فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در کاهش خشم و نشخوار خشم می باشد. این پژوهش از نظر روش از نوع شبه آزمایشی محسوب می شود و طرح آن دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری این تحقیق شامل زندانیان زندان اردبیل بود، که مشکل در کنترل خشم داشتند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود. حجم نمونه برابر با 26 نفر است که به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایشی گمارده شدند.آزمودنی های گروه آزمایشی 12 جلسه تحت مداخله شناختی- رفتاری قرار گرفتند، در حالی که گروه آزمایشی هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.ابزار بکار رفته شامل آزمون خشم صفت-حالت اسپیلبرگر برای خشم و آزمون نشخوار خشم سوخودلوسکی برای نشخوار خشم بودند، که قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اجرا شدند. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده آن بود که درمان شناختی رفتاری بر کاهش خشم و بروز بیرونی و درونی آن تاثیر بسزایی داشته است و در افزایش کنترل بیرونی و درونی خشم افراد گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معنا داری وجود داشت و همچمین با توجه به سطح معنا داری00/0 برای نشخوار خشم درمان تاثیر معناداری برکاهش نشخوارخشم گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل داشته است.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، در عرصه روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستاهدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان بود. روش: پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است که جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دخترعادی 9-8 سال شهر کرمانشاه بوده است. برای این منظور30 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی گمارش شدند. آزمون 38 سؤالی نظریه ذهن به عنوان ابزار جهت به دست آوردن داده ها استفاده گردید. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های ارتباطی طی هفت جلسه قرار گرفتند.داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیلکوواریانس چند متغیره) تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون از لحاظ میزان نظریه ذهن تفاوت معناداری در سطح (001/0>p) وجود داشت. نتیجه گیری: آموزش مهارت های ارتباطی موجب ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان شدو از آنجا که فعالیت های آموزش داده شده براساس روش درمانی عقلانی هیجانی عاطفی آلبرت آلیس بود و بین شناخت اجتماعی و هیجان ارتباط نزدیک وجود دارد تأثیرات قابل مشاهده بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان گروه آزمایش قابل تبیین است.
بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و قصه درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و قصه درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری نوجوانان بود. برای دستیابی به این منظور از روش تحقیق نیمه تجربی با شمای طرح سه گروهی با پیش آزمون - پس آزمون استفاده شد. جامعه تحقیق دانش آموزان پسر مقطع متوسطه منطقه سرود همدان بودند. با استفاده از پرسشنامه SCL-90-R تعداد 30 دانش آموز دارای اختلالات رفتاری مختلط انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در 3 گروه 10 نفری قرار گرفتند. با انتخاب تصادفی یک گروه به عنوان گروه کنترل و دو گروه دیگر به عنوان گروه آزمایشی، مداخله های قصه درمانی و درمان شناختی-رفتاری را دریافت نمودند. دو طرح درمانی برای مداخلات پی ریزی شده بود. برای درمان شناختی-رفتاری طرحی مبتنی بر طرح شناخت درمانی گروهی مایکل فری که با انجام تغییراتی طرح ریزی شده بود. طرح قصه درمانی، طرحی ترکیبی بر اساس روش گیل مورتون و روش دکتر برنز بود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که در حالت کل هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و قصه درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری افسردگی، اضطراب، خصومت، فوبیا، افکار پارانوییدی، حساسیت در روابط متقابل، وسواس- اجبار و روان پریشی در سطح P
بسترها، پیامدها و سازگاری زنان مطّلقه ی شهر تهران (یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه کیفی پدیدارشناختی حاضر، درک بسترها و پیامدهای طلاق از رویکرد تجربه ای زنان مطلّقه و چگونگی برخورد با این تجربه در زندگی بعد از طلاق است. برخلاف مطالعات اثبات گرایانه که مسئله ی طلاق را عمدتاً از منظر بیرونی مطالعه کرده و به عوامل بروز جدایی بین زوجین می پردازند، این مطالعه بر دریافت تجربه مند زنان از نگاه خودشان متمرکز شده و چگونگی تعامل آنها را با زندگی جدید واکاوی می کند. روش:این مطالعه، رویکرد نظری و روش شناسی پدیدارشناسی را برای آشکار سازی و بازنمایی تجربه ی طلاق از نگاه زنان مطلّقه به کار گرفته و فرآیند آن را از زبان سوژه های مورد مطالعه روایت می کند. روش نمونه گیری در این مطالعه از نوع هدفمند با حداکثر تنوع بوده و با نمونه ای هدفمند از زنان مطلّقه ی شهر تهران بر اساس معیار اشباع نظری مصاحبه ی کیفی صورت گرفته است. یافته ها: مطابق یافته ها عوامل زمینه ساز طلاق در چهار محور کلی بسترهای اقتصادی، بسترهای فردی روان شناختی، بسترهای ارتباطی و بسترهای اجتماعی فرهنگی دسته بندی می شوند. پیامدهای طلاق برای زنان مطلّقه نیز در سه عنوان پیامدهای فردی، پیامدهای اقتصادی و پیامدهای اجتماعی بررسی شدند. نتیجه گیری:براساس تجربه زیسته زنان مطلّقه دو بستر کلان (اجتماعی/ فرهنگی و اقتصادی) از یک طرف و دو بستر میانی و خرد (فردی و تعاملی) از سوی دیگر زمینه های بروز طلاق می باشند. در بخش شیوه های سازگاری زنان مطلقه نیز دو راهبرد کلی زندگی با خانواده ی پدری و تشکیل زندگی مستقل مطرح شدند.
اثربخشی آموزش برنامه درسی مهارت های اجتماعی والکر به شیوه شناختی رفتاری بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به این که یکی از مشکلات جدی دانش آموزان مبتلا به رفتارهای پرخاشگرانه، نارسائی در زمینه مهارت های اجتماعی است؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه درسی مهارت های مؤثر کودکان والکر (1983) با شیوه شناختی رفتاری بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پرخاشگر انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح به کار رفته در این پژوهش، طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و همچنین مرحله پیگیری دوماهه است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مبتلا به پرخاشگری شهر لنگرود در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. از سیاهه رفتاری کودک و مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون استفاده شد.برنامه آموزش مهارت های مؤثر کودکان والکر در طی 17 جلسه به مدت دو ماه برای افراد گروه آزمایش ارائه گردید. جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و گواه، در میزان نشانه های مهارت های اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: بنابراین برنامه درسی مهارت های اجتماعی والکر به عنوان یک برنامه مداخله اولیه مؤثر برای دانش آموزان در معرض خطر رفتارهای پرخاشگرانه معرفی می گردد.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش رفتارهای خود-آسیب رسان نوجوانان بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین میزان اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش رفتارهای خود-آسیب رسان نوجوانان بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بود. این مطالعه نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه این پژوهش را 30 نوجوان خود-آسیب رسان 12 تا 18 سال مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران تشکیل دادند. از سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن جهت جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد.بعد از اجرای پیش آزمون ، گروه آزمایش تحت درمان برنامه رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. این برنامه در 10 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای 1 جلسه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی ( طبقه بندی و توصیف اطلاعات) از تحلیل کواریانس استفاده شد.
نتایج تحقیق نشان داد که برنامه رفتار درمانی دیالکتیک به روش گروهی بر کاهش رفتار های خود-آسیب رسان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت موثر است. همچنین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش کارکردهای درون فردی و بین فردی رفتار های خود-آسیب رسان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت موثر است.
رویکرد فرایند استرس در جامعه شناسی سلامت روان: مطالعه جامعه شناختی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد فرایند استرس، هم سو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعه شناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیل کننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیش فرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه به لحاظ تداوم زمانی، می توان پیوستاری از ضربه های شدید روانی (تروما) تا استرس زاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهم ترین عوامل تعدیل کنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوه های مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگ های عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل می گیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس به مثابة چارچوبی جامعه شناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گام هایی عملی به منظور فهم جامعه شناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعه شناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهش های اجتماعی، شناسایی حلقه های اتصال سامانه های اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعه شناسی استرس کمک کند.
نقش والدین، همسالان، محیط آموزشی و رسانه ها در رشد هویّت ملّی نوجوانان و جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه رشد ابعاد هویّت ملّی و معرفی جنبه رفتاری آن به عنوان بعدی جدید و مقایسه روند تحولی این ابعاد و همچنین سنجش نقش والدین، همسالان، محیط آموزشی و رسانه ها در پیش بینی هویّت ملّی در اوایل و اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بود. در این پژوهش که به شیوه پیمایشی انجام شد700 نفر دانش آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان و دانشجوی کارشناسی شهر تهران شامل 358 پسر و 342 دختر، به شکل خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته هویّت ملّی، شناخت آثار و علائم ملّی و نقش خانواده، دوستان، محیط آموزشی و رسانه ها در رشد هویّت ملّی استفاده شد. نتایج نشان داد که هویّت ملّی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. رشد هویّت ملّی از اوایل نوجوانی تا اوایل جوانی، روندی کاهشی، اما شناخت علائم و نمادهای ملّی روندی افزایشی را نشان داد. خانواده،استفاده از رادیو و تلویزیون، همسالان، ماهواره و کتب و مجلات غیردرسی پیش بینی کننده هویّت ملّی و شناخت نمادها و علائم ملّی بوده اند.
تفاوت های جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوش های چندگانه در جامعه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تفاوت های جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوش های چندگانه در جامعه دانشجویان بود. بدین منظور تعداد 268 نفر (184 زن و 84 مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای به شیوه تصادفی انتخاب شدند و برای گردآوری اطلاعات از دانشجویان گروه نمونه خواسته شد تا پرسشنامه هوش های چندگانه که شامل 8 خرده مقیاس هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی-جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه بود، تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل چندمتغیری کوواریانس (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از کنترل آماری اثر سن، تفاوت های معنی داری بین برآورد های شخصی دانشجویان زن و مرد در هوش زبانی یا کلامی، هوش بدنی- جنبشی، هوش میان فردی، هوش درون فردی و هوش طبیعت گرایانه وجود داشت. میانگین نمره های دانشجویان مرد در تمامی این خرده مقیاس ها بیشتر دانشجویان زن بود. در این مقاله نتایج پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفت.
رابطه بین تجربه خشونت در دوران کودکی و خشونت علیه زنان در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش تجربه خشونت در دوران کودکی باخشونت علیه زنان بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری تمام زنان متأهل شهر کوهدشت به تعداد 22819نفر بودند که از میان آن ها با توجه به فرمول کوکران تعداد194نفر با روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته داده ها جمع آوری شد. سپس داده ها با نرم افزارSPSS21 تجزیه و تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد از بین ابعاد خشونت، میزان خشونت روانی با میانگین 28/29 بیش ترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کم ترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند و تجربه خشونت در دوران کودکی مرد با میانگین 45/31، همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت علیه زنان دارد. همچنین متغیرهای وضعیت اشتغال و درآمد رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان نداشتند. در نتیجه اینکه هرچه فرد در دوران کودکی شاهد خشونت والدین نسبت به همدیگر یا نسبت به خود باشد او نیز در آینده دست به خشونت نسبت به همسر و فرزندان خود می زند. لذا توصیه می شود ، از طریق آموزش های قبل از ازدواج و رسانه های جمعی به والدین آموزش داده شود تا از رفتار خشونت آمیز در حضور کودکان اجتناب کنند.
رابطه ساده و چندگانه اندازه شبکه اجتماعی و احساس تنهایی با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه اندازه شبکه اجتماعی و سلامت عمومی با احساس تنهایی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بود. به این منظور نمونه ای به تعداد 307 نفر (122دختر و 185پسر) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه های حمایت اجتماعی نوربک، سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) و احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین اندازه شبکه اجتماعی و سلامت عمومی رابطه مثبت معنادار و بین احساس تنهایی و سلامت عمومی رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اندازه شبکه اجتماعی و احساس تنهایی پیش بینی کننده های سلامت عمومی هستند. سطح معناداری در این پژوهش 05/0 p< بود.
بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان در دو گروه از کودکان پرخاشگر و گوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان است. این بررسی از نوع علی ـ مقایسه ای بود. نمونه شامل 137 دانش آموز (53 دختر و 84 پسر) پایه چهارم و پنجم مدارس ابتدایی است که در دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر طبقه بندی شدند و با استفاده از آزمون ترسیم داستان سیلور مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر در تصویر خود معنادار (04/0> p) است و در محتوای عاطفی معنادار نیست. گروه پرخاشگر به طور معنادار تصویر خود قوی تری را نسبت به گروه گوشه گیر ارائه دادند. پسران پرخاشگر قوی ترین و پسران گوشه گیر ضعیف ترین تصویر خود را بروز دادند (04/0>p). دختران پرخاشگر و گوشه گیر در محتوای عاطفی نمرات بالاتری از پسران داشتند و پسران پرخاشگر ضعیف ترین محتوای عاطفی را ارائه دادند (02/0> p). فراوانی طیف مثبت تا منفی محتوای عاطفی در گروه پرخاشگر و گوشه گیر، معنی دار بود و هر دو گروه دارای بیشترین فراوانی محتوای عاطفی در طیف منفی متوسط بودند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه پرخاشگر معنادار و طیف مثبت و قوی دارای بیشترین فراوانی بود. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه گوشه گیر نیز معنادار و طیف نامطبوع و منفی دارای بیشترین فراوانی بود. تحلیل محتوای داستان های گروه پرخاشگر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های پرخاشگری در داستان ها با بالاترین فراوانی مؤلفه تصورات قتل و کشتن بود و در گروه گوشه گیر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های گوشه گیری با بالاترین فراوانی مؤلفه های تنهایی و ترس و اضطراب بود. آزمون ترسیم داستان سیلور دارای روایی قابل قبول برای استفاده در گروه کودکان پرخاشگر و گوشه گیر است.
همه گیرشناسی همسرآزاری در زنان ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:همسرآزاری عبارت است ازسوءرفتار با زن که به اشکال مختلف بوده و گسترهی وسیعی از صدمات روانی- جسمی تا مرگ را به دنبال دارد. با توجه به اهمیت موضوع و عدم انجام مطالعه در منطقه بر آن شدیم که موارد همسرآزاری ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد را مورد بررسی قرار دهیم.
روشکار: در یک مطالعهی مقطعی تحلیلی درطی سالهای 1385 تا 1386، 816 نفر از زنان مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی مشهد با استفاده از روش نمونهگیری غیر احتمالی (آسان) و روش جمعآوری اطلاعات بر اساس تکمیل پرسشنامه وارد مطالعه گردیدند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخهی 13 ثبت و جهت بیان نتایج از آمار توصیفی و برای تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری تی و مجذور خی استفاده گردید.
یافتهها:در کل 816 نفر با میانگین سن زنان 83/4 ±34/27 سال و مردان 23/8 ±77/32 سال و میانگین مدت ازدواج در 98/3 ±24/8 سال وارد مطالعه گردیدند. بیشتر زنان آسیبدیده درسنین 20 تا 35 و مردان نیز اکثرا کمتر از 40 سال بودند و اکثرا نیز در سالهای اولیهی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. تقریبا نیمی ازمردان همسرآزار، اعتیاد به مواد مخدر داشتند و در حدود 80 درصد، موارد سابقهی خشونت قبلی وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که اعتیاد به مواد مخدر و پایین بودن سطح سواد همسر از عوامل مهم در بروز خشونت علیه زنان بود، لزوم اتخاذ تدابیر لازم در راستای پیشگیری از اعتیاد زوجین از راهکارهای مهم پیشگیری از خشونت علیه زنان خواهد بود.
اثربخشی مداخله التقاطی (رویکردهای بازسازی شناختی، مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری) برابر از وجود و خود کارامدی بین فردی در دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افراد دارای ابراز وجود پایین در موقعیت های اجتماعی خودکارامدی بین فردی لازم را نشان نمی دهند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان التقاطی (با رویکردهای بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری) بر ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه هدف 32 نفر از دانشجویان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 278 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب شدند. ابتدا دو پرسش نامه خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود بین دانشجویان توزیع شد سپس از بین آن هادانشجویانی که دارای خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود پایین بودند به طور تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. درمان التقاطی در بهار 1390 طی ده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسش نامه ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل کواریانس تکراری استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس تکراری بیانگرتفاوت معنی دار میزان ابراز وجود و نیز خودکارامدی بین فردی در دو گروه آزمایش و کنترل و تفاوت معنی دار بین ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. نتایج آزمون LSD (کمترین تفاوت معنی دار) تفاوت معنی داری را بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون، و نیزبین پیش آزمون و پیگیری نشان داد. هم چنین این نتایج بیانگر ثبات تغییرات در مرحله پیگیری بود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان التقاطی (بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری) برای افزایش ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان مؤثر است.
پیش بینی سطح سازگاری نوجوانان بر اساس ویژگی های روان شناختی با استفاده از مدل های رگرسیون و شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر یک بررسی در رابطه با ویژگی های روان شناختی نوجوانان و سطوح سازگاری آنها می باشد. با توجه به مبانی نظری در مورد روابط متقابل بین این مفاهیم از یک مدل سنتی مبتنی بر همبستگی و یک مدل نوین مبتنی بر پردازش موازی داده ها استفاده شده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی توانمندی هر یک از مدل های یاد شده در پیش بینی سطوح سازگاری از طریق اندازه های مربوط به ویژگی های روان شناختی نوجوانان است. روش: داده های اولیه مربوط به 18 ویژگی روان شناختی و 5 سطح سازگاری از طریق اجرای آزمون های CPI و AISS بر روی 456 دانش آموز پسر دبیرستانی شهر تهران به دست آمد. از مدل های همبستگی و تحلیل عاملی به منظور استخراج مؤلفه های اصلی، به عنوان عوامل پیش بینی کننده استفاده شد. بر این اساس یک ترکیب چهار عاملی از ویژگی های روان شناختی و پنج ویژگی مستقل به عنوان ترکیب بهینه در پیش بینی سطوح سازگاری با قابلیتی معادل ترکیب اولیه هجده عاملی شناسایی شدند. همچنین با توجه به انبوه عوامل اثرگذار و پیچیدگی های موجود در روابط میان آنها از مدل شبکه های عصبی مصنوعی نیز برای پیش بینی استفاده شد و توانمندی آن با مدل رگرسیون مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی پنج سطح سازگاری توانمندتر از مدل رگرسیون می باشد و در صورت کاهش تعداد سطوح سازگاری به سه سطح، این قابلیت به نفع مدل رگرسیون تغییر می کند (0.001α<). بحث و نتیجه گیری: بر این اساس ویژگی های منحصر به فرد شبکه های عصبی مصنوعی نظیر پردازش موازی و تشخیص الگوهای ارتباط غیرخطی و پیچیده از طریق یادگیری و تجربه و قابلیت اختصاصی مدل رگرسیون در پیش بینی بر اساس اولویت بندی نقش هر یک از عوامل پیش بینی کننده از عوامل اصلی موفقیت هر یک از آنها تلقی می شود.
مطالعه بین نسلی رابطه نگرش به طلاق و کارکرد های خانواده در زنان شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر صعودی طلاق در ایران، به ویژه در دهه های اخیر، معلول عوامل روان شناختی و جامعه شناختی است ؛ که نیازمند پژوهشی جدی، با توجه به تأثیر پیامدهای ناگوار طلاق بر ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی است. پژوهش حاضر این پدیده را از جنبه جامعه شناختی و فقط از منظر زنان بررسی کرد؛ با این هدف که اولاً نشان دهد تغییر نگرش زنان، در ارتباط با کارکردهای خانواده بر طرز تلقی آن ها نسبت به طلاق، تأثیر گذاشته و در نتیجه سبب افزایش میزان طلاق در ایران شده است و ثانیاً حساسیت نهادها و ارگان های فرهنگی کشور را برای چاره اندیشی برانگیزد. پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی بود و به شیوه پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تمامی بانوان ساکن تهران و جامعه نمونه، شامل 500 نفر بود که به شیوه تصادفی هدفمند از 5 منطقه (شمال، جنوب، مرکز، شرق، غرب) شهر تهران، برای تکمیل پرسشنامه محقق ساخته در ارتباط با ارزش های مرتبط با همسرگزینی و کارکردهای خانواده انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن بود که ارزش های مرتبط با نقش های خانوادگی و کارکردهای خانواده دستخوش تغییر شده است؛ به این معنا که بین دیدگاه دو نسل، در ارتباط با کارکرد های اساسی خانواده، شکاف عمیقی وجود دارد. همچنین تلقی نسل جوان از طلاق، متفاوت از نسل گذشته است، به طوری که از نظر در صد جالب توجهی از بانوان نسل جوان، طلاق امری مذموم و ناپسند به شمار نمی آید.
بررسی تأثیرمشارکت اجتماعی بر مدارای اجتماعی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی رابطه مشارکت اجتماعی با مدارای اجتماعی میپردازیم. برای بررسی مدارای اجتماعی از تقسیمبندی وگت، و برای سنجش مشارکت اجتماعی از نظریههای حوزه مشارکت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه پیامنور مشگین شهر در استان آذربایجان شرقی (3041 نفر) را شامل بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 307 نفر آنها به عنوان حجم نمونه تحقیق انتخاب شدهاند. ابزار گردهآوری دادهها پرسشنامه محققساخته بوده است. نتایج یافتهها نشان داد که میزان مدارای اجتماعی با مشارکت اجتماعی و ابعاد سهگانه آن دارای همبستگی مستقیم معنی دار می باشد، ولی مشارکت و مدارای اجتماعی براساس وضعیت تأهل دانشجویان معنی دار نبود. در متغیرهای زمینهای، مقطع تحصیلی تأثیر معناداری بر روی مدارای اجتماعی داشته است. در نهایت، تحلیل رگرسیون نشان داد که 8/12 درصد از تغییرات متغیر مدارای اجتماعی توسط ابعاد سهگانه مشارکت قابل تبیین است اما، بین ابعاد مشارکت اجتماعی، بعد نگرش مشارکتی تأثیر بیشتری نسبت به دو بعد دیگر بر مدارای اجتماعی دارد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آن هاست، در شروع مصرف مواد نقش دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه معتادانی که در سال 92-1391 به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان مراجعه کرده اند تشکیل می دهند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:به طور کلی، نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس می تواند علائم خشم را در افراد وابسته به مواد کاهش دهد (001/0>P).
نتیجه گیری:دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد سوء مصرف کننده مواد است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش مشکلات آنها مؤثر واقع گردد.
پدیدارشناسی تجربیات مادران جایگزین در زمینه اجاره رحم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادر جایگزین یا رحم جایگزین از جدیدترین تکنیک های باروری است که در درمان زنانی به کار می رود که به نوعی به نگهداری جنین در رحم خود قادر نیستند. در این روش پس از لقاح اسپرم و تخمک، جنین به رحم مادر جایگزین منتقل می شود و او در طی 9 ماه وظیفه نگهداری از جنین را برعهده گرفته و پس از تولد، نوزاد را به والدین اصلی تحویل می دهد. بر این اساس در این پژوهش، محققان به دنبال درک معنا و تجربه این پدیده به کمک افرادی بودند که رحم جایگزین را تجربه کرده اند. این مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدار شناسی و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند انجام شد . به این منظور، مصاحبه های عمیق و بدون ساختار با 9 مادر جایگزین انجام شد که به مرکز باروری ناباروری اصفهان مراجعه کرده بودند.داده ها با روش 7 مرحله ای کولیزی تجزیه و تحلیل شد، که حاصل آن استخراج پنج تم اصلی از یافته ها بود که که عبارت بودند از: «دلایل اقدام»، «رابطه مادر جایگزین با مادر درخواست کننده»، «اطرافیان»، «احساس مادران جایگزین» و «روند تصمیم گیری».. نتایج حاکی از آن بود که دلیل اصلی اقدام مادران به اجاره رحم مشکلات مالی است، ولی حس انسان دوستانه نیز در این بین بی تأثیر نبوده است. روابط مادران جایگزین و درخواست کننده معطوف به زمان بارداری است و اکثراً ترجیح می دادند که این رابطه بعد از زایمان به طور کامل قطع شود. وابستگی عاطفی شدیدی هم میان مادران جایگزین و فرزند در رحم آن ها مشاهده نشد.
اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خوداثرمندی اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بوده که با استفاده از پرسشنامه خود کارآمدی اجتماعی گادیانو و هربرت و تابآوری کانرو و دیویدسون 30 نفر از معتادان گمنام که خودکارآمدی اجتماعی و تابآوری پایینی داشتند، بهطور تصادفی انتخاب و بهطور داوطلبانه در دوگروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروهآزمایشی10 جلسه، هفتهای یک جلسه، مهارت تفکر انتقادی را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش، مجدداً خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری هر دوگروه، مورد اندازهگیری قرار گرفت. یافته: از تحلیل کوواریانس یک طرفه (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد، F به دست آمده در خود کارآمدی اجتماعی (96/37) و تاب آوری (69/32) درسطح بین گروه آزمایشی و کنترل 0001/0>P معنی دار میباشد. به عبارت دیگر، آموزش گروهی تفکر انتقادی موجب افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام شده است. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام نشان می دهد. یافته های این پژوهش با یافته های سایر پژوهش همسوئی دارد. همه این تحقیقات نشان می دهند، با افزایش تفکر انتقادی می توان موجبات خود کارآمدی اجتماعی و تابآوری بالا را فراهم ساخت.