فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲٬۷۴۱ تا ۴۲٬۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر داستان داراب نامه را بر پایه نظریه روایت تودوروف درباره اجزای روایت، شامل اسم، صفت و فعل (شخص، ویژگی و کنش)، بررسی می کند. اساس این شیوه بررسی مبتنی است بر روشن کردن سازوکار روایت و به طور خاص قصّه هایی که تودوروف آنها را «روایت اسطوره ای» نامیده و ضمن برشمردن ویژگی های این نوع روایت ها، آنها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده-است. داراب نامه مولانا محمد بیغمی، یکی از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیّات کهن فارسی است که صورت مکتوب یافته است. این اثر، روایت بلندی است از کشورگشایی های فیروزشاه، پسر داراب، و ازجمله آثاری است که مشخصات روایت های مورد بررسی تودوروف را می توان به روشنی در آنها دید. به این جهت، روش بررسی تودوروف در مورد اجزای کلام در روایت های اسطوره ای، در روشن کردن سازوکار روایت و ارتباط متقابل شخصیت ها و نیز چگونگی ارائه معنا در داستان داراب نامه و روایت های مشابه آن در ادب فارسی، روشی کارآمد به نظر می رسد. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهدکه در داراب نامه، تنها وضعیت شخصیّت ها تغییر می کند و کیفیت و شرایط اشخاص، پیوسته ثابت و بدون تغییر می ماند. همچنین وضعیت های حاکم بر مناسبات شخصیّت های داستان را می توان در دو قانون تبعیت از نیروی برتر جامعه (شاه) و قانون وفاداری که شامل وفاداری عاشق و معشوق نسبت به یکدیگر، وفاداری دوستان و یاران نسبت به هم، وفاداری وزیران و زیردستان به شاه یا ولی نعمت خود و وفاداری عیّاران به سوگند و پیمان خود می شود، خلاصه نمود
گزارش: من نمایشگاه، پانزده سال دارم
حوزههای تخصصی:
تحلیل بینامتنی رمان قلب سگی و فرانکشتاین در بغداد بر مبنای بینامتنیت مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به تئاتر کودک
حوزههای تخصصی:
پلی به سوی دنیای خویشتن
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیرپذیری منظومه بلوچی «محمدحنیفه» از داستان رستم و سهراب شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت یک آبروریزی
حوزههای تخصصی:
اسطوره جمشید و اساطیر دیگر ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
122-144
حوزههای تخصصی:
بن مایه های فکری اثرگذار در شعر حکیم سنایی غزنوی
حوزههای تخصصی:
چکیده سنایی غزنوی، عارف حکیم و شاعری است که ابتکار شعر عارفانه و حکیمانه فارسی را در اختیار دارد و حال و هوایی تازه را در ادبیات فارسی ایجاد کرده است و به نوعی دوران ساز است. کسی که توانسته به خوبی قالب های شعر فارسی، بالاخص مثنوی و قصیده را در خدمت معانی عرفانی و شعر تعلیمی قرار دهد. اغراق نیست اگر بگوییم شعر عرفانی ایران با جایگاه و مرتبه ای که دارد، مدیون نبوغ سنایی است. او شاعری برخوردار از روحی زلال و شفاف است، که نه از رهگذر دینداری جماعت، بلکه از رهگذر دین خود و با برداشت خاص خود با خدا، انسان و اجتماع، روبه رو می شود. در حالی که شاعران هم دوره وی، معمولا در دربارها به مدح و ستایش شاهان و اربابان زور و زر مشغول و ملازمان همیشگی درگاه سلاطین بوده اند و زندگی شان از راه دریافت صله تأمین می شده است؛ سنایی، با اندیشه های منحصرش، اوضاع نابسامان روزگار خویش را مورد نقد قرار داده است. این پژوهش به بررسی و طبقه بندی بن مایه های فکری اثرگذار در شعر و جهان بینی سنایی پرداخته است.
بررسی امکانات و اختیارات دستور زبانی در شعر ناصرخسرو
حوزههای تخصصی:
هر زبانی مجموعه قواعدی دارد که همه گویندگان زبان ملزم به اطاعت از آن قواعد هستند. در این قواعد اختیاراتی هم هست که دست گویندگان آن زبان را باز گذاشته است. مثلاً همه می توانند به جمع «پرنده »، «پرند گان» و یا «پرنده ها» بگویند. علاوه بر این امکانات عمومی، شاعران امکانات دیگری نیز دارند. این امکانات زبانی مواقعی وزن کلام را تغیر نمی دهد؛ مانند «چِشم/ چَشم» و گاه وزن را تغییر می دهد. مانند: «افسانه/ فسانه» و «اسکندر/ سکندر». هدف اصلی این تحقیق پاسخ دادن به این سوال است که شعرای زبان فارسی چگونه از زبان به نفع خود استفاده کرده، با آشنایی زدایی سعی در زیباسازی و نیز حل مشکل وزنی شعر خود می کنند؟ منظور از امکاناتدستوری در این پژوهش، امکاناتی است که دست شاعر را در انتخاب چند گزینه مساوی باز گذاشته تا ضمن حفظ معنا و بلاغت، بتوان با انتخاب یکی از گزینه ها وزن شعر را تنظیمنماید. مقدار امکانات خلق شده در هر اثری ادبی و نیز در هر دوره ای متفاوت است. جمع آوری تمام این امکانات در کل ادب فارسی، خود به سال ها پژوهش نیاز دارد. در این مقاله فقط مهم ترین امکانات دستوری در دو بخش مهم ساخت واژه و نحو دیوان ناصرخسروبررسی شده اند. مثلاًتغییر جایگاه وند نفی و وند استمرار، فاصله انداختن بین اجزای فعل مرکب، استفاده از ضمایر متصل غیرفاعلی برای فعل لازم، تغییر جایگاه صفت در جمله از انواع امکان های دستوری است. با شناخت امکانات دستوری می توان به روزآمد کردن زبان فارسی کمک فراوانی کرد. این امکانات در هر شعر و نثری وجود دارند، اما در این مقاله فقط امکاناتی دستوری شعر بررسی شده است. اگر بتوان همه متون ادب فارسی را از این نظر بررسی کرد، بسیاری از مشکلات زبان فارسی شناخته و برطرف خواهد شد.
کارکرد نمادین «ققنوس» در شعر «نیما»
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دلایل ابهام و پیچیدگی شعر نو به کارگیری اسطوره است. اسطوره بازتاب دهنده ی فرهنگ، اندیشه و دریافت انسان های گذشته برای توجیه چیزی است که از راه عقلی آن را نمی توانستند اثبات کنند؛ البته اسطوره فقط مربوط به دنیای باستان و انسان های نخستین نیست و بر زندگی و باورهای انسان های امروز نیز تأثیرگذار است. اسطوره سازی هیچ گاه متوقف نمی شود و همواره ادامه دارد. یکی از تجلی گاه های اسطوره و اسطوره سازی هنر و به ویژه ادبیات است. ققنوس یکی از اساطیر ذهنی است که بر اساس برداشت های انسان های کهن شکل گرفته است و در میان فرهنگ ها و اقوام گوناگون با اسامی مختلف و ویژگی های شبیه به هم وجود دارد. در ادبیات معاصر فارسی به این اسطوره توجّه شده است و شاعران با برداشت های گوناگون خود از ققنوس، آن را به گونه ای نمادین به کار گرفته اند. «نیما یوشیج» یکی از شاعرانی است که اسطوره ی ققنوس در شعر او جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. گردآوری داده ها در این مقاله به شیوه کتاب خانه ای صورت گرفته است و روش پژوهشِ آن تحلیلی-توصیفی است که در آن قرائتی تنگاتنگ از شعر «ققنوس» با توجه به ویژگی های این اسطوره ارائه شده است. ققنوس در شعر نیما، به عنوان نمادی خصوصی به کار رفته است که منظور از آن «شعر فارسی» است. در این مقاله بر قرینه هایی که در این زمینه در شعر «ققنوس» وجود دارد، تأکید شده است.
وظایف دشواری که بعهده بنیاد شاهنامه فردوسی محول است
منبع:
ارمغان ۱۳۵۵ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
گابریئل دانونیزیو
حوزههای تخصصی:
نقد و تحلیل سبکی عناصر زبانی فرهنگ عامه در تعزیه های رایج خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۲۹
223-254
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، عناصر زبانی فرهنگ عامه مردم خراسان جنوبی در تعزیه نامه های موجود منطقه، شامل اصطلاحات، کنایات افعال، القاب، تحسین ها، دعاها، سر صوت ها، قسم ها، کنایه ها، لالایی ها، مثل ها، نفرین ها و واژه ها استخراج و سپس هر یک از این عناصر زبانی با ذکر نمونه هایی بر اساس روش کار کتاب زبان و ادبیات عامه ایران و به شیوه تحلیلی توصیفی نقد و بررسی شده است. نقد و بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که عناصر زبانی فرهنگ مردم خراسان جنوبی به تدریج در متون تعزیه ها وارد شده و بدون تردید در آفرینش یا دست کم در بازآفرینی آن ها، تأثیری عمیق گذاشته است و زبان و بیان تعزیه ها را به زبان ساده و رایج مردم نزدیک کرده و با ارائه ابیاتی سرشار از ارزش های فرهنگی و بیانی سهل و ساده، زبان تعزیه ها را از زبان رسمی متمایز ساخته است. از سوی دیگر، توجه به کاربرد جملات و عبارات متون تعزیه ها، نشان می دهد که به دلیل ارتباط و پیوند های مناسبی که میان عناصر زبانی سازنده جمله ها وجود دارد، جملات متون تعزیه ها دارای انسجام و استحکام خوبی هستند و دارای پیام های مناسب و بیانی رسا هستند.
بررسی تطبیقی تصویر حیوانات در اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
311 - 336
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات کودک و نوجوان با توجه به مفهوم کودکی، در مطالعات علوم انسانی جایگاهی ویژه یافته است. شعر کودک نیز یکی از شاخه های این گونه از ادبیات است. بررسی این اشعار می تواند برای شاعران کودک و نوجوان راهگشا باشد و به پیشرفت کیفی این ژانر ارزشمند کمک کند. موضوع این مقاله بررسی اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف است. دلیل انتخاب این شاعران مشابهت هایی است که در زمینه استفاده از مضامین طبیعت گرایانه، بخصوص به کارگیری شخصیت حیوانات، در آثارشان دیده می شود. این پژوهش دو بخش دارد: بخش نظری که بر آراء نظریه پردازان مکتب امریکاییِ ادبیات تطبیقی تکیه دارد و بخش کاربردی که شامل تحلیل اشعار تد هیوز و عباس یمینی شریف و ذکر شواهد است. از آنجا که در مکتب امریکایی، صرفِ وجود شباهت می تواند زمینه یک پژوهش تطبیقی باشد و همچنین ادبیات تطبیقیِ امریکایی نوعی مطالعات فرهنگی است، هدف اصلی این پژوهش نیز، شناخت شباهت ها و تفاوت ها و دستیابی به چشم اندازی از شعر کودک و نوجوان بخصوص با موضوع حیوانات، در دو کشور ایران و انگلستان است.
عناصر بینامتنی و سیلان ذهن در آثار محمود اکبرزاده و محمدرضا شمس
حوزههای تخصصی:
جریان مدرنیسم در ایران پدیده ای تازه ا.ست که مورد توجه برخی نویسندگان قرار گرفته و با الگوپذیری از ادبیات غرب، آثاری پدید آورده اند که در مواردی موفق بوده است. با توجه به این که مدرنیسم هنوز در ادبیات داستانی بزرگسال ایران جای خود را چنانکه باید پیدانکرده، ورود آن به ادبیات کودک، به سختی می تواند مورد پذیرش قرارگیرد. از سویی، عدم توجه نویسندگان به شرایط سنّی کودک و نوجوان و گرایش به ابهام و ایجاز، درک مفهوم متن را برای این قشر غیر ممکن ساخته است. در این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های مدرنیستی ادبیات کودک در دهه های اخیر و جنبه های نوآوری نویسندگان، داستان های محمود اکبرزاده و محمدرضا شمس را از جهت کاربرد عناصر مدرن با تأکید بر بینامتنیت و سیّال ذهن بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که محمود اکبرزاده در حوزه داستان نویسی مدرن، دارای نوآوری هایی است و بیشترین عناصر بینامتنی در آثارش عبارت از فراداستان و فولکلور بوده و در مواردی از جریان سیّال ذهن برای روایت داستان سود جسته است. عناصر بینامتنی محمدرضا شمس نیز بیشتر شامل باورهای عامیانه، فولکلور و اسطوره هاست و از جریان سیّال ذهن به وفور استفاده نموده است. بنابراین، آثار وی، پیچیده تر از آثار محمود اکبر زاده است.
رسالت شاعر در نظریه ادبی حکیم نظامی گنجوی
منبع:
قند پارسی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰
106-124
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی از اندیشه ورانی است که برای فعالیت های هنری و شعری خود سبک و ایده مشخصی دارد و به وضوح باورها و اعتقادات خود را در هر زمینه ای بیان می کند. در هیاهوی امروز مکاتب ادبی در مورد رسالت شعرو شاعر توجه به دیدگاه ادبایی مانند نظامی بسیار جذاب و راهنماست و افکار دقیق شاعری کلاسیک و صاحب ایده را، به عنوان یک ساختار فکری و فلسفی در کنار مکاتب ادبی متقدم و متاخر بیان می کند و جایگاه محتوای کلام و رسالت سخن و سخنور را در دوره ای خاص نشان می دهد. مسئله ما در این پژوهش استخراج و تدوین دیدگاه حکیم گنجه در خصوص رسالت شاعر، در چهارچوب فکری نظامی گنجوی و قلمرو زمانی و مکانی اوست. بررسی اشارات مستقیم و گاه غیر مستقیم شاعر از خلال آثارش در کل خمسه و دیوان ، به خوبی نشان داد که او برای گوهر آسمانی شعر و به ویژه صاحب این گوهر، رسالت عظیمی در نظر دارد که مانع از پوچ سرایی ، سبک زبانی و یاوه گویی شاعر می شود ومانع ستم سخنور بر سخن می گردد. او مهمترین رسالت های شاعر را امید بخشی ، شادی آفرینی، دین پروری ، معرفت ، آبرو داری از سخن، گسترش خردمندی ، پرورش دین و ستایش خداوندی می داند و به سبک و شیوه خود، اهمیت هریک را تبیین می کند.