"این که نحوة رویارویی نهادهای سنتی و مدرن، از جمله رسانهها در جریان توسعه چگونه باید باشد، از مهمترین مسائل هر الگوی توسعه است. دیدگاههای لیبرال ـ سرمایهداری و مارکسیستی ـ سوسیالیستی که توسعه را مرادف با گذار از جامعه سنتی میدانند به نفی و رد نهادهای سنتی به نفع نهادها و ساز و کارهای مدرن معتقدند. اشکالات نظری اعتقاد به ناسازگاری ذاتی سنت و مدرنیسم به عنوان مبنای این دو دیدگاه هرگز سردمدارانش را به تجدید نظر در نحوة برخورد سلبی با ساز و کارهای سنتی جوامع وانداشت، تا این که با آشکار شدن برخی از اشکالات درونی نظامهای وابسته به این دو الگو در عمل و توفیقات نظامهای به نسبت خارج از آنها در مسیر توسعه، زمینة گسترش مفهوم توسعه و بالا رفتن سطح بحث از تکیه صرف بر رشد اقتصادی و کمیت، به اهداف عامتر و کیفیت زندگی فراهم شد و مجموعه سومی از الگوها که به دلیل مرادف ندانستن توسعه با گذار از جامعه سنتی به همگرایی نهادهای سنتی و مدرن از جمله رسانهها معتقد بودند با عنوان «وحدتگرا ـ رهاییبخش» پدید آمد.
در موضوع ارتباطات دینی، همگرایی روابط میان رسانههای سنتی دینی با رسانههای مدرن دینی زمانی میسر است که هر دو دسته با تبعیت از استراتژی مشترک دینی همسو و همجهت با یکدیگر عمل کنند. این مقصود زمانی میسر است که مزیت نسبی کارکردهای دینی هر یک از دو نوع رسانه (سنتی و مدرن) با توجه به مجموعه عوامل زیر مشخص شود:
1ـ توجه به قابلیتها و محدودیتهای ذاتی کانالهای ارتباطی
2ـ علایق و خواستههای مخاطبان
در این مقاله سعی شده است با توضیح عوامل فوق نشان داده شود که مدل آیینی از میان مدلهای سه گانه ارتباط میتواند شبکه معارف را به عنوان یک رادیوی مذهبی در چهارچوب همگرایی رسانههای سنتی و مدرن دینی قرار دهد.
"
رفتارهای رانندگی در سطح شهرها تحت تأثیر عوامل مختلفی، از جمله تفاوت های مکانی، از الگوی ویژه ای پیرویمی کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مکان با نحوه رفتار رانندگی و همچنین نحوه توزیع فضایی رفتار نامناسب رانندگی در شهر اصفهان میپردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری دادهها بهصورت کتابخانهای و میدانی است که با 322 نمونه از بین رانندگان ساکن در شهر اصفهان بهصورت تصادفی انتخاب شده اند. یافتههای پژوهش نشان داد که رفتار رانندگان ساکن در مناطق مختلف شهر، با یکدیگر متفاوت است. رانندگان در خیابانهای چهار باغ بالا، ولی عصر(عج)، عبدالرزاق، فروغی، احمد آباد و بزرگراههای شهید خرازی و سردار جنگل، نامناسبترین رفتار رانندگی را داشتهاند. در این تفاوت، چهار متغیر سن رانندگان، مدت زمان کسب گواهینامه رانندگی، میزان سواد رانندگان و مدت زمان رانندگی در طول شبانهروز تأثیر گذار بوده است.
For over two decades, the ‘information revolution’ in the Middle
East has been framed overwhelmingly in terms of media, more of it,
and in comparisons to mass media – from the advent of any-to-any
communication to ad hoc conceptualizations such as ‘crowd-sourcing’ or
‘citizen journalism’ – that register the multiplication of voices, channels
and eroding boundaries in spheres of communication. The record has
expanded more than conceptualizations of its sociologies in media and
communications studies. It’s time for other questions that elicit additional
and more basic features of Internet practices from choices that shape
individual repertoires and participation to continuities between users
and producers to how actual practices scale up, which actually link micro
and macro processes. To elicit these broader sociologies, and move
beyond the limited social physics of ‘impact’ of the Internet on culture and
lifestyles, I draw on the related sociologies of reference group and network
theory, on Science-Technology-Society studies and sociolinguistics to
bring disruption of existing institutions, on the one hand, and cooptation
by them, on the other, into more unified theory of the play of information
revolution in culture and lifestyles on the Internet.
غالباً در زبان فارسی وبر از طریق پارسونز و تفسیر وی از جامعه شناسی سیاسی او شناخته شده است. بدین ترتیب ماکس وبر در ادبیاتِ علوم اجتماعیِ ما عموماً به عنوانِ فردی که نظریه پرداز بوروکراسی و قفس آهنینِ آن است معرفی گردیده . جامعه شناسیِ سیاسی وبر در نسبت با معنایِ کاریزما[1] و قدرتِ خلاق ِ آن کم تر مورد توجه قرار گرفته یا به صورتِ منفک از نظریه بوروکراسی ترسیم شده است. در این متن تلاش شده تا نشان داده شود که وبر چه تفسیری از قدرتِ خلاقه مردم در سیاستِ مدرن داشت. تفسیری که در مخالفت با اهمیتِ بوروکراسی قرار می گرفت و در عوض راه به بازکردنِ فضایی برای ظهورِ شبه کاریزما[2] درون یک نظامِ پارلمانی و قانونی می بُرد. در این تفسیر سعی بر آن است تا تدقیق نظری در خصوصِ معنا، ریشه ها و دلالت هایِ کاریزما صورت گیرد و نشان داده شود که سیاستِ مطلوبِ مدرنِ وبری نه یک سیاستِ بوروکراتیک که یک سیاستِ کاریزماتیک است. در این مسیر متون خودِ وبر و شرح هایی که سیاست کاریزماتیک را برجسته ساخته، مطالعه شده اند. در انتهای متن نیز بن بستِ منظومه مفهومی وبر در نسبت پارلمان با کاریزما واکاویده شده است.