مقاله حاضر، با تکیه بر مقوله حافظه جمعی و با الهام از ایده باختین درباره خصلت گفتگوگرایانه و چند صدایی گفتمان رمان وار، و همچنین با تأسی به ایده حقیقت پرسپکتیوی درباره واقعیت تاریخی بر ظرفیت ژانر رمان تاریخ گرا برای ارائه چشم اندازهای چندگانه از تاریخ تاکید دارد. چنین تاکید و تشریحی میتواند به تحلیلی از منطق داستانی رمان های تاریخ گرای فارسی - به لحاظ دوری یا نزدیکی به ظرفیت مذکور- پیوند یابد. بر این اساس، نخست مقوله حافظه جمعی، رویکرد روایت گرا و مفهوم رمان تاریخ گرا به میان خواهد آمد. آنگاه نگاهی بسیار گذرا به سیر رمان تاریخ گرای فارسی و به ویژه دوره نضج این ژانر در دهه چهل خواهیم افکند و سرانجام بر خصلت گفتگویی ژانر رمان به طور عام و قابلیت این خصلت در ژانر رمان تاریخ گرا به طور خاص تاکید میشود و به امکان تحلیل رمان تاریخ گرای فارسی از منظر مورد بحث اشاره خواهد شد. مجموعه آنچه خواهد آمد، به «اشاره» و «طرح بحث» ماننده است، زیرا تدقیق و تشریح آنچه که – به ویژه در بخش سوم خواهد آمد – میدان فراخ تر و مجال های ویژه خود را میطلبد.