فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
تفسیر فارسی خواجه عبدالله انصاری
حوزههای تخصصی:
شوقی ضیف و الادب العربی فی ایران
حوزههای تخصصی:
فهلویات درآمدی بر دو بیتی سرایی
حوزههای تخصصی:
فهلویات، یعنی عامیانه های قدیم که از دوران باستان در زبان رامشگران و خنیاگران محلی نمایان شور و رقص و طرب بوده و در غزلیات حافظ شیراز از آن به عنوان «گلبانگ پهلوی» یاد شده در تحول شعر فارسی، جلوه ای آشکار دارد.برخی بر این باورند که باباطاهر، مردی ژنده پوش و برهنه پای بوده و بدین سبب او را عریان خطاب کرده اند. در مورد «بابا» بر اساس آنچه که در فرهنگ های لغت آمده باید گفت که سر کرده و ریش سفید طایفه قلندران را در آن دوران، بابا خطاب می کرده اند. دسته ای هم عریان بودند باباطاهر را در بی پیرایگی الفاظ و مضمون پردازی بی غل و غش او در شعرش دانسته اند. از باباطاهر دو بیتی هایی نقل شده که نمونه عالی ترین افکار صوفیانه و پرشورترین نغمه های عاشقانه و از زمره معروف ترین اشعار زبان فارسی به شمار می رود.
جستجویی برای بهترین غزل سعدی
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این مقاله سعی در یافتن بهترین غزل سعدی دارد. هرچند نویسنده امر انتخاب بهترین غزل از بین غزلهای سعدی را با توجه به زیبایی اغلب غزلهای سعدی کاری سخت میداند ولی با ویژگیهایی که برای غزل خوب بودن برمی شمارد، تعدادی غزل از بین غزلهای سعدی را انتخاب نموده و آنها را جزو بهترینهای غزل سعدی قرار میدهد.
کنون زین سپس هفتخان آورم (رویکردی روان شناختی به هفتخان رستم و اسفندیار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خوانش نخست از هفتخان رستم و هفتخان اسفندیار که دو تجلی از کهن الگوی آیینی باززایی (تولد مجدد) به شمار می روند، چنین به نظر می رسد که این دو بخش از شاهنامه، جز در خان سوم (مبارزه با اژدها) و خان چهارم (مبارزه با جادوگر)، کاملا با یکدیگر متفاوتند؛ اما واکاوی مفاهیم نمادین مربوط به خانهای دو قهرمان اساطیری شاهنامه، گویای مطالب دیگری است. این دو سفر با هفت مرحله نمادین، اگرچه به لحاظ روساختی با یکدیگر متفاوتند؛ اما به لحاظ ژرف ساخت کاملا شبیه یکدیگرند. آنچه نمادشناسی خانهای دو قهرمان به دست می دهد، حضوری رازآلود و سمبلیک از نیروهای اهریمنی خفته در پس لایه های ناخودآگاهی است که در هیات شیر، گرگ، اژدها، جادوگر، دیو و ... رستم و اسفندیار را به نبردهای دشوار و جانکاه، اما ناگزیر می کشاند؛ چراکه تنها در صورت رویارویی با این اهریمنان دیوسیرت و نابودی آنهاست که دستیابی به درونی ترین لایه ناخودآگاهی؛ یعنی «خود» برای دو قهرمان ممکن می گردد تا بدین ترتیب در پایان موفقیت آمیز این سفر نمادین، گوشه چهارم روان ناخودآگاه به دستیاری آنیما، به سه گوشه اضافه شده و تمامیت و کمال مورد نظر برای رستم و اسفندیار حاصل شود.
تناظر شخصیت پردازی و همسانی درونمایه و پیرنگ در روی ماه خداوند را ببوس و ژان باروا (مطالعة تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینة کهن تاریخ دینداری و ادبیات و تعامل خودانگیخته شان به نخستین گام های بشر در اندیشه ورزی و تفکر در احوال باطن باز می گردد. در روزگار ما هم ادبیات، دغدغه مندِ انعکاس درونمایه های مرتبط با حوزة یقین و اعتقاد و پرسش های هستی شناسانه ای است که به طور کلی جهان بینی آدمیان را رقم می زنند. جستار حاضر با عنایت به این درونمایه به بررسی تطبیقی دو رمان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور و ژان باروا از روژه مارتن دو گار می پردازد. طرح سؤالات بنیادین انسان مانند ایمان و دینداری و یا ناباوری و بی اعتقادی و چیستی و چرایی وجود خدا، عشق و زیستن و مردن از درونمایه های مشترک و همبسته این دو اثر است که در قالب یک پیرنگ و شخصیت پردازی متناظر بازگو شده اند؛ همان گونه که انعکاس اضطراب، تنهایی و بی پناهی قهرمانان دو داستان که به تردید و انکار و سرانجام به ایمان گرایی دوباره ختم می شود، از مضامین مشترک «موقعیت دینی» هر دو داستان است. در واقع این دو رمان با وجود خاستگاه های متفاوت و ورای ارزش های ادبی بومی شان در طرح مضمون بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشه های معناآفرین و روح نواز آدمی در روزگار غلبة ناباوری انکار و تردید بر یقین و ایمان درنهایت توفیق یافته اند. مقالة حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد مضمونی در حوزة ادبیات تطبیقی در صدد یافتن پاسخی است برای این پرسش که مضمون مشترک این دو اثر چه تناظرها و هم نهشتی هایی در درونمایه ها و سایر اجزای این دو رمان واقع گرا مانند پیرنگ و شخصیت پردازی ها به وجود آورده است؟
تاملاتی درباره منابع و شیوه کار فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دشوارترین و پیچیدهترین مباحث شاهنامه شناسی، مسئله منبع یا منابع فردوسی و شیوه استفاده وی از آنهاست. اشاره آشکار فردوسی، کمترین تردیدی بر جای نمیگذارد که منبع اصلی او، شاهنامه ابومنصوری بوده است، اما این که متن مذکور، یگانه مأخذ نظم شاهنامه بوده و یا فردوسی از منبع/ منابع دیگری نیز بهرهمند شده است، پرسشی است که در بخش نخست مقاله بر پایه چند دلیل عقلی و متنی مورد بررسی قرار گرفته و پس از رسیدن به احتمال تعدد مآخذ فردوسی، به استناد نمونههایی از مقدمه شاهنامه ابومنصوری و "غرر اخبار ملوکالفرس و سیرهم" ثعالبی نشان داده شده است که در بحث مفهوم و حدود امانتداری فردوسی در سرایش شاهنامه، باید موضوع حذف و انتخاب داستانها و تغییر جزئیات روایات را هم به دیده داشت. در پایان نیز بحث ابهامآمیز ناقص و بیترتیب بودن هزار و چند بیت دقیقی در شاهنامه، به رغم اشتراک منبع وی و فردوسی مطرح شده است. هم چنین در میان این سه بخش اصلی به موضوعاتی چون: دوچهرگی اسکندر در شاهنامه، سال و ترتیب فرمانروایی اشکانیان، اختیاری یا فرمایشی بودن کار دقیقی، زمان ورود ادبیات دقیقی به شاهنامه و... به عنوان مباحث مرتبط با مأخذشناسی شاهنامه و شیوه کار فردوسی اشاره شده است.
بررسی و تفسیر رمزگان های متنی در داستان طوطی و بازرگان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی شاخه ای از نشانه شناسی است که با هر نوع روایت، اعم از ادبی یا غیرادبی، کلامی یا دیداری داستانی یا غیرداستانی، سروکار دارد و به دنبال آن است که واحدهای کمینه روایت و بهاصطلاح «دستور پیرنگ» را مشخص کند. یکی از نکات مهم در بررسی روایت تفسیر رمزگان متنی است که بر اساس آن می توان به بسیاری از معانی پوشیده پی برد. مولوی در مثنوی نکات عرفانی را در قالب روایت هایی بیان می کند. اگرچه در اولین بررسی، هدف نویسنده و تفسیر داستان مشخص می شود، تمام هدف گوینده همان معنای ساده نیست، بلکه مفاهیم متعدد و گوناگون در هر حکایت نهفته است. با بررسی رمزگان روایت می توان به بسیاری از معانی پنهان دست یافت. در این پژوهش، کوشش می شود داستان طوطی و بازرگان مثنوی، که از معروف ترین داستان های مثنوی است، بر اساس رمزگان روایی تحلیل شود.
عشق خسرو و عشق نظامی
حوزههای تخصصی:
ساختارشناسی تطبیقی داستان رستم و اسفندیار در نهایةالارب و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی ساختار داستان رستم و اسفندیار به روایت ابن مقفع در نهایة الارب و فردوسی در شاهنامه بر اساس دیدگاه هانزن (بررسی و مقایسه در دو سطح کلی و جزیی) می پردازد. بدین منظور نخست روایت های مشابه با روایت ابن مقفع و فردوسی گردآوری شده و به تفاوت بنیادین این روایت ها، یعنی زردشتی بودن یا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان ها در دو سطح کلی و جزیی مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که روایت ابن مقفع روایتی تاریخی با ساختاری پیوسته است که در شاهنامه به چند داستان تقسیم شده است، اما روایت فردوسی داستانی هنری و شاعرانه است.
دقیقی در تحقیقات مستشرقان
حوزههای تخصصی:
صور خیال در شعر ""متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاه گاوسوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فریدون از شخصیّت های اسطوره ایست که نقشی مهم در ادبیات ایران زمین دارد. ویژگی های شخصیّتی خاصّ فریدون او را در میان پادشاهان اساطیری ایران برجسته کرده است. یکی از این ویژگی ها پیوند او و خانواده اش با گاو است. در متن های ایرانی به طور پراکنده به پیوندهای فریدون و گاو اشاره شده است: فریدون با گاو برمایه، متولّد می شود، از او شیر می نوشد، در کنار او پرورش می یابد و پس از آن که از شیر گرفته می شود، گاوسواری می کند. او در نبرد با ضحّاک بر گاو سوار است و در دوران زندگی خود نیز به دلیل فروتنی در برابر خداوند اسب سواری نمی کند و همواره بر گاو می نشیند. روایتی کامل از این که فریدون گاوی سرخ برمی گزیند، سوار بر آن می شود، به جنگ ضحّاک می رود و از اروندرود می گذرد، در متنی گورانی به روایت شاهرخ کاکاوندی در غرب ایران آمده است. نگارنده در این مقاله می کوشد به بازشناسی پیشینه های پیوند فریدون با گاو، هم راه با معرّفی و تصحیح متن روایت گورانی، آوانگاری و ترجمة آن بپردازد.