فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
مقایسه توجه گزینشی و سرعت پردازش اطلاعات در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و افراد غیرمبتلا (با توجه به سطح افسردگی، اضطراب و استرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی کلی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
- حوزههای تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
پیش بینی ایده پردازی خودکشی بر اساس راهبردهای مقابله ای و سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی ایده پردازی خودکشی براساس راهبردهای مقابله ای و سبک های هویت در نوجوانان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان مشغول به تحصیل در دبیرستان های شهر تبریز بودند که از میان آنها 120 نفر (60 دختر، 60 پسر) انتخاب شدند و به مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (BSSI)، مقیاس مقابله با شرایط استرس زا (CISS) و مقیاس سبک های هویت (ISI-6)، پاسخ دادند. نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای و سبک های هویت می توانند ایده پردازی خودکشی را پیش بینی کنند. هم چنین تحلیل داده ها نشان داد که از بین سبک های هویت، هویت سردرگم و تعهد به ترتیب رابطه مثبت و منفی با ایده پردازی خودکشی دارند. از سوی دیگر، راهبردهای هیجان مدار، رابطه مثبت و راهبردهای مساله مدار، رابطه منفی با ایده پردازی خودکشی داشتند. براساس نتایج، نوجوانان با سبک هویت سردرگم- اجتنابی از درگیری با مباحث مربوط به هویت طفره می روند و از آن اجتناب می کنند. آنها برای زندگی خود برنامه ای ندارند، و به صورت هیجان مدار با مسایل برخورد می-کنند و در صورت عدم موفقیت به افکار پایان دادن به زندگی روی می آورند. بنابراین هدف قرار دادن متغیرهای مهمی مانند سبک های هویت و راهبردهای مقابله ای در پیشگیری و کاهش ایده پردازی خودکشی در نوجوانان، می تواند مفید واقع شود.
اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: : از آن جایی که زنان نقش های چندگانه ای از قبیل فرزندپروری، خانه داری و نیز برخی از زنان، شغل بیرون از منزل و سرپرستی خانواده را بر عهده دارند، حالات روانی آنان تأثیر بسزایی در کارکرد خانواده و ایفای نقش های آنان به ویژه فرزندپروری دارد. میزان بالاتر افسردگی در میان زنان، یک نیاز اضطراری برای سبب شناسی، پیشگیری و راهبردهای درمانی وابسته به جنسیت را نشان می دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بوده است.
مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه از جامعه آماری زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی کاشان یک نمونه به صورت تصادفی ساده (نامحدود) به تعداد 30 نفر بر اساس داشتن نمرات افسردگی متوسط به بالا در مقیاس افسردگی بک انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم یافتند. برای انجام مداخله درمانی در طی 8 جلسه هفتگی، درمان راه حل مدار کوتاه مدت در گروه آزمایش اجرا شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS 19 تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که درمان راه حل مدار کوتاه مدت به طور معنی دار در کاهش افسردگی زنان (001/0 P<) مؤثر بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه می توان گفت که درمان راه حل مدار کوتاه مدت می تواند با تمرکز بر نشانگان افسردگی در زنان منجر به کاهش افسردگی و بهبود زندگی گردد. بنابراین در کلینیک ها و محیط های درمانی از این روش می توان برای کمک به زنان برای درمان افسردگی آنان استفاده کرد.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان خشونت دیده مراجعه کننده به مرکز قانونی شهر شیراز بود. تعداد 283 زن خشونت دیده مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز به شیوه دردسترس برگزیده شدند و به سه پرسشنامه سبک های دلبستگی، سنجش خشونت علیه زنان، سنجش خشونت در خانواده اصلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای در الگویژوهش از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که خشونت در خانواده اصلی هم دارای اثر مستقیم بر خشونت در خانواده فعلی و هم دارای اثر غیرمستقیم بر آن با واسطه گری سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی است. سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی واسطه انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی رابطه ی شدت فازهای مانیا و مختلط اختلال دو قطبی با شدت علایم وسواسی-جبری در هم ابتلایی این دو اختلال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شواهد زیادی مبنی بر هم ابتلایی اختلال وسواسی-جبری در بیماران با اختلال دوقطبی موجود می باشد. لذا این طرح با هدف تعیین رابطه ی شدت فازهای مانیا ومختلط اختلال دوقطبی باشدت علایم وسواسی-جبری در هم ابتلایی این دو اختلال انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی در سال 1390، 30 بیمار بیمارستان های امام حسین (ع) و طالقانی تهران که با تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک (در فاز مانیا و مختلط) بستری شده بودند، با کمک مصاحبه ی بالینی ساختاریافته جهت بررسی اختلالات محور یک در DSM-IV (SCID-I) از نظراختلال وسواسی-جبری بررسی و در صورت تایید تشخیص وارد مطالعه شدند. پرسش نامه ی مانیای یونگ، مقیاس افسردگی هامیلتون، مقیاس یل-براون و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی در مورد تمام بیماران تکمیل شد. شدت فازهای مانیا ومختلط و نیز شدت علایم وسواسی-جبری در هفته ی اول بستری، زمان ترخیص از بیمارستان و یک ماه بعد از ترخیص، ارزیابی شدند. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از آزمون های آماری مانند آمار توصیفی، اندازه گیری مکرر، آزمون تی، ویلکاکسون و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه ی 19 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین شدت علایم وسواسی-جبری و نمره افسردگی هامیلتون در زمان بستری و ترخیص، تنها در فاز مختلط ارتباط معنی داری بود (به ترتیب 005/0= Pو 029/0=P).
نتیجه گیری: ارتباط معنی دار شدت علایم وسواسی-جبری با جزء افسردگی فاز مختلط اختلال دوقطبی، می تواند مبنی بر ارتباط بیشتر شدت وسواس با اپیزودها یا علایم افسردگی اختلال دوقطبی باشد که این یافته می تواند در بیماران دچار این هم ابتلایی پیشنهادکننده ی راهکارهای درمانی مناسب تر باشد.
اثر بخشی طرحواره درمانی بر کاهش علائم و تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوعI و II(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی میزان اثربخشی طرحواره درمانی در کاهش علاﺋم و تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی انجام شد. هدف شناسایی طرح واره ها ناسازگار بیمار و تلاش در جهت اصلاح یا تغییر آن ها است.
مواد و روش ها: آزمودنی ها 30 نفر شامل 10 مرد و 20 زن بوده اند که از میان مراجعه کنندگان در دسترسی که به مرکز پزشکی نور اصفهان و دو مطب از میان مطب های روان پزشکان اصفهان و مرکز مشاوره باران مهر شاهین شهر مراجعه نموده و توسط یک روان پزشک بر اساس ملاک تشخیصی متن تجدید نظر شده ی چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانیDSM-IV-TR تشخیص اختلال دو قطبی نوع اول یا دوم را دریافت و تحت درمان دارویی قرار گرفته انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه اختصاص یافتند. گروه آزمایش درمان دارویی به همراه طرح واره درمانی و گروه کنترل تنها درمان دارویی دریافت نمود. از پرسش نامه مانیای یانگ (YMRS)، آزمون سنجش اختلال افسردگی دو قطبی (BDRS)، پرسش نامه طرحواره های یانگ (YSQ3) قبل و بعد از درمان استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و کوواریانس چند متغیری تحت نرم افزار 18 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با کنترل متغیر همپراش تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و کنترل برای هر سه متغیر علایم مانیا، علایم افسردگی و طرح واره های ناسازگار اولیه بعد از مداخله معنی دار بود (01/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، طرح واره درمانی به عنوان یک درمان روان شناختی مکمل با دارودرمانی بیماران دوقطبی در کاهش علاﺋم و تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی مؤثر بود، لذا تهیه پروتکل هایی منظم جهت طرحواره درمانی و افرودن آن به درمان دارویی این بیماران پیشنهاد می گردد.
پیش بینی تغییرات ادراک خارش در بیماری های مزمن پوستی بر اساس ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خارش، علامت اصلی بسیاری از بیماری های پوستی است که تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی تغییرات ادراک خارش در بیماری های مزمن پوستی بر اساس ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی بود.
روش کار: در این مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی تعداد 200 بیمار با تشخیص بیماری های پسوریازیس، درماتیت آتوپیک و کهیر مزمن که طی فصول تابستان و پاییز 1393 به کلینیک پوست بیمارستان های امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد و بخش نوردرمانی مراجعه کرده بودند، در صورت دارا بودن شرایط ورود پس از اعلام رضایت در پژوهش شرکت کردند. داوطلبان به پرسش نامه های تیپ شخصیتیD، خودآگاهی و پرسش نامه ی اضطراب و افسردگی بیمارستانی پاسخ دادند. برای بررسی ادراک خارش از مقیاس آنالوگ دیداری و پرسش نامه ی کیفیت زندگی مبتلایان به خارش استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری داده ها محاسبه گردید.
یافته ها: ویژگی های شخصیتی و آشفتگی های روان شناختی در مجموع می توانند 5/70 درصد از واریانس ادراک خارش را تبیین نمایند. در این میان افسردگی (0001/0P<)، خلق منفی (0001/0P<)، خودآگاهی عمومی (004/0P<) و بازداری اجتماعی (009/0 P<) بیشترین سهم را داشته اند.
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی در ادراک خارش اثرگذار هستند.
خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجی گری خودخاموشی در دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک: یک مدل تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طراحی مدلی بر اساس ادبیات پژوهشی در افرادی که در رابطه ی رمانتیک دچار شکست عاطفی شده اند می تواند راه گشای مشکلات آن ها در زمینه های مختلف زندگی شود. این مطالعه با هدف بررسی رابطه ی خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجی گری خود خاموشی در دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه ی تحلیل مسیر، 272 دانشجو ی (88 مرد و 184 زن) درگیر رابطه ی رمانتیک این دانشگاه با روش نمونه گیر ی غیر احتمالی گلوله برفی برگزیده شدند و مقیاس های خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی، احساس تنهایی و خود خاموشی را تکمیل کردند. داده های مدل فرضی از طریق تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Amos و SPSS نسخه ی 21 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضرایب مسیر بین خود انتقادی با خود خاموشی (001/0>P)، خود انتقادی با افسردگی (001/0>P) و خودخاموشی با افسردگی (001/0>P) به صورت مثبت و معنی دار بودند. ضرایب مسیر بین جهت گیری مذهبی درونی با افسردگی (005/0>P) به صورت منفی و مسیر غیر مستقیم خود انتقادی به افسردگی با واسطه ی خودخاموشی (050/0>P) معنی دار بودند.
نتیجه گیری: با وجود رابطه ی خطی و مستقیم بین خودانتقادی و افسردگی، خودخاموشی نقش مهمی بین این دو متغیر بر عهده دارد و باعث می شود عزت نفس و هویت فرد آسیب ببیند. هم چنین جهت گیری مذهبی درونی تر باعث می شود افراد افسردگی کمتری را تجربه کنند.
نقش واسطه ای نشخوار و نگرانی در رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب در افراد مبتلا به اختلال های افسردگی مهاد و اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی رابطه منبع کنترل، نشخوار و نگرانی با افسردگی و اضطراب در افراد مبتلا به اختلالهای افسردگی مهاد و اضطرابی بود. در این پژوهش، علاوه بر سنجش رابطه متغیرها، نقش واسطه ای نشخوار و نگرانی در رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب نیز بررسی شد.
روش: یکصد و دوازده بیمار مبتلا به اختلال های افسردگی مهاد و اضطرابی (۵۸ افسرده، ۵۴ مضطرب) با تکمیل پرسشنامه منبع کنترل، مقیاس پاسخ های نشخواری، پرسشنامه نگرانی، مقیاس افسردگی بک و مقیاس اضطراب بک در این پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از ضرایب همبستگی نشان داد که بین منبع کنترل، نشخوار و نگرانی با افسردگی و اضطراب رابطه معنادار وجود دارد. نتایج هم چنین نشان داد که متغیرهای نشخوار و نگرانی در رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب نقش واسطه ای دارند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب یک رابطه ساده نیست و متغیرهای دیگر، مثل نشخوار و نگرانی، می توانند در این رابطه نقش واسطه داشته باشند.
رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء (س) انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. از میان جامعة آماری ۵۵۹۰ نفره دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء(س)، ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامة تاب آوری کوباسا، مدی و کاهن، شخصیت نئو(۶۰NEO-FFI-) کاستا و مک کریو خلاصه علائم مرضی(۱۸BSI-) دروگاتیس استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شدند. تحلیل آماری نشان داد که بین تاب آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی و روان رنجور خویی رابطة معنادار منفی در سطح ۰۰۰۱/0 p< وجود دارد و بین تاب آوری با توافق پذیری، برونگرایی و وجدان گرایی رابطة معنادار مثبت در سطح ۰۰۰۱/0 p< مشاهده شد، اما بین تاب آوری و تجربه پذیری رابطة معناداری یافت نشد. با توجه به رشد روز افزون نرخ اختلالات بالینی و شخصیت منحصر به فرد هر شخص، با آموزش تاب آوری می توان گام مؤثری را در جهت بهبود سلامت روانی جامعه برداشت.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد (ACT) بر اختلال استرس پس آسیبی (PTSD)، سبک مقابلهای و خودکارآمدی در دختران مبتلا به سوگ نابهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان PTSD از چالش انگیزترین موضوعات بالینی و بهداشت روانی است. با توجه به هزینه های متعدد ناشی از آن، بازبینی پیشینه تحقیقی برای دستیابی به سودمند ترین گزینه های درمانی ضروری به نظر می رسد. لذا، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر PTSD، سبک مقابله ای و خود کارآمدی در دختران مبتلا به سوگ نابهنجار بود.
روش: تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه دختران داغدیده تحت سرپرستی بهزیستی کرمانشاه در 1394 بود، که براساس معیارهای ورود به پژوهش، معیارهای تشخیصی DSM-V و پرسش نامه های تأثیر حوادث کودکان، سوگ کودکان، سبک های مقابله ای و خودکارآمدی ارزیابی و نمرات مقیاس ها به عنوان خط پایه تعیین شد. افرادی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (12=2n=1n) تقسیم شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه مداخله درمانی هفتگی 120 دقیقه ای را دریافت نمود اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با 19-SPSS و با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و گواه در نمرات کلی PTSD، مؤلفه های افکار مزاحم و اجتناب، و خودکارآمدی وجود دارد (05/0>P). همچنین، در سبک های مقابله ای مسأله مدار(T) و اجتنابی(A) تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده گردید (05/0>P) اما این تفاوت در مقابله هیجان مدار(E) معنادار نبود (05/0<P).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از کارایی این شیوه نوظهور درمان شناختی-رفتاری است که به نظر می رسد به علت تلفیق تکنیک های شرقی در آن، برای بیماران ایرانی مناسب تر است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی دانشجویان مبتلا به افسردگی صورت گرفت.
روش: در قالب یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 بیمار مبتلا به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس افسردگی بک، سبک نشخوار فکری نولن-هوکسما و آزمون ایست-علامت و جهتتجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارفکری، افسردگی و نقص بازداری افراد مبتلا به افسردگی شده است.
نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که ذهن آگاهی می تواند علاوه بر بهبود نشانه های روان شناختی بر کارکردهای اجرایی و مکانیسم های زیربنایی نوروسایکولوژیک افسردگی نیز مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر کاهش افسردگی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر کاهش افسردگی دانشجویان دانشگاه پیام نور بوکان بود. بدین منظور 40 نفر انتخاب و به عنوان نمونه منظور گردیدند. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس هامیلتون (1960) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش خودکنترلی هیجانی طی 10 جلسه 60 دقیقه ای و در مدت پنج هفتة متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0> pبرای گروه وابسته به منظور تعیین اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش افسردگی دانشجویان هم در مرحله آزمایش و هم در مرحله پیگیری شود.
بررسی و مقایسه درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده بر عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مینه و هدف: ماهیت چند بعدی و پیچیده اختلال دو قطبی بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان روانی-آموزشی خانواده بر کاهش عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی بوده است.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) بود. از بین تمام بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های روانشناختی شهر اصفهان ،24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.گروه اول درمان فراشناختی همراه با دارو درمانی، گروه دوم درمان روانی –آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی و گروه سوم فقط دارو درمانی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-R و مقیاس عملکرد اجتماعی بود. داده-ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی در مقایسه با گروه روانی-آموزشی خانواده معنادار نبود (0/05>p)؛ همچنین بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی و گروه روانی- آموزشی خانواده با دارو درمانی معنادار بود.
نتیجه گیری: استفاده از درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی اثربخشی درمان را افزایش می دهد. بنابراین پیشنهاد می شود درمانگران و خانواده ها در این زمینه آموزش ببینند.
بررسی میزان استفاده از وسایل ارتباطی نوپدید (اینترنت، ماهواره و تلفن همراه) در بین جوانان و ارتباط آن با اضطراب، استرس و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شکل گیری وسایل ارتباطی نوپدید و اثرات آن در جامعه، پژوهش حاضر با هدف بررسی استفاده از این وسایل (تلفن همراه، اینترنت و ماهواره) در بین جوانان شهرستان تربت حیدریه و بررسی ارتباط آن با اضطراب، افسردگی و استرس در ایشان صورت گرفت.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی در تابستان سال 1392تعداد 209 نفر از جوانان شهرستان تربت حیدریه (129مرد و 80 زن) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه های اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21)، اعتیاد به اینترنت یانگ، اعتیاد به گوشی همراه و اطلاعات جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تست های تی تک گروهی، تحلیل واریانس یک عاملی و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میزان استفاده از تلفن همراه، اینترنت و ماهواره در بین جوانان تربت حیدریه به طور معنی داری بیشتر از متوسط جامعه ی ایرانی بوده و هم چنین میزان استفاده از این وسایل ارتباطی در مردان بیشتر از زنان (000/0=P) و در افراد 20 تا 30 ساله بیشتر از سایرین بوده است. هم چنین بر اساس نتایج مشخص گردید که نمرات میزان اضطراب در افزایش استفاده از گوشی همراه، نمرات اضطراب و استرس در موارد افزایش استفاده از اینترنت و نمرات افسردگی و استرس در افزایش استفاده از ماهواره به طور معنی داری بالاتر بوده است (05/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، میزان استفاده از وسایل ارتباطی بالا بوده و افزایش استفاده از این وسایل با نمرات افسردگی، اضطراب و استرس بالاتر در ارتباط است.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی گروهی بر درمان اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، متخصصان به بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی متعدد بر درمان اختلال افسردگی پرداخته اند. بسیاری از این مداخلات به منظور صرفه جویی در هزینه و زمان به صورت گروهی اجرا شده اند و تغییرات معناداری را در افراد تحت درمان، نسبت به گروه کنترل گزارش نموده اند.بااین حال، میزان تأثیر دقیق آن ها مشخص نیست. ازاین رو، پژوهش حاضر به جمع آوری و یکپارچه سازی نتایج حاصل از مداخلات روان شناختی گروهی بر درمان افسردگی و محاسبه میزان اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فرا تحلیل پرداخته است. بدین منظور 41 پژوهش که ازلحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چک لیست فرا تحلیل بوده است. یافته ها نشان داد که میزان اثر مداخلات روان شناختی گروهی در درمان افسردگی 59/0 بوده است(001/0 p<). این میزان اثر در گروه سنی کودک و نوجوان 42/0(01/0p<)، در گروه بزرگسال 64/0 (001/0 p<) و در افراد سالمند 50/0 (001/0 p<) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این مداخلات بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج فرا تحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات روان شناختی گروهی در درمان افسردگی، مطابق جدول کوهن در حد بالا است. این میزان اثر در گروه های سنی بزرگسال و سالمند در حد بالا و در گروه کودک و نوجوان در سطح متوسط هست. اثر متغیرهای تعدیل کننده نیز در گروه کودک و نوجوان بیش از دو گروه دیگر است.
مقایسه اثربخشی تکنیک های شناختی و هیجانی طرح واره درمانی بر کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه افراد افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی تکنیک های شناختی و هیجانی طرح واره درمانی بر کاهش طرح واره های ناسازگاراولیه افراد افسرده مراجع کننده به مراکز مشاوره و روان شناسی شهر تهران انجام شد. برای این منظور 34 نفر از افراد افسرده با استفاده از اجرای پرسش نامه افسردگی بک (II-BDI) انتخاب شدند. مصاحبه تشخیصی ساختاریافته بر اساس DSM-IV و فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره یانگ به منظور غربال نهایی اجرا گردید و در نهایت ده نفر به طور تصادفی انتخاب شدند که آموزش تکنیک های شناختی طرح واره درمانی بر روی 5 نفر و تکنیک های تجربی بر روی 5 نفر دیگر اجرا شد. از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه استفاده شد و با استفاده از روش تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی، داده های حاصل، تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد، کاهش شدت طرح واره های ناسازگاراولیه در هر دو گروه معنادار می باشد اما از طریق آموزش تکنیک های شناختی طرح واره درمانی درصد بهبودی بیش تری حاصل شد و کاهش شدت طرحواره های ناسازگار اولیه تا یک ماه و نیم پس از درمان نیز تداوم یافت.
مقایسه اثربخشی دو درمان گروهی شناختی-رفتاری و معنا درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی در افراد معتاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ه دف از پژوهش حاضر مقایسه اث ربخ شی دو درمان گروه ی شن اخت ی-رفت اری و معنادرمانی به شیوه ی گروهی ب ر کاه ش افس ردگی و اف زای ش امی دواری در افراد معتاد به مواد مخدر بود. این پ ژوه ش آزمای شی، از نوع پی ش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد معتاد مراجعه کننده به یکی از مراکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 می باشد. ابتدا تعداد 60 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس بر اساس نمرات پرسش نامه افسردگی بک و امید به زندگی اشنایدر تعداد 30 نفر از این افراد بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند، یک گروه آزمایش 10 جلسه معنادرمانی و گروه دوم آزمایش 13جلسه روان درمانی رفتاری-شناختی را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی تفاوت وجود ندارد، اما درمان شناختی-رفتاری در افزایش امید به زندگی تأثیر بیشتری نسبت به معنا درمانی دارد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.