فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، اثر بخشی آموزش کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود که از میان دانش آموزان پنج مدرسه راهنمایی شهر اردبیل بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (1988) و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (کنترل تکانه و توجه) و گواه (20 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007)، تکانشگری بارات (1994)، آزمون ریاضی کی مت (1988) و حواس پرتی تولوز پیرون (1986) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) نشان داد آموزش برنامه های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشوری و حواس پرتی تأثیر دارد (001/0≥P)؛ به این صورت که به کاهش هیجان های منفی، تکانشوری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی منجر می شود. بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های کنترل تکانه و توجه به دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی باعث کاهش تکانشگری و حواس پرتی می شود و می توان از این آموزش ها به عنوان روش های مداخله ای مناسب سود جست
اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس- اجبار، یکی از مشکلات جدی سلامت روان شناختی بوده و سالیانه هزینه های اقتصادی و اجتماعی هنگفتی را بر جامعه تحمیل می کند و علائم ناتوان کننده آن کارکرد میان فردی، شغل و زندگی فرد را مختل می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری - عملی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل) بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 338 دانشجوی دختر در محدوده ی سنی 29-20 سال به کمک پرسشنامه های وسواس فکری – عملی (MOCI)، باورهای فراشناختی (MCQ-30) و مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مصاحبه تشخیصی افراد واجد شرایط (دارای نمره برش تشخیصی وسواس فکری- عملی) بر اساس DSM-IV-TR، 16 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت درمان خاصی قرار نگرفتند؛ و دو ماه پس از پایان درمان، پیگیری اجرا گردید. آزمودنی های هردو گروه قبل و بعد از مداخله و دو ماه پیگیری، پرسشنامه های MOCI، MCQ-30، RRS را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس به کاربرده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه (کنترل و آزمایش)، ازنظر نمرات وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود دارد (005/0 > p). با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن در کاهش وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری – عملی مؤثر است و تغییرات درمانی ایجادشده در پیگیری دوماهه تقریباً پایدار باقی ماند.
بررسی تأثیر فرآیند تدریس-یادگیری، پژوهش و کیفیت تدریس بر کارآیی آموزش از دور
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فرآیند تدریس - یادگیری، پژوهش و کیفیت تدریس بر کارآیی آموزش از دور است. عامل فرایند تدریس- یادگیری نیز متشکل از چهار زیر عامل استفاده از بازخورد، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، استفاده از منابع و وسایل آموزشی و الگوها و روش های تدریس است. عامل پژوهش نیز دارای سه زیر مؤلفه قراردادهای پژوهشی، سمینارها و همایش ها و فرصت های مطالعاتی است و عامل کیفیت تدریس نیز دارای سه زیر مؤلفه طرح درس، اجرای تدریس و ارزشیابی از تدریس است. بر اساس ادبیات نظری و مدل تدوین شده پرسشنامه پژوهش که شامل 36 سؤال بود تهیه و تدوین گردیده است. پس از تعیین پایایی ابزار پژوهش، روایی آن نیز با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان می دهد که عامل های تناسب برنامه آموزشی و درسی، امکانات و تجهیزات آموزشی و پژوهشی، منابع مالی، اهداف، فرآیند تدریس-یادگیری، پژوهش، کیفیت تدریس، رضایت دانشجویان، آثار علمی تولیدشده و دانش آموختگان از عوامل اصلی تأثیرگذار بر کارآیی آموزش از دور است. بنا بر تحلیل های انجام گرفته می توان عنوان کرد که تأثیر فرآیند تدریس یادگیری، پژوهش و کیفیت تدریس بر کارآیی آموزش از دور معنادار و مثبت است.
بررسی و مقایسه درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده بر عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مینه و هدف: ماهیت چند بعدی و پیچیده اختلال دو قطبی بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان روانی-آموزشی خانواده بر کاهش عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی بوده است.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) بود. از بین تمام بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های روانشناختی شهر اصفهان ،24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.گروه اول درمان فراشناختی همراه با دارو درمانی، گروه دوم درمان روانی –آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی و گروه سوم فقط دارو درمانی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-R و مقیاس عملکرد اجتماعی بود. داده-ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی در مقایسه با گروه روانی-آموزشی خانواده معنادار نبود (0/05>p)؛ همچنین بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی و گروه روانی- آموزشی خانواده با دارو درمانی معنادار بود.
نتیجه گیری: استفاده از درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی اثربخشی درمان را افزایش می دهد. بنابراین پیشنهاد می شود درمانگران و خانواده ها در این زمینه آموزش ببینند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی و کاهش نشانه های کودکان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 93-92 بودند. آزمودنی های پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال سلوک بود که از میان دانش آموزان بعد از شناسایی به وسیله مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته، مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و مقیاس بهزیستی شخصی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی دانش آموزان دارای اختلال سلوک مؤثر بوده (001/0>P) و منجر به کاهش نشانه های مرضی اختلال سلوک در دانش آموزان مبتلا شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی به افزایش سلامت روان منجر می شود و در پیشگیری از اختلال سلوک نقشی موثر دارد.
رابطة سبک های یادگیری کلب و هیجان های مثبت و منفی تحصیلی با یادگیری خودگردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبک های یادگیری کلب، هیجان های مثبت و منفی تحصیلی با یادگیری خودگردان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و در قالب یک طرح همبستگی است. جامعة آماری، کلیة دانش آموزان دبیرستان های شهر سقز (7000 نفر) در سال تحصیلی 93 -1392 بودند. جهت دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 363 نفر (182 دختر و 181 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، به عنوان نمونة مورد مطالعه، از این جامعه انتخاب شدند؛ و از آنها خواسته شد تا به پرسش نامه های هیجان های تحصیلی پکران، گوئتز و فرینزل (2005)، راهبردهای یادگیری خودگردان پینتریچ و دی گروت (1990) و سبک های یادگیری کلب (2007) پاسخ دهند. داده های پژوهش با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رابطة بین سبک های یادگیری کلب و یادگیری خودگردان، معنادار نیست. رابطة بین لذت از کلاس و امیدواری با یادگیری خودگردان مثبت و معنادار است. همچنین رابطة اضطراب، خستگی و عصبانیت با یادگیری خودگردان منفی و معنادار است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، سبک های یادگیری و هیجان های تحصیلی 29 درصد تغییرات مربوط به یادگیری خودگردان را تبیین می کنند. هیجان های تحصیلی قادر به پیش بینی یادگیری خودگردان هستند که از میان آنها متغیر لذت از کلاس بالاترین قدرت پیش بینی کنندگی را دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی بود
روش: بدین منظور 60 نفر از والدین کودکان کم توان ذهنی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل (هر یک 30نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفتند و از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبرد مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، خودکنترلی، طلب حمایت اجتماعی، اجتنابی و ارزیابی مجدد مثبت والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است اما آموزش مهارت حل مسئله بر راهبرد پذیرش مسئولیت و حل مسئله برنامه ریزی شده والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار نیست.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های حل مسئله بر تغییر برخی از راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است.
مطالعه ارتباط نظریه ذهن با ناگویی هیجانی در یک گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه ذهن به عنوان یک توانایی شناخت اجتماعی و ناگویی هیجانی به عنوان یک ناتوانایی در شناسایی هیجانات در خود و دیگران، از مؤلفه های مهم شناخت اجتماعی هستند که به نظر می رسد به جهت هم پوشی ساختاری در مکان های مغزی و هم پوشی کارکردی می توانند در ارتباط باهم موردتوجه قرار گیرند. هدف: مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی- همبستگی است که باهدف بررسی ارتباط نظریه ذهن و ناگویی هیجانی در یک گروه غیر بالینی انجام یافت. نمونه پژوهش، شامل 233 دانشجو بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله-ای از دانشگاه های شهرستان بناب انتخاب شدند و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (RMET) و پرسشنامه ناگویی هیجانی TAS-20 را پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نقش پیش بینی کنندگی ناگویی هیجانی را در ارتباط با توانایی نظریه ذهن تأیید کردند. از میان زیر مؤلفه های ناگویی هیجانی، تفکر عینی سهم توانمندی در پیش بینی توانایی نظریه ذهن داشت (001/0 P
بررسی رابطه جهت گیری فراشناختی کلاس درس با آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری فراشناختی کلاس درس با آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، نمونه ای مشتمل بر 213 دانش آموز دبیرستانی (107 پسر و 106دختر) با میانگین سنی 88/16 سال از شهر شیراز انتخاب شد. این افراد به مقیاس جهت گیری فراشناختی محیط های یادگیری (توماس، 2003) و پرسشنامه آگاهی فراشناختی (اسکراو و دنیسون، 1994) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که رابطه ای مثبت و معنی دار میان ابعاد مقیاس جهت گیری فراشناختی محیط های یادگیری با متغیرهای آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد (01/0P<) و آگاهی فراشناختی دانش آموزان به ترتیب از طریق تعامل درون کلاسی، خواسته ای فراشناختی کلاس و حمایت و تشویق معلم پیش بینی می شود. همچنین، بهترین پیش بینهای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب شامل تعامل درون کلاسی، خواست های فراشناختی کلاس و حمایت عاطفی هستند. علاوه بر این، براساس نتایج آزمون تی، تنها در متغیر پیشرفت تحصیلی تفاوت معنا دار میان نمرات دو جنس وجود دارد.
الگوی معادلات ساختاری از روابط بین هوش عاطفی، مثلث شناختی و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی هوش عاطفی و سلامت روانی دانشجویان با واسطه گری مثلث شناختی (نگرش منفی به خود، دنیا و آینده) بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیدند و سه پرسشنامه ی هوش عاطفی پترایدز و فارنهام، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر، و مثلث شناختی بکهام و همکاران را در محل کلاس های عادی خود تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هوش عاطفی قدرت پیش بینی سلامت روانی را به طور مستقیم و معنادار دارد. رابطه ی مثلث شناختی و سلامت روانی نیز به صورت منفی و معنی دار بود علاوه بر این، هوش عاطفی توانست از طریق واسطه گری مثلت شناختی، به نحو غیرمستقیم نیز سلامت روانی را پیش بینی نماید. استفاده از آزمون بوت استروپ نشان داد که نقش واسطه ای مثلث شناختی در رابطه ی بین هوش عاطفی و سلامت روانی معنادار است.
اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش بررسی اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر که روایی و اعتبار آن نیز مورد تأیید قرارگرفته است، استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر میزان نمرات هوش تجسمی – فضایی، هوش کلامی- زبانی، هوش موسیقایی- موزون، هوش جنبشی- بدنی، هوش درون فردی به جز هوش برون فردی و هوش منطقی-ریاضی، دانش آموزان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تأثیر مثبت داشته است (01/0P<)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوشی دانش آموزان مورداستفاده قرار گیرد.
تأثیر یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی دانش آموزان متوسطه دوم در درس ریاضی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی درس ریاضی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان قائم شهر انجام گرفت. جامعه پژوهش را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 94-93 به تعداد 6263 نفر که در 42 مدرسه مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. از میان مدارس مجهز به فناوری اطلاعات و ارتباطات، یک مدرسه و در آن دو کلاس پایه دوم به روش تصادفی ساده به عنوان گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه خودکارآمدی ماتیاس جروسلم و رالف شوارز و نظامی بود که جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. ابتدا از دانش آموزان پیش آزمون گرفته شد و سپس، محتوای درسی در طول نیمه اول سال تحصیلی و طی 8 هفته در کنار استفاده از شبکه اجتماعی و همچنین به روش سنتی به ترتیب برای کلاس های گروه آزمایش و کنترل ارائه گردید. پس از آموزش، هر دو گروه ازنظر میزان خودکارآمدی مورد آزمون قرار گرفتند. آزمون پیگیری دو ماه از آموزش به عمل آمد. تجزیه وتحلیل نتایج تحقیق با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در خودکارآمدی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد شد (001/0 P ). گروه آزمایش بعد از دو ماه پس از آموزش برتری خود را حفظ کردند. نتایج پژوهش، بیانگر تأثیر مثبت استفاده از یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی بود.
بررسی اثربخشی آموزش یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران
تعلیم و تربیت را متوجه خودکرده است، یادگیری مشارکتی است. پژوهش حاضر با هدف
بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان
ابتدایی طراحی و اجرا شد.این مطالعه ی شبه آزمایشی در بین دانش آموزان پسر
دبستان های شهر همدان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد. 64 دانش آموز (32 نفر گروه آزمایش و 32 نفر
گروه کنترل) از دو کلاس یک مدرسه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه
آزمایش از روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو و در گروه کنترل از روش سنتی سخنرانی
استفاده شد. پیش آزمون قبل از اعمال متغیرهای مداخله و پس آزمون پس از اعمال
آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و
پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی
شامل گزارش میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس به
کمک نرم افزار spss20 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دو
گروه از لحاظ وجود متغیر خودتنظیمی و متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معنی دار وجود
داشت. به عبارتی نتایج پژوهش حاضر نشان داد یادگیری مشارکتی جیگ ساو، خودتنظیمی و
انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان به طور معنی داری افزایش می دهد و در رشد مؤلفه های
این دو متغیر در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. به طور کلی یافته های مطالعه نشان
دادروش یادگیری مشارکتی جیگ ساو نسبت به روش های سنتی تدریس در رشد مهارت
خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان مؤثرتر است.
رابطه راهبردهای مطالعه و یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کنکاش در مورد راهبرد های یادگیری و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی، منجر به حرکت در جهت یادگیری مطلوب می شود. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین راهبرد های یادگیری با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی که در سال 93-1392 در دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد، 199 نفر (90 پسر و 109 دختر) از دانشجویان رشته های پزشکی، دندان پزشکی و پیراپزشکی به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با تکمیل پرسش نامه راهبرد های مطالعه و یادگیری استاندارد لاسی و میانگین معدل تحصیلی دانشجویان جمع آوری و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز رگرسیون چندگانه، آزمون Tمستقل و آنووا با کمک نرم افزار SPSS 18 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: میانگین تمامی زیرمولفه های اشتیاق، مهارت و خودنظم دهی در دختران به طور معنی داری از پسران بیشتر بود (05/0p<). تمامی مولفه های راهبرد های مطالعه به جز مهارت پردازش اطلاعات با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط مثبت معنی دار داشتند. زیرمولفه های ایده اصلی (343/0=B)، پردازش اطلاعات (278/0=B) و راهبردهای آزمون (229/0=B) قوی ترین پیشگویی کننده مثبت پیشرفت تحصیلی بودند. همچنین این مدل، 7/24% واریانس معدل تحصیلی را پیش بینی کرد. دانشجویان با پیشرفت تحصیلی بالاتر نسبت به دانشجویان با پیشرفت تحصیلی پایین تر، در تمامی مولفه های راهبرد های یادگیری به جز مولفه پردازش اطلاعات، میانگین نمره بالاتری داشتند (05/0p<).
نتیجه گیری: راهبردهای مطالعه و یادگیری نقش زیادی در پیشگویی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارند.
تاثیر تقسیم توجه و دستگاه حسی مورد استفاده در مرحله مطالعه بر میزان یادآوری کاذب در مدل دیز- رودیگر- مک درموت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه های مربوط به حافظه کاذب، برقراری رابطه معنایی بین اقلام آموختنی را که باعث افزایش آسیب پذیری فرد می شود، در سبب شناسی این خطای حافظه دخیل می دانند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش منحرف ساختن توجه افراد از طریق تقسیم توجه در دو دستگاه حسی دیداری و شنیداری طراحی و اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 462 دانشجو (355 دختر، 107 پسر) بودند که با استفاده از مدل دیز- رودیگر- مک درموت (DRM) مورد آزمون حافظه کاذب قرار گرفتند. مجموعه مرجع دیز- رودیگر- مک درموت شامل فهرست هایی از کلمات است که واژه های هر فهرست با یک کلمه تله که در فهرست موجود نیست ارتباط معنایی بالایی دارند و یادآوری کلمه تله به هنگام آزمون حافظه نشان دهنده حافظه کاذب است. نتایج نشان داد که میزان یادآوری کاذب گروه تقسیم توجه کمتر از گروه کنترل بود، اما بین دو گروه تقسیم توجه و تمرکز توجه تفاوتی مشاهده نشد. به علاوه، میزان یادآوری کاذب در فهرست هایی که به صورت دیداری ارایه شده بودند کمتر از فهرست هایی بود که به شکل شنیداری ارایه شدند. نتایج هم چنین تعامل معنا داری بین تقسیم توجه و نحوه ارایه فهرست ها نشان داد. به این نحو که تفاوت در میزان یادآوری کاذب در ارایه شنیداری و دیداری فقط در شرایطی قابل مشاهده بود که فرد با توجه کامل درگیر تکلیف شده باشد. نتایج پژوهش نشان داد که تقسیم توجه در مرحله مطالعه می تواند به عنوان یکی از راه-های موثر کاهش یادآوری کاذب در دو دستگاه حسی دیداری و شنیداری مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر ترک اعتیاد و سنجش پایداری اثر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر ترک اعتیاد و سنجش پایداری اثر آن صورت گرفت. روش: نوع پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تبریز در نیمه دوم سال 1392 و نیمه اول سال 1393 بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 50 نفر (مداخله فراشناختی 25 نفر و کنترل 25 نفر) انتخاب شد. مقیاس های افکار اعتیاد مک مولین، مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد و نگرش نسبت به اعتیاد در گروه نمونه اجرا شد. روش درمانی فراشناختی گروهی در 8 جلسه یک ساعته اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان فراشناختی گروهی باعث کاهش نگرش نسبت به اعتیاد و افزایش تمایل به تغییر و درمان اعتیاد می شود. نتیجه گیری: درمان فراشناختی گروهی از روش های درمانی تاثیرگذار بر نگرش نسبت به اعتیاد وتمایل به تغییر و درمان می باشد.
بررسی رابطه ی ذهن آگاهی و راهبردهای فراشناخت با سبک های یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با نقش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با ن قش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر. ب دین منظور 306 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های کازرون به شیوه نمونه گیری خوشه ای به وسیله پرسشنامه های حالت فراشناختی، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (2004)، انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382) و پرسشنامه انسجام خانواده سامانی(1381) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته های حاصل از معادلات ساختاری با LISREL نشان داد که انعطاف پذیری خانواده اثر مستقیمی بر سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی و حالت فراشناختی دارد. انسجام خانواده دارای اثر مستقیم بر سبک هویت هنجاری و حالت فراشناختی دارد. از طرف دیگر، انسجام و انعطاف پذیری خانواده دارای اثر غیرمستقیم از طریق حالت فراشناختی می باشد. نتایج نشان دهنده اهمیت آموزش فراشناخت در خانواده و در مدارس بوده تا شرایط بهتری برای فرآیند هویت یابی ایجاد شود.
تاثیربرنامه آموزشی مادران مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مادر مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون و جامعه ی آماری پژوهش را مادران کودکان چهار تا شش سال تشکیل دادند. از میان جامعه آماری مورد اشاره، پنجاه مادر به صورت داوطلبانه انتخاب و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. برنامه آموزشی والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک طی شش جلسه به مادران گروه آزمایش ارائه گردید. ابزار سنجش پرسشنامه رفتارهای یادگیری پیش دبستان (مک درموت و همکاران، 2002) بود و داده های حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر انگیزه شایستگی و رفتارهای یادگیری کلی دارای تأثیر معناداری است (05/0>p)،اما بر توجه / پشتکار و نگرش نسبت به یادگیریدر کودکان 4 تا 6 سال دارای تاثیر معناداری نیست (05/0p>).