فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۰۴۱ تا ۱۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
سعدی و حب وطن
حوزههای تخصصی:
نویسنده این مقاله با انتخاب اشعار و حکایات سعدی مسئله حب وطن را در آثار وی چه به صورت مستقیم: شامل بیتهایی که سعدی به طور واضح مقصود خود را بیان میکند و غیر مستقیم: اشعاری در وصف شیراز، بزرگان، رفتن و بازآمدن، بیان میکند که نشان دهنده احساس سعدی نسبت به شیراز و در نهایت به ایران است.
زبان و فرهنگ عامیانه در دیوان صائب
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
نکته های بلاغی چند آیه در قرآن مجید
حوزههای تخصصی:
بحث خود را در باره آیه 203 سوره بقره که بخشی از مراسم حج را باز گفته و سرانجام به انسان سازی پرداخته، ادامه می دهیم. آیه اینست:و اذکرواالله فی ایام معدودات فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه و من تاخر ملا اثم علیه لمن اتقی واتقوالله و اعلموا انکم الیه تحشرون بقره / 203 یعنی: در روزهای معین خدا را یاد کنید و ذکر خدا بگویید [روزهای 11 و 12 و 13 ذی حجه] در این آیه ، خدای بزرگ دستور داده که ختم مراسم حج باید با ذکر خدا و تقوا همراه باشد، یعنی خدا را در روزهای معینی که دراصطلاح، ایام تشریق نام دارد و واقعا روشنی بخش روح و جان انسان است. و عبارت از روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه است یاد کنید، یعنی به یاد باشید و ذکر او را بر زبان جاری سازید. این ایام در لسان روایات، ایام تشریق نامیده شده است.ایام تشریق هم اسم با مسمایی است؛ زیرا این ایام روشنی بخش جان و روح انسانهاست.و چه بسا انسانهایی که در پرتور مراسم عالی و یاد خدا بودن، روح و روان شان، روشن گردد.بخش پایانی آیه یعنی: «... واتقوا الله ...» در واقع تحریض و تشویقی است به لازم بودن تقوا، یعنی خداوند، در ضمن گفته است:ای انسانی که آمدی و رنج سفر به خود هموار کردی، سعی کن که تقوا را پیشه خود سازی و با روحی پاک در آینده زندگی کنی و از ارتکاب گناه دوری گزینی، خدا خواسته است، بدین وسیله، حج گزاران دارای روحی پاک از آلودگیها بشوند، «اتقوالله» را شعار خود سازند.شاید بتوان گفت که به یاد خدا بودن و ذکر خدا گفتن و سرانجام از تقوا سخن گفتن و جمله «اتقواالله» را به کار بردن از ویژگیهای اسلام است.در بخش میانی آیه یعنی: فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه و من تاخر فلا اثم علیه قران گفته است: آنان که شتاب کنند و ذکر خدا را در دو روز انجام دهند، گناهی بر آنان نیست و آنها که تاخیر کنند [و سه روز انجام دهند] نیز گناهی بر آنها نیست...
فرآیند فردیت در شاهنامه با تکیه بر شخصیت رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآید فردیت در شاهنامه با تکیه بر شخصیت رستم
وظیفه ی اجتماعی شعر
شاعران و ماوراءالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به اینکه از دیرباز برخی از شاعران درباره افلاک و تأثیر آن بر سرنوشت افراد بشر اشعاری سروده و از جور وستم فلک و طبیعت شکوه سرداده اند‘در این مقاله سعی شده است نخست از دیدگاه منتقدان ادبی یونان باستان مانند سقراط و افلاطون به موضوع نگریسته شود و سپس نمونه هایی از طرز تفکر برخی از شاعران گذشته و معاصر ارائه گردد. نتیجه حاصل از بررسی آراء وافکار مختلف نشان می دهد که برخی از شاعران معتقد به تأثیر فلک در سرنوشت انسان هستند و برخی دیگر ‘ افلاک را از هرگونه تأثیر مثبت ومنفی مبرّا می دانند.
خداوندگار ما دن کیشوت
حوزههای تخصصی:
چگونه برای مطبوعات طنز بنویسیم؟
حوزههای تخصصی:
بررسی انتقادی اعجاز خسروی (جلدسوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر ایرانی: می می خلوتی
حوزههای تخصصی:
رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
تاثیر طبیعت بر شعر جنوب ایران
حوزههای تخصصی:
تصویرهایی که در ترانه ها و دو بیتی ها مخصوصا در دو بیتی های جنوب شکل پذیرفته اند دگرگونی بسیار با تصاویر انواع دیگر شعر دارند ترانه پرداز و ترانه خوان جنوبی با تمام دردها و غصه هایی که در دل دارد هیچگاه این دردها را آشکار و صریح بیان نداشته بلکه در به تصویرکشی این دردها، به سمبل گرایی و نمادسازی پرداخته است.در شعر و شروه جنوب ایران هیچگاه شکایت برای نان یا تعلقات مادی دیده نشده است این مساله در دو عامل ریشه می یابد نخست اینکه سراینده و خواننده این ترانه ها از مناعت طبع و علو همت بسیار برخوردار است بطوریکه در کمال نیاز و احتیاج و در عین درماندگی دست طلب پیش هیچکس دراز نمی کند و ارزش هنر و گوهر وجود خود را به معیاری برتر از زر می سنجد اما در مقابل هنر خود چشم داشتی به داشتن زر ندارد، دیگر اینکه نمی خواهد مشکلات و فقر خود را بیان کند تا با بیان آنها حس ترحم دیگران را برانگیزد و چنانکه گفته شد با تمام نارسایی و فقری که روزگاری دراز چهره این دیار را دگرگون ساخته است، در ترانه ها و دو بیتی ها و در زبان شروه پردازان هیچگاه نشانه ای از اظهار این ناتوانی های مادی دیده نشده است بلکه این نارسائیها را در چهره روزگار که به نظر سراینده معتقدترین عامل دربدری و پریشانی است احساس می کنیم شاعر در این مرحله از بیوفایی یار می نالد و از جفای روزگار، از عهدشکنی معشوق و از گریزپایی دلدار، اما معشوق و دلدار با بهترین سمبل ها و تصویرها در شعر نشسته است آیا می توانیم این یار جفاکار و این دلدار دل آزار را نمادی برای روزگار بنامیم و این همه بیوفایی و عاشق کشی و سختگیری را متوجه دنیا بنماییم، بعید نیست که چنین باشد و اگر این مساله مورد قبول ما واقع شود باید نکته دیگری به دو نکته قبلی یعنی مناعت طبع و عدم دل آزاری مردم توسط شاعر و شروه خوان اضافه کنیم و آن اینکه در آن روزگاران نیز شاعر و سراینده از حضور آزادی بیان محروم بوده و آنچنان که باید نمی توانسته سخنان خود را آشکارا بیان نماید بنابراین تمام جفاها و ستم ها و بیدادگریها را یا به عهده روزگار و یا به گردن یار می انداخته است و مسلم است که در این میانه نه روزگار مقصر بوده و نه یاری در کار بوده است زیرا اولا روزگار و جهان به شکوه و شکایت و درد و رنج هیچ کس وقعی نمی گذارد و طبیعت چنانکه در سرشت او است مطابق هر فصل چهره عوض می کند و کاری به کار هیچکس ندارد
خط و زبان پهلوی در عصر فردوسی
حوزههای تخصصی:
دیباچه ای بر دانشنامه نویسی در شبه قاره با نگاهی ویژه به کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم تهانوی
حوزههای تخصصی:
مقاله: داستان های پست مدرنیستی
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۵
حوزههای تخصصی:
منوچهر آتشی و اشعارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منوچهر آتشی در سال 1312 یا سال 1310 در روستای دهرود دشتستان از بخش بوشکان بوشهر به دنیا آمد. آموزش های ابتدایی و متوسطه را در مدارس بوشهر و آموزش های بعدی را در دانشسرای مقدماتی شیراز و دانشسرای عالی تهران (رشته زبان و انگلیسی) به پایان رساند و از سال 1333 تا سال 1359 آموزگار و دبیر دبیرستان های بوشهر و تهران بود. وی در سال 1359 بازنشسته شد و به زادگاه خود، بوشهر، بازگشت و در شرکتی خصوصی (مهندسی مشاور) به کار پرداخت. آتشی مدتی نیز، در رده کارمند روزمزد، در صدا و سیما، در تهران مشغول کار بود و سرپرستی بخش شعر مجله تماشا را به عهده داشت و مقاله های انتقادی و اشعاری چند در این مجله به چاپ رساند. آتشی سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد و به تاثیرپذیری از محیط روستایی، نخلستان ها، دریا، صحرا و زمین های تفته جنوب ایران و با الهام از ترانه های فایز دشتستانی به کار شاعری افتاد. سروده های نوجوانی او در قالب ترانه ها و غزل های ساده و ابتدایی در سال های اول آموزش وی در دبیرستان در روزنامه های محلی به چاپ می رسید. از آن جمله است: ترادیدم سخن بر لب شکستم پری دیدم کتاب عقل بستم بیا بر دامنم چون ژاله بنشین که من چون لاله در راهت نشستم