فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
فردینان دوسوسور
جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در صدد تبیین دیدگاه توماس آکوئیناس در باب عدالت به عنوان یک فضیلت مىباشد. در این مقاله پس از بیان تعریف فضیلت و تعیین مهمترین فضیلت اخلاقى، به بررسى نظرات توماس در باب عدالت توزیعى، حق و بى عدالتى پرداخته شده است
از مدرنیسم تا حاد مدرنیسم و فراسوی آن
حوزههای تخصصی:
قرائت دین و چالش معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسة دو گونه نزاع و چالش در عالم اندیشه میپردازد، یکی چالش شکاکیت و نسبیت و دیگر چالش تکثر قرائت یا پلورالیسم قرایی، و سرانجام به این نتیجه میرسد که این دو نوع جریان در واقع از یکجا منشأ میگیرد، و در منتهی نیز به یک نتیجه ختم میشود. برای نیل به این هدف، ابتدا زیرساختهای معرفتشناسی مسأله - خصوصاً «مسأله معیار» - مورد بررسی قرار میگیرد و به رویکرد شکاکاندر نفی معیار و رهیافت نسبیگرایان در ارجاع معیارها به انسان معیاری، که در واقع نفی معیار واقعی و نفسالامری است، اشاره میشود، سپس به زیربنای هرمنوتیکی مسأله قرائت پرداخته میشود، به این نتیجه رهنمون میشود که هرمنوتیک فلسفی گادامر و اتباع او در واقع بیانی است از شکاکیت و نسبیت معرفتشناسی در عالم قرائت، چرا که این نوع هرمنوتیک نافی هر نوع معیار واقعی در باب قرائت هر نوع متنی است، و این اشکالی است که کسانی چون بِتی و هِرش بر گادامریان نیز وارد کردهاند.این مقاله در پایان نیز به کیفیت راه برون شد از دگماتیزم هرمنوتیک فلسفی در نفی معیار اشاره میکند و راه خلاصی از این بحران را باز مینماید
ابوزید و قرائت متن در افق تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
دکتر حامد ابوزید، متن را محصولی فرهنگی میداند که در افق تاریخی باید آن را مطالعه کرددر بررسی هر متن باید به فرهنگ زمانه آن پرداخت رابطه متن با فرهنگ نیز دیالکتیکی است، چون از سویی تأثیر میپذیرد و از سویی دیگر تأثیر میگذارد.
توهم ناشی از یک فن
انسان از دیدگاه پراگماتیسم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوعمل گرایی معاصر با دیدگاهی پسانو گرایانه، وجود گرایانه و عمل گرایانه به بحث درباره انسان می پردازد. از نگاه این مکتب فلسفی، تعریف یگانه و محتومی از انسان وجود ندارد. آدمی در هر موقعیت به تعریف جدیدی از خویشتن و یا به باز آفرینی خود می پردازد و این تحولی است که مستمرا ادامه می یابد. انسان در این دیدگاه در دو بعد به هم پیوسته فردی و جمعی مورد توجّه قرار می گیرد. در بعد فردی با کمک اصطلاح طنز گرای آزاده و در بعد اجتماعی، فرد وابسته به مدینه فاضله آزاده تعریف میشود. طنزگرای آزاده، همچون طنزپردازان ادبی، با روشی هنرمندانه و نواندیش عمل میکند. او از هر گونه ظلم و کاستی در زندگی کنونی بشر بیزار است و با نقادی مداوم از بی عدالتی ها و درد و رنج هایی که بر آدمیان، حتی انسان های ناآشنا و بیگانه می رود، نقش مسئولانه فردی خود را ایفا میکند. طنز گرای آزاده از این طریق به وحدت بشری نیز توجه می نماید و مدینة فاضلة آزاد را رقم می زند. مدینة فاضله و وحدتی که این گونه ایجاد میشود، از طریق ارائه طرحی پیشین و تفکر در چند و چون آن تحقق نمی یابد، بلکه با تخیل وضعیت مردمان درگیر با درد و رنج و ظلم و همراه با نقادی مستمر اجتماعی صورت می گیرد. طنزگرای آزاده در هر موقعیت، با واژگان نهایی که محصول تجارب گذشته او و دریافت های جدید از کتب، اندیشه ها و آثار مختلف فرهنگی- ادبی موجود در جامعه است، هویت خود را نشان میدهد. او با این ابزارها از یک سو در بعد فردی به خلق مستمر خویشتن اقدام میکند و از سوی دیگر عملا وحدت اجتماعی را همگام با دیگر افراد، یعنی طنز گرایان آزاده، رقم می زند.
نقد ارسطو از نظریه سقراطی- افلاطونی «وحدت فضیلت و معرفت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل فضیلت و ارتباط آن با معرفت از مباحث مهم فلسفه اخلاق است که نحوه برداشت از آن در علم اخلاق نیز مؤثر است. سقراط که گاه او را موسس فلسفه و پدر فلسفه اخلاق مىنامند (فرانکنّا، 1376: 20) فضیلت را لازمه معرفت مىدانست و بر آن بود که اگر کسى خوب و بد را از هم باز شناسد، هیج عاملى نمىتواند او را به عملى بر خلاف معرفتش وادار سازد. پس از سقراط دیگر فلاسفه در مقابل این نظر واکنش نشان دادند. شاگرد او افلاطون نظریه استادش را پذیرفت، اما شاگرد افلاطون، ارسطو، نظریه سقراط را انکار کرد و به تفصیل به نقد و بررسى آن پرداخت. هدف اصلى این مقاله بیان نقدهاى ارسطو بر نظریه سقراط است. این نقدها از یک سو دیدگاه ارسطو را درموضوع مورد بحث، تبیین مىکند و از سوى دیگر با طرح احتمالات مختلف درباره نظریه سقراط و نقد و بررسى آنها، پرتوى بر نظریه سقراط مىافکند.
مهمترین نقد ارسطو، بر نظریه سقراط این است که این نظریه، تأثیر گرایشها و انفعالات نفسانى بر اعمال را نادیده مىگیرد. نکته قابل توجه این است که به نظر مىرسد، ارسطو در نقد یکى از تقریرهاى نظریه سقراط، خود را ناتوان از ارائه ردّى قاطع مىبیند و در مقابل آن تسلیم مىشود.
نقد نظریه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا ترجمة یکی از کتابهای مهم در حوزة فلسفه اخلاق، یعنی نظریه اخلاقی کانت را نقد و بررسی کند.
این کتاب را بروس اونی. استاد دانشگاه ماسوچوست به انگلیسی نگاشته است که دو تن از مترجمان یعنی آقایان علیرضا آلبویه، و مصطفی ملکیان آن را از انگلیسی به فارسی ترجمه کردهاند. ناقد ترجمة این کتاب، چند صفحه از متن انگلیسی را به اجمال بررسی، و خطاهای فاحشی را در آن مشاهده کرده است. امید است که این نقد، تذکاری برای دقت هر چه بیشتر مترجمان و اصلاح چاپهای بعدی این کتاب باشد.
نگرش مجدد به نظریه مثل
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
مفهوم تجربه در تفکر کانت
حوزههای تخصصی:
کانت بر اساس تقسیمی که از قضا یا به دست داده است و آنها را به تحلیلی و تالیفی تقسیم نموده و قضایای تالیفی را در دو بخش ما تقدم و ما تاخر تعریف کرده است زمینه مفهوم تازه ای از تجربه را فراهم آورده که پیش از وی سابقه نداشته است کانت ابتدا از امکان ذاتی تجربه پرسش می کند و سپس آن را با امکان تحقق طبیعت پیوند می دهد و در بحث از امکان طبیعت به بحث از متعلق تجربه و نسبت آن با فاعل شناسا می پردازد و نحوه امکان قضایای تالیفی ما تقدم را در سایه آن نسبت تعیین می کند و در این بحث سوبژکتیویته را در قالب ـمن می اندیشم به عنوان بنیاد امکان قضایای تالیفی ما تقدم تثبیت می کند بدین ترتیب مفاد تجربه در معنای کانتی آ ن را با امکان تحقق طبیعت پیوند می دهد و در بحث از امکان طبیعت به بحث از متعلق تجربه و نسبت آن با فاعل شناسا می پردازد و نحوه امکان قضایای تالیفی ما تقدم را در سایه آن نسبت تعیین می کند و در این بحث سوبژکتیویته را در قالب من می اندیشم به عنوان بنیاد امکان قضایای تالیفی ما تقدم تثبیت می کند بدین ترتیب مفاد تجربه در معنای کانتی آن که از مبادی تصوریه علوم جدید به شمار می رود می رود معین می شود گفتنی است که این مقاله با نظر به کتاب شی چیست ؟ تالیف مارتین هیدگر تحریر شده است.