فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۴۱ تا ۱۰٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۵
45 - 68
حوزههای تخصصی:
إنّ الشاعر یلعب دوراً بارزاً فی الحیاه الاجتماعیه عامه وفی الحیاه الأدبیه خاصه، کما یؤثر علی الناس بشعره وخیاله الرحب. وبالطبع إنّ ذلک التأثیر من قبل الشاعر لا یتحقق فی عالم الحقیقه فحسب، بل یتحقق فی عالم الخیال؛ حیث ینأی الشاعر عن السیق المألوفه ویتحدث بصوت أعمق وأغرب من العادی، کی یمنح المتلقی صور حسیه ذات فاعلیه وحرکه. ومن الأدوات التی یستخدمها الشاعر کی یصدر إنتاجاً أدبیاً ذات فاعلیه وتأثیر، هی "تراسل الحواس" أو "الاشتباک الحواسی" أو "الحس المتزامن". فیجدر القول بأنّ هذه التقنیّه إحدی التقنیّات المهمّه التی ظهرت کمصطلح نقدی فی الأعوام الأخیره عند نقّاد الأدب. التقنیّه هذه وإن کانت حدیثه الظهور فی النقد الأدب العربی، لکنّ توظیفها فی النصوص الأدبیّه کان موجوداً، بدءً بالعصر الجاهلی و مروراً بالعصر المعاصر. وعلی ضوء أهمیّه المسأله تتعاطی هذه المقاله تراسل الحواسل لغه واصطلاحاً مع الحدیث عن نشأته بین الرمزیین وظهوره فی الأدب العربی، ثم تأخذ تعالج أشکال هذه التقنیّه فی شعر الشاعر المصری أمل دنقل . من المستنبط أنّ الشاعر اهتمّ إلی حد کثیر بهذا الفن اجتناباً عن استعمال القریب المألوف لللفظ وإکثاراً من أدبیّه النص مع میله الشدید فی الإنزیاح تجاه محور المجاوره.
تطور النقد عند طه حسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۵
91 - 101
حوزههای تخصصی:
إن الأدب العالمی فی القرن التاسع عشر شهد تطوراً عظیماً وتشعبت مذاهبه تشعباً کثیراً وظهرت مدارس أدبیه متعدده وأصبح أدباء العرب ینتسبون إلی مدارس أدبیه مختلفه. أما فی عالم النقد، فقد تأثر بها النقد الأدبی العربی الحدیث وأصبح نقاد العرب یتأثرون بالمذاهب النقدیه الغربیه فی آثارهم. إنقسم النقاد العرب فی مطلع القرن العشرین، الی مذهبین رئیسیین فی النقد الأدبی یمثلون هاتین المدرستین: المدرسه القدیمه التی تعنی بالنقد اللغوی والمدرسه الحدیثه التی تعنی بالتجربه الشعریه والصیاغه الفنیه. من رواد هذه المدرسه الأخیره طه حسین . قد لعب طه حسین دوراً عظیماً فی الحیاه الثقافیه المصریه منذ بدایه القرن العشرین، حیث بدأ بمناقشه قضایا فکریه وحضاریه وسیاسیه برؤیه جدیده تعتمد منهجاً عقلانیاً، وخاض معارک عدیده مع معاصریه تهدف إلی الإصلاح فی جوانب متعدده من الحیاه المصریه وإن دراسه حیاه طه حسین تبیّن لکل دارس أو قاری، أن نشاطاته العلمیه قد بدأت بالفعل بالنقد الأدبی بما أبدی من آراء نقدیه حدیثه وبما ألّف من کتب نقدیه شهیره أسهمت فی نشأه مدرسه نقدیه حدیثه فی الأدب العربی. فی هذه الدراسه نسعی أن ندرس النقد وتطوره فی حیاه هذا الأدیب.
بررسی تطبیقی مضامین همگون و ناهمگون بهاریه سرایی (در شعر سپهری و جبران خلیل جبران به صورت موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
175 - 193
حوزههای تخصصی:
طبیعت و مظاهر آن، از دیرباز در آثار ادبی و هنری، ظهور و حضوری گرم و پرنشاط داشته است، و از روزگاران قدیم مورد توجه شاعران فارسی زبان و عرب زبان بوده است. در شعر معاصر فارسی و عربی مضامین مشترک فراوانی در ادب دو شاعر نامدار، سپهری و جبران خلیل جبران مشاهده شده است. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی، به بررسی علل و اسباب وجود مضامین مشترک و همگونی و ناهمگونی بهاریه سرایی در اشعار این دو شاعر بپردازد. از علل و اسباب وجود این مضامین می توان به مواردی همچون الهام پذیری از مکتب رمانتیک، عرفان شرق دور، تأثیرپذیری از اندیشه های عارفانه و صوفیانه، وضعیت نابسامان اجتماع، نقش محیط زندگی بر دوره کودکی و تأثیرپذیری از مکاتب هنری اشاره کرد.
بررسی دلالت های معنایی قصیده «البکاء بین یدی زرقاء الیمامه» أمَل دُنقُل بر پایه نقد سبک شناسانه
حوزههای تخصصی:
سروده «البکاء بین یدی زرقاء التمامه» از جمله سروده های انتقادی و تأثیرگذار أمل دنقل (1940- 1983م)، شاعر نامدار معاصر مصری است که با زبانی ساده و در عین حال مبهم، به بازنمایی اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی و آسیب شناسی علل شکست جنگ ژوئن در 1967م اختصاص یافته است. شاعر همچنین در این قصیده از مواضع سازشکارانه سیاستمداران جهان عرب که شکست و ناکامی را بر ملت های خود تحمیل کردند، به سختی انتقاد می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سبکی این قصیده بپردازد و می کوشد از رهگذر کاوش در سه سطح زبانی، ادبی و فکری اثر، به ارزیابی و نقد سبک شناسانه آن اقدام نماید و دلالت های معنایی آن را استخراج کند. از جمله جلوه های سبکی این متن شکستن قالب های سنتی شعر، باستان گرایی و به کارگیری میراث گذشتگان و حاکمیت روابط بینامتنی و کاربرد انواع تناص چون تناص دینی و یا تاریخی است. همچنین شاعر برای بیان اندیشه مورد نظر خود در سطح زبانی و ادبی به شکل مناسبی از ابزارهای زبانی بهره گرفته است. هر چند وی به ظاهر در سطح فکری قصیده تصویر آشکاری از خواسته ها و آرزوهایش ارائه نمی دهد، اما در واقع مردم را به همدلی و خیزش جمعی فرا می خواند
زن در آیینه رمان مقایسه نقش زنان در سه رمان فارسی چراغ ها را من خاموش می کنم؛ نگران نباش و بی بی شهرزاد)
حوزههای تخصصی:
زنان و مسائل آن ها از موضوعات مهم در جامعه ی امروز است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی نگاه زنانِ نویسنده به موقعیت زن در جامعه ی ایرانی است. اهمیت و ضرورت این پژوهش در این است که می توان به جایگاه زنان در دوره ی معاصر از نگاه خود زنان پی برد. این تحقیق و بررسی در سه رمان مشهور فارسی انجام شده است؛ رمان های: «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد (1380)، «بی بی شهرزاد» از شیوا ارسطویی(1383) و «نگران نباش» نوشته ی مهسا محب علی(1387). در میانِ این سه بانوی نویسنده، زویا پیرزاد موقعیت زن را در دهه ی چهل شمسی به تصویر کشیده و نشان داده که این دهه آغازِ دست یابی زن ایرانی به هویت و فردیت است. شیوا ارسطویی در رمان بی بی شهرزاد، موضوع مردسالاری را در تاریخ معاصر ایران مورد توجه قرار داده و با استفاده از شیوه ی گذشته نگری و نماد پردازی، این امر را به کل تاریخ جامعه ی ایرانی مربوط دانسته است. مهسا محب علی نیز در رمان نگران نباش، برخی از معضلات اجتماعی را که زن در دوره ی معاصر به آن ها گرفتار شده نشان می دهد.
فن مبالغه در سنت بلاغت اسلامی و جنبه های بلاغی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبالغه از همان زمان آغاز سرایش شعر مورد توجه شعرا بوده است و بر همین اساس به زودی مورد توجه شعر شناسان و ادیبان نیز قرار گرفت؛ اما این ابن قتیبه بود که برای اولین بار دقیقا همین اصطلاح را به کار برده است. این فن در میان بلاغیان با نام های افراط، اغراق، مبالغه و غلو شناخته شده است؛ اما آنها در رد و یا قبول آن اختلاف نظر دارند. برخی آن را جزو زیبایی های کلام می شمارند و برخی دیگر آن را دلیل بر ناتوانی شاعر می دانند. مقاله حاضر به تبیین پیشینه پیدایش این فن در سنت بلاغی و ارتباط آن با دیگر شگردهای بلاغی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که هر چند که اصطلاحات به کار رفته در مورد این فن در نزد بلاغیان متفاوت بوده است؛ ولی همه ی آنها تقریبا یک مفهوم را از آن برداشت می کردند. همچنین مشخص شد که کاربرد مبالغه در کنار فنون دیگری چون تشبیه، استعاره، کنایه، اطناب، حسن تعلیل، و قصر بر لطف معنی و دلنشینی بیشتر کلام می افزاید. بنابراین فنون بدیعی از جمله مبالغه ضرورتا برای تزیین کلام نیستند بلکه نقش برجسته در دلالت معنایی دارند.
بررسی آثار نقاش هندی آبانیندرانات تاگور و پیش متن های آثار با توجه به نظریه بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبانیندرانات تاگور (1871-1951) نقاش و نویسنده ءمعروف و برادرزاده ءشاعر برجسته ءهندی رابیندرانات تاگور مکتب جدیدی با عنوان مکتب بنگال را در نقاشی بنیان گذاشت و به عنوان پدر هنر مدرن هند شناخته شد. با توجه به شناخت کمی که در حوزه هنر از نقاشان شرقی من جمله نقاشان هندی وجود دارد پژوهش حاضر سعی کرده است تا به بررسی موضوعی، محتوایی و تکنیکی نقاشی های آبانیندرانات تاگور، تأثیراتی که این هنرمند از آثار و سبکهای هنری گذشته گرفته و تأثیراتی که بر نسلهای آینده هنرمندان هندی گذاشته، بپردازد. همچنین با توجه به نظریه بیش متنیت ژرارژنت سعی شده است تا پیش متن های آثار و نحوه ارتباط آثار این هنرمند با یکدیگر مشخص گردد. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و شیوه کار توصیفی و تحلیلی می باشد. نتایج به دست آمده از بررسی آثار آبانیندرانات تاگور حاکی از وجود بینا متن های قوی بین آثار و خلق هدفمند آثار بر پایه پیش متن های گذشته است. نتایج همچنین نشانگر آن است که او شیوه های رایج غربی را تغییر داد و به خلق سبکی ترکیبی مختص به خود با استفاده از عناصر مغولی، راجپوتی و ژاپنی پرداخت و تأثیر بالایی بر نسلهای آینده هنرمندان در احیای ارزشهای هندی گذاشت.
تحلیل پدیدارشناسانه ادبیّات مقاوت با تکیه بر رمان پل معلّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به نقد و تحلیل پل معلّق،یکی از برجسته ترین رمان های مقاومت ایران، اثر محمدرضا بایرامی می پردازد. تحلیل پدیدارشناختی قصد دارد با نگاهی نوئماتیک (noematic) به رمان، به حقیقت هنری نهفته در آن دست یابد و با نفوذ در ژرف ساخت های ذهن نویسنده، که در قالب مضامین و انگاره های متن و گفت وگوها و حوادث و صحنه های به دقّت چینش یافته نمودار است، جهان زیسته او و مناسبات پدیدارشناختی من نویسنده یا ذهن شناسا و جهان به مثابه شیء پدیداری را آشکار کند؛ بدین منظور، ابتدا مبانی و نظریات گوناگون مطرح در این حوزه ارائه شده است. سپس روش تحقیق، یعنی توصیف معناشناختی پدیده ها و رفتارها و عواطف بر مبنای روی آورد و محتوای هر یک از آنها شرح گردیده و در ادامه، عناصر هریک از فرایندها استخراج و جایگاه آنها در تقویم معنا تحلیل و دسته بندی شده است. بنابر یافته ها، فرایند معنایی به تدریج در تعامل بین سوژه و پدیده ها در مقام دیگرسوژه ها اتّفاق می افتد و زبان نیز نقشی ویژه دارد. همچنین زیربنای اصلی عواطف منفی تردید و ابهام است، و فرآیند رهایی از این تردید در سفر و مواجهه با روی دادها و افراد دیگر رخ می دهد و رفته رفته بنیان شناختی و بار ارزشی منفی آنها دگرگون شده به سمت حالات طبیعی می رود. تحلیل بدین شیوه، نه تنها جایگاه داستان ها را در ادبیّات مقاومت از لحاظ معنابخشی مشخّص می کند؛ بلکه دست یابی به نتایجی دور از خطا و تا حد زیادی نزدیک به افق نویسنده را میسر می سازد.
گذر کنسروها از سرزمین بوف های کور (واکاوی پیوندهای بینامتنی رمان کنسرو غول با بوف کور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی رجبی از نویسندگان جوانی (متولد ۱۳۵۹) است که در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت می کند. در این زمینه، تاکنون ۸ اثر از رجبی منتشر شده که تعدادی از آن ها در کانون توجه منتقدان قرار گرفته اند. یکی از این آثار رمان کنسرو غول است. از ویژگی های پیدا و پنهان این اثر که بر آشنایان ادبیات معاصر ایران آشکارشدنی است، همانندی آن با یکی از برجسته ترین داستان های معاصر ایران و جهان است؛ خواننده ی کنسرو غول، در نخستین خوانش خود از این اثر، سایه روشن بوف کور را بر آن می بیند. با باز خوانی این آثار و درنگ بر جزئیات آن ها سایه ها کنار می روند و چگونگی گره خوردگی این اثر ها با یکدیگر روشن می شود. پژوهش پیش رو، حاصل پشت سر گذاشتن این منزل هاست. زمینه ساز این حرکت، آشنایی با رویکرد بینامتنیت و آراء نظریه پردازان به نام آن بوده است؛ رویکردی که جوهره ی آن در کهن ترین کتاب های بلاغت فارسی و عربی نمودی آشکار دارد. آنچه بیش از هر چیز رمان رجبی را به بوف کور هدایت پیوند می دهد، شخصیت ها و نوع پردازش آن هاست. شیوه ی روایت، بن مایه و برخی توصیفات نیز پیوند میان این آثار را ژرف تر ساخته است؛ پیوندی که ژنت آن را «بینامتنیت ضمنی» می نامد. واژه های کلیدی: بوف کور، بینامتنیت، ژرار ژنت، کنسرو غول، صادق هدایت و مهدی رجبی.
در جستجوی کمال مطلوب(بررسی تطبیقی «ماهی سیاه کوچولو»ی صمد بهرنگ با «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صمد بهرنگی جزو اولین کسانی است که در ایران برای بچه ها داستان نوشت و «ماهی سیاه کوچولو»ی او یکی از شاهکارهای ادبیات کودک و نوجوان ایران است. در این داستان، ماهی سیاه کوچولو از زندگی بی حاصل در محیطی محدود، و از خمود فکر و بطالت عمر هم نوعانش خسته شده است. بنابراین عزم جزم کرده است به دنیاهای وسیع برود و در آنجا آگاهی و تجربه های نو کسب کند، به همین خاطر با شکستن سنت ها و تابوها، قدم در راهی پرمخاطره می گذارد... . ماهی سیاه کوچولو از نظر مضمون و محتوا و ساختار( طرح، روایت، زاویه دید، نمادپردازی و ...) شباهت های زیادی با داستان «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ آمریکایی دارد. در این جستار تلاش می شود تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی این دو داستان بپردازیم و با بیان وجوه اشتراک و افتراق آن دو، اشتراکات فکری، فرهنگی، ذوقی و.. دو نویسنده از دو ملت غیر هم زبان را عرضه بکنیم.
بررسی تحلیلی و تطبیقی سوگ آئین های لُری و کُردی با سنت سوگواری در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سنّت هایی که قدمت دیرینه ای دارد، سنّت سوگواری برای درگذشتگان است. این سنّت، به دلیل حس نوع دوستی، قدردانی و سپاسگزاری انسان ها از بستگان خود و کسانی که در راه وطن کشته شده اند، از آن دسته آیین های ماندنی است که با گذشت زمان، نه تنها فراموش و منسوخ نشده که بر اعتبار و جایگاه آن افزوده شده است؛ اقوام کرد و لر نیز به عنوان دو قوم ایرانی، در طول تاریخ همواره پاسبانان و حافظان خوبی برای بسیاری از آداب و رسوم باستانی بوده اند و هستند و در این مناطق، سنّت سوگواری برای بزرگان و قهرمانان، به همان سبک و سیاقی که در ایران باستان بوده است و در شاهنامه فردوسی دیده می شود، اجرا می شود و در مواردی، مانند مدّت ایّام سوگواری، سیاه پوشی، روی خراشیدن، موی کندن، خاک بر سر ریختن، سوگ سروده ها و...، در مناطق لر و کردنشین با شاهنامه فردوسی، شباهت هایی وجود دارد. در این جستار، سعی شده است که با استناد به منابع و روش توصیفی –تحلیلی، به بررسی تطبیقی سوگ آئین های لری و کردی با سوگواری در شاهنامه پرداخته شود.
انسجام پیوندی و کاربست آن در ابیات توصیف گرگ بحتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر منتقدان ادبی، شعر کلاسیک عربی را خالی از انسجام و وحدت اندام وار می دانند و بر این عقیده اند که چکامه های بلند عربی از انسجام لازم برخوردار نیست و سازمان نیکو و منظمی ندارد؛ اما عدم پیوستگی در کلیت قصیده بیان گر عدم انسجام در بخش های مختلف آن نیست. بدین معنا که اگر قصیده ای به چهار بخش تقسیم شود شاید میان بخش های مختلف آن وحدتی نباشد؛ اما میان ابیات هرکدام از این بخش ها انسجام و هارمونی خاصی برقرار است. پژوهش حاضر با هدف تبیین انسجام میان بخش های درونی قصیده کلاسیک عربی نگارش یافته است. ازاین رو ابیات توصیف گرگ بحتری، شاعر نامدار دوره عباسی، را به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس بخشی از نظریه انسجام مایکل هلیدی، معروف به انسجام پیوندی، نقد و تحلیل نموده ایم تا به کاربست این نظریه در اشعار توصیفی عربی به عنوان بخشی از چکامه های بلند عربی دست یابیم. شاعر در این ابیات به صورت منسجم و زیبا به توصیف نبرد خود با گرگ پرداخته و از ادوات ربطی به گونه های مختلف جهت انسجام بخشی به ابیات بهره جسته است. برآیند پژوهش نشان می دهد که بحتری با بهره گیری از عوامل انسجام پیوندی توانسته شعری منسجم بسراید که اجزای آن از آغاز تا پایان به هم مرتبط است و این پیوند و انسجام از رهگذر به کارگیری به جا و منطقی این ادوات به دست آمده است. در مجموع ادوات اضافی نظیر واو عطف و همچنین ادوات زمانی نظیر فاء نقش بزرگی در انسجام بخشی به این ابیات دارند.
وجوه زیباشناختی تصویر و هماهنگی آن با عاطفه و اندیشه در شعر نصرت رحمانی
حوزههای تخصصی:
تصویر که بازتابی از عواطف و اندیشه های شاعر و راهی برای محسوس ساختن درونیات وی است، هنگامی ارزش بلاغی خواهد یافت که در راستای پروراندن اندیشه ها و عواطف سراینده قرار گیرد. هدف این مقاله نشان دادن کارکرد های هنری تصویر در شعر نصرت رحمانی و هماهنگی آن با عواطف و اندیشه های اوست که با روش توصیفی تحلیلی در دو محور تصاویر زبانی (Verbal Images) و تصاویر خیالی (Images Figurative) به تناسب ذهنیت و عاطفه رحمانی با تصاویر شعری پرداخته است. رحمانی با فرا خوانی واژگانی خاص و ساخت توصیفات اصلی و حقیقی به خلق تصاویر زبانی ملهم از فضای تیره و سیاه جامعه پرداخت؛ این نگرش فضای مزبور را که متناسب با اندیشه خود او بود، تحت گونه ای از ادبیات که به رمانتیسم سیاه مشهور است، به تصویر کشی.. تصاویر خیالی او نیز که بازتاب عواطف اوست در وجوهی مانند تشبیه، استعاره، اسنادهای مجازی و دیگر صورخیال ارائه شده که تجسم بخش روحیه شکست و ناامیدی شاعر است.
زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی نمایشنامه نویس، مستندساز، ترانه سرا و یکی از داستان نویسان برجسته معاصر است که افزون بر داستان های کوتاه خود و دیگر آثارش، رمان هفت جلدی آتش بدون دودرا نوشت که با نگارش آن جایزه "نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب" را به خود اختصاص داد. علاوه بر قدرت داستان نویسی، انتخاب زبان ادبی و نثر شاعرانه، یکی از برجستگی های آتش بدون دودو دیگر آثار ابراهیمی است که وی را به عنوان داستان نویسی صاحب سبک معرفی کرده است. نگارنده این مقاله می کوشد با بررسی توصیفی- تحلیلی این رمان و استخراج شواهد و ویژگی های ادبی و سبک ساز آن به این سؤال پاسخ دهد که چه عواملی موجب شاعرانگی نثر آتش بدون دود وبرجستگی سبک آن شده است. چنین استدلال می شود که ابراهیمی در آتش بدون دودبا نوشتن داستانی واقع گرایانه درباره مردم ترکمن صحرا و ستم هایی که نسبت به آنها اعمال شده است با انتخاب نثر شاعرانه، زبان ادبی، عناصر موسیقایی و آشنایی زدایی، زبان ساده و آمیخته به لغات گویشی خاص منطقه، ترکیب سازی های ابتکاری، باستانگرایی های قاموسی و نحوی و استفاده از امکانات شعر منثور و شعر کهن، چنان رستاخیزی در کلمات داستان خود ایجادکرده که در کنار محتوای دلنشین داستان، زبان زیبا و شاعرانه داستانش را در خاطر خواننده جاودانه کند.
بررسی ارتباط ساختار و محتوا در فراداستان «میم عزیز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر می شوند، تنها به فرم می پردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهی اند. رمان به مثابه رسانة بازتاب دهندة جامعه باید با روح زمانة خود عجین باشد تا معضلات زندگی معاصر و فرهنگ جامعه را هشیارانه بکاود؛ لذا شگردپردازیهای فراداستانی باید با دغدغه های پسامدرنیسم و مسائل مطرح در جامعة پسامدرن هماهنگ باشد تا قالب و محتوا در تأیید و تقویت یکدیگر متنی تأثیرگذار خلق کنند. در این مقاله ابتدا مروری بر فراداستان و مهمترین مؤلفههای آن بر مبنای دیدگاه های نظریه پردازان فراداستان صورت گرفته است، سپس مؤلفههای فراداستان در رمان «میم عزیز» بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، محتوای پسامدرنیستی رمان نیز تشریح شده است. بررسی های مقاله نشان می دهد که این رمان به لحاظ درآمیختن دو مقولة نقد ادبی و داستانپردازی، ایجاد عدم قطعیت، محتوای وجودشناسانه، برجستگی زبانی و همینطور پرداختن به مفهوم خانوادة پسامدرنیستی به خوبی توانسته مضمون و محتوا را با ساختار و فرم داستان هماهنگ کند. در «میم عزیز»، شکلهای متنوع خانواده به تصویر کشیده شده اند تا مفهوم خانوادة هستهای که پیشتر در مدرنیسم به عنوان تنها شکل بهنجار خانواده مطرح شده بود، نسبی گردیده و بینظمی و آشفتگی خانوادهها در جامعة معاصر نمایانده شود.
بررسی مفهوم امید در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر دیدگاه اریک فروم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، روان شناسان به طور جدّی به بررسی نقش امید در زندگی انسان ها پرداخته اند. بهره مندی از نگرشی امیدوارانه در ادبیات، ضمن ایجاد تلاشی هدف مند در انسان، سلامت روان او را نیز تضمین خواهد نمود. در دیوان اشعارسیمین بهبهانی، مفاهیم امیدبخشی مانند امید به زندگی، امید به وصال معشوق، امید به رهایی، شادی، شور ونشاط بسیار دیده می شود. هدف از این جستار بررسی مفهوم امید وعوامل تاثیرگذار بر آن مانند ایمان، انتظار وصبر وشکیبایی در دیوان سیمین بهبهانی، براساس نظریات اریک فروم است. روش پژوهش مبتنی برتوصیف وتحلیل است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هرچه از نخستین اشعار سیمین بهبهانی جلوتر می رویم، امید در آن پررنگ تر می شود ووجه اشتراک بسیاری با نظریات اریک فروم دارد.
تاریخ در ماده تاریخ براساس نظریة رمز گردانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ماده تاریخ (chronogram)، تبدیل اعداد و ارقامِ تاریخ به حروف و واژه ها و عبارت های معنادار است. این فن، به تدریج و بر اثر تحولات و رشدی که داشته، به ویژه در دورة صفویّه و قاجار تبدیل به شکل های پیچیده ای شده است و کم کم مورد توجّه اهل سیاست واقع گشته که از آن مستقیماً در تحولّات تاریخی و اثبات حقانیّت خود و نیز انکار مخالفان سود جسته اند. استفاده از ماده تاریخ و کوشش برای متقارن کردن آن با ظهور صفویّه، جلوس شاه اسماعیل، تشکیل سپاه شاه طهماسب، بعضی از فتوحات هند در دورة شاه عباس، جلوس نادر، ظهور باب و امضای مشروطیّت، بخشی از این رویکردهای تاریخی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. تعدادی از این مواد نیز به جز بیانِ تاریخِ خاص، به طور غیرمستقیم، مبیّن برخی از مسائل پنهان اجتماعی و تاریخی است که با نگاهی به نظریّة رمزگردانی (code switching)می توان از آن در تحلیل های تاریخی استفاده کرد.
تحلیل اندیشه ها و اندرزهای اخلاقی گرشاسب نامة اسدی در موضوع سیاست مُدُن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرشاسب نامه را همگان کتابی افسانه ای و حماسی دانسته اند و بیشتر تحقیقات دربارة این زمینه هاست اما ظرفیت های این کتاب در بخش تعلیم آداب و رسوم شاهی و اخلاق نیک و به خصوص اندرزهای بخش راه و روش کشورداری خطاب به شاه و آیین خدمتگزاری خطاب به مردم در آن پربسامد است. اینکه چرا اسدی در این داستان اسطوره ای و افسانه ای حماسی این همه اندرز و مباحث اخلاقی را گنجانده است، سؤال برانگیز است. هدف این پژوهش شناسایی و دسته بندی اندرزهای اسدی دربارة آیین کشورداری برای یک حاکم و مردم و کارگزاران حکومت است. اسدی بنا بر رسم اندرزگویی و تبیین راه و روش سلوک شاهان، پندهای بسیاری را خطاب به شاهان گفته است. این اندرزها دربارة چهار رکن اصلی کشورداری؛ پادشاه، عدالت، رعیت و تدبیر است. همچنین روش انتخاب درباریان و صاحبان مشاغل مهم، چگونگی رفتار متقابل شاه و رعیت، بسط اندیشه های اخلاقی و تدبیر در کار سپاه هنگام صلح و جنگ از دیگر اندیشه های اوست. اندرزهای اسدی همگی اخلاق محور هستند و در بخش خطاب به شاه و امیر به رعایت اخلاق دادگری و رادمردی شاه و رسیدگی به امور لشکر سخت توجه کرده است. بر اساس استخراج و تحلیل چنین اندیشه ها و اندرزهایی در گرشاسب نامه، می توان منظومة اخلاقی اسدی در سیاست مدن را به دست داد.
نمودهای مفهوم «دیگری » در اشعار فروغ فرخ زاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازشناسی من و جهان، از طریق دیگری، یکی از مفاهیم بنیادین گفتمان تقابلی غرب را شکل می دهد، چرا که خودی فرضیه ی خویشتن شناسی آدمی است و عینیت بخشیدن به آن چه در درون خودی وجود دارد، با حضور دیگری تبلور می یابد. از این روست که سپهر اندیشگی ”دیگری“در حوزه های جامعه شناسی ، ادبیات، و فلسفه بسط یافته است. در این پژوهش، ابتدا سیر فکری و تاریخی مفهوم دگربودگی از نظر اندیشه ورانی چون هوسرل، هایدگر، لویناس، باختین، و کریستوا ارائه می شود. سپس، با روش تحلیل و توصیف محتوا، رهیافت های دگرانگاری در اشعار فرخ زاد بازنمایی می گردد تا روند دیگرآیینی در اشعارش نشان داده شود. در این راستا، مرزهای دیگری و من، براساس کنش های آن ها، طبقه بندی می شوند که از جمله ی آن ها می توان به ”معشوق به مثابه ی دیگری“، ”زن به مثابه ی دیگری“، ”دیگری آرمانی“، و... اشاره کرد. در نتیجه ی این بررسی آشکار می شود که شاعر با استفاده از حضور و غیاب خود و دیگری، فرضیه های مرتبط با دیگری جنسیتی را در اشعارش نمایان می سازد. او با استفاده از ادبیات زنانه می کوشد بر جامعه و فرهنگ مردسالارانه بشورد. آن چه در تحلیل شعر فروغ، با پیش فرض غیریت/دیگری قابل تامل به نظر می رسد، این است که دیگری هنگامی به حاشیه رانده می شود که شاعر از شگرد حدیث نفس یا خودسرایی استفاده می کند.