فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده می شود. این مطالعه از نوع طرح های آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است. گروه نمونه این پژوهش که به طور داوطلبانه از میان مراجعین مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از 4 مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شدند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و کنترل (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند.
گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته تحت خانواده درمانی بر اساس تئوری سیستمی بوئن قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل فقط درمان متعارف بهزیستی/ وزارت بهداشت را دریافت می کردند. داده ها که بر اساس پرسشنامه تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بدست آمده بود، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد که خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها می شود.
اثربخشی فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در درمان عقاید پارانوئید و هذیان های گزند و آسیب دو بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پارانوئیا و اضطراب جنبه های شناختی مشترکی دارند که این شباهت ها به ظهور درمان های کوتاه مدتی منجر شده است که بر اساس درمان های اضطراب طرح ریزی شده اند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در درمان عقاید پارانوئید و هذیان های گزند و آسیب بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید انجام شد.
روش: 2 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از طریق مصاحبه ی ساختار یافته ی SCID، تشخیص روان پزشک و اجرای مقیاس بینش (IS) انتخاب شدند. از مقیاس بینش، مقیاس کوتاه ارزیابی روان پزشکی (BPRS)، نمره گذاری روزانه ی عقاید پارانوئید و هذیان گزند و آسیب، پرسشنامه ی اضطراب بِک (BAI)و پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در خط پایه، بعد از درمان و 45 روز پیگیری استفاده شد. از طرح خط پایه چندگانه تک آزمودنی استفاده گردید و داده ها بر اساس نمودار مورد بررسی قرارگرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از کاهش عقاید پارانوئید، هذیان گزند و آسیب، اضطراب و افسردگی در آزمودنی «الف» و کاهش عقاید پارانوئید و اضطراب در آزمودنی «ب» بود. همچنین در آزمودنی «الف» کاهش عقاید پارانوئید، هذیان گزند و آسیب و اضطراب در مرحله ی پیگیری نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در کاهش عقاید پارانوئید و هذیان گزند و آسیب و کاهش اضطراب مرتبط با آن مؤثر است.
شناخت درمانی اختلالات شخصیت، رویکرد طرح واره محور
حوزههای تخصصی:
مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و ریش ههای والدینی آنها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقایسه طرح وارههای ناسازگار اولیه و ریشههای والدینی این طرح وارهها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و جمعیت غیربالینی.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی (علی- مقایسهای) و مقطعی است که در نمونهای 45 نفره (شامل 15 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، 15 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و 15 نفر از جمعیت غیربالینی) اجرا شد که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه طرح-وارههای ناسازگار یانگ و فرزندپروری یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها، از روشهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آمارهای توصیفی استفاده شد.
یافتهها: این پژوهش تفاوت معنادار گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری را با گروه غیربالینی در تمامی طرح واره ها آشکار کرد. گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری نیز در بیشتر طرح واره ها، به استثنای طرح وارههای ایثار، شکست و محرومیت هیجانی، با گروه غیربالینی تفاوت معنادار داشت. دو گروه بالینی (مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری و اختلال شخصیت وسواسی- اجباری) نیز فقط در طرح واره ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی با هم تفاوت معنادار داشتند. در حوزه ریشههای والدینی، تفاوت گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بیشتر از تفاوت گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بود. دو گروه بالینی نیز بر اساس چهار طرح واره محرومیت هیجانی، نقص/ شرم، رهاشدگی/ بیثباتی و بیاعتمادی/ بدرفتاری در حوزه ریشههای والدینی از هم متمایز بودند.
نتیجهگیری: نتایج بهطور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالینی را با گروه غیربالینی در طرحوارههای ناسازگار اولیه نشان می دهد. علاوهبر این، پژوهش بیانگر شباهت ساختارهای عمیق شناختی دو گروه بالینی و در نتیجه وجود ارتباط بین این دو اختلال است.
رابطه مذهب گرایی و عوامل جمعیت شناختی با سوء مصرف مواد در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پ ژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة مذهب گرایی و عوامل جمعیت شناختی با سوء مصرف مواد انجام شده است. همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 1388-1389 مشغول به تحصیل بوده اند، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل میدهند. گروه نمونه، شامل 182 دانشجو بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار پژوهش «مقیاس مذهب گرایی، بسطامی و بهرامی احسان، 1387)» و «پرسش نامه رفتارهای پرخطر(نسخه 2007)» بوده است. ضریب پایایی مقیاس مذهب گرایی 96/0و ضریب پایایی پرسش نامه رفتار های پرخطر 67/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شده است. نتایج نشان میدهد. که بین دانشجویان دختر و پسر در متغیر های مذهب گرایی، مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر تفاوت معنادار وجود داشته و همچنین مذهب گرایی با مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر همبستگی منفی دارد. نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که جنسیّت، مذهب گرایی و تأهل حدود 144/0 از واریانس مصرف سیگار را تبیین میکنند. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که جنسیّت و مذهب گرایی توانسته اند در دو گام به ترتیب حدود 146/0و 088/0 واریانس مصرف الکل و مواد مخدر را تبیین کنند.
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
اثر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر افسردگی بیماران صرعی مقاوم به دارو (با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افسردگی شایع ترین اختلال روانی همراه صرع است و بیشترین واریانس در نمرات کیفیت زندگی بیماران صرعی را تعیین می کند. کارآمدترین شیوه روان درمانی موجود در درمان افسردگی، رفتاردرمانی - شناختی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر رفتار درمانی شناختی بر افسردگی بیماران صرعی مقاوم به داروست که با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع، در شهر اصفهان اجرا شد.
روش: در این پژوهش، 20 بیمار مبتلا به تشنجات مزمن، پاسخ ضعیف به دارو و دارای افسردگی بالینی خفیف تا متوسط، به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار داده شدند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه هفتگی رفتار درمانی شناختی با تاکید بر بازسازی شناختی و اصلاح تحریفات شناختی افسرده ساز و آموزش فنون رفتاری به کار گرفته شد. ابزارهای پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه، مقیاس افسردگی همیلتون بود.
یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری داشته است.
نتیجه گیری: رفتاردرمانی شناختی با تمرکز بر نگرش های ناکارآمد ویژه بیماری صرع، در کاهش افسردگی همراه این بیماری، به عنوان یک درمان مکمل، کارآیی چشمگیری دارد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نگرش ناکارآمد و افکار خودآیند افسرده دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه میزان استرس و تصور از بدن خود در بین افراد 20 تا 30 ساله دارای سابقه عمل جراحی زیبایی و افراد عادی در شهر اهواز -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه ی میزان استرس و تصور از بدن در بین افراد 20 تا 30 ساله ی دارای سابقه عمل جراحی زیبایی در شهر اهواز انجام شده است. روش: این مطالعه بر روی 50 آزمودنی با سابقه عمل جراحی زیبایی (38 زن و 12 مرد) و 50 آزمودنی فاقد سابقه جراحی زیبایی که از نظر سن، جنس، میزان درآمد ماهیانه، میزان تحصیلات و وضعیت تأهل همتاسازی شده اند، انجام گرفت. دامنه سنی داوطلبین 20 تا 30 سال بود و از طریق پرسشنامه رویدادهای زندگی پیکل و همکاران (1983) و پرسشنامه چندبعدی خود- بدن کش و همکاران (1997) مورد ارزیابی قرار گرفتند و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تی مستقل و روش ضریب همبستگی پیرسون توسط نرم افزار آماری SPSS18 مورد تجزیه و تحلیل آماری، واقع شد. نتایج: نتایج به دست آمده بیانگر عدم وجود تفاوت معنادار بین میزان استرس و تصور از بدن در بین افراد با سابقه جراحی زیبایی و افراد عادی بود. همچنین نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که بین میزان استرس و تصور از بدن خود رابطه ی معناداری وجود دارد. افراد با سابقه جراحی زیبایی از نظر میزان استرس و تصور از بدن خود با افراد فاقد سابقه جراحی زیبایی تفاوت معناداری ندارند ولی با توجه به رابطه منفی بین استرس و تصور از بدن خود می توان نتیجه -گرفت که استرس بالا می تواند در تصور فرد از بدن خود تأثیر منفی گذارد.
مقایسه ی حافظه ی بصری و کلامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه با کودکان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
اثر بخشی آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه به مواد و بهبود شاخص های درمانی معتادان تحت درمان سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشخص شده است که شناخت های ضمنی، به ویژه تورش توجه نسبت به محرک مربوط به مواد، نقش مهمی در حفظ، پیشرفت و عود رفتار سوء مصرف مواد بازی می کند. این تحقیق، امکان پذیری پرورش توجه با برنامه آموزش کنترل توجه نسبت به مواد را بررسی می کند. روش: شرکت کنندگان نمونه ای (87=N) از سوء مصرف کنندگان تحت درمان با روش سم زدایی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش، سه جلسه آموزش با این برنامه را پشت سر گذاشتند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه وسوسه پس از ترک مواد، پرسشنامه خلق مثبت- خلق منفی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه آمادگی برای تغییر، پرسشنامه اطمینان موقعیتی و پرسشنامه دغدغه های شخصی و آزمون استروپ مواد را کامل کردند. همین طور، شاخص بازخورد زیستی (ترشح بزاق) به هنگام مواجهه آزمودنی ها با محرک های مواد و محرک های خنثی، اندازه گیری شد. از تمامی آزمودنی ها در جلسات پس آزمون و پیگیری یک ماهه سنجش به عمل آمد. یک پیگیری مختصر تلفنی شش ماهه نیز برای ارزیابی وسوسه، خلق مثبت و منفی، استرس ادراک شده، آمادگی برای تغییر، اطمینان موقعیتی، میزان دارو، تعداد لغزش و عود آزمودنی ها نیز اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، گروه آموزش دیده، در پس آزمون و پیگیری یک ماهه تورش توجه کمتری را برای محرک های مواد نشان دادند؛ وسوسه و خلق منفی آن ها در پس آزمون و پیگیری شش ماهه کمتر بود؛ و استرس ادراک شده پایین تری را در پس آزمون و پیگیری یک ماهه گزارش دادند. همچنین، گروه آموزش دیده، در دو خرده مقیاس پرسشنامه اطمینان موقعیتی (مشکلات اجتماعی در کار و موقعیت های اجتماعی خوشایند) در پس آزمون و اطمینان موقعیتی در پیگیری شش ماهه افزایش نشان دادند. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شده است.
اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال افسردگی اساسی: گزارش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان فراشناختی افسردگی، بر کاهش فرآیندهای شناختی غیر سودمند و تسهیل سبک های فراشناختی پردازش تمرکز دارد. این درمان، بیمار را به گسیختن نشخوارهای ذهنی، کاهش تمایلات خود نظارتی غیر سودمند و ایجاد سبک های سازگارانه تر قادر می سازد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع از درمان در بهبود بیماران دچار افسردگی اساسی مورد بررسی قرار گیرد.
روش: این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ی پلکانی طی 8-6 جلسه روی سه بیمار با پیگیری یک و سه ماهه، اجرا گشت. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه ی اضطراب بک و پرسشنامه ی نشخوار فکری بود.
یافته ها: درمان، تغییرات معنادار و قابل توجهی در علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری هر سه بیمار مبتلا به افسردگی ایجاد کرد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، درمان فراشناختی که به جای محتوای شناخت بر کنترل فرآیندهای حاکم بر آن تمرکز می کند، می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی مؤثر باشد. به طوری که درمان موجب تغییرات معنادار در علائم هر سه بیمار شود و بهره های درمانی تا زمان دوره ی پیگیری ادامه یافتند.
ارتباط ترس از حرکت و شدت درد با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: شواهد روزافزونی وجود دارد که در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، ترس از حرکت می تواند به اندازه شدت درد ناتوان کننده باشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین ترس از حرکت و شدت درد با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن و تأثیر عواملی چون سابقه کمردرد، سن و جنسیت بر این ارتباط صورت گرفت. روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی و مقطعی، ۱۹۴ بیمار با سابقه کمردرد مزمن بیش از ۳ ماه، که در یک دوره چهار ماهه به هفت کلینیک شهر رشت مراجعه کرده بودند، به روش تمام شمار انتخاب و با استفاده از مقیاسهای درجهبندی عددی شدت درد، ناتوانی جسمانی رولند و موریس، ترس ازحرکت تمپا و پرسشنامه مشخصات جمعیتشناختی، اطلاعات لازم از آنها اخذ و با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره، تحت تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین ناتوانی با ترس از حرکت، شدت درد و سن (۰/۰۰۱>P) و همچنین مدت ابتلا به کمردرد (۰/۰۳۶=P) وجود داشت که البته این روابط بین زنان و مردان متفاوت نبود. در مدل رگرسیون چند متغیره اجرا شده، ترس از حرکت و شدت درد، پیشبینیکنندههایی قوی برای ناتوانی بوده و تفاوتی بین آنها یافت نشد. سپس مدل پیش بینی با افزودن متغیرهای سن، جنسیت و مدت ابتلا انجام شد که ترس از حرکت و شدت درد در پیش بینی ناتوانی برتر از سایر متغیرها بودند. در میان ویژگیهای جمعیتشناختی تنها سن دارای ضریب بتای معناداری در پیشبینی ناتوانی جسمی بود (۰/۰۰۲=P). نتیجه گیری: ترس از حرکت، شدت درد و سن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در افراد مبتلا به کمردرد مزمن هستند. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان به بیماران دچار ترس از حرکت، روش های درمانی را که بر کاهش این ترس تمرکز دارند پیشنهاد کرد.
عملکرد حافظه بیماران مبتلاء به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
جنگ به عنوان یکرویداد تنیدگی زا دارای پیامد های درازمدت بسیار، از جمله بروز اختلالات روان شناختی نظیر اختلال استرس پس ازسانحه (PTSD) می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد حافظه بازماندگان دفاع مقدس مبتلا به PTSD انجام شده است.
روش: تعداد 30 نفر از بازماندگان جنگ مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه و 30 نفر از بازماندگان جنگ بدون اختلال استرس پس از سانحه و 30 نفر از افراد بهنجار که در متغیرهای سن، هوش و جنس همتا شده بودند، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و در این مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک، مقیاس تجدیدنظرشده اثر رویداد و آزمون حافظه وکسلر بود. داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل واریانس یکراهه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر تفاوت معنادار بین بازماندگان جنگ با اختلال PTSD ، با دو گروه دیگر در متغیر حافظه بود و افراد مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه از عملکرد ضعیف تری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر در راستای یافته های سایر پژوهش ها می باشد که نشان می دهند افراد مبتلاء به PTSD علاوه بر داشتن مشکلات در بخشهای مختلف حافظه مانند حافظه شرح حال، حافظه مربوط به آینده، حافظه کاری در حافظه کلی نیز از نقص برخوردار است که در بازتوانی ها و درمان باید مد نظر قرار گیرد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی در افراد معتاد و غیرمعتاد
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی در افراد معتاد و غیرمعتاد بود. روش: طرح پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان کرج در زمستان سال 1390 بود. تعداد 100 نفر فرد معتاد و 100 نفر غیرمعتاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه غیرمعتاد از نظر سن، جنس و تحصیلات با گروه معتاد همتا شده بودند. پرسشنامه های نئو و پرسشنامه ی مکانیزم های دفاعی در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین ترکیب خطی متشکل از مولفه های نئو و مکانیزم های دفاعی در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که روان رنجورخویی و مکانیزم های دفاعی رشد نیافته و نورونیک در افراد معتاد، و ابعاد برون گرایی، گشودگی به تجربه، پذیرا بودن و وجدان و مکانیزم های دفاعی رشد یافته در افراد غیر معتاد بیشتر است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته-ها می توان نتیجه گیری کرد که ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی از عوامل اصلی بروز، تشدید یا عود اعتیاد است.
آموزش مهارتهای شوخ طبعی و کاهش افسردگی در بیماران آسیب نخاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، اثربخشی آمـوزش مهارتهای شوخ طبعی در کاهش افسردگی افراد با آسیب نخاعی بررسی شد. از دو مرکز توانبخشی شهر تهران، 24 مراجعهکننده (12 زن و 12 مرد) با آسیب نخاعی که نمره هایی بـالاتر از میانگین در پرسشنامه افسردگی بک (بک و استیر، 1987) به دست آوردند، به طـور تصادفی در دو گـروه آزمایشی و کنترل (در هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. طی دو ماه، گـروه آزمایشی هشت جلسه مهارتهای شوخ طبعی مبتنی بـر بـرنامه 8 مرحله ای مهارتهای شوخ طبعی مکگی (2002) را آموزش دیدند. پس از اجرای مجدد پرسشنامه افسردگی بک در دو گروه، نتایج نشان دادنـد که افسردگی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کرد. استلزامها براساس کاهش افسردگی در بیماران با آسیبهای نخاعی بحث شد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیر افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این پژوهش بهمنظور مقایسه راهبردهای مقابلهای با سبکهای شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیرافسرده ساکن در خوابگاه انجام شد.روش: 215 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی ایران به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای بیلینگز و موس، سبکهای شخصیتی نئو و مقیاس افسردگی بک در آنها به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد حل مساله، ارزیابی شناختی و مهار جسمانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان افسرده در مقایسه با غیرافسرده از نظر ویژگیهای شخصیتی با هم تفاوت معنیداری نشان دادند.
نتیجهگیری: بین راهبردهای مقابله و ویژگیهای شخصیتی رواننژندی، برونگرایی و باز بودن به تجربهها با افسردگی رابطه وجود دارد."
کنش وری اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مـؤلفه های زیربنایی کنش وری اجرایی در 18 کودک درمان نشده و 18 کودک درمان شده (با دارو) مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فـزون کنشی با 18 کودک بهنجار مقایسه شدند. هـر گروه شامل3 دختر و 15 پسر با دامنه سنی 7 تا 12 سال بود. تمام کودکان به آزمونهای رنگـواژه استروپ (استروپ، 1935)، دسته بندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، 1948) و عملکرد مداوم (روزولد، میرسکی، ساراسون، برانسام و بک، 1956) و زیرمقیاس فراخنای ارقام (وکسلـر، 1974) پاسخ دادنـد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادنـد که گروه درمان نشده در مقایسه با گروه بهنجار و درمان شده در بیشتـر کنشهای اجرایی ضعیف تر عمل کردند. عملکرد کودکان درمان شده در کنشهای اجرایی تفاوتی با کودکان بهنجار نداشت.