فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
تقریباً در همه روابط بین فردی در متن زندگی اجتماعی می توان ردپایی از مباحثه یافت. با توجه به نقش سازنده ای که خصیصه مباحثه طلبی در زندگی فردی و اجتماعی افراد ایفا می کند، این نکته حائز اهمیت به نظر می رسد، عواملی که موجب رشد و بازداری این ویژگی می شوند مورد شناسایی قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سبک فـرزنـدپـروری ادراک شـده، راه هـای دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان در نمونه ای متشکل از 401 آزمودنی دختر و پسر صورت گرفت. آزمودنی ها به مقیاس های مباحثه طلبی، نگرش به یادگیری و تفکر و پرسشنامه سبک های فرزندپروری پاسخ دادند.
یافته های پژوهش نشان دادند، فرزندان والدین مقتدر در مقایسه با والدین مستبد گرایش بیشتری به مباحثه طلبی و دانستن مجزا دارند. نتایج پژوهش هم چنین تفاوت معنادار افراد دو جنس را در متغیر راه های دانستن نشان می دهد؛ مطابق این یافته پسران در مقایسه با دختران میانگین بالاتری در دانستن مجزا دارند، این در حالیست که بین جنس افراد و مباحثه طلبی ارتباطی یافت نشد. مطابق یافته های فوق سبک فرزندپروری والدین و راه های دانستن هر دو در تعیین میزان مباحثه طلبی فرزندان تاثیرگذار می-باشد.
آموزش: خودتاب آوری در مربیان پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی دو مداخله آموزش گروهی طرح واره محور و سبک زندگی محور در ارتقاء سطح بینش شناختی زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اغلب مداخله ها و روشهای زوج درمانی در صدد ارتقاء خودآگاهی و بینش زوجین هستند. بینش شناختی به عنوان توانایی ارزیابی و تصحیح باورهای تحریف شده و تفسیرهای نادرست تعریف شده است. هدف پژوهش بررسی اثربخشی مداخله های آموزش گروهی طرح واره م حور و سبک زندگی محور در افزایش سطح بینش شناختی زوجین دارای نارضایتی زناشویی است روش: به این منظور از بین جامعه زوجین دارای نارضایتی زناشویی مراجعه ک ننده به مراکز مشاوره دولتی وخصوصی شهرستان خوی، تعداد 106 نفر از زوجین پس از اعمال ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 90نفر (زن و شوهر) به صورت تصادفی در سه گروه مداخله طرح واره محور (30 نفر)، سبک زندگی محور (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گماشته شدند. مداخله های طرح واره محور و سبک زندگی محور هر کدام 11 جلسه (5/1 ساعت) برای دو گروه آزمایشی اجرا شدند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. پس از اتمام مداخله ها از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد و پس از یک ماه پیگیری به عمل آمد. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله های آموزشی طرح واره محور و سبک زندگی محور در ارتقاء سطح بینش شناختی اثربخش هستند. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه ی خوداندیشمندی تحت تأثیر مداخله های فوق قرار گرفته، اما در مؤلفه ی اطمینان به خود تاثیری ایجاد نشده است. مداخله آموزشی طرح واره محور در افزایش سطح خود-اندیشمندی زوجین اثربخش تر از مداخله سبک زندگی محور بود. نتیجه گیری: مداخله های آموزشی طرح واره محور و سبک زندگی محور می توانند به عنوان برنامه های مداخله ای مقرون به صرفه و آسان و با هدف افزایش سطح بینش زوجین، در دسترس روان شناسان و مشاوران خانواده قرار بگیرند.
مقایسه کیفی و کمی رضایت زناشویی در زنان شاغل با تاکید بر همسانی و عدم همسانی منزلت شغلی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان باعث تاثیر بر روابط زن و شوهر، روابط فرزندان و هم چنین رضامندی زناشویی می-گردد و مسائلی هم چون همسانی و غیر همسانی پایگاه اجتماعی را در روابط زناشویی وارد می نماید. هدف عمده در این پژوهش بررسی رابطه بین منزلت شغلی زوجین و میزان رضایت از زندگی زناشویی است. در این پژوهش 60 نفر به طور تصادفی برای گروه نمونه انتخاب شدند که از بین آن ها 15 نفر به صورت تصادفی در گروه نمونه کیفی و 45 نفر در گروه نمونه کمی قرار گرفتند. در بخش کیفی از مصاحبه سازمان یافته و در بخش کمی از پرسش نامه رضامندی زناشوییEnrich استفاده شده است.نتایج بخش کیفی پژوهش: گروه نمونه کیفی با منزلت شغلی یکسان، شغل را فعالیتی برای به دست آوردن استقلال مالی عنوان کرده اند. در گروه نمونه کیفی با منزلت شغلی بالاتر مرد، پس از استقلال مالی، به ترتیب اولویت، در اجتماع بودن، سرگرمی، مفید بودن و دوری از انجماد فکری مطرح شده است. در گروه نمونه کیفی با منزلت شغلی بالاتر زن، پس از استقلال مالی، کمک به تامین معاش، در اجتماع بودن و بهبود روحیه عنوان گردیده است.
زمانی که منزلت شغلی زن و شوهر با هم برابر است، مزیت های زن شاغل در برابر محدودیت های او نسبت به زن خانه دار بیشتر است و زمانی که شغل آن ها در دو سطح مختلف قرار بگیرد، محدودیت های آن بیشتر می شود و این باز هم زمانی پررنگ تر است که منزلت شغلی زن نسبت به مرد در مرتبه بالاتری قرار گرفته باشد. نتایج بخش کمی این پژوهش: میانگین رضایت کلی زناشویی در گروه منزلت شغلی همسان زوجین (182) از گروه های منزلت شغلی ناهمسان زوجین (54/117و47/154) بیشتر است.
سرمقاله: حضور مشاوران مدرسه در مدارس امروز چه ضرورتی دارد؟
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش مهارت های ارتباط همسران بر میزان تعارض های زناشویی زوجهای متعارض متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر، تاثیر آموزش برنامه ارتباط همسران را برمیزان تعارض زناشویی زوجهای متعارض مطالعه می کند
روش و مواد: این تحقیق از نوع پیش- پس آزمون با گروه کنترل و به صورت تصادفی بود. جامعه آماری کلیه زوج ارجاعی به مرکز مشاوره خانواده و مداخله در بحران در شهر اصفهان در سال 1387. تعداد30 زوج به طورتصادفی در دو گروه گواه و مداخله جایگزین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه های تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی،1375 ) بود که پایایی آن برابر با 80/. بدست آمد.
نتایج: تحلیل و مقایسه داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون زوجهای گروه مداخله و زوجهای گروه گواه تفاوت معنادار( P< ) رجود دارد. همین طور، مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون زوجهای گروه مداخله حاکی از تفاوت معنادار در میزان تعارضات کلی و حیطه های واکنشهای هیجانی، جلب حمایت فرزندان، رابطه با اقوام و دوستان خود (P
ندای درون
حوزههای تخصصی:
گاهی دلم برای خودم تنگ می
حوزههای تخصصی:
ویژگی های روانی شخصیتی زوج های ناسازگار و سازگاری زناشویی آن ها در ایران و تورنتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های روانی ـ شخصیتی زوج های ناسازگار در ایران (اصفهان) و کانادا (تورنتو) در سازگاری زناشویی آن ها است. به منظور دستیابی به این هدف، از جامعه آماری زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان و تورنتو به ترتیب 137 و 71 نفر به عنوان گروه نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس برای پاسخگویی به ابزارهای پژوهش انتخاب شدند. از پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر و هفت زیرمقیاس برگرفته شده از MMPI-2 شامل افسردگی، آشفتگی فکری، ملال ذهنی، ناسازگاری خانوادگی، افکار گزند و آسیب، بیگانگی عاطفی و مشکلات خانواگی به منظور دستیابی به داده های مورد استفاده در پژوهش استفاد شد.
داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. در سطح همبستگی در گروه ایرانی بین ویژگی های شخصیتی ـ روانی با سازگاری زناشویی رابطه منفی معنادار (01/0P<) بدست آمد. اما در گروه کانادایی فقط افسردگی، آشفتگی فکری، ملا ل ذهنی، ناسازگاری خانوادگی و مشکلات خانواگی با سـازگاری زنـاشویی دارای رابطه منفی و معنـاداری (05/0P< یا 01/0P<) بودند. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین کلیه ویژگی ها، ناسازگاری خانوادگی و افکار گزند و آسیب در نمونه ایرانی و در نمونه کانادیی فقط ناسازگاری خانوادگی قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی هستند.
اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر خوداثرمندی والدینی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوداثرمندی والدینی اشاره به باورها یا قضاوت های یک والد از توانمندی هایش جهت نظم دهی و اجرای یک سری از تکالیف مربوط به والد گری با کودک را دارد. احساس خـود اثـرمندی ضعیف در والدین می تواند مقدمه ای بر بد رفتاری با کودک و تاثیرات سوء بر رشد اجتماعی، هیجانی و شناختی کودک باشد و نیز می تواند عملکرد و سازگاری روان-شناختی والدین را تحت تاثیر قرار دهد. این مطالعه با هدف اثر بخشی آموزش برنامه فرزند-پروری مثبت بر خود اثرمندی والدینی مادران صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تجربی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است.
نمونه پژوهش شامل 24 نفر از مادران دختران 7 تا 9 ساله شهر بردسکن در سال تحصیلی 89-88 است که به صورت تصادفی و همتاسازی شده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند. اعضای گروه آزمایش به مدت 8 هفته، هر هفته یک جلسه، به مدت 2 ساعت در جلسات برنامه فرزند-پروری مثبت شرکت کرده در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه خود اثرمندی والدینی و پرسشنامه توانایی ها و مشکلات بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری t مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته-های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات در دو گروه، بعد از برنامه آموزش، دارای تفاوت معنا داری در سطح 05/0P< است. به طور کلی می توان گفت که برنامه فرزند پروری مثبت توانسته است از طریق تقویت رفتار های مثبت کودکان به وسیله مادر، الگو سازی والد گری مناسب، تلفیق سطح دانش و توانایی مادران، ایجاد تعاملات موثر والد-کودک و فراهم آوردن حمایت اجتماعی، سطح خود اثرمندی والدینی مادران را ارتقاء بخشد.
خانواده های موفق (هنرمند ایرانی، استاد الماسی)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه استرس شغلی با رضایت زناشویی در کارکنان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه بین استرس شغلی و رضایت زناشویی زنان شاغل در وزارت کار و امور اجتماعی انجام گرفته است. دو پرسشنامه استرس شغلی فیلیپ ال رایس (1992) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1997) توسط 100 نفر از کارمندان زن شاغل در وزارت کار و امور اجتماعی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند تکمیل و بررسی شد. نتایج نشان داد که زنان شاغل دچار استرس شغلی می باشند. نتایج هم چنین نشان می دهد که ضریب همبستگی منفی (392/0- = r ، 001/0 >P) بین استرس شغلی و رضایت زناشویی وجود دارد. بین رضایت زناشویی و روابط بین فردی (328/0-= r، 5/0>(P در متغیرهای استرس شغلی ضریب همبستگی منفی وجود دارد. بین دیگر متغیرهای استرس شغلی یعنی وضعیت جسمانی و علائق شغلی و رضایت زناشویی رابطه ای وجود ندارد. بین متغیر استرس شغلی با متغیر رضایت زناشویی روابط دوتایی ضریب همبستگی منفی (364/0-=r، 05/0 > (Pوجود دارد، بین متغیر استرس شغلی با متغیر رضایت زناشویی روابط جنسی ضریب همبستگی منفی (315/0-= r، 05/0 >P) وجود دارد. بین متغیر استرس شغلی و دیگر متغیرهای رضایت زناشویی همبستگی مشاهده نشد.
مقایسه ابعاد عملکرد خانواده و کیفیت زندگی و رابطه این متغیرها در بین افراد معتاد و غیر معتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضر مقایسه عملکرد خانواده و کیفیت زندگی افراد معتاد و غیر معتاد و تعیین رابطه این متغیرها بود.
روش: تحقیق از نوع پس رویدادی بود. نمونه مورد مطالعه 107 نفر از افراد معتاد و 107 نفر از افراد غیر معتاد بودند. روش نمونه گیری افراد معتاد خوشه ای تصادفی بود. افراد غیر معتاد نیز از بین جمعیت عادی که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با افراد معتاد همتا شده بودند، انتخاب گردیدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در تحقیق ابزار سنجش خانواده و مقیاس کیفیت زندگی بود. روش های آماری مورد استفاده ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و آزمون t برای دو گروه مستقل بود.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که اختلال در ابعاد عملکرد خانواده افراد معتاد بیشتر از افراد غیر معتاد است. افراد معتاد کیفیت زندگی پایین تری از افراد غیر معتاد دارند. همچنین بین ابعاد عملکرد خانواده و کیفیت زندگی در افراد معتاد و غیر معتاد رابطه وجود دارد. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که حدود 17 درصد از تغییرات کیفیت زندگی در افراد معتاد را ابعاد نقش ها و ارتباط عملکرد خانواده تبیین می کنند. در افراد غیر معتاد حدود 17 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را بعد کنترل رفتار عملکرد خانواده تبیین می کند.
نتیجه گیری: بین ابعاد عملکرد خانواده و کیفیت زندگی در افراد معتاد و غیر معتاد رابطه وجود دارد و بین عملکرد مختل شده روابط خانوادگی و کیفیت زندگی فرزندان رابطه منفی برقرار است.
بررسی نقش ادراک جهت گیری هدف والدین و الگوی ارتباطی خانواده در جهت گیری هدف دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پ ژوهش حاضر، بررسی نقش ادراک تاکید هدف والـدین و الگـوی ارتباطی خـانـواده در جهت گیری هدف دانش آموزان است. نمونه پ ژوهش شامل 300 دانش آموز دختر (160) و پسر (140) مقطع دبیرستان شهر شیراز است که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ادراک تاکید هدف والدین (فرایدل و همکاران،2007)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک،2002) و پرسشنامه جهت-گیری هدف (الیوت و مک گریگور، 2002) می-شود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد.
نتایج نشان دادند جهت گیری گفت و شنود، ادراک تاکید هدف تسلطی والدین و ادراک تاکید هدف عملکردی والدین پیش بینی کننده مثبت و معنادار جهت گیری هدف تسلطی فرزندان می-باشند.
جهت گیری گفت و شنود و ادراک تاکید هدف عملکردی والدین نیز پیش بینی کننده مثبت و معنادار جهت گیری عملکردی گرایشی هستند. برعکس، جهت گیری همنوایی و ادراک تاکید هدف عملکردی والدین پیش بینی کننده مثبت و معنا دار جهت گیری هدف عملکرد اجتنابی دانش آموزان می باشند.
زنده گانی یا زنده مانی مساله این است
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی برکاهش تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر افزایش میزان عزت نفس دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی در جهت افزایش میزان عزت نفس دانشجویان دانشگاه فردوسی انجام شد.طرح پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون پس آزمون و پیگیری است.بدین منظور30 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره گمارش شدند که پس از تشکیل جلسات درمان، در گروه آزمایش فقط 11 نفر باقی ماندند یعنی 4 نفر ریزش داشتند که برای هماهنگی تعداد آزمودنی های دو گروه گواه و آزمایش 4 نفر از گروه گواه به طور تصادفی حذف شدند . برای گروه آزمایش 8 جلسه واقعیت درمانی به شیوه گروهی برگزار شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند.آزمودنی ها پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت را در سه مرحله پیش آزمون پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. داده ها پس از گردآوری با استفاده از روش تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیری مکرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی تفاوت میانگین نمرات عزت نفس در مرحله پیش آزمون دو گروه از آزمون T مستقل استفاده شد که نتایج نشان دادند که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد و نتایج حاصل از تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیری مکرر نشان داد که میانگین نمرات درسطح 099/0 (p
بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلاو و گلدفرید بر تعارضات والد- فرزند در بین دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهرستان بهبهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی «اثر بخشی آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلا و گلد فرید بر تعارضات والد- فرزند دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهرستان بهبهان» پرداخته است. طرح تحقیق از روش نیمه تجربی طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه سنجش تعارض والدین- فرزند (CP) است. شرکت کنندگان در این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهر بهبهان در سال تحصیلی 88-87 ، و نمونه آن 40 نفر از این دانش آموزان که بیشترین تعارض را با والدینشان داشتند، و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شده اند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه که هر جلسه آن 75 دقیقه بود در جلسات مشاوره گروهی شرکت کردند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی، از آزمون t گروه های مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا)، استفاده شده است. معنی داری در این تحقیق در سطح است. و یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، که آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلا و گلدفرید موجب کاهش تعارضات والد – فرزند، کاهش پرخاشگری کلامی، کاهش پرخاشگری فیزیکی و افزایش استدلال دانش آموزان دختر گروه آزمایشی می شود.