فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در تغییرات سریع امروزی سازمان هایی موفق خواهند بود که بتوانند خود را با این تغییرات انطباق داده و از قدرت نوآوری لازم برخوردار باشند. در دانشگاه ها و نهادهای آموزش عالی نیز نوآوری و خلاقیت از اهمیت والایی برخوردار است. بنابراین، جهت تحقق این هدف، این نهادها باید در زمینه اشاعه، نشر دانش و انتقال آن به جامعه و نسل های جوان بیش از پیش تلاش و کوشش کنند. با توجه به اهمیت نوآوری در نهادهای آموزش عالی این پژوهش تلاش دارد تا اثر ابعاد مدیریت دانش را بر نوآوری مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، ادبیات و پیشینه پژوهش مورد بازبینی قرار گرفته و پس از مصاحبه با خبرگان، ابعاد فرایندی و زیرساختی مدیریت دانش شناسایی و ضمن ارزیابی ابعاد فوق در دانشگاه یزد اثر هر یک از آنها بر نوآوری فنی و اجرایی بررسی شد. این پژوهش، توصیفی- همبستگی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد می باشند. نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام گرفته است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین تمامی ابعاد زیرساختی (فناوری، ساختار و فرهنگ) و فرایندی مدیریت دانش (خلق دانش، تسخیر دانش، ذخیره دانش و ...) با نوآوری (فنی و اجرایی) رابطه معنی داری وجود داد. علاوه بر این نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین ابعاد فوق، فرهنگ و فناوری بیش ترین تاثیر را بر توسعه نوآوری دارند. این درحالی است که وضعیت ابعاد مذکور در دانشگاه یزد نامطلوب می باشد
بررسی روش ها و ابزارهای آموزش مجازی به منظور ارتقاء کیفیت آموزش از دیدگاه اساتید دانشگاه آزاد واحد خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی روش ها و ابزارهای بکارگیری آموزش مجازی به منظور ارتقاء کیفیت آموزش از دیدگاه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده و ارائه زیرساخت های پیشنهادی موردنیاز، می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی اساتید هیات علمی تمام وقت یا پاره وقت دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده شامل36 نفر می باشد. نمونه آماری اساتید به علت محدود بودن آنها برابر با جامعه آماری آنها می باشد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود، که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج نشان دادند که میان ابزارها و روش های گوناگون بکارگیری آموزش مجازی با ارتقاء کیفیت آموزش ارتباط معنی دار مثبتی وجود دارد. هم چنین یافته ها مشخص کردند که هیچ گونه رابطه معنی داری بین متغیرهای سن، جنسیت، رشته، مقطع و سابقه تدریس اساتید با نمره کلی پرسشنامه وجود ندارد. به عنوان نتیجه کلی، پیاده سازی و بکارگیری روش ها و ابزارهای آموزش مجازی درکنار فرایند تدریس می تواند به عنوان یک ابزار کار آمد، به اساتید در ارتقاء کیفیت آموزش یاری رساند.
رابطه مدیریت کیفیت فراگیر با ارتباطات سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تبیین رابطه مدیریت کیفیت فراگیر با ارتباطات سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی کارکنان اداره کل ورزش و جوانان فارس می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش 160 نفر از کارکنان اداره ورزش و جوانان فارس می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 111 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد مدیریت کیفیت فراگیر، ارتباطات سازمانی رابرت هیلر و تحلیل رفتگی شغلی مسلش وجکسون استفاده گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظرات متخصصان مدیریت و سنجش همسان درونی و برای پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که برای پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر، ارتباطات سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی به ترتیب80/0، 949/0 و 774/0 محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج تحلیل آماری به دست آمده نشان داد که بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با ارتباطات سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با تحلیل رفتگی شغلی رابطه معنادار وجود دارد، که از بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با ارتباطات سازمانی بعدهای پیامدهای بهبود کیفیت و بهره وری، مشتری مداری و حمایت و رهبری مدیران و از بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با تحلیل رفتگی شغلی بعدهای پیامدهای بهبود کیفیت و بهره وری و مشتری مداری قدرت پیش بینی بیش تری را نشان می دهند.
آموزش و پرورش، بهره برداری از منابع نفتی و توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه آموزش و پرورش در چارچوب مفهومی ویژه ای از توسعه اقتصادی می پردازد که در آن آزادیها به صورت پیوسته گسترش می یابند. روش مطالعه از نوع توصیفی و کتابخانه ای است که با بررسی اسناد و مدارک انجام گرفته است. از تحلیل ثانوی یافته های مطالعات اسنادی پیشین استفاده و با هدف به دست دادن اصول و الزامهای ارزیابی نظام کلان تخصیص منابع در کشور، تفسیر انتقادی و تأویل داده ها انجام شده است. در پیوند میان آزادی، توسعه و عدالت نشان داده می شود که در اقتصاد متقاضی دستیابی به توسعه پایدار می توان از درآمد نفت برای توسعه انسانی استفاده کرد. بهره برداری از نفت برای توسعه کمی و کیفی آموزش عمومی از مسیر ارتقای سطح تواناییهای مردم به گسترش آزادی افراد برای دستیابی به زندگی بهتر منجر می شود. علاوه بر این از آنجا که نسلهای آینده نیز از منافع آموزش بهره مند می شوند و بهبود کیفیت خدمات آموزشی در راستای بهبود سطح کیفیت زندگی مردم ارزیابی می شود، صرف منابع برای آموزش عمومی امری عادلانه، مجاز و سازگار با قرارداد اجتماعی میان ملت و دولت است. بررسی عملکرد دولت در زمینه تأمین مالی کافی برای دستیابی به آموزش باکیفیت، ایجاد زمینه برای استقرار سازوکار بازار در ارائه خدمات آموزش عمومی و توسعه فرصتهای انتخاب آموزش نشان از نبود کارآیی دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که تصمیم گیری کلان در مورد توزیع منابع نفتی در میان فعالیتها و نهادهای گوناگون به عهده مقام حکومتی که به خلاف دولت و مجلس جنبه دوره ای ندارد، قرار داده شود.
ذهنیت فلسفی مدیران مدارس متوسطه آمل در ارتباط با روحیه دبیران در پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف «بررسی رابطه ذهنیت فلسفی مدیران مدارس با روحیه دبیران در مدارس متوسطة پسرانة آمل برای پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم» به روش توصیفی- همبستگی در سال تحصیلی92-91 صورت گرفته است. در واقع هدف اصلی بررسی اهمیت الگوی مدیریت آموزش علوم با توجه به بعد پذیرش آن توسط دبیران و اهمیت داشتن ذهنیت فلسفی مدیران برای حمایت و ایجاد این روحیه پذیرش است. جامعة آماری پژوهش850 نفر از معلمان و 86 مدیر آموزش و پرورش شهر آمل بوده، که تعداد 270 معلم و 60 مدیر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند (936). ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامة ذهنیت فلسفی رجایی پور و سیف هاشمی (1382) و هم چنین پرسشنامة محقق ساختة روحیة دبیران برای پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم می باشند که پایایی آنها از راه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 81/. و 78/. بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین ذهنیت فلسفی مدیران با روحیه الگوپذیری دبیران هم چنین بین مؤلفه های جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری مدیران با روحیه الگوپذیری دبیران رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد. سرانجام نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که بعد جامعیت با ضریب بتای 43/0 سهم معناداری در پیش بینی روحیة الگوپذیری دبیران دارد.
نقش خودارزیابی در پیش بینی توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه نقش خودارزیابی در پیش بینی توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری را کلیه کارکنان شرکت ها و اتحادیه های مصرف تعاونی تشکیل دادند که مشتمل بر 255 نفر بوده اند. نمونه تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران 155 نفر انتخاب گردیده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که در برگیرنده
1- پرسشنامه خودارزیابی جاج و بونو (Judge & Bono,2003)، 2- پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (Sprietzer,1995) و 3- پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر (2004 Meyer & Alen)، می باشند. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برای هر یک ار آنها به ترتیب خودارزیابی 73/.، توانمندسازی 82/. و تعهد سازمانی 76/. بدست آمده است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری ЅРЅЅ و با کمک آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر همبستگی مثبت میان متغیرهای تحقیق می باشند یعنی میان خودارزیابی و توانمندسازی، خودارزیابی و تعهد سازمانی و توانمندسازی با تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
ارزیابی تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بر اساس نوع انتظارآنها از شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این تحقیق، ارزیابی تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بر اساس نوع انتظار آنها از شغل بود. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که به روش پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 1560 نفر کارکنان ستادی دارای مدارک تحصیلی دیپلم تا دکترا بود. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و فرمول کوکران تعداد 314 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه تعهد سازمانی میر و آلن (1991) و نیز پرسشنامه انتظار از شغل لازیر (2009) که روایی و پایایی آن محاسبه شده است بین آنان توزیع و گردآوری شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t تک نمونه ای و واریانس تعاملی تحلیل شد. نتایج نشان داد: 1) میزان تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بالاتر از سطح کفایت مطلوب (75%) می باشد.2) تفاوت معناداری بین میزان تعهد سازمانی کارکنان زن و مرد برحسب نوع انتظار از شغل وجود ندارد. 3) بین میزان تعهد سازمانی کارکنان دارای سوابق مختلف خدمتی برحسب نوع انتظار از شغل تفاوت معناداری وجود دارد. 4) تفاوت معناداری بین میزان تعهد سازمانی کارکنان دارای مدارک تحصیلی مختلف برحسب نوع انتظار از شغل وجود دارد. بنابراین می توان گفت کارکنان دارای مدرک تحصیلی پایین و سابقه کم، چون در پی کسب حقوق بیش تر و تأمین امنیت شغلی خود هستند بر اساس عوامل بهداشتی و کارکنان دارای مدرک تحصیلی بالا و سابقه زیاد به دلیل نوع نگرش و بینش خود به زندگی بر اساس عوامل انگیزشی نسبت به دانشگاه تعهد نشان می دهند.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی فرسودگی شغلی مدیران آموزش عالی برحسب کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مدل ساختاری پیش بینی فرسودگی شغلی مدیران دانشگاه آزاد منطقه یک بر اساس ابعاد کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری مورد بررسی این تحقیق شامل660 نفر از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به خدمت بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، و با استفاده از جدول مورگان تعداد250 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های تحقیق، از سه پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلک و جکسون (1981)، کیفیت زندگی کاری والتون (1973)، تعهد سازمانی می یر (1990) و مدیریت دانش شرون لاوسون (2003) استفاده گردید که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی کلیه پرسشنامه ها محاسبه گردید که از پایایی مناسب برخوردار بودند. نتایج ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد که: کلیه ابعاد کیفیت زندگی کاری قادر به پیش بینی متغیر فرسودگی شغلی بود. دو بعد تعهد عقلانی و تعهد هنجاری به ترتیب به میزان 44/0و 39/0 قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی بودند. تنها سه بعد مدیریت دانش، (دانش آفرینی، جذب دانش و کاربرد دانش) به ترتیب قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی بودند. ارائه مدل ساختاری پیش بینی فرسودگی شغلی مدیران براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی.
تاثیر آموزش سازندهگرا بر میسان رضایت و یادگیری شرکتکنندگان در دوره های آموزش مداوم پسشکی مبتنی بر وب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان تاثیر آموزش مبتنی بر وب بر اساس نظریه ی سازنده گرایی بر میزان رضایت و یادگیری شرکت کنندگان در دوره های آموزش مداوم پزشکی بود. این پژوهش به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه مقایسه انجام شد. جامعه پژوهش به تعداد 1750 نفر شامل تمامی پزشکان تحت شمول آموزش مداوم که در تابستان 1391 در30 دوره آموزش مداوم مبتنی بر وب ثبت نام کرده بودند، بود. با روش نمونه گیری تصادفی، دوره ""پروفیلاکسی آنتی بیوتیک در دندانپزشکی"" با حجم 40 نفر انتخاب گردید و با استفاده از جدول اعداد تصادفی افراد در دو گروه 20 نفری آزمایش و مقایسه گمارش شدند. ابزارهای گردآوری داده ها، یک آزمون مدرس ساخته بود که پس از احراز روایی محتوایی و پایایی با فرمول کودریچاردسون 80/0 در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید، ابزار دیگر پرسشنامه محقق ساخته رضایت سنج بود که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 93/0 و روایی محتوایی آن توسط متخصصان تعیین شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آنکووا و مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه کلی پژوهش نشان داد که: بین پس آزمون گروه های آزمایش و مقایسه پس از اجرای دوره طراحی شده با رویکرد سازنده گرا، تفاوتی معنادار مشاهده گردید. هم چنین فراگیران در گروه آزمایش رضایت بیش تر و میزان یادگیری بالاتری نسبت به گروه مقایسه داشته اند. استفاده از نظریه سازنده گرا به دلیل ایجاد محیط یادگیری جذاب، تعاملی و مشارکتی و هم چنین به دلیل توجه به نیازها و ویژگی های فراگیران در این مدل، آموزش را از اثربخشی بالاتری برخوردار می گرداند.
کیفیت سنجی برنامه های درسی تحصیلات تکمیلی گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، کیفیت سنجی برنامه های درسی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر: هدف های برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی یادگیری و راهبردهای ارزیابی برنامه درسی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی به تعداد 165 نفردانشجو و 53 نفراستاد در سال تحصیلی 92-93 می باشند؛ که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 114 نفر دانشجو و 46 نفر اعضای هیات علمی برآورد شدو از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم در حیطه دانشجویان در سه گرایش مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی و برنامه ریزی آموزشی در دو مقطع ارشد و دکترا استفاده شده که به ترتیب 40، 35 و 39 نفر نمونه را تشکیل می دهند. روش پژوهش توصیفی پیمایشی بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 68 گویه که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه از آزمون t تک نمونه ای و مستقل استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش، در حیطه دانشجویان حاکی از آن است: هدف های برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی یادگیری و راهبردهای ارزیابی برنامه درسی نتوانسته نیازها و انتظارات دانشجویان را برآورده نماید و در حیطه اساتید عناصر راهبرد اجرایی و راهبرد ارزیابی تا حدی توانسته نیازها و انتظارات اساتید را برآورده کند و عناصر هدف و محتوا نتوانسته نیازها و انتظارات اساتید را برآورده کند. همچنین بین ویژگی های دموگرافیکی دانشجویان و اساتید تفاوت معنی داری وجود ندارد.
برداشت های مختلف در تدوین برنامه درسی ملی : تأملی در سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین و اجرای برنامه درسی ملی در نظامهای آموزشی به منزله سندی اساسی و با ابهّت برای نظام آموزشی، با هدفها و برداشتهایی متفاوت صورت می گیرد. این برداشتها و تعاریف متفاوت، ماهیت سیاسی دارند و طیفی از برداشتها را در بر می گیرند. این مطالعه که در حوزه پژوهشهای برنامه درسی انجام گرفته است و در چارچوب پژوهشهای کیفی و فلسفی قرار دارد، در بخش اول با سبک ادبیات تحلیلی و انتقادی، از طریق تبیین برداشتهای متفاوت از برنامه درسی ملی که طیفی از برداشتها و معانی متفاوت را از برنامه درسی ملی به منزله تقویت هویت ملی و ایجاد تواناییهای اساسی یادگیری تا برنامه درسی ملی به منزله تجویزی مبتنی بر هژمونی شامل می شود، به بررسی ماهیت سیاسی برنامه درسی ملی می پردازد و تجربیات و دیدگاههای هدایت کننده درحوزه تدوین برنامه درسی ملّی را عرضه می کند. روش این مطالعه از نوع جستار نظرپردازانه است و از طریق جستجوی راهی برای ژرف اندیشی در حوزه برنامه درسی ملی، در این زمینه به نظرپردازی می پردازد. در بخش دوم، با توجه به پیشینه نظری فراهم شده تامّل و نقدی در سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته و کوشش شده است که از مجموع این بررسیها خطوط راهنمایی تحول جویانه برای نگاهی دوباره در برداشت و تدوین برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران فراهم شود.
رابطه ی بین مدیریت دانش و بهره وری با نقش واسطه گری فرهنگ سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین مدیریت دانش و بهره وری با نقش واسطه گری فرهنگ سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد بود که در این بین با استفاده از روش سرشماری نمونه گیری انجام شد و 105پرسشنامه عودت داده شده مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش جوزف حداد
(2006)، فرهنگ سازمانی دنیسون (۲۰۰۰) و بهره وری اسمیت و همکاران (1998) بود که رویی با استفاده از تحلیل گویه و پایایی آن به ترتیب 83/.، 76/. و 87/. محاسبه گردید. نتایج حاصل از تحلیل سؤالات که بر اساس تحلیل رگرسیون بارون و کنی (1986) انجام شد نشان داد؛ مدیریت دانش پیش بینی کننده مثبت و معنادار فرهنگ سازمانی و بهره وری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد می باشد و هم چنین مدیریت دانش با نقش واسطه گری فرهنگ سازمانی نیز می تواند به نحو مطلوبی بهره وری را پیش بینی نماید.
تحلیل اثرات قابلیت های حرفه ای آموزشگران در موفقیت شغلی دانش-آموختگان مراکز آموزش عالی علمی کاربردی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل اثرات قابلیت های حرفه ای آموزشگران در موفقیت شغلی دانش آموختگان مراکز آموزش عالی علمی کاربردی کشاورزی، انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق 510 نفر از دانش آموختگان دوره های عالی علمی کاربردی کشاورزی در منطقه مرکزی بود که 145 نفر بعنوان نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی این تحقیق پرسشنامه بود و داده ها نیز با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، 3/79 درصد دانش آموختگان مورد مطالعه مرد و بقیه آنها زن بودند. 4/61 درصد از این افراد با استفاده از سهمیه آزاد و 6/38 درصد آنها از طریق سهمیه شاغل وارد دوره های علمی کاربردی شدند. هم چنین یافته های این مطالعه در خصوص قابلیت های حرفه ای مدرسان مراکز مختلف علمی کاربردی کشاورزی نشان داد بین نگرش دانش آموختگان مراکز مختلف در مورد برخی از قابلیت ها اختلاف معنی دار وجود دارد. ضمن اینکه بر اساس تحلیل رگرسیون، «توان علمی اساتید در رابطه موضوع درسی، داشتن توان و مهارت عملی در زمینه موضوع درسی، تسلط به دانش فنی در زمینه موضوع درسی، تسلط گفتاری و نوشتاری به زبان فارسی و میزان آشنایی به منابع و مراجع علمی متنوع کشاورزی» از قابلیت های مؤثر در موفقیت شغلی دانش آموختگان محسوب گردید.
ضرورت و امکان تغییر برنامه درسی مصوّب نظام آموزش عالی ایران به برنامه درسی تلفیقی (مطالعه موردی: گرایش مدیریت آموزشی، دوره کارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات فزاینده در ابعاد گوناگون جامعه و گسترش علوم و دانش بشری؛ نیاز به بازنگری و تغییر در برنامه های درسی را ضروری می نماید.این ضرورت بیش از پیش در نظام آموزش عالی احساس می شود. این پژوهش در پی آن است که ضرورت و امکان استفاده از برنامه درسی تلفیقی در نظام آموزش عالی بخصوص رشته علوم تربیتی (مطالعه موردی: گرایش مدیریت آموزشی) را با استفاده از روش توصیفی– پیمایشی مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری انتخاب شده شامل استادان و دانشجویان مقطع کارشناسی گرایش مدیریت آموزشی دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. یافته های بدست آمده، با ضریب اطمینان 99% نشان دهنده نارضایتی استادان و دانشجویان گرایش مدیریت آموزشی از برنامه درسی فعلی از یک سو و حمایت ایشان از برنامه درسی تلفیقی، از سوی دیگر می باشد. در نهایت با استناد به یافته های تحقیق چنین نتیجه گیری می شود که: عدم کارایی برنامه درسی کنونی در نظام آموزش عالی اثبات و ضرورت تغییر این برنامه درسی احساس شده و در نهایت امکان این تغییر و تحول در برنامه درسی و حرکت به سمت تلفیق وجود دارد.
عوامل تاثیرگذار بر بیگانگی از کار، روابط و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین عوامل موثر بر بیگانگی از کار در بین مدرسین دانشکده و آموزشکده های فنی حرفه ای است که، به کاهش شکاف مطالعاتی ایجاد شده کمک کند. در این پژوهش نوع روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع علی است. به دلیل فقدان یک ساختار جامع برای درک بیگانگی از کار، عوامل متعددی همچون ویژگی های ساختاری تمرکز و رسمیت، ویژگی های کاری استقلال، تنوع شغلی، جو چالش و خلاقیت، معنادار بودن کار، خود بیانگری یا اظهار وجود، کیفیت روابط کاری و درک عدالت با ابعاد رویه ای و توزیعی به عنوان عوامل تبیین کننده ی بیگانگی از کار با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد پژوهش قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش، مدرسین دانشکده و آموزشکده های فنی حرفه ای استان گیلان با مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا 492 نفر است که 436 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها جهت آزمون فرضیات، از پرسشنامه ای استفاده شده که توسط نیر و وهرا (2010)، برای سنجش این متغیرها تدوین شده است. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیگانگی از کار در بین این نمونه وجود دارد، اما میانگین میزان بیگانگی از کار، کمتر از میانگین مورد انتظار است و مهم ترین و مؤثرترین عوامل پیش بینی کننده ی بیگانگی از کار در این نمونه به ترتیب عدم درک معنای کار و پس از آن عدم قابلیت کار برای خود بیانگری یا اظهار وجود، مناسب نبودن جو چالش و خلاقیت در محیط کار، کیفیت پایین روابط کاری و ویژگی ساختاری تمرکز در سازمان است.
رابطه فرهنگ سازمانی و هوش سازمانی با رضایت شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه رابطه بین فرهنگ سازمانی و هوش سازمانی با رضایت شغلی بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اقلید تشکیل دادند که تعداد آنها برابر با 70 نفر بوده است و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان40 نفر انتخاب گردید که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرهنگ سازمانی رابینز و پرسشنامه هوش سازمانی البرخت (2003) و پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت، کندال و هاالین (1987)، استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه استفاده شده است و تحلیل داده ها نشان داد که: بین فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی و بین هوش سازمانی و رضایت شغلی رابطه مستقیم و بین تمامی ابعاد هوش سازمانی و رضایت شغلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بیش ترین میزان همبستگی را مولفه های چشم انداز مشترک با رضایت شغلی و کمترین همبستگی را مولفه توافق با رضایت شغلی داشته اند. تمامی ابعاد فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی رابطه مستقیم معناداری داشته اند.
رابطه بین توانمندساز ها و فرآیندهای مدیریت دانش با عملکرد دانشگاه-ها (مورد مطالعه: دانشگاه های دولتی منتخب استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین توانمندسازها و فرآیندهای مدیریت دانش با عملکرد دانشگاه های دولتی منتخب استان اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی منتخب استان اصفهان بوده است که به روش کوکران تعداد 203 نفر از آنها انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه های توانمندسازهای مدیریت دانش لی و چوی(2003)، پرسشنامه فرآیندهای مدیریت دانش پارک(2006)، پرسشنامه عملکردکاپلان و نورتون(2001) بوده که روایی محتوایی هر سه پرسشنامه بوسیله اساتید متخصص مدیریت مورد تائید قرار گرفت. روایی سازه پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی بررسی شد و ضریب پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 8/93 و 95/0 و 89/0 بدست آمد. در این پژوهش از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد رابطه بین توانمندسازها و فرآیندهای مدیریت دانش با عملکرد دانشگاه ها مثبت و معنادار بوده است. هم چنین بررسی نتایج بدست آمده از تحلیل داده های مربوط به تعیین سهم مولفه های توانمندسازهای مدیریت دانش در پیش بینی ابعاد عملکرد دانشگاه ها به ترتیب6/64 درصد از واریانس دیدگاه مالی، 5/45 درصد از واریانس دیدگاه مشتری،1/51 درصد از واریانس دیدگاه فرآیندهای درون سازمان، 4/49 درصد از واریانس دیدگاه رشد و نوآوری بوده و سهم فرآیندهای مدیریت دانش در پیش بینی ابعاد عملکرد دانشگاه ها به ترتیب 7/51 درصد از واریانس دیدگاه مالی، 2/37 درصد از واریانس دیدگاه مشتری، 1/44 درصد از واریانس دیدگاه فرآیندهای درون سازمانی، 2/49 درصد از واریانس دیدگاه رشد و نوآوری بوده است.
ارزیابی وضعیت نفوذ آرمانی مدیران در مجتمع های آموزشی صالح آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد رهبری تحولی، نفوذ آرمانی می باشد که رهبر مورد اعتماد و احترام پیروان قرار می گیرد. فداکاری رهبر و توجه به ارزش های اخلاقی باعث می شود که الگوی نقشی برای پیروان باشد. هدف این مقاله ارزیابی وضعیت نفوذ آرمانی مدیران در مجتمع های آموزشی صالح آباد در سال تحصیلی 91-1390 بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه ی آماری شامل 541 نفر از معلمان دو مقطع ابتدایی و راهنمایی می باشد. از این تعداد 226 نفر به عنوان نمونه، با استفاده از شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. انتخاب نمونه از جامعه ی آماری مدیران (23 :N) به شیوه ی سرشماری صورت گرفت. پرسشنامه ی محقق ساخته (دارای38 گویه) جهت سنجش نفوذ آرمانی مدیران استفاده شد که توسط معلمان تکمیل گردید و 206 پرسشنامه جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره ی نفوذ آرمانی مدیران مجتمع های آموزشی صالح آباد از متوسط ممکن بالاتر است و نفوذ آرمانی مدیران در سطح مطلوبی قرار دارد.
رابطه استفاده مدیر از انواع قدرت با اثربخشی و تعهد سازمانی دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی رابطه بین استفاده مدیر از انواع قدرت (اجباری،پاداشی و قانونی) با اثربخشی و تعهد سازمانی دبیران ناحیه دو آموزش و پرورش شهر شیراز بود و پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه آماری پژوهش 113 نفر از دبیران شاغل در دبیرستان های ناحیه دو شیراز بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و براساس جدول مورگان انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مدیریت قدرت (محقق ساخته)، اثربخشی (پارسونز) و تعهد سازمانی (مادوی، استیرز و پورتر،1974) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است که نتایج نشان داد که رابطه بین مدیریت قدرت و اثربخشی معنادار بوده و از انواع قدرت، قدرت پاداشی و قدرت قانونی با اثر بخشی رابطه معنی داری داشتند. از طرف دیگر مدیریت قدرت با تعهد سازمانی رابطه معنی دار نداشته و هیچ کدام از انواع قدرت نیز قادر به پیش بینی تعهد سازمانی نبودند.
کاربرد مدلسازی ساختاری تفسیری در سطح بندی شاخص های رفتار شهروندی سازمانی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله سطح بندی شاخص های رفتار شهروندی سازمانی در آموزشگاه های تدریس زبان های خارجی ناحیه 4 شهرستان تبریز است که تعداد آنها 98 موسسه می باشد. نمونه آماری تحقیق نیز با استفاده از جدول بارتلت 46 نهاد انتخاب شده است. به منظور گردآوری داده ها جهت ترسیم دیاگراف اولیه و تشکیل جدول روابط همجواری، از مدیر هر آموزشگاه نظر سنجی بعمل آمده است. برای این منظور از ابزار پرسشنامه بهره گیری شده است. جهت تحقق هدف تحقیق نیز از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری ((ISM استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سطح اول، مؤلفه های "" نوع دوستی "" و ""رفتار مدنی"" قرار گرفته اند که نشان دهنده تاثیرپذیری بالای این دو متغیر می باشد. در سطح دوم نیز شاخص های ""وجدان کاری"" و ""جوانمردی"" قرار دارد. در نهایت، شاخص ""ادب و نزاکت"" بعنوان تاثیرگذارترین شاخص رفتار شهروندی سازمانی در آموزشگاه های تدریس زبان های خارجی شهرستان تبریز است.