فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارتقای سطح فرهنگ شهروندی شامل بهبود قوانین و مقررات فرهنگی و اجتماعی، ارائه آموزش های لازم به مردم برای آگاهی از حقوق اجتماعی خود، دیگران تعیین معیارهایی برای رفتار صحیح افراد است. این پژوهش باهدف بررسی تأثیرگذاری برنامه های درسی در جهت ارتقای فرهنگ شهروندی انجام پذیرفته است و بر آن است که کتب درسی مرتبط با مفهوم شهروندی را مورد تحلیل انتقادی قرار داده و جایگاه مؤلفه های شهروندی را در برنامه های درسی ایران مورد ارزیابی قرارداد. در این تحقیق با روش تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی؛ بر اساس عملیات برش و برای پردازش داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. همچنین برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی بهره گرفته شده است. در این مقاله در دو سطح میزان و حجم مفاهیم نقش برنامه درسی در ارتقای فرهنگ شهروندی موردبررسی قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد از مجموع واحدهای ارائه شده کمتر از 10 درصد یعنی 05/8 درصد از واحدها به کتب مطالعات اجتماعی که مرتبط با مهارت های ویژه شهروندی هستند، اختصاص یافته است و می توان نتیجه گرفت در برنامه های درسی به مقوله مطلوبیت شهروندی و آموزش های مرتبط با آن، توجّه کافی نشده است و یا توجّه کمتری شده است. علاوه بر این توجّه کتب مرتبط با فرهنگ شهروندی به مؤلفه های اساسی ازنظر ضریب اهمیت (قانونمندی 474/. مشارکت فعّال 196/.، حفظ محیط زیست 160/. و توسعه پایدار 169/.) نیز بسیار پایین است. البته در این میان برنامه های درسی پنهان را نباید در ارتقای رفتارهای مطلوب شهروندی یا برعکس در تضعیف رفتارهای مطروحه نادیده گرفت.
مقایسه اثربخشی آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دانش آموزانِ با اختلال یادگیری ریاضی به علت کژکارکردهای شناختی و رفتاری، نقص هایی در جهت یابی و پردازش دیداری- فضایی دارند که به ضعف در ادراک روابط فضایی و مهارت های پایه ای محاسبه ها منجر می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری شهر تهران بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری عبارت بود از دانش آموزان 9 تا 12 ساله دارای اختلال یادگیری شهر تهران که از بین آنها تعداد 45 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه اختلال ریاضی آزمون کی مت (1988) استفاده شد. گروه های آزمایشی تحت آموزش شناختی رفتاری (10 جلسه 60 دقیقه ای) و آموزش ادراک حرکتی (8 جلسه 25 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد، هر دو آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر کاهش اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری اثربخش بودند (01/0p<) و بین اثربخشی آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر کاهش اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، تفاوت معنا داری وجود نداشت (05/0p>) و این نتیجه تا مرحله پیگری تدوام داشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت، از آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی در جهت کاهش اختلال ریاضی در دانش آموزان بهره برد.
مقایسه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، اختلال یادگیری خاص و عادی از لحاظ پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبردهای حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال های نقص توجه/ بیش فعالی، یادگیری خاص و دانش آموزان عادی انجام شد. روش: در پژوهش حاضر که از نوع علی مقایسه ای بود، از میان تمامی دانش آموزان 10 تا 12 ساله با اختلال های نقص توجه/ بیش فعالی، یادگیری خاص و عادی شهر شیراز که در سال 1399 مشغول به تحصیل بودند، 150 نفر (50 نفر با اختلال نقص توجه/ بیش فعال، 50 نفر با اختلال یادگیری خاص و 50 نفر عادی) به شیوه نمونه گیری هدفمند و با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. از ابزارهای مقیاس تشخیصی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی SNAP (فرم والدین) مقیاس پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبردهای حل مسئله برای ارزیابی افراد استفاده شد. داده ها از راه آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر سه گروه دانش آموزان مبتلا به اختلال های نقص توجه/ بیش فعالی، یادگیری خاص و عادی در مؤلفه های پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبرد های حل مسئله اختلاف معناداری با هم دارند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه شواهدی بر مشکلات پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبرد های حل مسئله در دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری خاص و نقص توجه/بیش فعالی فراهم می کند. بنابراین لازم است مداخله ها و آموزش های روان شناختی در جهت بهبود و اصلاح مشکلات این دانش آموزان لحاظ شود.
اثربخشی آموزش رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی بر تکانش وری حرکتی و بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی بر تکانش وری حرکتی و بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی انجام شد. روش : پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 98-99 در مقطع ابتدایی شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. نخست 450 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به وسیله مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم غربال گری شدند. تعداد 56 نفر نمره بالای 26 داشتند. از این افراد تعداد 30 نفر به تصادف انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای بازی رایانه ای رایاپویا پژوهشگر ساخته با الگوبرداری از نرم افزار آلمانی Cog Pack (بسته آموزشی شناختی) (مارکر، 1987-2007)، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، آزمون جایگذاری اوکانر (1920) و آزمون استروپ (1935) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که پس از کنترل نمره های پیش آزمون، تفاوت آماری معناداری بین میانگین نمره های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر اختلال کم توجهی/ بیش فعالی وجود دارد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد آموزش شناختی رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی یک روش یادگیری امیدوار کننده است که باعث کاهش تکانش وری حرکتی و افزایش بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی شده است. بنابراین می توان از آن به عنوان یک روش جایگزین یا مکمل برای مداخله های معمول اختلال کم توجهی/ بیش فعالی استفاده کرد.
بررسی رابطه جهت گیری زندگی و تنظیم هیجانی با دلزدگی زناشویی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۶
53 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه جهت گیری زندگی و تنظیم هیجانی با دلزدگی زناشویی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم که تعداد آنها 1200 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان تعداد 291 نفر در نظر گرفته شد. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1985)، پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) انجام گرفت. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار Spss 21 انجام شد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که جهت گیری زندگی به تنهایی توانسته 11/0 دلزدگی زناشویی در کارکنان را پیش بینی کند. در گام دوم با وارد شدن تنظیم هیجانی میزان پیش بینی دلزدگی زناشویی در کارکنان به 13/0 افزایش یافته است. در مجموع این دو متغیر قادر به تبیین 13% واریانس دلزدگی زناشویی در کارکنان بوده اند. ضریب بتا متغیر جهت گیری زندگی 22/0 و تنظیم هیجانی 19/0 است که نشان دهنده این است جهت گیری زندگی توان پیش بینی کنندگی بیشتر تغییرات دلزدگی زناشویی در کارکنان را دارد.
تاثیر اقتصاد بر معیشت و بهداشت روانی مردم در زمان کرونا
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۸
207 - 197
حوزههای تخصصی:
بر طبق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تبریز، بهداشت روانی را می توان این گونه تعریف کرد: «بهداشت روان موضوعی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است» بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی نیز روی آن تاکید دارد در تعریف سلامتی لحاظ شده است:«سلامتی یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی است نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی» بنابراین بهداشت روانی حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی هایش را بازمی شناسد و قادر است با استرس های عادی و معمول زندگی سازگاری داشته و ازنظر شغلی مفید و سازنده باشد. اغلب مردم از اهمیت حفظ سلامت جسمانی خود آگاهند و برای کسب اطمینان از سلامتی خود، از روش هایی همچون ورزش منظم، تغذیه مناسب و آزمایش های پزشکی استفاده می کنند اما تعداد کمی از مردم به اهمیت حفظ سلامت روانی خود واقف هستند. حال آنچه که در این بین در مبنای بهداشت روانی خود را بیش تر می نمایاند، هزینه های مربوط به حفظ بهداشت روانی است که در این تحقیق از بعد اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی مردم در زمان کرونا را بررسی می کنیم. در زندگی همه فشار روانی را تجربه می کنند علی الخصوص در شرایط اجتماعی خاص یک سیستم دیگری بر فشار روانی اضافه می شود و آن، فشار اقتصادی است که زندگی را بر طبقه متوسط و قشر محروم جامعه تنگ تر می کند و بحران های روحی از جمله افسردگی و انواع ناهنجاری های اجتماعی را به ارمغان می آورد. البته ناگفته پیداست که کرونا هم هزینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی خاص خود را دارد.
اثربخشی آموزش به کمک بازی وارسازی بر اضطراب ریاضی و انگیزه ریاضی دانش آموزان پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش به کمک بازی وارسازی بر اضطراب ریاضی و انگیزه ریاضی دانش آموزان پایه نهم انجام گردید. این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری، دانش آموزان پایه نهم شهرستان ملارد است که براساس نمونه گیری دردسترس، 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی 25 نفر در گروه آزمایش و 25 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش، طی 7 جلسه بخشی از مفاهیم ریاضی را به کمک بازی وارسازی آموزش دیدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه های اضطراب ریاضی و انگیزه ریاضی براساس پژوهش های معتبر است که روایی صوری و محتوایی آنها به وسیله صاحب نظران و تعدادی از دبیران ریاضی با تجربه تایید گردید. آلفای کرونباخ پرسش نامه های اضطراب ریاضی و انگیزه ریاضی به ترتیب، 865/0 و 903/0 است که بیانگر پایایی قابل قبول آنها است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد، آموزش به کمک بازی وارسازی، اضطراب ریاضی دانش آموزان پایه نهم را کاهش (05/0>P و 227/23=F) و انگیزه ریاضی آنها را افزایش می دهد (05/0>P و 521/16=F). یافته های پژوهش مشخص کرد آموزش به کمک بازی وارسازی، از میزان اضطراب و فشارهای روانی دانش آموزان در درس ریاضی می کاهد و آموزش و یادگیری این درس را جذاب تر و لذت بخش تر می کند.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس رتبه بندی رهبری آموزشی مدیران (PIMRS-22)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
358 - 337
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیّه معلمان مدارس دولتی دوره اول متوسطه استان اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 به حجم 3064 نفر از 422 مدرسه بود. با در نظر گرفتن 10 تا 20 نمونه برای هر سؤال پرسش نامه در تحلیل عاملی، نمونه ای به حجم 418 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از 202 مدرسه انتخاب شد. ساختار عاملی این مقیاس طی دو مرحله با دو روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل عاملی اکتشافی، داده ها به وسیله تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار سه عاملی پرسش نامه شامل: تعریف مأموریت مدرسه، مدیریت برنامه آموزشی و ارتقای جوّ مثبت یادگیری مدرسه، برازش قابل قبولی با داده ها دارد و عوامل سه گانه آن زیربنای این ابزار را تشکیل می دهند. تحلیل پایایی، روایی همگرا و واگرای سازه های پرسش نامه نشان داد که سؤالات در سنجش سازه های پرسش نامه از دقت کافی برخوردارند؛ بنابراین تمام 22 سؤال آن بدون حذف یا اصلاح در مقیاس باقی ماندند. به طورکلی نتایج حاکی از آن است که پرسش نامه از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و پژوهشگران می توانند در ارزیابی رهبری آموزشی مدیران در دوره اول متوسطه از آن استفاده کنند.
نقش صفات شخصیت و عملکرد تحولی خانواده در پیش بینی سلامت روان دانشجویان با سابقه ی تخلف انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش صفات شخصیت و عملکرد تحولی خانواده در پیش بینی سلامت روان دانشجویان با سابقه ی تخلف انضباطی بود. جامعه پژوهش را کلیه ی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل دادند که در سال های تحصیلی 98-1397 و 99-1398 از سوی شورای انضباطی دانشجویان این دانشگاه، متخلف شناخته شدند. از این میان تعداد 200 نفر به صورت تمام شماری و پس از در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج پژوهش در مطالعه شرکت کردند. کلیه شرکت کنندگان به پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ، پرسشنامه پنج عاملی نئو و سنجش عملکرد تحولی خانواده عالی و همکاران پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد مؤلفه توجه و تنظیم از میان مؤلفه های عملکرد تحولی خانواده و همچنین صفات شخصیتی وظیفه مداری، برونگرایی، توافق پذیری و روان رنجورخویی می توانند سلامت روان دانشجویان دارای سابقه انضباطی را پیش بینی کنند (05/0>P)؛ بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش حاضر توجه به عوامل خانوادگی و فردی دانشجویان در فرآیند رسیدگی به پرونده ها و به کار بردن مداخله های روان شناختی خانواده محور جهت پیشگیری از تکرار تخلف دانشجویان امر مهمی است و می بایست مورد توجه برنامه ریزان نظام آموزش عالی قرار بگیرد.
بررسی تأثیر مداخله حافظه فعال کلامی بر عملکرد حافظه فعال هیجانی دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله حافظه فعال کلامی بر عملکرد حافظه فعال هیجانی دانش آموزان با اختلال خواندن صورت گرفت. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و نمونه شامل 20 دانش آموز پسر دوره ابتدایی ساکن استان البرز در سال تحصیلی 97-1396 بود که به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامه حافظه فعال کلامی را در 10 جلسه دریافت کرد. همچنین به منظور بررسی اختلال خواندن از آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی نوری و همکاران و برای سنجش حافظه فعال هیجانی از پرسشنامه ارجمندنیا استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله حافظه فعال کلامی موجب بهبود حافظه فعال هیجانی و مولفه های خواندن شامل آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، خواندن ناکلمات، نشانه حرف و نشانه مقوله در دانش آموزان می شود درحالی که این تاثیر بر سایر مولفه ها مشاهده نشد. با توجه بهنتایج پژوهش حاضر نتیجه گرفته می شود که می توان با استفاده از مداخله حافظه فعال کلامی، حافظه فعال هیجانی و اختلال خواندن دانش آموزان را بهبود بخشید.
رابطه ذهن آگاهی با رفتار غیرمولد تحصیلی: نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
178 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار غیرمولد تحصیلی بود. شرکت کنندگان 209 دانش آموز (113 پسر و 96 دختر) دوره متوسطه اول بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس رفتار غیرمولد تحصیلی ریمکوس (2012)، مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018) و سیاهه خودپنداشت تحصیلی چن و تامپسون (2004) را تکمیل کردند. به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار نبود؛ اما اثر مستقیم ذهن آگاهی بر خودپنداشت تحصیلی و اثر مستقیم خودپنداشت تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار بود؛ همچنین، اثر ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی با واسطه گری خودپنداشت تحصیلی معنادار بود. به طور کلی یافته های این پژوهش، نقش ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی را در تبیین رفتار غیرمولد تحصیلی نشان می دهند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش رفتار غیرمولد تحصیلی دانش آموزان، باید به ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی آنها توجه شود.
بررسی تأثیر مدل مشاوره مدرسه مبتنی بر توانمندی ها بر رشد مسیر شغلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مدل مشاوره مدرسه مبتنی بر توانمندی ها بر رشد مسیر شغلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل است و جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بود که به صورت تصادفی از بین مدارس یک ناحیه انتخاب شده و در سه گروه آزمایش، کنترل 1، و کنترل 2، جای داده شدند. اصول و برنامه های مدل مشاوره مدرسه مبتنی بر توانمندی ها در یک نیمسال تحصیلی در گروه آزمایش اجرا شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا کرید و پاتون و بهزیستی تحصیلی لنت، سینگلی، شو، اشمیت و اشمیت استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل کوواریانس نشان داد که نمره رشد مسیر شغلی دانش آموزان گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به هر دو گروه کنترل افزایش یافته است اما این افزایش در بهزیستی تحصیلی معنادار نبود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدل مشاوره مدرسه مبتنی بر توانمندی ها بر ارتقای رشد مسیر شغلی دانش آموزان مؤثر است اما بر بهزیستی تحصیلی آنان تأثیر معناداری نداشته است.
تأثیرگذاری و تأثیر پذیری مهارت نرم بر تفکر انتقادی و رفتار نوآورانه مدیران مدارس (با رویکرد روش شناسی دیمتل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
63 - 74
حوزههای تخصصی:
داشتن رفتار نوآورانه و تفکر انتقادی در بین مدیران برای ترویج اثربخشی سازمان و بهره وری آن، دو عنصر ضروری و حیاتی می باشند. این پژوهش با هدف تأثیرگذاری و تأثیر پذیری مهارت های نرم بر تفکر انتقادی و رفتار نوآورانه مدیران انجام شده است. این پژوهش کاربردی – توسعه ای و از منظر روش شناسی، توصیفی – پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ناحیه 1 و 3 شهر تبریز در سال 1399 به تعداد 260 نفر هستند که حجم نمونه به وسیله فرمول کوکران به تعداد 84 نفر برآورد شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ویژه روش دیمتل می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دیمتل انجام شده است. نتایج یافته ها نشان داد که تأثیر گذارترین عامل، خلاقیت و حل مسأله می باشد و متغیر تفکر انتقادی در رتبه دوم تأثیر گذاری قرار دارد. از نظر شدت تأثیر گذاری مؤلفه های مهارت نرم، به ترتیب خلاقیت و حل مسأله، یادگیری مادام العمر، کارتیمی و گروهی، اخلاق حرفه ای و ارتباطات قرار دارند که بیشترین تأثیر گذاری را داشته اند. تأثیر پذیرترین متغیر، رفتار نوآورانه می باشد. همچنین از میان مؤلفه های تأثیر گذار مهارت نرم، یادگیری مادام العمر مهم ترین عامل می باشد که تأثیر زیادی بر رفتار نوآورانه داشته است. یادگیری مادام العمر همچون موتور محرکه ای است که در صورت کارکرد مناسب می تواند باعث حرکت پرشتاب رفتار نوآورانه، اخلاق حرفه ای، ارتباطات و حتی کار تیمی و گروهی گردد و موجب ارتقای پرستاران در دنیای پرمخاطره امروزی گردد.
چیستی، چرایی و چگونگی آموزش سواد رسانه ای در دوره ی ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آموزش سواد رسانه ای به عنوان یک روش توانمندسازی کودکان در برابر رسانه های متکثر ، از ضروریات عصر تغییرات و دگرگونی های مداوم است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین چیستی، چرایی و چگونگی آموزش سواد رسانه ای در دوره ی ابتدایی است. پژوهش حاضر به روش مرور سیستماتیک انجام شدکه بر اساس مراحل شناسایی، غربالگری، شایستگی و شامل شدن 20 مورد از منابع جستجو شده، انتخاب شدند . یافته های پژوهش علاوه بر تبیین مولفه های آموزش سواد رسانه ای(تفکر مراقبتی، انتقادی و خلاقانه)، بر ویژگی های روانشناختی دانش آموزان دوره ی ابتدایی از یک سو و مخاطب خاص رسانه ای بودن کودکان از سوی دیگر در جهت ضرورت آموزش سواد رسانه ای تاکید دارد. همچنین مطالعه و تحلیل مدل های آموزش سواد رسانه ای نشان می دهد که آموزش سواد رسانه ای در دوره ی ابتدایی باید بر مبنای تعقل و پژوهشگری صورت گیرد و لازمه ی آن قرار گرفتن کودک در فضای اجتماع پژوهشی مبتنی بر گفت وگو است که در آن صورت محتوای چالش انگیز با قابلیت پژوهش و متناسب با تجربه ی زیسته کودکان و ارزیابی خودآگاهانه از عناصر برنامه درسی این حوزه خواهد بود.
نقش واسطه ای فراشناخت بین کارکردهای اجرایی و یادگیری خودتنظیم در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
133 - 157
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای فراشناخت بین کارکردهای اجرایی و یادگیری خودتنظیم در دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر ماکو به تعداد 5000 نفر بود. از این جامعه، تعداد 370 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای با استفاده از فرمول اسلووین انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون های دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST)، خود تنظیمی برای یادگیری (MSLQ) و باورهای فراشناختی (MCQ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مسیر مستقیم از کارکردهای اجرایی به یادگیری خودتظیم، و باورهای فراشناختی، و مسیر مستقیم از باورهای فراشناختی به یادگیری خودتنظیم از نظر آماری معنی دار بودند. همچنین، کارکرد اجرایی بصورت غیرمستقیم از طریق فراشناخت به شیوه منفی یادگیری خودتنظیم را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج می توان مطرح ساخت که کارکردهای اجرایی بطور مستقیم و همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق فراشناخت نقش مهمی در یادگیری خودتنظیم دانش آموزان دارد.
ارایه مدل شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
159 - 180
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارایه مدل شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه، برای شناسایی ویژگی ها و استانداردهای استادان دانشگاه انجام گرفت. روش تحقیق حاضر، از حیث هدف، کاربردی و از منظر شیوه اجرا، توصیفی پیمایشی است. به منظور شناسایی چیستی شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه، در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی، با شناسایی 390 کد مفهوم، کدگذاری و دسته بندی آن ها در سه مرحله، در نهایت 69 شاخص اصلی، در 12 مؤلفه و سه بعد، تبیین و در ادامه با استفاده از تکنیک دلفی سه مرحله ای در بین 34 نفر از خبرگان علمی و اجرایی، این شاخص ها مورد جرح و تعدیل قرار گرفتند و به طور کلی 61 شاخص، شش مؤلفه و دو بعد تغییرات جزئی یا کلی نموده و از نتایج آن پرسشنامه ای استخراج و در اختیار استادان و خبرگان دانشگاهی تبریز قرارگرفت. مدل نهایی پژوهش به روش کمی از طریق آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و معیار افزونگی با نرم افزار Smartpls برای تعداد 108 نمونه، مورد سنجش قرار گرفت. معیار نیکویی برازش برای مدل نهایی معادل 683/0 بدست آمد که مقدار مناسبی است. در مدل نهایی، عامل های گروهی، سازمانی و فردی به ترتیب مقادیر عاملی 942/0، 880/0 و 820/0 را به خود اختصاص دادند و رابطه هر سه عامل با شایستگی اختصاصی استادان معنی دار بود. در عین حال شایستگی گروهی از بیشترین اهمیت برخوردار بود و عامل سازمانی در مرتبه دوم اهمیت واقع شد.
عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم مبتنی بر الگوی تایلر: ویژگی ها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
254 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی ها و الزامات عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم بر اساس الگوی تایلر بود روش: رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش متخصصین حوزه تربیت اجتماعی ، مطالعات برنامه درسی ، فلسفه تعلیم و تربیت و روانشناسی تربیتی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 15 نفر مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شد. با استفاده از تطابق همگونی یافته ها و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی مشتمل بر مقولاتی مانند: هدف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوی (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری(گزینش و روش ها) و ارزشیابی (اصول و روش ها) شکل می گیرد. و یافته ها نشان دهنده آن بود که؛ شناسایی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی می تواند چارچوب و خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی در زمینه تدوین اهداف، تولید محتوی، روش های آموزش و شیوه ارزشیابی فعالیت های یادگیری در نظام آموزش متوسطه باشد و مبتنی بر آن طراحان برنامه درسی برای توسعه ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی و ارتقای کیفیت آموزشی تدابیر شایسته اتخاذ کنند.
نگاهی به محتوای برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
274 - 255
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی گردیده، با ارائه الگو محتوای برنامه درسی دوره اول متوسطه مبتنی بر تفکر انتقادی روش جدیدی برای یادگیری کتب درسی ارائه گردد. این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی و در دو فاز کیفی و کمی انجام شد. در مرحله کیفی مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و ابزار مطالعه مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در مرحله کمی نیز جامعه آماری دبیران مقطع متوسطه اول بودند و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس(320 نفر حجم نمونه) و ابزار مطالعه پرسشنامه ای بر اساس مولفه های به دست آمده مرحله قبل با پایایی 81/0 بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات کمی با روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS و داده های کیفی نیز براساس تکنیک تحلیل محتوای سه مرحله ای انجام شد. یافته ها: محتوای برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی دوره اول متوسطه عوامل متعددی را برای هر متغیر نمایان ساخت که این عوامل راه را برای دستیابی به راهکارهای مناسب هموار کرد.. 22 کد شناسایی شدند و محتوا برای توسعه تفکر انتقادی دوره متوسطه به شرح ذیل (محتوای سؤال انگیز و مسئله محور، ساختار مناسب در تدوین، یادگیری چندجانبه تناسب محتوا با زندگی واقعی دانش آموزان و دانش آموز محور)؛ می باشد. نتیجه گیری: دانش آموزا دوره اول متوسطه با درک درست تواناییهایش با توجه به هدفی که در زندگی دارد و بدون مقایسه با شرایط ایده آل و دست نیافتنی با اعتقاد به شک پذیری، تردید منطقی نسبت به گزاره هایی که می شنود یا می بیند، از خود بروز می دهد.
تاثیر استراتژی های یاددهی-یادگیری مغز محور (B.B.L) بر یادگیری درس ریاضی و علوم دانش آموزان پایه اول دبستان شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر استراتژی های یاددهی-یادگیری مغزمحوربر یادگیری درس ریاضیات و علوم تجربی دانش آموزان پایه اول با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر اصفهان در سال 97-1396 بودند و از این تعداد به روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس به حجم 34 نفر انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش جایدهی شدند. فرایند مداخله در این پژوهش، بر اساس بر اساس استراتژی های یاددهی-یادگیری مغز محور دانشگاه فلوریدا در سال 2016 تنظیم شده بود. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که استراتژی های یاددهی-یادگیری مغزمحور بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد (01/0P<)، اما بر یادگیری درس علوم دانش آموزان تاثیر معنادار ندارد (05/0P<).
بررسی جایگاه معلم در شکل گیری تربیت اسلامی دانش اموزان
حوزههای تخصصی:
نقش مهم در تربیت دانش آموزان بر هیچ کس پوشیده نیست. ارتباط نزدیک بین معلم و دانش آموز و نفوذی که معلم بر دانش آموز دارد نقش مهمی در سلامت فکری و روانی وی دارد. معلم الگوی خوبی برای دانش اموز است و سعی می کند مانند او رفتار نماید. معلم فقط یک آموزگار نیست بلکه مهم تر از آن، یک مربی و یک الگوی با نفوذ است. یک معلم خوب که با رفتار و گفتار پسندیده اش دانش آموزان را خوب پرورش می دهد، بزرگترین خدمت را نسبت به اجتماع خود انجام می دهد و به عکس یک معلم بد اخلاق و بد رفتار و منحرف که با رفتار بد خود، دانش آموزان را به انحراف و تباهی می کشاند. با توجه به نقش مهم معلم، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جایگاه معلم در شکل گیری تربیت اسلامی می باشد. نقش معلم در تربیت دینی دانش در عصر کنونی برجسته تر و وظیفه معلم سنگین تر شده است؛ زیرا آینده ی یک جامعه و امت در دست معلم است. اگر او نتواند افراد مفید و هماهنگ با اهداف جامعه تربیت کند، یک ملت را به تباهی می کشاند