فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین رابطه یادگیری فعال با باورهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. نمونه ای با حجم379 نفر ازهردو جنس پسر و دختر پایه دوم و سوم دوره متوسطه رشته علوم تجربی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با اجرای پرسشنامه های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی پرسشنامه MSLQ پنتریچ و دی گروت(1990) به دست آمد. پایایی هر دو پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ احراز شد و برای روایی سازه در پرسشنامه کاربست یادگیری فعال از تحلیل عاملی اکتشافی و برای پرسشنامه راهبردهای انگیزشی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه کاربست یادگیری فعال و عملکرد تحصیلی و هم چنین رابطه کاربست یادگیری فعال با خودکارآمدی و ارزش گذاری درونی معنادار است. نتایج رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که از بین مؤلّفه های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی تنها متغیرهای خودکارآمدی، فعالیت، تسهیل کنندگی و اضطراب امتحان به طور معنادار و مثبتی عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کنند که از بین این متغیرها، خودکارآمدی قوی ترین پیش بین برای عملکرد تحصیلی بود
تاثیر تعاملی ویژگیهای شخصیتی و یادگیری خودنظم- داده شده بر عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور واحد ماکو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر تعاملی ویژگی های شخصیتی و یادگیری خودنظم- داده شده بر عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور واحد ماکو مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانشجویان دانشگاه آزاد و پیام نور مرکز ماکو، تشکیل می دهد. در تحقیق حاضر حجم گروه نمونه با استفاده از فومول کوکران انتخاب شده است که تعداد آن 385 نفر می باشد. و از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب استفاده شده است. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق، با توجه به اهداف، ماهیت و موضوع پژوهش و نیز امکانات اجرایی پژوهشگر، از نوع پیمایشی (زمینه یابی) مقطعی و همبستگی (رگرسیون) و ابزارهای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه شخصیتی NEO و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری می باشد. یافته های پژوهش نشان دادکه: از بین هر یک از متغیرهای مربوط به صفات شخصیت (روان نژندی، برونگرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، با وجدان بودن) و یادگیری خود - نظم داده شده (راهبردهای شناختی سطح بالا، راهبردهای شناختی سطح پایین، خود- نظم دهی، خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی، اضطراب امتحان) متغیرهای راهبردهای شناختی سطح بالا-خودکارآمدی، اضطراب امتحان وارد مدل شده اند؛ که R آنها معنی دار می باشد. در صفات شخصیت بین دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور واحد ماکو تفاوت معنی دار وجود ندارد. در یادگیری خود- نظم داده شده بین دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور واحد ماکو تفاوت معنی دار وجود ندارد. در یادگیری خود-نظم داده شده (راهبردهای شناختی سطح پایین- ارزش گذاری درونی- اضطراب امتحان) بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور واحد ماکو تفاوت معنی دار وجود دارد.
بررسی نقش خودکارآمدی حافظه بر عملکرد حافظه رویدادی و معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، نقش خودکارآمدی حافظه در عملکرد حافظه رویدادی و معنایی دانشجویان دختر و پسر بررسی شده است. بدین منظور، از بین شش گروه روان شناسی، تکنولوژی آموزشی، برنامه ریزی درسی و آموزشی، راهنمایی و مشاوره، بنیادهای آموزش و پرورش، و گروه مدیریت آموزشی، نمونه ای شامل 16 دختر و 16 پسر دانشجوی مقطع کارشناسی از دانشکده روان شناسی دانشگاه تربیت معلم به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از دو آزمون یادآوری کلمات پربسامد و کم بسامد، و تصاویر مشهور و غیرمشهور برای حافظه رویدادی؛ و از دو آزمون مقوله های طبقاتی و سیالی واژگان برای حافظه معنایی استفاده شد. طرح عاملی 2×2 استفاده شد (دو جنس و دو سطح کارآمدی) و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت حافظه رویدادی در دانشجویان دارای سطح خودکارآمدی زیاد و کم حافظه، معنادار است. به عبارت دیگر، سطح بالاتر خودکارآمدی حافظه به عملکرد بهتر حافظه رویدادی منجر می شود. در حافظه معنایی دانشجویان دارای سطح خودکارآمدی زیاد و کم حافظه، تفاوت معنادار مشاهده نشد. کنش متقابل عوامل جنسیت و سطح خودکارآمدی حافظه بر عملکرد حافظه رویدادی و معنایی اثر معناداری نداشت.
گرایش ها در عصب شناسی و آسیب شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله سیر تحول مطالعات مربوط به رابطه زبان و مغز و راه های دست یافتن به شیوه سازمان بندی زبان در مغز مورد ارزیابی قرار می گیرد.
روش: روش این مقاله از نوع مروری است. امروزه، مطالعات مربوط به رابطه مغز و زبان، در متون، به عصب شناسی زبان و زبان شناسی بالینی معروف اند. در این مقاله، ابتدا از دیدگاه های نخستین عصب شناسان درباره رابطه بین زبان و مغز و برداشت آنها از این مقوله که بیشتر متکی بر شواهد بیرونی است، بحث می شود. سپس برداشت های دوره های بعدی که منجر به پیدایش عصب شناسی زبان با برداشت های امروزی شد، بررسی می شود.
یافته ها: در این سیر تحول، چهار نوع برداشت عمده معرفی می شود. در برداشت های باستانی، زبان یک پدیده روحی - روانی تلقی می شد، بعدها از ""زبان"" عمدتا به عنوان یک فعالیت ""عضوی"" که گاه مسوولیت آن بر عهده عضو زبان در دهان بوده است، نام برده شد. برداشت های جدیدتر، ""زبان"" را یک فعالیت حسی - حرکتی می دانستند که مسوولیت آن به مناطق حسی و حرکتی مغز محدود بود؛ ولی در برداشت های نوین ""زبان"" یک فعالیت شناختی پیچیده و چند بعدی است که نه تنها با سطوح مختلف فعالیت های مغزی ارتباط دارد، بلکه در ساختار و عملکرد مغز نیز تاثیر گذار است. این برداشت ها بیشتر بر شواهد بالینی و آسیب شناختی متکی هستند. در دیدگاه های جدیدتر عصب شناسی زبان، علاوه بر شواهد بالینی و آسیب شناختی، برای شناسایی رابطه زبان و مغز از شواهد علمی و تجربی جدید از قبیل ثبت امواج مغزی زبان و شیوه های تصویربرداری مغزی نوین استفاده می شود.
نتیجه گیری: با وجود همه این یافته ها و پیشرفت، ناشناخته ها در مورد ماهیت سازمان بندی و پردازش زبان در مغز بسیار زیاد هستند.
بررسی رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان با واسطه-گری ارضای نیازهای روان شناختی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر واسطه ای ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی ـ دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان است. در این مطالعه 437 دانشجوی کارشناسی (275 دختر و 162 پسر) که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شده بودند، شرکت داده شدند. شرکت کنندگـان ابـزار تجدید نظـر شده الگـوهـای ارتباطات خانواده، ابزار الگوهای ارتباطات استادان، نسخه عمومی مقیاس ارضای نیازهای پایه و ابزار گرایش های تفکر انتقادی کالیفرنیا را تکمیل کردند. حاصل آزمون ساختار هفت عاملی ابزار گرایش های تفکر انتقـادی کالیفـرنیا که توسـط فاسیونه و همکارانش مطرح شده، ساختار عاملی جدیدی با چهار گرایش بود. نتایج تحلیل مسیر و شاخص های برازش نکویی مدل از اثر واسطه ای ارضای نیازهای روان شناختی پایه حمایت کرد. الگویی که بدان شکل ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی ـ دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان اثر واسطه ای دارد، در مورد هر یک از گرایش ها متفاوت بود. در این مطالعه، این الگوها و دلالت های آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
(SDT) روش شناسی پژوهش در حافظه بازشناسی و معرفی روش آماری علامت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"یکى از آزمونهایى که براى بررسى کارکردهاى شناختى در سالهاى اخیر مورد استفاده فراوان قرار گرفته آزمون بازشناسى حافظه است.در این آزمون محرکهاى دیدارى یا شنیدارى، با فاصله زمانى مشخص به آزمودنى ارایه مىشود؛سپس محرکهاى ارایه شده با محرکهاى مشابه مخلوط شده و از آزمودنى خواسته مىشود که به بازشناسى محرک قدیمى، از محرکهاى جدید بپردازد. تجربه و تحلیل آمارى اینگونه آزمونها به صورت سنتى با استفاده از آزمونهاى t ، تحلیل واریانس یکطرفه، تحلیل واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس، با استفاده از اندازههاى مکرر، بر مبناى تعداد پاسخ صحیح بین دو یا چند گروه تجربى و گواه انجام شده است.
تحقیقات جدید نشان داده است که استفاده از تعداد پاسخ صحیح که از آن، به حساسیت آزمودنى?dتعبیر شده، نمىتواند تنها معیار ارزیابى در اینگونه تحقیقات باشد و گاهى محقق را در نتیجهگیرى دچار اشتباهات فاحش مىکند.بنابراین، پیشنهاد شده است که در اینگونه موارد، از روش آمارى علامتیابى، قبل از استفاده از روشهاى آمارى یاد شده استفاده شود.براساس این نظریه، علاوه بر حساسیت پاسخ (?d) عامل مهم دیگرى، به نام«سوگیرى پاسخ»(بتا ?B) که از تمایل آزمودنى به گفتن«بله»یا«خیر»شکل گرفته؛صرف نظر از نوع آزمون مىباشد، و این عامل مىتواند نتایج تحقیق ا تحت تأثیر قرار دهد.بنابراین، لازم است که نمرات خام قبل از هرگونه تجزیه و تحلیل آمارى، به نمرات معیار ?d و ?B تبدیل شود.براساس این روش آمارى«حساسیت پاسخ بالا»، بیانگر حساسیت یا توانایى بالاى آزمودنى در جداسازى محرکهاى قدیمى از محرکهاى جدید مىباشد. همچنین، «سوگیرى پاسخ بالا»(نمره ?B بالا).بیانگر میزان محافظهکارى آزمودنى در قبول بازشناسى محرکهاى جدید مىباشد و برعکس، نمره«سوگیرى پاسخ پایین»، بیانگر پذیرش آسان، در بازشناسى محرکهاى جدید مىباشد و راهبردى نادرست از سوى آزمودنى محسوب مىشود.در مجموع، مفید بودن این روش آمارى در تحقیقات مربوط، به وسیله بسیارى از محققان مورد تأیید قرار گرفته است(مثال، هالى و همکاران، 1994).
در این مقاله، پس از ارایه تعریفى از حافظه بازشناسى، روشهاى علمى سنجش آن مورد بحث قرار خواهد گرفت.سپس عناصر اصلى روش آمارى علامتیابى (TDS) که عبارت از: mralA eslaF,noitcejeR tcerroC,tiH,ssiM مىباشد، معرفى و روش محاسبه ?d و ?B توصیف خواهد شد.
"
توصیف ویژگیهای زبانی دو کودک عقب مانده ذهنی و منزوی و تحلیل پی آمدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به توصیف ویژگیهای زبانی دو کودک دوقلو عقب مانده ذهنی و منزوی به لحاظ اجتماعی و فیزیکی پرداخته است.از آنجا که وضعیت این دو کودک از جمله موارد بسیار نادری است که از سوی زبانشناسان و روانشناسان زبان گزارش شده است یافتههای مقاله هم به لحاظ توصیفی و هم به لحاظ نظری حائز اهمیت است.دادههای زبانی بررسی شده حاکی از آن است که با وجود بهره هوشی کم و ارتباط زبانی اندک آن دو کودک با دیگران توانش زبانی شکل گرفته در آنها چشمگیر است.لیکن دانش و معلومات غیر زبانی آنها بسیار محدود است.این یافتهها مؤید فرضیه"حوزهای بودن"ذهن است، زیرا براساس آن فرضیه توانائیهای ذهنی هر فرد هر کدام حوزهای مستقل است و نارسائی در یک حوزه الزاما به کاستی در حوزه دیگر نمیانجامد.همچنین یافتهها همسو با تفکر"عقلگرائی دکارتی"است که مدعی است(بخشی از)دانش زبان فطری و ذاتی است.فرضیه و تفکر فوق الذکر از مبانی روش شناختی و فلسفی زبانشناسی زایشی میباشد
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، باورهای انگیزشی و استراتژی های یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان گروه های علوم انسانی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، باورهای انگیزشی و استراتژی های یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. بدین منظور تعداد240 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه تبریز به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت نئو و استراتژی های انگیزشی برای یادگیری استفاده شد و معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه اجرا شد. نتایج حاصل نشان داد که بین ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری یا وظیفه شناسی و عملکرد تحصیلی دانشجویان گروه های علوم پایه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. عملکرد تحصیلی با باورهای انگیزشی خودکارآمدی و همچنین استراتژی های یادگیری (استفاده از استراتژی های شناختی و خود نظم دهی) در هر دو گروه علوم انسانی و علوم پایه رابطه مثبت و معنی دار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که باور انگیزشی خودکارآمدی در عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های علوم انسانی و ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری یا وظیفه شناسی در عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های علوم پایه بیشترین سهم را دارند.
بررسی رابطه بین کمال گرایی و جهت گزینی هدف در میان دانش آموزان پیش دانشگاهی دولتی ( با گرایش های علوم تجربی و ریاضی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین کمال گرایی و جهت گزینی هدف در دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی انجام شده است. نمونه مورد بررسی 200 نفر از دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. آنها مقیاس چند بعدی کمال گرایی(هویت و فلت،1991) و مقیاس جهت گزینی هدف (وندی ویل،1997 ؛ الیوت و مک گریگور،2001) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که کمال گرایان خود مدار در مقایسه با کمال گرایان جامعه گرا در انتخاب اهداف خود برای پیشرفت به سردرگمی و شک و تردید بیشتری دچار هستند. کمال گرایی خود مدار با جهت گزینی های یادگیری و گرایشی رابطه منفی دارد و این جهت گزینی ها را به صورت منفی پیش بینی می کند. کمال گرایی جامعه مدار نیز با اهداف گرایشی و اجتنابی رابطه منفی دارد و این جهت گزینی ها را به صورت منفی پیش بینی می کند. یافته های پژوهش حاضر در پرتو روند پژوهش های مربوط، به بحث گذاشته شده است؛ برخی پیشنهادات برای اجرای پژوهش های بیشتر در این زمینه مطرح شده است.
نقش مؤلفه های حالت فراشناختی در عملکرد تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش حالت فراشناختی و مؤلفه های آن در عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای 150 دانش آموز دبیرستانی (64 پسر، 75 دختر) از مناطق آموزشی 2 و 6 شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه حالت فراشناختی اونیل و عابدی (1996) پاسخ دادند. میانگین ترم اول به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی آنان در نظـر گرفـته شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیری و آزمون t مستقل تحلیل شد. یافته ها نشان داد رابطه حالت فراشناختی و عملکرد تحصیلی مثبت است و سه مؤلفه حالت فراشناختی (آگاهی فراشناختی، خود بازبینی و راهبرد شناختی)، 69 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی را پیش-بینی می کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، چون حالت فراشناختی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت دارد، بنابراین آموزش مؤلفه های حالت فراشناختی می تواند در عملکرد تحصیلی دانش-آموزان مؤثر باشد.
رابطه بین سابقه سکته قلبی و طرحواره شناختی از انفکتوس میکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران بازنماییهای شناختی از بیماری تشکیل می دهند که ممکن است بر سیر بهبودی و سازگاری با بیماری تاثیر گذارد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط سابقه سکته قلبی و ابعاد طرحواره شناختی بیماری در بیماران سکته قلبی است. در یک مطالعه مقطعی 176 بیمار سکته قلبی بستری در یکی از بیمارستان های مجهز به واحد مراقبت قلبی شهر اصفهان طی پنج ماه اول سال 1385، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. فرم کوتاه مقیاس ادراک بیماری، پرسشنامه های افسردگی بک و اطلاعات طبی و جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که %30.1 از آزمودنیها دارای سابقه سکته قلبی بودند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه بیمار پس از سکته قلبی با سابقه سکته قلبی و بدون سابقه سکته قلبی تفاوت معناداری F=2.653) و (P=0.025 وجود دارد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه در سه بعد ماهیت بیماری F=4.776) و (P=0.03، پیامدهای بیماری F=7.671) و (P=0.006 و مدت زمان بیماری F=10.092) و (P=0.002 وجود دارد. معهذا تفاوت معناداری بین دو گروه در بعد کنترل پذیری F=0.165) و (P=0.687 و درمان پذیری F=0.26) و (P=0.611 مشاهده نشد. یافته ها نشان داد که احتمالا بیماران پس از سکته قلبی با سابقه حمله قلبی در مقایسه با بیماران با اولین حمله قلبی بازنمایی شناختی منفی تری از بیماری خویش تشکیل می دهند و تلقی ناگوارتری از بروز حمله قلبی فعلی خویش دارند. بنابراین احتمالا سابقه سکته قلبی بر ادراک بیماری از ماهیت بیماری، پیامدهای بیماری و مدت زمان بیماری تاثیر دارد. معهذا، یافته ها چنین تاثیری را در ابعاد کنترل پذیری و درمان پذیری مورد تایید قرار نداد. بنابراین احتمالا در نظام شناختی این بیماران، سابقه قبلی حمله قلبی سبب تکوین طرحواره های شناختی منفی در برخی از ابعاد شناختی بیماری می گردد.
تاثیر استرس بر توجه بینایی متمرکز و انتخابی با نگاه به عامل شخصیتی دلپذیر بودن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر استرس بر توجه بینایی انتخابی و متمرکز با نگاه به عامل شخصیتی دلپذیربودن (A) است.
روش: بدین منظور از میان دانشجویان دانشگاههای شهر تهران، به صورت نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای و با رعایت متغیرهای کنترل غربال گری نوروسایکالوژیک،60 دانشجوی پسر انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار داده شدند. آزمودنیهای گروههای آزمایش پس از انجام تکالیف استرسزای شناختی، تحت آزمایش توجه بینایی انتخابی و متمرکز قرار گرفتند. توجه بینایی انتخابی و متمرکز آزمودنیهای گروه کنترل، بدون انجام این تکالیف سنجیده شد. شاخصهای سنجش توجه بینایی آزمودنیها، تعداد خطاهای شمارش و طبقه بندی بود.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که استرس به افزایش معنادار خطای شمارش و طبقه بندی منجر میشود (001/0>p) و عامل شخصیتی دلپذیربودن نیز خطای شمارش (001/0>p) و طبقه بندی (001/0>p) آزمودنیها را بیشتر افزایش میدهد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشاندهنده این است که استرس، توجه بینایی انتخابی و متمرکز به محرکهای خنثی را کاهش میدهد و عامل A نیز این اثر منفی را تشدید میکند.
نگاهی به تفکر و زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگارنده در این مقاله در صدد است رابطه تفکر و زبان را در قالب آموزه ها و رویکردهای علوم شناختی از قبیل رویکرد حوزه ای به زبان، زبان شناسی شناختی، روان شناسی زبان و معناشناسی توصیف نماید.
روش: روش این مقاله از نوع مروری است. یافته ها و نتیجه گیری: این رویکردها علیرغم برخی اختلافات نظری و روش شناختی، در بازنمایی زبان به صورت تعامل عملکردهای ذهنی و محیطی اشتراک نظر دارند. در این تعامل، انگیزه های روانی نقطه آغاز تفکر محسوب می شوند و در واقع پیکره ذهنی کلام (سخن) را شکل می بخشند و سپس مرحله تولید کلام آغاز می شود. در فرآیند پیچیده انتقال از تفکر به کلام، نقش کلام تنها صورت خارجی بخشیدن به تفکر نیست، بلکه تفکر در کلام کامل می شود. از لحاظ وجوه افتراق این رویکردها نیز به استقلال و تعاملِ حوزه های زبان و ذهن با یکدیگر در رویکرد حوزه ای زبان، تعامل عوامل محیطی و کارکردهای شناختی در بازنمایی زبان و پیوندهای پیچیده و چند وجهی تکوینی بین زبان و مغز در رویکرد نوروساینس می توان اشاره نمود.
بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر عزت نفس و مهارت های حل مسأله دانش آموزان دخترمقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش بررسی اثربخشی پرورش تفکر انتقادی بر مهارت های حل مسأله و عزت نفس دانش آموزان و ارائه پیشنهادهایی براساس یافته های پژوهش به روان درمانگران، مشاوران، برنامه ریزان و کارشناسان آموزش و پرورش جهت پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان می باشد.
این پژوهش که به روش آزمایشی انجام شده است و سؤال اصلی آن این است که آیا آموزش تفکر انتقادی به افراد گروه آزمایش، باعث افزایش مهارت های حل مسأله و عزت نفس در آنان می گردد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان کلاله می باشند که روی 80 نفر از کسانی که مایل به شرکت در گروه بودندآزمون های عزت نفس، حل مسأله و تفکر انتقادی اجراگردید و از بین افرادی که نمره پایینی در این سه آزمون کسب کرده بودند (تعداد 30 نفر)، تعداد 22 نفر، به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) قرارداده شدند.
افراد گروه آزمایش در10 جلسه 2 ساعتی (هر هفته یک جلسه)، جهت آموزش تفکر انتقادی شرکت نمودند، سپس از هر دو گروه (آزمایش وکنترل) پس آزمون گرفته شد و با استفاده از آزمون t تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون از لحاظ آماری مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشانگر کارایی و اثربخشی عمل آزمایشی بوده است. از مجموع یافته های بدست آمده ازآزمودنی ها و اجرای t همبسته و مستقل نتیجه می شود که فرضیه های پژوهش تأیید شده و به نظر می رسدکه آموزش تفکر انتقادی به افرادگروه آزمایش موجب افزایش میزان عزت نفس و مهارت های حل مسأله آنان شده است.
بررسی اثربخشی آموزش یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران
تعلیم و تربیت را متوجه خودکرده است، یادگیری مشارکتی است. پژوهش حاضر با هدف
بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان
ابتدایی طراحی و اجرا شد.این مطالعه ی شبه آزمایشی در بین دانش آموزان پسر
دبستان های شهر همدان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد. 64 دانش آموز (32 نفر گروه آزمایش و 32 نفر
گروه کنترل) از دو کلاس یک مدرسه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه
آزمایش از روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو و در گروه کنترل از روش سنتی سخنرانی
استفاده شد. پیش آزمون قبل از اعمال متغیرهای مداخله و پس آزمون پس از اعمال
آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و
پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی
شامل گزارش میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس به
کمک نرم افزار spss20 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دو
گروه از لحاظ وجود متغیر خودتنظیمی و متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معنی دار وجود
داشت. به عبارتی نتایج پژوهش حاضر نشان داد یادگیری مشارکتی جیگ ساو، خودتنظیمی و
انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان به طور معنی داری افزایش می دهد و در رشد مؤلفه های
این دو متغیر در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. به طور کلی یافته های مطالعه نشان
دادروش یادگیری مشارکتی جیگ ساو نسبت به روش های سنتی تدریس در رشد مهارت
خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان مؤثرتر است.
بررسی تأثیر آموزش مؤلفه های فراشناختی در کاهش رفتارهای ضد اجتماعی جوانان زندان مرکزی ارومیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رفتارهای ضد اجتماعی طیف گسترده ای دارد که موجب آسیب های مختلف روانی، اجتماعی و خانوادگی می شود. روش های مختلفی برای کاهش رفتارهای ضد اجتماعی استفاده شده است. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مؤلفه های فراشناختی در کاهش رفتارهای ضد اجتماعی جوانان زندان مرکزی ارومیه بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش شبه آزمایشی طراحی شد. برای این منظور تعداد 30 نفر از جوانان ضد اجتماعی زندان مرکزی ارومیه به روش تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. ابتدا پرسش نامه فراشناخت Wells و Cartwright-Hatton توسط گروه های آزمایش و شاهد تکمیل شد و سپس برنامه 8 جلسه ای آموزش این مؤلفه ها برای گروه آزمایش اجرا گردید. بعد از پایان آموزش مؤلفه های فراشناختی، از طریق چک لیست محقق ساخته تعیین رفتارهای ضد اجتماعی، گروه آزمایش در موقعیت های مختلف، مورد مشاهده رفتاری قرار گرفت و در زمینه 15 مؤلفه رفتارهای ضد اجتماعی، نتایج ثبت شد.
یافته ها: نتایج با داده های آزمون تحلیل کوواریانس، آزمون t و آزمون 2χ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نشان داد که مؤلفه های پنچ گانه فراشناختی در جوانان ضد اجتماعی مختل است و آموزش این مؤلفه ها باعث اصلاح این مؤلفه ها در گروه آزمایش میشود. همچنین بین میانگین نمرات پس آزمون آزمودنیهای گروه آزمایش و شاهد در مؤلفه های فراشناختی تفاوت معنی دار به دست آمد (01/0 > P). پیگیری نتایج آموزش ها نشان داد که رفتارهای ضد اجتماعی گروه آزمایش کاهش معنی دار دارد (05/0 > P).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مؤلفه های فراشناختی، مختل یکی از عوامل رفتارهای ضد اجتماعی جوانان بوده، مداخلات فراشناختی در کاهش رفتارهای ضد اجتماعی آن ها مؤثر می باشد.