فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسیح شناسی در غرب و تحقیق و تتبع در خصوص سیمای حقیقی حضرت عیسی (ع) قدمتی به طول تاریخ مسیحیت دارد. عیسی مسیح (ع) پرابهام ترین فرد در مسیحیت است که این ابهام نه به دلیل نظرها یا تفاسیر مختلف از وی در قرون بعدی، که برخاسته از تعارضات موجود در کتاب عهد جدید است. از یک سو، برخی اناجیل با تبعیت از سنت عبرانی ـ یهودی، در جهت تحقّق و آغاز ملکوت خدا، به عیسای تاریخی پرداخته اند و سیمایی انسانی و پیامبرگون از ایشان به تصویر کشیده اند و از سویی، بخش هایی دیگر از عهد جدید، الوهیت مسیح را برای نجات آدمی از گناه، کانون پیام و بشارت خود قرار داده اند. قرائت نخست به یهودی ـ مسیحی و قرائت اخیر به پولسی ـ یوحنایی موسوم است. آنچه امروزه و از همان زمان مسیحیت نامیده می شود، همان قرائت پولسی ـ یوحنایی است که دلایلی چند در قرون اولیه پیدایش مسیحیت، به تفوق آن نسبت به قرائت دیگر منجر شد.
بررسی تطبیقی مواجهه ملاصدرا و پلانتینگا با مسأله شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ملاصدرا به عنوان یکی از حکمیان متأله در سنت فلسفة اسلامی و پلانتینگا به عنوان فیلسوف خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هر کدام با مبانی و تئوری های خاصی به تحقیق و تدقیق ژرف دربارة مسأله بسیار مهم شرور پرداخته اند. ملاصدرا با استفاده از مبانی اصالت و خیر بودن وجود، عالم، قادر و حکیم بودن خدا و احسن بودن نظام هستی و راه حل های عدمی بودن شر و تبیین شر ادراکی و مجعول بودن شرور و غلبة خیرات بر شرور و طرد نگرش اومانیستی در مسأله شر، مشکل شرور را حل می کند. پلانتینگا بر اساس معرفت شناسی اصلاح شده و برخی مبانی الهیاتی و انسان شناسی مسیحی و با استفاده از توصیف جهان ممکن مورد نظر و نسبت میان اختیار انسان و قدرت مطلق خداوند، اثبات می کند که مسألة منطقی شر با وجود خدا تناقض ندارد. و هم چنین پلانتینگا بر این نکته توافق دارد که قدرت خداوند شامل فرض جی ال مکی نمی شود، این دو متفکر در اصل اعتقاد به خدا، عالم، قادر و خیر بودن خدا و مرید آفریدن انسان مشابهت، اما در نوع مواجهه و تفسیر ذاتی و ناظر بودن پاسخ به شرور اخلاقی یا طبیعی و دفاع از عدل الهی و احسن بودن نظام هستی و غلبه نگاه منطقی با یکدیگر تفاوت دارند.
هنر؛ تنها راه نجات (نگاهی به فلسفه هنر هایدگر و نسبت آن با اندیشه متفکران مسلمان)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این «زمانه تنگدستی» که انسان با بهره گیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی می کند. هنر _ به معنایی کاملاً متفاوت و نامتعارف_ نقش و جایگاه ویژه ای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. هنر در معنایی وجودشناختی عبارت است از انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. از نظر هایدگر، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد. زبان نیز در این فلسفه، تفسیری انتولوژیک دارد و محل ظهور وجود و حقیقت است.
این مقاله، با تلاشی برای فهم و روایتی ساختاری از رساله «سرآغاز اثر هنری» هایدگر آغاز می گردد و در پایان با پرداختن به ماهیت هنر و زیبایی و بررسی منشأ آن از دیدگاه برخی متفکران مسلمان، بر آن است که نشان دهد افق اندیشه هایدگر در باب هنر برای شرق اسلامی، چندان غریب و دور آشنا نیست.
ارزیابی نظریة چرخش انقلاب ها و تطبیق آن بر انقلاب اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر انقلابی، چه تا قبل از پیروزی آن و چه بعد از تبدیل شدن به یک نظام سیاسی، مراحل مختلفی را طی می کند. دیدگاه اندیشمندان این حوزة مطالعاتی در این مبحث مختلف و متنوع بوده است. از میان این دیدگاه ها، نظریة کرین برینتون که از آن به نظریة ترمیدور یا نظریة چرخشی انقلابها یاد می شود، از اهمیت برخوردار است؛ چرا که وی تلاش نموده با تحلیل چهار انقلاب بزرگ دنیا، نتیجه ای کمابیش مشابه آنها در سایر انقلابها بگیرد. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن تبیین و تحلیل این نظریه براساس آثار این اندیشمند، این نظریه به نقد و ارزیابی گذاشته شود وآنگاه با تطبیق این نظریه بر جمهوری اسلامی ایران، نارسایی این نظریه در تحلیل وقایع انقلاب اسلامی ایران، بویژه با توجه به تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان داده شود.
بررسی اخلاق از دیدگاه اریک فروم با تأکید بر آرای آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر نظام اخلاقی برپایهٔ مبانی نظری بر ایدئولوژیک خاص خود استوار است. در نوشتار حاضر به این مسئله پرداخته شده است که اریک فروم (1980 1900 م) این مبانی را جهت تدوین نظام اخلاقی تربیتی خود از آموزه های اومانیستی اتخاذ کرده است. لذا گزاره های اخلاقی آن منحصر به حیات دنیوی انسان است و پیامدهای اخلاقی حاصل از این نظام نیز متناسب با جامعه ای اومانیست می باشد.
از آنجایی که رواج اخلاقیاتِ اومانیستی، ضمن دورکردن افراد از منابع حقهٔ اخلاقی در اسلام، زمینه های پیدایش تفکرات انحرافی و الحادی را در حوزهٔ اخلاق و عرفان پدید می آورد، بررسی پایه های فکری این نویسندهٔ شهیر، به ویژه با تکیه بر معارف حقهٔ اسلامی، خالی از فایده نیست. بدان جهت که مباحث اخلاق اسلامی از گستردگی قابل توجهی برخوردار است، دیدگاه های اخلاقی حضرت آیت الله جوادی آملی که برپایهٔ کلام حق تعالی و سیرهٔ معصومین است در جهت نقد دیدگاه های فروم در این مقاله مورد اتکا قرار گرفته است.
آیت الله جوادی آملی، بر ابعاد روحانی و جسمانی وجود انسان و خلود بُعد روحانی او تأکید دارند؛ و ازاین رو عمل به آموزه های اخلاقی اسلام را علاوه بر عالم حاضر، در حیات جاودانه و اخروی انسان نیز مؤثر می دانند.
نوشتار حاضر به تفاوت مبانی دیدگاه های اخلاقی اریک فروم با دیدگاه اخلاقی اسلام در مسیر تدوین اصول دستیابی انسان به نیکبختی می پردازد.
نقدی بر خداشناسی اشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی درصدد بررسی آراء اشو در رابطه با خداشناسی است. در این زمینه، با نظر به کتب این مدعی عرفان هندی، پنج موضوع مهم را از آثار پراکنده وی در باب خداوند جمع آوری و مورد بحث قرار داده و سپس به نقد عقلانی و فلسفی آن پرداخته است. این پنج موضوع عبارتند از: اثبات وجود خداوند، تعریف خداوند، شناخت خدا، صفات خدا و چگونگی نائل شدن انسان به او. اشو در همه این مباحث ارائه شده، دچار خطا، به ویژه تناقض گویی شده است، ازاین رو، باید اذعان داشت که اکثر نقدهای واردشده بر مطالب ارائه شده، با توجه به تناقضاتی است که جز با دقت و تأمل در سخنان و نظریات وی قابل کشف نیست.
تحلیل و بررسی معیار حقانیت در ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره در خصوص هر دینی این سؤال مطرح است که آیا از حقانیت برخوردار است و چه معیار و ملاکی برای ارزیابی و بازشناسی دین حق از دین باطل وجود دارد؟ از جمله معیارهایی که در این زمینه مطرح است، عبارتند از: قابلیت فرجام شناسی، معیار اخلاقی، تجربه دینی ، انسجام درونی، زنده بودن دین، تاریخ اعتبار الهی و مطابقت با واقع. در این مقال، به تحلیل و بررسی این معیارها می پردازیم. از جمع بین معیارها، معیار مورد قبول عبارت است از: دینی می تواند حق باشد که اولاً، همة معارف و احکام عملی و دستورات اخلاقی موجود در آن دین، مطابق با واقع و نفس الامرِ متناسب خودش باشد. ثانیاً، این مدعای ادیان که خود را راهی مورد تأیید خداوند متعال برای رسیدن به کمال و سعادت معرفی می کنند، مطابق با واقع باشد؛ یعنی خداوند متعال نیز آن دین را به عنوان طریقی برای رسیدن به خود، و برنامه ای برای زندگی مورد رضایت خود مورد تأیید قرار داده باشد و هنوز ارادة الهی به این امر تعلق گرفته باشد که انسان ها از طریق پیروی از آن دین، به سعادت و قرب الهی نائل آیند. نکته مهم و در خور توجه این است که ادیانی برخوردار از حقانیت هستند که علاوه بر الهی بودن، اعتبار آنها سرنیامده و دچار تحریف نشده باشند، و همه آموزه های آن مطابق با واقع باشد.
معرفت شناسی دینی و گسترة گزاره های مبنایی بررسی و نقدِ دیدگاهی در معرفت شناسیِ به ساخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از معرفت شناسی ِ دینیِ معاصر را بحث های پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار دلیل گرایی تشکیل می دهد. به طور کلی، در معرفت شناسی ِ معاصر گرایشی به رد دلیل گرایی دیده می شود از این جهت که گفته می شود این دیدگاه معیاری بیش از حد سخت گیرانه برای توجیه وضع می کند. در معرفت شناسی ِ دینی مهم ترین واکنش نسبت به دلیل گرایی را می توان در معرفت شناسیِ به ساخته دید که با مبنایی شمردن برخی باورهای دینی داشتن دلیل کافی را برای آن ها ضروری نمی داند و بدین سان دلیل گرایی را در زمینه ی باورهای دینی رد می کند.
در این نوشتار استدلال خواهد شد که: 1. دیدگاهی که باورهای دینی را مبنایی می شمارد نمی تواند به شیوة خرد پذیری ایراد خود سرانگی را پاسخ گوید؛ درنتیجه، 2. مبنایی دانستن یک باور دینی به این معنا که یک باور مبنایی در کنار باورهای مبنایی ِ دیگر است قابل دفاع نیست؛ و 3. باورهای دینی را می توان در معنایی دیگر مبنایی دانست: در معنای مبنایی برای کل دعویِ شناخت و نزدیک شدن به حقیقت (رد شکاکیّت بنیادین).
بررسی تطبیقی ارزش و جایگاه کار در اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه معتقدان به ادیان الهی، هم زیستی دینی و انسانی را در گرو گفت وگوی بین اندیشمندان مذهبی می دانند. طبیعی است که محور اصلی این گفت وگوها متون وحیانی است. از موضوعات مشترک تحقیقی بین قرآن و کتاب مقدس، بحث کار و تلاش است. انسان دو بعد مادی و معنوی است که تکامل در هریک از آنها، تنها در سایه تلاش محقق می شود. این پژوهش، درصدد است جایگاه اخلاقی کار را از منابع اصلی دو دین، یعنی قرآن و روایات معصومان(ع)، کتاب مقدس و تفاسیر معتبر آن استخراج و تحلیل نماید. اسلام سستی را مذمت نموده و نصرت الهی را از آن کسانی می داند که متعهدانه تلاش می کنند. در تورات آمده است که خداوند آدم و حوا را در بهشت عدن گذاشت تا کار کنند و از آن نگهداری نمایند.
انعکاس فلسفه فلوطین درحکمت صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فلوطین از حکمای یونان باستان است و کتابش اثولوجیا تأثیرات فراوانی بر فلسفهٔ اسلامی نهاده است. در بین حکمای مسلمان، صدرالمتألهین بیشترین استفاده را از آراء و نظریات او کرده است؛ به طوری که بسیاری از نظریاتِ خاصِ حکمت متعالیه، ریشه در آرای فلوطین دارد. برخی از آرای فلوطین عبارتند از: اعتقاد به ذومراتب بودن هستی، قاعدهٔ بسیط الحقیقه کل الاشیاء، قاعدهٔ الواحد، اعتقاد به ذومراتب بودن نفس و حضور مراتب وجودی در نفس آدمی، اعتقاد به حضور تمام موجودات عالم ماده در عوالم برین و... . اما دو فلسفهٔ فلوطینی وصدرایی دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی است؟ نوشتار پیش رو درصدد است ضمن معرفی آراء و نظریات اساسی فلسفهٔ فلوطین و صدرالمتألهین، موارد مشابهت و افتراقِ این دو فلسفه را نشان دهد. ازجمله نتایج این تطبیق و مقایسه، کشف و درک میزان تأثیرپذیری حکمت متعالیه از فلسفهٔ فلوطین است.
چیستىِ رسانه با تأکید بر رسانه دینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد تحلیلى به بررسى چیستى رسانه از حیث ابزار و یا بسته فرهنگى بودن و نیز بازنمایى و یا عدم بازنمایى و انعکاس واقعیات اجتماعى مى پردازد. پذیرش هریک از این رویکردها، مبتنى بر طرز تلقّى و نوع نگرش به هستى است. هرچند در دنیاى ارتباطات پیچیده امروزى، ما به شدت در معرض رسانه ها قرار گرفته ایم، اما این گونه نیست که تابع محض آنها باشیم. رسانه ابزار صرف و یا بستر فرهنگى نیست، بلکه داراى ظرفیت ها، اقتضائات، امکانات و محدودیت هایى است. از این رو، مى توان با شناخت ماهیت رسانه، و نیز دین و آموزه هاى دینى و امکان ترویج آن در رسانه، از حداکثر ظرفیت رسانه براى انتشار پیام دین بهره گرفت.
اخلاق و فرزانگی از منظر فارابی و کنفوسیوس
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تحقیق حاضر با مقایسه اخلاق و فرزانگی در دو نظام فلسفی فارابی و کنفوسیوس، به بررسی تحلیلی نقش و جایگاه اخلاق در این دو نظام پرداخته است. ابتدا هر یک از دو نظام فلسفی را با توجه به تأکیدهایشان بر مفاهیم اخلاقی خاص، بررسی کرده، سپس به نتیجه گیری پرداخته ام و شباهت ها و تمایزهای این دو نظام فلسفی را بررسی نموده ام. نظام فلسفی فارابی نظامی مبتنی بر حکومت «رئیس اول» است که از لحاظ کمالات عقلانی به عقل فعال متصل شده است و می تواند حقایقی را دریافت کند که سعادت انسان بر آن متوقف است و آن گاه می تواند مردم را به سوی آن هدایت کند. مدینهٔ فاضله تحت رهبری رئیس اول است که نبی یا فیلسوفی که به کمال عقلانی رسیده است فضایل اخلاقی را در جامعه گسترش می دهد، و با همکاری و همیاری افراد آن، به سعادت حقیقی خویش نایل می شود. نظام فلسفی کنفوسیوس، نظامی است تحت رهبری انسان فرزانه ای که به کمالات نظری و عملی نایل شده است و می تواند جامعهٔ انسانی را به سعادت برساند. هر دو نظام فلسفی، هدف خود را تربیت انسان و کمال او می دانند، هر دو نگرشی جامعه گرا دارند و اخلاق و سیاست را به هم پیوند می زنند. اما فارابی هدف از تربیت انسان در مدینهٔ فاضله را سعادت اخروی می داند، در حالی که کنفوسیوس به سعادت دنیوی می اندیشد. نظام فلسفی فارابی، اتحاد فلسفه و دین را مطرح می کند؛ در حالی که نظام کنفوسیوسی نظامی عقلانی است. همچنین این دو نظام در نقش حاکم فرزانه در جامعه متفاوت هستند. فارابی مدینه ای را که هیچ گونه حاکم فرزانه در آن حاکم نباشد، «مدینهٔ جاهله» می داند که نمی تواند انسان را به کمال برساند؛ اما کنفوسیوس به هر حال برای حاکم فرزانه در جامعه نقش مثبتی قائل است.
سنجش دیدگاه دکتر سروش درباره تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی و سنجش دیدگاه دکتر سروش درباره مسأله تکنولوژی در مقاله صناعت و قناعت ایشان و بررسی امکان یا امتناع تکنولوژی دینی در نگاه وی است. در ابتدا به بررسی اجمالی مقاله خواهیم پرداخت و در گام بعد تلاش میشود استدلال اصلی نوشته مشخص و مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. سپس براساس بررسی های انجام شده و با توجه به نظریات حوزه فلسفه و جامعه شناسی تکنولوژی میکوشیم چارچوبی جدید برای مساله تکنولوژی به دست دهیم. و نهایتا به دنبال فهم این موضوع خواهیم بود که آیا در چارچوب جدید ارائه شده برای تکنولوژی امکان تکنولوژی دینی وجود دارد یانه.
گذر از تحلیل ادیان سنتی به تحلیل جهان بینی ها در دین شناسی نینیان اسمارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نینیان اسمارت با عدول از برخی عناصر مهم پدیدارشناسی دین سنتی، پدیدارشناسی دین پویا یا به تعبیر دیگر، روش تاریخی ـ تطبیقی را مطرح می کند که دغدغه ی اصلی آن، توجه به تحولات پدیدارهای دینی در بستر تاریخ است. او معتقد است در دین پژوهی و فلسفه ی دین معاصر عمدتاً دو اشتباه وجود دارد: اشتباه اول، ترسیم خطی مشخص پیرامون دین و ادیان در میان کلیت جهان بینی هاست و دوم این که به میزان کمی با ادیان (موجود) سر و کار دارند و به عبارتی از لحاظ فرهنگی قبیله ایند. همچنین از نظر او، صرف توجه به ادیان سنتی برای تبیین پدیده ی دین، مانع از ارائه ی تبیینی واقعی از دین و حتی کل واقعیت زندگی بشری خواهد شد. از این رو، اسمارت برآنست که باید قلمرو مطالعات دینی را به حوزه ی تحلیل جهان بینی ها گسترش داد. وی تحلیل جهان بینی ها را قلب دین شناسی خود می داند و سایر عناصر نظریه اش، از جمله دین جهانی را کاملاً در ارتباط تام با آن تعریف می کند، اما سرانجام در بیان ماهیت دین و جهان بینی، که مفاهیم اصلی نظریه اش هستند، سردرگم است و دقیقاً مشخص نمی کند که دین مساوی جهان بینی است، خاص تر از آن است یا رابطه ی دیگری با آن دارد.
بررسی مبانی برهان جهان شناختی ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویلیام لین کریگ فیلسوف معاصر آمریکایی است که در سالهای گذشته کوشیده است تا به کمک نظریه های جدید کانتور و نظریه فیزیک «مهبانگ»، تبیین تازه ای از برهان جهان شناختی ارایه دهد. وی برهان خویش را «برهان جهان شناختی کلام» می نامد که تبیینی جدید از برهان مسلمانانی همچون کندی است. او می کوشد حدوث زمانی عالم و نیاز به خداوند به عنوان علت محدثه را اثبات کند. در مجال پیش رو نخست برهان کریگ با توجه به مبانی و مقدمات آن تبیین می شود، سپس مبانی وی به فلسفه متعالیه صدرایی عرضه شده و مورد ارزیابی قرار می گیرد.