن، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر دلبستگی بر عزت نفس اجتماعی و عزت نفس عمومی معنادار است و بر عزت نفس خانوادگی و تحصیلی تأثیر معنی داری نداشت. این کودکان به علت محرومیت از خانواده در عزت نفس خانوادگی تغییر قابل ملاحظه ای نداشتند، همچنین درمان مبتنی بر دلبستگی، باعث تغییراتی در نمرات ابراز وجود شد اما به علت محدود بودن تعداد جلسات درمانی نتوانست معنی دار بودن این فرضیه تأیید شود.
تدوین مدل علی رضایت تحصیلی براساس خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با میانجی-گری راهبردهای فراشناختی دانش آموزان پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی رضایت تحصیلی براساس خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با میانجی گری راهبردهای فراشناختی دانش آموزان پسر بود. روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر همدان در سال تحصیلی 99-98 بود. نمونه پژوهش تعداد 338 نفر بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و با روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های رضایت از تحصیل لنت و همکاران، خودباوری تحصیلی آزادی، خوش بینی تحصیلی اسچنموران و همکاران و راهبردهای فراشناختی کرمی بود. برای تحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با راهبردهای فراشناختی و رضایت تحصیلی ارتباط علی معناداری دارند. همچنین مشخص گردید که ارتباط علی بین راهبردهای فراشناختی و رضایت تحصیلی معنادار است. سرانجام نتایج تأیید کننده نقش میانجی راهبردهای فراشناختی در ارتباط بین متغیرهای مذکور بود. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل شده پیشنهاد می گردد برای افزایش سطح رضایت تحصیلی دانش آموزان از آموزش راهبردهای فراشناختی، خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی استفاده شود.
اثربخشی مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل متمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1436-1423
حوزههای تخصصی:
زمینه: میل به طلاق در بین زنان متأهل می تواند ناشی از تعارضات زناشویی و در نتیجه کاهش رضایت و سازگاری زناشویی باشد که می تواند به کمک روش های آموزشی از جمله روش گاتمن کاهش یابد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل مایل به طلاق بود. روش: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن متأهل مایل به طلاق بودند که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (راگ و فانک، 2007) و سازگاری زناشویی (اسپاینر، 1976) به دست آورده شد. زنان گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مشاوره زناشویی به روش گاتمن می تواند موجب افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی و مؤلفه های آن رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت در زنان مایل به طلاق گردد (0/001> p ). نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد مشاوره زناشویی به روش گاتمن به کمک آموزش هفت اصل موفقیت زوجی و فنون دستیابی به آن، روشی مؤثر و کارآمد در افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی است و می تواند توسط درمانگران در مداخلات خانواده استفاده گردد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
104-95
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه در کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سردمزاجی مراجعه کننده به مرکز سلامت جنسی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که از بین آنها تعداد 40 نفر از زنان مبتلا به سردمزاجی با روش نمونه گیری هدفمند پس از غربالگری با شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) و مصاحبه بالینی کاپلان ( KCI ) ( 2015 )، انتخاب و در دو گروه آزمایش و در انتظار درمان به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. پروتکل 10 جلسه ای طرحواره درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، مقیاس سنجش عملکرد خانواده ( FAD ) میلر و همکاران (2013) و شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیره نشان داد؛ طرحواره درمانی بر بهبود کارکرد های خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی تأثیر معناداری داشت (05/0 P< ) . براین اساس می توان گفت؛ طرحواره درمانی به عنوان یک روش مکمل برای اصلاح کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان دارای اختلال سردمزاجی و ارتقاء کیفیت روابط زناشویی آنها موثر است.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه زوجین در دوران عقد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ازدواج یکی از مهمترین رویدادهای زندگی هرفرد است که تحت تاثیر ویژگی ها و خصوصیات فرد پیش از ازدواج مانند طرح واره های ناسازگار اولیه است. یکی از رویکردهای درمانی که برای طرح واره های ناسازگار اولیه ارایه شده است، درمان هیجان مدار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه در دوران عقد است. مواد و روش ها: طرح پزوهش حاضر از بعد هدف کاربردی و از بعد روش اجرا شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ۲ ماه است. از جامعه زوجین در دوران عقد شهر تهران نمونه ای ۴۰ نفری از زوجین به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. آموزش درمان هیجان مدار به مدت ۱۲ جلسه به گروه آزمایش ارایه شد. از پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۰) برای گردآوری داده ها استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد درمان هیجان مدار بر طرح واره های ناسازگار اولیه اثربخش بوده است(p=۰.۰۵). نتایج نشان داد که اثر تعاملی زمان*گروه و منبع بین گروهی در نمرات شرکت کنندگان در خصوص طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معناداری وجود دارد (p=۰.۰۱). نتیجه گیری: بنابراین درمان هیجان مدار با بهبود آگاهی، شناخت و تنظیم هیجانی، عاملیت زوجین را در تنظیم هیجان ها افزایش می دهد و انحرافات شناختی ناشی از طرح واره های ناسازگار اولیه را کاهش می دهد و پیشنهاد میگردد به عنوان رویکرد درمانی در مسائل زوجین استفاده گردد.
شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
12 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و متون مرتبط و خبرگان و متخصصان تعلیم وتربیت و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران در سال 1399 بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان 285 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی ابزارهای هر دو بخش کیفی و کمی قابل قبول بود. داده های بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل سازنده بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 2 بعد، 6 مولفه و 40 شاخص و عوامل موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 3 بعد، 9 مولفه و 42 شاخص بود. عوامل سازنده شامل ابعاد فردی (با 3 مولفه ویژگی های فردی، قدرت و ارزیابی) و اجتماعی (با 3 مولفه ارتباط، الگوگزینی و مشارکت) و عوامل موثر شامل ابعاد خانواده (با 3 مولفه اعتمادسازی، حمایت و شیوه های تربیتی)، مدرسه (با 3 مولفه توانمندسازی، تعهد و نشاط) و جامعه (با 3 مولفه عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و عوامل روانی) بود. دیگر نتایج نشان داد که بار عاملی همه گویه ها و برازش مدل مناسب بود و اثر همه ابعاد بر عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به عوامل سازنده و موثر شناسایی شده برای رشد خودباوری نوجوانان می توان از طریق آنها برنامه هایی جهت بهبود رشد خودباوری آنان طراحی و اجرا کرد.
اثربخشی فنون مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در بهبود علائم اختلال پراشتهایی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پراشتهایی روانی، یکی از انواع اختلالات خوردوخوراک است که در افراد جوان شیوع داشته و سلامت جسمی و روان شناختی بیماران مبتلا به آن را به خطر می اندازد. رویکردهای نظری و درمان های متعددی برای این اختلال ایجاد شده است. رفتاردرمانی دیالکتیکی که بد تنظیمی هیجانی را در این بیماران هدف قرار می دهد، یکی از جدیدترین درمان های مطرح در درمان پراشتهایی روانی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فنون مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی (ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی) در بهبود علائم پراشتهایی روانی، بیماران مبتلا به این اختلال انجام گرفت. مواد و روش: در چارچوب طرح های تک آزمودنی با خطوط پایه ی چندگانه، دو بیمار مبتلا به اختلال پراشتهایی روانی، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج از پژوهش، انتخاب شدند و 11 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی انفرادی به صورت هفتگی و مبتنی بر راهنما بر روی این بیماران انجام گرفت. ابزارهای مورداستفاده شامل مصاحبه ی تشخیصی ساختاریافته (SCID) و سیاهه اختلالات خوردن (EDI) بود که بیماران در جلسات پیش درمان، پنجم، هفتم، جلسه ی آخر و نیز پیگیری یک ماهه، ازنظر آزمون خط پایه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج از طریق ترسیم های دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که DBT موجب کاهش معنی دار در علائم اختلال پراشتهایی روانی می شود. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های این پژوهش، می توان بیان کرد که رفتاردرمانی دیالکتیکی، به عنوان یک رویکرد جدید، در کاهش علائم پرخوری و پاک سازی بیماران مبتلا به اختلال پراشتهایی روانی مفید است.
مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک به عنوان نشانگر مولکولی در بیماران افسرده عمده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
43 - 58
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک DRD3 و DRD4 دربیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد سالم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است. جامع آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده در سال 1398 به کلینیک های روان پزشکی بود. از این جامعه 62 نفر از بیماران افسرده اساسی (28 مرد و 34 زن) به روش نمونه گیری در دسترس و 60 نفر فرد سالم (30 مرد و 30 زن) به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت از افراد و برای اندازه گیری بیان نسبی ژن های DRD3 و DRD4 از روش های Real-Time RT-PCR و SYBER Green استفاده شد. یافته ها : ژن DRD3 در بیماران افسرده نسبت به افراد سالم بیان نسبی کمتری داشت (P<0.001)، اما در بیان ژن DRD4 در بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (P>0.05). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که گیرنده DRD3 مارکر مهمی در افسردگی است که می توان از آن برای تایید تشخیص و درمان مناسب (MDD) استفاده کرد.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
نقش افسردگی و فراشناخت بدشکلی بدن در اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
103 - 114
حوزههای تخصصی:
رابطه سبک های فرزندپروری و گرایش به مصرف مواد مخدر: نقش میانجی تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
11-32
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری و گرایش به مصرف مواد مخدر با در نظر گرفتن نقش میانجی تکانشگری بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری در سال 1398-1397 تشکیل دادند (7248 نفر). برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و تعداد 376 نفر (216 دختر و 160 پسر) انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه تکانشگری، مقیاس استعداد اعتیاد و مقیاس شیوه های فرزندپروری بود. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوب قرار داشتند. سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد مخدر در دانشجویان داشتند. همچنین، تکانشگری در رابطه بین سبک های فرزندپروری و گرایش به مصرف مواد مخدر دارای نقش میانجی معناداری بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود تکانشگری و سبک های فرزندپروری به عنوان محور عمده ای در تشخیص انواع اختلالات بالینی مانند گرایش به مواد در نظر گرفته شود.