فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکردهای شناختی، پیش مهارتهای شنیداری و توانش های زبانی در کودکان تک زبانه و دو زبانه است. طرح پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است. نمونه پژوهش حاضر را 30 نفر از کودکان دو زبانه ی 6 تا 12 سال مرکز چند زبانه های ایران و 30 نفر از کودکان تک زبانه 6 تا 12 سال مرکز خلاقیت تشکیل می دهند. نمونه گیری به شیوه در دسترس و هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش آزمون رشد زبان، آزمون هوش کلامی وکسلر و آزمون پیش مهارت های شنیداری بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین کارکردهای شناختی، پیش مهارت های شنیداری و توانش های زبانی کودکان تک زبانه و دو زبانه تفاوت معنی داری وجود دارد. براساس نتایج پژوهش حاضر، والدین و نهاد های آموزشی باید برنامه های موثر و متنوعی به منظور بهبود مهارت های شناختی لازم برای یادگیری زبان ایجاد کنند.
اثربخشی آموزش تفکرمثبت بر باورهای غیرمنطقی روابط زناشویی زوجین شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش تفکر مثبت بر تغییر باورهای غیرمنطقی روابط زناشویی زوجین شهر یاسوج بود. در این پژوهش از روش آزمایشی در قالب پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را زوجین مراجعه کننده به چهار مرکز مشاوره شهر یاسوج تشکیل داد که از این تعداد پس از غربالگری بر روی120زوج،30 زوج (15زوج به عنوان گروه آزمایش و 15 زوج به عنوان گروه کنترل) به عنوان نمونه مورد نظر قرار گرفتند. ابتدا از دو گروه (آزمایش و کنترل) آزمون باورهای غیرمنطقی بعمل آمد و سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت10 جلسه تحت آموزش تفکرمثبت قرارگرفتند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و بعد از آموزش مجددأ آزمون باورهای غیرمنطقی گرفته شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) تجزیه و تحلیل شد.
اثر بخشی آموزش هنرهای تجسمی با استفاده ازبستة آموزشی""آموزش هنر، حامی کودک نوآور""بر افزایش خلاقیت کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت اثر بخشی آموزش هنرهای تجسمی با استفاده از بستة آموزشی محقق ساختة""آموزش هنر، حامی کودک نوآور"" بر افزایش خلاقیت کودکان دبستانی انجام گرفت.80 دانش آموز(40دخترو40 پسر)از میان دانش آموزان پایة چهارم ابتدایی ناحیة 3 شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 15 جلسة یک ساعته مداخلة آموزشیدریافت کرد وپس از 6 هفته پیگیری به انجام رسید. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته هانشان دادکه مداخلة آموزشی در پس آزمون و پیگیری در افزایشنمرة کلی خلاقیت(005/0p= ،001/0p=) و دومؤلفة ابتکار(008/0p=،005/0p=) وبسطخلاقیت(001/0p=،001/0p=) تأثیر معنی دارداشته است.تفاوت معنی داری میان نمره هایگروه های کنترل و آزمایش در دو مؤلفةسیّالی و انعطاف پذیری یافت نشد. بر ایناساس، می توان نتیجه گرفت که بستة آموزشی ""آموزش هنر، حامی کودک نوآور"" می تواند به عنوان یک ابزار آموزشی مناسب در پرورش خلاقیت کودکان دبستانی مورد استفاده قرارگیرد[1].
اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرانگرانی دانشجویان مبتلابه نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرانگرانی دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی بود.
روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی سال تحصیلی 93-1392 بودند که 30 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با جایگزینی تصادفی به دو گروه تقسیم شدند (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه شاهد). گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت برنامه آموزشی قرار گرفتند اما گروه شاهد هیچ نوع خدمات روان شناختی را دریافت نکردند. افراد دو گروه پرسشنامه ها را در مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. ابزارها شامل مقیاس افکار اضطرابی ولز و حساسیت اضطرابی تجدیدنظر شده بود.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش و شاهد ازنظر کاهش حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0> P) و همچنین بین دو گروه ازنظر کاهش فرانگرانی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0> P).
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرا نگرانی دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اختلال اضطراب اجتماعی مؤثراست.
بررسی رابطه ادراک فیزیونومیک در نظریه ورنر با جاندار پنداری در کودک پیش عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضربه بررسی رابطه ادراک فیزیونومیک در نظریه ورنرباجاندارپنداری در کودک پیش عملیاتی می پردازد. دراین مقاله شباهت جنبه های مختلف نظریه منحصر به فرد هاینز ورنر روان شناس آلمانی با مفهوم جاندارپنداری پیاژه موردبررسی قرارگرفته است. روش پژوهش دراین مقاله توصیفی تحلیلی وجزوپژوهش های کیفی است. نحوه ادراک کودک ازمحیط اطراف و واکاوی وچگونگی این ادراک، و تفاوت کیفی آن باادراک یک فرد بزرگسال وهمچنین شباهت و نزدیکی ادراک کودک با نحوه درک طبیعت درمیان هنرمندان وبیماران اسکیزوفرن ازجمله مطالبی است که دراین مقاله مورد مطالعه قرارگرفته است. یک پارچگی و هم زمانی ادراک و اندیشه در کودک پیش عملیاتی، نقش بادامه در تفکرشهودی کودک وانسان بدوی، ازجمله یافته های این مقاله است. همچنین برای نخستین بار به نوعی دانش شهودی بر مبنای شباهت و مجاورت در کودک پیش عملیاتی اشاره شده، که نتیجه ادراک بی واسطه کودک از محیط و طبیعت پیرامون خود می باشد.
تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر منطقی دانش آموزان دختر و پسر سوم راهنمایی منطقه سامن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر منطقی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی منطقه آموزش و پرورش سامن در سال تحصیلی 91-90 بود. از بین این دانش آموزان نمونه ای با حجم 96 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردید. سپس با استفاده از آزمون مهارت های استدلال نیوجرسی، پیش آزمون به عمل آمد. آنگاه به گروه های آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش فلسفه برای کودکان ارائه گردید؛ اما گروه کنترل به روال معمول ادامه دادند. در پایان تفکر منطقی آزمودنی ها با آزمون مذکور، اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس نشان داد که تعامل آموزش فلسفه برای کودکان و جنسیت بر تفکر منطقی دانش آموزان تأثیر معنی دار داشته است. به علاوه آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر منطقی دانش آموزان دختر و پسر نیز به طور جداگانه تأثیر معنی دار داشت و این تأثیرها در سطح آلفا کمتر از 01/0 معنی دار بود.
بررسی تأثیر نوع سؤال و سطح پردازش سؤالات در آزمون های بازشناسی و یادآوری بر عملکرد حافظه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های آزمون، در کنار ویژگی های شخصیتی پاسخ گویان می تواند باعث بهبود بازیابی مطالب باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سطح پردازش سؤالات در آزمون های بازشناسی و یادآوری بر عملکرد حافظه دانشجویان است. روش تحقیق آزمایشی با دو عامل (نوع سؤال و سطح پردازش سؤال) است. تعداد 128 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده به چهار گروه آزمایشی منتسب شدند. گروه ها از نظر تست حافظه بالینی وکسلر تفاوتی با هم نداشتند. ابزار تحقیق شامل محتوای آموزشی درباره فیزیک کوانتومی بود. هر یک از گروه ها به تناسب یکی از سؤالات (بازشناسی- سطحی، بازشناسی - عمقی، یادآوری - سطحی، یادآوری - عمقی ) را دریافت کردند. روایی و پایایی متن و آزمون ها تأیید شد. نتایج نشان داد که تأثیر عامل پردازش سؤال بر عملکرد حافظه معنادار است (05/0P<& 344/3f=). عملکرد حافظه در سؤالات با پردازش عمیق بهتر از عملکرد در سؤالات با پردازش سطحی بود. پیشنهاد می شود طراحان آزمون از سؤالات با پردازش عمقی تر مخصوصاً در آزمون های بازشناسی استفاده نمایند.
میزان توجه به ابعاد مختلف یادگیری واژه در کتاب های درسی دانشگاهی زبان انگلیسی تخصصی انتشارات پیام نور و تأثیر آن در کیفیت نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتوای کتاب های درسی در کیفیت نظام آموزش عالی نقش بسزایی دارد. در دروس زبان تخصصی دانشگاهی فراگیری واژه نقش عمده ای دارد. در واقع این واژگان هستند که زبان را می سازند و به درک مطلب کمک می نمایند. اما به نظر می رسد که در تألیف کتب درسی دانشگاهی به ماهیت چندبعدی واژگان توجه نمی شود. هدف ما در این پژوهش، بررسی ابعاد یادگیری واژه در کتاب های زبان تخصصی انتشارات پیام نور می باشد تا با توجه به نتایج حاصله مشخص شود در این گونه کتاب های دانشگاهی از میان نه بعد به چه ابعادی از یادگیری واژه و به چه میزان پرداخته شده است. بدین منظور تمرینات واژه در دوازده عدد از کتاب های زبان تخصصی انتشارات پیام نور درگروه علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت. تمرین های مربوط به هر بعد بر مبنای فهرستی از پیش تهیه شده و تأیید شده توسط کارشناسان در همه ی کتاب ها مشخص و شمارش شد و در نهایت میزان درصد پرداخته شده به آنها محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل نتایج به صورت کیفی و توصیفی نشان داد که به بعد صورت- معنایی بیشترین توجه شده است و پس از آن به ترتیب بعد مفهومی- ارجاعی و بعد دستوری مورد توجه قرار گرفته اند. به بعد ارتباطی نیز به میزان اندکی پرداخته شده اما بقیه ی ابعاد در این کتاب ها نادیده گرفته شده اند. نتایج این تحقیق پرداختن به همه ی ابعاد واژگان را به مؤلفان محترم توصیه می کند، چراکه توجه به آنها به توانایی دانشجو درکسب مهارت های زبان می افزاید. در این تحقیق تأثیر و اهمیت این اهتمام در بالا بردن کیفیت نظام آموزش عالی مورد بحث قرار گرفته است.
نگاهی تحلیلی به رابطه روش تعامل آموزشی با ماندگاری دانشجویان در آموزش الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه بین روش های برقراری تعامل آموزشی و ماندگاری دانشجویان در برخی رشته های آموزش داده شده به صورت الکترونیکی بررسی شد. پژوهشی توصیفی-تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شد تا رابطه بین روش های همزمان تعامل آموزشی (مانند گفتگوی برخط) و روش های ناهمزمان تعامل آموزشی (مانند تالار مباحثه و ارسال پیام الکترونیکی) با ماندگاری دانشجویان در آموزش الکترونیکی بررسی شود. یافته های پژوهش نشان داد بین استفاده استاد از دو روش تالار مباحثه و ارسال پیام الکترونیکی، با استفاده دانشجویان از این دو روش رابطه معنادار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد که در 40% از رشته های برخط روش اصلی تعامل استاد و روش اصلی تعامل دانشجو یکسان و به طور مشخص ترکیبی از گفتگوی برخط و ارسال پیام الکترونیکی بوده است. همان طور که ادبیات پژوهش تأیید می کند، یافته های پژوهش دلالت بر این دارند که انتخاب یک روش یا ترکیبی خاص از روش های تعامل برخط توسط استاد می تواند به استفاده بیش تر دانشجویان از آن روش یا ترکیب خاص منجر شود. این نتایج تأکیدی بر نقش یاددهنده به عنوان تسهیل گر و زمینه ساز مشارکت بیش تر دانشجویان در فرآیند یادگیری الکترونیکی است که به نوبه خود افزایش ماندگاری دانشجویان در مسیر آموزش را به همراه دارد.
اضطراب و عملکرد شناختی: اثر شرایط القای اضطراب بر کارکرد بازداری حافظه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر اضطراب اجتماعی بر عملکرد در کارکرد بازداری حافظه ی فعال، در دو شرایط عادی و القای اضطراب طرح شده است. عملکردی که افراد در تکلیف مربوط به کارکرد بازداری داشتند، از دو بعد کارآمدی پردازش و اثربخشی عملکرد بررسی شده است. بدین منظور 24 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و 24 فرد بهنجار به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مصاحبه ی بالینی، پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور، مقیاس میزان تلاش ذهنی صرف شده و آزمون استروپ رنگ-کلمه اجرا گردید. نتایج با استفاده از طرح اندازه گیری مکرر مختلط، آزمون مقایسه های جفتی با بن فرنی اصلاح شده و آزمون T مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه در شرایط عادی و القای اضطراب در کارآمدی پردازش(26/0p< و 79/0p<) و اثربخشی عملکرد(1 p <) تفاوت معناداری وجود ندارد. اما در شرایط القای اضطراب اجتماعی، بین دو گروه مضطرب اجتماعی و بهنجار در دو بعد کارآمدی پردازش(001/0p<) و اثربخشی عملکرد(001/0 p<) تفاوت معناداری وجود داشت. این نتایج حاکی از این بود که افراد مضطرب اجتماعی در کارکردهای اجرایی شان نقص هایی را نشان می دهند. این نقص ها می تواند منطبق با مدل های شناختی تبیین کننده ی این اختلال باشد؛ به خصوص این تبیین که این افراد نمی توانند توجه شان را به سمت محرک های بیرونی در موقعیت اجتماعی تغییر دهند.
رابطه «همخوانی/ناهمخوانی سبک های تفکر دانشجو- استاد» با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همخوانی/ ناهمخوانی سبک های تفکر دانشجو- استاد با پیشرفت تحصیلی انجام شد. در این راستا 150 نفر از دانشجویان (93 دختر و 57 پسر) و 30 نفر از استادان (27 مرد و 3 زن) دانشگاه سمنان به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و پرسشنامه سبک های تفکر در تدریس گریگورنکو و استرنبرگ (1993) به کار برده شد. داده ها به کمک ضریب همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان داد که ناهمخوانی سبک های تفکر دانشجو- استاد در بعد محافظه کارانه و قانون گذار، پیشرفت تحصیلی دانشجویان را به طور معنادار پیش بینی نمود. مبتنی بر این نتایج می توان بیان داشت که ارزیابی همزمان متغیرهای درون فردی (سبک های تفکر) دانشجویان و استادان دربردارنده اطلاعات مهمی برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی است.
طراحی و ساخت آزمونی برای صلاحیت های شناختی سواد ریاضی دانش آموزان ایرانی بر مبنای مطالعات پیزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان تأسیس آموزش رسمی در ایران، کاربردی بودن برنامهدرسی ریاضی، یکی از اهداف مورد تأکید نظام آموزشی بوده است. برای تعیین میزان تحقق چنین هدفی، داشتن آزمونی به منظور سنجش صلاحیت های دانش آموزان در به کارگیری ریاضی در زندگی واقعی، ضروری است. در دهه اخیر، مطالعه بین المللی پیزا در شماری از کشورهای جهان، باهدف سنجش میزان توانایی دانش آموزان 15 ساله در به کارگیری ریاضی برای حل مسائل دنیای واقعی و رویارویی با چالش های آن، صورت گرفته است. با توجه به چارچوب نظام مند پیزا و تعریف موردتوافق متخصصان آموزش ریاضی از کاربرد ریاضی در زندگی واقعی در قالب سازه سواد ریاضی»، این مطالعه می تواند معیار مناسبی برای سنجش سواد ریاضی دانش آموزان باشد. پژوهش حاضر، مراحل طراحی آزمون صلاحیت های شناختی سواد ریاضی دانش آموزان ایرانی را در پایان دوره آموزش عمومی و شروع پایه دهم، با رویکرد شناختی تشخیصی و با توجه به چارچوب مطالعات پیزا و دیدگاه دبیران ریاضی، تبیین می کند. سؤالات این آزمون، مبتنی بر سه مؤلفه سواد ریاضی شامل صورت بندی، به کارگیری و تفسیر است. همچنین شش صلاحیت شناختی شامل ارتباطات، ریاضی وار کردن، بازنمایی، استدلال، طراحی راهبرد برای حل مسئله و استفاده از زبان و عملیات نماد ین، رسمی و فنی از موارد مورد توجه در آزمون است. چهار زمینه شخصی، شغلی، اجتماعی و علمی و چهار حیطه محتواییِ تغییر و روابط، فضا و شکل، کمیت و عدم قطعیت، زمینه و فضای چژوهش را تعیین می کند.
از پرسش های متخیلانه تا آفرینش های خلاقانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین و تشریح دو رویکرد تربیتی پرسش محور و پاسخ محور و پیامدهای این دو رویکرد بر رفتارهای متخیلانه و خلاقانه کودکان می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش توصیفی– تحلیلی بهره گرفته شد. در این راستا، روابط میان پرسشگری، تخیل و خلاقیت مورد تحلیل قرار گرفته و نقش رویکردهای تربیتی مختلف در تقویت یا تضعیف این ویژگی ها تبیین شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که چگونه رویکردهای تربیتی متفاوت می توانند فرصت و زمینه آفرینندگی را فراهم کرده یا از بین ببرند. بر این اساس استدلال شد که یک محیط تربیتی پاسخ محور قدرت تخیل دانش آموزان را خشکانده و خلاقیت آنها را زایل می سازد. اگر نظام های تربیتی علاقه مند به تقویت آفرینندگی دانش آموزان هستند، باید فرصت پرسشگری را برای دانش آموزان فراهم نمایند و آنها را برای پرسیدن پرسش های متخیلانه تشویق و تحریک کنند. درواقع، خلاقیت در یک فضای پرسشگرانه شکوفا می شود نه در محیطی که تأکید بر پاسخ های مشخص، مهم ترین ویژگی آن است. بنابراین، نظام آموزش و پرورش باید تخیل و پرسشگری را به عنوان دو ویژگی مهم تفکر انسان که اندیشیدن به امکان های جدید و راه حل های بدیع را میسر ساخته و خلاقیت را امکان پذیر می سازد، ارج گذاشته و مورد تأکید قرار دهد.
آنالیز پی: توزیع و خنثی شدن سرنخهای صوتی-شناختی در واژگان زبان فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه سبک های یادگیری در دانشجویان نابینا و بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبک های یادگیری در دانشجویان نابینا و بینا بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. نمونهشامل 60 دانشجو (30 نفر دانشجوی نابینا،30 نفر دانشجوی بینا) بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری سبک های یادگیری از پرسشنامه سبک یادگیری کلب استفاده شد. فرضیه های این پژوهش با استفاده از آزمون تی برای دو گروه مستقل، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که دانشجویان نابینا از سبک های انطباق و همگرا بیشتر استفاده می کنند. در مقابل دانشجویان بینا در مقایسه با دانشجویان نابینا سبک واگرا را بیشتر ترجیح می دهند. در استفاده از سبک جذب بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0> P). با توجه به سبک های غالب انطباق و همگرا در دانشجویان نابینا پیشنهاد می شود از روش های آموزشی سخنرانی، شبیه سازی و ایفای نقش بیشتر استفاده کنند. همچنین با استفاده از راهبردهای مختلف آموزشی، مهارت های ارتباطی این دانشجویان تقویت شود، زیرا همگراها کمتر به موضوعاتی که مستلزم کار با افراد دیگر و مردم است علاقه نشان می دهند.