فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۶۱ تا ۶٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اختلالات طیف اتیسم زیر مجموعه ای از اختلالات عصبی-رشدی بوده که از جمله مهم ترین نشانگان آن وجود نواقصی در ارتباط و تعامل اجتماعی، علایق، رفتارها و فعالیت های محدود و تکراری است. هنردرمانی یکی از رویکردهای مداخلاتی برای این اختلال است که بر اساس پژوهش ها کارایی مناسبی برای کمک به کودکان اتیستیک دارد. هدف این مقاله بررسی کاربست هنردرمانی برای اختلالات طیف اتیسم و ویژگی ها و منطق درمانی این رویکرد بود. این پژوهش یک مطالعه مروری نظام مند بود. بر اساس جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی اسکالر، ساینس دایرکت، سیج، مگ ایران، پایگاه اطلاعات علمی (SID) و نور مگز مقالات متععدی با توجه به کلیدواژه های اختلالات طیف اتیسم، رویکردهای درمانی و هنر درمانی بدست آمد و در نهایت مطالب یافت شده تحت عناوین اصلی نقش هنر درمانی در مداخلات اولیه و ایجاد مهارت های اساسی دسته بندی شد. نتایج نشان داد که که این رویکرد قابلیت بسیاری در کمک به کودکان اتیستیک در حل مشکلات آنان در زمینه مهارت های حسی، ارتباطی و حرکتی دارد. با توجه به نتایج بدست آمده، درمانگران و متخصصان می توانند از یافته های این پژوهش جهت اتخاذ دیدگاهی نوین به منظور استفاده از هنردرمانی برای کودکان مبتلا به اتیسم بهره گیرند.
اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر ابرازگری هیجان و تمایز یافتگی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر ابرازگری هیجان و تمایزیافتگی زنان خیانت دیده انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و در انتظار درمان جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان روان پویشی کوتاه مدت قرار گرفتند و گروه در انتظار درمان در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های ابرازگری هیجانی (EEQ) (کینگ و امونز، 1990) و تمایزیافتگی (DSI) (اسکورن و فریدلندر، 2003) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS22 و با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) انجام گرفت. یافته ها نشان داد درمان روان پویشی کوتاه مدت موجب افزایش ابرازگری هیجان (و مولفه های آن) (01/0p<) و تمایز یافتگی (و مولفه های آن) (01/0p<) در زنان خیانت دیده شد. این نتایج می تواند تلویحات آموزشی و درمانی مناسبی برای درمانگران و نیز زنان خیانت دیده به منظور کاهش مشکلات ناشی از این معضل فراهم نماید.
استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با شیوع بیماری کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ در کشور چین و همه گیر شدن سریع آن در جهان، این مسئله به یک معضل جهانی با مخاطرات جسمی و روانی تبدیل شده است. ازآنجایی که کارکنان کادر درمان در خط اول مبارزه با این بیماری قرار دارند، به مراتب بیش از سایر اقشار جامعه در معرض آسیب های جسمی و روانی هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع بیماری کرونا انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدار شناسی انجام شد. جامعه موردپژوهش کلیه زنان کادر درمان شاغل در بخش های مخصوص بیماران کرونا در شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند. ۱۰ شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. بعد از رسیدن به اشباع داده ها با ۲ شرکت کننده دیگر نیز مصاحبه انجام شد و پس از بدست نیامدن داده های جدید، نمونه گیری متوقف شد. سپس تجزیه وتحلیل داده ها با روش توصیفی کلایزی انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه ها در دو کد نظری «احساسات و افکار ناخوشایند» و «رفتار های محدود کننده و اجتنابی» معرفی شد. نتیجه گیری: پرتکرارترین عوامل استرس زا در صحبت های مصاحبه شوندگان، احساسات و افکار ناخوشایند پیرامون سلامتی جسمی و رفتار های محدود کننده و اجتنابی در محیط خانوادگی بودند. نتایج این پژوهش می تواند جهت شناسایی و کاهش عوامل استرس زا در موقعیت های مشابه باهدف کاهش استرس ادراک شده افراد مورداستفاده قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی براساس ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی و تنظیم شناختی هیجان در بین زنان دارای تحصیلات دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی براساس ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی و تنظیم شناختی هیجان در بین زنان دارای تحصیلات دانشگاهی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نقطه نظر هدف از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران و زنان تحصیل کرده (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) مراجعه کننده به کلینیک های جراحی زیبایی شهر کرج در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه به تعداد 200 نفر، براساس فرمول تعیین حجم گرین، بصورت در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش نیز عبارت بودند از، پرسشنامه تمایل جراحی زیبایی هندرسون کینگ (2005)، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت نمایشی زنان، علوی حجازی و همکاران (1397) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کراجی (2002). تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 26 انجام شد. یافته های بدست آمده نشان دادند که ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی (به میزان 4/43 درصد) و تنظیم شناختی هیجان (به میزان 2/38 درصد) قادر به پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی در زنان داوطلب جراحی زیبایی شهر کرج (با 99 درصد ضریب اطمینان در سطح کمتر از 01/0) می باشند (434/0 = β، 382/0 = β، 01/0 > P). بر اساس یافته های بدست پیشنهاد می گردد تا با ارزیابی روانشناختی در داوطلبان جراحی زیبایی پیش از هر گونه عملی انجام شود با تشخیص فاکتورهای روانشناختی قبل از عمل، با انجام روان درمانی، فرد از تحریف واقعیت خود آگاه شود.
پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین عادی و متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۷۸-۱۷۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهارت ارتباط، الگوهای ارتباط و طرحواره های ناسازگار اولیه ازجمله عوامل پیش بینی کننده طلاق هستند که پژوهش های متعددی نقش آن ها را به تنهایی در طلاق بررسی کرده اند. اما تاکنون پژوهشی که نقش این سه عامل را همزمان در زوجین متقاضی طلاق و عادی مقایسه کند، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره پیش از طلاق و زوجین عادی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 400 نفر زوج متقاضی طلاق منطقه 4 تهران بود که در شش ماهه نخست سال 1399 توسط محاکم خانواده به مراکز مشاوره پیش از طلاق ارجاع شدند و 400 زوج عادی نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ (FS-QS) 1998، مهارت های ارتباطی کوئین دام (CSTR) 2004 و الگوهای ارتباطی (CPQ) 1991 بود که توسط نمونه های پژوهش پاسخ داده و با استفاده از آزمون مانوا و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 53 تا 70 درصد واریانس طلاق توسط طرحواره های ناسازگار اولیه، 45 تا 61 درصد توسط مهارت ارتباط و 17 تا 22 درصد طلاق توسط الگوهای ارتباط تبیین می شود. مهارت ارتباط زوجین متقاضی طلاق ضعیف تر از زوجین عادی بود و الگوهای ارتباطی کناره گیری - توقع و اجتناب متقابل در زوجین متقاضی طلاق بیشتر از زوجین عادی بود. طرحواره های زوجین متقاضی طلاق تنها در دو طرحواره ناسازگار اولیه بی اعتمادی و خودکنترلی ناکافی کمتر از زوجین عادی بود و میانگین 13 طرحواره دیگر آن ها بیش تر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد در مشاوره های پیش از ازدواج، با آموزش و ارتقاء مهارت ارتباط و الگوی ارتباط، همچنین طرحواره درمانی می توان میزان تقاضای طلاق را کاهش داد.
تاثیر آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
253 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ناحیه 4 شهر کرج به تعداد 700 نفر در سال1398 بود. که با انجام فراخوانی در مرکز مشاوره از آن ها خواسته شد که تمایل خود را در شرکت در پژوهش اعلام کنند. در نهایت از بین تعداد اعضای داوطلب 30 نفر از این زنان به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه دلزدگی زوجین پینز (1996) و پرسشنامه احساس های مثبت (1975) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت آموزش قدردانی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. به منظور تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد ) و آمار استنباطی ( تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره ) استفاده شد. تحلیل یافته های به دست آمده پس از تعدیل اثر گروه کنترل تاثیر مثبت و معناداری (001/0>(P این آموزش را بر روی متغیرهای پژوهش نشان داد. بر این اساس می-توان نتیجه گرفت که استفاده از رفتارهای مثبت مانند قدردانی توانسته است به شکل گیری و گسترش رفتارها و هیجاناتی مانند احساس مثبت نسبت به همسر و کاهش احساسات منفی مانند دلزدگی زناشویی کمک کند.
بررسی نقش ذهن آگاهی و اشتیاق شغلی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ﭘﺮﺳﺘﺎران ﺗﻨﺶ زﯾﺎدی ﻣﺘﺤﻤﻞ می شوند ﮐﻪ می تواند آﺛﺎر ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪی را در اﺑﻌﺎد ﻓﺮدی و حرفه ای ﺑﺮ ﺟﺎی ﮔﺬارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ذهن آگاهی و اشتیاق شغلی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران بود. روش: ﻃﺮح ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و از ﻧﻮع پژوهش های ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ می باشد. جامعه آماری در این پژوهش تمام پرس تاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان های دولت ی شهر تهران در سال 1400 بودند که 314 نفر به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند. از مقیاس ذهن آگاهی، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری پرستاری و پرسشنامه اش تیاق ش غلی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ذﻫﻦ آﮔﺎﻫﯽ، کیفیت زندگی کاری همبستگی ﻣﺜﺒﺖ و معنی داری وﺟﻮد دارد و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﯿﻦ اشتیاق شغلی و کیفیت زندگی کاری ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ وﺟﻮد داشت. با در دﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﻧﻤﺮات مؤلفه های ذهن آگاهی و اشتیاق شغلی ﭘﺮﺳﺘﺎران، می توان ﻣﯿﺰان کیفیت زندگی کاری آن ها را پیش بینی ﮐﺮد (001/0>p). ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮی: با توجه ﺑﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ به دست آمده ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺎ افزایش ذﻫﻦ آﮔﺎﻫﯽ و اشتیاق شغلی، ﻣﻬﺎرت کیفیت زندگی کاری ﭘﺮﺳﺘﺎران را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﯿﺪ ﺗﺎ از ﻃﺮﯾﻖ آﮔﺎﻫﯽ از ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت، از آن ها ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ و ﻋﻤﻠﮑﺮدﺷﺎن ﺑﻬﺒﻮد ﯾﺎﺑﺪ.
چالش های زناشویی زوج های نابارور: یک بررسی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین چالش های زناشویی زوج های نابارور بود. روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش حاضر، شیوه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی است، دامنه شمول پژوهش زنان و مردان ناباروری هستند که برای درمان پیشرفته ناباروری به پژوهشگاه رویان و دفتر مددکاری اجتماعی و مشاوره خانواده مراجعه کرده اند. پژوهشگر با شیوه نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 زوج پرداخت و داده های بدست آمده را بر اساس شیوه عملی کولایزی تحلیل کرد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر با بررسی و دسته بندی کدهای توصیفی حاصل از متون مصاحبه، 27 مقوله فرعی را شناسایی نموده و با توجه به شباهت و قرابت معنایی آنها، در 6 مفهوم اصلی شامل: چالش در تصمیم گیری و پذیرش درمان، چالش های مربوط به کنش ها و واکنش های خانواده و اطرافیان، نگرانی از عدم پذیرش فرهنگی و اجتماعی و دغدغه های شرعی، نگرانی های ناشی از احتمال بروز نقایص جسمی، ذهنی و رفتاری کودک، چالش های تأثیرگذار بر زندگی مشترک و چالش های اقتصادی درمان ناباروری دسته بندی نموده است. نتیجه گیری: مضمون های استخراج شده مشخص نمود که ناباروری می تواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر می رسد استفاده گسترده تر از خدمات مشاوره مامایی و روانشناسی برای زوج های نابارور و اطرافیان آنها در مراکز درمان ناباروری، برای این زوجها کمک کننده است.
تغییر پارادایم در پرستاری: از پارادایم مراقبت به پارادایم اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
111-129
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نظریه پردازان پرستاری دانش پرستاری را در چارچوب فلسفه های حاکم تعریف کرده اند. نظریه های پرستاریِ متعلق به دوران مدرنیسم بر اساس مبانی فلسفه مدرنیسم طراحی شده بود. با بیان انتقادات به پیامدهای منفی مدرنیسم، دانشمندان پرستاری تصمیم به گذر از مدرنیسم به پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت نشئت گرفته از پست مدرنیسم گرفتند. اما بیان انتقادات زیاد به مبانی پست مدرنیسم موجب شد که به کارایی پارادایم مراقبت نیز تردید شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی پیامدهای پارادایم های بیومدیکال و مراقبت بر پرستاری و ارائه پارادایمی توحیدی و جایگزین انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع کتابخانه ای است. در این پژوهش به بررسی مقالات و کتب مختلف درباره مهم ترین فلسفه و پارادایم های پرستاری در محدوده زمانی سال های 1950 تا 2020 در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی با رویکردی توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تک بُعدی انگاری و توجه صِرف به علائم عینی از جمله انتقادات وارد بر مدرنیسم و پارادایم بیومدیکال است. همچنین نبود معیار متقن خوبی یا بدی، نقض قانون اجتماع نقیضین با بیان قبول چندحقیقتی در جهان و انکار قواعد کلی از جمله انتقادات وارد بر پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت است. پارادایم اسلامی ضمن داشتن نقاط قوت دو پارادایم گذشته، نقاط ضعف آنها را ندارد. نتیجه گیری: با توجه به لزوم ارائه پارادایم پرستاری مبتنی بر فلسفه حاکم بر هر جامعه، پارادایم اسلامی راهکاری جهت برون رفت از چالش های ایجادشده با پارادایم فعلی در پرستاری پیشنهاد می گردد.
بررسی تاثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران
حوزههای تخصصی:
معنویت با ساختارهای مهم فرد ازجمله کیفیت زندگی و تحمل ناکامی در ارتباط است و به فرد برای مقابله با مسائل زندگی کمک می کند. این پژوهش باهدف تعیین تأثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمام دختران نوجوان سنین 13 تا 18 ساله منطقه 13 تهران شرق و شرق نو در سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از دختران منطقه مذکور انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در گروه های مداخله (15 نفر گروه معنویت درمانی) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند و به پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه) و تحمل ناکامی هارینگتون (2005) پاسخ دادند. گروه کنترل در انتظار ماند و برای گروه مداخله طی 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش معنویت درمانی اجرا شد. در پایان مداخلات درمانی و یک ماه بعد، بار دیگر آزمودنی های گروه مداخله و کنترل به منظور بررسی میزان تداوم اثربخشی آموزش صورت گرفته (پیگیری 1 ماهه) با استفاده از پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران معنادار بود. درنتیجه بین نمره های عامل (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در میزان بهبود کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران جوان تفاوت معناداری مشاهده شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که استفاده از مداخله معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران تأثیر دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر تنظیم هیجان و مکانسیم های دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در بهبود ترومای پس از آسیب مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه اثرات آموزش های مثبت اندیشی و ذهن آگاهی بر کسی پوشیده نیست و می توان از اثرات مثبت آن بر آن را بر روی بیماران مشاهده نمود. با توجه به این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر تنظیم هیجان و مکانسیم های دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در بهبود ترومای پس از آسیب مغزی به روش نیمه آزمایشی انجام گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ناشی از ترومای آسیب مغزی بودند که از میان آن ها 60 نفر برای این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب می شوند. این پژوهش بر پایه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) اجرا شد. ابزار گرد آوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد تنظیم هیجان گارنفسکی (2001) و پرسشنامه پرسشنامه استاندارد اندروز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آماری توصیفی و تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده در مرحله پیش آزمون بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری از نظر سطح تنظیم هیجان و مکانسیم های دفاعی وجود نداشت. اما پس از مداخله (آموزش مثبت اندیشی و ذهن آگاهی) به طور معنی داری بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به میانیگن های اصلاح شده حاصل از تحلیل کواریانس میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارت های مثبت اندیشی و ذهن آگاهی موجب بهبود سطح تنظیم هیجان و بهبود مکانسیم های دفاعی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میگردد.
اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری از جمله سخت ترین نقش هایی است که بزرگسالان فاقد هرگونه آمادگی خاص، متعهد ایفای آن می شوند. به خصوص اگر یکی از کودکان دارای کم توانی ذهنی باشد، ممکن است والدین را با مسائل بیشتری مواجه کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 60 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از مدارس کودکان استثنایی شهر رشت در سال 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در گروه های آزمایش (30 مادر) و گواه (30 مادر) جایدهی شدند. افراد نمونه شاخص تنیدگی والدینی آبیدین (1990) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از هشت جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایش، در مراحل پس آزمون، هر دو گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش زندگی خانواده منجر به کاهش تقویت گری (38/42)، پذیرندگی (28/51)، سازش پذیری (18/92)، فزون کنشی (30/47)، احساس صلاحیت (17/54)، احساس دلبستگی (16/42)، احساس محدودیت (39/53)، احساس افسردگی (44/49)، روابط با همسر (16/22) و سلامت والد (16/86) در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است (0/01>p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد با افزایش مهارت های مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از طریق برنامه اصلاح رفتار و آشنایی مادر با فنون والدگری می توان تنیدگی والدین دارای کودکان کم توان ذهنی را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس دانش جنسی و طرحواره های جنسی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس دانش جنسی و طرحواره های جنسی در زنان متأهل انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر اراک در ماه های خرداد و تیر سال 1398 بودند. به روش نمونه گیری دردسترس، 110 نفر از مراجعه کنندگان به این مرکز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های رضایت زناشویی EMS-S (انریچ، 1989)، دانش جنسی SKS (آن هوپر، 1992) و طرحواره های جنسی SSS (اندرسون و سیووانسکی، 1994)، استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23، تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین دانش جنسی، طرحواره های جنسی و رضایت زناشویی همبستگی معنی دار وجود دارد (05/0P<). همچنین، شاخص ضریب تعیین چندگانه اصلاح شده، نشان داد که متغیرهای پیش بین شامل دانش جنسی و طرحواره های رمانتیک، صریح و خجالتی، می توانند در مجموع 35% از رضایت زناشویی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رضایت زناشویی در زنان متأهل با عواملی از جمله دانش جنسی و طرحواره های جنسی در ارتباط است؛ بنابراین، برنامه های توانمندسازی و آموزشی با هدف دانش افزایی جنسی و افزایش علاقه بین زوجین، می تواند نقش مؤثری در بهبود کیفیت زناشویی و افزایش رضایت از زندگی را به همراه داشته باشد.
مدل یابی مهارت های اجتماعی بر پایه بهزیستی روان شناختی، احساس تنهایی، مدیریت خشم در کودکان ناشنوا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مهارت های اجتماعی بر پایه بهزیستی روان شناختی، احساس تنهایی، مدیریت خشم در کودکان ناشنوا انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-علی و جامعه آماری شامل کلیه کودکان ناشنوا مقطع دوره دوم دبستان در رده سنی 10-13 ساله در سال تحصیلی 1401-1400 بود. بدین منظور، نمونه ای به حجم 211 کودک به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید و پرسشنامه های مهارت های اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، احساس تنهایی و مدیریت خشم در اختیار آنان قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 26 و Smart PLS3 با شاخص همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مهارت های اجتماعی با احساس تنهایی (r=-0.407) و مدیریت خشم (r=-0.18) همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین احساس تنهایی و مهارت های اجتماعی رابطه منفی و معناداری وجود دارد(t=1.967) (ß=-0.155). متغیر بهزیستی روان شناختی نیز با متغیرهای این پژوهش شامل احساس تنهایی و مهارت های اجتماعی همبستگی و رابطه معناداری را نشان داد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر و تعیین نقش میانجی گرانه بهزیستی روان شناختی نشان داد اثر غیر مستقیم بهزیستی روان شناختی بر مهارت های اجتماعی از مسیر مدیریت خشم ß=0.007) معنادار نبوده است، اما از مسیر احساس تنهایی (ß=-0.039) معنی دار می باشد. با توجه با نقش کنترل احساس تنهایی در ارتقای بهزیستی روان شناختی و مهارت های اجتماعی در کودکان ناشنوا از مداخله های درمانی و آموزش های روان شناسی و مشاوره ای می توان در این زمینه بهره برد.
گونه شناسی دعاهای پیامبران (علیهم السلام) در قرآن کریم
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
184 - 166
حوزههای تخصصی:
عنایت انبیاء(ع) به دعا و اصرار بر آن در همه حال حاکی از جایگاه و اهمیت آن در ادیان توحیدی می باشد. وقتی دعوتگران به معنویت، خود این اندازه به دعا می پردازند و از آن مدد می طلبند، سزاوار است که در مفهوم و گستره پیامدهای معنوی نیایش، تامل بیشتری داشته باشیم؛ چرا که پیامبران به دلیل نزدیک بودن به منبع لایزال وحی، این بصیرت را به دست آورده اند که دعا در میان اسباب تقرب و تکامل، جایگاهی ویژه دارد. پرسش اساسی در این تحقیق این است که بر اساس آیات قرآن، پیامبران در ادعیه خود چه خواسته هایی از خداوند متعال داشته اند؟و در ساختار این ادعیه چه تفاوت ها وشباهت هایی وجود دارد؟. در این پژوهه تلاش شده است با بهره گیری از روش توصیفی و با مطالعه اسنادی و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا به بررسی ادعیه پیامبران در قرآن پرداخته شود، تا با فهم آن بتوانیم از روش انبیاء در مسیر بندگی و رسیدن به کمال نهایی الگوبرداری نماییم. بررسی ها حاکی از آن است که در قرآن کریم ادعیه 12تن از انبیاء ذکر شده است. انبیاء برای بیان ادعیه خود از روش مستقیم و غیر مستقیم و به صورت ایجابی و سلبی استفاده نمودند. بیشترین ادعیه در قرآن به حضرت نوح و حضرت موسی اختصاص داده شده است. طلب غفران و هدایت، موضوعی بود که در همه ادعیه تکرار شده است. رعایت ادب و تواضع در ادعیه تمامی انبیاء دیده می شود. برخی از انبیاء مانند حضرت ایوب، حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت یوسف و حضرت ابراهیم در دعاهای خود به برخی از خصوصیات الهی مانند غفور، سمیع، علیم و... اشاره نمودند. حضرت ابراهیم تنها پیامبری بود که در ادعیه خود برای حضرت محمد دعا نمود و قبل از بیان خواسته خویش به ستایش الهی پرداخت. تنها دعایی که خداوند آن را به انبیاء آموزش داد مربوط به حضرت محمد (ص) بود و آن تقاضای فزونی علم بود.
طراحی مشاوره پیش از ازدواج و ارزیابی اثربخشی آن بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی طراحی مشاوره پیش از ازدواج بر اساس تجارب زیسته زنان با انتخاب ناموفق و ارزیابی اثربخشی آن بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر انجام گرفت. روش : روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، پدیدارشناختی و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی را زنان متاهل با انتخاب ناموفق شهر اصفهان در سال 1398 و بخش کمی را نیز دانشجویان دختر مجرد دانشگاه های شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تدوین بسته مشاوره پیش از ازدواج تعداد 12 زن با انتخاب ناموفق به شکل هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در بخش کمی نیز تعداد 40 دانشجوی دختر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مشاوره پیش از ازدواج (10 جلسه) را دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) و بر نگرش نسبت به انتخاب همسر ( ATCSQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره پیش از ازدواج بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر (0001≥P؛ 56/0=Eta؛ 23/41=F) در دانشجویان دختر تاثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، بسته مشاوره پیش از ازدواج با بهره گیری از تجارب زنان با انتخاب ناموفق و آشکار نمودن ویژگی های یک انتخاب ناموفق، می تواند به عنوانی روشی کارآمد در جهت کاهش نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در جوانان مورد استفاده قرار داد.
تدوین مدل نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی در میان دختران نوجوان بود. نوع پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دختران نوجوان شهر اصفهان بودند که 567 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود، پایگاه هویت آدامز، سبک های دلبستگی کولینز و مقیاس تاییدطلبی وایزمن و بک استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین داده ها نشان داد که پایگاه هویت موفق، سبک دلبستگی ایمن و تاییدطلبی بر نگرش به تصویر بدنی اثر مستقیم و پایگاه هویت و سبک های دلبستگی با میانجی گری تایید طلبی بر نگرش به تصویر بدنی تاثیر غیر مستقیم داشتند. بنابراین در زمینه نگرش به تصویر بدنی بایستی متغیرهای پایگاه هویت، سبک دلبستگی و تایید طلبی مورد توجه قرار گیرد.
اثر بخشی آموزش هوش اجتماعی بر خودکارآمدی اجتماعی، اضطراب ناشی از کرونا و کمال گرایی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش هوش اجتماعی بر خودکارآمدی اجتماعی، اضطراب ناشی از کرونا و کمال گرایی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر سمنان را تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود؛ و نمونه پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوان کلنی (1989)، مقیاس اضطراب کرونا ویروس علی پور (1398) و مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران بشارت (1386) بود. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش اجتماعی بر خودکارآمدی اجتماعی، اضطراب ناشی از کرونا و کمال گرایی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول تأثیر دارد.
مدل تمایل به تبعیت افراد از توصیه های بهداشتی درحین پاندمی کرونا ویروس (کووید 19) بر اساس تحلیل احساسات کاربران شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع ارزشمند در خصوص هیجان های افراد در مورد پدیده های مختلف، شبکه های اجتماعی است، که با استفاده از تحلیل آنها می توان اطلاعات با ارزشی بدست آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل تمایل به تبعیت از توصیه های بهداشتی بر اساس تحلیل احساسات کاربران شبکه های مجازی در پاندمی کرونا طراحی شد. روش این پژوهش داده کاوی بود. جامعه آماری این پژوهش متون کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی مجازی توئیتر، تلگرام و اینستاگرام بود. به منظور انجام این پژوهش نمونه ای متشکل 2500 متن از داده های پیش پردازش شده ی شبکه های مجازی توئیتر، تلگرام و اینستاگرام در بازه زمانی 1 اسفند 1398 تا 31 فروردین 1399 مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان در طبقه های تمایل به تبعیت از توصیه های بهداشتی و احساسات دسته بندی شدند، در آخر نیز به منظور بررسی سئوال پژوهش از روش رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس پنج هیجان ترس، اعتماد، غم، شادی و پیش بینی، می توان تمایل به تبعیت کاربران از توصیه های بهداشتی را پیش بینی کرد. همچنین نتایج نشان داد که هیجان شادی با تمایل به تبعیت رابطه منفی و هیجان های ترس، اعتماد، غم و پیش بینی با تمایل به تبعیت رابطه مثبت معناداری دارد (۰۵/۰P ‹). به طور کلی یافته های این پژوهش موید نقش هیجان ها در تمایل به تبعیت افراد از توصیه های بهداشتی بود.
اثر فروتنی مدیران بر احساسات و رفتارهای اخلاقی پرستاران بیمارستان بعثت همدان: تبیین نقش واسط معنویت محیط کار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
22-37
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های متعددی تأثیرات مثبت فروتنی مدیران را بر نتایج مرتبط با کار کارکنان بررسی کرده است. در این میان نقشی که فروتنی سرپرستان و مدیران می تواند در ارتقای احساسات روانی مثبت کارکنان مانند همدلی و قدردانی داشته باشد، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی اثر فروتنی مدیران در همدلی، قدردانی و رفتارهای اخلاقی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی-درمانی تخصصی و فوق تخصصی بعثت همدان انجام شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی-درمانی تخصصی و فوق تخصصی بعثت همدان مشتمل بر 390 نفر بود که بر اساس جدول مورگان تعداد 198 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پنج پرسش نامه استاندارد استفاده شده و الگوی ارائه شده با استفاده از الگو سازی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شده است. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمامی روابط مستقیم بین مولفههای پژوهش معنادار بود. بدین صورت که فروتنی مدیر 81 درصد، معنویت محیط کار 52 درصد، رفتارهای اخلاقی 48 درصد و همدلی 29 درصد قدردانی پرستاران را تبیین کرده است. علاوه براین، فروتنی مدیر 76 درصد رفتار اخلاقی، 49 درصد همدلی و 65 درصد قدردانی را ازطریق معنویت محیط کار پیش بینی کرده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که فروتنی مدیر پیامدهای مهمی برای احساسات و رفتارهای مثبت زیردستان و کارکنان خود دارد. سازمان هایی که انسجام بیشتری دارند، می توانند محیط مساعدتری ایجاد نمایند تا مدیران متواضع بتوانند افراد را برای بروز احساسات مثبت ترغیب کنند. همچنین ارزش های فردی را با ارزش های سازمانی همسان نمایند و درنهایت معناداربودن کار را افزایش دهند که موجب افزایش ادراک معنویت در محیط کار می شود.