ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
۱۳۸۱.

بررسی تأثیر آموزش « نحوه مراقبت از کودکان مبتلا به فلج‌مغزی» بر کیفیت‌زندگی مراقبین خانوادگی آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: کیفیت‌زندگی مراقب‌خانوادگی فلج‌مغزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۷ تعداد دانلود : ۱۰۱۴
هدف: نظر به اینکه وجود فرزند مبتلا به فلج‌مغزی زندگی خانواده و به‌ویژه مراقب خانوادگی کودک را متأثر می سازد، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نحوه مراقبت از کودکان مبتلا به فلج‌مغزی بر کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی این کودکان انجام شده است. روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و شبه‌تجربی، ۲۵ نفر از مراقبین اصلی خانواده‌‌های دارای کودک مبتلا به فلج‌مغزی اسپاستیک تحت پوشش بهزیستی شهرستان بابلسر که حداقل سواد خواندن و نوشتن داشتند، به‌روش تمام‌شمار و با رعایت معیارهای لازم انتخاب و مورد آموزش قرار گرفتند. قبل و سه‌ماه پس از آموزش، میزان مهارت مراقبین در مراقبت از کودک مبتلا به فلج‌مغزی بر اساس فرم جمع‌آوری اطلاعات نحوه مراقبت از کودکان فلج‌مغزی و کیفیت‌زندگی مراقبین با پرسشنامه فرم کوتاه بررسی وضعیت سلامت (SF36) مورد سنجش قرار گرفت. آموزش به‌صورت عملی و با حضور مراقب و کودک مبتلا در طی 6 تا ۸ جلسه 30 دقیقه‌ای انجام پذیرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون تی‌زوجی و آزمون ناپارامتری ویلکاکسون تحلیل شد. یافته‌ها : نمرات کیفیت‌زندگی مراقبین 3 ماه پس از پایان آموزش نسبت به قبل از دریافت آموزش در تمامی 8 قلمرو، 2 حیطه کلی سلامت‌ذهنی و سلامت‌جسمانی و کیفیت‌زندگی کل به میزان معناداری افزایش یافت (00۱/0>P). از میان قلمروهای هشت‌گانه کیفیت‌زندگی، کمترین میانگین افزایش در قلمرو سلامت‌ذهنی و بیشترین آن در قلمرو نقش‌عاطفی مشاهده شد. میزان این تغییر در نمره کلی کیفیت‌زندگی بود. نتیجه گیری: با توجه به ارتقاء کیفیت‌زندگی والدین به‌دنبال گذراندن دوره آموزشی درباره نحوه صحیح مراقبت از کودکان مبتلا به فلج‌مغزی، اهمیت آموزش والدین بیش از گذشته معلوم شده و به نظر می‌رسد در ارزیابی اثربخشی برنامه‌های توانبخشی کودکان، می‌بایست آثاری که این برنامه ها بر سایر اعضاء خانواده دارد نیز همواره مورد توجه قرار گیرد.
۱۳۸۲.

مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموز هوش هیجانی هوش عمومی ناگویی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان تیزهوش
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هوش شیوه های پرورش هوش هیجانی
تعداد بازدید : ۵۳۳۸
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان و عادی بود. روش: در این تحقیق 175 دانش آموز دبیرستانی (86 نفر از مدارس تیزهوشان و 89 نفر از مدارس عادی) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری (شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان کمتر از دانش آموزان مدارس عادی است، اما تفاوت هوش هیجانی آنها معنادار نیست. رابطه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی منفی و معنادار بود. تیزهوشان به دلیل فهم و درک بیشتر و سریع تر موقعیت های هیجانی، پردازش و سازمان دهی بهتر این موقعیت ها و توانایی بیشتر در تبدیل هیجان ادراک شده به کلام، کمتر به ناگویی هیجانی دچار می شوند. بالا بودن هوش شناختی، ضامن هوش هیجانی زیاد نیست، زیرا هوش شناختی با هوش هیجانی تفاوت ماهوی دارد. نتیجه گیری: ناگویی هیجانی نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان هاست و به همین دلیل با هوش هیجانی رابطه منفی دارد.
۱۳۸۳.

تاثیر سطح تحصیلات والدین بر مهارت­های اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱۳
" مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر سطح تحصیلات والدین بر مهارت­های اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون صورت پذیرفت. روش کار: پژوهش حاضر از نوع گذشته نگر بوده و جامعه ی آماری آن را 129 دانش آموز 7 تا 12 ساله مدارس استثنایی شهر تهران مبتلا به نشانگان داون در سال تحصیلی 86-1385 و والدین شان تشکیل دادند. این دانش آموزان به روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای از مناطق آموزش و پرورش استثنایی شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب شهر تهران انتخاب شدند و سپس پرسش نامه در اختیار والدین آن ها قرار گرفت. جهت تحلیل داده­ها از واریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین سطح تحصیلات مادر و میزان مهارت­های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0>P). در حالی که بین سطح تحصیلات پدر و مهارت­های اجتماعی این دانش آموزان تفاوت معنی داری مشاهده نشد (06/0=P). هم چنین بین سطح تحصیلات والدین و مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون با مقدار احتمال 52/0=P برای مادران و با مقدار احتمال 46/0=P برای پدران تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: از یافته­های به دست آمده می­توان نتیجه­گیری کرد که بین سطح تحصیلات مادران و میزان مهارت­های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون رابطه ی مستقیم و مثبتی وجود دارد. "
۱۳۸۴.

تاثیر آموزش «برنامهی تربیت سازنده» به مادرانبر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش‌فعالی کم‌توجهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۳۲
"مقدمه: آموزش برنامه ی تربیت سازنده به مادران در کاهش مشکلات رفتاری کودکان در مطالعات متعددی مورد تاکید قرار گرفته است. این مهم، در مورد اختلال بیش فعالی کم توجهی (ADHD) در ایران بررسی نشده است، لذا در این پژوهش با توجه به شیوع مسئله به آن پرداختیم.روش کار: این کارآزمایی بالینی بر روی60 مادر مراجعه کننده (30 نفر مورد و30 نفر شاهد) به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روزبه تهران که دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی در سنین 12-6 سال بودند، انجام شد. مادران هر دو گروه که از نظر برخی عوامل دموگرافیک همگن شده بودند، پرسش نامه های پژوهش را قبل از شروع جلسات و در پایان جلسه ی هشتم تکمیل کردند. دادها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش آماری تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: کاهش قابل توجه در علایم ADHD (بر اساس پرسش نامه ی کانرز و مقیاس نمره‌گذاری ADHD) در گروه مورد، نسبت به گروه شاهد مشاهده شد (001/0>P). تغییر کلی میانگین متغیرهای مربوط به مقیاس‌های فرزندپروری و نیز تفاوت در شاخص‌های افسردگی، اضطراب و فشار روانی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد معنی‌دار بود (001/0>P). نتایج مربوط به مقیاس توانایی‌ها و مشکلات (SDQ) در تمام شاخص‌ها به جز مشکلات سلوک در گروه مورد نسبت به گروه شاهد به صورت معنی‌دار بهبودی نشان داد (001/0>P). نتیجه گیری: کاربرد ""برنامه ی تربیت سازنده"" در والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش توانایی‌های این کودکان موثر می‌باشد. "
۱۳۸۷.

بررسی انواع غلطها، سرعت و دقت خواندن بریل در دانش آموزان دبستانی با آسیبهای بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بریل دانش آموزان مبتلا به آسیبهای بینایی غلطهای خواندن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۲ تعداد دانلود : ۱۰۵۸
هدف: در این تحقیق، هدف طبقه بندی و بررسی انواع غلطها، سرعت و دقت خواندن بریل و تعیین تاثیر نقش پایه تحصیلی، وضعیت بینایی، جنسیت در عملکرد خواندن بود. روش: 41 دانش آموز مبتلا به آسیبهای بینایی که وسیله اصلی نوشتاری آنها بریل بود از مرکز ویژه آموزش نابینایان به صورت قضاوتی انتخاب شدند، 5 متن خواندن محقق ساخته را خوانده و فیلم آنها ضبط شد. داده های استخراج شده براساس فیلمها از طریق آزمون کروسکال والیس، یومان ـ ویتنی و تحلیل مانوا تحلیل شد. یافته ها: غلطها به 6 طبقه از جمله غلطهای اعرابی، حذف حرف، حذف نقطه، حذف کلمه، معکوس سازی نقطه ها و حدسی تقسیم شد. نتایج نشان داد که حذف کلمه، شایع ترین غلطها در هر 5 پایه بوده است. میزان شیوع انواع غلط با پایه تحصیلی و عملکرد خواندن رابطه دارد و با بالا رفتن پایه تحصیلی، عملکرد خواندن بهبود می یابد. افراد کم بینا نسبت به افراد نابینا، دختران نسبت به پسران دقت خواندن بالاتری را نشان دادند. نتیجه گیری: حذف کلمه شایع ترین غلط در خواندن بریل است و پایه تحصیلی، وضعیت بینایی و جنسیت با عملکرد خواندن رابطه دارد.
۱۳۸۹.

بررسی پیوستگی 7 جایگاه ژنی برای ناشنوایی غیرسندرومی آتوزومی مغلوب در خانواده‌های ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ایران ناشنوایی غیر سندرومی وراثت اتوزومی مغلوب آنالیز پیوستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۰ تعداد دانلود : ۹۰۵
هدف: نقص شنوایی فراوان ترین بیماری حسی– عصبی می‌باشد که به دو فرم سندرومی و غیرسندرومی مشاهده می شود. هدف این مطالعه، بررسی پیوستگی ۷ جایگاه ژنی مسئول در ناشنوایی غیر سندرومی آتوزومی مغلوب در خانواده‌های ایرانی می باشد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، 41 خانواده دارای حداقل ۲ فرد مبتلا به ناشنوایی غیرسندرومی آتوزومی مغلوب که جهش در جایگاههای ژنیDFNB1, DFNB2, DFNB3, DFNB4, DFNB6 ,DFNB7/11 ,DFNB8/10 DFNB9, DFNB12, DFNB16, DFNB18, DFNB21, DFNB23, DFNB29, و DFNB4 در آنها منفی بود، به صورت ساده و در دسترس انتخاب و 7 جایگاه ژنیDFNB67 ,DFNB37 ,DFNB36 ,DFNB31 DFNB30 ,DFNB28 و DFNB22 با ژنهای مشخص در آنها بررسی شد. نقشه یابی هوموزیگوسیتی در مورد این خانواده ها با استفاده از مارکرهای چند شکل (STR) انجام شد. یافته ها: 3 خانواده در3 جایگاه ژنی DFNB28 ,DFNB30 و DFNB31 به طور مشخص پیوستگی نشان دادند. نتیجه گیری: در این تحقیق تقریباً 7% از علل ناشنوایی غیر سندرومی آتوزومی مغلوب در بین جمعیت ایران مشخص شد.
۱۳۹۰.

گفتار نشانه ای : روش آموزش ناشنوایان

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۲۳
گفتار نشانه ای1 روشی است که جهت تکمیل گفتارخوانی ابداع شده است. گفتار نشانه ای به افراد ناشنوا امکان می دهد از طریق حس بینایی به زبان گفتاری دسترسی داشته باشند. چون این روش نظام ساده ای مبتنی بر اصوات است که شامل بهره گیری از الگوهای لبی در گفتار طبیعی و یک سری حرکات تکمیلی دست است ، به کودک ناشنوا کمک می کند تا زبان گفتاری را بطورکامل درک کند و همه اصوات گفتاری را به همان وضوحی ببیند که فرد شنوا می تواند بشنود . در این مقاله ضمن توضیح پیرامون این روش تاثیر آن بر کودک دارای افت شنوایی و وضعیت موجود در کشورهای دیگر ذکر می شود.
۱۳۹۲.

بررسی تأثیر آموزش « نحوه مراقبت از کودکان مبتلا به فلج‌مغزی» بر کیفیت‌زندگی مراقبین خانوادگی آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: کیفیت‌زندگی مراقب‌خانوادگی فلج‌مغزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۱ تعداد دانلود : ۸۸۴
هدف: نظر به اینکه وجود فرزند مبتلا به فلج‌مغزی زندگی خانواده و به‌ویژه مراقب خانوادگی کودک را متأثر می سازد، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نحوه مراقبت از کودکان مبتلا به فلج‌مغزی بر کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی این کودکان انجام شده است. روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و شبه‌تجربی، ۲۵ نفر از مراقبین اصلی خانواده‌‌های دارای کودک مبتلا به فلج‌مغزی اسپاستیک تحت پوشش بهزیستی شهرستان بابلسر که حداقل سواد خواندن و نوشتن داشتند، به‌روش تمام‌شمار و با رعایت معیارهای لازم انتخاب و مورد آموزش قرار گرفتند. قبل و سه‌ماه پس از آموزش، میزان مهارت مراقبین در مراقبت از کودک مبتلا به فلج‌مغزی بر اساس فرم جمع‌آوری اطلاعات نحوه مراقبت از کودکان فلج‌مغزی و کیفیت‌زندگی مراقبین با پرسشنامه فرم کوتاه بررسی وضعیت سلامت (SF36) مورد سنجش قرار گرفت. آموزش به‌صورت عملی و با حضور مراقب و کودک مبتلا در طی 6 تا ۸ جلسه 30 دقیقه‌ای انجام پذیرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون تی‌زوجی و آزمون ناپارامتری ویلکاکسون تحلیل شد. یافته‌ها : نمرات کیفیت‌زندگی مراقبین 3 ماه پس از پایان آموزش نسبت به قبل از دریافت آموزش در تمامی 8 قلمرو، 2 حیطه کلی سلامت‌ذهنی و سلامت‌جسمانی و کیفیت‌زندگی کل به میزان معناداری افزایش یافت (00۱/0>P). از میان قلمروهای هشت‌گانه کیفیت‌زندگی، کمترین میانگین افزایش در قلمرو سلامت‌ذهنی (54/1336/11) و بیشترین آن در قلمرو نقش‌عاطفی (24/78 66/50) مشاهده شد. میزان این تغییر در نمره کلی کیفیت‌زندگی (83/15  18/23) بود. نتیجه گیری: با توجه به ارتقاء کیفیت‌زندگی والدین به‌دنبال گذراندن دوره آموزشی درباره نحوه صحیح مراقبت از کودکان مبتلا به فلج‌مغزی، اهمیت آموزش والدین بیش از گذشته معلوم شده و به نظر می‌رسد در ارزیابی اثربخشی برنامه‌های توانبخشی کودکان، می‌بایست آثاری که این برنامه ها بر سایر اعضاء خانواده دارد نیز همواره مورد توجه قرار گیرد.
۱۳۹۳.

کمال گرایی و عزت نفس در نخبگان علمی، ورزشی و افراد غیرنخبه در شهر تهران

کلیدواژه‌ها: عزت نفس کمال گرایی مثبت کمال گرایی منفی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش خود و تلاشهای آن
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان تیزهوش
تعداد بازدید : ۲۵۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۰۸
کمال گرایی و عزت نفس دو سازه مهم شخصیتی هستند که مدتهاست مورد توجه روان شناسان قرار گرفته و پژوهش های متنوعی وارسی هر کدام از آنها را به شکل منفک وجهه همت خود قرار داده اند، اما تعدادی از پژوهش ها نیز بررسی همزمان دو متغیر یاد شده را پی گرفته اند. بر این اساس، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی و عزت نفس در آزمودنی های نخبه علمی، ورزشی و غیرنخبه بوده است. بدین منظور 200 آزمودنی نخبه (100 نخبه علمی و 100 نخبه ورزشی) و 200 آزمودنی غیرنخبه (100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان علمی و 100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان ورزشی) در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند. اندازه گیری متغیرهای یاد شده به وسیله پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری ـ شورت و همکاران (1995) و عزت نفس نوجنت و توماس (1993) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق همبستگی و تحلیل واریانس می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در دو گروه مورد بررسی، بین کمال گرایی مثبت و عزت نفس رابطه مثبت و معنادار و بین کمال گرایی منفی و عزت نفس رابطه منفی معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر این نکته است که بین کمال گرایی و عزت نفس آزمودنی های نخبه و غیرنخبه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.
۱۳۹۵.

بررسی تأثیر فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه دانش‌آموزان پسر مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: نشانگان داون فعالیت‌های حرکتی درشت توجه پایدار تغییر توجه مقیاس رشدی لینکلن ازرتسکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹۴ تعداد دانلود : ۱۵۶۹
هدف: یکی از موارد مهم و مورد توجه در کودکان، توانایی و یا ناتوانی در انجام فعالیت‌های حرکتی است که در رشد عملکردهای شناختی و رفتارهای اجتماعی کودک تأثیر می‌گذارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار، تغییر توجه) دانش‌آموزان پسر نشانگان داون ۸ تا ۱۲ ساله می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و تجربی، 26 دانش‌آموز مبتلا به نشانگان داون به‌صورت هدفمند از 4 مدرسه کودکان استثنایی شهید بهشتی، احیا، پیدایش و پیروزی انتخاب شده و با آزمون‌های توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) و مقیاس رشدی ازرتسکی مورد ارزیابی اولیه قرار گرفتند. سپس نمونه‌ها به‌صورت تصادفی‌تعادلی به دو گروه مداخله (13 نفر) و کنترل (13 نفر) تخصیص یافتند. برای گروه مداخله، مداخلات با تأکید بر فعالیت‌های حرکتی درشت به مدت 8 هفته (هفته‌ای 2 بار) انجام گرفت. بعد از اتمام مداخلات، دو گروه مجدداً تحت ارزیابی قرار گرفته و داده‌های حاصل با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیه‌و‌تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: مقایسه نمرات آزمون‌های توجه قبل و بعد از مداخله در گروه کنترل (توجه پایدار 654/0=P و تغییر توجه 163/0=P) و مقیاس رشدی ازرتسکی، حاکی از عدم اختلاف معنادار بود، اما در گروه مداخله تأثیر معنادار مداخلات دیده شد (00۱/0>P). همچنین در نمره مربوط به کاهش انقطاع از تکلیف، بین میانگین سطح نمرات هر دو گروه مداخله (00۱/0>P) و کنترل (00۱/0>P) اختلاف معناداری وجود داشت. نتیجه‌گیری: تقویت فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) دانش‌آموزان نشانگان داون به‌طور معناداری مؤثر است.
۱۳۹۷.

مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون اختلال شنوایی

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان ناشنوا درک اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
تعداد بازدید : ۱۸۷۲ تعداد دانلود : ۱۰۱۷
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون اختلال شنوایی شهر شیراز بود. در این پژوه پژوهش تعداد160 نفر (80 نفر با اختلالات شنوایی) و (80 نفربدون اختلال شنوایی) مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنی های موردبررسی شامل دو گروه از دانش آموزان با اختلال شنوایی(40 پسر و40 دختر) و دو گروه از دانش آموزان بدون اختلال شنوایی (40 پسر و40 دختر) بودند که از بین دانش آموزان دو مرکز ناشنوایی، دانش آموزان با اختلال شنوایی به صورت تصادفی ساده و در انتخاب دانش آموزان بدون اختلال شنوایی از روش نمونه برداری چند مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده مقیاس درک اجتماعی بوزاکی(1998) بود. مقیاس درک اجتماعی شامل ابعاد مفهوم نقش پذیری، ادراک شخصی، احساس همدلی و توضیحات متناوب بود. روایی مقیاس از طریق همسانی درونی و پایایی آنها از طریق آلفای کرنباخ( 81/0) احراز گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و دوطرفه و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان دختر و پسر در نمره کل مقیاس درک اجتماعی و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه با اختلال شنوایی و بدون اختلال شنوایی در نمره کل مقیاس درک اجتماعی و ابعاد آن وجود دارد (001/0P<). نتایج نشان داد در میان دانش آموزان با اختلال شنوایی و بدون اختلال شنوایی با توجه به طبقه اقتصادی – اجتماعی (تحصیلات و شغل پدر) در مقیاس درک اجتماعی و ابعاد-آن تفاوت معنا داری وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که در مقیاس درک اجتماعی به ترتیب، متغیرهای تحصیلات پدر(لیسانس و بالاتر)، شغل پدر (فنی تخصصی و خدماتی) در مقایسه با سایر متغیرها از قدرت پیش بینی معنا دار و بالاتری برخوردار هستند (001/0P<).
۱۳۹۸.

مقایسه سبک دلبستگی در نوجوانان عادی و نوجوانان دارای کم توانی ذهنی آموزش پذیر

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دلبستگی ایمن کم توان ذهنی دلبستگی اجتنابی دلبستگی دوسوگرا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره نوجوانی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان عقب مانده ذهنی
تعداد بازدید : ۲۸۳۸ تعداد دانلود : ۱۵۵۸
هدف از این پژوهش، مقایسه سبک دلبستگی در نوجوانان عادی و کم توان ذهنی آمـــــوزش پذیر می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر مدارس راهنمایی شهر تهران در سال 86 ـ1385 است که 250 نفر از طریق نمونه گیری چندمرحلـه ای انتخاب شدند که شامل 132 دانش آموز عادی (64 دختر و 68 پسر) و 118 دانش آموز کم توان ذهنی(57 دختر و 61 پسر) می باشد. میانگین سن گروه عادی 14 سال با انحراف معیار 83/0 و گروه کم توان ذهنی 8/16 با انحراف معیار 58/0 می باشـد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های جمعیت شناختی و آزمون دلبستگی کولینز و رید می باشد که ضریب اعتبار آن برای هر یک از سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به ترتیب 81/0، 78/0 و 85/0 می باشد به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعـات از تحلیل واریانس دو راهه استفـاده شـده است. نتایج نشـان داد که در بین دانش آموزان عادی (دختر ـ پسر) میزان سبک دلبستگی ایمن بالاتر از دانش آموزان کم توان ذهنی است (001/0P<) میزان سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا در دانش آموزان کم توان ذهنی (دختر ـ پسر) بیشتر از دانش آموزان عادی است (001/0P<). همچنین یافته های جانبی تحقیق نشان داد که صرف نظر از عامل هوشی آزمودنی ها، در آزمودنی هایی که سبک دلبستگی آنها ایمن نمی باشد، سبک دلبستگی اجتنابی در پسران و سبک دلبستگی دوسوگرا در دختران بیشتر است (001/0P<).

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان