فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۴۴۱ تا ۱۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
379 - 402
حوزههای تخصصی:
میخاییل میخاییلویچ باختین (1975-1895) یکی از منتقدان نامدار قرن بیستم است که ارزش بسیاری از آثار او تا پیش از مرگش بر جامعه روسیه آشکار نشد. باختین مسائل بوطیقای داستایفسکی و مسائل آثار داستایفسکی را با رویکردی نوین به آثار و اندیشه داستایفسکی به نگارش در آورده است. باختین در این دو اثر، رمان داستایفسکی را فضایی سرشار از گفتمان و کارناوالی پر از زهرخند می داند. فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821-1881) نویسنده قرن نوزدهم مکتب رئالیسم است. او از پیشگامان و الهام بخشان فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز به شمار می رود. فیودور داستایفسکی با رمان مردم فقیر در ادبیات روسیه مطرح شد و رمان برادران کارامازوف به عنوان واپسین میراث ادبی او شناخته می شود. با توجه به اینکه محور اصلی برادران کارامازوف توصیف دقیق و روانشناختی دنیای ذهنی تک تک شخصیت های رمان است، مقاله حاضر با تکیه بر نظریات باختین درباره جهان آثار داستایفسکی، به تحلیل رمان و دنیای درون شخصیت های اصلی آن و فراز و فرود روحی قاتلان بالقوه این اثر می پردازد.
تحلیل رساله عقل سرخ سهروردی براساس نقد کهن الگویی
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «عقل سرخ »از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی شده و بر اساس کهن الگوهای سفرقهرمان، مرگ و تولد دوباره و پیر خردمند؛ و نمادهای کهن الگویی «نقد کهن الگویی» یکی از رویکرد های نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و همچون: باز ،چاه، صحرا، کوه قاف، گوهرشب افروز، درخت طوبی، سیمرغ و چشمه زندگانی تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این داستان بر کهن الگوی پیر خردمند و سفر قهرمان است و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن ها معنا یافته اند. کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «عقل سرخ »از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی شده و بر اساس کهن الگوهای سفرقهرمان، مرگ و تولد دوباره و پیر خردمند؛ و نمادهای کهن الگویی «نقد کهن الگویی» یکی از رویکرد های نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و همچون: باز ،چاه، صحرا، کوه قاف، گوهرشب افروز، درخت طوبی، سیمرغ و چشمه زندگانی تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این داستان بر کهن الگوی پیر خردمند و سفر قهرمان است و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن ها معنا یافته اند.
مرثیه اجتماعی در شعر معاصر(1300-1357 ه.ش)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
علی اصغر باباصفری دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان نرگس نصری کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی یکی از انواع ادبی، ادبیات غنایی است که بیان کننده احساسات شاعر است. مرثیه گونه ای از گونه های ادبیات غنایی است شاعر به وسیله آن از احساسات خود نسبت به از دست دادن امور مطلوبش سخن می گوید که مرثیه اجتماعی یکی از انواع مراثی است .هدف از این پژوهش شناخت جایگاه مرثیه اجتماعی در شعر معاصر، تقسیم بندی و بررسی و تحلیل آن است. برای این منظور ابتدا به آثار مختلف در زمینه انواع ادبی و مرثیه سرایی مراجعه و نکات مربوط به موضوع را فیش برداری کرده سپس دیوان پانزده تن از شاعران برجسته معاصر از جریان های مختلف شعری را بررسی و موارد مرثیه اجتماعی را استخراج و براساس اهداف موردنظر تحلیل کرده ایم. مرثیه در شعر معاصر از شکل فردی فراتر می رود و حوزه جدیدتری را نمایان می کند. مرثیه در مرگ مشاهیر با 55 % بیشترین درصد مرثیه های اجتماعی معاصر را به خود اختصاص می دهد و مرثیه وطن و مرثیه حوادث به ترتیب کمترین بسامد را داراست. پرچم دار مرثیه اجتماعی در شعر معاصر شفیعی کدکنی، محمدتقی بهار و فریدون مشیری هستند و سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی و فرخی یزدی به ترتیب کمترین تعداد مرثیه های اجتماعی معاصر را سروده اند.
بررسی جلوه های آنیموس در اشعار فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، و طاهره صفّارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
آنیموس و آنیما مطابق با نظر یونگ کهن الگوها یا آرکی تایپ هایی هستند که در ناخودآگاه تمام بشریّت وجود دارند و مشترک هستند و همین که به خودآگاه فرد می رسند، نمودهای مختلفی می یابند. یگانگی با این کهن الگوها سبب تکامل مرد و زن می شود. در این مقاله، تلاش کردیم تا به بررسی جلوه های آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و طاهره صفّارزاده بپردازیم و جنبه ها و نمودهای مختلف آن را در آثار این شاعران نشان دهیم. تقدّس آنیموس در گفتار زنان، به وضوح تجلّی می یابد. آنیموس در نظر شاعران زن هم منجی شاعر و هم منجی بشریّت است. تکیه گاه و امنیّت دهنده است. زنان به دستیابی و اتّحاد با آنیموس یا نیمه پنهان وجود خود نیازمندند و در طول زندگی خود، همواره به دنبال دستیابی و یگانگی با این کهن الگو هستند. پروتوتایپ یا پیش نمونه معشوق مذکّر ایرانی، مشابه با شخصیّت های اساطیری هستند. عوامل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی در شکل گیری و رشد آنیموس و نوع نگرش به آن در زنان، مؤثّر است. هرچند تظاهر و نمودهای آنیموس به شکل واحدی نمی باشد امّا سرانجام نتایج واحدی به دست می آید.
الحذف فی القصه القصیره جداً من منظور نظریه تماسک النص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۱
91 - 106
حوزههای تخصصی:
یقع الحذف فی الجمله العربیه بقرینه لفظیه أو معنویه، والغرض منه تجنّب التکرار المملّ والکلام بالإیجاز الذی یزید النص جمالاً وغنیً. أما فی جنس القصه القصیره جداً، فتتبع هذه الآلیه الراقیه أغراضاً أخری أیضاً، حیث یلعب دوره الأساسی فی تقصیر القصه قدر الإمکان وتکثیفها أی تخصیبها بمضامین متعدده وراقیه رغم قصرها الشدید. ومن ناحیه أخری فإنّ منظّری نظریه تماسک النصّ قد اهتموا بعنصر الحذف فی النصوص من منظور مدی تأثیره فی ترابط مکوّنات النصّ ببعض والتلاحم بین أجزاءه، ونظروا إلیه من منظور لغوی حدیث.
بررسی ساختار تمثیل و اسلوب معادله در غزلیات کمال خجندی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
133 - 150
حوزههای تخصصی:
کمال الدین مسعود خجندی معروف به «کمال خجندی» و متخلص به «کمال» شاعر و عارف بزرگ قرن هشتم و از معاصران حافظ شیرازی است. کمال خجندی در شیوه غزال سرایی از شاگردان سعدی به شمار می رود. تأثیرپذیری های کمال خجندی از غزل سعدی در حوزه های گوناگون؛ مضامین و محتوا، ساختار کلام، ترکیب ها و عبارات، موسیقی کلام، وزن، قافیه و ردیف و نیز به کارگیری اسلوب معادله و تمثیل چشمگیر است. در متون بلاغی جدید، تمثیل یک صنعت بدیعی مستقل است و از تشبیه و استعاره جداست و آن را با اسلوب معادله یکی می دانند. ارتباط تمثیل با اسلوب معادله محل بحث و مورد اختلاف است. اسلوب معادله خود صنعتی تمثیل گونه است که در سبک شاعران هندی رواج پیدا کرده است. تمثیل و اسلوب معادله عامل خلق تصاویر هنری و ایجاد زمینه های منطقی و قابل درک در غزل است که با مددجویی از این شگردها، می توان ضمن ایجاد تصاویر هنری، بستری مناسب در زمینه بیان ساده تر مسائل منطقی فراهم آورد. کمال خجندی با شناختی که از ظرفیت های این دو شگرد ادبی یعنی تمثیل و اسلوب معادله داشته، شعر خود را به کمک آن ها هنری و استدلالی کرده است. از این رو در این تحقیق ساختار تمثیل و اسلوب معادله در غزلیات دیوان کمال تحلیل شده است.
بررسی تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ثمار القلوب کتابی در لغت عربی و شامل مضاف و مضاف الیه ها و اسم های منسوبی است که تا عهد ثعالبی نیشابوری، یعنی اوایل قرن پنجم هجری، در زبان عربی رواج داشته است. با توجه به پیشینة دادوستدهای فرهنگی و زبانی که بین زبان فارسی و عربی وجود داشته، جلوه هایی از فرهنگ، عناصری از زبان و برخی اشارات تاریخی مربوط به ایران و زبان فارسی در این اثر بازتاب یافته است. در پژوهش حاضر، به بررسی انعکاس زبان فارسی و جلوه های فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب پرداخته شده است که آن ها را تحت چهار عنوانِ مسائل اجتماعی- فرهنگی، خصوصیات مناطق و نواحی، اشارات تاریخی و مسائل زبانی دسته بندی نموده ایم. شیوة بررسی ما در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی تحقیق این است که واژگان فارسی دخیل و ساختارهای فرهنگی اثرگذار در زبان عربی که در ثمار القلوب موجود است، به کدام یک از ابعاد زبان فارسی و زندگی اجتماعی ایرانیان مربوط است؟ فرضیه ما این است که تأثیرات زبان فارسی، بیشتر مربوط به حوزه زندگی شهرنشینی و آیین پادشاهی و کشورداری باشد که شیوة زندگی قبیله ای و بادیه نشینی عرب، فاقد آن ها بوده است. ذکر اسامی مکان ها، خوراکی ها، پوشیدنی ها، محصولات و خصوصیاتی که ویژه یک شهر یا منطقه است نیز در مرتبة بعدی قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی مبانی رئالیسم در رمان «النهایات» اثر عبدالرحمان منیف و «آوسنة بابا سبحان» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در مباحث نقد ادبی، رئالیسم به عنوان مکتبی ادبی، جایگاه ویژه ای در ادبیات داستانی دارد؛ مکتبی که می کوشد خصوصیات انسان ها و اوضاع اجتماعی را آن گونه که در زندگی واقعی به نظر می رسند، بازتاب دهد. عبدالرحمان منیف، نویسندة سرشناس عربستانی تبار و محمود دولت آبادی، داستان نویس صاحب سبک ایرانی از جمله نویسندگانی هستند که در آثار خود بر مبنای مبانی رئالیستی، واقعیات جوامع خود را با رویکردی انتقادی و اصلاح جویانه، به رشتة تحریر درآورده اند. منیف در رمان «النهایات» و دولت آبادی در «آوسنة باباسبحان» با همین رویکرد، اقلیم روستا و شرایط اجتماعی- اقتصادی مردمان آن را به تصویر می کشند. پژوهش حاضر، به مبانی رئالیسم در رمان «النهایات» و داستان بلند «آوسنة باباسبحان» از جهت محتوایی می پردازد و نشان می دهد که در هر دو اثر، به موضوعاتی عینی و ملموس پیرامون زندگی روستانشینان می پردازند و درونمایه هایی برگرفته از واقعیت های زندگی آنان، همچون فقر، درد و رنج و ناکامی و محرومیت در محیط روستا را نشان داده اند. انتخاب موضوع و درون مایه ها با رویکردی انتقادی و اصلاح جویانه، منطبق بر واقعیت و معیارهای رئالیستی به ویژه رئالیسم انتقادی است.
بازتاب فرهنگ ایران در قصیدة ""مقتل بزرجمهر"" از شاعر لبنانی خلیل مطران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندهای فرهنگی ، سیاسی، اجتماعی بین ایران وکشورهای عربی از جمله لبنان از زمان هخامنشیان تاکنون پیوسته ادامه داشته، ودستاورد این تعامل، مشترکاتِ فرهنگی-علمی ، بین دو ملت بوده است. اما آنچه در این میان چشمگیرتر است ،تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی است که دارای تاریخچه طولانی بوده ودارای سهم ونقش بسزایی است. از دوره جاهلی که واژگان فارسی برشعر شعرای جاهلی تاثیر گذاشت، این روند تا دوره های بعد حتی تا دوره معاصر ادامه پیدا کرد، اما آنچه کمتر مورد توجه واقع شده، تاثیر فرهنگ وزبان فارسی بر ادبای کشور لبنان است. یکی از بزرگان وشعرای لبنانی که بر سنت های قدیمی انقلاب نمود، وافقِ جدیدی در شعر جهانِ عرب گشود،""خلیل مطران ""بود. از دستاورد های خلیل مطران سرودن قصیده مقتل بزرجمهر است.این قصیده حماسه ای بی نظیر در به تصویر کشیدن زوایایی از تاریخ سرزمین ایران است. هدف مطران از سرودن قصیده مقتل بزرجمهر قیام اعراب بر علیه رژیم عثمانی به منظور رهایی از استبداد عثمانی ها بود. خسرو انوشیروان در این قصیده رمز توریه بر سلطان عثمانی است. وداستان بزرجمهر جنبه عبرت آموز داشته وهدف آن بیدار کردن نسل جدید در جهان عرب است. در این مقاله تلاش شده است، برای آشنایی بیشتربا قصیده ""مَقْتَل بُزَرجمِهر"" از شاعر بزرگ عرب؛ ""خلیل مطران""، معروف"" به"" شاعر قُطْرَین ""(سرزمین لبنان ومصر) که تاثیر فرهنگ فارسی در آن به خوبی مشهود است، به روش تحلیل محتوا مورد نقد وبررسی قرار گیرد.
بازنمایی تمثیل و نماد در گل و گیاه در دیوان صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این شاعر خوش طبع با استفاده از عناصر زیبایی شناختی در گل ها و گی اهان، به خلق ایم اژهای ذهنی، سمبل ها، تشبیهات مرکب به نحو بسیار بدیعی پرداخته و در کشف وجه شبه های زیبا هنرمندی و دقت بسیار از خود نشان داده است. مهم ترین عنصر ادبی در شعر صائب تمثیل می باشد که بیشتر به صورت اسلوب معادله رابطه ی تشبیهی بین دو مصراع بر قرار می کند. در این صورت یک مصراع باید معقول و دیگری محسوس باشد. از دیگر صور بلاغی موجود در شعر صائب، پارادوکس، ایهام، کنایه، مجاز و ... می باشد که در این مجموعه نمونه های فراوانی از آنها عرضه شده است. بنابراین باید گفت، صائب در غزلیات خود نوآوری های چشم گیری در حوزه ی بیان و بدیع داشته و توانسته است با پیوند انسان و طبیعت مضامینی نو و زیبا را بیافریند.
بازتاب تمثیلی نفس امّاره در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی بر اهمیت شناخت نفس تأکید کرده است. وی برای به تصویر کشیدن نفس که مفهومی مجرد، انتزاعی و دور از ادراک انسان است، از میان مواد سازنده صور خیال، از تمثیل بهره گرفته تا بین نفس انسان و عناصر طبیعت ارتباط برقرار کند. از مراتب و درجات نفس نیز به نفس امّاره بیشتر توجه داشته و کوشیده است زشتی های آن را از طریق تمثیل های حیوانی و استفاده از عناصر اربعه و جمادات در حکایت ها بازگو کند و بدین وسیله، نکات تعلیمی و اخلاقی در باب تحذیر از نفس امّاره را با شیوه ای غیر مستقیم و تأثیرگذار بر ذهن و روان مخاطب جاری سازد. هدف این پژوهش، بررسی مفهوم تمثیلی نفس امّاره در سه دفتر اول مثنوی معنوی است. بدین منظور تمثیل های نفس امّاره از سه دفتر اول استخراج و به دو گروه تمثیل های حیوانی و موجودات خیالی و تمثیل های عناصر اربعه و جمادات تقسیم شده اند. بسامد و میزان استفاده از این تمثیل ها نیز از طریق نمودارها نشان داده شده است تا نتیجه تحقیق عینی تر و ملموس تر گردد. در تمثیل های دسته اول، موجودات خیالی بیشترین بسامد را نسبت به حیوانات دارند و در تمثیل های عناصر اربعه و جمادات، آتش بیشتر از عناصر دیگر در مفهوم نفس امّاره ظاهرگشته است.
اللغه العربیه المعاصره بین النشأه والتعلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۱
135 - 142
حوزههای تخصصی:
إن اللغه رموز ملفوظه وإشارات متفق علی دلالتها تستعمل للتعبیر عن المعانی وهی أوسع من الکلام لأن الکلام یقتصر علی الرموز الملفوظه أی الکلمات أو الألفاظ، وهی مؤلفه من مقاطع صوتیه أو علی الأقل من مقطع صوتی واحدکما فی (لِ) من (ولَی) و(رَ) من (رأی)؛ فهما فِعلا أمر واللغات أحادیه الهجاء وفیه تدرج اللغه الصینیه ولهجاتها وطائفه من اللغات حامیه وسامیه، ومنها المصریه القدیمه والقبطیه واللغه العربیه من اللغات السامیه والمنسوبه إلی سام بن نوح . و أشهر هذه اللغات العربیه والسامیه والعبرانیه. أما الفارسیه لیست من اللغات السامیه وهی من اللغات الأریه نسبه إلی آریا وهو لفظ یراد به جمیع مملکه الفرس مثل لفظ ایران.
روایات بندهشی، زمینة گفتمانی استعاره های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن گاه که بخش های پهلوانی و اساطیری شاهنامه، با برخی واقعیّت های تاریخی و همچنین با حوادث ازلی و بندهشی مقایسه شود، تطابقی معنادار آشکار می شود. یکی از مواردی که در بررسی های مربوط به شاهنامه مغفول مانده، تحلیل چگونگی انطباق میان رویدادهای ازلی و مینویِ توصیف شده در کتاب بندهش با حوادث پهلوانی و چگونگی تأثّر فردوسی از آن بن مایه های اسطوره ای و تبلور آن در زبان استعاری یا مجازی شاهنامه است. بنا بر ادّعای این جستار، این انطباق خود یک استعاره بزرگ است که به زمینه گفتمانی ظهور و بروز استعاره نظر دارد. مقالة حاضر به شیوة توصیفی- تحلیلی و الهام از نظریّة گفتمانی دریدا تلاش کرده است به بازخوانی جایگاه استعاره در شاهنامه بپردازد. بنابر نتیجة این پژوهش، علاوه بر استعارات بلاغی و عاطفی، استعاره هایی در شاهنامه دیده می شود که نه تنها با قدرت و هنر بیانی فردوسی آمیخته گشته است، متأثّر از بنیان های اساطیری و بازنمایی باورهای بندهشنی است که می توان از آن با عنوان استعارات ارجاعی و فرهنگی یاد کرد. لذا در بازشناسی و بازخوانی روایات اساطیری و پهلوانی شاهنامه باید به زیرساخت گفتمانی استعاره های ارجاعی و فرهنگی بیش از پیش توجّه کرد.
نیم مستی در خمریات عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فخرالدین عراقی شاعر قرن هفتم هجری دارای مسلک عرفانی و تابع و شارح نظریات محی الدین عربی است. زبان شعری او، رمزی است و در آن از اصطلاحات خمریه ای برای بیان اندیشه های وحدت وجودی استفاده شده است. این زبان، ظرفیت ویژه ای برای بیان تمثیلی مفاهیم در شعر او را ایجاد کرده است که گنجاندن آنها در زبان مستقیم ناممکن می نماید. کشف این اصطلاحات خاص برای شناخت شعرای عارف در زبان پارسی نیازمند تحقیق بیشتر است. در این پژوهش که با شیوه کتابخانه ای و به روش تحلیلی-توصیفی انجام می شود، تلاش خواهد شد تا نشان دهیم که «نیم مستی» در اشعار عراقی چه معنایی دارد، علل آن چیست، چه مشکلاتی را بر سر راه سالک ایجاد می کند و چاره رفع آن کدام است. برای دستیابی به این اهداف، اصطلاح عرفانی «نیم مست» را در دیوان عراقی بررسی می کنیم. این بررسی با تأکید بر مؤلفه های معنایی مرتبط با وحدت وجود و زیرساخت های فکری ابن عربی انجام خواهد شد. در اشعار او این کلمه مرکب «صفتی برای حال خود»، «صفتی برای چشم ساقی» و یا «وجه شباهتی میان حال خود و چشم ساقی» است. شاعر با این اصطلاح، از مخموری و احتیاج به می وصال برای تکمیل مستی خویش، شکایت می کند.
بازتاب شرایط اجتماعی در تحلیل کنش های گفتاریِ تفسیرِ عرفانیِ کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی کنش های گفتاری در بخش تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عده الابرار است. شیوه پژوهش بر پایه نظریه جان راجرز سرل و طبقه بندی پنجگانه او از کنش های گفتاری و نمونه برداری سیستماتیک از پاره گفتارها قرار دارد. تحلیل داده ها نشان می دهد که بیشترین بسامد را کنش های اظهاری با حدود 55% از کل کنش ها دارد و قصد آن بیان باورهای صوفیانه میبدی است که اغلب از زبان خداوند و مشایخ طریقت بیان می شود. پس از آن کنش های عاطفی با 26% قرار دارد که که از زبان خداوند نقل می شود و قصد آن فراخوانی عواطف مخاطب و اقناع است. پس از آن کنش های ترغیبی با 15% فراوانی قرار می گیرند. بسامد کمتر کنش ترغیبی نشان می دهد که قصد ترغیب مخاطب و تبلیغ صریح چندان مورد توجه صوفیان بزرگ نیست و کمتر کاربرد دارد. در مرتبه چهارم، کنش های تعهدی با 2% هستند که قصد دارند، مهر و بخشش الهی را از زبان خداوند تعهد کنند. سرانجام کنش های اعلامی هستند با کمتر از 1% از اصول دین، از زبان خداوند و قرآن سخن می گویند. تحلیل کنش های گفتاری، موضع پنهان میبدی را نسبت به جریان های فکری دورانش بازمی تاباند و حضور او را در گیرودار جدال میان اهل شریعت و اهل طریقت و همچنین جدال میان فرقه های صوفیه اهل عشق و اهل زهد در هرات قرن ششم نشان می دهد نیز، نگرش انتقادی او را به جریان های فکری روزگارش آشکار می سازد و بالأخره راهبرد گزیده میبدی را در جمع آوری، حفظ و سامان دادن به یک نظام فکری منسجم از اندیشه های مشایخ پیشرو صوفیه می نمایاند.
بررسی و مقایسه رمان های شازده احتجاب هوشنگ گلشی ری و نام ها و سایه های محمدرحیم اخوت براساس نظریه جفری لیچ
حوزههای تخصصی:
روش تحلیلی که جفری لیچ برای بررسی زبان یک متن در پیش می گیرد، در حقیقت یک روش زبان شناختی است. او معتقد است که اثر در درون خود ویژگی های برجسته ای دارد که شاعر یا نویسنده آنها را گزینش کرده و همین نظام سبب تمایز آثار مختلف با یکدیگر می گردد. لیچ در تقسیم بندی خ ود، فراهنج اره ا را ب ه دو ن وع زبانی و معنایی دسته بندی کرده که گونه زبانی آن شامل هنجارگریزی های واژگانی، دستوری، نوشتاری، گویشی، سبکی و زمانی است. در این پژوهش، با استفاده از نظریه لیچ و وارد کردن شاخص های ادبیت مکتب فرمالیسم، دو رمان فارسی با فاصله زمانی چهل ساله بررسی شده است تا ویژگی های ادبی آنها استخراج شود. ویژگی های این آثار در حیطه هایی همچون میزان حرکت در معیارهای ادبیت متن، واژگان خارج از زبان معیار مانند به کارگیری واژگان قدیمی، واژگان بومی و خلق واژگان جدید بررسی شده است. حاصل مطالعات نشان می دهد که در رمان شازده احتجاب، هوشنگ گلشیری بیشتر به دشوارنویسی روی آورده، در حالی که اخوت در رمان نام ها و سایه ها به روان نویسی گرایش داشته است. در حیطه واژگانی در دو نسل، نویسندگان اغلب به واژگان زبان معیار وفادار مانده اند. در زمینه خلق واژگان جدید تفاوتی در دو نسل دیده نمی شود. از نظر مقایسه بین دو نسل می توان گفت که نسل دوم (دهه80) نسبت به نسل اول (دهه40)، نقض قواعد هنجاری را به شیوه متعادل تری دنبال می کند، تا کمتر در جهت دشوارسازی زبانی باشد.
بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی می کند. از جمله متونی که ارزش و شایستگی بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی را دارد، خطبه های نهج البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) است. این خطبه ها دارای موسیقی دلنشین و تأثیرگذاری می باشد که توجه ی بسیاری از اندیشمندان و ادیبان را به خود جلب نموده است، نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبک ساز آوایی خطبه های نهج البلاغه و میزان انسجام این عناصر با مفاهیم مورد نظر حضرت را با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاضر از این نوشتار حکایت از آن دارد که سجع، جناس، نظم آهنگ درونی، تکرار، تضاد و مقابله به عنوان نمود های برجسته ی عناصر آوایی در خطبه ها هستند که علاوه بر موسیقی گوش نواز، امکان استنباط معانی و مفاهیم مورد نظر حضرت را فراهم می کنند.
تکواژهای اشتقاقی در غزل های امیر حسن سجزی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیر باز، اگر چه شاعران در تنگنای وزن و قافیه گرفتار بوده اند؛ اما دقت در بارِ معنایی واژه ها و تلاش در به کارگیری بهترین کلمات، آنها را قادر ساخته است تا بیش از نثر نویسان خلاقیت لغوی و ترکیبی داشته باشند. شاعر با ایجاد لغات جدید یا استفاده نو از همان لغات گذشته؛ اولا در غنای کلام خویش کوشیده است و ثانیا در دو بخش خلق لغات جدید و ایجاد معانی متعدد برای آنها، زبان سرزمین خویش را زنده و پویا نگه داشته است. در این نوشته سعی شده است با چنین رویکردی، به تجزیه و تحلیل واژه های مشتق در غزل های امیر حسن سجزی دهلوی پرداخته شود. مطالعه غزل های این شاعر فارسی گوی هند به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیل و توصیف انجام گرفته است. بررسی ترکیبات اشتقاقی در سه بخش پیشوند، میانوند و پسوند، نشان می دهد؛ بیشترین تنوع واژه های مشتق شعر وی در بخش پسوندها است. پیشوند های غیر فعلی در رتبه دوم قرار می گیرد و پس از آنها پیشوندهای فعلی جای دارد. میانوندها آخرین بخش واژه های مورد مطالعة این نوشته را دربر می گیرند.
مخاطب شناسی در آثار سعدی
حوزههای تخصصی:
مخاطب گیرنده ی پیام است یا به زبان گویاتر یک پایه از چند پایه ی اصلی پیام رسانی است. مخاطب می تواند در زمان زیست پدید آورنده ی اثر زندگی کرده و خود جز اثر باشد. در این پژوهش به بررسی آثار شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی و مرور وبررسی مخاطبان او پرداخته می شود وبه این موضوع توجه دارد که زیست مخاطب و شاعر موازی هم بوده اند واین زیست برشادی ها و عشق، غم ها و فرهنگ عمومی و نحوه ی زندگی و حالات درونی و رفتارهای بیرونی مؤلف و مخاطب تأثیر گذاشته است و نیز آشنایی وعلت شهرت عام و خاص تر سعدی بعنوان یکی از شاعران و نویسندگان قرن هفتم و کارآمدی زبان آثارش و منطق حکایت و تمثیل هایش بر مخاطبان و مخاطبان بر آثارش. روش پژوهش بر شواهدی از خود متن آثار سعدی است. تا جنبه مخاطب شناسی آثار و نوع تأثیرات او بر بینش مخاطبان از حیث فرهنگ زبانی و فرهنگ زندگی بیشتر معلوم گردد. سعدی با آوردن موضوعات متنوع در آثارش طیف های مختلف مخاطبانش سعی در تلطیف فضای پر آشوب قرن هفتم داشته است تا زندگی برای همنوعانش کمی قابل تحمل تر شود. این تحقیق کوشیده است با توجه به دستاوردهای نهایی مخاطب شناسی به کنکاش در آثار سعدی پرداخته و به مخاطب شناسی آثار سعدی از جهت پایگاه اجتماعی و نوع دریافت آن ها توجه کرده است و همچنین کوشیده مسائل زندگی و فرهنگی آنان را مورد تدقیق قرار دهد.
جستاری در مأخذشناسی برخی از اندرزهای بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی از شاعرانی است که برای موعظه و ارشاد مردم جایگاه ویژه ای قائل شده است و از میان آثارش، سراسر بوستان را به پند و اندرز در موضوعات مختلفِ حکمی و اخلاقی اختصاص داده اس ت؛ یقیناً وی در سرودن این اثر و بیان نکات اخلاقی آن، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر برخی منابع پیش از خود قرار گرفته است واحیاناًاز مطالب آن ها استفاده هایی نیز کرده است. هدف اصلی این گفتار آن است که به بررسی زمینه و منشأ اندرزهای موجود در بوستان بپردازد و نشان دهد که سعدی هنگام بیان پندهای این اثر تحت تأثیر کدام دسته از متون و آثار قرار داشته است؛ بدین منظور سعی شده است تا با جست وجو و پژوهش در منابعی که کمابیش به موضوع اندرزگویی اختصاص یافته اند، رگه هایی از تأثیرپذیری سعدی از مطالب اخلاقی و اندرزی آن ها کشف و استخراج شود؛ از مهم ترین یافته های این تحقیق می توان به تأثیرگذاری غیرمستقیم برخی اندرزنامه های پهلوی (نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان و اندرزنامه بزرگمهر) و نیز تأثیرپذیری مستقیم سعدی از آثار حکمی و اخلاقی برخی شاعران و نویسندگان پیش از خود اشاره کرد؛ از این میان تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای ابوشکور بلخی، فردوسی و عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر چشمگیر و شایان توجه است.