این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر ارتباط مادران با فرزندان کم توان ذهنی و دیرآموز صورت گرفته است. روش تحقیق شبه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندان آنان در دو مدرسه غیرانتفاعی ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و دیرآموز به تحصیل اشتغال دارند.نمونه آماری شامل 46 مادر بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همگن شدن براساس ویژگی های جمعیت شناختی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس محقق ساخته ارزیابی خشم و پرسشنامه ارتباط والد ـ کودک است. گروه آزمایشی در هفت جلسه آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی ـ رفتاری شرکت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصله نشان داد که کاربرد تکنیک های مدیریت خشم به کاهش خشم مادران و بهبود ارتباط آن ها با فرزندان منجر می شود.
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای رابطه هوش هیجانی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دردانشجویان شاهد و غیر شاهد می پردازد . بدین منظور از میان کلیه دانشجویان شاهد و غیر شاهد ( دختر و پسر) مقطع تحصیلی 83-82 مشغول به تحصیل بودند ، تعداد 300 نفر(150 شاهد و 150 غیر شاهد) به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند . جهت جمع آوری داده ها نیز از پرسشنامه 33 ماده ای هوش هیجانی شرینگ ، پرسشنامه 28 ماده ای سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر و معدل کل واحدهای دوره لیسانس استفاده شد . نتایج بدست آمده با استفاده از شاخص های آماری همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس چند متغیره (manova ) تجزیه و تحلیل گردید . نتایج بیانگر عدم همبستگی بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی ، همبستگی معنا دار با سلامت روان و همبستگی معنادار بین سلامت روان و پیشرفت تحصیلی است . از سوی دیگر ، مقایسه میانگین های دو گروه شاهد و غیر شاهد نشان می دهد تفاوت معنادار در هوش هیجانی کل و عدم تفاوت معنادار در دو جنس ، عدم تفاوت معنادار دو گروه شاهد و غیر شاهد در سلامت روان کل و تفاوت معنادار در دو جنس است .