فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد در درمان زنان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ناشی از اتفاقات غیرنظامی در شهر یاسوج بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده تمامی زنانی بود که در بیمارستان ها و مراکز درمانی و تخصصی شهر یاسوج دارای پرونده روانشناسی و روانپزشکی بوده و تشخیص اختلال استرس پس از ضربه ناشی از اتفاقات غیرنظامی دریافت کرده بودند.40 نفر از جامعه مورد مطالعه به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد بر روی گروه آزمایشی به مدت 5 جلسه 90 دقیقه ای و یک بار در هفته اعمال گردید و بر روی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تأثیر واقعه تجدید نظر شده، مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از ضربه و چک لیست نشانه های روانی بود. شرکت کنندگان به لحاظ متغیرهای مورد بررسی در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری(مانکوا) و تک متغیری( آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد موجب کاهش نمرات مقیاس تأثیر واقعه تجدید نظر شده، مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از ضربه و شاخص شدت کلی چک لیست نشانه های روانی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که این روش درمانی در بهبود علائم اختلال استرس پس از ضربه و نشانه های همراه با آن مؤثر بوده است.
اطمینان به حافظه در افراد دچار حالت های وسواسی– اجباری در مقایسه با افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اطمینان به حافظه در افراد دچار حالت های وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار می باشد. روش این پژوهش از نوع طرح نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز مورد بررسی قرار گرفتند. پس از اجرای تست مادزلی افراد در پنج گروه 20 نفره شامل چهار گروه حالت های وسواسی (شستشو، وارسی، کندی و تردید) و یک گروه بهنجار تقسیم شدند. تکلیف رایانه ای اطمینان به حافظه بر روی این افراد اجرا گردید. نتایج حاصل از روش تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین هریک از گروه های وسواسی و آزمودنی های بهنجار در میزان اطمینان به حافظه تفاوت معنی داری وجود دارد. اما هیچ تفاوت معنی داری بین گروه های وسواسی در میزان اطمینان به حافظه وجود ندارد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که افراد دچارحالت های وسواسی- اجباری نسبت به افراد بهنجار اطمینان به حافظه پایین تری دارند.
بررسی مقایسه ای صفات شخصیتی در افراد وسواسی اجباری و بهنجار
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صفات شخصیتی در افراد وسواسی-اجباری و بهنجار صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مبتلایان به اختلال وسواسی – اجباری (اعم از مؤنث و مذکر) مراجعه کننده به مراکز درمانی موجود در شهر تبریز تشکیل می دادند. در این راستا که در قالب طرح علّی - مقایسه ای انجام شد، تعداد 30 نفر (18زن و 12مرد) از بیماران وسواسی به صورت در دسترس از مراکز و کلینیک های روانپزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (18زن و12مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات دموگرافیک همتاسازی شده بودند، با استفاده از سیاهه وسواس فکری – عملی مادزلی (MOCI) و پرسش نامه 5 عامل شخصیتی نئو مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها بر پایه نرم افزار (17)SPSS انجام شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه در نمره کل صفت نوروتیسیسم و چهار خرده مقیاس این صفت یعنی اضطراب، افسردگی، کمرویی و آسیب پذیری وجود دارد و افراد مبتلا به OCD در این صفت و از شش خرده مقیاس در چهار خرده مقیاس آن نمرات بالاتری کسب کردند. اما در دو خرده مقیاس نوروتیسیسم و صفات برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، با وجدان بودن و خرده مقیاس های آنها بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنظر می رسد افراد مبتلا به OCD در قیاس با افراد بهنجار حداقل در صفت شخصیتی نوروتیسیسم عمده ترین تفاوت و بالاترین نمرات را دارا می باشند.
ترس از امتحان: مغز و حافظه شاگردان را فلج می کند
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان یک واسطه در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین رابطه بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس [1]با نقش واسطه گری تاب آوری انجام شد. آزمودنی های این پژوهش را 150 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسش نامه، تاب آوری، سبک های دلبستگی و دریافت استرس می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که بر اساس مدل نهایی، بعد دلبستگی ایمن به گونه غیر مستقیم رابطه ای معنادار با متغیر دریافت استرس از راه تاب آوری دارد. بعد دلبستگی دوسوگرا/اضطرابی و دلبستگی اجتنابی با دریافت استرس هم به گونه مستقیم هم غیر مستقیم و از راه تاب آوری رابطه معنادار دارد. این نتایج نشان می دهند که تاب آوری می تواند نقش واسطه ای را در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس ایفا کند. مضامین و پشنهادها در دنباله آمده است.
اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در آسیبهای شناختی و تجارب تجزیه ای بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاهش آسیب های شناختی و تجارب تجزیه ای در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از طریق آموزش اختصاصی کردن خاطرات می باشد. در یک طرح نیمه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر آزمودنی( 12مرد و 12زن) مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ گروه آزمایش طی چهار هفته متوالی بصورت فردی آموزش داده شدند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نمرات تجارب تجزیه ای (DES-II)، آزمون حافظه شرح حال(AMT)، مقیاس مواجهه با رویداد(IES-R) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه از هر دو گروه جمع آوری گردید و داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مؤید اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در کاهش آسیب های شناختی در حوزه اجتناب عملکردی، افکار مزاحم، بیش برانگیختگی و کاهش تجارب تجزیه ای در ابعاد فراموشی تجزیه ای، مسخ شخصیت و واقعیت، جذب و تخیل در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب مبتلایان به MS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب مبتلایان به ام.اس انجام شد. روش: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، اعضای جامعه حمایت از بیماران ام.اس شهر تهران و حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از میان اعضا جامعه ی ام.اس انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در مرحله ی پیش آزمون از پرسشنامه اضطراب بک برای سنجش میزان اضطراب مبتلایان استفاده شد. گروه آزمایش جلسات درمانی را به مدت 8 جلسه ی یک ساعت و نیمه دو بار در هفته دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. در مرحله ی پس آزمون و پیگیری سه ماهه، مجددا پرسشنامه اضطراب بک برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد کاهش نمرات اضطراب گروه آزمایش در مرحله ی پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود و نیز اثر درمانی ACT در پیگیری 3 ماهه تداوم داشت(P<0.01). نتایج روشن ساخت که درمان پذیرش و تعهد، درمانی مؤثر در کاهش اضطراب مبتلایان به ام.اس است. نتیجه گیری: روان درمانی پذیرش و تعهد می تواند به عنوان برنامه ی مداخله ای در مراکز مربوط به بیماران ام.اس مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر درمان فراشناختی درکاهش علایم افسردگی و اضطراب در بیماران زن مبتلا به یبوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان فراشناختی در کاهش علایم افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به یبوست شهر تهران بود که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کردند و تشخیص افسردگی و اضطراب شدید در مورد آنان داده شد. روش: در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به کار گرفته شد. 30 نفر از افرادی که تشخیص افسردگی و اضطراب شدید در مورد آنان داده شد، به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه درمان دارویی دریافت کردند و توسط آزمون افسردگی بک ویرایش دوم و آزمون اسپیلبرگ مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. همچنین پس از 3 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری MANCOVA استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی در کاهش علایم افسردگی و اضطراب به طور معناداری موثر بوده است.نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان فراشناختی با تمرکز بر سندرم شناختی توجهی و چالش با باورهای فراشناختی می تواند علایم افسردگی و اضطراب را کاهش دهد.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر هشیاری ذهن بر کاهش نشانه های استرس پس از سانحه وافزایش حافظه شرح حال اختصاصی در درمان شدگان سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر هشیاری ذهن بر کاهش نشانه های اختلال استرس پس از سانحه ، افزایش حافظه شرح حال و بهبودکیفیت زندگی در درمان شدگان سرطان پستان، بررسی شد.پژوهش حاضر یک پژوهش شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل در یک پیگیری 60 روزه می باشد. نمونه پژوهش شامل 24 زن درمان شده سرطان پستان که بین 25 تا 55 سال سن داشته و به بخش های رادیوتراپی و آنکولوژی بیمارستان های فوق تخصصی شهید چمران، بقیه الله، بعثت و بخش جراحی درمانگاه ارم مراجعه کرده بودند، بود. کلیه شرکت کنندگان با سابقه بیماری سرطان پستان بطور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل بیمار (12 نفر) جایگزین شدند. همچنین 12 نفر زن سالم (بدون هیچگونه سابقه ی بیماری) که در متغیرهای سن، تحصیلات، تاهل و شغل با دو گروه بالا همتا شدند به عنوان گروه کنترل سالم، در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی SCID، آزمون حافظه شرح حال (AMT)، پرسشنامه کیفیت زندگی (QLQ)، مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (IES-R، وایس، مارمر، 1997) بود که در سطح سه گروه آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا گردید. گروه آزمایش 8 جلسه و هر جلسه به مدت 120 دقیقه به صورت گروهی آموزش MBCTرا دریافت کردند.نتایج توسط نرم افزار SPSSنسخه 18 در سطح توصیفی و استباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد برنامه ی آموزشی MBCTدر کاهش نشانه های استرس پس از سانحه، افزایش حاظه شرح حال و بهبود کیفیت زندگی موثر است. همچنین با توجه به نتایج مرحله پیگیری، این روش می تواند در کاهش و پیشگیری از عود علائم PTSDدر درمان شدگان سرطان پستان اثرگذار باشد.استفاده از MBCTدر مراکز درمانی می تواند به عنوان درمان توانبخشی پس از اتمام درمان در نظر گرفته شود و در رفع بسیاری از مشکلات جسمی و روانی که سبب کاهش کیفیت زندگی در آن ها می شود، نقش موثری ایفا کند.
اثربخشی برنامه درمانگری کندال بر بهبود نظم جویی شناختی هیجانی کودکان مبتلا به اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های اضطرابی، اختلال های شایع روانی هستند که کودکان تجربه می کنند به گونه ای که تحول شناختی، اجتماعی و هیجانی کودک را مختل می کنند. شیوع بالا و ایجاد پیامدهای منفی درازمدت بر تحول کودکان، نیاز به درمان موثر را برجسته می کند.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش برنامه درمانگری کندال بر بهبود نظم جویی شناختی هیجان کودکان مبتلا به اختلال های اضطرابی انجام شد. این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. بر اساس نمونه گیری هدفمند 22 دانش آموز دختر و پسر با تشخیص اختلال های اضطرابی در دامنه سنی 8 – 13 سال انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار داده شدند. ارزیابی با استفاده از مقیاس اضطراب چند بعدی MASC، فرم والد و معلم آچنباخ، مقیاس نظم جویی شناختی هیجان فرم کودکان انجام شد. گروه آزمایش در 16 جلسه درمان انفرادی شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل گردید. تحلیل نتایج نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری کاهش یافت (P#,
پیش بینی اضطراب ریاضی بر اساس متغیر های جهت گیری هدف پیشرفت دانش آموزان و تاکید های جهت گیری هدف معلمان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب ریاضی در دانش آموزان پایه سوم رشته تجربی بر اساس جهت گیری هدف دانش آموزان و تاکید های جهت گیری هدف معلمان، والدین بود . بدین منظور تعداد 228 نفر دانش آموز ( 145 دختر و 83 پسر ) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جامعه آماری شامل همه دانش آموزاان پایه سوم تجربی ناحیه یک شهر تبریز بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب ریاضی کازلسکیس، پرسشنامه هدف پیشرفت تصوری معلمان و والدین فرایدل و پرسشنامه جهت گیری هدف پیشرفت الیوت و مک گریگور بود. روش پژوهش همبستگی بود و داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون در نرم افزارSPSS و تحلیل مسیر در نرم افزارAMOS تحلیل شدند. نتایج، نشان داد که جهت گیری هدف تبحرگرایی دانش آموزان، می تواند میزان اضطراب ریاضی آنها را به صورت منفی پیش بینی کند.به علاوه نتایج دیگر پژوهش نشان داد بین تأکیدهای جهت گیری هدف تبحرگرایی والدین و جهت گیری هدف تبحرگرایی دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد.
اثربخشی گروه درمانی مدیریت استرس شناختی- رفتاری براضطراب و مؤلفه های تأثیر حوادث (افکار مزاحم، اجتناب و بیش برانگیختگی) در زنان مبتلا به سرطان پستان در مراحل اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرطان پستان مهم ترین عامل نگران کننده سلامتی در زنان است، زیرا شایع ترین نوع سرطان در میان زنان و بعد از سرطان ریه دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری درزنان مبتلا به سرطان پستان صورت گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش در قالب یک طرح گروه درمانی اجرا شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهدا در اصفهان بودند، که از میان آن ها 20 زن مبتلا به سرطان پستان که ملاک های ورود را داشتند انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و لیست انتظار(گروه کنترل) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت مداخلات درمانی قرار گرفتند، ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های مقیاس تجدید نظر شده ی تأثیر حوادث (Impect of event scale rivised)، پرسش نامه اضطراب بک (Beck anxiety inventory) و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. همه شرکت کنندگان درپیش آزمون، پس آزمون وپیگیری پرسش نامه ها را تکمیل کردند.
یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج کاهش معنی داری را در نمرات اضطراب ، افکار مزاحم ، اجتناب و بیش بر انگیختگی شرکت کنندگان نشان داد.
نتیجه گیری: :نتایج حاکی از اثربخشی درمان مدیریت شناختی-رفتاری استرس در کاهش نشانه های اضطراب، افکار مزاحم، اجتناب، بیش برانگیختگی بیماران مبتلا به سرطان پستان در مراحل اولیه است.
جایگاه دلبستگی به همسال و اضطراب دوره نهفتگی در تدوین مدل پرخاشگری با توجه به ریشه های تحولی آن در کارکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اهمیت و جایگاه دلبستگی همسال و اضطراب دوره نهفتگی در تدوین مدل پرخاشگری با توجه به نقش ریشه های تحولی در کارکرد خانواده انجام شد. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود که به روش نمونه گیری چندمرحله ای بر روی 330 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی شهر بیرجند در سال 1393 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه فرزندپروری یانگ، سبک دلبستگی دوره نهفتگی، اضطراب کتل و پرخاشگری بود. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد مسیر ریشه های تحولی خودگردانی مختل و گوش به زنگ بودن (خانواده گرفتار شده سخت) به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق دلبستگی دوسوگرا به همسال سهم مثبتی در جهت پیش بینی اضطراب داشت و از آن طریق پیش بین کننده پرخاشگری نشان داده شد. مسیر ریشه های تحولی محرویت عاطفی و عملکرد مختل (خانواده رهاشده آشفته) نیز تنها به طور غیر مستقیم از طریق افزایش دلبستگی اجتنابی سهم مثبتی در جهت پیش بینی اضطراب و به طور غیر مستقیم از طریق افزایش اضطراب سهم مثبتی در جهت پیش بینی پرخاشگری نشان داد. افزون بر این در مدل برازش یافته، سهم خانواده های با ریشه های تحولی گرفتار شده سخت نسبت به خانواده های رها شده آشفته در جهت پیش بینی پرخاشگری قوی تر بدست آمد، لذا با توجه به نقش ریشه های تحولی، دلبستگی دوره نهفتگی و اضطراب، می توان با کنترل عوامل زمینه ساز از افزایش پرخاشگری و پیامدهای نامناسب آن در سنین پایین جلوگیری کرد.
مقایسه اثر بخشی آموزش کارکردهای اجرایی و مدیریت والدین در کاهش نشانه های کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش مدیریت والدینی بر نشانه های اضطرابی کودکان انجام گرفت. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، همه کودکان پیش دبستانی 5-4 ساله مبتلا به اختلالات اضطرابی منطقه شش تهران به تعداد 114 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در مجموع 60 کودک انتخاب شدند و در سه گروه که هر کدام شامل بیست نفر بود، جای گرفتند. در گروه نخست، کودکان مورد آموزش کارکرهای اجرایی و درگروه دوم، والدین مورد آموزش مدیریت والدینی قرار گرفتند در حالی که گروه سوم آموزشی ندیدند. ابزار سنجش آزمون، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(اسپنس،1988) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که نمره های دو گروه آموزش دیده در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش دارد (P<0.001). هم چنین، گروه دوم که آموزش مدیریت اجرایی را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه آموزش، کارکردهای اجرایی در مقایسه پس آزمون با پیش آزمون، کاهشی بیش تر نشان داد. (P<0.001). بنابراین، آموزش کارکردهای اجرایی و مدیریت والدینی می تواند در درمان اختلالات اضطرابی کودکان مفید واقع شوند، ولی آموزش مدیریت والدینی تاثیری بیش تر دارد.
هم سنجی تمایزیافتگی خود، روان بنه های ناسازگار نخستین و حمایت اجتماعی ادراک شده زنان دارای همسر و زنان جداشده
حوزههای تخصصی:
پیامدهای آسیب فردی، خانوادگی و اجتماعی برآمده از جدایی زنان از همسر در جامعه بسیار چشمگیر است، پژوهش حاضر با هدف هم سنجی تمایزیافتگی، روان بنه های ناسازگار نخستین و حمایت اجتماعی ادراک شده زنان دارای همسر و زنان جداشده انجام شد. روش پژوهش علی مقایسه ای و جامعه آماری زنان متأهل و جداشده منطقه دو شهر گرگان در پاییز 1395 بود؛ شمار 100 نفر از آن ها (50 نفر جداشده و 50 نفر متأهل) به روش غیر تصادفی هدفمند از نوع قضاوتی به عنوان نمونه گزینش شدند. داده ها با ابزارهای روان بنه یانگ (1998) حمایت اجتماعی ادراک شده زمیت، داهلم، زمیت و فاردل (1988) و تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) گردآوری شد. داده ها با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. برآیندها نشان داد تفاوت حمایت اجتماعی ادراک شده (039/0>P،4/402=F) دو گروه معنی دار است ولی تفاوت معنی داری در تمایزیافتگی خود (338/0>P،079/0=F) و روان بنه های ناسازگار نخستین (079/0>P،157/3=F) دو گروه زنان جداشده و متأهل وجود نداشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زنان جداشده در هم سنجی با زنان متأهل در حمایت های اجتماعی ادراک شده، واکنش پذیری هیجانی و همچنین در برخی طرح واره های ناسازگار نخستین دچار مشکلاتی می شوند.