فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
آموزش ریاضی از اهداف اساسی در آموزش و پرورش مقطع ابتدایی است. از گذشته تاکنون نظریه پردازان و پژوهشگران متعددی در زمینه یادگیری ریاضی و عوامل اثرگذار بر آن، به نظریه پردازی و مطالعه پرداخته اند. در طول تاریخ، نتایج مطالعات آموزش ریاضی به عنوان یک اثرگذار بنیادین در تدریس و یادگیری شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کیفیت تدریس معلم، زمان و فرصت یادگیری با توانایی انجام محاسبات و حل مساله ریاضی ضمن در نظر گرفتن تحصیلات و تجربه کاری معلم، در دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم ابتدایی، انجام گرفت. به این منظور 650 دانش آموز (320 دختر، 330 پسر) کلاس چهارم و پنجم مقطع ابتدایی شهر شیراز انتخاب شدند. از مقیاس کیفیت تدریس (QTS)، آزمون محقق ساخته ریاضی و فرم ارزیابی زمان و فرصت یادگیری (TOLF) برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش استفاده گردید. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از آزمون رگرسیون چندمتغیری سلسله مراتبی نشان داد که عملکرد دانش آموزان هم در انجام محاسبات و هم در حل مسایل ریاضی از طریق فرصت و زمان یادگیری توسط تجربه و تحصیلات معلم پیش بینی شده اند. به عبارت دیگر فرصت و زمان یادگیری نقش واسطه ای در ارتباط بین ویژگی های معلم با عملکرد ریاضی دانش آموزان دارد
دانش آموزان و بحثهای گروهی
منبع:
پیوند ۱۳۷۵ شماره ۲۰۹
حوزههای تخصصی:
ارائه و ارزیابی اثربخشی چند شیوه تدریس در آموزش رشته علوم تربیتی
حوزههای تخصصی:
یادگیری غیر مؤثر، علاوه بر زیانهای اقتصادی، کاهش اعتماد به نفس، احساس حقارت، افسردگی و در نتیجه عدم شکوفایی استعداد ها و توانایی های فرد شکست خورده در تحصیل را در پی خواهد داشت. با پیشرفت علوم نیازهای فردی و اجتماعی نیز گسترده تر شده است؛ بنابراین روشهای سنتی آموزش دیگر قادر نخواهند بود که یادگیری را به نحو مطلوب در فراگیر تسهیل نمایند. روش های تدریس راه هایی برای تحقق یادگیری، آموش و تربیت هستند. در شیوه های جدیدتر تدریس، تلاش شده است تا اصول روانشناسی، نظیر توجه به علایق و استعدادها، فعالیت فراگیران و شرکت آنان در فرآیند تدریس، مورد توجه قرار گیرد. بنابراین اخیراً بر روش های فراگیر محور، تجربه مدار و مبتنی بر هم فکری و پژوهش تأکید شده است. پژوهش حاضر، با هدف جستجوی روش هایی متناسب، برای تدریس مطالب پیچیده انتزاعی صورت گرفته است. پژوهشگر با مطالعه و بررسی روش های گذشته و با تکیه بر تجربه تدریس خود، در جهت ارتقای بیشتر و بهتر تدریس مفاهیم انتزاعی، به ارائه روش هایی پرداخته است. شیوه های پیشنهادی در تحقیق حاضر عبارتند از: روش مفاهیم کلیدی، روش آموزش کلیات، روش مثال آوری و روش ترکیبی.
بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی و روش تدریس دبیران مدارس متوسطه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه ی بین ذهنیت فلسفی و روش تدریس دبیران مدارس متوسطه ی شهر اصفهان است. روش انجام این پژوهش توصیفی- همبستگی است. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسش نامه ی محقق ساخته ذهنیت فلسفی و روش تدریس استفاده شد. نمونه ی آماری مشتمل بر 90 نفر از دبیران و 300 نـفر از دانش آموزان مـدارس متوسطه ی شـهر اصـفهان در سال 87- 1386 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار SPSS انجام پذیرفت. نتایج نشان داد بین ذهنیت فلسفی و ابعاد آن شامل جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با روش تدریس دبیران همبستگی معناداری وجود دارد. هم چنین بین ذهنیت فلسفی و روش تدریس دبیران بر اساس متغیرهای جنسیت، رشته ی تحصیلی، مدرک تحصیلی و سابقه ی خدمت نیز همبستگی معناداری مشاهده شد.
انضباط چیست؟ کلاس منظم چه کلاسی است؟
منبع:
پیوند ۱۳۸۳ شماره ۲۹۶
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر یادگیری مغز محور بر درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان عزت نفس دانش آموزان 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری در دوره راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش سبک حل مساله به منزله متغیر مستقل بر میزان عزت نفس و مشکلات رفتاری ارتباطی به عنوان متغیرهای وابسته در دانش آموزان 12 تا 13 ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) انجام گرفته است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق آزمون عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر بوده است. از میان 68 دانش آموز، 48 نفر که نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بیش از 9 و در پرسشنامه عزت نفس کمتر از حد میانگین بود، به طور تصادفی انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت تاثیر متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. در این مرحله پس آزمون انجام شد و داده ها با بهره گیری از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان دادند که میانگین های عزت نفس کلی دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (P = 0). بدین گونه که میانگین نمرات عزت نفس کلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. همچنین مقایسه میان میانگین های عزت نفس کلی دو گروه پسر و دختر در پس آزمون تفاوت معنادار نشان نداد. تاثیر متقابل جنسیت و آموزش عزت نفس در این تحقیق معنادار نبود.
"
کودک و محیط زیست (نگاهی به جایگاه آشنایی با محیط زیست و علاقه و انس با طبیعت و حفظ آن)
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفیت آموزش درس دینی و عوامل مؤثر در افزایش کیفیت آن در دبیرستانهای شهرستان نایین
حوزههای تخصصی:
تأثیر برنامه دوره تحکیم سواد در تثبیت آموخته های سوادآموزان تحت پوشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق1 تعیین تأثیر برنامه دوره تحکیم سواد در تثبیت آموخته های سوادآموزان تحت پوشش نهضت سوادآموزی بود. روش تحقیق از نوع آزمایشی بر اساس اندازه گیریهای مکرر بود و طرح تحقیق به این صورت بود که سه آزمون از نمونه آماری گرفته شد. جامعه آماری همه افراد تحت پوشش دوره تحکیم سواد در کل کشور بودند که از آن میان، 891 نفر بر اساس فرمول کوکران به منزله نمونه انتخاب شدند. به این صورت که بر اساس سطح میانگین سواد، استانهای کشور به سه سطح برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار تقسیم شدند. سپس از همه استانهای کشور، شش استان بر اساس میانگین سطح سواد و شاخص برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمونهای محقق ساخته پیشرفت تحصیلی خواندن، نوشتن، حساب کردن و روخوانی قرآن کریم بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که دوره تحکیم به تثبیت آموخته های مهارتهای اصلی نوشتن، خواندن، حساب کردن و روان خوانی قرآن کریم سوادآموزان تحت پوشش می انجامد، اما تنها در مهارت نوشتن بود که میان میانگین نمرات پیش آزمون با آزمون پیگیری ازلحاظ آماری تفاوت معنادار وجود نداشت.
بررسی تحلیلی ویژگی های کنونی نظام تربیت معلم ایران و مقایسه وجوه تفاوت و تشابه آن با دو کشور آلمان
تأثیر اجرای آزمون های عملکردی در درس علوم تجربی در میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 94–93 در شهرستان مبارکه بودند. بدین منظور از جامعه آماری مورد پژوهش که 3886 نفر مشغول به تحصیل بودند، دو دبیرستان پسرانه و دخترانه به طور تصادفی انتخاب شد، سپس از هر دبیرستان دو کلاس در پایه هفتم به طور تصادفی انتخاب، که یک کلاس گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون با کنترل و پرسشنامه بود. ابزار پژوهش پیش آزمون و پس آزمون برای قدرت یادداری و پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه محقق ساخته ی 30 گویه ای برای سنجش نگرش تحصیلی بود که مراحل لازم جهت سنجش روایی و پایائی آزمون ها و پرسشنامه ها انجام شد. ضریب پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی برابر 88/0 و آزمون یادداری برابر 875/0و پرسشنامه برابر 85/0 می باشد. روایی صوری و محتوایی آن هم مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های اصلی به دست آمده از تحلیل کواریانس(آنکوا) نشان داد که میانگین آزمون های پیشرفت تحصیلی، یادداری و نگرش تحصیلی برحسب عضویت گروهی (گروه آزمایش و کنترل) در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد(01/0>P). نتیجه اینکه بر اساس یافته های تحقیق، اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت و نگرش تحصیلی دانش آموزان و قدرت یادداری در درس علوم تجربی تأثیر مثبت داشت
ارزشیابی مهارتهای حرفه ای معلمان علوم و ریاضی در دوره راهنمایی و ارائه روشهای القاء کیفی آن
حوزههای تخصصی:
"هدف از این تحقیق، ارزشیابی مهارتهای حرفه ای معلمان علوم و ریاضی (مهارتهای عمومی و اختصاصی) دوره راهنمایی و بررسی میزان موفقیت آنان در تدریس به منظور تعیین کاستیهای موجود و ارائه پیشنهادهایی در جهت ارتقای کیفی مهارتهای معلمان است. افزون بر این، رابطه برخی از عوامل تاثیر گذار بر مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان و نیز عوامل موثر بر موفقیت یا عدم موفقیت آنان در به کار بستن مهارتهای تدریس، مورد سنجش قرار گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش را معلمان مدارس راهنمایی تهران در سال 82-81 تشکیل می دهند. نمونه آماری شامل موارد زیر است: 448 معلم دوره راهنمایی که به پرسشنامه خودسنجی پاسخ داده اند، 92 نفر از مدیران مدارس راهنمایی که به پرسشنامه سنجش مهارتهای معلمان علوم و ریاضی پاسخ گفته اند، و نیز فرآیند تدریس در کلاسهای درس 48 نفر از معلمان علوم و ریاضی که از نزدیک مورد مشاهده و ارزیابی قرار گرفته اند.
یافته های این پژوهش نشان داد که در برخی از راهکارهای تدریس، مانند فنون پرورش مهارتهای عملی، نارساییهایی وجود دارد و آموزش مداوم معلمان برای هماهنگی آنان با هدفها و روشهای تدریس کتابهای ریاضی و علوم جدید امری اجتناب ناپذیر است. همچنین، یافته های تحقیق حاضر نشان داد که اولا، معلمان مورد بررسی مطالب درسی را با زندگی واقعی دانش آموزان کمتر ربط می دهند و ثانیا، معلمان به جای آنکه راهنمای دانش آموز باشند و دانش آموزان را به فرضیه سازی و تفکر علمی و حل مساله وادارند، اغلب سعی می کنند محتوای برنامه را با روشهای غیر فعال به ذهن دانش آموزان منتقل کنند. از سوی دیگر، برنامه های تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت نیز، ارتباط و هماهنگی تنگاتنگی با نظریه ها و شیوه های نوین فرایند یاددهی- یادگیری وجود ندارد. بنابراین، این برنامه ها نیاز به بازنگری و اصلاحات ضروری دارد.
"
رویکرد انتگرال به برنامه فلسفه برای کودکان (p4c)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بازاندیشی در رویکردهای متداول برنامه فلسفه برای کودکان و ارائه رویکردی نو برای این برنامه براساس نظریه انتگرال ویلبر است. این دیدگاه متضمن چهار کوادرنت است و می تواند به عنوان یک هولون در نظر گرفته شود. به اعتقاد ویلبر، همه ابعاد واقعیت باید به عنوان یک کل مورد نظر قرار گیرد. براساس نظریه انتگرال در این مقاله فلسفه برای کودکان به عنوان یک هولون با چهار ساحت مرتبط به هم مورد بررسی قرار گرفته است. در نتیجه این برنامه به منزله یک فرایند شبیه روش سقراطی و اجتماع پژوهشی مورد نظر لیپمن است، همچنین، رویکردی تاریخی است آنگونه که گُردر در «دنیای سوفی» دنبال می کند و داستان فلسفی جهان شمولی است آنگونه که فیشر در کتاب «داستان هایی برای فکر کردن» و پیکمال در اثر «حکایت های فلسفی» جهان به آن پرداخته اند و در نهایت برنامه ای است فرهنگ وابسته نظیر آنچه متفکر دانمارکی یسپرسن خاطر نشان می کند.
تأثیر روش تدریس یادگیری مشارکتی جیکساو بر احساس تعلق به مدرسه در بین دانش آموزان دبیرستانی شهرستان نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر استفاده از روش تدریس یادگیری مشارکتی جیکساو بر احساس تعلق به مدرسه در بین دانش آموزان دبیرستانی شهرستان نجف آباد می باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات شبه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه ی این تحقیق شامل کلیه دبیرستان های شهرستان نجف آباد (18 دبیرستان) در سال تحصیلی90-91 است. به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 2 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از بین این دو دبیرستان چهار کلاس به عنوان نمونه به تصادف انتخاب شدند. برای اندازه گیری احساس تعلق به مدرسه از پرسشنامه ی احساس تعلق به مدرسه بتی، بری و وات(2005) استفاده شده است. روایی محتوایی این پرسشنامه به وسیله ی متخصصان تأیید شده است و پایایی این ابزار به روش آلفای کرانباخ77/0به دست آمده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج این پژوهش بیان کننده این است که استفاده از روش یادگیری مشارکتی جیکساو دارای تأثیر معنادار در سطح 05/ 0بر احساس تعلق به هم سالان، مشارکت در مدرسه و مشارکت در جامعه می باشد. همچنین استفاده از روش یادگیری مشارکتی جیکساو در این پژوهش باعث افزایش نمره کل محاسبه شده بر احساس تعلق به مدرسه در سطح 05/0 می باشد.