فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
161 - 186
حوزههای تخصصی:
خودکارآمدی به عنوان یکی از مهم ترین مکانیسم های نفوذ بر خود و یکی از سازه ها ی مهم رفتار سازمانی مثبت گرا، علی رغم قدمت و گستردگی پژوهشی در روانشناسی، در حوزه ی مسایل سازمانی و خصوصاً برای رکن مدیران در سازمان کمتر مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. هدف از این پژوهشِ ترکیبی در مرحله ی نخست، که با راهبرد پژوهش کیفی انجام شد، شناسایی مؤلفه ها و ابعاد خودکارآمدی مدیرانِ سازمان های دانش بنیان و عوامل مؤثر بر آن، و نیز پیامدهای سازمانی و تأثیر آن بر خودکارآمدی جمعی کارکنان، است. این امر با استفاده از سه مرحله ی کد گذاری و با کمک نرم افزار تحیل کیفی اطلس، صورت پذیرفت. همچنین مقوله ای مهم و مؤثر بر خودکارآمدی افراد در سازمان با عنوان رهبری همنوا، که ایجاد خوش بینی کرده و با افراد همدلی و شفقت دارد، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ی دوّم، که کمّی است، روابط عناصر الگوی اکتشافی در قالب دو مدل اندازه گیری و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد آزمون،قرار گرفت. بدین منظور پرسشنامه ای محقق ساخته میان 204 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان به عنوان نمونه توزیع و جمع آوری گردید. نتایج آزمون کمّی بیانگر تأیید تمام فرضیات و نیز اعتبار کافی مدل مفهومی پژوهش بود.
تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس برتکانشگری دانشجویان سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
205 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح گروه کنترل نامعادل انجام شد. برای این منطور، از بین 100 دانشجوی سیگاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان که به روش خود اظهاری و معرفی دوستان خود شناسایی شد، 30 نفر که در دسترس و حاضر به همکاری بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل جایگزین شد. نخست درهردوگروه، مقیاس تکانشگری بارات(1997) اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به صورت گروهی، آموزش تنظیم هیجان به روش گراس را دریافت کرد. اما گروه کنترل، هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، دوباره برای هر دو گروه مقیاس تکانشگری بارات اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیره (MANOVA) برای نمرات افتراقی نشان داد که: آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری دانشجویان را به گونه ای معنی دار کاهش داده است. بعلاوه، آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری شناختی، تکانشگری بی برنامگی، و تکانشگری حرکتی دانشجویان سیگاری به گونه ای معنی دار کاهش داد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری تأثیر دارد و تکانشگری را کاهش می دهد. بنابراین، از آنجاکه افراد سیگاری وقتی در معرض هیجانات منفی قرار می گیرند، احتمالا" بدون برنامه ریزی و به صورت تکانشی عمل می کنند؛ لذا آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس در کاهش تکانشگری افراد سیگاری موثر است.(p<0.01)
خستگی پدرومادر از مسئولیت های فرزندپروری در خانواده های شهر تهران: نقش همکاری پدران و مادران در انجام کارکردهای پدرومادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همکاری پدرومادر در پذیرش و انجام مسئولیت های فرزندپروری دربرگیرنده پیامدهای مثبتی برای پدرومادر و فرزندان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همکاری پدران و مادران در انجام وظایف پدرومادری با هدف پیش بینی تجربه خستگی پدرومادر از وظایف فرزندپروری در خانواده های ساکن شهر تهران انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش 391 پدر و مادر (195 مادر و 196 پدر) بودند که به شیوه در دسترس و خواستار برای همکاری در پژوهش از نقاط گوناگون شهر تهران در پاییز سال 1397 انتخاب شدند. ابزارهای سنجش دربرگیرنده سنجه درگیری پدرومادر در وظایف و کارکردهای پدرومادری Roskam, Brianda, & Mikolajczak (2018) و سنجه سنجش بی رمقی 1 پدرومادری Roskam & Mikolajczak (2018) بود. برآیندهای حاصل از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد همکاری پدران در برآورده ساختن نیازهای مالی با نمرات احساس بیزاری از نقش پدرومادری همبستگی منفی و ارضای نیازهای بنیادی با فاصله عاطفی گرفتن از فرزندان همبستگی منفی دارد ( 05/0 p <). افزایش همکاری پدران در تأمین نیازهای مالی، نیازهای اخلاقی، نیاز به برانگیختگی و نیازهای عاطفی فرزندان در کمک به انجام کارکرد پدرومادری در مادران با کاهش بی رمقی و خستگی برآمده از وظایف فرزندپروریِ مادران همبسته است. برآیندها همچنین نشان داد که برآورده ساختن نیازهای بنیادی به تنهایی توسط پدران، افزایش بی رمقی پدرومادری را در آنها پیش بینی می کند، همچنین احساس همکاری پدران در اجرای کارکرد نیازهای مالی فرزندان از سوی مادران، قادر است کاهش بی رمقی پدرومادری را در مادران پیش بینی کند (02/0= p ). با توجه به دگرگونی های اخیر فرهنگی و اجتماعی، به نظر می رسد همکاری پدران در انجام کارکردهای پدرومادری می تواند منجر به پیامدهای روانی مثبتی برای مادران و کودکان شود.
بررسی و ارزیابی ماهیتِ (چیستی) روان شناسی اسلامی در مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی در دهه های اخیر در ایران، در حال گسترش بوده است و پژوهش های مختلفی ذیل این عنوان به انجام رسیده است. با وجود اهمیت ماهیت روان شناسی اسلامی، متأسفانه مطالعات انجام شده تاکنون به طور نظام مند به چیستی یا ماهیت روانشناسی اسلامی نپرداخته اند و فقدان بحث پیرامون این مسئله به وضوح مشخص است. در مقاله حاضر پژوهشگر تلاش کرده است تا با بررسی مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی، به تبیینی از آراء مختلف در مورد ماهیت روان شناسی اسلامی بپردازد. روش این پژوهش روش توصیفی تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مصاحبه با متخصصان این حوزه بوده است. در این مقاله پژوهشگر تلاش کرده است با تفکیک وجه اسلامی بودن و وجه علمی بودن مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی، به بررسی نظرات موجود در این دو حوزه، ذیل ماهیت روان شناسی اسلامی بپردازد. یافته های این پژوهش ارزیابی آراء محققان روان شناسی اسلامی در ماهیت روان شناسی اسلامی ذیل دو وجه تفکیک شده است که گامی ضروری برای مسیر پژوهش های نظری و عملی روان شناسی اسلامی خواهد بود.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی سالمندان بر اساس ادراک خود و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
34 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روان شناختی با این مفهوم که سلامت مثبت چیزی فراتر از فقدان بیماری است که در تمام دوران زندگی و به خصوص دوران سالمندی مطرح است. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی بهزیستی روان شناختی سالمندان بر اساس ادراک خود و اضطراب مرگ است. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه سالمندان بستری در آسایشگاه و سالمندان در منزل شهر تهران در سال 1398 بود. تعداد افراد نمونه جمعاً 400 سالمند بود که با روش خوشه ای انتخاب شدند. بدین صورت که از بین مراکز نگهداری سالمندان و سرای محلات ابتدا 5 مرکز نگهداری سالمندان و 5 سرای محله از مناطق 2 و 3 و 5 شهر تهران به تصادف انتخاب شدند و سپس از هر مرکز و سرا 40 سالمند به تصادف انتخاب و پرسشنامه ها روی آن ها اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس خودهای سه گانه (1991) بودند. داده های پژوهش با روش رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد عوامل خود جسمانی و خود معنوی با بهزیستی روان شناختی رابطه ی مثبت معنادار دارند و مثبت بودن این ضرایب درواقع نشان دهنده این است که با افزایش این عوامل، میزان بهزیستی روان شناختی افزایش می یابد. همچنین اضطراب مرگ با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی معنادار دارد. مورد تأیید بود (p<0.05, β=-0.39) نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از معناداری مدل رگرسیون بود. بر این اساس در مراکز نگهداری سالمندان، برای افزایش سطح بهزیستی روان شناختی و ارتقای سلامت سالمندان توجه به پیشایندهای ادراک خود و اضطراب مرگ ضروری است.
بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر آموزش زوج درمانی شناختی–سیستمی گاتمن وآموزش الگوی مک مستر بر الگوهای ارتباطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
74 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: به کارگیری مداخلات مؤثر برای بهبود کلی کیفیت رابطه زوجین و مؤلفه های آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر زوج درمانی شناختی – سیستمی گاتمن و آموزش الگوی مک مستر، بر الگوهای ارتباطی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش، از نوع آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود.: 30 زوج به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری در دسترس از بین زوج های متعارض مراجع کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی خصوصی شهر تهران، منطقه 2 و 3، انتخاب شدند. زوجین به صورت کاملا تصادفی در سه گروه آزمایش زوج درمانی با رویکرد گاتمن، گروه آزمایش زوج درمانی مبتنی بر رویکرد مک مستر و گروه کنترل جایگزین شدند. ابتدا از هر سه گروه با پرسشنامه های الگوی ارتباطی کریستنسن و سالاوی(1991) ، پیش آزمون به عمل آمد. سپس هر کدام از گروه های آزمایش ده جلسه تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر نظریه گاتمن، آموزش زوج درمانی مبتنی بر نظریه مک مستر قرار گرفتند. پس از پایان جلسات آموزشی، از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. به منظور بررسی میزان ماندگاری آموزش ارائه شده، یک ماه پس از آموزش، از هر دو گروه آزمایش، مجددا آزمون به عمل آمد. و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر داده های جمع آوری شده مرد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از این بود که آموزش زوج درمانی سیستمی- شناختی گاتمن و آموزش الگوی مک مستر، موجب بهبود الگوهای ارتباطی در زوج های متعارض شدند. بین اثربخشی آموزش زوج درمانی سیستمی- شناختی گاتمن و آموزش زوج درمانی مبتنی بر الگوی مک مستر بر الگوهای ارتباطی ، زوج های متعارض تفاوت وجود نداشت. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی شناختی–سیستمی گاتمن وآموزش الگوی مک مستر به عنوان دو رویکرد اثر بخش بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین می تواند مورد استفاده خانواده درمانگران، مشاوران و روانشناسان گردد.
ناتوانی در زایش یا زایش ناتوانی: کاوشی کیفی از پیامدهای روان شناختی ناباروری در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
4-28
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی پیامدهای روان شناختی ناباروری بر زنان نابارور بود. روش : پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. نمونه در این مطالعه 21 نفر از زنان نابارور بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. ابزار اصلی این مطالعه مصاحبه بود و اطلاعات جمع آوری و تحلیل داده ها به شیو ه کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها : یافته های پژوهش حاضر نشان داد پیامدهای روان شناختی ناباروری به ترتیب عبارتند از: 1.درماندگی درمانی 2.احساس پوچی 3.خودسرزنشگری 4.برون ریزی هیجانات شدید منفی 5.اختلالات روان شناختی 6.مصرف داروی اعصاب 7.افکار خودکشی 8. انزواطلبی 9.مشاجره با همسر به خاطر احساس تنهایی 10.خانه های سوت و کور. به نظر می رسد زنان نابارور وضعیت روان شناختی نامساعدی را تجربه می کنند. نتیجه گیری : یافته ها شامل 6 مقوله اصلی و یک مقوله هسته تحت عنوان زایش ناتوانی شد. زایش ناتوانی اشاره به این مفهوم دارد که زنانی که تجربه ناباروری دارند به مرور زمان و به دلیل مواجهه با پیامدهای ناباروری ممکن است در بقیه جنبه های زندگی خود نیز احساس ناتوانی داشته باشند. تبیین نتایج به طورکلی نشان دهنده وجود «زایش ناتوانی» و احساس پوچی در جامعه هدف بوده است که نهایتاً منجر به اختلالات روان شناختی، مصرف داروهای روانپزشکی و خانه های سوت و کور می شود.
بازنمایی موضوع مرگ و نمادهای هیجان ساز آن در کانال های خبری مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
29-58
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه های تلویزیونی و اخبار، سرشار از صحنه هایی است که یادآوری می کند زندگی، بدون شک پایان خواهد یافت. هدف از پژوهش حاضر بررسی بازنمایی اخبار مرگ و نمادهای هیجان ساز آن در کانال های خبری مجازی بود. روش: روش تحقیق کیفی و ازنوع تحلیل مضمون بود. جامعه مورد مطالعه کانال های خبری مجازی و نمونه به صورت در دسترس شامل چهار کانال پرمخاطب بود که در آن اخبار مرگ در ماه های اردیبهشت تا مرداد 1398 بررسی شد. اینکه کدام ماه از کدام کانال انتخاب شود، به صورت تصادفی بود و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. یافته ها: بر اساس تحلیل مضامین اخبار، بازنمایی اخبار مرگ در ده مضمون عوارض جسمانی و بیماری ، حوادث غیرعمدی، مرگ مغزی، سوء مصرف الکل و مواد، خودکشی، کشتار جمعی، قتل ، قصاص، سهل انگاری منجر به مرگ و مرگ و کشتار حیوانات و بازنمایی شیوه های جلب توجه و افزایش هیجان در پنج مضمون صحنه پردازی و برجسته سازی (حساس بودن محل و زمان وقوع، نماد ترس و دلهره و ایجاد تضاد)، نمادهای محرک تصور و خیال (همایندی و تداعی، وضعیت ناتمام و مبهم)، نمادهای کمی (افزایش آماری و حجم پوشش خبری)، نمادهای اهمیت (مسئولیت گوینده خبر و شهرت) و اشاره به تابوها (تجاوز منجر به مرگ) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: تفاوت میان بازنمایی این عوامل مرگ ومیر در پژوهش های پیشین و اخبار، در بررسی و ارائه شیوه های پیشگیری در پژوهش هاست. در حالی که در اخبار مرگ ومیر، آگاهی بخشی و ارائه راهکارهای مفید پیشگیرانه تقریبا در حد صفر بوده است. این مسأله موجب نشخوار مداوم رویدادهای منفی می شود که هیجانات اندوه، ترس و خشم را افزایش و موجب احساس ناامنی مردم می شود.
مدل های نظام راهنمایی مورد نیاز تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
143 - 172
حوزههای تخصصی:
اسناد تحول بنیادین آموزش و پرورش تنها از سه «مدل مشاوره ای» تحصیلی، شغلی یا سازشی سخن به میان آورده اند، اما نسبت به«مدل راهنمایی» بومی یا غیر بومی ساکتند. سه مدل یادشده نمی توانند همه اهداف اسناد فوق را محقق سازند و نیاز به مدل هایی متناسب با اهداف اسناد تحول احساس می شود. به علاوه «راهنمایی»، که جنبه پیشگیری نیز دارد، نیازمند مدل قابل اجرا، ساختار و تشکیلات مناسب و شرح وظیفه برای همه عوامل انسانی مدرسه است. در همین راستا مقاله علمی-پژوهشی حاضر از تحقیق «تحلیل محتوای راهنمایی در قرآن مجید» و «تحلیل محتوای کیفی (مضمونی) اسناد سه گانه» استخراج شده و پاسخی است به «مدل های راهنمایی مورد نیاز تحول بنیادین آموزش و پرورش»؛ در این مقاله با کمک شش مدل ابداعی به نقد تحلیلی- انتقادی ده مدل سنتی و معاصر می پردازیم و وجه اشتراک و افتراق آنها را مشخص خواهیم کرد. سه مدل از ده مدل رایج صرفأ در تخصص مشاور مدرسه هستند؛ مابقی با شش مدل ابداعی ما شامل «علم، ایمان و عمل شایسته»، «بینش و بصیرت»، «راهیابی به حقایق نهان»، «راهگشایی»، «داوری» و «راهنمایی معنوی» با اختلافاتی همپوشانی دارند. شش مدل پیشنهادی، ساختاری بوده و وظیفه راهنمایی را برعهده همه عوامل انسانی مدرسه از جمله دانش آموزان می گذارند، تا آموزش و پرورشی خلاق، پویا و شادکام را رهبری کنند و دانش آموزان از حضور در مدرسه لذت برده و به حداکثر توان بالقوه خود برسند. کلیدواژه: مدل، راهنمایی و مشاوره، قرآن کریم، سند تحول
تاثیر میزان محیط یادگیری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تاثیر میزان محیط های یادگیری بر پیشرفت تحصیلی دیرآموزان بود. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دیرآموز دختر و پسر منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه پژوهش به صورت تصادفی از بین تمامی مدارس استثنایی منطقه 5 شهر تهران، یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه انتخاب و سپس از بین دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس تعداد 30 دانش آموز دیرآموز داوطلب واجد شرایط در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به عنوان نمونه پژوهش جایگزین شدند. برنامه آموزشی مداخله طراحی محیط یادگیری دانش آموزان دیرآموز در 17 جلسه 45 الی 60 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات از پیشرفت درسی نمره درس ریاضی، علوم، جغرافیا و املاء استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار Spss23 و در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج پیشرفت درسی بین دانش آموزان دیرآموز در درس علوم، درس ریاضی، درس جغرافیا و درس املاء قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری در گروه آزمایش و کنترل وجود داشت (p<0.001). نتیجه گیری: طراحی محیط های یادگیری در پیشرفت چهار درس علوم، ریاضی، جغرافیا و املاء دانش آموزان دیرآموز مؤثر می باشد.
هم سنجی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی پذیرش و تعهد بر بی رمقی زناشویی و تنیدگی پس ضربه ای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مداخلات فراخور برای کاهش اثرات منفی خیانت زناشویی ارج فراوانی دارد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر هم سنجی کارایی زوج درمانی شناختی رفتاری و زوج درمانی پذیرش و تعهد بر بی رمقی زناشویی و تنیدگی پس ضربه ای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده همه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی منطقه غرب تهران در سال 1398 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی شناختی رفتاری، زوج درمانی پذیرش و تعهد و گروه گواه گمارش شدند. آزمودنی های گروه شناختی رفتاری و گروه پذیرش و تعهد هرکدام به صورت جداگانه طی دوازده جلسه و یک بار در هفته به مدت 90 دقیقه تحت آموزش قرار گرفتند. طی این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از پژوهش به پرسشنامه بی رمقی زناشویی ((Pines, 1996 و تنیدگی پس ضربه ای (Foa, Riggs, Dancu, & Rothbaum, 1993) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هر دو درمان تأثیر معناداری بر بی رمقی بدنی (64/ 7 ;F=002/ 0P=)، بی رمقی هیجانی (07/ 19 ;F=001/ 0P=)، بی رمقی روانی (42/ 16 ;F=001/ 0P=) و تنیدگی پس ضربه ای (72/ 65 ;F =001/ 0P=) داشتند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در بی رمقی زناشویی وجود نداشت (05/0<p) ولی در تنیدگی پس ضربه ای تفاوت دو گروه معنادار بود و نتایج به نفع گروه زوج درمانی پذیرش و تعهد بود (05/0p <). بر اساس نتایج حاضر، می توان دریافت که زوج درمانی شناختی رفتاری و زوج درمانی پذیرش و تعهد بر بی رمقی و تنیدگی پس ضربه ای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مؤثر است؛ بر این اساس پیشنهاد می شود متخصصین مشاوره روان شناختی خانواده از این روش های زوج درمانی برای کاهش اثرات خیانت زناشویی بهره بگیرند.
مقایسه اثر بخشی دو رویکرد زوج درمانی هیجان _ مدار و تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر تعارضات زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
4-23
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد زوج درمانی هیجان مدار و تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر تعارضات زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران صورت گرفت . روش : روش تحقیق شبه آزمایشی دارای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه زن و شوهرانی بود که 1 تا 10 سال از ازدواجشان می گذشت و حداقل یک فرزند داشتند. تعداد افراد نمونه 30 زوج بودند از بین زوج های داوطلب مشارکت در پژوهش انتخاب شدند که هر یک از زوج ها به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای سنجش تعارضات زناشویی زوج ها از پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی و همکاران (1387) که یک ابزار 54 سوالی است که کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب رضایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه فردی با دوستان و خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر را می سنجد استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج : تحلیل یافته ها نشان داد زوج هایی که تحت مداخله های زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی قرار گرفتند تعارض زناشویی کمتری از زوج های گروه کنترل نشان دادند ولی تفاوت معنی داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش تعارضات زناشویی ملاحظه نشد. نتیجه گیری : با توجه به یافته های این پژوهش مداخلات زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی در کاهش تعارضات زناشویی مؤثر است و از این دو رویکرد می توان برای کاهش تعارضات زناشویی زوج ها استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی – رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل فراوانی روی خوشنودی زناشویی تأثیر می گذارد، ناخشنودی جنسی یکی از این عوامل است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان دارای ناخشنودی جنسی بود. پژوهش حاضر ازنظر روش شناسی جزء طرح های آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، عبارت بودند از زنان دارای ناخشنودی جنسی که در سال 98 به مراکز مشاوره شهر تهران (9 مرکز مشاوره) مراجعه کرده بودند (750 نفر). از این جامعه با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر از زنان داوطلبی که دارای ملاک های ورود به طرح درمانی بودند، از طریق مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی – رفتاری و کنترل جایگزین شدند. سپس هر گروه آزمایشی طی 9 جلسه 5/1 ساعته تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. اعضای هر سه گروه در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خوشنودی زوجی اینریچ Fowers, Olson,1989)) را تکمیل کردند. تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات متغیر خوشنودی زناشویی در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته است (P ≤0/05, F=259/39). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سنجش با درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری بر خوشنودی زناشویی داشته است؛ بنابراین درمانگران و مشاورین خانواده می توانند با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی ناخشنودی جنسی زوجین کار کنند تا افزون بر حل مشکل آن ها خوشنودی زناشویی شان نیز افزایش پیدا کند و گام باارزشی جهت کاهش طلاق بردارند.
بررسی ابعاد هیجانی و روان شناختی آسیب های دوران کودکی در مردان و زنان دارای پیشینه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای خیانت زناشویی می توان دلایل فراوانی برشمرد که آسیب های دوران کودکی می تواند یکی از آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن ابعاد هیجانی و روان شناختی آسیب های دوران کودکی در مردان و زنان دارای پیشینه خیانت زناشویی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که با به کارگیری مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 12 نفر (7 زن و 5 مرد) از افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی انجام شد. این افراد در سال 1397 به دلیل خیانت زناشویی به مراکز مشاوره شهرستان لارستان، استان فارس، مراجعه کرده بودند، خیانت حداقل شش ماه طول کشیده و به تأیید مراجع و مشاور رسیده بود. شرکت کنندگان به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پاسخ های شرکت کنندگان به حالت اشباع برسد. داده ها با به کارگیری شیوه کیفی نظریه زمینه ای تحلیل شد. نتایج نشان داد که افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی در دوران کودکی خود دچار آسیب های هیجانی و روان شناختی همچون محرومیت، درماندگی، گسستگی هیجانی، شکاف میان نسلی و تمرکز بیرون از خانواده والدین شده بودند. بررسی روند مصاحبه ها نشان داد که این آسیب ها مشکلاتی را برای افراد در کودکی و بزرگ سالی و در زمینه های گوناگون زندگی (تحصیلی، اقتصادی، اجتماعی، نوجوانی، شغل و کار وزندگی زناشویی) به وجود می آورند. بر پایه این یافته ها و همچنین الگوی پارادایمی برآمده از آن ها می توان جهت شناسایی و همچنین پیشگیری از آسیب هایی که می تواند در خانواده منجر به خیانت شوند، اقدامات لازم را انجام داد.
رابطه مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری: نقش صلاحیت های مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری با میانجی گری صلاحیت های مسیر شغلی بود روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، کلیه کارکنان شرکت های تولیدی- صنعتی شهر اصفهان بود. نمونه ای به حجم 192 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین سه شرکت انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس های نگرش های مسیر شغلی بی مرز (بریسکو و هال،2006)، میزان گرایش استخدام پذیری (فوگیت وکاینیکی،2008)، اطلاعات خود (کالانان و گرینهاوس،1992)، مهارت های مرتبط باشغل- مسیرشغلی (ابی و همکاران،2003)و وسعت شبکه های داخلی وخارجی (ابی، باتس و لاک وود، 2003) استفاده شد. نتایج نشان داد که صلاحیت دانستن چرایی در رابطه بین طرز تفکر بی مرز و استخدام پذیری، یک میانجی نسبی بود اما در رابطه بین گرایش به تحرک سازمانی و استخدام پذیری، نقش میانجی نداشت. همچنین صلاحیت دانستن چه کسی در رابطه مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری یک میانجی نسبی به حساب آمد. صلاحیت دانستن چگونگی نیز در رابطه بین طرز تفکر بی مرز و استخدام پذیری، یک میانجی نسبی و در رابطه بین گرایش به تحرک سازمانی و استخدام پذیری یک میانجی کامل بود. در مجموع می توان گفت که طرز تفکر بی مرز از طریق صلاحیت های مسیر شغلی می تواند به استخدام پذیری منجر شود.
نقش سه گانه تاریک شخصیت و رابطه والد-فرزندی در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان دختر شهر تهران
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
101-124
حوزههای تخصصی:
مصرف مواد مخدر در نوجوانان یک پدیده اجتماعی در حال گسترش است که عوامل بسیاری در ایجاد آن نقش دارند. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سه گانه تاریک شخصیت و رابطه والد-فرزندی در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان دختر شهر تهران بود. این مطالعه از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب (DIC) شهر تهران بودند. نمونه گیری در این پژوهش به صورت در دسترس بود و با این روش 60 نفر نوجوان (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، ارزیابی رابطه والد- فرزند (فاین و همکاران، 1983) و پرسشنامه آمادگی اعتیاد (وید و بوچر، 1992) جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سه گانه تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) و رابطه والد-فرزندی با گرایش به اعتیاد رابطه وجود دارد (05/0P<). همچنین نتایج نشان داد که جامعه ستیزی، رابطه با مادر و رابطه با پدر به ترتیب 30/0، 30/0 و 22/0 از گرایش به اعتیاد در نوجوانان را پیش بینی می کنند. با توجه به یافته های پژوهشی می توان گفت جامعه ستیزی، رابطه با مادر و رابطه با پدر قادر به تبیین گرایش به اعتیاد در نوجوانان هستند، بنابراین برای پیشگیری از گرایش به اعتیاد نوجوانان می توان متغیرهای مذکور را مورد توجه قرار داد.
مقایسه خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
231 - 260
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و از حیث زمان پس رویدادی بود. جامعه آماری، در دو گروه شامل کلیه فرزندان 12 تا 18 ساله با و بدون تجربه طلاق والدین در شهر تهران در سال 1398 است که با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس از هر گروه تعداد 100 فرزند به صورت داوطلب با مراجعه به مدارس شهر تهران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل 3 پرسشنامه خودپنداره بک(1990)، فرم کوتاه مقیاس تعارض نقش جنستی اونیل و همکاران(2012)، مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا(1991) بود. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل و تحلیل واریانس مانوا در نرم افزار SPSS-22 نشان داد که بین فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین در مقیاس های نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ لیکن در مقیاس خودپنداره تفاوت معناداری مشاهده نگردید(p<0/05). لذا نتیجه گیری می شود که طلاق گرفتن والدین بر موفقیت، رابطه عاطفی محدود، ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، فروپاشی شخصیت، ناسازگاری اجتماعی و فقدان استقلال فرزندان آن ها اثر می-گذارد.
اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم بود. طرح این تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر اسلامشهر در سال تحصیلی 96-97 بود. نمونه تحقیق شامل 30 نفر (15 گروه کنترل و 15 نفر آزمایش) از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت زندگی (1989)، اهمال کاری سولومون و راث بلوم (1984) و پرسشنامه کیفیت تصمیم گیری اخباری زاده (1394) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، برنامه آموزشی مدیریت زمان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دو جلسه در هفته) به گروه آزمایش ارائه گردید. پس از پایان آموزشی مدیریت زمان، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزشی مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش بوده است (05/0> P).
نقش میانجی گری خوددلسوزی در رابطه ی بین علائم وسواس فکری عملی با احساس گناه پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : رفتارهای وسواسی در شرایط گوناگون می تواند تجربه های احساسی متفاوتی را سبب گردد، بنابراین این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گری خوددلسوزی در رابطه ی بین علائم وسواس فکری عملی با احساس گناه پرستاران انجام شد. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی 486 پرستار زن شهر گرگان در بیمارستان های دولتی بودند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر مشاهده شده 340 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه احساس گناه کوگلر و جونز (1992)، پرسشنامه وسواس فکری عملی هاجسون و راچمن (1977) و پرسشنامه خوددلسوزی ریس و همکاران (2011) بودند. یافته ها: یافته ها نشان داد روابط معنا داری بین علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی با احساس گناه وجود داشت و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 57 درصد از احساس گناه توسط علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی بر احساس گناه اثر مستقیم معنادار دارند و مسیر غیر مستقیم علائم وسواس فکری عملی پرستاران با میانجی گری خوددلسوزی بر احساس گناه تایید گردیده شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر ضرورت نقش رفتارهای وسواسی پرستاران بر تجربه احساس گناه تاکید نمود که می تواند دلالت های کاربردی برای درمان گران و مشاوران در جهت کاهش احساس گناه با توجه به در نظر گرفتن ابعاد خوددلسوزی در پرستاران ارایه دهد.
اثربخشی درمان گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) بر شادی وتاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
235 - 252
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا)برشادی وتاب آوری انجام شد. روش: این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد سوگوار که حداقل یکسال از سوگشان گذشته بودوهنوز علائم سوگ را داشتند وبه مراکز مشاوره شهر اصفهان در بهار سال 1398مراجعه کرده بودند.از جامعه آماری 40نفر ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺷﺮﺍیﻂ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺼﺎﺩﻓی ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ های آزمایش (20نفر)وکنترل(20نفر) گماشته شدند .پس از انجام پیش آزمون،به کمک پرسشنامه های مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون(2003) و ﺷﺎدی آکﺴﻔﻮرد (1989)، به گروه آزمایشی طی هشت جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) داده شد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد وداده های بدست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) بر شادی وتاب آوری تاثیر مثبت ومعناداری داشته است(p <0/00) . نتیجه گیری :برنامه آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) در ارتقا سطح کیفیت زندگی ،تاب آوری وهمچنین میزان شادی در افراد دارای سوگ وداغدیده موثرونتیجه بخش است.