فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲٬۹۴۱ تا ۴۲٬۹۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
Speaking Muslim Subaltern through the Ethical Agent in Shakespeare and the Holy Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
William Shakespeare, the English bard of Avon, inaugurates a Feminist approach in Love’s labour’s Lost which is comparable with the Holy Quran’s mandate and Hadith. He reminisces Muslim association through deeply-seated words of the Elizabethan era including Ethiop, black, moors, Africans and so on in order to signify in his work the Islamic concern for the Muslim women in terms of respect, love, and revival of rights. Riffat Hassan’s theology of honor killing and progressive Islam could be argued to be in thematic affinity with Gayatri Spivak’s concepts of ethical responsibility of the agents and subalterns. The area of concern in Shakespeare’s encompasses men’s sanction in shunning women, intellectual men vs. slave, black and inferior women, and love, marriage and infatuation with women. This is in line with Quranic principles namely poor Muslim lifestyle vs. the affluent pagan hegemony, Muslim’s faith, migration to from Ommat, reception by the hegemonic pagans, Muslims’ conquests and Islamic enhancement. The area of concern in Shakespeare’s play includes men’s sanction in shunning women, intellectual men versus the black and inferior women, love, marriage, and infatuation with women. This approach is in line with the life style of the poor Muslims as opposed to the affluent pagan hegemony, and includes faith, migration, and toleration for the sake of Muslims’ conquests.
بررسی جنبه های زیبایی شناختی آیات قرآن در دره نادره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دُرّه نادره تألیف میرزا محمدمهدی استرآبادی که به تاریخ ایران از آغاز روی کار آمدن نادرشاه افشار تا کشته شدن او می پردازد، دشوارترین و متکلفانه ترین نثر فارسی است. تاریخ نگاری برای نویسنده بهانه ای است برای هنرنمایی و آفرینش اثر ادبی. خارج از این که بخواهیم درجه مقبولیت کتاب را در بین مخاطبانش ارزیابی کنیم، مهارت و خلاقیت نویسنده در آفرینش ادبیت متن، قابل ستایش و کم نظیر است. وجهه اصلی کتاب، آرایش های لفظی است که سهم آیات قرآن در این میان بسیار زیاد و از بسامد بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی جنبه های زیبایی آیات قرآن در دُرّه نادره این سؤالات را پاسخ می دهد: آیات قرآن در زیبایی ادبی دُرّه نادره چه سهم و نقشی دارد؟ جلوه های این زیبایی چگونه در دُرّه نادره بروز یافته است؟ نویسنده در این زمینه چه اهدافی داشته است؟ و ... روش تحقیق تحلیل محتوایی است که پس از استخراج آیات به کار رفته در متن، طبقه بندی و آمارگیری آن ها، تحلیل و بررسی انجام شد. مواردی که بیشترین سهم را در زیبایی متن این کتاب داشتند و جزء ویژگی سبکی نویسنده محسوب می شود در این پژوهش ذکر شده است. حاصل کار در هفت محور اصلی تحت عنوان 1- براعت استهلال 2- تشبیه 3- نقش های دستوری 4- تمثیل 5- وصف 6- استشهاد و استناد 7- جمله معترضه ذکر شده است.
بررسی تطبیقی نظرگاه های مولوی و لسینگ در باب تسامح با تأکید بر ناتان خردمند و «داستان انگور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشی نو درباره شمار بیت های شاهنامه (پاسخی دیگر به چرایی اختلاف میان رقم مشهور و کمیت واقعی شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
89 - 123
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا به امروز با استناد به روایاتی رایج و سه بیت منتسب به فردوسی، شاهنامه به داشتن شصت هزار یا قریب به شصت هزار بیت مشهور بوده است؛ حال آن که شمار ابیات در کهن ترین دستنویس ها و نیز متون چاپیِ معتبر از پنجاه هزار بیت درنمی گذرد. پژوهش حاضر در پی پاسخی تازه به این پرسش هاست که این رقم از کجا، کی و توسط چه کسانی رواج یافته، و نسخ خطی و چاپ های مشهور به تفکیکِ بخش های داستانی، هریک دارای چه تعدادی از ابیات هستند. این پژوهش شامل چهار بخش است: 1. بررسی و نقد ابیات منتسب به فردوسی درباره تعداد بیت های شاهنامه 2. بررسی گزارش های مختلف درباره شمار ابیات شاهنامه (اعم از مقدمه های پنج گانه شاهنامه، تذکره ها، منابع تاریخی، ادبی، جغرافیایی، رجالی و...، و دیدگاه های پژوهش گران معاصر) 3. بازشماری و به دست دادنِ تعداد دقیق بیت های شاهنامه به تفکیک بخش های داستانی، در چاپ های تُرنِر ماکان، ژول مول، بروخیم، دبیرسیاقی، مسکو، کزّازی، جیحونی، خالقی. 4. بحث درباره دلالت های معنایی عدد «شصت» و «شصت هزار». نگارندگان برآنند که عدد «شصت هزار» نه توسط فردوسی بلکه توسط شاهنامه دوستان، و دست کم از قرن ششم با افاده معنی «کثرت»، «کمال» و «تقریب» در توصیف تعداد ابیات شاهنامه به کاررفته و حکایاتی بر اساس آن برساخته شده است که در متونی همانند چهارمقاله بازتاب یافته است. متأثر از این متن و نظایر آن، این عدد در منابع بعدی نیز تکرار شده است. برپایه این گونه روایاتِ مشهور، دست کم از سده ششم ابیاتی درباره شمار شصت هزاریِ بیت های شاهنامه سروده و به شاهنامه الحاق شده و مبنای گمانه زنی های نویسندگان قدیم و پژوهش گران معاصر قرار گرفته است.
تأثیر رذایل اخلاقی بر اختلالات نظام معرفتی با تکیه بر داستان های بلعم باعورا، برصیصا، هاروت و ماروت از مثنوی المعنویه الخفیه گلشنی بردعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی المعنویه الخفیه اثر شیخ ابراهیم بن محمد گلشنی بردعی (830 940ق) به تقلید از مثنوی معنوی مولانا سروده شده و حاوی نکات عرفانی، اخلاقی، حکمی و تعبیرات و تأویلات فراوان است. در این مقاله کوشش می شود تا تأثیر رذایل اخلاقی بر اختلالات نظام معرفتی، با استفاده از سه داستان معروف بلعم باعورا، برصیصا و هاروت و ماروت در این مثنوی بررسی شود. اگرچه این سه داستان حدود هفت هزار بیت از این مثنوی سی وپنج هزار بیتی را شامل می شود، گلشنی بردعی عصاره اندیشه و جهان بینی خود را در این سه داستان و حکایات و تمثیلات در خلال آن بیان داشته است. هدف این پژوهش بررسی موانع سیروسلوک، پرتگاه های پیش روی عارف، چگونگی پیروی از نفس و نحوه رسوخ رذایل اخلاقی در درون انسان است که سبب می شود نفس حقایق الهی را وارونه جلوه دهد و نتیجه آن چیزی نیست جز آلودگی و ارتکاب به گناهان و جرایم نابخشودنی عرفایی بزرگ و در نهایت مسخ آنان. نگارندگان با ذکر شواهد متن، دیدگاه گلشنی بردعی درباره چگونگی غفلت و پیروی از هوای نفس را بیان داشته و مسیر کشیده شدن پرده گمراهی بر بصیرت عارف و اختلال واقع نگری سالک در عمل را با شواهد متن و جدول تبین کرده ا ند. در این مقاله، درباره تأثیر مستقیم نفس، هوا، زن بارگی، شهرت طلبی، غفلت، حماقت، عقلانیت و بصیرت، زبان درازی و بی ادبی نسبت به خداوند و قضا و قدر سخن به میان آمده و زن پرستی و شهرت طلبی، بزرگ ترین آفت وارونه سازی حقیقت و مصداق عینی پیروی از نفس امّاره بیان شده است.
L’apport de l’écrivain à la poétique du roman dans «C’est moi qui éteins les lumières» de Zoya Pirzâd(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le terme «poétique» est entendu dans cet article sous son acception la plus générale d’«étude des procédés internes de l’œuvre littéraire» (Jouve, 2001: 5). Il est en effet difficile aujourd’hui de donner le compte rendu d’un texte sans s’interroger sur les techniques qu’il met en œuvre et les éléments qui le constituent. La pragmatique a montré comment le sens et la portée d’un discours n’étaient pas séparables de son énonciation, c’est-à-dire des circonstances dans lesquelles il est prononcé. Tout énoncé porte en lui la marque de son auteur (le locuteur), de celui auquel il s’adresse (l’allocutaire) et du contexte dans lequel il est dit (la situation). Cet article vise à étudier la poétique de la créativité d’un roman de Zoyâ Pirzâd, écrivaine iranienne contemporaine, dans son célèbre roman Tcherâgh hâ râ man khâmouch mikonam [C’est moi qui éteins les lumières] (2012), traduit en français par Christophe Balaÿ, la ligne directrice de notre étude s’appuie sur les procédés internes de l’œuvre d’art explicités par Vincent Jouve dans La Poétique du roman (Jouve, 2001: 5). Nous avons l’hypothèse que les facteurs internes de la personnalité de l’écrivain interviennent dans le processus de l’écriture et de sa créativité
بررسی رابطه خدا و انسان در تحلیل گفتمان تمثیل «ارباب و بنده» در برخی متون عرفانی از ترمذی تا عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸
41-66
حوزههای تخصصی:
در یک نگاه جزئی نگر، تمثیل صنعتی ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان و از اقسام تشبیه بررسی می کنند؛ اما با یک کل نگریِ برآمده از رویکرد های گفتمانی به زبان، تمثیل ابزار گفتمان سازی است که صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیده اند به کمک آن به عناصر معنوی و روحانی تجربه های عرفانی خویش هیأتی مملوس و محسوس ببخشند و مخاطب عام و ناآشنا را به ساحت درک ناشدنیِ تجاربی که از آن خود ایشان یا صوفیان دیگر است وارد کنند. چنانچه بر ظرفیتهای تمثیل عرفانی به منزله یک مفصل بندی گفتمانی متمرکز شویم خواهیم دید که هر تمثیل با قراردادن نشانه های زبانی در یک رابطه خاص معنایی را ایجاد و معناهای بالقوه ای را طرد می کند. از این منظر، تمثیل ابزاری گفتمان ساز است که هم زمان به بازتولید گفتمان مورد نظر نویسنده و ساخت شکنی نظامهای معنایی رقیب می پردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روش شناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی تمثیل «ارباب و بنده» به عنوان یکی از پرتکرارترین تمثیل ها در تبیین جوانب مختلف رابطه میان انسان و خدا در برخی متون عرفانی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد متصوفه این تمثیل تکرارشونده را برای بازتولید چهار گفتمان مختلف «فرمان برداری و اسارت» «رضا و اردات» «عشق و انبساط» و «آزادی و وحدت» به کار گرفته اند که هر یک به ترتیب درصدد تعریف رابطه ای حقوقی، اخلاقی، عاشقانه و معرفت شناختی میان خدا و انسان برآمده اند.
آرمان شهر رندان
حوزههای تخصصی:
شیوه های واژه گزینی و واژه سازی فارسی در آثار منثور ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان «حجت جزیره خراسان» ناصرخسرو را بر آن داشته که با وجود باور عمیق به دین و نفوذ زبان عربی، با کاربرد برخی اصطلاحات فارسی به غنای زبان فارسی و اعتدال وام ستانی از زبان عربی کمک کند. وی در آثار خود به گسترش ادبیّات تعلیمی در حوزه دین، مذهب، کلام و فلسفه پرداخته و آگاهانه کوشیده با شیو ه های اصلی واژه سازی و واژه گزینی از طریق «ترکیب و اشتقاق» که در زبان فارسی میانه رایج بوده و شیوه های فرعی رایج و خود ساخته، اصطلاحات فارسی مانند: هم گوشکی، زاده راه، زیریدن، کاربندنده و... را به جای اصطلاحات عربی نشانده و قیمتی دُرِّ لفظ دری را پاس داری کند. پیگیری اصطلاحات دینی و کلامی ناصرخسرو در واژه نامه های متون پهلوی نشان می دهد که وی مُبدِع این اصطلاحات نیست و پیشتر بسیاری از آنها در زبان فارسی میانه موجود بوده و او آن ها را بدون تغییر معنا یا با تغییر معنا به کار برده و به احیاء و گسترش معنایی واژگانِ از پیش موجود، پرداخته که نشانگر وجه تمایز نثر او با نثرهای مفاخره آمیز فاضلانه است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی به این پرسش ها پاسخ می دهد که ناصرخسرو برابر نهادهای فارسی را طیّ کدام فرآیندهای واژه سازی و واژه گزینی در پنج اثر منثور خویش به کار بُرده و چگونه شیوه «ترکیب و اشتقاق» زبان پهلوی را دنبال کرده است.
بازخوانی تجربه «پرسه زنی» در رمان فارسی دهه هشتاد (مطالعه موردی: رمان «چرخ دنده ها» نوشته امیر احمدی آریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۳
45 - 76
حوزههای تخصصی:
پرسه زنی گونه ای از گذران اوقات فراغت در جوامع شهری پیشرفته است که اغلب به صورت انفرادی و با نیت تفریح، لذت و تفکر انجام می گیرد. گفتمان های فرهنگی و سیاسی حاکم بر شهر، کیفیت تجربه پرسه زنی را تحت تأثیر قرار می دهند. به دنبال نوسازی و توسعه شهرهای ایران، پدیده پرسه زنی در میان قشرهای مختلف اجتماعی، به ویژه جوانان، رواج پیدا کرده است. این پژوهش بر اساس رویکرد مطالعات فرهنگی به بررسی نحوه بازنمایی تجربه پرسه زنی در رمان فارسی چرخ دنده ها(1388)، نوشته امیر احمدی آریان می پردازد. به این اعتبار، رمان را به مثابه یک میانجی برای فهم تحولات فرهنگی جامعه در نظر گرفته ایم. از آن جا که هدف ما مطالعه و تفسیر تأثیرات متقابل سوژه و فضای اجتماعی در متن ادبی است، در این پژوهش از روش تحلیل مقوله ای محتوا با واحد مضمون استفاده کرده ایم و در پی پاسخ به این پرسش هستیم که انگیزه و نقطه عزیمت سوژه برای پرسه زنی چیست؟ در طول پرسه زنی چه تعاملاتی با خود، دیگری و فضای شهر برقرار می کند و در نهایت چه فرجامی می یابد؟ در فضای داستان، ایدئولوژی های حاکم، چگونه بر کیفیت پرسه زنی سوژه متنی تأثیر می گذارند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد رویکرد گزینشی جامعه نسبت به مدرنیسم، بر ادراک سوژه از شهر تأثیر مخربی دارد و تجربه پرسه زنی را تلخ و آشفته می کند. سوژه پرسه زن از فرهنگ شهرنشینی بی بهره است اما مواهب دنیای شهر را مطالبه می کند. انگیزه اصلی او در این رمان، کامیابی، تفریح و بازپس گرفتن جوانی ازدست رفته بوده است. آنچه تجربه می کند، تحقیر، بیگانگی و بی هنجاری است. او راه چاره را در خشونت ورزیدن، انتقام گیری و جنون می یابد و در نهایت خودکشی می کند.
مکاتیب تاریخی
مکاتیب تاریخی
الگوی نقش معرف کارکرد در قصه های عامیانه طنزآمیز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصه های عامیانه طنزآمیز ایرانی را بر اساس دو الگو بررسی و تحلیل می کند: الگوی نقش معرف کارکرد و کارکرد موجد نقش که عمدتاً مأخوذ از رویکردها و الگوهای ساختارنگرانه به ویژه الگوی برمون محسوب می شوند. همه بحث این است که الگوهای سنتی در مطالعه قصه های عامیانه و به ویژه شاخص تیپ و موتیف در طبقه بندی آرنه تامپسون نمی تواند به تمامی وجوه، این قصه ها را نشان بدهد و لازم است از الگوهای عمدتاً ساختارنگرانه ای دیگر سراغ گرفت که در این میان الگوی نقش معرف کارکرد و کارکرد معرف نقش پیشنهادی برمون به تأسی از رویکرد پراپ (1928/1961)، کارآمدتر می تواند وجوه مضمونی و ساختاری قصه های عامیانه طنزآمیز ایرانی را نشان بدهد. از این رو، این مقاله از رهگذر روش مفهومی تجربی و با توسل به تحلیل یک نمونه از قصه های طنزآمیز، تلاش می کند ضمن بازتعریف برخی مفاهیم اصلی مانند لطیفه، جوک، قصه و مرور طبقه بندی آرنه تامپسون مارزلف، قصه های طنزآمیز ایرانی و به ویژه قصه های احمقان را از منظر الگوی نقش معرف کارکرد طنزآمیز و کارکرد طنزآمیر موجد نقش طنزآمیز بررسی کند. بر این اساس، قصه عامیانه طنزآمیز واحد روایی خودبنیادی تعریف می شود که یک فرد یا عده ای از افراد به واسطه کنش های احمقانه/ زیرکانه ای که انجام می دهند، واجد نقش احمق/ زیرک می شوند.درواقع نقش احمقان معرف کارکرد آن ها و کارکرد آن ها در داستان، معرف نقش آن هاست.
الگوی کنش جبرگرا: استحاله شناخت متغیر انسانی در فراشناخت ازلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستره ادبیات و فرهنگ ایران مملو از گرایش های جبرگرا است که در ادبیات کلامی به اشاعره بازمی گردد. ازآنجا که جبرگرایی نوعی رویکرد نظری درباره شناخت و کنش است و نه افسانه پردازی ساده که موضوعی آسان برای تحلیل ریخت شناسی به شمار آید، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی کنش و روایت در گرایش جبرگرا به چه نحو ترسیم می شود؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، الگوی کنش و نیز شناخت را در دو حکایت از جوامع الحکایات و لوامع الروایاتاثر سدیدالدین محمّد عوفی با این فرض بررسی می کند که هر گونه معنا در روایت، باید در اساس خود مبتنی بر جهت گیری از یک ادراک نقصان به سمت یک شیء ارزشی باشد که مستلزم تغییر است. نتایج پژوهش نشان داد مطابق الگوی کنش در روایت جبرگرا، شناخت امری است «ازلی»، و «انقلاب» و «استحاله» در آن راه ندارد و شناخت روایی با تقلیل به یک «واحد شناخت»، صرفا در صورت «استحاله به فراشناخت ازلی» می تواند انسجام معنایی خود را بازیابد.
سبک های ایرانی در معماری معزیان و خلجیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل جایگاه دیو در مرزبان نامه از منظر آموزه های دین زرتشت و اسلام و باورهای عامیانه
حوزههای تخصصی:
در بین متون کهن ادبیات فارسی، شواهدی از رسوخ و نفوذ اساطیر کهن ملل می توان یافت که حاکی از تأثر نویسنده یا شاعر اثر از آن اساطیر است. آنگاه که اقوال نویسنده در متن از دیدگاه اسطوره شناختی مورد بررسی قرار می گیرد؛ کم کم این تأثیرپذیری ها خود را نشان می دهند زیرا فردی که از نظرگاه علم الأساطیر به مطالعه متون – کلاسیک و معاصر- بپردازد، در صورت وجود تأثر صاحب اثر از یک کهن الگو یا عنصر اسطوره ای، متوجه این عامل در اثر خواهد شد. در داستان دیو گاوپای و دانای دینی – که در باب چهارم مرزبان نامه ثبت شده- نیز همین عناصر دیده می شود. وجود شخصیتی منفی به نام دیو- که خود از زمان تغییرات دین زرتشتی در بین ایرانیان، جایگاه والایش را از دست داده و بر اساس آموزه های زرتشت، دارای جایگاه پست و منفور شده، از یک سو و گاو پای بودن آن از سوی دیگر، نیز خبر دادن متن مرزبان نامه از استیلایی که دیوان ابتدا بر محیط داشته اند و همچنین، گرد آمدن تمامی آنان به فرمان دیوگاوپای، همگی عناصری هستند که از دیدگاه علم الأساطیر و خوانش متون کهن و اعتقادات دین اسلام و زرتشت و نیز باورهای عامیانه ، قابل ردیابی می باشد. لذا در این پژوهش بر آن بوده ایم تا تاثیر اساطیر و معتقدات ایرانیان زرتشتی و مسلمان دراین متن را تببین کنیم .
تحلیل بوطیقای شعر کوتاه؛ از چشم انداز توصیف و تعریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
87-112
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از شعر کلاسیک فارسی را شعر کوتاه مانند دوبیتی و رباعی تشکیل می دهد. همچنین امروزه در میان شاعران معاصر، توجه روزافزونی به شعر کوتاه دیده می شود. هرچند پژوهندگان کوشیده اند به شناسایی مؤلفه های شعر کوتاه بپردازند و برای این منظور از ویژگی های ایجاز، کاربرد محدود فعل، ضربه پایانی، تصویرمحوری، کاربرد محدود قافیه و طبیعت گرایی یاد کرده اند، این ویژگی ها بیشتر به توصیف شعر کوتاه بازمی گردد و هنوز تعریف متفق علیه آن در دسترس نیست؛ چنان که برای نمونه حد بیرونی آن را گاه تا یک صفحه و گاه تا هفت سطر و گاه تا پنج لخت دانسته اند و همچنین برای حد درونی و معنایی آن، عاملیت شگرد بنیادی و اثرگذاری در لحظه را برشمرده اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی به نقد توصیف ها و تعریف های پژوهندگان از شعر کوتاه می پردازد و می کوشد راهی به سوی تعریف دقیق تر آن بگشاید. این مقاله سرانجام شعر کوتاه را مبتنی بر شگرد بنیادی آن، دارای مصرع ها یا سطرهای محدود نامشخص و در نهایت «شعر محدود تک هسته ای مستقل با تمایل بیشتر به گفتمان حکمی» در نظر می گیرد.
کُشتی و کهن الگوی قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشتی از گذشته های دیرین رواج داشته و با ابعاد چندگانه فرهنگ ایرانی در پیوند بوده است. در این رابطه کشتی، آیین حرکتی و جسمانی بوده است و امروزه در سطح ملی، بومی و محلی انجام می شود. مسئله پژوهش این است که چه اسطوره هایی در پس این فعالیت حرکتی آیینی مطرح بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی اساطیری را که سبب معنادهی، تدوام و ارزش این فعالیت حرکتی به منزله آیین در فرهنگ عامه ایران طی تاریخ شده است، شرح داده شود. در فرهنگ باستانی، فردی که با نیروی های مخرب طبیعت به نبرد تن به تن می رفت، به کهن الگوی قهرمان تبدیل می شد که معیشت و امنیت را در جامعه ایجاد می کرد و مردم به او احترام می گذاشتند. این چالش با آنتاگونیست به عرصه دشمنان ایران نیز وارد شد و کشتی گرفتن نماد عمل پهلوانانی بود که برای حفظ سرزمینشان و ارزش های آن به نبرد تن به تن می رفتند، اما آنچه در فرهنگ ایرانی مطرح شد این بود که این پهلوانان که با اعمالشان امنیت و نظم جامعه را برپا می کردند، باید در ابتدا درون خود را از آنتاگونیست پاک کنند و به اختیار به نبرد با سایه درون بروند. این کار در جامعه ایران به یک ارزش و بنیان اخلاقی برای کهن الگوی قهرمان تبدیل شد و در ناخودآگاه جمعی جامعه ایرانی باقی ماند و در جشنواره های فرهنگ عامه که کشتی بخشی از آن مراسم است، همه این ارزش ها به شخصیت کشتی گیر فرافکنی می شود و گونه ای از هویت و انسجام اجتماعی را شکل می دهد که تماشاگران از خلال آن محبت و خودشکوفایی را دریافت می کنند .
جایگاه زنان در معماری عصر گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: