فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۹٬۸۸۱ تا ۳۹٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
وحید آبان ۱۳۴۷ شماره ۵۹
حوزههای تخصصی:
من بوکر اعتباری برای داستان نو
منبع:
آزما مهر ۱۳۸۸ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
گزارش چاپ کتابهای ادبیات داستانی
حوزههای تخصصی:
نهضتهای ملی ایران 135
منبع:
ارمغان ۱۳۵۷ شماره ۴ و ۵
حوزههای تخصصی:
بررسی سلوک عرفانی در مثنوی مولوی و مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
257 - 278
حوزههای تخصصی:
نخستین کسی که در مثنوی سرایی از مولوی تقلید کرد، فرزند و مریدش سلطان ولد بود که به تشریح و تبیین عقاید پدر خود پرداخت. غور و تأمل در آثار سلطان ولد خصوصاً مثنویهای سه گانه نشان می دهد که خداوندگار در تشکیل منظومه فکری فرزندش سلطان ولد نقش فراوانی داشته است. سلطان ولد به دلیل عظمت شخصیت پدرش مولانا و آثار سترگ او، چندان مورد توجه اهل ادب و عرفان قرار نگرفته است، این در حالی است که وی با تمسّک به شیوه پدر و سلوک عملی در سایه بزرگان طریقه مولویه به تجربیات جدیدی در عالم عرفان رسیده است. این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و با شیوه توصیفی- تحلیلی انجام می شود، سلوک عرفانی را در مثنوی معنوی و مثنویهای سلطان ولد بررسی می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که سلطان ولد با استعانت از کشفیات عرفانی خود تا چه حد توانسته گفتمان مولانا را در خصوص مبحث سلوک تشریح کند و در این زمینه چه استنباطهای بدیعی ارائه می دهد؟ نتیجه این پژوهش آشکار می کند که سلطان ولد با تکیه بر قدرت علمی و تجربیات شهودی خود توانسته برداشتهای نابی از کلام پدر ارائه دهد. وی در مبحث سلوک عرفانی نوآوریهایی نیز دارد.
تحلیل اسطوره ی آفرینش در منطق الطیر عطار با تکیه بر قداست اصل و بن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
129-150
حوزههای تخصصی:
تحلیل اسطوره آفرینش در منطق الطیر عطار چکیده اسطوره آفرینش یکی از مضامین محوری اساطیر جهان را تشکیل می دهد. این پژوهش بر آن است تا نمادهای بکار رفته در منطق الطیر را به عنوان یک اثر نمادین با اسطوره آفرینش مورد تحلیل قرار دهد. مطابق نتایج پژوهش، عطار در یک فضاسازی آگاهانه از بیت آغازین با توصیف آفرینش الهی به طور مبسوط داستان آفرینش کیهان را مطرح نموده است. وی با کمک انگاره هایی ماندالایی (نماد هستی الهی) از تناظر ذره و عالم در آفرینش الهی تا وحدت سی مرغ با سیمرغ، همزاد و قرینه آسمانی خود، در جهت طرح اعتبار اسطوره "اصل و بن" به بازآفرینی "اسطوره آفرینش" پرداخته است؛ آفرینشی که هدف آن تکامل و ادغام دوگانگی ها در ترکیب عالی تری برای رسیدن به یکپارچگی است. قهرمانان با گذر از آزمون های رازآموز با کمک انگاره-های ماندالایی و اسطوره قداست "اصل و بن" از "آشوب ازلی" به "سامان مینوی" رسیده و با بازیابی یکپارچگی ازلی، مجذوب نخستین تجلی الهی گشتند. منطق الطیر با قصه آفرینش عالم آغاز می شود و با قصه بازآفرینی آفرینش از طریق توجه به اسطوره قداست "اصل و بن" به پایان می رسد؛ ذره، ماندالا، سیمرغ، کوه قاف، هفت وادی، شهریاری سیمرغ و سفر یادآور کمال و قداست "اسطوره اصل و بن" می-باشند.
حاشیه در عرفان: از فراخوانی حاشیه ها تا گذر از بازی متن و حاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت شناسی قطبی گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می فرستند. این رویه به اغلب نظام های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهه دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده گریزان و عقل گریزان را ذیل گفتمان وحدت انگارانه عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی شناختی وجود و حضور حاشیه ها، ضرورت های رابطه عاشقانه همچون واسطه ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم نشینی با متن می رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه ای و تعلیق کنش ابژه سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می گذرد. مبنای تعلیق ابژه سازی در بازنمایی های عرفا بر یکسان انگاری مصداق های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم حضوری هستی شناختی انسان ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابه کنش هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصله انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می شود .
هدیه اصحاب سعدی - نظامی عروضی
منبع:
کاوه خرداد ۱۲۹۰ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
نقش تمثیلی حیوانات در روند داستان های شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۶
111 - 132
حوزههای تخصصی:
حیوانات با ایفای نقش تمثیلی و نمادین غیر از اینکه، موجب غنای محتوا و جذابیّت داستان ها می شوند، شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی نقش آنها، بیشتر برای تحقق اهداف تعلیمی و اخلاقی سود می جویند حکیم فردوسی از این رهگذر توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شورانگیزی در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان نخستین وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر می یابد به خوبی استفاده نماید. در این مقاله حیوانات نقش آفرین در شاهنامه به سه گروه اهورایی، اهریمنی و اهورایی – اهریمنی تقسیم شده اند و نقش تمثیلی آن ها با ذکر شواهد مورد بررسی قرار گرفته است.
الأنا والآخر فی روایة ""ثریا فی غیبوبة"" لإسماعیل فصیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاگرد اول
رنگ ها، تصاویر، کودکان: گذری بر جوایز تصویر گری جهان
حوزههای تخصصی:
بررسی اندیشه کمال گرایی Bildungsroman) ) در دو رمان نوجوان: «ماهی طلا» از لوکلزیو و «حتی یک دقیقه کافیست» از صالحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی(Bildung) اصطلاحی آلمانی و به معنی «رمان رشد و شکل گیری» (Formation) نوجوان است. در این گونه رمان ها، نوجوان دوران کودکی را با تجربیاتی گوناگون پشت سرمی گذارد و معمولاً با بحرانی روحی مواجه می شود، سپس به بلوغ و رشد ذهنی می رسد و از هویت و اصالت شخصیت و نیز نقشش در جهان آگاهی می یابد. در رمان کمال گرایانه «حتی یک دقیقه کافیست» از صالحی با سیرتحول شخصیتی دختر نوجوان به نام «رها» مواجهیم که در انتهای رمان به مرحله تکوین که همانا هویت گمشده خویش است، دست می یابد. در رمان نوجوانِ پُرفروش خارجی «ماهی طلا» اثر ژان لوکلزیو(متولد1940م.)، دختر نوجوان مراکشی به نام «لیلا» که در کودکی ز قبیله خود دزدیده می شود. همه عمردرجستجوی هویت گمشده خویش است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی با تلفیق الگو و تفکرکمال گرایی شخصیت رها ولیلا تلاش دارد به این مهم دست یابد. از نتایج تحقیق برمی آید که بسامد شخصیت «جستجوگر» و ماجراجو و کنجکاو در میان قهرمان دو داستان بیش از دیگر مصادیق درتکامل وتکوین شخصیت دو نوجوان مشهوداست.
رباعیات خیام و صلاح جاهین در آیینه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رباعیات خیام نیشابوری، یکی از مجموعه های شعری است که در مجامع بین المللی به دلیل روح انتقادی و سنت ستیزی آن، به شهرت فراوانی دست یافته است؛ به گونه ای که کمتر اثر دیگری با این نوع شعری و موضوع آن برابری می کند. صلاح جاهین، شاعر، کاریکاتوریست، هنرمند و روزنامه نگار معاصر مصری، دارای رباعیات در خور توجهی است. در این مقاله برآنیم با بررسی دیوان دو شاعر به اندیشه های مشترک آنها اشاره نماییم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر ادبیات تطبیقی؛ براساس مکتب فرانسوی و با تکیه بر دیوان دو شاعر است. فرضیه پژوهش بر این نکته استوار است که چون رباعی یک قالب ایرانی است و از آنجا که بیشترین ترجمه رباعیات خیام در کشور مصر صورت گرفته است، احتمال داده می شود که صلاح جاهین از خیام تأثیر پذیرفته است. هرچند نویسندگان این مقاله معتقدند که این مسأله، تأثیرپذیری مطلق نبوده، بلکه در اشعار صلاح، نوعی نوآوری نیز وجود دارد؛ برای نمونه، وی در پایان هر رباعی، واژه «عجبی» را می آورد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مضمون ها و رویکردهایی همچون؛ زندگی، مرگ و نیستی، جوانی، معشوق، شراب، فصل بهار، روش فلسفی و بهره گیری از مفاهیم قرآنی، از اندیشه های مشترک خیام و صلاح به شمار می آیند.
کتابی در نقد آثار: نویسندگان بزرگ غرب
منبع:
بخارا آذر ۱۳۷۷ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
مسیر پرتضاد رنج سی ساله
حوزههای تخصصی:
نگاهی انتقادی به گفتمان های قدرت و جنسیت در داستان کوتاه «شازده خانم» نوشته شیوا ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهه های هفتاد و هشتاد را می توان دوران تثبیت ادبیات زنان و شکل گیری گفتمانی زنانه دانست. شیوا ارسطویی ازجمله نویسندگانی است که با محور قراردادن زنان سعی می کند از مفهوم زنانگی در آثارش کلیشه زدای کند. این مقاله به بررسی انتقادی دو گفتمان قدرت و جنسیت و ارتباط آنها با یکدیگر در داستان «شازده خانم» پرداخته است. داستان در دو سطح درونی و بیرونی پیش می رود. در سطح بیرونی، گفتمان سیاسی حاکم به واسطه انقلاب در حال دگرگونی است و به تبع آن جایگاه سوژ گی افراد در جامعه نیز در حال تغییر است. این تغییرات تعریف زن و زنانگی را نیز شامل می شود. در سطح درونی، راوی خود را در مرز بین سنت و مدرنیته می یابد. او به پشتوانه خودآگاهی اجتماعی، از پذیرفتن بی چون و چرای بخشی از سنت سر باز می زند اما همچنان در جامعه مردسالار در جایگاه فرودست باقی می ماند. این تغییرات یک سویه نیستند. همان طور که دگرگونی در گفتمان قدرت، تحول در گفتمان جنسیت را به دنبال دارد، تغییر گفتمان جنسیت و هویت جنسی نیز خودآگاهی زنان نسبت به حقوق و مطالباتشان را در پی دارد که سطوح بالاتر اجتماعی را وادار به پذیرش موجودیت آنها و سازگار کردن خود با تعاریف جدید می کند.