فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی تاریخ مقطع متوسطه(رشته های علوم پایه) از منظر ترسیم هویّت دینی از سال 58تا 92 ه.ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی تاریخ دوره متوسطه علوم پایه برای تعیین جایگاه مؤلفه های هویت دینی، مذهبی و انقلابی در محتوای این کتاب ها انجام شده است. مسأله ی اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال بوده است: آیا کتاب های درسی تاریخ دوره متوسطه رشته های علوم پایه از سال 58 تا 92 ه. ش در شکل دهی هویّت دینی، مذهبی و انقلابی در دانش آموزان موفق بوده اند؟ روش پژوهش، اسنادی و مبتنی بر تحلیل محتواست. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کتاب های درسی تاریخ دوره متوسطه رشته علوم پایه ازسال 1358 تا 1392.ه.ش، تألیف دفتر برنامه ریزی و کتب درسی وزارت آموزش و پرورش است. و از میان آن ها تعداد 9 عنوان کتاب درسی تاریخ که به لحاظ محتوائی تکراری نبودند، به عنوان حجم نمونه انتخاب و مورد مطالعه و تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از فهرست وارسی (چک لیست) سنجش مؤلفه های هویت دینی، مذهبی و انقلابی استفاده شده است. یافته های این پژوهش حاکی از این است که: کتاب های درسی تاریخ متوسطه بعد از انقلاب اسلامی در شکل دهی و انتقال مفاهیم هویّت دینی، مذهبی و انقلابی سهم زیادی داشته اند. و توانسته اند وی ژگی ها، بایدها و نبایدهای دینی، عقاید و هویّت اسلامی- انقلابی را در لابه لای مطالب خویش، به دانش آموزان انتقال دهند و در جهت درونی سازی آن ها مؤثر عمل کنند.
بررسی تأثیر روش های مطالعه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان بناب
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر شیوه های مطالعه (مردر[1] و پرسیدن دو جانبه) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت پذیرفت آزمودنی های این پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان بناب در سال تحصیلی 90-1389بودند. که بوسیله روش نمونه گیری تصادفی 3 مدرسه انتخاب شد و از هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید. دو کلاس به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه گواه انتخاب شدند ابتدا از آزمودنی های هر سه گروه پیش آزمونی اجرا شد و سپس آموزش روش های مهارت های مطالعه برروی گروه ها ی آزمایشی در مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا گردید و در پایان پس آزمون اجرا شد در این پژوهش مهارت های مطالعه به عنوان متغیرمستقل پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. برای آزمون فرضیه های پژوهشی از آزمون t همبسته و ANCOVA استفاده شد.
نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری دانش آموزان آموزش دیده به شیوه مهارت های مطالعه، با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.
مقیاس مهارت های زندگی: تدوین و هنجاریابی، ابزاری معتبر برای سنجش مهارت های زندگی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی، تدوین و هنجاریابی ابزار اندازه گیری مهارت های زندگی برای اجرا در دوره ابتدایی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش روان سنجی کلاسیک، از روش سؤال - پاسخ (IRT) الگوی راش نیز استفاده شد. پس از حذف پرسش های نامناسب و تجزیه و تحلیل داده ها، فرم نهایی مقیاس مذکور با 42 پرسش و چهار خرده مقیاس شامل مهارت های اجتماعی، خودنظم دهی، خویشتن داری و مسئولیت پذیری اجتماعی برای اندازه گیری مهارت های زندگی جامعه هدف مناسب و معتبر تشخیص داده شد. روش این تحقیق تهیه مقیاس مذکور از نوع تحقیق و توسعه آموزشی ((R&Dاست و جامعه آماری دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال82- 81 بوده اند. روش نمونه گیری و حجم آن نیز در مراحل اجرای تحقیق مقدماتی، تجربی و نهایی مقیاس به ترتیب روش نمونه گیری در دسترس40 نفر، خوشه ای چندمرحله ای120نفر و تصادفی خوشه ای و چندمرحله ای 300 نفر بوده است.
بازی های رایانه ای و نقش آن در آموزش و یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کم توانی ذهنی، اصطلاحی است که در خصوص دانش آموزانی به کار می رود که محدودیت های اساسی در عملکرد ذهنی و مهارت های ارتباطی و اجتماعی دارند. این محدودیت ها منجر به این می شود که دانش آموز کم توان ذهنی مطالب درسی را دیر یاد بگیرد. از این رو، مدارس این گونه دانش آموزان با مشکلاتی از قبیل مشکلات یادگیری مواجه هستند. همچنین، این دانش آموزان معمولاً با کمبود انگیزه، شناخته شده اند و جلب توجه آنها توسط معلمان به مطالب آموزشی، امری دشوار است. دانش آموزان کم توان ذهنی به نسبت سایر دانش آموزان عادی، برای دریافت خدمات و برنامه های آموزشی پیشرفته از اولویت بیشتری برخوردارند. دانش آموزان کم توان ذهنی، تنها در صورتی یاد می گیرند و به موفقیت نائل می شوند که برای آموزش آنها از روش ها، تجهیزات و فناوری های مناسبی استفاده شده باشد. در این مقاله سعی شده است الزامات آموزشی در بازی های رایانه ای ، انواع خاص آن و راهکارهای کاربرد موفقیت آمیز آن برای دانش آموزان کم توان ذهنی تشریح شود .
" بررسی آموزش روش شناسی پژوهش در روان شناسی و علوم تربیتی در ایران "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ین این مقاله بر اساس مطالعات و یافته های یک پژوهش مصوب علمی است که به منظور ""بررسی روش شناسی پژوهش در روان شناسی و علوم تربیتی در ایران"" اجرا شده است. هدف های این پژوهش آن بوده است که ببینیم:
1- متون و منابعی که در کلاسهای درسی دانشگاهی روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی مورد استفاده قرار می گیرند اساساً بر کدام بنیادهای نظری معرفت شناسی و روش شناسی استوارند؟
2- مقالاتی که در مجلات علمی- پژوهشی روان شناسی و علوم تربیتی ایران انتشار می یابد از نظر معرفت شناسی، روش شناسی، و هدف یا نوع طرح پژوهشی دارای چه وضعیتی هستند؟
3- سرفصلهایی که در درس روش تحقیق در مقاطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی در دانشگاه های بزرگ کشور تدریس می شود، تا چه اندازه با عنوان های مطرح شده در منابع مهم دانشگاهی درس روش تحقیق همخوانی دارد؟
4- بنیادهای نظری و معرفت شناختی در محتوای تدریس استادان در کلاس های درس روش تحقیق در سطوح کارشناسی وکارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی در دانشگاه های بزرگ کشور چیست؟
5- دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی در کلاس های درس روش تحقیق دانشگاه های بزرگ کشور تا چه اندازه ماهیت پژوهش و بنیادهای نظری و معرفت شناختی (فلسفه علم) در روش شناسی پژوهش را فرا می گیرند؟
برای پاسخگویی به سؤالات اول و دوم، شانزده منبع اصلی تدریس روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی و تمام مقالات روان شناسی که در آخرین شماره مجلات علمی- پژوهشی کشور چاپ شده است، مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین به منظور پاسخ به سؤالات سوم و چهارم و پنجم، 22 نفر استادان درس روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی که در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا در هفت دانشگاه بزرگ کشور (دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تربیت معلم، دانشگاه آزاد تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان) در دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی این دانشگاه ها تدریس می کنند، و نیز 119 نفر دانشجویانی که بیشترین نمره ها را در هفت دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه های مذکور در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا داشته اند، مورد مصاحبه ساختاریافته قرار گرفتند.
این پژوهش نشان داد که:
1- بنیادهای معرفت شناختی و بنیادهای روش شناسی منابع و متون درسی روش تحقیق که در دانشگاه ها تدریس می شود از نوع فلسفه تحصّلی و پساتحصّلی و روش کمّی گرایانه است.
2- مقالات روان شناسی و تربیتی که در مجلات علمی- پژوهشی روان شناسی و علوم تربیتی کشور چاپ می شود بر بنیاد فلسفه علم تحصّلی و پساتحصّلی و بر روش شناسی کمّی گرای استوار است و عمدتاً حاصل طرح های پژوهشی راهبردی است.
3- تعداد واحدهای تدریس در سه مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی بسیار اندک است و سرفصلهای تدریس استادان در کلاسها بسیار کمتر از عنوان هایی است که در منابع علمی اصیل روش تحقیق وجود دارد.
4- بنیادهای نظری معرفت شناسی تدریس استادان درس روش تحقیق نیز اساساً از نوع فلسفه کمّی گرای تحصّلی و پساتحصّلی است و به پژوهش های کیفی چندان توجهی نمی شود.
5- دانشجویان درس روش تحقیق در سه مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی با ماهیت پژوهش و بنیادهای نظری فلسفه علم در پژوهش های روانی- تربیتی آشنا نمی شوند و آموزش قابل ذکری در این مورد به آنان داده نمی شود.
"
بررسی و مقایسه تأثیر چگونگی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش شفاهی کلاسی بخش جدا نشدنی فرایند آموزش کلاسی است و در شکل مناسب آن می تواند اثرات خوبی بر یادگیری دانش آموزان داشته باشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر شیوه ی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس انجام شد. 25 کلاس درس ریاضی پسرانه سال اول مقطع متوسطه مدارس روزانه دولتی پسرانه پنج منطقه شهر تهران که توسط 5 آموزگار (هر آموزگار5 کلاس) اداره می شدند، مورد بررسی قرار گرفت. به آموزگاران آموزش داده شد که 4 روش مختلف پرسش شفاهی کلاسی را در4 کلاس مختلف به کار برند و دریکی از کلاس ها نیز به عنوان گروه گواه از پرسش شفاهی کلاسی استفاده نکنند. 4 روش به کار برده شده عبارت بودند از:1- طرح پرسش های با سطح شناختی بالاتر از دانش. 2 -اصلاح پاسخ دانش آموزان و دادن بازخورد به آنان. 3- انتخاب پاسخگو پس از طرح سؤال و دادن زمان فکر کردن برای پاسخگویی. 4- پرسش شفاهی کلاسی بدون کاربرد سه روش پیشین. پس از10جلسه اجرای این روش های آموزشی، آزمون ریاضی و پرسشنامه علاقه سنج اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که هرگاه پرسشی مطرح شود و پس از آن 5 ثانیه فرصت فکر کردن به همه دانش آموزان داده شود و سپس یکی از آنان به صورت تصادفی برای پاسخ دادن انتخاب شود و به او نیز5 ثانیه فرصت پاسخگویی داده شود، میزان یادگیری دانش آموزان به طور معناداری بیشتر از دانش آموزانی است که در آن پاسخگو پیش از طرح پرسش انتخاب می شود یا از پرسش شفاهی کلاسی استفاده ای نمی شود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره ریاضی تمامی گروه های آزمایشی بیشتر از گروه گواه بود، اگر چه این تفاوت ها در سطح 95% معنی دار نبودند. همچنین بین میزان علاقه دانش آموزان گروه های بدون پرسش کلاسی و نحوه انتخاب پاسخگو نسبت به درس ریاضی تفاوت معناداری دیده شد. روش پرسش شفاهی کلاسی در صورتی که به درستی اجرا شود می تواند اثرات مطلوبی بر یادگیری و علاقه دانش آموزان نسبت به درس ریاضی داشته باشد.
پیش بینی ارزیابی معلم از عملکرد دانش آموز با استفاده از آزمون توانایی های شناختی میکر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ارزیابی معلم از عملکرد دانش آموز در دروس تاریخ، اجتماعی، دیکته و انشاء با استفاده از آزمون توانایی های شناختی میکر بود.
روش: 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر کلاس های چهارم و پنجم ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب شدند. آزمون توانایی های شناختی میکر روی کلیه نمونه ها انجام شد و به علاوه عملکرد دانش آموزان در دروس مربوطه در یک مقیاس لیکرتی از یک تا پنج به وسیله معلم ارزیابی شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. متغیرهای پیش بین در پژوهش حاضر، زیرمقیاس های 26 گانه آزمون میکر و متغیر ملاک ارزیابی معلم بود.
یافته ها: تحلیل رگرسیون نشان داد که بهترین متغیرهای پیش بین ارزیابی معلم از دانش آموز در درس های تاریخ و اجتماعی به ترتیب زیرمقیا س های CMU (شناخت واحدهای معنایی) (001/0p<)، CSS (شناخت نظام های نمادی) (01/0p<) و NSS (تولید همگرای نظام های نمادی) (05/0p<) و بهترین متغیرهای پیش بین ارزیابی معلم از دانش آموز در دیکته و انشاء به ترتیب زیرمقیاس های NST (تولید همگرای تبدیلات نمادی) (001/0p<)، NSS (01/0p<)، CMU (05/0p<)، CSS (05/0p<) و DFU (تولید واگرای واحدهای تصویری) (05/0p<) بود.
نتیجه گیری: با استفاده از زیرمقیاس های آزمون میکر می توان توانمندی های دانش آموزان را شناسایی نمود و چنانچه در این زمینه ها نواقصی وجود داشته باشد با مداخله به موقع و آموزش نسبت به رفع آنها اقدام کرد.
رابطه بین شخصیت والدین و طرد و پذیرش کودکان توسط آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین شخصیت والدین و پذیرنده و طرد کننده بودن آنها نسبت به فرزندانشان بود. بدین منظور نمونه ای متشکل از40 دختر و30 پسر از دانش آموزان سوم و چهارم ابتدایی به همراه والدینشان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه های NEO_FFI و پرسشنامه طرد و پذیرش والدین (PARQ) بر روی آنها به مورد اجرا گذاشته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در دانش آموزان دختر میان دو عامل شخصیت وجدانی بودن و باز بودن نسبت به تجارب مادر، با طرد و پذیرش آن ها نسبت به فرزندان ارتباط معنادار وجود دارد. علاوه بر این، بین سه عامل شخصیت نوروتیزم، توافق و برونگرایی پدران، با طرد و پذیرش آن ها نسبت به فرزندان ارتباط معنادار مشاهده گردید. در دانش آموزان پسر، شخصیت برونگرایی مادران با طرد و پذیرش آن ها نسبت به فرزندان ارتباط داشته و چهار عامل شخصیت بازبودن، وجدانی بودن، نوروتیزم و توافق پذیری پدران با طرد و پذیرش آن ها نسبت به فرزندان رابطه داشت. در مجموع نتایج نشان داد که والدین با ویژگی های شخصیتی وجدانی، باز نسبت به تجارب، دارای توافق و برونگرا، والدینی پذیرنده و والدین با ویژگی های شخصیتی نوروتیزم والدینی طرد کننده می باشند.
جایگاه فلسفه تعلیم و تربیت در میانه نظر و عمل : تاملی بر واپسین چالش فلسفه های تحلیلی و قاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" واپسین چالش در خصوص جایگاه فلسفه تعلیم و تربیت، مباحثه ای است که در سال 2005 میان ویلفرد کار (W. Carr)، در موضع مدافع فلسفه قارّه ای در تعلیم و تربیت، و پاول هرست (P. Hirst)، چون نماینده برجسته ای از فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت، صورت پذیرفته است. ویلفرد کار با تمهید زمینه در حمایت از فلسفه عملی در برابر فلسفه نظری، بر آن است که فلسفه تعلیم و تربیت را باید به منزله شاخه ای از فلسفه عملی در نظر گرفت تا هم بر رخنه نظریه/عمل فائق آییم و هم مصونیت پنداری فلسفه تعلیم و تربیت از تغییرات عرصه عملی را فروپاشیم. هرست، در مخالفت با این تصور، بر آن است که تعبیر ""فلسفه عملی"" غلط انداز است زیرا فلسفه، همواره فعالیتی انتزاعی و نظری بوده است. از نظر وی، فلسفه، فعالیتی از نوع مرتبه دوم است زیرا کار آن که بررسی اعتبار عقلانی باورها و اعمال است، خود، وجود باورها و اعمال را پیش فرض می گیرد. بنابراین، نقش فلسفه تعلیم و تربیت در بررسی عمل تعلیم و تربیتی، به صورت غیرمستقیم از طریق مفاهیم ناظر به آنها صورت می گیرد. در ارزیابی این دو نظر باید گفت که هر دو به صورت فروکاهشی مطرح شده اند. هرست عقل نظری را و ویلفرد کار عقل عملی را عمده کرده اند اما حفظ تنوع و کثرت دو عقل، همچنان مناسب تر است. اگر سخنان ویلفرد کار این نتیجه را به دنبال آورد که هر گونه تقسیم فلسفه یا عقل، به نظری و عملی، ما را به گسست نظریه/عمل دچار می سازد، قابل قبول نخواهد بود. از سوی دیگر، در این خصوص، حق با وی است که فلسفه تعلیم و تربیت، در شکل نظری آن، نوعی مصونیت و اطلاق برای خود ایجاد می کند که باید همواره با بررسی حدود تاریخی آن، از میان برخیزد.
"
رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی، عملکرد تحصیلی با بهداشت روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی بهداشت روانی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی و عملکرد تحصیلی انجام شد. در این پژوهش نمونه یی به حجم 361 دانشجو (191 دختر و 170 پسر) به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان دانشگاه ارومیه انتخاب و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سیاهه ی خلاقیت هیجانی و چک لیست بهداشت روانی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد که بهداشت روانی با ابعاد راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری و سرزنش دیگران رابطه ی منفی معنی داری دارد. بین خلاقیت هیجانی و بهداشت روانی رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین عملکرد تحصیلی و بهداشت روانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. از بین متغیرهای پژوهش، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری، سرزنش دیگران و عملکرد تحصیلی بیست وشش درصد از واریانس بهداشت روانی را تبیین نمودند. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که بهداشت روانی با راهبردهای ناکارآمد در تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی و با عملکرد تحصیلی بالا رابطه مثبت دارد و با خلاقیت هیجانی رابطه ای ندارد.
کمال گرایی و عزت نفس در نخبگان علمی، ورزشی و افراد غیرنخبه در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی و عزت نفس دو سازه مهم شخصیتی هستند که مدتهاست مورد توجه روان شناسان قرار گرفته و پژوهش های متنوعی وارسی هر کدام از آنها را به شکل منفک وجهه همت خود قرار داده اند، اما تعدادی از پژوهش ها نیز بررسی همزمان دو متغیر یاد شده را پی گرفته اند. بر این اساس، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی و عزت نفس در آزمودنی های نخبه علمی، ورزشی و غیرنخبه بوده است. بدین منظور 200 آزمودنی نخبه (100 نخبه علمی و 100 نخبه ورزشی) و 200 آزمودنی غیرنخبه (100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان علمی و 100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان ورزشی) در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند. اندازه گیری متغیرهای یاد شده به وسیله پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری ـ شورت و همکاران (1995) و عزت نفس نوجنت و توماس (1993) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق همبستگی و تحلیل واریانس می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در دو گروه مورد بررسی، بین کمال گرایی مثبت و عزت نفس رابطه مثبت و معنادار و بین کمال گرایی منفی و عزت نفس رابطه منفی معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر این نکته است که بین کمال گرایی و عزت نفس آزمودنی های نخبه و غیرنخبه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.
میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه استان مازندران از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه با مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری به منظور ارائه راهکارهای بهبود و ارتقای دانش و مهارت های آنان است. روش انجام پژوهش از نوع ارزشیابی و جامعه آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس متوسطه استان مازندران در سال تحصیلی 85 ـ84 است. نمونه آماری 360 نفر از معلمان است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از دو ابزار محقق ساخته شامل پرسشنامه (حاوی 30 سؤال بسته پاسخ با طیف لیکرت) و آزمون محقق ساخته (حاوی 30 سؤال چهارگزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جدولهای توزیع فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (با استفاده از آزمون ، Z و F) تجزیه و تحلیل شدند. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد پایین تر از متوسط بود. میانگین نمره آزمون سنجش میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری 89/10 (در مقیاس 20 نمره ای) به دست آمده و بین میانگین نمره ها بر حسب متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین میانگین نمره ها مربوط به معلمان گروه علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس و سابقه 10 تا 19 سال و کمترین آنها مربوط به معلمان گروه علوم پایه با مدرک لیسانس و سابقه بالای 20 تا 29 سال بود.
بررسی نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تدریس می باشند است. نمونه و روش نمونه گیریبر پایه حجم جامعه آماری(1300معلم) مطابق با جدول مورگان و کرجس(1970) تعداد 360 معلم دوره ابتدایی (هر پایه 60 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که اکثریت معلمان معتقدند تکلیف شب بر ابعاد شناختی، مهارتی و عاطفی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر زیادی دارد.
اثربخشی و پایداری تأثیر استفاده از چندرسانه ای ها بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی درس ریاضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات بر میزان خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان های دولتی شهرستان ایذه انجام گرفت. روش پژوهش، شبه آزمایشی بود. در این پژوهش 40 نفر از دانش آموزان پایه اول دبیرستان های دولتی، با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه خودکارآمدی ماتیاس جروسلم و رالف شوارزر و نظامی و پرسش نامه انگیزشی ولرند، جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. گروه آزمایش، 9 هفته درس ریاضی را به صورت الکترونیکی و چندرسانه ای و گروه کنترل درس ریاضی را به روش سنتی آموزش دیدند. پس از آموزش، هر دو گروه از نظر میزان خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی آزمون شدند. آزمون مجدد در دو ماه بعد از آموزش به عمل آمد. تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد شد (001/0P ≥ ). گروه آزمایش بعد از دو ماه پس از آموزش برتری خود را حفظ کردند. بنابراین، نتایج پژوهش، بیانگر تأثیر مثبت استفاده از چند رسانه ای ها بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی بود.