فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
ایمنی هیجانی در خانواده و نشانه های آسیب شناختی روانی و سلامت کودک: بررسی نقش واسطه ای و تعدیل کننده خلق کودک
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی نقش واسطه ای و تعدیل کننده خلق کودک در رابطه بین ارزیابی کودک از ایمنی هیجانی در خانواده با نشانه های مشکلات عاطفی – رفتاری و سلامت جسمی و روانی – اجتماعی کودک است. برای این منظور، یک گروه نمونه (413 نفر) از جامعه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران شامل 220 دختر و 193 پسر، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. مادران به پرسشنامه خلق نوجوانی اولیه و سلامت کودک-فرم 28 سوالی والدین- و مادران و معلمان به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات کودک پاسخ دادند. دانش آموزان نیز به مقیاس ایمنی در سیستم خانواده پاسخ دادند. یافته ها نشانگر نقش پیش بینی کننده ایمنی هیجانی خانواده در کاهش مشکلات عاطفی- رفتاری و نقش پیش بینی کننده ایمنی هیجانی خانواده در کاهش مشکلات عاطفی- رفتاری و نقش پیش بینی کننده مقابله هیجان مدار کودک به ناایمنی و همچنین خلق کودک در پیش بینی نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک است. علاوه بر این، نقش واسطه ای خلق منفی کودک در رابطه بین مقابله هیجان مدار با سلامت جسمی کودک و همچنین در رابطه بین ایمنی هیجانی با نشانه ای آسیب شناختی کودک تایید شد. هیچگونه حمایتی برای نقش تعدیل کننده خلق کودک در این تحقیق بدست نیامد. نتایج این پژوهش در قالب نظریه های خلق و الگوهای مرببوط به رابطه خلق با سازگاری، نظریه ایمنی هیجانی و رویکرد سیستمی به عوامل خطر و محافظ در آسیب شناسی تحولی، نشان می دهند که خلق منفی کودک می تواند به عنوان یک عامل خطر فردی اثر محافظ ایمنی هیجانی بر نشانه های آسیب شناختی کودک را خنثی کند. همچنین، مقابله هیجان مدار کودک با ناایمنی در خانواده (به دو صورت مشغله ذهنی و کناره گیری)، در کودکانی که واجد خلق منفی هستند می تواند منجر به کاهش سلامت جسمی کودک شود.
دروغ گویی در کودکان
بررسی تحولی حافظه آشکار و ناآشکار کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر به منظور بررسی تحولی حافظه آشکار و ناآشکار کودکان انجام شد تا مشخص شود که با استفاده از تکالیف معمولی و روزمره، عملکرد کودکان در حافظه آشکار و ناآشکار به موازات افزایش سن چه تغییری می یابد.
روش: در یک بررسی مقطعی، با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ایی 120 کودک دبستانی از پایه های سوم، چهارم و پنجم برای اجرا انتخاب شدند. ابزار آزمون مجموعه واژگان پربسامد بود. تعداد این واژگان در طی فرآیند آزمون سازی 32 واژه بود که برای حافظه آشکار و ناآشکار از طریق بازشناسی (حافظه آشکار) و تکمیل کلمه با حروف نخستین (حافظه ناآشکار) اجرا گردید. داده ها با کمک تحلیل واریانس و مقایسه های چندگانه با 99% اطمینان بررسی شد.
یافته ها: کودکان پایه های تحصیلی مختلف در هر دو حافظه آشکار و ناآشکار افزایش در عملکرد را نشان دادند.
نتیجه گیری: مهمترین نتیجه پژوهش حاضر این بود که به موازات رشد حافظه آشکار، حافظه ناآشکار هم با گذشت زمان و افزایش سن رشد می یابد.
بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با کیفیت دوستی در دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با کیفیت دوستی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان 16-15 ساله دبیرستانی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 83-1382 می باشد. از میان این افراد 200 نفر (103 نفر پسر، 97 نفر دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک های دلبستگی از پرسشنامه سبک های های دلبستگی کولینز و رید (1990) استفاده شد و کیفیت دوستی با استفاده از پرسشنامه دوستی و عدم دوستی ریسمن و بیلنگهام (1989) اندازه گیری شد.
نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و کیفیت دوستی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و کیفیت دوستی رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی اضطرابی - دوسوگرا با مولفه های دوستی ارتباط منفی به دست آمد.
بر اساس یافته های این پژوهش جنسیت آزمودنی ها نقشی در نوع سبک دلبستگی آنها ندارد. اما تفاوت معناداری در میانگین سه سبک دلبستگی (بدون توجه به جنسیت) به دست آمد که آزمون تعقیبی شفه نشان داد بیشترین سهم را سبک دلبستگی ایمن به خود اختصاص داد و سبک ناایمن اضطرابی - دوسوگرا در مرحله بعد و کمترین میانگین مربوط به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی بود.
در میزان کیفیت دوستی دو جنس تفاوت معناداری به دست آمد که این تفاوت به نفع پسران است. همچنین سبک دلبستگی ایمن، مقدار 8.6% از واریانس کیفیت دوستی را تبیین می کند.
شکلگیری عملیات طبقهبندی در دانشآموزان دورة راهنمایی
حوزه های تخصصی:
"
در این پژوهش شکلگیری عملیات طبقهبندی در دانشآموزان دورة راهنمایی شهر تهران، بررسی شد. 1020 دانشآموز (510 دختر، 510 پسر) پایههای تحصیلی اوّل تا سوم راهنمایی، از پنج منطقه اقتصادی ـ اجتماعی شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و آزمون عملیات طبقهبندی (کمیسازی درون گنجی و گروهههای ضربی) در مورد آنها به اجرا در آمد. تحلیل دادهها نشان داد : 1) فقط درصد محدودی از آزمودنیهای پژوهش به حد نصاب موفقیت (75%) رسیدند و تراکم درصدها در شرایط مرحلة بین بینی بود. 2) بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نشد. 3) میانگین نمرههای دانشآموزان در مناطق غیرمرفه (9، 13، 16) پایینتر از میانگین نمرههای مناطق 3 و 6 بود. 4) مقایسة نتایج کودکان ایرانی با همتاهای خارجی یک تأخیر سه ساله را نشان داد که با توجه به عدم وجود تفاوتهای زیربنایی، میتوان آن را به موانعی نسبت داد که در راه تجربههای ارتجالی و تفویضهای اجتماعی که بخش عمدة آن حاصل نارساییهای آموزش رسمی است، وجود دارد.
"
مقایسه اثر بخشی دو روش مداخله ای تغییر شیوه زندگی و حل مشکل خانوادگی در کاهش ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات شایع در دنیای امروز تعارض ها و درگیری های زناشویی است که به دلیل اثرات مخرب آن مورد توجه مشاوران و روان درمانگران واقع شده به طوری که در این راستا نظریه های متعددی ارایه داده اند و پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است. دو نظریه مشهور در زمینه مشاوره زناشویی نظریه درمان منطقی، عاطفی، رفتاری آلبرت الیس و نظریه واقعیت درمانی گلاسر است. هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی زوج درمانی به شیوه درمان منطقی، رفتاری، واقعیت درمانی و اختلاطی از آن بر کاهش تعارض های زناشویی بوده است. آزمودنی ها از بین کسانی انتخاب شدند که به مراکز مشاوره خصوصی در شهر اصفهان، سازمان بهزیستی و دادگاه خانواده ارجاع داده شده بودند. چهل نفر از میان ارجاع شدگان به طور تصادفی انتخاب و به شیوه تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند، که یکی به عنوان گروه کنترل و سه تای دیگر به عنوان گروه آزمایش تعیین گردیدند. ابتدا پیش آزمون روی آنها اجرا شد، سپس سه روش مشاوره ای روی گروه های آزمایش اجرا گردید و در پایان پس آزمون اجرا شد. نتایج نشان داد به طور کلی هر سه روش زوج درمانی در کاهش تعارض های زناشویی موثر واقع شده اند و روش ترکیبی در مقایسه با روش زوج درمانی الیس تفاوت معنادار نشان می دهد به آن معنا که روش ترکیبی موثرتر از روش الیس می باشد، در حالی که موثرتر از روش گلاسر نمی باشد و تفاوت معناداری بین زوج درمانی به شیوه ترکیبی و گلاسر وجود ندارد به طور کلی نتایج نشان می دهد هر سه روش در کاهش تعارض موثر بوده است اما روش ترکیبی و گلاسر موثرتر از روش الیس می باشند.
اندیشیدن در کودکان
پرخاشگری آشکار و رابطه ای در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی پرخاشگری آشکار و رابطه ای در کودکان دبستانی شهر شیراز بود. 506 دانش آموز (241 دختر و 265 پسر) کلاسهای اول تا پنجم مورد بررسی قرار گرفتند. برای این منظور پرسشنامه پرخاشگری حاوی 21 گویه فراهم آمد که توسط معلمان کلاسهای اول تا پنجم تکمیل شد. تحلیل عامل با محور اصلی و به دنبال آن چرخش مایل گویه ها منجر به استخراج سه عـامل پـرخاشگری جـسمانـی, پرخاشگری رابـطه ای، و پـرخاشگری واکنشی ـپیش فـعال گردید که معرف روایـی سـازه پـرسشنامه بود. پایایی بخشهای مختلف پرسشنامه نیز با استفاده از روشهای مختلف بررسی شد و معنادار بودند. ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل پـرسشنـامـه 91/0 بـود. نـتایج مبـین ایـن واقعیت اند که میانگین پرخاشگری رابطه ای و آشکار در پسران به طور معنادار بیشتر از دخـتران است لیـکن فـراوانـی پـسران و دخـترانـی که پـرخاشگری رابـطه ای شدیـد بـروز میدهند تـفاوت معنـادار نـداشت. میـانگین پرخاشگری جسمانی در کلاسهای اول تا پنجم تفاوت معنادار نداشت اما میانگین پرخاشگری رابطه ای و واکنشی ـ پیش فعال در پایه اول تا پنجم تفاوت معنادار داشت
نقد نظریه های رشد اخلاقی پیاژه و کولبرگ و باندورا و ارائه الگویی نو برای پژوهش در رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در زمینه موضوع روان شناسی رشد اخلاقی و سنجش رشد اخلاقی، سالهاست که نظریه های شناخت شناسی ژنتیک و رفتار گرایی اجتماعی (که مبتنی بر دیدگاههای رشد قضاوت اخلاقی پیاژه و کولبرگ و رویکرد یادگیری اجتماعی باندورا است) در مرکز توجه روان شناسان و متخصصان علوم تربیتی و مورد استفاده مراکز مشاوره ای آموزش و پرورش و سایر مراکز روان شناسی کشور ما بوده و تا کنون نظریه و ابزار بومی مناسبی در حوزه سنجش رشد اخلاقی ارایه نشده است. موضوع قابل توجه این است که بنیانهای نظری و ساختار محتوای این دیدگاهها بدون توجه به بنیانهای جاودانه اخلاقی، انگیزش و احساس اخلاقی، ایمان و فرهنگ اخلاقی و رفتار و واکنشهای عینی اخلاقی ارایه شده است که با وضعیت رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان و جوانان دانش آموز ما سازگاری ندارد. این مقاله نشان می دهد که رویکردهای مذکور صرفا قضاوت اخلاقی و یادگیری قوانین و مناسبات اجتماعی زندگی در کشورهای غربی را مبنای نظریه خود قرار داده است و به بنیانهای روحانی و عقلانی و انگیزشی در اخلاق، که ریشه در خلقت الهی و فطرت آدمی دارند، توجهی نداشته اند. این مقاله، با ارایه الگویی جدید از شکل گیری رشد اخلاقی، نشان داده است که رشد اجتماعی فرد حاصل تاثیر و تاثر متقابل و پیچیده و پویای پنج زمینه طبیعی و درونی خدادادی، زمینه های اجتماعی، واقعه ها و تجارب رفتاری، رشد قضاوت شناختی، و تجلی و تحول انگیزشها و عواطف همدردی و کمک رسانی به دیگران است. بر چنین اساسی، در این مقاله سعی شده است، ضمن نقد رویکردهای کنونی روان شناسی در رشد اخلاقی، برای تحقیقات اصیل و جدید علمی در حوزه نظریه پردازی رشد اخلاقی دانش آموزان زمینه سازی شود و مقدمات نظری لازم برای تهیه ابزار بومی سنجش رشد اخلاقی فراهم آید.
"
بررسی مقایسه ای تأثیر فضاهای پرورشی بر رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تحول قضاوت اخلاقی بین دانش آموزانی که از فضاهای پرورشی استفاده کرده اند و دانش آموزانی است که از فضاهای پرورشی استفاده نکرده اند. همچنین متغیرهای دیگری نظیر جنسیت، نوع فضای پرورشی، میزان سواد والدین، نوع شغل والدین، معدل، نمره انضباط، سن دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفت. فضاهای پرورشی در این تحقیق، مراکزی میباشند که تحت مدیریت آموزش و پرورش اداره می شوند و برنامه های تربیتی و پرورشی در آنها ارائه داده میشود. این مراکز عبارتند از کانونها، اماکن ورزشی، دارالقرآنها و اردوگاهها. جامعه مورد بررسی در این تحقیق کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی تحصیلی و مقطع متوسطه (شامل متوسطه نظری، فنی حرفه ای، کار و دانش و پیش دانشگاهی) شهر قوچان بودند که در سال 82-81 در این شهر به تحصیل اشتغال داشتند که تعداد 688 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق آزمون قضاوت اخلاقی آن کلبی و کلسی کافمن بود که بر روی کلیه اعضاء نمونه اجرا گردید. تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مشخص نمود بین میانگین نمرات تحول قضاوت اخلاقی دانش آموزان استفاده کننده از فضاهای پرورشی و دانش آموزانی که از فضاهای پرورشی استفاده نکرده اند تفاوت معنا داری وجود دارد. و نیز بین متغیرهای قضاوت اخلاقی و نمره انضباط، سن، سطح سواد والدین، معدل دانش آموزان همبستگی مثبت وجود دارد.
بررسی تحولی تئوری ذهن در کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف و کودکان عادی 7 تا 9 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این پژوهش، روند تحول تئوری ذهن در کودکان عقب مانده ذهنی و عادی، و همچنین رابطه برخی متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن، جنس، و طبقه اقتصادی - اجتماعی با تئوری ذهن بررسی شده است.
برای این کار، 80 نفر دانش آموز دختر و پسر (40 نفر عقب مانده ذهنی و 40 نفر عادی) 7 تا 9 ساله از مراکز آموزشی کم توان ذهنی و مدارس کودکان عادی شهر شیراز انتخاب و بررسی شدند. برای تعیین تئوری ذهن و مولفه های آن (تئوری ذهن سطح اول، تئوری ذهن سطح دوم، و تئوری ذهن سطح سوم)، آزمون تئوری ذهن گرفته شد.
در تجزیه و تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون های تعقیبی، تحلیل واریانس دو سویه، و رگرسیون چند متغیره به کار رفت.
یافته ها نشان داد که در هر دو گروه عقب مانده و عادی، روند تحول تئوری ذهن با توجه به سن صعودی است. تئوری ذهن کودکان با جنسیت ارتباط ندارد. کودکان عقب مانده ذهنی و عادی، در تئوری ذهن تفاوتی معنادار با هم دارند، ولی تعامل جنسیت و نوع آزمودنی (عقب مانده و عادی) معنادار نیست. بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که سن و تحصیلات پدر پیش بینی کننده مثبت و معناداری در رابطه با تئوری ذهن و مولفه های آن است و الگوی این پیش بینی در کودکان عقب مانده و عادی یکسان است"
تحول توانایی های راهبردی حساب در کودکان ایرانی: تأثیر شرایط اقتصادی - اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت پیش رفت تحصیلی کودکان در شرایط اقتصادی – اجتماعی مختلف ثابت شده است. در این پژوهش، تاثیر شرایط اقتصادی – اجتماعی بر تحول توانایی راه بردی کودکان بررسی شده است. نمونه ی پژوهش، 192 دانش آموز پسر و دختر پایه های تحصیلی اول تا سوم ابتدایی در دو منطقه ی آموزشی شمال و جنوب شهر تهران بود که به تصادف گزیده و بر پایه ی یک طرح تحقیق مقطعی با «آزمون تفاوت های فردی در انتخاب های راه برد جمع» ارزیابی شدند. نتایج تحلیلی، با تایید انگاره های اساسی مدل انتخاب راه برد سازش یافته نشان داد که الگوی انتخاب راه برد در دانش آموزان با شرایط اقتصادی – اجتماعی مختلف با یک دیگر تفاوت ندارد و کودکان طبقه ی برخوردار و نابرخوردار برای حل مسئله ها راه بردهایی همانند به کار می بندند. یافته ها هم چنین آشکار ساخت که میزان درستی پاسخ های بازیابی شده در کودکان طبقه ی برخوردار از کودکان طبقه ی نابرخوردار بیش تر است، اما سرعت اجرای راه بردها در دانش آموزان با شرایط اقتصادی – اجتماعی مختلف با هم تفاوت معنادار ندارد.
تاثیر سن و جنس بر تحول صلاحیت راهبردی حساب در کودکان ایرانی
حوزه های تخصصی:
"
دراین پژوهش تحول صلاحیت راهبردی دانشآموزان دوره ابتدایی در حل مسایل حساب در یک نمونه تصادفی متشکل از 192 دانش آموز پسر و دختر پایههای تحصیلی اول تا سوم ابتدایی شهر تهران با ”آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع “، بررسی شد. نتایج پژوهش، مفروضههای اساسی الگوی انتخاب راهبرد سازشیافته را تأیید کردند و نشان دادند که کودکان ایرانی نیز راهبردهای متعدد را برای حل مسألههای جمع ساده به کار بردند. با افزایش سن و تجربه حل مسأله، کودکان راهبردهای جدیدی کشف کردند، سرعت و درستی اجرای هر یک از راهبردها بیشتر شدند، میزان بیادآوری پاسخ مسألهها از حافظه درازمدت افزایش یافت و فراوانیهای نسبی راهبردهای پشتیبان نیز تغییر کردند. بین صلاحیت راهبردی پسران و دختران از لحاظ سرعت، درستی و اجرای راهبردها تفاوت معنادار به دست نیامد. اگرچه یافتهها نشان دادند که الگوی تحول راهبردی در کودکان ایرانی با کودکان کشورهای دیگر مشابه است اما این نکته را نیز آشکار کردندکه توزیع انتخابهای راهبردی در کودکان ایرانی بهطور قابلملاحظهای متفاوت است.
"
بررسی تحولی اختلال تضادورزی در گروههای مختلف منزلت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تحولی اختلال تضادورزی در گروههای مختلف منزلت اجتماعی پرداخته شده است. به این منظور از مناطق مختلف آموزش و پرورش شهر اصفهان تعداد 16 مدرسه و 24 کلاس در سه مقطع سوم ابتدایی، پنجم ابتدایی و دوم راهنمایی براساس روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. تعداد کل دانشآموزان 826 نفر بود که پس از اجرای روش جامعهسنجی و تهیه جامعهنگار، 288 نفر در چهار گروه (طردشده، پذیرفته شده، متوسط و به خود رها شده) قرار گرفتند. میزان تضادورزی با استفاده از بخش A مقیاس بازنگری شده سلامت کودک اُنتاریو (فرم مطابقت داده شده با DSM-IV)، براساس ارزیابی والدین (مادران)، تعیین شد. تحلیل دادهها معناداری تفاوت بین گروههای طردشده و سایر گروهها را نشان داد و تضادورزی بیشتر کودکان طردشده را برجسته کرد. نتیجه اینکه کودکان واجد منزلت اجتماعی منفی در بین همگنان، بالاخص زمانی که طردشدگی آنان با اختلالهای رفتاری توأم شده باشد، میتوانند به عنوان کودکان در معرض خطر در نظر گرفته شوند و این نکته ضرورت توجه به مسأله پیشگیری را در این گروه از کودکان مطرح میکند.
فرایند تحول انواع خود میان بینی بر اساس تحلیل محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان
حوزه های تخصصی:
"
در پژوهش حاضر، به تحلیل محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان در سالهای 76-1374، در چهار گروه سنی، به منظور بررسی مراحل تحول انواع خودمیان بینی غیرمستقیم بر اساس نظریة پیاژه پرداخته شد. سی عنوان کتاب، از کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نمونة پژوهش را تشکیل داد. برای دستهبندی دادهها و تنظیم جدولها، از آمار توصیفی استفاده شد. یافتهها نشان دادند: 1) در اکثر کتابها، به ویژه در آثار نویسندگان ایرانی، از انواع خودمیانبینی غیرمستقیم استفاده شده است. 2) نویسندگان خارجی بیش از نویسندگان ایرانی، کودکان و نوجوانان را در راه خروج از خودمیانبینی یاری کردهاند. 3) میزان همخوانی نتایج این پژوهش با نظرات شورای عالی پژوهشنامة ادبیات کودک و نوجوان، پایین است و این امر به تفاوت دیدگاه داوران، نسبت دادنی است.
"
"بررسی مقایسه ای تحول ادراک خود در دو بعد فعل پذیر و فاعل در کودکان و نوجوانان دخترو پسر "
حوزه های تخصصی:
"حقیق حاضر تحت عنوان بررسی تحولی ادراک خود در کودکان ونوجوانان در شهرستان بیرجند بر روی کودکان دختر و پسر 5/9 – 5/10 ساله و نوجوانان دختر و پسر 5/16 – 5/17 ساله انجام شد. ابزار اندازهگیری مصاحبه به روش پیشنهادی دیمون و هارت بود. 50 کودک دختر و پسر و 50 نوجوان دختر و پسر نمونه این تحقیق را تشکیل میدادند. چگونگی روند تحول ادراک خود از کودکی به نوجوانی و نقش جنسیت در ادراک خود مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام مصاحبهها و کدگذاری آنها، نتایج استخراج شده نشان دهنده این بودند که نوجوانان دختر در بیان خود کاملاً بر مسائل اجتماعی تأکید داشتند و جو اجتماعی برای آنها از جایگاه خاصی برخوردار بود. دختران از نظر کاربرد طرحوارههای ادراک خود تحول یافتگی بیشتری را نشان دادند. استدلال هایی که کودکان و نوجوانان برای بیان ادراک خود به کار بردند نشان داد که کودکان بیشتر بر طرحوارههای فیزیکی و فعال و نوجوانان بر طرحوارههای اجتماعی وروانی تأکید داشتند. نقش جنسیت در تحول ادراک خود بین کودکان و نوجوانان به وضوح مشخص نیست، ولی با رشد یافتن کودکان تفاوتهای جنسیتی در ادراک خود کمتر نمود پیدا میکنند.
"