فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
رابطه انگیزش پیشرفت، خودپنداره تحصیلی و اضطراب امتحان در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای بررسی رابطه انگیزش پیشرفت، خودپنداره تحصیلی و اضطراب امتحان در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد 308 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی با استفاده از فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و سهمیه ای از تمامی دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند و آزمودنی ها به پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس، خودپنداره بک و استیر، و مقیاس اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که انگیزش پیشرفت و خودپنداره تحصیلی، انگیزش پیشرفت و اضطراب امتحان، خودپنداره تحصیلی و اضطراب امتحان همبستگی معنی داری (P< 0.05 ) دارند. همچنین بین دو گروه از دانشجویان دختر و پسر تفاوت آماری معنی داری در هیچیک از متغیرهای پژوهش مشاهده نشد.
بررسی رابطه ی بین کمال گرایی و خودپنداره تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ی کمالگرایی و خودپنداره ی تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان انجام شده است.این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. نمونه پژوهش حاضر شامل 187 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. میزان خودپنداره ی تحصیلی با مقیاس خودپنداره ی تحصیلی لی یو و وانگ (2005)، کمال گرایی با مقیاس کمال گرایی هویت و فلت (1991) و اهمال کاری تحصیلی با مقیاس اهمال کاری لی (1986) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در بین متغیرهای پژوهش (کمال گرایی خود مدار، خودپنداره ی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی) رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین کمال گرایی خودمدار پیش بینی کننده بهتری نسبت به اهمال کاری تحصیلی، برای خودپنداره ی تحصیلی بود و کمال گرایی جامعه مدار نتوانست اهمال کاری تحصیلی و همچنین خودپنداره ی تحصیلی راپیش بینی کند. بنابراین تخصیص امکانات آموزشگاهی، جهت شناخت تاثیرات متغیر های مورد پژوهش و مشاوره مناسب با دانشجویان و دانش آموزان در این زمینه، در دانشگاه ها و مدارس ضروری می باشد.
نقش پیش بینی کننده سبک های فرزندپروری و حرمت خود در شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی شادکامی براساس حرمت خود و سبک های فرزندپروری در دانشجویان بود. بدین منظور 350 نفراز دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با روش نمونه گیرى خوشه اى تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های حرمت خود روزنبرگ، شیوه های فرزند پروری بورای (فرم مادر) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. برای تعیین و تحلیل رابطه بین متغیرها و پیش بینی تغییرات شادکامی، روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری قاطع با حرمت خود و شادکامی رابطه معنادار دارد. بین سبک مستبدانه و شادکامی رابطه منفی معنادار یافت شد. همچنین بین دختران و پسران در نمره شادکامی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. آشکار شد که حرمت خود و سبک فرزند پروری مقتدرانه به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین شادکامی دارند. در مجموع نتایج حاکی از آن است که حرمت خود و نوع سبک فرزندپروری که والدین به کار می برند در شادکامی نقش اساسی و مهمی دارد.
بررسی رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان با واسطه-گری ارضای نیازهای روان شناختی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر واسطه ای ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی ـ دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان است. در این مطالعه 437 دانشجوی کارشناسی (275 دختر و 162 پسر) که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شده بودند، شرکت داده شدند. شرکت کنندگـان ابـزار تجدید نظـر شده الگـوهـای ارتباطات خانواده، ابزار الگوهای ارتباطات استادان، نسخه عمومی مقیاس ارضای نیازهای پایه و ابزار گرایش های تفکر انتقادی کالیفرنیا را تکمیل کردند. حاصل آزمون ساختار هفت عاملی ابزار گرایش های تفکر انتقـادی کالیفـرنیا که توسـط فاسیونه و همکارانش مطرح شده، ساختار عاملی جدیدی با چهار گرایش بود. نتایج تحلیل مسیر و شاخص های برازش نکویی مدل از اثر واسطه ای ارضای نیازهای روان شناختی پایه حمایت کرد. الگویی که بدان شکل ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی ـ دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان اثر واسطه ای دارد، در مورد هر یک از گرایش ها متفاوت بود. در این مطالعه، این الگوها و دلالت های آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
انگیزه های درمان
حوزههای تخصصی:
رابطه سطح آگاهی از مهارت های زندگی با باورهای خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه سطح آگاهی از مهارت های زندگی با باورهای خودکارآمدی در دانشجویان بود. در این راستا 384 نفر از دانشجویان دانشگاه شـهید بهشتی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله-ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های باورهای خودکارآمدی شرر (1982)، میزان آگاهی از مهارت های زندگی احدی (1386) و اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شد. نتایج در سطح 95 درصد اطمینان نشان داد که از میان ابعاد مهارت های زندگی، مهارت های خودآگاهی، ارتباطی، حل مساله، تصمیم گیری، تفکر انتقادی و مقابله با استرس و از میان سطوح مهارت های زندگی، سطح دانش و بکار بستن با خودکارآمدی دانشجویان رابطه معنادار دارد. اما بین مهارت های همدلی، بین فردی، تفکر خلاق، مقابله با هیجانات و سطح فهم با خودکارآمدی دانشجویان رابطه ای مشاهده نشد. همچنین از میان ابعاد مهارت های زندگی تنها مهارت-های خودآگاهی، ارتباطی، تصمیم گیری، تفکر انتقادی و مقابله با استرس پیش بینی کننده های خوبی برای خودکارآمدی بودند. از میان مشخصه های جمعیت شناختی، تاثیر سن به صورت مستقیم و محل زندگی، تاهل، دانشکده، مقطع تحصیلی و نمره کل مهارت های زندگی به صورت تعاملی با خودکارآمدی معنادار بود.
رابطه نگرش، اطلاعات کلامی و مهارت های ذهنی با پیشرفت تحصیلی درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری بین مهارت های ذهنی، اطلاعات کلامی و نگرش نسبت به علوم با پیشرفت تحصیلی علوم دانش آموزان سوم راهنمایی صورت گرفت. تعداد 700 دانش آموز (350 پسر ، 350 دختر) از بین دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهر تهران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون محقق ساخته مهارت های ذهنی-اطلاعات کلامی و مقیاس نگرش سنج علوم آیکن (AASS) بوده است.نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های مربوط به مهارت های ذهنی (یادگیری تمیز، یادگیری مفاهیم، یادگیری قواعد و حل مساله) از روابط پیش نیازی برخوردار بوده و نگرش دانش آموزان نسبت به علوم به طور معنادار از مفاهیم یاد گرفته شده و اطلاعات کلامی دانش آموزان تاثیر می پذیرد. نتایج بیانگر آن است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تحت تاثیر میزان اطلاعات کلامی و مهارت های حل مساله آنان بوده و نگرش دانش آموزان نسبت به علوم نقش اثرگذاری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آنان در این درس ندارد. به عبارت دیگر نتایج حاکی از آن است که مولفه های شناختی و مهارت های ذهنی و همچنین دانش کلامی حاصل شده در فرایند یادگیری تاثیر زیادی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ایفا نموده، به گونه ای که شاید بتوان تاثیر عوامل عاطفی و نگرشی را در مرتبه دوم و به عنوان منابع تعدیل کننده فرایند یادگیری مورد توجه قرار داد. نتایج، همچنین نشان داد که در فرایند یادگیری، دختران بیشتر از روش های حفظ مطالب و ذخیره سازی دانش و مهارت ها استفاده می کنند؛ در حالی که فرایند یادگیری پسران بیشتر از مهارت های مرتبط با استدلال و تفکر قیاسی تاثیر می پذیرد.
بررسی رابطه ساختاری کارکرد خانواده و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده به گونه های مختلف می تواند جهت گیری انگیزشی نوجوان را در راستای اهدافش متاثر سازد. ترک تحصیل، افت تحصیلی، گریز از مدرسه از جمله پدیده هایی است که توجه نظام آموزشی ـ تربیتی جامعه را به خود معطوف می سازد. به این لحاظ پژوهش حاضر با هدف تحلیل روابط ساختاری متغیرهای کارکرد خانواده و عزت نفس فرد با پیشرفت تحصیلی دختران نوجوان انجام گرفت.
این مطالعه به روش پس رویدادی (علی ـ مقایسه ایی) در جامعه پژوهشی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان در سال 88-87 و در نمونه ای تصادفی به حجم360 نفر که به شیوه خوشه بندی چند مرحله ای انتخاب گردیدند انجام شد. کلیه آزمودنی ها در دو گروه «با پیشرفت تحصیلی مستمر و دچار افت تحصیلی» قرار گرفته، و با دو مقیاس 1ـ عزت نفس الیس پوپ و 2ـ طرح ارزیابی خانواده (FAD) مورد پرسشگری قرار گرفتند. در نهایت رابطه متغیرهای اصلی پژوهش (کارکرد خانواده) و سایر متغیرهای زمینه ای با هر یک از ابعاد عزت نفس، در هر یک از گروه ها به تفکیک از طریق مدل رگرسیون چندگروهی متغیرهای پنهان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
نتایج حاکی از رابطه معنی دار کارکرد خانواده با هریک از ابعاد عزت نفس (تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی، جسمانی) در هر دو گروه بود (05/0>P) که این ارتباط در گروه دارای افت تحصیلی بیانگر رابطه کارکرد ضعیف خانواده با عزت نفس پایین بود. همین طور متغیر سطح تـحصیلات والدین با ابـعاد عزت نفس تحصیلی، خانـوادگی و اجتماعی (1 0/0>P ) و با بعد عزت نفس جسمانی (05/0 > P ) ارتباط معنی داری داشت. از دیگر متغیرها، سن دانش آموز، رتبه تولد و تعداد فرزندان خانواده نیز در سطح ده درصد با متغیر عزت نفس ارتباط معنی دار داشتند.
با تکیه بر این یافته ها می توان دریافت، نوجوان برخوردار از حمایت خانوادگی مطلوب از فرصت و امکانات بیشتری برای خودمختاری، خودبیانگری، خودآگاهی، خودگردانی و خودافزایی برخوردار بوده که این سازه های روان شناختی بر انگیزش و عملکرد تحصیلی فرد تاثیر می گذارد.
آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار (راهبردهای روان شناختی)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی باتوجه به نقش واسطه ای تاب آوری دربین بیماران قلبی- عروقی
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی در بیماران قلبی- عروقی انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل بیماران قلبی- عروقی تحت مراقبت که به روش نمونه گیرى در دسترس انتخاب شدند و نمونه پژوهش حاضر شامل 113 نفر از بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان های شهر شیراز می باشد. میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی بیماران لو و اون (فرم 29 سؤالی)، تاب آوری کانر و دیویدسون و کیفیت زندگی مک نیو ویژه بیماران قلبی (فرم 27 سؤالی) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی) رابطه مثبت و معنی دار در سطح 001/0 وجود دارد. همچنین خودکارآمدی پیش بینی کننده بهتری برای کیفیت زندگی بود و تاب آوری نقش واسطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی را داشته است. توجه به میزان خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران قلبی می تواند تأثیر مهمی بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد و همچنین توجه به تاب آوری بیماران می تواند سبب ایجاد رفتار خودکارآمدانه و بهتر شدن کیفیت زندگی در بیماران قلبی گردد. بنابراین ایجاد مراکز روان درمانی در بیمارستان ها و آموزش به پرستاران برای بیماران ضروری است.
بررسی مبانی مهارت های اجتماعی از دیدگاه لقمان حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مبانی مهارت های اجتماعی از دیدگاه لقمان حکیم می باشد. در سال های اخیر در غرب توجه زیادی به مباحث مهارت های اجتماعی و ارتباطی و آموزش و به کارگیری این مهارت ها در سطوح مختلف زندگی شده است. این در حالی است که لقمان حکیم قرن ها پیش از این پندها و اندرزهایی داشته که به تعبیر امروز از مصادیق بارز و برجسته آموزش مهارت های اجتماعی می باشد.
در همین راستا در قرآن مجید نیز سوره ای تحت عنوان لقمان وجود دارد که در این سوره به فرازهایی از پندهای لقمان حکیم به فرزندش اشاره شده است. در این مقاله آن دسته از سخنان آن حکیم بزرگوار که منطبق با مبانی مهارت های اجتماعی است استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
در این پژوهش از روش کتابخانه ای و فیش برداری برای گردآوری اطلاعات استفاده شد و با استفاده از روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل پندها و اندرزها پرداخته شده است. براساس یافته های این تحقیق، اساس پندها و اندرزهای ایشان حتی پس از گذشت قرن ها از حیات او به طور کامل و جامع منطبق با مبانی آموزش مهارت های اجتماعی می باشد که به طور اختصار عبارتند از:
سپاسگذاری، صبر، قناعت، علم دوستی، احترام به بزرگان و اندیشمندان، آینده نگری و دوری از غفلت، سکوت و نگاهداری زبان و کلام به جا و به هنگام، میانه روی و دوری از افراط و تفریط، دوری از افراد جاهل و نادان و مجالست با دانشمندان، عفت در پرسش، راز نگهداری، صداقت، ترحم، نیکوکاری، حسن خلق و نیت، دوری از خشم و غضب و ... یافته های تحقیق نشان داد که مفهوم مهارت های اجتماعی در پندها و اندرزهای لقمان حکیم همان برقراری و شکل گیری یک رابطه صحیح با دیگران است که فرد بتواند بدون آن که حقوق دیگران را نادیده بگیرد به اهداف خود دسترسی پیدا نماید.
رابطه باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و درگیری شناختی در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
30 اصل برای اعتماد به نفس بالا
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین تأثیر آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر خودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دخترسال سوم راهنمایی شهرستان اراک انجام شد. به همین منظور نمونه ای به حجم 69 نفر (مشتمل بر دو کلاس سوم راهنمایی که به صورت طبیعی تشکیل شده بودند) از بین دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان اراک به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب، و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نخست از هر دو گروه پیش آزمون خودپنداره آهلووالیا به عمل آمد و نمرات مستمر ریاضی 45 روز ابتدای شروع سال تحصیلی، به عنوان پیش آزمون ریاضی محسوب شد. پس از آن آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه آموزش راهبردهای خودتنظیمی دریافت نمود، اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان دوره آموزش راهبردهای خودتنظیمی، از هر دو گروه پس آزمون خودپنداره آهلووالیا به عمل آمد و نمرات مستمر ریاضی3 ماه طول آموزش راهبردها، به عنوان پس آزمون ریاضی در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره برای نمرات افتراقی نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی، خودپنداره، و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی را افزایش داده است و این افزایش به لحاظ آماری در سطح معنی داری کمتر از 01/0 معنی دار بود. همچنین آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر همه خرده مقیاس های خودپنداره بجز خرده مقیاس رفتار دانش آموزان مؤثر بود و این تأثیر نیز به لحاظ آماری در سطح کمتر از 01/0 معنی دار بود.
نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه ی جهت گیری هدف و عملکرد ریاضی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه ی جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد ریاضی دانش آموزان نواحی چهارگانه ی شهر شیراز بود. آزمودنی های پژوهش 297 نفر (149 دختر و 148 پسر) از دانش آموزان سوم دبیرستان های شیراز بود. ابزارهای پژوهش نیز مقیاس جهت گیری هدف (الیوت و مک گریگور، 2001) و خودکارآمدی تحصیلی (گرین، میلر، کراوسون، داک و اکی، 2004) بود. همچنین نمره ی ریاضی ترم اول دانش آموزان به عنوان ملاک عملکرد ریاضی آنان مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تعیین روایی ابزارهای پژوهش از روش تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش حاضر که با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت، از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و روش های آمار استنباطی (همبستگی و رگرسیون چندگانه) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هدف تسلط-گرایشی و خودکار آمدی تحصیلی پیش بینی کننده های مثبت و معنادار و هدف عملکرد-اجتنابی پیش بینی کننده ی منفی و معناداری برای عملکرد ریاضی بوده و اهداف تسلط-اجتنابی و عملکرد-گرایشی از قدرت پیش بینی برای عملکرد ریاضی برخوردار نبودند. همچنین در بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی با استفاده از روش بارون و کنی مشخص شد که خودکارآمدی تحصیلی از طریق هدف تسلط-گرایشی نقش واسطه ای میان جهت گیری هدف و عملکرد ریاضی دارد.