ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۹۲۱ تا ۱۰٬۹۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
۱۰۹۲۲.

مقایسه ساختار حکایت «نظر کردن پیغامبر اسیران را» در مثنوی و فیه ما فیه

کلیدواژه‌ها: مثنوی روایت شناسی گفت وگو فیه ما فیه حکایت اسیران

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی ریخت شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۷۸ تعداد دانلود : ۹۲۸
مطالعات نشان می دهد، در مثنوی معنوی و فیه ما فیه، 12 حکایت مشترک وجود دارد. از آنجا که تحلیل همه حکایت های مشترک در مقاله ای واحد امکان پذیر نیست، به نظر می رسد اولین حکایت فیه ما فیه یعنی «نظر کردن پیغامبر اسیران را» که در دفتر سوم مثنوی نیز نظیر آن دیده می شود، از بسیاری جهات مانند زمینه متن، در هم آمیختن زمینه های تاریخی، کنش ها، خلاقیت مولوی و... بیشتر در خور تأمل باشد. مولوی با در آمیختن دو زمینه متفاوت جنگ بدر و خندق، دو حکایتی را پدید آورده که در نقش های آغازین، انواع فرایندهای رفتاری، ذهنی و کلامی مشترک اند؛ امّا در فیه ما فیه با افزودن یک اپیزود، گفت وگوی شخصیت ها و در نتیجه برخی نقش ها را گسترش داده، و حکایتی متفاوت ساخته است. پژوهش حاضر ضمن بررسی زمینه تاریخی حکایت مذکور، به تفصیل، به مقایسه کنش ها و نقش ها و دگرگونی آنها، تحلیل کنش ها بر اساس انواع فرایندهای فعلی، بررسی شخصیت ها بر اساس دیدگاه گریماس، بررسی جزئیات و ویژگی های حکایت، صفات و ویژگی شخصیت ها، صحنه پردازی و گفت وگوها در فیه ما فیه و مثنوی پرداخته و میزان خلاقیت مولوی یا تصرفات وی را با توجه به ساختار متن نشان داده است.
۱۰۹۲۴.

داستان دقوقی از منظر ادبیات شگرف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروید مولانا مثنوی دقوقی تودوروف ادبیات شگرف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۸ تعداد دانلود : ۸۴۲
ادبیات وهمناک یکی از انواع ادبی است که اگر در آثار ادبی فارسی، جستجو شود، نمونه هایی عالی از این نوع ادبی و زیرشاخه های آن یافت می شود. از جمله ویژگی های بارز داستان های وهمناک، وجود رویداد هایی خارق العاده در آن هاست که خواننده در واقعی یا غیرواقعی بودن آن ها دچار تردید می شود. داستان دقوقی که در دفتر سوم مثنوی آمده، یکی از داستان-هایی است که بسیاری از مؤلفه های ادبیات وهمناک در آن وجود دارد. در پژوهش حاضر، این داستان، براساس نظریات فروید و تودوروف، بررسی شده و تشابه و تفاوت آن با نوع ادبی شگرف، نشان داده شده است. نتایج تحقیق، نشان می دهد که اغلب مشخصه های ادبیات شگرف، در داستان دقوقی دیده می شود و با توجه به نمودار تودوروف، می توان این داستان را یکی از نمونه های ادبیات «وهمناک/شگرف» یا «کرامات/شگرف» دانست. این نتیجه، گواه آن است که قرن ها پیش از اینکه نظریه پردازان غربی به تدوین نوع ادبی شگرف بپردازند، مولانا با نبوغ سرشار خود، چنین مؤلفه هایی را در داستان سرایی به کار برده است. در داستان دقوقی، عناصری همچون زاویه دید، کانونی شدگی، تداعی معانی، چند صدایی، صحنه، درون مایه و تقابل، در ایجاد تردید –اصلی ترین مؤلفه ادبیات شگرف- نقش دارند.
۱۰۹۲۹.

بازتاب تفکر یونانی، ایرانی و اسلامی در تاویل سهروردی از داستان رستم و اسفندیار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
تعداد بازدید : ۱۵۷۸ تعداد دانلود : ۱۰۴۰
تفسیر و تأویل اساطیر در ادبیات کلاسیک ایران به دلایل زیادی از جمله کفرآمیز پنداری آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته است . در کنار تأویلات اندک و از هم گسیخته سنایی، شاعر قرن پنجم، شیخ اشراق، عارف و فیلسوف بزرگ قرن ششم یکی از کسانی است که با جدّیت تمام در پی تفسیر و تأویل اساطیر ایران باستان برآمده است . شیخ اشراق با این تأویلات می خواهد پیوندی عمیق میان سه فرهنگ مجزّا از هم؛ یعنی فرهنگ اسلامی، حکمت ایران باستان و فلسفه یونان برقرار کند . زیرا وی از یک سو به عنوان مسلمان معتقد، با فرهنگ اسلامی و عناصر فرهنگی آن از جمله تصوّف به خوبی آشناست و از طرف دیگر به عنوان ایرانی نژاده و اصیل، میراث دار تمدن ایران قبل از اسلام است و نیز نمی تواند به فلسفه یونان که محصول با ارزش خرد و عقلانیت بشری است، بی اعتنا باشد. سهروردی با ژرف بینی خاص خود پی برده است کلّیت سه فرهنگ به ظاهر مخالف هم نه تنها تضادّی با یکدیگر ندارند، بلکه در صورت اتحاد و سازش میان آنها، می توان به تجربه ای گرانسنگ برای هدایت و رشد بشریت دست یافت . در این مقاله سعی شده است تلاش و کوشش این نابغه بزرگ در ایجاد پیوند و سازش جریان های تفکر بشری که در تأویل وی از داستا ن اسطوره ای رستم و اسفندیار منعکس شده است، تبیین و دلایل چنین تأویلی ضمن نشان دادن عناصر فرهنگ های مذکور باز نموده شود. پیداست که در دوره سهروردی این داستان و دیگر داستان های شاهنامه به اندازه ای مشهور شده بودند که به راحتی و جز برای اغراض ویژه ای در هم ریختن ساختمان آنها سهل و آسان نبود . اما شیخ اشراق با توجه به ذهنیت خاص خود از عهده این مهم بر آمده و این داستان را ساختارشکنی کرده است تا بتواند نظرات اشراقی خود را در لابه لای آن باز گوید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان