ساختارهای منطق گریز زبان ایتالیایی بنابر اندیشه ویتگنشتاین در رساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
169 - 180
حوزه های تخصصی:
لودویگ ویتگنشتاین (1889-1951)، هدف رساله منطقی-فلسفی خود را مرز نهادن به اندیشه می داند. «ما بایستی بتوانیم بیندیشیم که چه چیز را نمی توان اندیشید.» او رابطه جهان، زبان و اندیشه را از نوع یکریختی تعریف می کند از آنرو که هر سه ساختار منطقی یکسان دارند. نویسنده رساله، با طرح نظریه تصویری زبان، گزاره های زبان را صادق، کاذب یا بی معنا (منطق گریز) برمی شمارد. او اینگونه نسبت واقعیت و تصویر را توضیح می دهد: «برای اینکه یک واقعیت تصویر باشد، بایستی وجه مشترکی با چیز تصویرشده داشته باشد.» از ویژگی های شاخص شیوه نگارش اثر، ایجاز بسیار در یادکرد آبشخورهای فلسفی و به کار نبردن مثال است. او مثالی در تبیین گزاره های پایه نمی آورد و همین شیوه نگارش است که ذهن خواننده را در پی یافتن شاهد برای مفاهیم اندیشه ویتگنشتاین متقدم برمی انگیزاند. در این مقاله با بررسی تطبیقی اندیشه نگارنده رساله و ساختارهای دستوری زبان ایتالیایی می کوشیم تا ساختارهای دارای ارزش درستی (منطق پذیر) و ساختارهای منطق گریز زبان ایتالیایی را از هم جدا کنیم. ویتگنشتاین از زبان نمادین منطقی استفاده محدودی می کند. این امر ذهن ما را برمی انگیزاند که دریابیم از دیدگاه او ساختارهای دستوری زبان های طبیعی چه نسبتی با منطق دارند. تلاش می کنیم تا با بررسی تطبیقی ساختار های خرد زمینه را برای فهم نسبت زبان ایتالیایی و نظریه تصویری زبان آماده سازیم.