فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲٬۱۶۱ تا ۴۲٬۱۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ممکن است باور نکنید، اما همه چیز واقعیت دارد
حوزههای تخصصی:
بررسی افعال استثنایی مرکب و راه تشخیص آن در جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نقد، بررسی و توصیفِ گونه ای از افعال زبان فارسی است که ساختاری متفاوت با سایر افعال در جمله دارند. در مورد این ساخت فعلی بین دستورنویسان زبان فارسی اختلاف نظرهایی وجود دارد که فهم درست و تشخیص آن را با دشواری هایی همراه ساخته است. تأمل در نام هایی که صاحب نظران گرامی بر این گونه فعلی نهاده اند، شدت اختلاف نظر و برداشت های متفاوت در این عرصه را نشان می دهد. این افعال با عناوین مختلفی از جمله: «فعل بی شخص»، «فعل های ناگذر»، «فعل مرکب ضمیری»، «ناگذر یک شخصه»، «فعل یک شناسه» یا «فعل غیرشخصی» و «مرکب پی بستی» نامیده شده است. نگارندگان این ساخت خاص فعلی را در مقاله حاضر بر اساس ساختار نحوی و صوری در ساخت جمله بررسی و توصیف کرده اند. البته از آن جاکه در توصیف و معرفی این ساخت فعلی، برخی از صاحب نظران به آوردن مثال هایی از فارسی قدیم و بعضی دیگر به آوردن مثال هایی از فارسی معاصر پرداخته اند، بنابراین نگارندگان در این مقاله با روشی متفاوت و کاربردی توصیف فعل را با هر دو نگرش درزمانی و هم زمانی انجام داده اند؛ چون ساخت استثنایی این افعال باعث ارائه توصیف های متفاوت از آن شده است. لذا ضمن بیان نظریات دیگران به نقد و بررسی این دیدگاه ها پرداخته شده است تا در پایان با توصیف مشخص و دقیق زبانی این فعل، گامی هر چند کوچک برای فهم بهتر زبان فارسی برداشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این ساخت فعلی همیشه مرکب و معمولاً گذراست و شخصی بودن آن را بر اساس ساختار جمله می توان تشخیص داد. همچنین به دلایل مختلف بهتر است مرکب استثنایی نامیده شود.
ادبیات در صحنه
حوزههای تخصصی:
Les Structures du Système Imaginaire Chez Paul Éluard(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۲۹, Printemps & été ۲۰۲۲
140 - 154
حوزههای تخصصی:
Cet article s’est fixé pour but d’examiner le temps sous ses formes imaginaires dans Capitale de la douleur de Paul Éluard ; ce dernier privilégie le concept en lui donnant un rôle primordial et une signification réelle. Les poèmes d’Éluard sont marqués par l’abondance d’images artistiques, de figures de discours et de descriptions de la nature. Passionné par les sujets qui concernent l'Homme, Paul Éluard utilise un langage qui se laisse dominer par l'image et la métaphore; une pratique qui a donné une dimension réelle au concept abstrait du temps. L'abondance de métaphore qui caractérise le style de Paul Éluard témoigne de l'importance du temps dans son imagination. Une étude menée sur quelques parties de l'imagination du poète surréaliste nous permet d’arriver à la conclusion qui suggère deux concepts du temps différents l’un de l’autre apparu dans les ouvrages du poète. Certaines images manifestent une peur universelle du temps qui passe pour permettre au poète d’évoquer l'Homme dans un espace où la notion de temps n’existe pas. Ces images font du temps un élément vivant et dynamique dans l'esprit du poète et cet article tente de répondre à cette question: laquelle des images artistiques illustre la crainte du temps chez Paul Éluard.
غیاب ساختار
حوزههای تخصصی:
از ورای آینه های محدب و مقعر
حوزههای تخصصی:
تجربه کوچ و انعکاس آن در شعرهای عامیانه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد پاسخ دادن به این پرسش هاست که تجربه کوچ چه تأثیری بر شعر بختیاری داشته است و اینکه این اشعار چگونه دنیای درون و بیرون یک ایلیاتی کوچنده را تعبیر و تفسیر می کند. در این جستار تلاش شده است تا آن بخش از وجوه صوری و محتوایی شعر بختیاری که از تجربه بزرگ و محوری کوچ شکل گرفته است تحلیل و بررسی شود و وجوه فلسفی و زیبایی شناختی این تجربه از خلال ابیات و سروده های عامیانه بازنمایی و تبیین گردد. مبنای نظری این پژوهش بر اساس کتاب هنر به مثابه تجربه نوشته جان دیویی شکل گرفته است که در آن از دو گونه تجربه نام می برد: «تجربه منقطع» و «تجربه کامل». در این نوشتار، به این مسیله پرداخته شده است که تجربه کوچ تجربه ای است که هر سال در فرمی نظام مند و آیینی تکرار می شود و تجربه ای کامل را شکل می دهد. حاصل آنکه این تحقیق نشان می دهد که تجربه کوچ به عنوان یک تجربه محوری و بزرگ، چگونه ذهن و عین انسان کوچنده را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد؛ به طوری که شعر عامیانه بختیاری، هم از حیث فرم و هم از نظر محتوا، تحت تأثیر تجربه کوچ شکل گرفته و بدین ترتیب دنیای ذهنی و نظام معرفتی و زیبایی شناختی انسان کوچنده را در فرمی کلی تر به شیوه زندگی او پیوند داده است.
بررسی و تحلیل سیر روایی داستان لیلی و مجنون در قرن دهم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
داستان لیلی و مجنون در تمام ادوار شعر فارسی مورد توجه و استقبال قرار گرفته و آثار فراوانی با نام و شرح دلدادگی لیلی و مجنون پدید آمده است. برجسته ترین لیلی و مجنون به فارسی از نظامی است و شاعران بسیاری در حوزه لفظ و محتوا از او تقلید کرده اند که از این میان آثار شاعرانی چون جامی و مکتبی و هاتفی برجسته تر است. پژوهشگران بسیاری، گستره این تقلید را در همه دوره های لیلی و مجنون سرایی به نظامی نسبت داده اند که در مقاله حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای به نقد این موضوع پرداخته شده است. بدین منظور، منظومه های لیلی و مجنون هلالی جغتایی، قاسمی گنابادی و عبدی بیگ نویدی شیرازی که هر سه در قرن دهم به نظم کشیده شده اند، در نظر گرفته شده و با آثار نظامی، مکتبی و هاتفی مقایسه شده-اند. نتیجه این بررسی نشان می دهد که سرایندگان سه منظومه سروده شده در قرن دهم، در طرح ریزی نقش مایه های داستان خود بیش از نظامی، تحت تأثیر مکتبی و هاتفی بوده اند و درعین حال، ابتکار و نوآوری داشته اند
«خردگویه» زیرگونه ای در ادبیات تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«خردگویه»، زیرگونه ای در ادبیات تعلیمی است که نخستین بار کنفسیوس آن را برای آموزشِ خردجویانی که نزد او می آمدند و پرسش هایی را مطرح می کردند، به کار برده است. این گونه سخنان وقتی در متون ادبی نقل و روایت می شود ذکاوت و ارجحیت گوینده را نسبت به دیگران نشان می دهد و وجود چنین افرادی در فرهنگ های مختلف نمایانگر حوزه ای از تفکر و عقلانیت است که برای سایر مردم، موهبتی آسمانی تلقی می شود. ترجمه عنوانِ چینی کتاب کنفسیوس، LunYu در زبان انگلیسی به Analects به درستی نمایانگر ساختار و محتوای کتاب کنفسیوس نبوده و برگردانِ آن در زبان فارسی به «مکالمات» نیز سبب شده که این گونه ادبی، با گفت وگو (دیالوگ) که مبتنی بر ارتباطی دوسویه است، یکی شمرده شود. خردگویه دارای مؤلفه هایی است که آن را از پندنامه و زیرگونه های دیگری مانند خطابه و امالی متمایز می کند. در مقاله حاضر مبحث ترجمه واژه LunYu و ویژگی های ساختاری و محتوایی خردگویه همراه با نمونه هایی از منطق الطیر عطار و فیه ما فیه مولانا بررسی و همچنین وجوه تمایز خردگویه با پندنامه، خطابه و امالی شرح و تبیین شده است.
یک مکتوب تاریخی
منبع:
ارمغان ۱۳۰۴ شماره ۳ و ۴
حوزههای تخصصی:
ادیب طوسی
حوزههای تخصصی:
خیالِ رویِ تو در هر طریق همره ماست) بررسی جلوه های معشوق در اشعار سعدی و پترارک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
13 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، آشنایی با پترارک1 و شناخت سبک و سیاق و نگاه این شخصیت به معشوق و جلوه های آن در شاخه ی ادبیات غنایی و پیدا کردن وجوه مشترک و افتراق آن با سعدی که از بزرگان ادبیات زبان پارسی است، می باشد. در این مقاله با استفاده از منابع موجود، نظیر غزلیات سعدی و ترجمه ی بخشی از سروده ها ی فرانچسکو پترارک و دیگر منابع قابل دسترسی و با استفاده از گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل، بررسی تطبیقی صورت گرفته است. آشنایی با سبکی از ادبیات غربی و با هدف ارتقاء فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی و شناخت بیشتر سنت ها ی ادبی از اهداف دیگر این پژوهش می باشد. در نتیجه این تحقیقات و پژوهش، مشترکات و تفاوت دیدگاه های این دو شاعر نسبت به معشوق و جلوه های آن شناخته خواهد شد. صعب الوصول بودن معشوق، شایستگی مقام معشوق و نگاه یکسان و مشترک آنان به معشوق در بعضی جهات از بارزترین شباهت ها و کلیت داشتن و جفاکار بودنِ معشوقِ سعدی و فردیت داشتن و مهربان بودنِ معشوقِ پترارک از تفاوت های اشعار این دو شاعر بزرگ می باشد.
از مخاطب خاص تا مخاطب عام (نگاهی جامعه شناسانه به تحول طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی فارسی با تکیه بر مرصاد العباد و کتاب احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تأمل در آثار تعلیمی فارسی می توان دریافت که در اکثر این آثار نوعی دسته بندی در طیف مخاطبان دیده می شود؛ دسته ای از آثار فقط خطاب به پادشاهان و شاهزادگان نوشته شده اند و دسته ای خطاب به وزرا یا مردم عادی. در برخی دیگر از آثار تعلیمی نیز نویسنده هر فصل از کتاب خود را به آموزش مطلبی به گروهی از مردم اختصاص داده است؛ مثل آنچه در باب پنجم مرصادالعباد مشاهده می شود. این درحالی است که در آثار تعلیمی پس از مشروطه، از جمله کتاب احمد، این مرزبندی میان مخاطبان از میان برداشته شده و این آثار خطاب به عموم مردم جامعه نوشته شده اند.نویسنده این مقاله بر آن است که میان ساختار سلسله مراتبی جامعه سنتی ایران با این تقسیم بندی در طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی ارتباط معناداری وجود دارد. در واقع همان گونه که جامعه ایران به طبقات مختلفی از پادشاهان، زمینداران و زارعان تقسیم می شده است، مخاطبان ادبیات تعلیمی نیز به گروه های مختلفی تقسیم می شدند و به هر گروه متناسب با جایگاه اجتماعی آنها تعلیم خاصی داده می شد. اما همزمان با تحولات فکری انقلاب مشروطه، با باور به برابری مردم جامعه و در نهایت الغای رسم تیولداری در نخستین قانون اساسی، ادبیات تعلیمی نیز ساختار سلسله مراتبی خود را از دست داد و آثار تعلیمی خطاب به مخاطبان عام نوشته شدند.
پی رنگ تعلیم (سنجش تطبیقی باب «شیر و گاو»، در سه تحریر از کلیله و دمنه با تکیه بر عنصر داستانی پی رنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
105-136
حوزههای تخصصی:
مروری بر تعاریف نویسندگان فرنگی و ایرانی درباره طرح (پی رنگ)، نشان از اهمیت انکارناپذیر آن در بررسی و تحلیل کیفیت «پرداخت داستانی» انواع روایت (از قصه های کهن تا روایات مدرن و پسامدرن دارد. از این منظر، این مقاله می کوشد قصه «شیر و گاو» را در سه روایت از کتاب های کلیله و دمنه بهرام شاهی ، داستان های بیدپای و انوار سهیلی بررسی کند و با بیان چارچوب کلی سه روایت مورد بررسی، تفاوت ها و شباهت های پی رنگ میان روایت ها در این سه کتاب را بیان کند تا از این رهگذر، همگرایی ها و تفاوت های این سه مؤلف/متن در امر تعلیم را در نگرشی مطابقه ای آشکارتر سازد. مهم ترین ویژگی داستان در هر سه کتاب، بیان داستان هایی به عنوان تمثیل بر درستی و روایی سخن خویش از زبان اشخاص مختلف است. در اکثر قریب به اتفاق این داستان ها، شخص گوینده در پایان داستان نتیجه مورد نظر خود را با جملاتی مانند «این مثل را بدان گفتم/ آوردم که ...» بیان می کند. در پایان این کنکاش دریافتیم که در هر دو روایت قدیم تر ( کلیله و دمنه و داستان های بیدپای )، از الگوی عطف دو شخصیت اصلی داستان که به ترتیب اثرگذار اصلی (فاعل اصلی) و اثرپذیر اصلی (منفعل اصلی) هستند، پیروی می کنند؛ اما در روایت سوم ( انوار سهیلی )، همان عنوان اخلاقی باب، عنوان روایت نیز هست و این الگو در تمام ابواب کتاب رعایت شده است و نشان از نگاه اخلاقی کتاب و زمینه های فکری نویسنده کتاب انوار سهیلی به عنوان یک معلم اخلاق دارد.
نماد و تمثیل در مثنوی مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاهکارهای ادبی هم چون منشوری است که از هر طرف بدان نگاه کنیم طیفی از رنگ ها و دنیایی نو در آن می بینیم. نمادها و تمثیل های به کار رفته در مثنوی معنوی نیز چنین است. به هر قصه ی مثنوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید. نمادها و تمثیل ها در آثار عرفانی کاربرد گسترده ای دارند که تحلیل و بررسی آنها باعث گشوده شدن بسیاری از گره ها و ابهامات موجود در ادبیات می شود. هدف این تحقیق این است که جایگاه نماد و تمثیل را در مثنوی مولانا بیشتر با تکیه بر جانوران و حیوانات مورد بررسی قرار دهد و با مشخص شدن این جایگاه، بیان کند که دیدگاه مولانا درباره ی آنها چیست؟ و هر یک از این قصه ها، رمز و نماد چه چیزهایی هستند. روش انجام این پژوهش، روش تحلیلی و توصیفی و بر اساس پژوهش کتابخانه ای است.
چگونه به قصه فرار کنیم
حوزههای تخصصی:
ادبیات معاصر
حوزههای تخصصی:
جایگاه ترادفات معطوف در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
27 - 46
حوزههای تخصصی:
ترادف هنگامی روی می دهد که دو یا چند لفظ، دلالت تقریبا یکسانی به معنایی واحد داشته باشد. گاهی این واژگان در شعر به صورت معطوف ذکر می شود، درحالی که ذکر یکی از آن ها برای انتقال مقصود بسنده است. در ادبیات منثور با شکل گیری سبک فنی این شیوه گسترش یافت. اما در شعر سنتی که عواملی چون محدودیت های وزنی، استقلال ابیات، نکاستن از دایره ی معنایی و تداعی واژگانی، دوری از اطناب، رعایت ایجاز، پرمایگی ابیات و امثالهم بستر لفاظی را از شاعر می گیرد، به نظرمی رسد این شیوه چندان رایج و هنرمندانه نباشد. با وجود این، در اشعار شاعران بزرگ، این ساختار بسامد چشمگیری دارد. مقاله ی پیش رو این موضوع را در شعر حافظ بررسی کرده و نشان داده حافظ نیز بارها به مقوله ی ترادفات معطوف وارد شده است. ترادفات در شعر او به دلایلی چون حمل بخشی از معنای واژه به واژه ی دیگر، کاربرد معطوفات مرسوم و قالبی، ایجاد تناسبات و خوشه های آوایی، تناسبات واژگانی و ایجاد ایهام، تاکید بر معنا، ایجاد ساختارهای دوزبانی و غیره انجام گرفته است.