فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: مهم ترین وظیفه نظام آموزشی، آماده ساختن دانشجویان برای کسب دانش و مهارت های شناختی و شغلی به منظور ورود به اجتماع است. لذا شناخت عواملی که منجر به پیشرفت تحصیلی دانشجویان می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و خودپنداره با پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام شد.
روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 99 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری- مامایی قاین در سال تحصیلی 92-1391 به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های استاندارد هوش هیجانی بار- آن و خودپنداره راجرز استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون T مستقل و ضریب همبستگی پیرسون) به کمک نرم افزار SPSS 14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بین میانگین نمرات هوش هیجانی، خودپنداره واقعی و خودپنداره آرمانی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود نداشت، ولی میانگین معدل در دختران به طور معنی داری بیشتر از پسران بود(0/001>p). بین پیشرفت تحصیلی با خودپنداره آرمانی و بین هوش هیجانی با خودپنداره آرمانی و خودپنداره واقعی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت. اما بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (معدل) رابطه ای مشاهده نشد.
نتیجه گیری: خودپنداره بالای دانشجویان با پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط دارد و دانشجویانی که خودپنداره بهتری دارند و برداشت خوبی از خود و توانایی های خود دارند از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردارند.
بررسی فراوانی آسیب شناسی روانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهرستان سمنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: در این مطالعه سعی شده است تا شیوع آسیب شناسی روانی در مبتلایان به پسوریازیس در نمونه ای از بیماران درجامعه ایرانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
مواد وروشها: در یک مطالعه مقطعی، 70 بیمار با تشخیص قطعی پسوریازیس، مراجعه کننده به کلینیکهای پوست شهرستان سمنان در طول نیمه اول سال 1387، مورد مطالعه قرار گرفتند. شدت بیماری پسوریازیس با استفاده از شاخص تعیین شدت و مساحت پسوریازیس (PASI) طبقه بندی گردید. اطلاعات مربوط به آسیب شناسی روانی بیماران نیز با استفاده از پرسشنامه SCL90 ارزیابی شد. مقایسه میان متغیرهای طبقه ای بین گروهها از طریق آزمون کای دو و ارتباط میان متغیرهای پیوسته با استفاده از آزمون t ویا آزمون مان-ویتنی انجام گرفت.
نتایج: شایعترین آسیب شناسی روانی تشخیص داده شده در بیماران پسوریاتیک شامل علائم افسردگی (4/31%)، وسواس (3/14%) و علائم اضطرابی (4/11%) بود. رابطه مستقیم معنی دار بین شیوع آسیب شناسی روانی و مدت ابتلا به پسوریازیس در مورد افسردگی مشاهده گردید. بجز پرخاشگری و پارانوییا، شدت سایر علایم روانپزشکی، با شدت پسوریازیس رابطه معنی دار آماری داشتند.
بحث: آسیب شناسی روانی به ویژه علائم افسردگی، وسواس و علائم اضطرابی به طور قابل ملاحظه ای در بیماران پسوریاتیک مشاهده می گردد و این علائم به طور محسوسی با شدت بیماری و هم چنین مدت ابتلا به بیماری پسوریازیس ارتباط قوی دارند.
امکان سنجی اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور در دبیرستان های شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف امکان سنجی اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور، در دبیرستان های شهر کرمانشاه تهیه شده است. بدین منظور چهار متغیر دانش، نگرش، مهارت و امکانات در دو گروه مدیران و دبیران، مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. برای سنجش متغیرهای یادشده، چهار اقدام ترتیبی «انتخاب، تغییر، تکمیل و تدوین» در زمینه ی برنامه ریزی درسی مدرسه محور، مورد شناسایی قرار گرفت و سعی شد پرسش نامه ای تهیه شود که سنجش هر چهار سطح را شامل شود. ضمن این که سؤالاتی نیز طرح شدند که بتوانند تمرکز را بسنجند. در جریان بررسی از پژوهش توصیفی استفاده شد. از جامعه ی کل (تمام دبیران و مدیران مدارس متوسطه شهر کرمانشاه) در سال تحصیلی 1389-1388 نمونه 50 مدیر و 300 دبیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های میانگین و انحراف استاندارد، برای توصیف از آزمون مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن برای بررسی های استنباطی استفاده گردید. نتیجه ی کلی پژوهشْ حاکی از آن است که گروه های مخاطب دارای دانش کافی، نگرش متوسط و مهارت ناکافی در زمینه ی اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور میباشند و مدارس متوسطهی شهر کرمانشاه، برای اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور، از امکانات مناسب برخوردار نیستند.
رابطه بین راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی: نقش واسطه ای مهارت های تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم معنادار راهبردهای مقابله ای بواسطه سبک های شناختی تنظیم هیجان در کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.\nروش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان را در نیمسال دوم سال تحصیلی 92-93 شامل می شد. شرکت کنندگان نیز 340 دانشجوی دختر و پسر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سیزده دانشکده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر پژوهش از مقیاس های تنظیم شناختی هیجان، (CERQ) راهبردهای مقابله ای (WOCQ) و فرم کوتاه پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( (WHO-QOL-BREF1 استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل مسیر و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.\nیافته ها: یافته ها نشان داد که : الف) راهبردهای مقابله ای مسأله مدار و هیجان مدار با میانجی گری سبک های شناختی تنظیم هیجان پیش بین قدرتمند و معنادارتری برای کیفیت زندگی دانشجویان محسوب شدند. اثر استاندارد شده سبک های شناختی تنظیم هیجان مثبت و منفی بر کیفیت زندگی دانشجویان معنادار بود. ب) رابطه معناداری بین راهبردهای هیجان مدار و کیفیت زندگی یافت نشد و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار از لحاظ آماری رابطه معناداری با کیفیت زندگی داشت. ج) سبک های شناختی تنظیم مثبت و منفی هیجان رابطه معناداری را با کیفیت زندگی نشان داد.\nنتیجه گیری: با وجود تمام محدودیت هایی که افراد در دوره دانشجویی تجربه می کنند، ارتقاء شایستگی ها و توانش های هیجانی از طریق آموزش سبک های صحیح تنظیم هیجانی در قالب بسته های آموزشی معتبر شناختی-رفتاری و سبک های مسأله مدار کنارآمدن با خواست ها و محدودیت های تنش زای محیط جهت غنی سازی کیفیت زندگی این قشر پرنفوذ جامعه امکان پذیر است.
رابطه باورهای فراشناختی با علایم اضطراب اجتماعی ( اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیک) در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی در جمعیت غیربالینی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 300 (166زن و 134 مرد) دانشجوی دانشگاه ایلام بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای از میان افراد جامعه مزبور انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های فرم کوتاه پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و سیاهه فوبیای اجتماعی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارد(05/0P<). همچنین، نتایج ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که قوی ترین پیش بینی کننده ها برای نشانه های اضطراب اجتماعی؛ برای مؤلفه اجتناب، خرده مقیاس های کنترل ناپذیری فکرو خطر و خود آگهی شناختی؛ برای مؤلفه ترس، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر؛ برای مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر وخطر، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی هستند(05/0P≤). یافته های حاضر باحمایت از مدل فراشناختی ولز و میتوز برای اضطراب اجتماعی نشان می دهد که باورهای فراشناختی در ارتباط با علایم اضطراب اجتماعی نقش مهمی دارند. بنابراین، تغییر باورهای فراشناختی با توجه به اهمیت نقش آنها در مؤلفه های اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیکی می تواند به عنوان مانعی در تشدید و تداوم علائم اضطراب اجتماعی باشد.
بررسی رابطه هدف در زندگی با عوامل جمعیت شناختی ( با تکیه بر اسلام )(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه هدف مندی در زندگی ـ با تکیه بر اسلام ـ با عوامل جمعیت شناختی گروه نمونه دانشگاهی و حوزوی، جنس، وضعیت تاهل بررسی می شود. محقق بر آن است تا با آزمون هدف در زندگی، با تکیه بر اسلام، به بررسی عوامل جمعیت شناختی بپردازد.
جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوره لیسانس دانشگاه پیام نور قم، دانش پژوهان دوره لیسانس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، و حوزه علمیه خواهران قم هستند که در سال 87ـ1388 مشغول تحصیل بوده اند. حجم گروه نمونه، به روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای و به تعداد 404 نفر انتخاب شد (207 نفر دانشگاهی و 197 نفر حوزوی).
نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میانگین نمرات گروه دانشگاهی و حوزوی تفاوت معناداری وجود دارد، ولی واریانس و انحراف استاندارد دانشگاه بیشتر است. بین میانگین نمرات مجردها و متاهلان و زنان و مردان، تفاوت معناداری وجود نداشت.
تاثیر القای خُلق بر عملکرد شناختی و رفتاری
حوزههای تخصصی:
اهداف: هیجانات مختلف در زندگی روزمره، اثرات متفاوت روی افراد می گذارند و هریک از این هیجانات، به گونهای نقش تسهیل کننده و یا بازدارنده روی عملکردهای مختلف شناختی و رفتاری دارند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر یکی از هیجانات یعنی خُلق، بر عملکرد شناختی و رفتاری دانشجویان دختر و پسر بود.
روش ها: این مطالعه شبه تجربی در سال 1389 در شهر تبریز انجام شد. 36 دانشجوی دانشگاه تبریز با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه 12 نفره با القای خُلق مثبت، القای خُلق منفی و کنترل قرار گرفتند. در جلسه آزمایش، بعد از القای خُلق در سه سطح، دادههای مربوط به متغیرهای وابسته (عملکرد رفتاری و شناختی) به ترتیب با استفاده از دستگاه کرونوسکوپ و آزمون محققساخته (شمارش معکوس اعداد) اندازهگیری شد. دادهها به کمک نرمافزار SPSS 16 با روش تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.
یافته ها: متغیر جنسیت بر روی عملکر رفتاری و شناختی تاثیر معنیدار نداشت (05/0 >p )، ولی متغیر خُلق هم بر عملکرد شناختی و هم بر عملکرد رفتاری دارای تاثیر معنیدار بود (05/0>p ). اثر تعاملی جنسیت با خُلق روی هیچ یک عملکردهای رفتاری و شناختی معنیدار نبود (05/0>p ).
نتیجه گیری: خُلق القایی، میتواند عملکرد افراد را تحت تاثیر قرار دهد. القای خُلق منفی بر عملکرد شناختی و رفتاری افراد، اثرات مخرب و القای خُلق مثبت دارای اثرات مثبت است و این موضوع در مساله تقدم شناخت و هیجان، حاکی از تقدم هیجان بر شناخت است.
مقایسه سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بد بینی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی درافراد مبتلا به اختلال وسواس و بهنجار صورت گرفت. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس در شهر اردبیل که در سال 1391 به کلینیک های تخصصی روانپزشکی مراجعه کرده بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهشی 40 بیمار وسواس به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 40 نفر بهنجار مقایسه شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وسواس فکری-عملی، پرسشنامه سبک های تفکر، پرسشنامه سبک های اسناد و پرسشنامه بازنگری شده جهت مندی زندگی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافته های پژوهش سبک های تفکر در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مختل تر از افراد بهنجار است. هم چنین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بدبین تر و دارای سبک اسناد کلی، درونی و پایدار هستند. نتایج بیان گر اهمیت نقش س بک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی در شکل گیری و گسترش اختلال وسواس فکری- عملی است.
رابطه توانمندسازی و تعهد شغلی مدیران در مدارس متوسطه استان سمنان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان بود. پژوهش به شیوه توصیفی (همبستگی) انجام شد. نمونه تحقیق 135 نفر از مدیران مدارس متوسطه (72 زن و 63 مرد) بودند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شد. توانمندسازی مدیران با استفاده از پرسشنامه سنجش توانمندسازی شرت و رینهارت (1992) شامل 6 بعد (تصمیم گیری، رشد حرفه ای، مقام و منزلت، خودمختاری، تاثیرگذاری و خوداثربخشی) و تعهد شغلی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته شامل 4 بعد (تعهد حرفه ای، تعهد سازمانی، پایبندی به ارزشهای کار و مشارکت شغلی) سنجیده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<)، بدین صورت که بین سه بعد توانمندسازی (رشد حرفه ای، مقام و منزلت و تصمیم گیری) با تعهد شغلی رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<). همچنین بین توانمندسازی و سه بعد تعهد شغلی (وابستگی حرفه ای، وابستگی سازمانی و پایبندی به ارزشهای کار) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0P<). نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ابعاد توانمندسازی (بجز خودمختاری) پیش بینی کننده های معناداری برای تعهد شغلی هستند (05/0P<).
نقش خانواده در انتقال ارزش های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان: آسیب شناسی خانواده
منبع:
پیوند ۱۳۸۷ شماره ۳۴۸
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین تاثیر آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و هدف فرعی آن تعیین نقش تعدیلکنندگی ویژگیهای جمعیتشناختی بر میزان استرس آزمودنیها بود. از بین جامعه آماری که کلیه بیماران مولتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام.اس اصفهان بودند، 60 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند و از بین آنان 30 نفر که بالاترین نمره استرس را داشتند به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند .گروه آزمایش، تحت آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری در 9 جلسه هفتگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند .ابزار پژوهش دو پرسشنامه نشانههای فشار روانی کوپر(1983) و پرسشنامه محققساخته عوامل تنشزای شایع در بیماران ام.اس بود که هر دو پرسشنامه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای جمعآوری دادهها در مورد هر دو گروه آزمودنی اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس در پرسشنامه کوپر نشان داد که آموزش گروهی شناختیـ رفتاری موجب کاهش معنادار در میزان استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده است (05/0P<) .اما نتایج تحلیل کوواریانس پرسشنامه عوامل استرسزای شایع بیماران ام. اس در کاهش شدت عوامل تنشزای دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد. همچنین نتایج نشان داد که ویژگیهای جمعیتشناختی در هر دو آزمون بر تعدیل نمرات استرس آزمودنیها تاثیر معناداری نداشته است.
تاثیر رویکرد زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر سازگاری زناشویی در زنان و مردان مستعد طلاق شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازگاری زناشویی به صورت خودکار ایجاد نشده و به وجود آمدن آن نیاز به تلاش زوجین دارد. معمولا سال اول ازدواج از نظر سازگاری بسیار ناپایدار بوده و بیشترین خطر را برای ناسازگاری و طلاق دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رویکرد راه حلمحور بر افزایش سازگاری زناشویی در زنان و مردان مستعد طلاق شهر اصفهان صورت گرفته است.
روشکار: در این پژوهش نیمهتجربی در سال 89-1388 از روش پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد استفاده شده است. جامعهی پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعهکننده به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان میباشد که به صورت خودمعرف مراجعه کرده بودند. نمونهی پژوهش شامل 32 زوج از بین زوجهای داوطلب شرکت در مطالعه است که به صورت در دسترس و تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامهی جمعیتشناختی و پرسشنامهی سازگاری زناشویی اسپاینر بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و روشهای آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.
یافتهها: رویکرد راه حلمحور بر سازگاری زناشویی موثر است (001/0P<) تجزیه و تحلیل دادهها در مورد ابعاد سازگاری زناشویی نشان داد که این رویکرد بر بعد انسجام موثر بوده (002/0P<) اما بر بعد توافق و رضایت تاثیر معنیداری نداشته است.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش نرخ طلاق در دو دههی گذشته در کشور، درمان راه حلمحور با کمک به زوجین برای توسعهی راه حل های موثر و یافتن موارد استثنا در زندگی میتواند سازگاری زناشویی را افزایش و از طلاق جلوگیری نماید.
بررسی میزان رفتار منطقی و اثربخشی ارتباطات و رابطه بین آنها در اعضای هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان
حوزههای تخصصی:
هدف از این بررسی تعیین میزان اثر بخشی ارتباطات، میزان منطقی بودن رفتار و شناسایی همبستگی بین دو متغیر مذکور می باشد. همچنین از جمله اهداف دیگر این تحقیق ، بررسی میزان همبستگی ارتباطات و رفتارهای منطقی با سن، جنس و میزان تحصیلات می باشد. روش تحقیق توصیفی بوده و جامعه آماری (آزمودنیها) تمامی اعضای هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه باهنر کرمان در سال 1383 هستند. تعداد اعضای مذکور40 نفر بوده است که کلیه آنها با روش سرشماری (تمام شماری ) انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات در مورد ارتباطات از طریق پرسشنامه شناسایی ارتباطات سوسمان و کریونوس و در مورد رفتار منطقی از طریق پرسشنامه شرکی و وایتمن استفاده شده است. تعداد 38 پرسشنامه بوسیله اعضای هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی تکمیل شده و عودت داده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نمودار پراکنش، ضریب همبستگی پیرسون و شاخصهای مرکزی (میانگین و میانه) و نمودار جعبه ای انجام گردید . نتیجه این پژوهش نشان داد که 8/83% آزمودنیهای از نظر ارتباطات خیلی مؤثر و مؤثر ، 5/10% تا حدی مؤثر بودند و همچنین از نظر میزان اثر بخشی ارتباطات اعضاء هیئت علمی با زیردستان 1/42% بسیار مؤثر ، 7/44% مؤثر ، 2/13% تا حدی مؤثر و با مافوقها 6/31% بسیار موثر، 8/36% مؤثر و7/23 % تا حدی موثر و همچنین با همکاران 6/31% بسیار موثر، 8/36% مؤثر و 7/23% تا حدی مؤثر بودند. در مورد رفتار منطقی 1/71% نسبتاً مناسب و نامناسب و 29% مناسب و کاملاً مناسب بودند و بین رفتار منطقی و تأثیر پذیری ارتباطات همبستگی منفی ضعیفی مشاهده شد.
بررسی سبکهای حل مساله و ترس از ابراز وجود ، در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه سبکهای حل مسأله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری و عادی بوده است. بدین منظور، ابتدا 40 دانشآموز پسر پایه دوم دبیرستان که بر اساس مقیاس درجهبندی CSI-4 (فرم معلمان) واجد ملاکهای تشخیصی اختلال رفتار هنجاری بودند، مشخص شدند و 40 نفر از دانشآموزان عادی دارای همان پایه تحصیلی، سن، جنس و سطح پیشرفت تحصیلی نیز، انتخاب شدند. در این پژوهش، از ابزارهای سبکهای حل مسأله، ترس از ابراز وجود و پرسشنامه نشانهشناسی اختلال رفتار هنجاری استفاده شد. دادهها براساس آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادندکه نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی، بهطور معناداری از سبکهای مثبت حل مسأله، کمتر استفاده میکنند. در نتیجه، نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با همسالان خود، به خوبی نمیتوانند از مهارت اجتماعی و شناختی در برخورد با موقعیتهای مسألهدار فردی و اجتماعی استفاده کنند.
بررسی میزان آگاهی دانشجویان از حقوق شهروندی (مطالعه موردی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر به¬منظور بررسی میزان آگاهی دانشجویان از حقوق شهروندی انجام شده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (پیمایشی) و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان به تعداد (N=8725) نفر بوده است. حجم نمونه مطابق با جدول «گرجسی و مورگان» (n=368) نفر برآورد گردید. که این تعداد به شیوه تصادفی ساده از جامعه آماری انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده¬ها، پرسشنامه¬ای محقق ساخته با عنایت به ابعاد حقوق شهروندی «مارشال» (1992) مشتمل بر 21 سئوال در مقیاس 5 درجه¬ای بوده است. روایی پرسشنامه با اخذ نظرات چند تن از اساتید باتجربه و صاحب¬نظر بدست آمد. برای محاسبه پایایی آن نیز تعداد 30 پرسشنامه بین جامعه آماری توزیع و با استفاده از آلفای کرونباخ، ضریب 89/0 برآورد گردیده است. داده¬های گردآوری شده در دو سطح توصیفی و استنباطی همچون آزمون تی تک نمونه¬ای، آزمون تی برای دوگروه مستقل و آزمون لون و از طریق نرم¬افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان آگاهی دانشجویان دانشگاه سمنان از حقوق شهروندی در سطح ضعیفی قرار دارد. در بررسی مقایسه¬ای بین میزان آگاهی دانشجویان دختر و پسر از حقوق شهروندی نیز تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
بررسی تطبیقی جهت گیری دینی (درونی و بیرونی) با سلامت روان و باورهای غیرمنطقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جهت گیری دینی (درونی و بیرونی) با سلامت روان و باورهای غیرمنطقی انجام شده است. جامعة آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بوده اند. نمونه ای به حجم 216 نفر به پرسش نامه های سلامت عمومی، باورهای غیرمنطقی اهواز و جهت گیری دینی (درونی و بیرونی) آلپورت پاسخ داده ا ند. داده ها با شاخص های آماری، چون میانگین، انحراف معیار، همبستگی، رگرسیون، و تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شده اند. نتایج نشان میهد که جهت گیری دینی درونی رابطه منفی و معناداری با خرده عامل بیمسئولیتی هیجانی دارد و نیز رابطه مثبت و معناداری بین جهت گیری دینی درونی و سلامت روان وجود دارد که این دو رابطه قادر به پیش بینی هستند. همچنین جهت گیری دینی درونی و بیرونی به ترتیب رابطه های مثبت و منفی معناداری با نشانه های اضطراب داشته که این رابطه قابل پیش بینی است و عامل های باورهای غیرمنطقی میتوانند سلامت روان دانشجویان را پیش بینی کنند. آزمون مانووا نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دانشجویان زن و مرد، کارشناسی و کارشناسی ارشد از لحاظ جهت گیری دینی وجود ندارد. درمجموع میتوان گفت تنها جهت گیری دینی درونی میتواند سلامت روان و باورهای غیرمنطقی را بهبود بخشد.