زنان نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند. بنابراین سلامت آنان زیربنای سلامت جامعه و خانواده است. هدف این پژوهش کیفی، تبیین دیدگاه های زنان در زمینه مفهوم سلامت است. 22 خانم 20 تا 50 ساله در تهران، طی نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و تا اشباع داده ها مورد مصاحبه های عمیق نیمه ساختار تعاملی قرار گرفتند. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و با روش سه مرحله ای مقایسه مداوم تحلیل شدند.
این عوامل که به منزله طبقه های استخراج شده هستند عبارتند از: شیرینی و دشواری نقش مادری، عوامل فرهنگی ـ اجتماعی مؤثر بر سلامت و خانواده سالم زیربنای سلامت زنان.
سلامت زنان محور سلامت خانواده است که تحت تاثیر شرایط مناسب خانواده، روابط زناشویی خوب و برخورداری از حمایت های اجتماعی است. از این رو، نیازهای زنـان که زیربنـای خـانواده هـا هستند می بایست در تصمیم گیری و برنامه ریزی ها مبتنی بر شواهد واقعی باشند.
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر ارتباط مادران با فرزندان کم توان ذهنی و دیرآموز صورت گرفته است. روش تحقیق شبه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندان آنان در دو مدرسه غیرانتفاعی ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و دیرآموز به تحصیل اشتغال دارند.نمونه آماری شامل 46 مادر بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همگن شدن براساس ویژگی های جمعیت شناختی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس محقق ساخته ارزیابی خشم و پرسشنامه ارتباط والد ـ کودک است. گروه آزمایشی در هفت جلسه آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی ـ رفتاری شرکت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصله نشان داد که کاربرد تکنیک های مدیریت خشم به کاهش خشم مادران و بهبود ارتباط آن ها با فرزندان منجر می شود.